جواد نائيني
چهارشنبه 21 آذر 1386 - 19:43
2 |
|
|
|
خانم منتقد عزيز من يك علاقمند سينماي رزمي هستم. چرا از سينماي ملي حمايت نميكنيد. اين فيلم تلاشي است براي عبور از خطهاي قرمز ذهن شما. به رفتار عميق و معناگراي استاد سيفو دقت كنيد. سبك رزمي جينگ شو تعالي بخش روح شما خواهد بود. در ضمن در باشگاه رزم اوران در خيابان دولت منتظر شما هستيم. شما مي توانيد در يك دوره مجاني با فنون معناگراي جينگ شو اشنا شده وروحتان را صيقل بزنيد. هدف ما هدف اصلي است. استاد جواد نائيني داراي شالبند سياه داه بيست از هنگ كنگ
|
سوفی
چهارشنبه 21 آذر 1386 - 22:31
0 |
|
|
|
میگم خدا رحم کرده که از فیلم بدت اومده ...وگرنه خدا رحم کنه به خواننده این خطوط که حتی از نگارش ابتدایی دبستان نیز در آن ردی دیده نمیشود .این حرفها (نقد که نه ) منو یادم آدی می اندازه که وقتی داره می نویسه یکی بالا سرش ایستاده و مرتب میگه بسه دیگه ... بده من قلم را ... چنان تند تند و ابتدایی مطالب را نوشتی که انگار قبلا قرار بوده خودت فیلم را بسازی مثل این قلم از دستت گرفتن .... این همه مزخرفات را با یک فیلم مزخرف چه جوری حفط کردی ؟ فقط خدا میدونه و یک عشق فیلم که بهش یک دفعه فرصت دادند تا یک چیزی بنویسه ... فکر کنم خودتم هم قد و قواره فیلم هدف اصلی باشی که لین خطوط بی معنا و هول هولکی و ابتدایی برات مهم بوده.... مثل اینکه خیلی دوست داشتی به اسم منتقد ثبت بشی !؟ شرط می بندم تا حالا صد دفعه آدرش این صفحه را به فک و فامیل ها و دوستاتم دادی .... اگر فیلم هدف اصلی همینطور که میگی باشه بعد نیست دو سه روز دیگه یک نگاه به نوشته خودت (نقد) بندازی تا ببینی چقدر بدتر از فیلمی هست که راجع به اون نوشتی ! سایت سینما چقدر دست مالی و دم دستی شده که هر کس از راه میرسه به اسم منتقد باید وقت بقیه را بگیره ! مدیر فیلمبرداری این فیلم فرج حیدری است و دیگه همه میدونن که فرج حیدری چقدر قاب و سینما را می شناسه و لاز منیست این خزعبلات را راجع به کادر و قاب و تصویر بنویسی ! فیلمنامه نویس اصلی این فیلم هم آقای سعید مطلبی است ، نه محمد نشاط ! دست کم همه میدونن که سعید مطلبی هم فیلم تجاری را خوب می شناسه و با ملودرام هم سالها زندگی کرده .... امیدوارم در اول راه بعنوان مبتدی دیگه اینجوری به هیچ فیلمی نگاه نکنی ! چون اگر کسی واقعا از هیچ فیلی انتظار نذاشته باشه اینقدر وقت صرفش نمیکنه مگر اینکه عشق داشته باشه نام خودش را روی یک سایت سینمایی به هر شکلی شده ببینه ! امیدوارم سایت سینمای ما در انتخاب نویسنده دقت لازم را بعمل بیاورد !
|
ز ن د گ ی
پنجشنبه 22 آذر 1386 - 0:12
-2 |
|
|
|
از صمیم قلب بابت این مقاله ی فوق العاده و به جا سپاسگزارم. گاهی وقتها با پخش تیزر تبلیغاتی بعضی از فیلم های سینمائی (دقیقا مثل هدف اصلی ) ، که البته منصفانه بگم این روزها خیلی کم و محدود دیده می شه آدم به یاد تبلیغات فیلم های سینمائی 20 سال پیش می افته . من که با همه وجود برای کارگردان این فیلم و بازیگرانش متاسفم و شدیدا دلم به حالشون می سوزه . بازم از شما بابت این مقاله عالی تشکر می کنم.
|
بهاره
پنجشنبه 22 آذر 1386 - 8:43
0 |
|
|
|
محو نقدتون شده بودم ودر به در دنبال نکته مثبت فیلم میگشتم . تا بهانه ای برای دیدن فیلم داشته باشم ولی وقتی به جمله غیر کارشناسانه ای مثل لگد پرانی و به هواپریدن و مشت زدنو .. رسیدم گفتم وای خدا چقدر شما رزمی کارید!!!!!!!!!!!!!!!!!! فیلم هر چه باشد شما حق ندارید سلیقه مردم را به سخره بگیرید و روستاییان را نماد بی سلیقگی قرار دهید.
|
مسلم صابری
پنجشنبه 22 آذر 1386 - 12:5
-2 |
|
|
|
به عنوان یک مخاطب و علاقه مند به سینماتصور می کنم خانم منتقد نتوانسته است پیام فیلم هدف اصلی را خوب درک کند . اصولا لازم نیست فکر کنیم پشت هر اثر هنری وجود یک تفکر متعالی، ضروری و واجب است . هر دستاوردی در عرصه هنر برآیند شرایط حاکم بر فضایی است که اثر در آن خلق می شود . من پیشنهاد می کنم خانم منتقد یک بار دیگر به دیدن فیلم برود . مطمئن هستم که با نگاهی دوباره به فیلم در نگاه خود تجدید نظر خواهند کرد .
|
موحد
پنجشنبه 22 آذر 1386 - 15:33
1 |
|
|
|
استاد!جواد نائینی تو بهتره همون بری تو باشگاه تمرین لگد انداختن کنی تابیای تو این سایت نظر درباره هنرهای رزمی بدی.اخه فیلمسازی که فیلم قبلیش علفهای هرز بوده ازش چه توقعی دارین.مثلاینکه از استاد!نائینی بخوای بره تو مسابقات جهانی ازبین100نفر100ام بشه(چون بازهم نمیتونه).درباره نقد این خانم بایدبگم که تمامی سایتهای سینمایی معتبر دیگه به این سبک نقدمینویسند مختصرومفید بهشون تبریک میگم
|
علیرضا
پنجشنبه 22 آذر 1386 - 17:22
1 |
|
|
|
سوفی عزیز: شما بهتره کمی نوشته هایتان را اصلاح کنید. در نوشته هایتان چیزی چیزی جز تلاش برای تحقیر خانوم نصرالهی دیده نمی شد. خانوم نصرالهی خزعبلات ننوشتند. بلکه شما خزعبلات نوشتید. هدفت از این نوشته چه بود؟ اینکه ارادتت به آقای فرج حیدری را با یک مشت چرت و پرت به دیگران نشان بدهی؟ براوو. درود بر تو. نقد خانوم نصرالهی درسته بعضی جاهایش تند و اشتباه بود. ولی کلیتش صحیح بود. هدف اصلی از جمله فیلم هایی است که ننگ سینمای ایران به شمار میره. کارگردان هر هدفی که داشته محترمه. ولی برای من نوعی هدف کارگردان مهم نیست. مهم اثریست که بر روی پرده ی سینما نمایش داده می شود. شاید کارگردان پیامهای مثبت اجتماعی و فرهنگی بسیاری در فیلم داشته باشد. ولی یک فیلم فقط نباید پیام باشد. سینما که فقط کلاس اخلاق نیست. فیلمی که روی پرده می رود باید ارزش هنری داشته باشد. درست مثل قضیه ی فیلم محاکمه ی ایرج قادری. که می گفت این فیلمم سراسر پیام برای جوانان و اجتماع و.... است. بله درست است. ولی به چه قیمتی؟ با ساخت یک فیلم سراسر تکراری و کلیشه ای و نشان دادن تصویری سطحی از مشکلات جوانان و...؟ هدف اصلی فیلمیست که بین فیلمفارسی های دهه ی 60 و فیلم هندی و فیلم رزمی های شرق آسیایی دست و پا می زند. وقتی 10 دقیقه از فیلم گذشت پایانش مشخص بود. من دقیقا" سالن شماره 1 سینما فرهنگ در موقع دیدن این فیلم یادمه. حتی دختر پسرهایی که فقط برای سرگرمی به سینما میان و کیفیت کار برایشان مهم نیست هم به لحظه لحظه ی این اثر می خندیدند. سکانس آخرش باعث خنده ی شدیدی در سالن سینما شد. حالا شیفته ی آقای فرج حیدری هستی و چون فیلمبردار این فیلم بوده خواستی یه حمایتی از این فیلم بکنی. اگر خانوم نصرالهی نقد و یادداشتی بر این فیلم گفته به دلیل اطلاع رسانی است. بلاخره بی ارزش ترین فیلم ها هم جا برای یک یا دو نقد در یک سایت دارند. تا کاربران در مورد اون فیلم ها هم اطلاعات کسب کنند. در کل دوست عزیز امیدوارم کمی در نوشته های بی ادبانه اتان تجدید نظر کنید. حالا نکنید شما خوشحالی که به قول خودت کامنت حال بگیری در سایت گذاشتی و به آشناهاتون گفتی که بیان و ببینند که جور به قول خودت حال خانوم نصرالهی را گرفتی؟ نکنه الان در پوست خودت نمی گنجی؟ دیدی دوست عزیز از این حرفها راحت میشود به هر انسانی زد؟ ما از درون هیچ فردی خبر نداریم. پس بهتره اینگونه در مورد دیگران قضاوت نکنیم. چون خود شما هم میتوانی مورد همین قضاوت ها قرار بگیری. در کل من با بیشتر نقد خانوم نصرالهی موافقم. به جز آن نوشته های مربوط به لگد پرانی و... موافق نیستم. یا حق.
|
ساسان.ا.ك
پنجشنبه 22 آذر 1386 - 19:41
0 |
|
|
|
چه عجب بعد ازمدتها دست به قلم شدين. به هر حال خوشحالم از اينكه مي بينم دوباره شروع به نوشتن كردين. ترجمه هاي عالي شما در سينماي جهان را هنوز به ياد داريم. فيلم رو نديدم. ولي مي تونم حدس بزنم با چه فيلمي سروكار داريم. مثل همه گونه هاي سينمايي كه در ايران ساخته مي شود و بيشتر به يك هجو ژانر شباهت دارد، فيلمهاي رزمي ما هم بدين گونه اند. جداي از نمايش كمدي وار صحنه هاي رزمي در فيلمهاي ايراني عنصر جالبتر اين فيلمها ماجراهاي عشقي است كه به اين گونه فيلمها مي چسبند و حتي در حد و اندازه ي فيلمهاي عشقي خودمان هم نيستند. به هر صورت اميدوارم باز هم مطالب شيرين شما را البته براي فيلمهايي بهتر از هدف اصلي ( كدام فيلمها را مي گويم؟؟؟) ببينم و بخوانم.
|
پارسا
پنجشنبه 22 آذر 1386 - 20:26
4 |
|
|
|
نگاه به فیلم از زاویه خاص و این سبک نوشتن، فقط و فقط از شما برمیاد، دوست خوبم. من هم تشکر می کنم.
|
پيام
جمعه 23 آذر 1386 - 0:1
0 |
|
|
|
چيزي كه براي من جالب است اينكه چطور از چنين فيلمي استقبال شده ؟ ... فيلم (( گوشواره )) پتانسيل خوبي داشت و در صورت اكران خوب مورد توجه قرار بگيره . اون وقت چنين فيلمي به فروش خوبي مي رسه
|
فاطمه
جمعه 23 آذر 1386 - 11:39
-1 |
|
|
|
نوع منطق گرایانه ی نگاهت رو همیشه دوست داشتم، مرسی
|
علیرضا
دوشنبه 21 ارديبهشت 1388 - 16:51
7 |
|
|
|
اين فيلم "محور " زياد دارد! / يادداشتي بر فيلم هدف اصلي
منم موافقم این فیلم واقعا شعور همه تماشاچیا رو به مسخره گرفته. از اولش که امیر رفتار احمقانه ای می کنه و آبروی ساسان رو جلوی نامزد و خانواده اش می برد. سیفو خبردار شده و همون کار رو با خود امیر انجام می دهد و جلوی شاگرداش یه کتکی بهش می زنه که دیگه از این غلطها نکنه( آقای استاد جواد نائینی، می ترسیم بیاییم تو کلاسهای شما، ما رو اینجوری بزنی و بگی: به رفتار عمیق و معنا گرایانه من دقت کنید!!) بعدش دیگه خنده داره که ساسان میره خودشو می کشه تا استاد قبول کنه بهش کونگ فو سبک وینگ چون یاد بده. راستی یه سوال، آقای پیر نیا "موسس" این سبکه؟؟ آخه اینو اول فیلم دیدم. بیچاره بروس لی و یپ من پس ول معطل هستند و اگرم چیزی حالیشونه از شاگردای سیفو کامران هستن! بگذریم، بازی شروع میشه، سامان با دویدن توی کوه و کمر، آب خوردن از رودخونه و آویزون شدن به طناب یهو میشه یه پا استاد! البته نماز خون و منظم هم میشه. و من نفهمیدم کی اینا رو یاد گرفت؟ استاد اینا رو به ما نشون نداده که بریم سر کلاسش مایه خرج کنیم؟ در ضمن هنوز نفهمیدم حق با شادی بود یا امیر؟ بیچاره امیر که شادی و خانوادش پیچوندنش! شادی سامان خوش تیپ و خواننده رو به امیر یه لا قبا و بی خانواده ترجیح میده و درست اواخر کار بهار خانم از راه میرسه و عشقشو رو می کنه، اونم شب هنگام! تو سینمای جمهوری اسلامی این دیگه خیلی جالب بود که راه بیفتی شبانه بری دنبال پسر مورد علاقه و با هم برین تو باشگاه تمرین!! آخر فیلم هم جالب بود، آخه یکی نبود بگه احمقا شماها که هر دوتون به نون و نوایی رسیدید و سر و سامون گرفتین، دیگه دعواتون سر چیه؟ سر لحاف ملانصرالدین؟ علیرغم تموم این حرفا، وسط مبارزه یادشون میاد که محبت چیه و دوستی و بخشش کدومه. با هم دوست میشن و میرن !! در ضمن حرکات رزمی اینقدر ناشیانه و مسخره اجرا می شد که خنده دار بود. برای یه کسی که حتی کمی از اصول رزمی رو بدونه مشت زدن امیر و لگد زدن سامان خیلی کمدی بود و معلوم بود اینا تو عمرشون اینکاره نبودن!مقایسه کنید با بروس لی و جت لی و حتی کمدی اکشنهای جکی چان! نه ترو خدا مقایسه نکنید!! در کل این فیلم 2 ساعت از وقت من رو تلف کرد. اگر تا حالا این فیلمو ندیدین و کنجکاوی (اونم از نوع ایرانیش که می خوان هر چیز بدرد نخوری رو ازش سر در بیارن) تحریکتون نمی کنه، بیایین و 2 ساعت عمرتون رو حروم دیدن این مسخره بازی نکنین!
|
مهران
يکشنبه 12 مهر 1388 - 23:3
3 |
|
|
|
آقای علیرضا. من در مورد فیلم نظری نمیدم اما یه قسمت از نوشته شما رو جواب میدم. سیفو پیرنیا بنیانگذار وینگ چون کونگ فوی سنتی در ایران هست. نه اینکه این سبک رو خودش ابداع کرده باشه و خودشو رو جای ایپ من ( نه ییپ من ) یا بروس لی جا زده باشه. مدیر سازمان وینگ چون کونگ فوی سنتی پسر استاد ایپ من استاد بزرگ ایپ چینگ هستند که نماینده ایشان در ایران و خاورمیانه استاد پیرنیا هستند. موفق باشید
|