هنوزم.......................!!؟؟
سلام.... این کانون فیلمم واسه من شده حکایت گم کردن سنگ پا تو حموم عمومی......! یکی میگه سینما ایران ! فرداش میشنوی میگن هی بچه : اول بلوار میرداماد ! بعد از کلی دادو بیداد_ ذهنی میای تو سایت شاید بتونی با اطلاعاتی که امیر جان گفته راجع بهش هست تکلیفتو روشن کنی.. کلی میگردی هیچی پیدا نمیکنی! مجبور میشی بشینی افاضات_ ادب جناب منگ رو بخوونی که حکم به فیلمساز نبودن آقای هنرمند دادن...!! با خیلی از نظرات دوستان موافقم و با خیلی بیشتر از اوون خیلی مخالف.. تو نقد_ (من تحلیل رو ترجیح میدم) چنین کاری اول از همه باید اینو باور کنیم که کار در تلویزیون در همه جای دنیا با کار تو سینما متفاوت_.. حالا چه برسه به تلویزیون ما(بخوانید رسانهء ملی!).. که همیشه بایدها و نبایدهاش گل_ سر سبدش بوده..! کاری که من بشخصه ترجیح میدم در مرحله دوم انجام بدم. اینه که تکلیفمو حداقل با خودم روشن کنم.. که میخوام فیلم رو تحلیل کنم یا فیلمسازو..! در مورد سریال که دوستان اکثر نکات رو گفتن اما در مورد کارگردان فقط دوست دارم چند تا نکته بگم: فیلم های اوایل و اواسط دهه 70 ایرانو تو زانر اجتماعی به یاد بیارین.. بعد تو ذهن_ خودتون سری هم به ( دیدار ) بزنین.. نمیخوام بزرگش کنم.. یا بگم جرقه بود.. یا خیلی تاثیر گذار.. اما تو زمان_ خودش حرکت مثبتی بود..! سری هم به مرد عوضی یا مومیای 3 بزنیم..! تا قبل از اوون کی جرات میکرد با جنابان_ کشوری شوخی کنه!؟ بازم نمیگم کاره خیلی شاقی بود اما اگه انصاف داشته باشیم تا قبل از اوون این موارد خیلی کم یا اصلا" نبود..! اما بریم سراغ مورد بحث یعنی رسانهء محترم ملی.. دوست دارم بازم برگردم عقب.. زمان_ دولت جناب خاتمی بود تازه داشتیم عادت میکردیم که رئیس جمهورمونو با لبای خندان وسط کلی خبرنگار ببینیم.. اما یه شب آقای رئیس جمهور تابلو بزور میخندیدو با خبرنگارا که دنبالش میدویدن تا سوار ماشین بشه صحبت میکرد.. راجب_ چی !!؟؟؟ بزرگنمای مشکلات جامعه در تلویزیون! شبش نوبت_ رمضان زاده سخنگوی آقای پرزیدنت بود تا حمله کنه به سیما که الست و بلست..! اما همین جا تموم نشد فرداش یه سر زدم به وبلاگ ابطحی مشاور رئیس جمهور.. که اوون زمانا خیلی سرصدا داشت.. غلو نمیکنم اما باور کنید بعد از دیدن وبلاگ فقط از این خوشحال شدم که دولتمردان ما هنوز به مرحله فحش ناموسی نرسیدن..! برام جالب بود. کی تونسته اینجوری سران دولتی یه کشور 70 میلیونی رو که الحق تو سیاست_ اجتماعی شایسته اسکارو . نخلو . سیمرغ و... هستن و همیشه مشکلات مردم و اجتماع رو با 2 تا قول و خنده و روی باز رفع و رجوع میکنن به چالش بکشونه.. فقط به یه عنوان و اسم رسیدم.. کاکتوس(محمدرضا هنرمند) از همه این حرفا بگذریم.. اما باور کنید هنرمندی و فیلم سازی فقط به شات بندی و بالا پایین کردن_ کار نیست... یه نگاه اجتماعی هم میخواد.. یه شناخت مخاطبم میخواد.. ساده بگم یه رندی میخواد واسه رفتن تو دل جامعه..! کسی که بتونه بزرگان و خیلی از باید و نبایدها رو ببره زیر_ تیغ.....!!!!! زیاد پر حرفی کردم... اما یه حرف استادم جناب مسعودخان_ فراستی همیشه تو ذهنم_ : هر وقت راجب سینما و کاراش مینویسید یا حتی فکر میکنید .. منصف باشید.. . _ تو رو خدا یکی تکلیف_ منو با این سنگ پا.......ببخشید .... با این کانون فیلم مشخص کنه!!! _-امیر جان نوشته هات رو تو مجله نسیم خووندم... کلا" با مهرجویی ورزیت موافقم!! (یکی نیست بگه. نه که خیلی توافقتم مهمه!!!).. _--در مورد کار_ خودت(آقای کیمیایی) هم آنونسش رو دیدم. جالب بود.. امیدوارم همونطوری باشه که نیما نوشته.. _---مطالب بالا دقیقا" ماله کامنت پست_ قبلیه! به 2 دلیل تکرار کردم: 1- هنوز هیشکی دلش واسه من نسوخته که بگه این کانون کجاست و واسه عضویت چی کار باید کرد...!!! 2-کامنت_ من_ مظلوم همیشه میفته آخر...! یه جنبه تاکیدی_ کوچولو داشت....!! تا بعد.........! _______________________پارسا 3/بهمن ماه/1385 .
|