سينمای ما - در جشن و سوگ پل نیومن - 6: مقاله سعید قطبی‌زاده درباره کارنامه بازیگری‌اش / ...و جاودانگی رازش را با تو در میان نهاد
سه‌شنبه 13 بهمن 1388 - 2:17

I نظرسنجی I

بهترین فیلم جشنواره 28 را انتخاب کنید




سينماي جهان
من تسلیم شده‌ام
همه چیز با فیلمنامه آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد
جورج كلوني این بار واقعا روانه بيمارستان شد
مریل استریپ امسال هم گزینه اصلی اسکار است
جیم شرایدن برای فیلم تازه‌اش دنیل کریگ را انتخاب کرد
سایت‌اند ساند 50 فیلمساز نامتعارف سینما را معرفی كرد
معرفی کامل فیلم «جی آی جو: ظهور کبرا» - حامد مظفری
سال‌هایِ از دست رفته (یادداشت گِئورگ ویلیامسون بر فیلم «تابستان» ترجمه پیمان جوادی)
گفتگویی با استاد ژاپنی انیمیشن جهان به بهانه نمایش فیلم تازه‌اش
قسمت‌های پنجم و ششم «اسپایدرمن» را نویسنده «زودیاک» می‌نویسد
فرار بزرگ (یادداشت برایان لوری –ورایتی- بر مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان: فصل اول» ترجمه پیمان جوادی)
معرفی کامل «آدم‌های بامزه» - حامد مظفری


استشهادي براي خدا


  (34 رأي)

گارگردان :
علیرضا امینی
ماجراهای اینترنتی


  (20 رأي)

گارگردان :
حسین قناعت
تنها دوبار زندگی می‌کنیم


  (132 رأي)

گارگردان :
بهنام بهزادی
صداها


  (91 رأي)

گارگردان :
فرزاد موتمن
محاكمه در خيابان


  (317 رأي)

گارگردان :
مسعود کیمیایی
آقای هفت رنگ


  (67 رأي)

گارگردان :
شهرام شاه حسینی
نیش و زنبور


  (96 رأي)

گارگردان :
حميدرضا صلاحمند
کتاب قانون


  (342 رأي)

گارگردان :
مازیار میری
دو خواهر


  (1333 رأي)

گارگردان :
محمد بانکی



در جشن و سوگ پل نیومن - 6: مقاله سعید قطبی‌زاده درباره کارنامه بازیگری‌اش
...و جاودانگی رازش را با تو در میان نهاد
...و جاودانگی رازش را با تو در میان نهاد


سینمای ما - سعید قطبی‌زاده: ” هميشه فكر مي‌كنم پل نيومن در رنگ پول چه آسي براي روي كردن به اعضاي آكادمي اسكار داشت؟ پل نيومن رنگ پول چي داشت كه گربه‌اي روي شيرواني داغ نداشت (در آن سال ديويد نيون اسكار بهترين بازيگر را براي ميزهاي جداگانه گرفت)، هاد نداشت (اسكار: سيدني پواتيه براي زنبق‌هاي مزرعه)، لوك خوش‌دست نداشت (اسكار: راد استايگر براي در گرماي شب)، غيبت هنگام جنايت نداشت (اسكار: هنري فاندا براي كنار بركة طلايي)، رأي نهايي نداشت (اسكار: بن كينگزلي براي گاندي) و فيلم‌هاي ديگرش نداشت؛ مثل كسي آن بالا من را دوست دارد يا تابستان گرم و طولاني يا نيش يا بوچ كسيدي و ساندنس كيد؟ پل نيومن با آن سيبيل و عينك پت‌وپهن، در فيلم مارتين اسكورسيزي چه كرد كه در نسخة اصلي و اوليه، در اوج جواني در بيلياردباز نكرده بود. وقتي در 61سالگي روي صحنه رفت تا جايزه‌اش را بگيرد، آن‌قدر پير و از ريخت‌افتاده شده بود، كه منتقدان و داوران و اهل فن، فقط به بازي‌اش توجه كنند و مجذوب آن چهرة مسحوركننده نشوند. لي استراسبرگ زماني گفته بود كه نيومن بازيگر بزرگي مي‌شد، اگر اين چهرة زيبا را نداشت و چند سال بعد اعلام كرد كه او (نيومن) بي‌خودي وقت و انرژي‌اش را روي فيلم‌هاي بي‌اهميت و نقش‌هاي كوچك مي‌گذارد. اولين فيلمش را در 1954 بازي كرد؛ سالي كه مارلون براندو پس از مردان و جوليوس سزار و زنده باد زاپاتا و اتوبوسي به نام هوس، سرانجام اسكار گرفت؛ يعني چهار سال پس از اولين فيلمش. نيومن در اوج دوران گردوخاك براندو كارش را شروع كرد. تركيب كلي چهره و اندامش شبيه براندو بود، اما بسيار زيباتر از او (به گفتة خودش، در اين سال‌ها پانصد بار به جاي براندو امضا داد و پشت عكس‌هاي او نوشت: مارلون براندو، همراه با بهترين آرزوها!) چيزي بود ميان دو اسطورة هم‌نسل‌اش؛ چهره‌اش نه معصوميت جيمز دين را داشت و نه توحش براندو را. نه‌تنها تا 1961 زير ساية شاگرد ممتاز «اكتورز استوديو» بود (بازي درخشانش به نقش راكي گراتزيانو در كسي آن بالا من را دوست دارد، به اين دليل ديده نشد كه به گفتة خيلي از منتقدان آن زمان «چهرة زيبايش مناسب نقش يك مشت‌زن نيست») بلكه وقتي همراه جيمز دين (كه شش سال از او جوان‌تر بود) براي بازي در نقش كال (؟؟) در شرق بهشت تست دادند، نيومن بود كه دست از پا درازتر برگشت. تا 1961 صبر كرد. حاصل اين صبوري هفده ساله، نقشي بود كه شايد هر بازيگري در تمام عمر آرزويش را دارد. سه سال قبل از اين‌كه با ايفاي نقش «ادي زبل» يا «ادي تنددست» ثابت كند براندو و دين نيست، در گربه روي شيرواني داغ بازي كرد اما اليزابت تيلر فيلم ريچارد بروكس (كه در پانتئون اندرو ساريس، فيلم‌ساز بي‌استعدادي معرفي شده كه بي‌خود گنده‌اش كرده‌اند!) آن‌قدر خيره‌كننده بود كه نيومن با چهرة آكنده از نفرت و پاي گچ‌گرفته و عصاي زير بغل، حرفي براي گفتن نداشت. جايي از همين فيلم، مگي به بريك مي‌گويد: «بيش‌تر آدمايي كه زياد مشروب مي‌خورن، بدقيافه مي‌شن، اما تو از زماني كه اين كارو شروع كردي، خوش‌قيافه‌تر شدي.» رابرت راسن كه جزو معدود تدوينگراني بود كه بعدها فيلم‌ساز بزرگي شد، در ساختن شاهكارش بيلياردباز، بيش از آن‌كه به جذابيت‌ها و جزييات بازي بپردازد، تمركز اصلي را گذاشت روي شخصيت‌ها. در ضميمة DVD اين فيلم بزرگ، مستندي هست كه شگردهاي كار «ادي تنددست» و «بشكة مينه‌سوتا» را تشريح مي‌كند. اين فيلم مي‌تواند عطش هواداران اين بازي را سيراب كند و مستقل از فيلم اصلي هم اثر جذابي است. اگر به تدوين سكانس جدال اولية ادي و بشكه توجه كنيم، مي‌بينيم كه بيش از آن‌كه مهارت‌هاي اين دو مجذوب‌مان كند، پيراهن يقه‌بستة ادي و تشخص بشكه (جكي گليس) و مرموز بودن برت گوردون (جرج سي. اسكات در سومين تجربة بازيگري‌اش) سحرمان مي‌كند (هر دو كانديداي دريافت اسكار بهترين بازيگر مكمل شدند). تدوين ريتميك ديدي آلن (تدوينگر باني و كلايد. ديدي آلن گفته كه تدوين اين سكانس را مديون بازي پل نيومن است: «بيش از آن‌كه ساختار اين سكانس ضرورت چنين تدويني را به دنبال داشته باشد، ريتم بازي نيومن مرا مجاب كرد.») با تصاوير كوتاه و متوالي، واكنش‌هاي دقيق شخصيت‌هايي را شكار مي‌كند كه بعداً قرار است در فيلم محوريت پيدا كنند و ميزانسن رابرت راسن با تأكيد بر آدم‌هاي جذابي است كه مشغول يك بازي جذابند؛ درست در جهت مخالف، اسكورسيزي دوربينش را همراه شارهاي روي ميز حركت مي‌دهد و زحمت بسياربسيار زياد و طاقت‌فرسايي كشيده تا اودار (نشانه‌گيري و ضربه زدن) دشوار پل نيومن و تام كروز در ميزانسن مورد نظر به بار بنشيند (رنگ پول حداقل اين حسن را دارد كه نيومن را در 61سالگي، همچنان بيلياردباز قهاري نشان دهد. مهارت نيومن در نماي بدون قطعي كه شار شمارة يك را با كمك باند عرضي ميز و برخورد به شار هشت داخل لوز مي‌اندازد، حقيقتاً ستايش‌برانگيز است) كافي است طرز راه رفتن و حرف زدن پل نيومن بيلياردباز را مقايسه كنيد با شكلك‌هاي مسخرة تام كروز. بي‌خود نيست كه يكي مي‌شود پل نيومن و يكي تام كروز مي‌ماند. در فيلم اسكورسيزي آن‌قدر روي جذابيت‌هاي بيليارد (در فيلم دوم، بازي «9 Ball» جايگزين بازي «پيراميد» در فيلم راسن شده.) تأكيد شده، كه فرصتي براي پرداختن به شخصيت‌ها و بازي بازيگران باقي نمانده. روش اسكورسيزي در «ادامه‌سازي» به شكلي احمقانه‌تر، بعدها الگوي سيلوستر استالون شد تا راكي سال‌خورده را مربي كند. پل نيومن رنگ پول با پلك‌هاي ورم‌كرده‌اي كه چشمان آبي زيبايش (در صدر ميني‌بيوگرافي او در سايت IMDb آمده: «مردي با مشهورترين چشم‌هاي آبي در تاريخ سينما») زير چين‌هاي پلكش پنهان شده، تنها شبحي است از ادي جوان كه در سكانس پاياني آن فيلم، ميان سكوت غم‌بار بشكة تحقيرشده و چشمان حيرت‌زدة حاضران، آن جمله‌هاي ابدي را در مواجهه با برت گوردون به زبان مي‌آورد (راجر ايبرت در نقدش به اين فيلم، با اشاره به كارگرداني سكانس پاياني مي‌گويد: «جدالي كه تمام شب و روز بعد طول مي‌كشد، در كوتاه‌ترين و موجزترين زمان روايت مي‌شود، به طوري كه گذر زمان را احساس نمي‌كنيم»، تا بدانيم اگر اين بازي تا ابد هم به طول بينجامد، ديگر ادي بازنده نيست، حتي اگر مغلوب شود). بريك در پاسخ به «مگي‌گربه» در گربه‌اي روي شيرواني داغ مي‌گويد: «مردم از انجام دادن كارهايي كه در گذشته مي‌كردند لذت مي‌برند، به‌خصوص وقتي ديگر نمي‌توانند آن كارها را بكنند.» و اين جمله در زندگي حرفه‌اي نيومن هم مصداق دارد. او با اين‌كه به همراه آل پاچينو (مايكل كورلئونة پدرخوانده و پدرخوانده 2)، پيتر اُتول (هنري دوم بكت و شير در زمستان) و بينگ كرازبي (پدر چاك اومالي در ناقوس‌هاي سن ماري و Going My Way) جزو چهار بازيگر تاريخ سينماست كه براي ايفاي يك نقش، دو بار كانديداي اسكار شده، با اين همه هيچ كس به اندازة پل نيومن با بازي در فيلم رنگ پول نمي‌توانست با خاطرة جاودانة خودش در بيلياردباز بازي كند (با تمام احترامي كه براي استاد مارتين اسكورسيزي قائليم، آيا نمي‌شود چشم‌پوشي او از بيلياردباز در گشت‌وگذارش در سينماي كلاسيك آمريكا را يك حركت هوشمندانه به حساب آورد، در رد گم كردن از فيلم ضعيف خودش؟ اسكورسيزي در گاو خشمگين سرگذشت كسي را روايت كرد كه يكي از بازيگران فرعي بيلياردباز بود: جيك لاموتا) او زماني كه توان گذشته‌اش را نداشت، از انجام دادن كاري كه در گذشته كرده بود لذت برد و طعم اين لذت را زماني بيش‌تر چشيد كه مثل جان وين كبير (در 62سالگي) و آل پاچينوي بي‌همتا (در 52سالگي)، خيلي دير تنديس اسكار را گرفت. چارلي (مايرون مكورميك) در سكانس شكست ادي از بشكه، به يار قديمي‌اش گفت: «تو كاري مي‌كني كه رقيبت پيروز بشه.» پل نيومن در حالي كه يكي‌دو دهة ابتداي كارش را در ساية مارلون براندو و جيمز دين سپري كرد، اما گه‌گاهي هم شانس در خانه‌اش را مي‌زد؛‌ مرگ تراژيك و افسانه‌اي دين، باعث شد تا او براي نخستين بار هنر بازيگري خود را در كسي آن بالا من را دوست دارد نشان بدهد (كه در همين فيلم استيو مك‌كويين براي نخستين بار در نقشي كوتاه ظاهر شد) و ايفاي نقش اصلي تيرانداز چپ‌دست پس از دين به نيومن رسيد. مشابه ديالوگ چارلي را سال‌ها بعد شارلوت رامپلينگ در رأي نهايي به پل نيومن گفت (در سكانس ديدار غيرمنتظرة اين دو در خانه) و او را از تصميمي كه گرفته بود باز داشت. تقابل پل نيومن (يك وكيل الكلي و بدنام) با جيمز ميسن (وكيل كاركشته‌اي با تشكيلات حسابي) در اين فيلم، بي‌شباهت به تقابل نيومن و گليسن در بيلياردباز نيست. در هر دو فيلم، او ايفاگر نقشي است كه همة تلاش خودش را براي تحقق يك مأموريت ناممكن مي‌گذارد. در ميانة هر دو فيلم، زني وارد ماجرا مي‌شود (كه البته زمين تا آسمان با هم فرق دارند) و در پايان هر دو، پيروزي از آنِ شخصيت محبوب ماست. پل نيومن رأي نهايي در صحنه‌اي مشابه فيلم رابرت راسن (و به دليل مشابه) كنترل خودش را از دست مي‌دهد. آن‌قدر اين صحنه آشناست كه وقتي جك واردن زير بغل او را مي‌گيرد تا بلندش كند، احساس مي‌كنيم اين صحنه را در فيلمي سياه‌وسفيد ديده‌ايم. رأي نهايي اگرچه فيلم شاخصي در كارنامة سيدني لومت نيست اما بدون شك يكي از قله‌هاي كارنامة نيومن است (مدتي قبل در نظرخواهي نشرية «پرمير»: بازي نيومن در اين فيلم، در ميان صد بازي بزرگ تمام دوران رتبة هشتادويكم را به دست آورد و بازي‌اش در بيلياردباز در جايگاه سي‌وششم قرار گرفت). رأي نهايي مي‌توانست در كارنامة نيومن، حكم پدرخوانده را در كارنامة براندو داشته باشد اما اين اتفاق به چند دليل نيفتاد. اول اين‌كه فيلم چندان شاخصي نبود (در قياس با فيلم كوپولا)، دوم اين‌كه اعضاي آكادمي اسكار در خبط تاريخي ديگرشان، جايزة اسكار 1982 را به بن كينگزلي براي فيلم گاندي دادند (كه همچون اغلب مواقع «اهميت نقش» بر «اهميت نقش‌آفريني» چربيد)، و سوم اين‌كه نيومن سابقة ايفاي چنين نقش‌هايي را داشت. در صحنه‌اي از بازي خيره‌كنندة او، نيومن با ظاهري شيك (برخلاف اغلب دقايق فيلم كه كت كهنة بلندي به تن دارد و شل‌وول راه مي‌رود) در كنار موكلش در دادگاه نشسته و ناظر است. اظهارات شاهدان و وكيل‌مدافع رقيب آن‌قدر خردكننده است كه او را خلع سلاح مي‌كند. وقتي نوبت به فرانك مي‌رسد، در تلاش براي غلبه بر ضعف جسمي و عصبي‌اش، به‌كندي و كرختي از جايش برمي‌خيزد، كاغذي كه ظاهراً به عنوان برگ برنده داشت را در نااميدي كامل، نيمه‌مچاله روي ميز مي‌اندازد و با صدايي خسته صحبت‌هايش را شروع مي‌كند. در ادامة همين نماي بلند، وقتي رودرروي هيأت منصفه مي‌ايستد، دوربين به او كاملاً نزديك شده، در اين‌جا نيومن استادي خود را نشان مي‌دهد و بازي‌اش را در نماي درشت شروع مي‌كند؛ بازي با اجزاي چهره‌اش، ابروها، چشم‌ها و... در لوك خوش‌دست، سال‌ها پس از انتقاداتي كه از او در نقش راكي گراتزيانو در فيلم رابرت وايز شد، انگار به طعنه در سكانس زدوخورد اين فيلم باقدرت ظاهر شد تا در همان دهة 1960 ثابت كند كه فقط متخصص نقش‌هاي آسيب‌پذير و خودويرانگر نيست. در تابستان گرم و طولاني انگار به‌عمد كلاه‌هاي متعددش را كمي بالاتر از حد معمولش مي‌گذاشت تا پيشاني‌اش كاملاً نمايان شود. گفت‌وگويش با جوان وودوارد ميان درختان بيد گرماي خاصي دارد؛‌ لذت مضاعف ما از اين صحنه و اصولاً تمام بازي‌هاي مشترك اين دو، در اين است كه اين‌ها هنوز عاشقانه همديگر را دوست دارند. در ضميمة DVD اين فيلم صحبت‌هاي جديد اين دو زوج وفادار را مي‌شنويم كه مثل آقا و خانم اسميت روي كاناپه‌اي نشسته‌اند و با چهره‌هايي خردشده، بي‌طراوت دوران جواني‌شان، ستايشگر كار يكديگرند. اين‌گونه است كه يكي از صد بازيگر جذاب تاريخ سينما (در نظرخواهي مجلة «امپاير» در سال 1995) و يكي از پنجاه انسان زيباي كرة زمين (در نظرخواهي مجلة «پيپل» در سال 1990) و كسي كه به گفتة رابرت ردفورد «تشعشع يك گلولة شليك‌شده را دارد» در ستايش از همسر، در نهايت طنازي مثال استيك و همبرگر را مي‌زند. دليل اين‌كه پل نيومن با 177 سانتي‌متر قد، موهاي خرمايي نه‌چندان پرپشت (كه در اواخر دهة 1970 و اوايل دهة 1980 روي آن‌ها برف نشست) و آن چال كم‌رنگ روي چانه‌اش چرا جاودانه شد، بر هيچ كس روشن نيست. اگر حتي بگوييم توانايي و زيبايي‌اش همة دلايل است، باز بي‌راه رفته‌ايم. دليل اين‌كه چرا تواناترين و زيباترين بازيگر حال حاضر، جذبة كلاسيك‌ها را ندارند هم روشن نيست. اگر آن‌ها «آني» داشته‌اند كه قصر سلطنت‌شان را ابدي كرده‌اند، پس چرا نمي‌شود توضيحش داد؟ مگر تام هنكس در جادة پرديشن (كه اتفاقاً در آن هم‌بازي پل نيومن بود) و ترمينال، دنيل دي‌لوييس در عصر معصوميت (كه قلمرو شاهانة ميشل فايفر هم هست) و دارودستة نيويوركي‌ها، نيكول كيدمن در ساعت‌ها، ننگ بشري و تولد، چه چيزي كم‌تر از نسل پل نيومن‌ها دارند كه هنوز به اعماق خاطره‌ها راه نيافته‌اند؟ دانشجويان دانشگاه پرينستن روز 24 آوريل را «روز پل نيومن» نام نهاده‌اند و پيش از مرگ براندو، او به همراه پل نيومن، آل پاچينو و جك نيكلسن «چهار پادشاه زنده در ميان ما» لقب داده شدند. وقتي اين اواخر نيومن در فاصلة پنج ماه سه بار كانديدا شد (كانديداي اسكار براي جادة پرديشن و كانديداي جوايز امي و توني براي شهر ما كه بازگشت او پس از 35 سال به روي صحنه بود) اعلام كرد كه پس از ايفاي يك نقش مهم ديگر، خودش را از دنياي بازيگري بازنشسته خواهد كرد (بايد آرزو كنيم نقش مهمي گيرش نيايد!). بازيگري كه براي حضور در گربه روي شيرواني داغ تنها هفده هزار دلار دستمزد گرفت و سال‌ها بعد در آسمان‌خراش جهنمي دستمزدش به يك ميليون دلار و دريافت ده درصد سود فيلم رسيد (ايده‌اي كه در زندگي شيرين با آن شوخي شد)، كسي كه تقاضاي ميشل فايفر را براي ايفاي نقش پدرش در هزار جريب نپذيرفت (و جيسن روباردز جانشين‌اش شد. رد كردن تقاضاي ميشل فايفر كاري است كه فقط از عهدة پل نيومن برمي‌آيد!)، كسي كه نُه بار كانديداي دريافت اسكار شد (به‌استثناي دهة 1970 در پنج دهة فعاليتش)، كسي كه مثل استيو مك‌كويين عاشق اتومبيل‌راني بود و يك بار بار اتومبيل «پورشه»‌اش در مسابقات دوم شد (1979)، همان بزرگ‌مردي است كه در درخشش آفتاب صبحگاهي به همراه كاترين راس سوار بر دوچرخه‌اش به همراه آهنگ «چون من آزادم و از بابت هيچ چيز هم نگران نيستم» با شكم روي زين خوابيد و كاه‌هاي روي سرش را تكاند و موهايش را در باد رقصاند، از درخت سيب چيد و ميان گاوها ولو شد و به يكي از آن‌ها شكلك در آورد و از مهلكه جست و خنديد و... در رؤياهاي طلايي ما جاودانه شد.

منبع خبر : فیلم
سه شنبه,9 مهر 1387 - 3:28:7

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو
اخبار مرتبط:

نظرات

رامین
سه‌شنبه 9 مهر 1387 - 14:59
-5
موافقم مخالفم
 

خیلی زیبا بود آقای قطبی زاده واقعا چه کسانی می توانند جای ستاره های کلاسیک سینما را بگیرند؟ هیچکس !

علي خطيبي
چهارشنبه 10 مهر 1387 - 0:50
4
موافقم مخالفم
 

بهار در خزان :

با توجه به اينكه ديگه چيزي تا عيد فطر باقي نمونده ، تصميم گرفتم تا در اين نوشته ، شما را با فيلم هايي كه قراره در اين تاريخ اكرانشون آغاز بشه ، آشنا كنم :

دعوت : ( درام اجتماعی )

* كارگردان : ابراهيم حاتمي كيا / تهيه كننده : محمد پيرهادي / فيلمنامه نويسان : ابراهيم حاتمي كيا – چيستا يثربي / مدير فيلمبرداري : تورج منصوري .

* بازيگران : محمدرضا شريفي نيا – محمدرضا فروتن – فرهاد قائميان – سيامك انصاري – رضا بابك – مهناز افشار – مريلا زارعي – سارا خوئيني ها – آناهيتا نعمتي – كتايون رياحي – گوهر خير انديش – ثريا قاسمي - سحر جعفري جوزاني – " ابراهيم حاتمي كيا " (در نقش يك كارگردان در دو پلان) و ... .

* اين اثر ِ غير جنگي ، بدون شك متفاوت ترين اثر ِ ابراهيم حاتمي كياست كه پيش از اين شاهكارهايي چون : آژانس شيشه اي ، موج مرده و از كرخه تا راين را ساخته است.

* آخرين اثر اكران شده ي حاتمي كيا در سينما : به نام پدر (1385) .

* آخرين اثر تلويزيوني پخش شده از حاتمي كيا : حلقه ي سبز ( 1386) – شبكه سوم سيما

* افتخارات فيلم :

نامزد دريافت تنديس هاي : بهترين فيلم – بهترين كارگرداني – بهترين فيلمنامه – بهترين فيلمبرداري – بهترين موسيقي متن – بهترين صدابرداري – بهترين صداگذاري و ميكس از دوازدهمين جشن خانه ي سينماي ايران .

برنده ي تنديس هاي : بهترين بازيگر نقش اول زن (گوهر خير انديش) و بهترين چهره پردازي (مهين نويدي) در دوازدهمين جشن خانه ي سينماي ايران .

سه زن : (ملودرام)

* " مينو ، سرگردان در پي دخترش مي گردد و درمي يابد ميراثي كهن را به يغما مي برند. در اين حين ، مادرش نيز مي گريزد و در زمان ، گم مي شود. حالا سه زن ، دور از يكديگر ، حرف ها – ترديدها و خيال هاي خود را در سفري بي انتها به تصوير مي كشند. سفري در گذشته ، در آينده و زمان حال ... "

* تهيه كننده و كارگردان : منيژه حكمت / فيلمنامه نويس : نغمه ثميني / محصول : بامداد فيلم / مدير فيلمبرداري : داريوش عياري / طراح لباس : ژيلا مهرجويي .

* بازيگران : نيكي كريمي ، پگاه آهنگراني ، مريم بوباني ، رضا كيانيان ، آتيلا پسياني ، شاهرخ فروتنيان ، مهران رجبي و ... .

* آخرين فيلم اكران شده ي منيژه حكمت : زندان زنان .

* آنونس فيلم را سامان مقدم ساخته و بسيار تحسين برانگيز است . شبيه فيلم كوتاه ساخته شده و لحني آغشته به طنز دارد. در آن ، بازيگران ، رو به دوربين ، به توضيح در مورد نقششان در فيلم و ويژگيهاي كار با منيژه حكمت مي پردازند .

آواز گنجشك ها : (درام اجتماعی)

* تهيه كننده و كارگردان : مجيد مجيدي / فيلمنامه نويسان : مجيد مجيدي – مهران كاشاني / مدير فيلمبرداري : تورج منصوري .

* " كريم كه كارگر مزرعه ي پرورش شتر مرغ است ، در حاشيه ي شهر و در خانه ي كوچك خود ، زندگي خوبي دارد . حوادثي در مزرعه ، منجر به خروج كريم از مزرعه مي شود . او براي انجام كاري به شهر مي آيد و در آنجا ، اتفاقاتي ، زندگي اش را دستخوش تغيير مي كند. "

* بازیگران : رضا ناجي ، مريم كاظمي ، حامد آغازي ، پويا صالحي ، محمدرضا شيخي ، شبنم اخلاقي ، نشاط نظري و ... .

* اين فيلم در سال گذشته در جشنواره ي معتبر برلين شركت كرد و رضا ناجي در رقابتي تنگاتنگ با دنيل دي لوئيس – بازيگر فيلم خون به پا خواهد شد (پل تامس آندرسون) كه به خاطر همين فيلم اسكار گرفت – برنده ي خرس طلايي بهترين بازيگر مرد شد.

* اين چهارمين همكاري رضا ناجي با مجيدي بعد از فيلم هاي موفقِ : بچه هاي آسمان – باران و بيد مجنون است .

* آخرين فيلم اكران شده ي مجيد مجيدي : بيد مجنون .

* تاريخ فيلمبرداري آواز گنجشك ها ك 27 ارديبهشت تا 10 شهريور 1386 .

* لوكيشن ها : تهران – صفا دشت شهريار .

* افتخارات فيلم :

نامزد دريافت سيمرغ هاي بلورين : بخش نگاه ملي ، بهترين فيلم ، بهترين بازيگر نقش اول مرد ، بهترين فيلمنامه ، بهترين صداي فيلم ، بهترين فيلمبرداري و بهترين تدوين از بيست و ششمين جشنواره بين المللي فيلم فجر – تهران .

برنده ي سيمرغ هاي بلورين : بهترين كارگرداني و بهترين موسيقي متن – حسين عليزاده - از بيست و ششمين جشنواره بين المللي فيلم فجر – تهران .

* آواز گنجشك ها ، يك درام شخصيت محور است .

* این فیلم نماینده ی ایران در اسکار ۲۰۰۹ خواهد بود .

کنعان : (ملودرام)

* کارگردان : مانی حقیقی

* بازیگران : بهرام رادان - محمدرضا فروتن - ترانه علیدوستی - افسانه بایگان و ... .

* ار فیلم های تحسین شده در بیست و ششمین جشنواره بین المللی فیلم فجر تهران .

* کنعان یک ملودرام مدرن و متفاوت است که در آن فراز و نشیب های یک زوج جوان به تصویر کشیده شده است .

نسکافه داغ داغ : (موزیکال)

* کارگردان : علی قوی تن .

* نکات جالب : تماشای یکی از آخرین بازی های زنده یاد خسرو شکیبایی در یک فیلم موزیکال - تماشای یکتا ناصر در پلان هایی در نقش پیرزنی ۷۵ ساله !!!

* داستان زن جوانی است که به گویندگی برنامه های عروسکی علاقه مند است ولی همسرش که یک کارخانه ی عروسک سازی را اداره می کند با او مخالف است .

پرونده هاوانا : (پلیسی - جنایی)

* کارگردان : علیرضا رئیسیان

* بازیگران : نیکی کریمی - امین تارخ - حمیدرضا پگاه - ماه چهره خلیلی و ... .

* شرکت کرده در جشنواره بیست و چهارم فیلم فجر تهران / * محصول : ۱۳۸۴

* اکران محدود فیلم با اعتراض کارگردان همراه شد .

به اميد اكران موفق تمامي اين فيلم ها و رونق گرفتن سينماهاي ايران در فصل پائيز .

با تشكر/ علي خطيبي/ سه شنبه : 9 مهرماه 1387 / نوشته اي براي سايت سينماي ما.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       





             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 1.46864700317 seconds.