سينمای ما - یادداشتی بر فیلم «همیشه پای یک زن در میان است» / وزن کشی یک فیلمساز همیشه وزین
سه‌شنبه 20 بهمن 1388 - 10:51

I نظرسنجی I

بهترین فیلم جشنواره 28 را انتخاب کنید




سينماي جهان
من تسلیم شده‌ام
همه چیز با فیلمنامه آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد
جورج كلوني این بار واقعا روانه بيمارستان شد
مریل استریپ امسال هم گزینه اصلی اسکار است
جیم شرایدن برای فیلم تازه‌اش دنیل کریگ را انتخاب کرد
سایت‌اند ساند 50 فیلمساز نامتعارف سینما را معرفی كرد
معرفی کامل فیلم «جی آی جو: ظهور کبرا» - حامد مظفری
سال‌هایِ از دست رفته (یادداشت گِئورگ ویلیامسون بر فیلم «تابستان» ترجمه پیمان جوادی)
گفتگویی با استاد ژاپنی انیمیشن جهان به بهانه نمایش فیلم تازه‌اش
قسمت‌های پنجم و ششم «اسپایدرمن» را نویسنده «زودیاک» می‌نویسد
فرار بزرگ (یادداشت برایان لوری –ورایتی- بر مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان: فصل اول» ترجمه پیمان جوادی)
معرفی کامل «آدم‌های بامزه» - حامد مظفری


استشهادي براي خدا


  (36 رأي)

گارگردان :
علیرضا امینی
ماجراهای اینترنتی


  (22 رأي)

گارگردان :
حسین قناعت
تنها دوبار زندگی می‌کنیم


  (137 رأي)

گارگردان :
بهنام بهزادی
صداها


  (93 رأي)

گارگردان :
فرزاد موتمن
محاكمه در خيابان


  (322 رأي)

گارگردان :
مسعود کیمیایی
آقای هفت رنگ


  (71 رأي)

گارگردان :
شهرام شاه حسینی
نیش و زنبور


  (99 رأي)

گارگردان :
حميدرضا صلاحمند
کتاب قانون


  (349 رأي)

گارگردان :
مازیار میری
دو خواهر


  (1343 رأي)

گارگردان :
محمد بانکی



یادداشتی بر فیلم «همیشه پای یک زن در میان است»
وزن کشی یک فیلمساز همیشه وزین
وزن کشی یک فیلمساز همیشه وزین


سینمای ما - امیرحسین جلالی: این یک یادداشت یا نقد فیلم یا هرچیز دیگری که اسمش را بگذارید نیست. فیلم تازه آقای "کمال تبریزی" باعث شده تا تمام تردیدها را کنار بگذارم و احساس شخصی ام را نسبت به چرخه ای که تبریزی در آن رشد کرده و به کارگردان فیلم بی ارزشی چون «همیشه پای یک زن در میان است» تبدیل شده است بیان کنم. اول برویم سراغ فیلم، فیلمنامه «همیشه ...» را رضا مقصودی نوشته که نویسنده یکی از موفق ترین آثار کارنامه تبریزی نیز بوده است: «لیلی با من است». برای آنکه تمام سعیم را کرده باشم همین دیروز دوباره فیلم را دیدم و ادعا می کنم «همیشه...» دارای یکی از سردرگم ترین داستانهایی است که تا به حال در سینمای ایران نوشته شده است. واقعا داستان این فیلم چیست؟ آیا قصه یک زن و شوهر جوان است که در سراشیبی ازدواج افتاده اند و می خواهند از هم جدا شوند ولی در این مسیر اتفاقات تازه ای برایشان می افتد؟ یا داستان یک وکیل ضدزن مازوخیست است که یکدفعه به ارزش وجودی زنان پی می برد و متحول می شود؟ آیا نویسنده می خواهد مشکلات بزرگ اجتماع ما همچون ریاکاری و دورویی را در بستری طنزآمیز تعریف کند یا اینکه فیلم درباره خصوصیات همگرایانه زنان است که در مشکلات مشترک به کمک هم می شتابند و همه در یک مسیر قرار می گیرند؟ به راستی اگر کسی سیناپس فیلمنامه را طلب کند و از آقای مقصودی بخواهد داستان فیلم را در دوسه خط (یا حتی بیست سی خط!) تعریف کند پاسخی دریافت می کند؟ «همیشه...» نه گره داستانی دارد و نه نقطه عطف و نه حتی شوخیهای سینماییش خنده دارند. فیلم شبیه جنگی است که عده ای بازیگر توانا درآن جمع شده اند و بدون اینکه ملاط داستانی ای درکار باشد هنرنمایی می کنند و بیننده را می خندانند یا می گریانند. کارگردانی نیز نکته قابل ذکر و اتکایی ندارد. واقعا کمال تبریزی در این فیلم چه کرده است؟ کدام میزانسن و دکوپاژ شاهکار را ارائه کرده است؟ گلشیفته فراهانی و حبیب رضایی و رضا کیانیان و مهران مدیری چه آیتم و تکه جدیدی از بازیگری را رو کرده اند که در کارهای قبلیشان ندیده ایم؟ حتی درست که نگاه کنیم تکیه فیلم روی المانهایی از بازیگران نامبرده است که پیش ازاین نمونه های بهترش را در فیلمهای دیگرشان دیده بودیم(نمونه اش دیالوگهای عصبی گلشیفته فراهانی در«بوتیک» و چهره آرایش کرده اش در «میم مثل مادر»، بازیگری اغراق آمیز و دور از خود رضا کیانیان در خیلی از آثارش و ادا اطوارهای بامزه مهران مدیری که شبیه حرکاتش در سریالهای نود شبی تلویزیون است)حتی به اعتقاد من بازی فراهانی در این فیلم یکی از ضعیف ترین بازیهای کارنامه درخشان این بازیگر خاطره ساز سینمایمان است. آیا آقای تبریزی فکر می کند چون یک مدیر ظاهرالصلاح را در فیلمش به گند گشیده یا عکس معصومه ابتکار را قاطی عکسهای جی.کی.رولینگ و مهری مهرنیا قاب کرده و به دیوار چسبانده و نشان تماشاگر داده باید به عنوان کارگردان معترض اجتماعی برایش هورا بکشیم؟ «همیشه...» در بهترین حالت یک فیلم معمولی با بازیگران درجه یک است که به جز تیتراژ مبتکرانه و یک حسن معجونی خوب و کاربلد هیچ تفاوتی با فیلمی چون «مهمان» یا «کلاغ پر» ندارد. البته ساختن چنین فیلمهایی اصلا اشکالی ندارد ولی تمام حرف این یادداشت همانطور که در ابتدای آن هم آمد اعتراض به توهمی است که بعضی از آدم های معتبر سینمای ایران دچارش شده اند. آقای تبریزی خودش را یکی از ارکان کارگردانی ایران می داند، حالا این باور به خاطر فیلمهای معناگرایی چون «گاهی به آسمان نگاه کن» و «یک تکه نان» در ایشان پدید آمده یا به دلیل فیلمهای به ظاهر انتقادی ای چون «لیلی با من است» و «مارمولک» مشخص نیست، ولی باور مذکور چنان در ایشان قوی است که در خود فیلم به جایزه نگرفتن احتمالیش از جشنواره اعتراض می کنند، در جلسه مطبوعاتی فیلم ودر مراسم اختتامیه با طعنه و کنایه فیلمشان را برنده اصلی جشنواره می دانند و از همه عجیب تر و با عرض پوزش اعصاب خردکن تر در تیزرهای تلویزیونی فیلم اعلام می کنند: «نمایش در سینماهای وزین کشور». حرف اصلی اتفاقا سر همین وزانت ادعایی آقایان است که معلوم نیست به کدام پشتوانه صاحب آن شده اند و ظاهرا تا ابد هم مالکش هستند. اینکه یک فیلم ضعیف و بی ارزش(از نظر فنی) بفروشد و مردم را بخنداند هیچ عیبی ندارد، منتها اینکه دو فیلم با چنین خصوصیاتی ساخته شوند، هردو بفروشند ولی کارگردان و تهیه کننده یکی مزخرف ساز خطاب شوند و صاحبان دیگری فیلمسازان فاخر و فرهنگی و وزین جای تاسف فراوان دارد. به راستی چرا؟ چون اسم آن کارگردان و تهیه کننده «شهرام شاه حسینی» و «حسین فرح بخش» است و اسم این گروه «کمال تبریزی» و «منوچهر محمدی»؟ یعنی انتظار دارید به صرف همین اسامی خودتان و فیلمتان را وزین بدانیم و حلوا حلوا کنیم آقای تبریزی؟ «مارمولک» به لطف فیلمنامه بی نظیر پیمان قاسم خانی و «یک تکه نان» هم به دلیل تب معناگرایی مسئولان سینمایی مانع از وزن کشی واقعی کمال تبریزی شد. به نظرم سریال «شهریار» و فیلم «همیشه...» وزن واقعی این کارگردان را نشان داد. متاسفانه و تا اطلاع ثانوی تبریزی را باید از روی همین دوکار ارزیابی کرد. شاید اگر منتقدان با سابقه و تریبون دار هم وزین بودن و نبودن بعضی از اسمهای مقدس را ازروی فیلمشان تعیین می کردند این کارگردانان عزیز نیز به جای ادعاها و منزه طلبی های بی حاصل و بی مشتری می رفتند سراغ ساختن فیلمهای بهتر و بهتر. «همیشه...» یک فیلم شلوغ، بی ضابطه و به شدت ریاکارانه است ودلیلش هم این است که می خواهد خودش را چیزی غیراز آنچه که هست نشان دهد، آیا این همان چیزی نیست که ظاهرا فیلم در مذمت آن ساخته شده است؟ آیا به چنین فیلمی می توان اعتماد کرد؟ من که می گویم: نه.

منبع خبر : سینمای ما
سه شنبه,15 مرداد 1387 - 5:28:50

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو
اخبار مرتبط:

نظرات

معين
سه‌شنبه 15 مرداد 1387 - 9:28
1
موافقم مخالفم
 

من هم كاملا با اين نوشته موافقم، بدتر از اين نمي‌شد يك فيلم ساخت، به نظرمن تبريزي حتي در ساختن فيلم لمپن و حتي پوپوليستي به پاي شاه حسيني هم نرسيده، چه برسه به فيلم وزين! من فقط موندم اين فيلم چطور فيلم منتخب تماشاگران جشنواره شده؟؟!!!1

بنفشه
سه‌شنبه 15 مرداد 1387 - 10:1
1
موافقم مخالفم
 

کاملاً با هاتون موافقم

این فیلم یکی از بدترین فیلم هایی بود که در جشنواره دیدم،جداً موندم گلشیفته فراهانی به چه دلیل این نقش رو قبول کرده بود، به غیر از رضا کیانیان که اگه خوب بازی نکنه جای سوال داره، مابقی بازیگرها خیلی بد بازی کرده بودند.

واقعیت این که کمال تبریزی از اون کارگردانهایی است که اگه فیلمنامه خوب داشته باشه ،می تونه فیلم خوبی بسازه، اما خودش به تنهایی خلاقیت خاصی نداره

پوریا
سه‌شنبه 15 مرداد 1387 - 12:36
-1
موافقم مخالفم
 

به نظر من ایشون راست میگن...فیلم خیلی این ور و اون ور می پرید..و به نظر من آقای تبریزی تنها کارگردانی هستند که می تونند یه سری خطوط قرمز رو رد کنند..شاید به خاطر رابطشون

سهیل م
سه‌شنبه 15 مرداد 1387 - 14:10
1
موافقم مخالفم
 

متاسفم آقای جلالی،هم واسه شما هم واسه این سایتی که شما توش نقد می نویسی... کمال تبریزی داستان بی فراز و نشیب و خطی شهریار رو آنچنان خوب پرداخت که همه شیفته سریال شدن ! این از این! در مورد همیشه پای یک زن... هم آقای من،این یک فیلم فانتزیست،که کنار داستان جالبش هر از گاهی نیشی هم به بعضی ها می زنه،توجه کنید ما در سال 87 قرار داریم،با دولت آقای احمدی نژاد،توقع ندارید مثل سالهای گذشته بشه انتقاد کرد که ها؟؟ من نمی دونم کجای بازی کیانیان و مدیری شبیه بازی های گذشته این دو بود؟ مطمئنید فیلم رو دیدید؟!

از طرفی این فیلم برگزیده تماشاگران شد،اون هم در جشنواره که تماشاگران عادی نیستن،همه عشق سینمان!! بد نبود یه کم احترام بذارید... فکر می کنم هرکی 4 تا فیلم دیده باشه می فهمه فرق کلاغ پر و زن ها فرشته اند،و این فیلم در نوع طنز و مفرح بودنشون چقدره!! این طنزه اونا هجو !!

به هر حال آقای تبریزی چه در سینما چه در تلویزیون با سریال های دوران سرکشی و شهریار به همه ارزششون رو ثابت کردند...تخریب شما هم چیزیو عوض نمی کنه!!

الناز
سه‌شنبه 15 مرداد 1387 - 15:35
2
موافقم مخالفم
 

واقعا موافقم.فیلم هیچ چیز به درد بخوری نداشت.من که از دیدن این فیلم تو جشنواره متاسف شدم


سه‌شنبه 15 مرداد 1387 - 16:20
2
موافقم مخالفم
 

dast marizad

گلشیفته & رادان
سه‌شنبه 15 مرداد 1387 - 17:37
1
موافقم مخالفم
 

به شدت با این نقد مخالفم............... گلشیفته نوعی از بازی طنز رو ارائه داد که تا به حال در سینمای ایران نمونه اش رو شاهد نبودیم اون وقت شما !!!!!!!!!!!!!.................. متاسفم

مهدي
سه‌شنبه 15 مرداد 1387 - 18:3
2
موافقم مخالفم
 
اين چه وضعي است كه نقد نويسي ايران را دربرگرفته؟! اين چه وضع به اصطلاح نقدهاي اين سايت است؟ اون از نقد آقاي انصافي بر فيلم ديوار كه فقط چند خط بي سر و ته نوشتند و بدون هيچ تحليل و استدلالي يك نظر شخصي را تحت عنوان نقد، و همراه با كلمات بي ادبانه اي در معرض ديد همگان گذاشتند. اين هم از يادداشت آقاي جلالي. كه به جاي اينكه به نقد يا تحليل شباهت داشته باشد بيشتر شبيه يك جور تصفيه حساب شخصي و يا عقده گشايي و كينه توزي نسبت به آقاي تبريزي مي نمايد. اصلا نقد هميشه پاي... بهانه بوده و ايشون هدفشان فقط توهين و بي ادبي نسبت به كمال تبريزي است. اصلا دارد به واژه ي نقد توهين مي شود. اينكه آقاي تبريزي در زمان جشنواره چه گفته و در تيزر فيلم چه نوشته شده چه دخلي به شما دارد؟! شما بايد فيلمت را نقد كني. با خواندن اين يادداشت ياد نوشته هاي مخالفان داريوش مهرجويي در دهه ي هفتاد افتادم كه عده اي برخلاف موج دوستداران بي شمار فيلم هاي او، تماما فيلم هايش را نه چندان مهم مي دانستند و اصلا با تفكراتش مشكل داشتند و مي گفتند كه مهرجويي بدون مرحوم ساعدي هيچ است. الان هم كه اين يادداشت هم همان بو را مي دهد. انگار يادمان رفته كه فيلمنامه ي خوب بدون كارگرداني قوي هيچ است و كارگردان قوي هم بدون فيلمنامه ي خوب، هيچ. اين را در راستاي صحبتهايتان پيرامون مارمولك و ليلي با من است مطرح كردم. اصلا پديده ي ابتذال دارد در سينما ترويج پيدا مي كند و قطعا يكي از عوامل ترويبج اين ابتذال، سايت سينماي ماست. چون هم كامنتهاي بي ادبانه و بي شرمانه ي بسياري در آن يافت مي شود و هم به اصطلاح نقدهاي قرار گرفته در آن به جز ضعيف بودن بلكه توهين آميز هم هستند. آقاي جلالي به پيشكسوتان عرصه ي نقد نويسي نگاه كنيد. هوشنگ گلمكاني در شماره ي اخير ماهنامه ي فيلم نقدي بر فيلم تيغ زن كه بدترين فيلم اكران شده در سال 87 و يك افتضاح بزرگ است نوشته. لحظه اي نمي بينيد كه او به فيلم هتاكي كند. لحظه اي نمي بينيد كه مستقيما بگويد اين فيلم، فيلم بي ارزشي است. بلكه نقد مي كند و همه چيز را مي شكافد تا اثبات كند كه تيغ زن و يا هر فيلم ديگري اثر بدي هستند. ولي حالا كلاه خودت را قاضي كن. با توپ پر و غرض آمده اي. هيچ استدلالي نمي كني و فقط از ابتدا تا انتها به فيلم هتاكي كرده و بارها واژه ي بي ارزش را به كار مي بري. بدتر از همه اينكه افتضاحات را در آخر كامل مي كني و بدون منطق خاصي ناگهان به كارگردان محترمي چون كمال تبريزي توهين مي كني. چه كاري انجام داده كه اينطور آتش در درونتان شعله ور شده؟ چه كاري كرده كه باعث شده اصلا كنترل خود را از دست داده و تصميم بگيريد تا تمام كارنامه ي او را زير سوال ببريد؟ اولين اصل نقد نويسي مي دانيد چيست؟ اين است كه ابتدا از خودمان مطمئن باشيم. بدانيم كه آيا واقعا مي خواهيم صاف و ساده نقد كنيم و يا مي خواهيم از پي آن به هدف ديگري برسيم و نقد يك بهانه است و هدفمان غرض ورزي و شيطنت است. شما به دور از اين اصل قرار داري. اصلا رسالت نقد نويسي دارد فراموش مي شود. نقد بايد يك چيزي به فيلم اضافه كند و به مخاطبي كه فيلم را ديده، در جهت هر چه بيشتر درك و تحليل آن كمكش كند و به كساني هم كه هنوز فيلم را نديده اند يك جور پيش زمينه و اطلاعات كاملي بدهد. حال باز هم كلاه خودت را قاضي كن. نوشته ات چه دارد؟ آن نوشته ي آقاي انصافي هم جه دارد؟ فردي اگر بخواهد از روي نقدها يك فيلم را براي ديدن انتخاب كند بايد چه كند؟ اصلا چه از نوشته هاي شما خواهد فهميد؟ اينكه در بين نوشته هاي پرت و بلا و فحش دادنها و قمه و زنجير كشيدنها و لمپن بازيهايتان در نقد، دو تا كلمه ي بي ارزش و ضعيف رو در قبال فيلم به كار برديد آيا اصلا اهميتي براي مخاطب دارد؟ متاسفانه يا شما نقد را با چاله ميدان و محل رفع و رجوع خصومت ها و غرض ورزي و گفتن چند نظر شخصي اشتباه گرفته ايد و يا ذهن اهالي سينما تماما آفت زده است! بحث من بر سر اين فيلم نيست. هر چند كه انتقادات بسياري به آن دارم و البته شيوه ي جديدش و طنزهاي تازه اش را خوب مي دانم. بحث من در باب اين است كه نقد نويسي با نوشتن نامه هاي شديد اللحن و عريضه نويسي و يا در ميان گذاشتن مشكلات شخصي با مردم، تفاوت دارد!! اينكه شما با شخص كمال تبريزي مشكل داريد مربوط به خودتان است. ولي حق اين را نداريد كه در يادداشتي تحت عنوان نقد فيلم هميشه پاي... با زيركي مشكلات و توهينهايتان به ايشون را در آن جا دهيد. حالا سوال من از شما اين است كه يادداشت خود شما چه در چنته دارد؟ شما وقتي هنوز كنترل يك نوشته ي ساده را هم نداريد پس چطور به خود اجازه مي دهيد تا اينگونه كمال تبريزي را به زير سوال ببريد و مورد حمله قرار دهيد؟ چه كسي اين اجازه را بهتان داده؟ كمال تبريزي اگر تمام آن حرفها را زده باشد، باز هم قابل تامل است و كساني مي توانند با او مخالفت كنند كه ابتدا بدانند از سينما و نقد چه مي خواهند و بزرگيشان در نوشته هايشان جاري باشد. قطعا و يقينا ساخت چندين فيلم خوب و محترم و عزيزي همچون ليلي با من است، مهر مادري، شيدا، گاهي به آسمان نگاه كن، مارمولك و سريال تكان دهنده و قدرتمند دوران سركشي خيلي ارزشمندتر و سخت تر از نوشتن چند يادداشت سطحي و نازل همچون اين يادداشت شماست! پس حالا شرم نمي كنيد كه اين چنين درباره ي كمال تبريزي مي نويسيد؟ خود را در چه جايگاهي مي پنداريد؟ كمال تبريزي مانند خيلي از كارگردانان ثابت كرده است كه كارگردان خوبي است... با چندين فيلمش. اينكه حالا سريال متوسط شهريار و فيلم متوسط هميشه پاي... را ساخته نمي تواند بر اعتبار او خدشه وارد كند. مهرجويي هم بعد از چندين شاهكار پياپي، دو فيلم متوسط ميكس و بماني را پشت سر هم ساخت. ولي همچنان استاد بود. چون استاديش را در گذشته ثابت كرده بود و بعد از آن دو تجربه ي متوسط، باز هم آن را ثابت كرد و يقين دارم كه كمال تبريزي هم در پاداش، باز هم قدرت و تواناييش را به همگان اثبات خواهد كرد. حرف من اين است كه شمايي كه از فيلمي انتقاد مي كني ابتدا بايد از خودت پرسيد كه آيا خودت و نوشته ات ارزشمند هستند كه با قاطعيت مدام بر بي ارزش بودن فلان فيلم ها تاكيد مي كني؟ اگر معني واژه ي ارزش را خوب بلد هستي، پس چرا خود در دام نوشته هاي بي ارزش غوطه ور هستي؟ باز گلي به جمال يك فيلمساز كه اگر فيلم بدي بسازد باز هم كار سختي چون فيلمسازي انجام داده. ولي واي به حال كساني كه مي آيند و ادعا مي كنند. در حالي كه حتي مشاهداتشان را هم نمي توانند خوب و درست بر روي كاغد يا صفحه پياده كنند!! كدام سخت تر است؟ در آخر باز هم مي گويم كه اوضاع نقد نويسي اسفبار است و در اين سايت هم نوشته ها تماما بي ادبانه و سطحي هستند. اين يادداشت به دور از هر گونه منطق و استدلالي است و هيچ اصلي را رعايت نكرده است و فقط براي رفع يك مشكل شخصي نوشته شده است. سوال من از شما اين است كه حالا شما تصور مي كنيد كه مثلا با تحقير يك فيلم و فيلمساز و دادن چند فحش پنهان به او و چسباندن هزار و يكجور اتهام به او و زدن آروغ هاي روشنفكرانه، غوغا كرده اي و يك يادداشت دندان گير گذاشته اي؟ فيلمسازاني چون كمال تبريزي 25سال است كه در شهر و دهات و كوير و برهوت براي گرفتن يك دقيقه تصوير، يك روز مي دوند و آرام و قرار ندارند. ولي شما تازه بايد آرام آرام راه رفتن را ياد بگيريد. آرام آرام...آرام آرام. عجله اي نداشته باش. تصور هم نكن كه با كوبيدن اين فيلمسازها مي تواني زودتر به راه بيفتي. اشتباه نكن...اشتباه نكن... آرام آرام...آرام آرام!

سینمای ما - سلام. خوشحال می‌شویم نمونه‌ نقدهای خودتان را برای ما بفرستید.
hamid
سه‌شنبه 15 مرداد 1387 - 18:13
2
موافقم مخالفم
 

خوشحالم هنوز تفاوت نقد ویا اعتراض رابا توهین نمیدانید!همینطور تفاوت کلاغ پر را با ((همیشه...))!!!!!!!

احساس شخصیتان هم به درد خودتان می خورد!

مهدی اسدی
سه‌شنبه 15 مرداد 1387 - 19:14
-2
موافقم مخالفم
 

به نظرم کاملا درسته.. فیلم بجز یک حسن معجونی بی نظیر و یک تیتراژ مبتکرانه و مهران مدیری مثل همیشه مقتدر همچنین رضاکیانیان غافلگیرکننده هیچ چیز دیگه ای نداره..... هم کارگردانی مفتضح بود و هم گلشیفته خیلی معمولی وشوخی هاهم نخ نما... متاسفم!

محمد علي
سه‌شنبه 15 مرداد 1387 - 19:38
-1
موافقم مخالفم
 

من با عقيده ي شما در برخي جهات مخالفم. در اينكه هميشه پاي يك زن... مشكل داستاني دارد و بخشي از آن به شدت پيچيده و گنگ مي شود و حالت آشفته اي به خود مي گيرد شكي نيست.در اينكه اثر دو تكه مي شود و نيمي به صورت مستقل به وقايع قرار گرفتن يك زن مطلقه در جامعه مي پردازد و نيمي هم به يك داستان پيچيده و جسجوهاي امير(حبيب رضايي) در پي پري طلعت پور مي پردازد هم شكي نيست. در اينكه هميشه پاي... بر خلاف تمام ساخته هاي خوب گذشته ي كمال تبريزي داستان مشخص و سرراستي ندارد و فاقد انسجام داستاني هم هست شكي نيست. اختلاف عقيده ي من با شما اين است كه امتياز قابل توجه اين فيلم اين است كه به دور از تكرار و كليشه هاي اين روزهاست. تبريزي طنز جديدي به كار گرفته و خلاقيت هاي بسياري در فيلم وجود دارد. پرداخت كمدي فانتزي به جامعه ي زن محور و شوخي هاي اكثرا جديد و جذاب؛ چيزي است كه براي اولين بار در سينماي ما به چشم مي خورد.

براي مثال زن(مريم) بعد از طلاق در يك برزخي قرار مي گيرد كه همه با چشم طمع به او نگاه مي كنند. اتوموبيل ها برايش در خيابان مي ايستند و تصادف شديدي سر او مي شود. همه و حتي سوپر گوشت محل و راننده ي آژانس هم به او كارت ويزيت مي دهند. قاضي دادگاه طلاق خواستگارش مي شود. و حتي پسر بچه ي كوچولويي كه زماني كه مريم با همسرش زندگي مي كرد، او را محكم مي زده و اجازه نزديك شدن به خودش را نمي داد، بعد از طلاق مريم محكم به بغل او مي پرد و گردنش را مي گيرد و به او ابراز علاقه مي كند و به زعم مادرش مريم دومين زني مي شود كه او اينچنين بغلش كرده؛ بعد از مادرش! و سر آخر مدير هوس باز و ريا كار شركت هم خواهان ازدواج و يا صيغه كردن او مي شود و در نهايت كار به جايي مي رسد كه مريم حتي به رفتگر محل هم مشكوك مي شود!

آن سوپر ماركت شاهد قرض بده، آن دفتر طلاق و ازدواج با صيغه خواني چند زبانه و... تمام طنزهاي جديد و اغلب طنز موقعيت اين فيلم هستند. از همين رو معتقدم كه اگر اين فيلم ضعف بزرگي چون آشفتگي داستان دارد ولي نقطه ي قوتي هم با نام خلاقيت و تازگي در طنز به كار گرفته شده و دوري از كليشه ها و پرداخت جديد و فانتزي دارد. لطفا منصف باشيد. كلاغ پر و مهمان و... را كه مثل زديد جدا از اينكه داستاني ندارند و فيلمنامه اشان مزخرف است، حتي ذره اي خلاقيت و تازگي در پرداخت سكانسها و طنزشان وجود ندارد و حتي يك سكانس خوب هم ندارند. ولي هميشه پاي يك زن... متفاوت با آنهاست.

درباره ي بازيها هم كم لطفي كرديد. رضا كيانيان بي نقص كار كرده. خب وقتي يك تيپ غير متعارف را به شما مي دهند بايد يك بازي فانتزي و غلو شده هم برايش ارائه بدهي. توقع ديگري داريد؟ كيانيان هم عالي اين كار را انجام داده. مهران مديري هم فوق العادست و اتفاقا مزه پراني خاصي نمي كند و فقط بر عليه زنان بيانيه صادر مي كند. بازي او در اين فيلم با بازيهاي طنزهاي نود شبي تفاوت دارد آقاي جلالي! بر خلاف شما هم اعتقاد دارم گلشيفته فراهاني بازي خيلي خوبي از خودش ارائه داده و چيز جديدي به كارنامه اش اضافه كرده است. تجربه ي بازي اي دو وجهي در يك فضاي فانتزي. توضيحات مفصل بازيها را در صفحه ي مربوط به فيلم هميشه پاي يك زن... نوشته ام. نبايد زود قضاوت كنيم. بايد بازيها را تجزيه كنيم تا ببينيم آيا بازيگرن چيز جديدي رو كرده اند يا خير. به هر حال عقيده ام اين است كه آن فيلم هايي كه مثال زديد، آثار ضعيفي هستند. ولي هميشه پاي يك زن... اثر متوسطي است و نبايد هم رديف با آن آثار قرار بگيرد.

عصبانيت را هم بايد كنار گذاشت و منطقي برخورد كرد. همانطور كه خود كمال تبريزي نيز گفته است؛ بايد ابتدا تيتراژ را حذف كرد و سپس درباره ي فيلم نظر داد. راست هم مي گويد. ببينيد الان تيتراژ چقدر زياد در يادداشت شما تاثير گذاشته! اصلا هشتاد درصد يادداشتتان به خاطر همان تيتراژ است. قبول داريد؟!

حسين.ح
سه‌شنبه 15 مرداد 1387 - 20:15
2
موافقم مخالفم
 
سينماي ماي عزيز هميشه دوست داشته ام اين را به شما بگويم. خطوط زيادند و به هم نزديك. بين آنها كمي فاصله بگذاريد. به خدا نيمه هاي راه خطوط را گم كردم. فقط كافيست هنگام تاپ پاراگرافي بنويسيد تا مخاطب بنده خدا مجبور نشود با موس و نشانه گذاري به زحمت نوشته ها را بخواند. سايت تان را دوست دارم. اين دوست داشتن هميشگي ست. شاد باشيد و با احترام به مخاطبانتان در دلها شان جاي گيريد و ماندگار بمان.
 
سینمای ما - ممنون از پیشنهاد خوب و به جای شما.

سه‌شنبه 15 مرداد 1387 - 22:23
-2
موافقم مخالفم
 

shoma kheyli tond raftin aghaye mohtaram,faramoosh nakonid kasi be shoma ejaze nadade ke saligheye mardom ra taEn konid,in film, film e khoobie va aslan ghabele moghayese ba MEHMAN o KALAGH PAR nist va agar shoma in filmo mesle MEHMAN ya KALAGH PAR didin ehtemalan ba titrazhe jazab e film khabidin va ba akharesh bidar shodin

behetoon tosie mikonam bedoone gharaz va ba cheshe baz in dafe filmo bebinin o fardash yaddasht, naghd,ya har chize digeE benevisid

ني
چهارشنبه 16 مرداد 1387 - 4:58
0
موافقم مخالفم
 

در بهترين حالت مي تونم بگم خيلي عصباني نوشتيد .منتقدي گفتن .چه خبره بابا .من فيلم رو نديدم پس در موردش نظر نميدم .اما نقد شما رو خوندم و ميگم اول كف دور لبت رو پاك كن بعد نقدت رو بنويس .اما نقدها !نه توهين ....

salar
چهارشنبه 16 مرداد 1387 - 11:2
-1
موافقم مخالفم
 

aghaye jalali damet garm harfe delemuno zadi,baba amsale in aghayun dige tarikh masrafesoon gozashte bezanan baghal raho baz konan javoona film sakhtano yadeshoon bedan

امیر
چهارشنبه 16 مرداد 1387 - 11:19
-2
موافقم مخالفم
 

آقای امیر حسین جلالی نکنه با آقای تبریزی خورده حساب داری؟؟؟؟؟؟؟ای کاش منتقدای ما کمی راه و رسم نقد کردن رو بلد باشن..هنوز ما فرق نقد و توهین به شخصیت یکنفر رو نفهمیدیم..واقعا متاسفم ..البته از سایت زیبای سینمای ما انتظار این رو نداشتم که این متن به ظاهر نقد رو توو سایتش قرار بده!!!!!!!!

آقای جلالی شما حق داری!!گذشته نشون داده هر موقع فیلمی خوب فروش کرده و تماشاگرا ازش استقبال کردن شما و کسایی مثل شما تا شخصیت کارگردان و گروهش رو زیر سوال نبرین شب خوابتون نمیبره!!!!!

این متن به ظاهر نقد شما نه تنها توهین به کارگردان و عوامل فیلم بود بلکه توهین به شعور مردم بود که هم توو جشنواره فیلم رو برگزیدن هم توو اکرانش ازش استقبال کردن بطوری که توو 4 سال اخیر فروش 4 روزش رکورد زده...واقعا براتون متاسفم!!!

امیدوارم سینمای ما کامنت منو توو سایت قرار بده !!

سهيل
چهارشنبه 16 مرداد 1387 - 11:30
1
موافقم مخالفم
 

منتقد عزيز من با نظر شما در باره اينكه هميشه پاي يك زن در ميان است يكي از كارهاي ضعيف كمال تبريزي است موافقم به واقع توقع از كارگرداني مثل كمال تبريزي كه فيلمهايي مانند مهرمادري، ليلي با من است، مارمولك، گاهي به آسمان نگاه كن و يك تكه نان را در كارنامه هنري اش دارد خيلي بيشتر از اين فيلم است ولي اين نكته را هم شما در نظر بگيريد كه همين فيلم ضعيف كمال تبريزي از فيلمهايي كمدي ضعيفي كه اكران شده است يك سر و گردن بالاتر است درست نيست كه شما اين فيلم را در حد فيلم هاي مزخرف و چرت و پرتي مثل كلاغ پر ، مهمان، ده رقمي، تيغ زن و .... بدانيد در زمينه بازي بازيگران هم بايد بگويم كه بازي مهران مديري و رضا كيانيان در اين فيلم بسيار خوب بود ولي توقع از گلشيفته فراهاني و حبيب رضايي بيشتر از اين ها بود

میترا میر شهیدی
چهارشنبه 16 مرداد 1387 - 12:20
0
موافقم مخالفم
 

به معنای واقعی کلمه...آشغال بود...بازی فراهانی لوس,حبیب رضایی نامتناسب با نقش و رضا کیانیان تکراری,بدون خلاقیت و تکراری.

سبز
چهارشنبه 16 مرداد 1387 - 12:53
0
موافقم مخالفم
 

به نظر من این فیلم خیلی مضمون نو یی داشت اگر هم خیلی ها خوششون نیومد به این خاطره که وسط فیلم یه طیف کسالت آوری بوجود میاد و سردرگمی.که آخر فیلم مشخص میشه یا اگه بهش فکر کنی میتونی بفهمی که جریان آخرش چی شد حالا در کل اگه ضعفی هم هست از فیلمنامه است نه بازیگران. گلشیفته واقعا بازیش عالی بود مخصوصا آخر فیلم که علاقه اش به شوهرشو بروز میده و زنانگی احساسشو خیلی قشنگ نشون میده .مگه بازیگرای دیگه تو فیلماشون چی کار میکنن که شما اینفدر از این توقع دارین؟


چهارشنبه 16 مرداد 1387 - 13:24
2
موافقم مخالفم
 

من احساس خودم را از زبان و نوشته های دیگران هم شنیده ام که دیدن این فیلم مثل دور ریختن پول بلیط بود.

سينا
چهارشنبه 16 مرداد 1387 - 16:31
-1
موافقم مخالفم
 

متاسفم براي نويسنده اين يادداشت. همين كه آشغالهايي مثل كلاغ پر و مهمان و زنها فرشته اند رو كنار فيلم هميشه پاي يك زن در ميان است ميزاريد نشون از درك بالاتون ميده!!!! شما فقط به كمال تبريزي توهين كردي. شما اصلا در حدي نيستي كه درباره ايشون نظر بدين. متاسفم براي اين سايت كه انقدر راحت اجازه ميده هر كس تحت عنوان نقد به فيلمساز هاي مهم اين ديار توهين كنه. آقاي قادري اگر كسي همچين نوشته اي رو در وصف مسعود كيميايي بنويسه شما در سايت ميزاريدش؟ يادتون رفته كه زمان اكران فيلم رئيس به دليل اينكه گندش دراومده بود حتي يك نقد هم بر اين فيلم در سايت نذاشتيد؟ يادتون رفته؟ شما رو نمي دونم. ولي ما يادمون نرفته. متاسفم براتون.

bobcat
پنجشنبه 17 مرداد 1387 - 14:32
0
موافقم مخالفم
 

متاسفانه یا خوشبختانه این نقد خیلی درست و منطقی بود،اعتراض دوستان رد است.ما همه هم تبریزی و هم گروه بازیگرانش را دوست داریم اما این مزخرف که تحت عنوان فیلم وزین روی پرده ی سینما ها در اکران است خیلی کوچکتر از آن چیزی است که به ذهن متبادر میشود...تاسف خوردن برای یادداشت این منتقد چه دردی را دوا میکند برای فیلمساز خوبمان متاسف باشیم.چه بر سرش آمده؟مهر مادری اش کجاست؟شیدایش کجاست؟حتی مارمولکش که تقلیدی بود از ما فرشته نیستسم آمریکای جنایتحوار!!!!اش کجاست؟ببینید متاسفانه ما ها اهالی فارسی زبان با همه چیز تعصبی برخورد میکنیم...در حالی که این نکته ی واضحی است:چیز خوب،خوب است و چیز بد،بد!

pishnahad
پنجشنبه 17 مرداد 1387 - 21:50
2
موافقم مخالفم
 

khodaE filmo didi ? age didin o in yaddashto neveshtin hata ye lahze dar morede inke hamin alan khodetoono bokoshin tardid nakonin

chasing poppy
پنجشنبه 17 مرداد 1387 - 23:34
-2
موافقم مخالفم
 

لطفا حرمت قلم را نگه داريد.

لطفا اينجا استفراغ نكنيد.

لطفا در اين مكان آشغال نريزيد.

گفتن چرت و پرت/ خزعبل/ مزخرف/ دري وري/ چرند پرند و لاطاعلات در اين مكان ممنوع.

اين ها را بچسبانيد بالاي سردرتان و از خودتان خجالت بكشيد.

ماني
جمعه 18 مرداد 1387 - 10:17
1
موافقم مخالفم
 

همونطور که بقيه گفتن اقاي جلالي حساب کهنه پاک ميکردن توي اين به اصطلاح نقد منصفانه !

براي من خيلي جالبه که اقاي تبريزي اخيرا توي جشن منتقدان سينما به عنوان کارگردان برتر سينماي کمدي انتخاب شد توجه کنيد" جشن منتقدان " !!!!!

البته شمامنتقدين هميشه دست پيشو ميگيرين تا پس نيفتين اگه ميخواين ذهن مخاطب درگير کنين و اونو مجبور به واکنش کنين سعي ميکنين با باوراش بازي کنين همه ميدونن که تبريزي چي کاره است !

اول نوشتت گفتي اين فقط يه اظهار نظر شخصي نه يه نقد!خوب جاي اعتراض نميمونه ديگه هر کسي بر اساس اطلاعات و سطح فکرش نظر ميده و نظرش حداقل براي خودش محترمه اميدوارم وقتي اين سياهه رو مي نوشتي باورش داشتي و براي تو محترم بود!!!!!!

الناز
يکشنبه 20 مرداد 1387 - 12:34
0
موافقم مخالفم
 

واقعا حق با شماست با دیدن این فیلم جدا از سینا ناامید شدم چند وقتی که به قول کیانیان سینما دیگه شورو شوقی نداره فیلنامه بی سر وته دیالوگای ضعیف شخصیت هایی که هرکدوم تداعی کننده نقش های قبلی خود بودند (البته به نظر من با سطح پایین تر )طنزی که فقط وانمود می کرد طنزه (البته خیلیا وسط سینما کلی خندیدند).دلم واسه یه فیلم خوب حسابی تنگ شدراستی شما فیلم خوب سراغ دارید ؟

چه فرقی می کنه!!
دوشنبه 21 مرداد 1387 - 14:33
0
موافقم مخالفم
 

سلام به همه دوستان :

1-نظر هر کس برای خودش محترمه پس سعی نکنین با سرکوب کردن نظرش،با توهین کردن به نظرش حرف خودتون رو به اثبات برسونین.

2-من فیلم رو دیدم و لذت بردم و دیدم که توی سینمای قدس با اون همه عظمت خیلی ها لذت بردند و ...

3-من یه فیلم نامه نویس کوچولوام،فقط می خوام در مورد مقصودی یه چیز بگم اگر نمی دونین بدونین 2 تا از طنازترین نویسنده های ایران که فرق هجو و دلقک بازی رو با طنز اونم از نوع تلخ که پارادوکس عجیب خنده باهاش همراشه خوب می فهمن و من عاشقشونم ایناین==> 1-پیمان قاسم خانی2-رضا مقصودی که البته من عاشق پیمانم ولی فهمیدم آقای مقصودی هم میتونه طنز نو رو کنه ولی در پرداخت این طنز به گونه ای که روایت و خط داستان گم نشه و مخاطب فقط بخنده و دیگه ندونه داره چه اتفاقی میفته و چرا؟ ضعف نشون داد.

3-کاملا با این نظر موافقم که فیلم نامه خوب بوده که آقای تبریزی رو به عنوان شوخ ترین!! و کمدی ترین سینماگر ایران به ما نشون داده.

4-یه حرف قشنگ:::::::بیاین از این به بعد وقتی از سالن سینما میاین بیرون به این فکر کنین که فیلم بهتون اون لذتی که باید می داد داد یا نه...این رو از اون بابت میگم که بعضیا از فیلم لذت می بند و رو حساب نقد هر منتقدی با هر لحن و اعتقادی تحت تاثیر قرار می گیرند و یادشون می ره که لذت بردند بعد می شن مثل یه سری از منتقدها که سواد نداند و تحت تاثیر می نویسند!!!!اشاره ای به شخص خاصی....

آریا
سه‌شنبه 22 مرداد 1387 - 21:32
-1
موافقم مخالفم
 

واقعاً اسم این رو فیلم می ذارید؟ مزخرف به تمام معنا بود. آقای جلالی با شما موافقم. خط داستانی فیلم گنگ بود. گلشیفته فراهانی خیلی خیلی سطحی و معمولی بود. رضایی معمولی. مدیری در حد سریالهای 90 شبی خودش بود و کیانیان در حد نسبتاً خوب.

نو
سه‌شنبه 22 مرداد 1387 - 21:53
0
موافقم مخالفم
 

یه کم حرف دارم با چند نفر که اینجا از این نقد انتقاد و از فیلم دفاع کردن.

آقا مهدی! شما که اینقدر خوب تعریف نقد و منتقد رو بلدی، اگه راست می گی خودت چهار تا نقد بفرست!

آقای سهیل م! اولاً اینکه حرف خودت رو به همه تعمیم نده. کی گفته همه شیفته ی سریال شهریار شدن؟ من اولین مخالفش! بعدشم شما هنوز فرق هجو و هزل رو نمی دونی اومدی نظر میدی؟ کلاغ پر هجو بود؟!!! جااان؟! اول بهتره یه کم تعاریف رو بهتر یاد بگیری.

آقای محمدعلی! دمت گرم. مخالف باید مثل شما باشه. جواب محترمانه، عاقلانه و خوب.

آقای امیر! شما از سلیقه ی مردم گفتی و اینکه این نقد توهین به شعور مردمه. خواستم بگم همین مردم با همین شعور بالا بودن که پارسال اخراجیها، توفیق اجباری و کلاغ پر رو سه فیلم پرفروش سال کردن. هنوز حاضری درمورد شعور مردم بحث کنیم؟

آقا سینا! شما هم زدی جاده خاکی ها!! همیشه پای یک زن در میان است چه ربطی به کیمیایی داره؟ اگه راست می گی یه جواب منتقدانه به این نقد بده.

آقا یا خانم pishnahad: اگه شما این فیلم رو دیدی و خوشت اومده، پیشنهاد می کنم پیشنهاد خودتو رو خودت اجرا کنی. چون شما به مراتب شایسته تری برای این پیشنهاد.

نو
سه‌شنبه 22 مرداد 1387 - 21:55
2
موافقم مخالفم
 

یه کم حرف دارم با چند نفر که اینجا از این نقد انتقاد و از فیلم دفاع کردن.

آقا مهدی! شما که اینقدر خوب تعریف نقد و منتقد رو بلدی، اگه راست می گی خودت چهار تا نقد بفرست!

آقای سهیل م! اولاً اینکه حرف خودت رو به همه تعمیم نده. کی گفته همه شیفته ی سریا

نو
سه‌شنبه 22 مرداد 1387 - 21:58
0
موافقم مخالفم
 

یه کم حرف دارم با چند نفر که اینجا از این نقد انتقاد و از فیلم دفاع کردن.

آقا مهدی! شما که اینقدر خوب تعریف نقد و منتقد رو بلدی، اگه راست می گی خودت چهار تا نقد بفرست!

آقای سهیل م! اولاً اینکه حرف خودت رو به همه تعمیم نده. کی گفته همه شیفته ی سریال شهریار شدن؟ من اولین مخالفش! بعدشم شما هنوز فرق هجو و هزل رو نمی دونی اومدی نظر میدی؟ کلاغ پر هجو بود؟!!! جااان؟! اول بهتره یه کم تعاریف رو بهتر یاد بگیری.

آقای محمدعلی! دمت گرم. مخالف باید مثل شما باشه. جواب محترمانه، عاقلانه و خوب.

آقای امیر! شما از سلیقه ی مردم گفتی و اینکه این نقد توهین به شعور مردمه. خواستم بگم همین مردم با همین شعور بالا بودن که پارسال اخراجیها، توفیق اجباری و کلاغ پر رو سه فیلم پرفروش سال کردن. هنوز حاضری درمورد شعور مردم بحث کنیم؟

آقا سینا! شما هم زدی جاده خاکی ها!! همیشه پای یک زن در میان است چه ربطی به کیمیایی داره؟ اگه راست می گی یه جواب منتقدانه به این نقد بده.

آقا یا خانم pishnahad: اگه شما این فیلم رو دیدی و خوشت اومده، پیشنهاد می کنم پیشنهاد خودتو رو خودت اجرا کنی. چون شما به مراتب شایسته تری برای این پیشنهاد.

مسعود
چهارشنبه 23 مرداد 1387 - 23:18
1
موافقم مخالفم
 

من نمي دونم چرا آقاي امير حسين جلالي، بعد از اينكه تو صفحه هميشه پاي يك زن... اومد كامنت گذاشت و گفت بياين اين يادداشت رو بخونيد، حالا دوباره اينجا كامنت گذاشته و اين بار بعد از توهين به كمال تبريزي اومده و با كسايي كه با نوشته مزخرفش مخالفت كردن خورده حساب پاك ميكنه! آقاي جلالي گير داديا! بابا حالا با دفاع كردن از اين نوشته، كه اين نوشته سطحش از مزخرف و خزعبل بالاتر نميره! منظورم همون كامنتهاي "نو" در بالاست!

اين يادداشت شما در حد همون افرادي مثل "آريا" هست كه خب چون چيز خاصي از سينما نمي دونن و به قول همون دوستمون فقط تحت تاثير يك نوشته هستند(بگذريم كه گاهي خود نويسنده اون يادداشت هم تحت تاثير بزرگ ترهاشه و يا سواد درستي نداره!)، براي همين بيان و بگن بهبه جلال جان چي نوشتي! قلمت طلا! خب نوشتت در همين سطحه. همين امثال آريا بايد بخوننش. شما هم يه كم سر عقل بيا و اين كارها رو نكن. به دور و ورت توجه نكن. خودت باش. ديدي كمال تبريزي تو آخر تيتراژ چي گفت؟ : تصميمي كه من و شما مي گيريم مهمه. والا!

آریا
پنجشنبه 24 مرداد 1387 - 2:19
0
موافقم مخالفم
 

مسعود خان! اولاً خیالت رو راحت کنم که اون کسی که با عنوان نو اینجا نظر داده، آقای جلالی نیست. منم! گفتم که وقتی چیزی نمی دونی، همینجوری نظر ندی.

بعد شما از آقای جلالی ایراد گرفتی که چرا توهین کرده! قربون شما برم که انقدر با تربیت صحبت می کنی! در ضمن اینجور جواب دادن که کاری نداره. اگه واقعاً فکر می کنی این نوشته حرفی برای گفتن نداره، یه نوشته بنویس که حرفی برای گفتن داشته باشه و بتونه جواب محکمی باشه به نوشته ی آقای جلالی. کسی که بخیل نیست! قطعاً اگه نوشتت محکم باشه و نشه بهش جواب داد، همه راضی می شن. نوشته ای که من با نام نو در جواب بعضی از دوستان دادم، در حد نوشته ی خودشون بود. اگه کسی متنی بنویسه که قوی تر باشه، من سعی می کنم که جواب قویتر بدم و اگه نتونستم، قبول می کنم. شما هم اگه راست می گی، به جای اینکه بیای فحش بدی، یه نوشته ی محکم بنویس. من قبول دارم که آقای جلالی یه جاهایی خیلی تند رفته و کلاً خواسته کارنامه ی کمال تبریزی رو ببره زیر سوال. ولی با کلیت نوشتش موافقم. اینکه ایشون پرسیده واقعاً داستان فیلم چیه، آیا توهین به تبریزیه؟ شما می تونی جواب بدی؟ بفرما. این که چه کسی خوب بازی کرد و چه کسی بد هم توهین به کسی نیست! شما میم مثل مادر رو دیدی؟ شیوه ی بازی فراهانی نسبت به اون فیلم هیچ تغییری نکرده. ولی اونجا از لحاظ حسی بهتر عمل کرد. این توهینه؟ درباره ی اینکه گفتی من هیچی از سینما نمی قهمم، ازت خواهش می کنم یه سر به وبلاگم بزن و مطالبم رو بخون و بعد نظر بده. کسی که با خوندن این یکی دو خط بخواد درباره ی یه نفر اینقدر کلی نظر بده، شاید سینما بدونه، ولی قطعاً از شعور بویی نبرده. خدا رو شکر می کنم که قبل از دیدن فیلم هیچ مقاله ای درباره ی این فیلم نخوندم و موقع دیدن فیلم تو سینما دو صفحه نکته راجع به این فیلم یادداشت کردم. به خدا قسم به هیچ وجه تحت تاثیر این نوشته نیستم. درباره ی این فیلم هم یه نوشته دارم که بخشی از اون رو برات تو پست بعدی می نویسم تا بخونی و بفهمی که من تحت تاثیر این نوشته نبودم. البته نقد نیست. فقط یه نوشته هست تا بهت ثابت کنم که من تحت تاثیر این نوشته قرار نگرفتم و بخوام الکی از آقای جلالی تعریف کنم. بلکه همه ی اون چیزی که نوشتم، نظر خودم بود که اینجا هم آقای جلالی نوشته بود. باز هم تاکید می کنم همه ی بخش های این نوشته رو قبول ندارم. تبریزی کارگردان محترمیه و فیلمهای خوبی ساخته. همیشه پای... هم هر چقدر بد باشه بی شک از مهمان و کلاغ پر بهتره، چون به هر حال حرفی برای گفتن داره. اون خطوط پایانی نوشتتو خودت یه بار دیگه بخون و خجالت بکش. من اگه جواب اون چند تا دوست رو دادم، هیچ وقت شعورشون رو زیر سوال نبردم و فقط جواب مستقیم نظرشون رو دادم. ولی شما آخر سر یه جوری نوشتی انگار من از نعمت شعور به کلی بی بهره ام. برات واقعاً متاسفم که اینقدر شعور نداری که احترام شعور دیگران رو نگه داری.

آریا
پنجشنبه 24 مرداد 1387 - 2:56
-1
موافقم مخالفم
 

این هم نوشته ی من درباره ی همیشه پای یک زن در میان است. امیدوارم آقا مسعود این نوشته رو بخونه و بفهمه که من تحت تاثیر کسی نبودم. بازم بگم طبیعتاً اینی که نوشتم نقد نیست. فقط یه نظره.

...فضای فیلم، فضایی اغراق شده است که با توجه به پیامهایی که تبریزی سعی می کند در این فیلم به تماشاگر منتقل کند، فضایی مناسب به نظر می رسد. ولی مقصودی و ثمینی(به عنوان فیلمنامه نویسان) و تبریزی(به عنوان کارگردان) به این نکته دقت نکرده اند که اغراق و به طور کلی غیرعادی بودن در صورتی می تواند به بهبود فضای فیلم کمک کند که در همه ی ابعاد صورت گیرد و اغراق هر بخش با بخش های دیگر متناسب باشد. در حالی که در همیشه پای... شاهد این مساله نیستیم. خیابان ها، خانه ها، اتومبیل ها و مغازه ها همگی کاملاً عادی اند و ذره ای نسبت به جامعه ی واقعی تغییر نکرده اند. آنوقت در این محیط عادی، همه ی اتفاقات و رفتارها غیر عادی است. یعنی فیلم عملاً دوپاره می شود. این دوپارگی حتی در بازیها هم دیده می شود. بازی گلشیفته فراهانی و حبیب رضایی کاملاً رئال و واقعی است، در حالی که مدیری و کیانیان برای پرورش نقش خود اغراق می کنند. در حالی که در نمونه ی برجسته ای مثل بیتل جویس(تیم برتن)، از چهره ی بازیگران گرفته تا جزئیات داخل خانه، همه و همه متناسب با فضای فیلم هستند.

همیشه پای...صحنه های زائد بسیاری دارد که خیلی از آنها حتی مایه ی خنده هم نمی شوند. مثلاً اینکه پیرزن نحیف 90 ساله به بادی بیلدینگ می رود. مریم در کلاس کمانش را مستقیم می گیرد، ولی کمان به طرز احمقانه ای از سالن خارج می شود و مستقیم به دست آبدارچی برخورد می کند. (حالا این نکته که در آن صحنه، دست آبدارچی در آن نقطه و آن ارتفاع چه کار می کرده که تیر به آن خورده، خود جای بررسی دارد!) رفتار نماد نیروی انتظامی(!) هم در کلانتری در نوع خود جالب است. او به امیر می گوید:"شما اومدین امنیت اجتماعی رو به هم بزنید. همه ی این فقر، بی عدالتی، آنفلوآنزای مرغی، داوری جشنواره ی فجر و تحریم اقتصادی از شماست." جدا از رفتار بیش از حد اغراق شده و لوس گوینده ی این جمله، باید پرسید حضور این جمله در این صحنه چه معنایی دارد؟ آیا قرار بر هجو داوری های جشنواره فجر یا مثلاً اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور و طرح امنیت اجتماعی است؟ اگر اینگونه است(که قاعدتاً باید اینگونه باشد) باید گفت این کار به ساده ترین و دم دستی ترین شکل ممکن(مستقیماً از روی صحبت گوینده) صورت گرفته است. در حالی که می شد به طور غیر مستقیم به آن اشاره کرد. در این صورتدرک این کنایه هم برای تماشاگر لذت بخش تر می شد.اگر هم اینگونه نیست که حضور این جمله دراین صحنه عملاً بی معنا می شود. از این گونه تلاش ها برای هجو در طول فیلم زیاد دیده می شود. از جمله تابلو دفتر ازدواج و طلاق(هجو خرافات گرایی در بین ایرانیان)، قطع برق منطقه توسط مامور برق به علت چاپ نشدن نمایشنامه ی مورد علاقه اش(استفاده ی شخصی از کار) و تغییر رفتار جامعه نسبت به مریم پس از طلاق(دید هوس آلود و ابزاری نسبت به زن) از جمله این تلاش هاست. این مسائل، به راستی مشکلات مهمی هستند و تلاش برای پرداختن به آنها قابل تحسین است. اما آیا در این میان نحوه ی پرداخت آنها مهم نیست؟ جدا از این سکانس ها، بعضی از صحنه های حتی این هجو را هم ندارند. مثلاً جاهد در حال دیدن تلویزیون به امیر می گوید که با او حرف بزند، چون در میانه های فیلم خوابش می برد. جالب اینجاست که او به محض پایان جمله اش به خوابی سنگین فرو می رود. این صحنه(با اندک تغییری) مشابه صحنه ای از فیلم رفیق بد است. اصولاً علت حضور چنین سکانسی در فیلم چیست؟ آیا برای تبریزی شایسته است که فیلمش مشابه رفیق بر قلمداد شود؟ یا آن صحنه ای که پس از شنیدن صدای تصادف چند ماشین، صحنه را مشاهده می کنیم و می بینیم که در میان این تصادفات، دو ماشین هستند که با هم برخورد کرده اند و موتوری هم روی آن به طور کامل و سالم قرار گرفته است. آن هم در حالی که راننده ی موتور کماکان سوار آن است. این صحنه برای چیست؟ آیا جز این است که تبریزی می خواهد به هر شکلی که شده، از تماشاگر خنده بگیرد؟ حضور چنین صحنه ای در یک فیلم به خودی خود بد نیست. ولی وقتی این صحمه در تعارض با بقیه ی صحنه ها قرار می گیرد، شرایط متفاوت می شود. یک جا تبریزی می خواهد با ضرب و زور پیام اجتماعی به مردم بدهد و در جای دیگر فقط می خواهد بخنداند. این تعارض عجیب نیست؟...

آقا مسعود. این بخش از نوشته نه اولش بود و نه آخرش. فقط این تیکه رو نوشتم تا بفهمی من تحت تاثیر هیچ کس و هیچ چیز نبودم. ولی شما مثل اینکه خیلی تحت تاثیر تبریزی بودی که طاقت نیاوردی کسی بهش حرف بدی بزنه. حالا بعد از خوندن این نوشته برو و دوباره نظرتو بخون. اولین چیزی که نظرتو جلب می کنه چیه؟ اینه که تمام نظریاتت بر حسب اتفاق(!) اشتباه از آب در اومدند. امیدوارم یه کم یاد بگیری که چشم بسته به کسی توهین نکنی.

آریا
پنجشنبه 24 مرداد 1387 - 3:1
1
موافقم مخالفم
 

راستی آقا مسعود. برای این که بخش پایانی نوشتتو بی جواب نذارم، باید بگم بله این نوشته در حد منه. شما هنوز از نظر شعور به اون سطح نرسیدی که بخوای این نوشته رو بفهمی. هر وقت شعورت به اون حد رسید، بعد بیا جواب بده.

سعید
پنجشنبه 24 مرداد 1387 - 10:2
0
موافقم مخالفم
 

اولا که کلا با نوشته موافقم. ولی دیگه خدایی خیلی تند رفتین. کمال تبریزی کارگردان خوبیه. حالا این فیلمش یا سریال شهریار خوب از کار در نیومدن که دلیل نمی شه یارو کلاً پرت باشه. چطور به مارمولک و شیدا و لیلی بامن است فکر نمی کنی؟ ولی خب قبول دارم این فیلمش بد بود.

یه حرف هم دارم با کسایی که نظر می ذارن. آقایون خواهشاً یک کم ادب رو رعایت کنید. آقای آریای عزیز. شما چی کار داری که میای و به نظرات دیگران جواب مییدی؟ اگه می خوای به نظر کسی جواب بدی، به قول خودت جواب منتقدانه بده، نه اینکه خودت هم بخوای فحش بنویسی! این جور نوشتن که کاری نداره!(اینو از خودت یاد گرفتما!) اگه می خوای نظر بدی، مثل همین بنویس که تو جواب آقا مسعود نوشتی. نه مثل اون نوشته های بی ربطت تو جواب به کسایی که نظر دادن. آقا مسعود گل. کار شما که دیگه از کار آریا هم بدتر بود. اون چه جوابی بود نوشتی؟ جواب شما که بدتر بود. بدون این که به نکته ی خاصی اشاره کنی، فقط چشم بسته کوبیدی. خب آریا راست می گه نظر منتقدی که ندادی، تاتونستی فحش هم دادی. الان این شد جواب کوبنده؟ همینطوری چون یکی گفته فیلمش چرته پس هیچی از سینما نمی فهمه و فقط موافقان فیلم منتقد سینما و آگاه به رمز و راز سینما هستن؟ می دونی با این حرفت چند درصد از مردم ایران رو زیر سوال می بری؟ چطور با خوندن یه نوشته دو خطی میگی طرف هیچی از سینما سر در نمیاره؟ نوشته ی خودت هم که مثل نوشته ی اون بود. پس شما هم چیز خاصی از سینما نمی دونی؟

لحظه ی اول که این صفحه رو خوندم خشکم زد. ملت اینجا درمورد فیلم نظر می دن یا به جون هم می افتن؟ خوب نیست تو این صفحه اینجوری رفتار کنین.

آریا
جمعه 25 مرداد 1387 - 4:0
1
موافقم مخالفم
 

با سلام. من برای اینکه یه مقدار ذهن آقا سعید رو روشن کنم، در مورد این قضیه یک کم توضیح می دم. قضیه از اونجا شروع شد که آقای جلالی یه نقد نوشت روی فیلم همیشه پای یک زن در میان است و سینمای ما هم اون رو تو سایتش قرار داد! من سه_چهار روز پیش رفتم فیلم روتو سینما دیدم و جداً پشیمون شدم. ولی چند تا نکته دربارش نوشتم تا یه نوشته ی تند دربارش بنویسم. بعد گفتم بیام ببینم نظر بقیه راجع به این فیلم چیه. اومدم اینجا و دیدم که نظرم راجع به این فیلم مشابه نظر آقای جلالیه.(راجع به بقیه ی کارهای تبریزی حرفی نمی زنم) اینجا نظر دادم و از آقای جلالی حمایت کردم. بعد با دقت نظرها رو خوندم و دیدم یه دودستگی عجیب بین مردم وجود داره. نکته ی جالب برام این بود که کسایی که با این نقد مخالف بودن، تقریباً هیچکدوم جواب معقول و منطقی به این نوشته نداده بودن. غیر از آقای محمد علی که اگر چه با بیشتر حرفاشون مخالفم، ولی نحوه ی نوشتن ایشون منطقی بود. ولی بقیه نتونسته بودند جواب منطقی به این نوشته بدن و می زدن جاده خاکی. یکی اومد 20 خط تعریف نقد رو نوشت، در حالی که خودش نتونست چند خط نقد درباره ی همین فیلم بنویسه. یکی دیگه هنوز فرق بین هجو و هزل رو نمی دونه و میگه کلاغ پر هجو بود! من احساس کردم که باید جواب بدم. اومدم به سبک هر کدوم بهشون جواب دادم. اگه این دوستان نظر من رو دیدن و ناراحت شدم، ازشون معذرت می خوام. ولی باید بگم که به این فکر کنن که نویسنده ی این نقد هم با خوندن نظرات شما همینجوری ناراحت می شه و هیچ دلیلی هم وجود نداره که نظرات شما کاملاً درست باشه و نظر ایشون غلط.(همونطور که برعکسش هم درست نیست). الان که به اون نوشته(که با نام مستعار نو فرستادم) نگاه می کنم، می بینم یه جا تند رفتم که نباید می رفتم. ولی سر بقیه ی حرفام هستم. به هر حال گذشت تا اینکه یه دوستی به نام مسعود اومد و درباره ی نظرهای من نظر داد. اول اینکه ایشون فکر کرد که نو همون آقای جلالیه و بدون اینکه ذره ای از این فکرش مطمئن بشه اومد و به آقای جلالی تهمت زد! به همین راحتی! در پاراگراف بعد ایشون متاسفانه بی شرمی رو به حد نهایت رسوند و با خوندن نظر دو-سه خطی من در حمایت از آقای جلالی خیلی راحت و بدون اینکه حداقل به وبلاگ من سر بزنه و ببینه که من خودم نوشته های سینمایی می نویسم، گفت که آریا چیز خاصی از سینما نمی دونه. این در حالیه که من وبلاگم رو اینجا گذاشتم تا همه ببینن، در حالی که ایشون یا اصلاً وبلاگ نداره، یا نخواسته آدرسشو اینجا بذاره. در این شرایط مظنون اصلی ایشونه که هیچی از سینما نمی دونه. چون من حداقل چند تا نوشته ی سینمایی دارم که تووبلاگم زدم. ولی ایشون هیچ نوشته ای ارائه نکرده تا سندی باشه بر دانش فوق العاده ی ایشون در زمینه ی سینما! در ادامه ایشون باز هم به توهین های چشم بسته ی خودشون ادامه دادن و گفتن که این نوشته سطحش خیلی پایینه و به درد امثال"آریا" می خونه. آقای سعید. من ازتون می خوام به نظرات قبلی من مراجعه بفرمایید و ببینید آیا من به شعور هیچکدوم از نظردهندگان توهین کردم؟ در مورد نفر آخر یه مقدار تند رفتم که همینجا ازشون رسماً معذرت خواهی می کنم. ولی در مورد پنج نفر اول هیچ توهینی به شعورشون نکردم و جواب مستقیم نوشته ی اونها رو دادم. ولی آقا مسعود خیلی راحت هر چی تونست به من گفت و شعورمو رسماً برد زیر سوال. این مسائل باعث شد تا من مجبور شم بهش جواب بدم. اول یه نظر دادم و دونه دونه به انتقادها(شما بخونید توهین چشم بسته)ی ایشون جواب دادم. بعد هم بخشی از نوشته ای رو که در مورد این فیلم یادداشت کرده بودم، برای ایشون نوشتم تا مطمئن شن که من تحت تاثیر این نوشته نبودم و خودم هم یه کم به فیلم فکر کردم. ولی باز طاقت نیاوردم و چون واقعاً از بخش پایانی نوشته شون و اینکه برای من حتی به عنوان یه انسان هم ارزشی قائل نیستن به شدت عصبانی بودم، یه نظر کوتاه دیگه نوشتم که نباید می نوشتم و به خاطر نظر آخریم از مسعود معذرت می خوام. ولی امیدوارم ایشون فهمیده باشه که اینجور راحت توهین کردن به شخصیت مردم(اونم فقط به خاطر اینکه نظر اون عده از مردم مخالف نظر ایشونه) اصلاً کار شایسته ای نیست. آقا مسعو. اینو بدون که خیلی چیزها ممکنه اونطور که ظاهرشون نشون میده، نباشن. آقا سعید. امیدوارم شما هم با این نوشته متوجه اتفاقاتی که در اینجا افتاد شده باشی.

سعید
جمعه 25 مرداد 1387 - 10:19
0
موافقم مخالفم
 

سلام آقا آریا. نوشته شما رو خوندم. نظرت رو قبول دارم. خوشحالم آدمی هستی که اشتباهاتتو راحت قبول می کنی و کورکورانه سر حرف اشتباهت پافشاری نمی کنی.

سيامك
يکشنبه 27 مرداد 1387 - 22:27
0
موافقم مخالفم
 

در ابتدا بايد بگم كه من با اين نقد موافق نيستم.

من نمي دانم اين چه جور نقد نويسي است كه با كوبيدم بخش هاي مثبت و بزرگ جلوه دادن ضعف هاي يك اثر اسمه خودش رو مي زاره نقد.

ما اول بايد ببينيم هدفمون از نقد چيه. اين كه يك كار رو بكوبيم يا ارزشمندش كنيم كار ما نيست . و نبايد نقد هامون رو بر روي اين زمينه بزاريم. ارزش يك فيلم به خودي خود در درونش نهفته است .

آقاي جلالي تمام نكات مثبت فيلم رو ببا لحني تعنه آميز مورد تمسخر قرار دادن و به قول خودشون دنبال يك خلاصه از فيلم ميگردن. يك اثر سينمايي خيلي بزرگ تر از اين حرفاست كه بخواييد با دو سه يا حتي سي چهل خط (به گفته ايشون) خلاصش كرد.

اتفاقا همچين فيلمي براي درك حدقل به دو سه بار باز بيني نيازمنده تا بشه حق مطلب رو گرفت.

حسین
پنجشنبه 31 مرداد 1387 - 12:39
2
موافقم مخالفم
 

چه نظری

شما دشمن آقای کمال تبریزی نیستید ؟

فیلم بد ندیده که به این فیلم مگه بد

حتما فیلم مزخرف به همین سادگی فیلمه

چشم نداری مرئم سینما میرن

باید فیلم های مثل به همین سادگی اکران بشن تا سینما ها تعطیل بشن

شيوا
يکشنبه 3 شهريور 1387 - 19:48
1
موافقم مخالفم
 

اقا جلالي خيلي تند رفتيد .اري اين فيلم خوب نبود .باگه اجازه بدين ميخوام نظرمو بگم .بازي بازيگران :گلشيفته چندان جالب نبود راستش او بازيگر طنز نيست.اين كه او خواسته طنز را هم تجربه كند مانعي ندارد .راستش بازي او چون در كنا بازي خوب وطنزگونه ي كيانيان و مديري قرار ميگيرد زياد در ذوق نميزند بذاريد يه مثال بيارم تا قضيه روشنتر بشه.بازي نيكي كريمي تو نوك برج خوب نبود و چون بازي فروتن هم خوب نبود فيلم كلا تو ذوق ميزد ولي اين فيلم اين گونه نبود البته قصد من مقايسه نيست فقط خواستم مثالي بزنم براي روشنتر شدن بازي كيانيان از حيث طنز كونه بودن ميتوانست متفاوت قلمداد شود بازي مديري هم به خاطر لحن صدايش و بعضي صحنه ها كمي متفاوت بود.در مورد داستان فيلم بايد بگويم حق با شماست ولي محور فيلم درست است كه گم است ولي نه به ان شدت كه شماميگوييد .

مهدی
جمعه 8 شهريور 1387 - 21:36
0
موافقم مخالفم
 

فیلم یه لحاف چل تیکه بود که درزهای بین تیکه هاش در حال پاره شدن بود!

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       





             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 2.00416588783 seconds.