چهارشنبه 23 دي 1388 - 18:28



http://www.mohammadmohammadian.blogfa.com/



-

                       



پس از اعتماد، کیهان و خبر؛ حالا واکنش اعتماد ملی به سوال حاتمی‌کیا از کاربران سایت «سینمای ما» و پاسخ کاربران سایت به او؛
همه این حرف‌ها هم برای این نیست که با ما باشید آقای حاتمی‌کیا...

سینمای ما - سیامک رحمانی:‌ «این ایام بعضی شوخی و جدی ازم آدرس حاج‌کاظم و سلحشور و اصغر و سلمان و عباس رو می‌گیرن. عزیزم من مثل شما گاهی وقتا اونا رو می‌بینم. از شما چه پنهون یه وقتایی فهمیدم که شونه‌به‌شونه هم وایستادیم ولی ساکت.



بیایید گیوه‌های مکاشفه رو ور بکشیم و بریم تعقیبشون. ببینیم کجا می‌رن؟ با کی نشست و برخاست دارن؟ حرف دلشون چیه؟ حال و روزشون چیه؟ حال و روزشون چطوره؟ نکنه دارن آژانس 2 رو می‌سازن و ما بی‌خبر نشستیم. ممنون‌تون می شم منو از دلشورگی دربیارین.»

این چند خط را ابراهیم حاتمی‌کیا نوشته است. فیلمساز سرشناس کشورمان که به قول یکی از دوستان، پس از مدت‌ها سکوت را شکسته است. آقا ابراهیم قلم‌رنجه کرده‌اند و در سایت سینمای ما به قصد پاسخ به خیل جوان‌هایی که می‌خواهند بدانند «هنرمند» چه در سر دارد، از دلشورگی گفته‌اند. آقا ابراهیم گفته‌اند بیاییدگیوه‌های مکاشفه را ور بکشیم و برویم تعقیب حاج‌کاظم و سلحشور و عباس.

من می‌خواستم بنویسم آقای حاتمی‌کیا چرا جوان‌ها را دنبال نخود‌سیاه می‌فرستید؟ آنها می‌خواهند بدانند شما کجا هستید؟ می‌خواهند بدانند فیلمساز متعهد و دردمندشان به چی فکر می‌کند، چه‌کار می‌خواهد بکند و شما به جای آنکه به آنها پاسخ بدهید، سر آنها را به پرسش‌های قشنگ خود گرم کرده‌اید. اما فایده ندارد. آقای حاتمی‌کیا. دیگر وقت این حرف‌ها گذشته است. گذشت دهه 70 که می‌توانستید «از کرخه تا راین» و «آژانس شیشه‌ای» بسازید، همه را بلاتکلیف بگذارید (بگویید حقیقت در میان ابر و مه پنهان است). فیلم‌های زیبایتان که ما همه با لذت تماشایشان کرده‌ایم و به ستایش‌شان نشسته‌ایم.

اما حالا دیگر دهه 70 نیست آقا ابراهیم. آخرهای دهه 80 است و حاج‌کاظم شما اگر تکلیفش را با سلحشور هم روشن نکرده باشد با خودش روشن کرده است و ما قرار نیست حاج‌کاظم و سلحشور را تعقیب کنیم، ببینیم کجا هستند، آقا ابراهیم. خطاب ما به شماست. به هنرمند فرهیخته و دلسوخته این مملکت و می‌خواهیم ببینیم تکلیف‌تان با خودتان روشن شده است یا نه. می‌خواهیم ببینیم باز هم می‌خواهید فیلم‌های پیچیده‌نما بسازید و با تظاهر به گفتن حرف‌های خیلی بزرگ هیچ نگویید یا بالاخره حرفی می‌زنید. به ما نگویید که هنوز در مکاشفه‌اید آقای حاتمی‌کیا. این حرفی نیست که کسی از شما بپذیرد. اوضاع شفاف‌تر از آن است که کسی بخواهد همچنان خود را به مکاشفه بزند. این شامل حال شما هم می‌شود آقای حاتمی‌کیا. شمایی که زیر هیچ بیانیه‌ای را امضا نمی‌کنید و له یا علیه هیچ‌کس چیزی نمی‌گویید تا به تریج قبای کسی برنخورد. شما که در اوج هیاهو متن‌های رمانتیک برای جوان‌ها می‌نویسید و آنها را به مکاشفه دعوت می‌کنید این روزها که همه جایگاه‌شان را معلوم می‌کنند و حتی اگر آن را فریاد نزنند، به زبان بی‌زبانی ابرازش می‌کنند اما شما ... می‌توانید همچنان در محافل خصوصی از دغدغه و مواضع‌تان بگویید. اما چه فایده که وقتی برایتان بیانیه‌ها را می‌فرستند گوشه عافیت می‌گزینید و می‌گویید: «موجب نفاق می‌شود» بیانیه از هر دو طرف را می‌گویم. از مصاحبه‌های تند و تیزتان چه فایده که وقتی پیش از چاپ می‌خوانیدش همه تندی‌ها را خط می‌زنید تا خدای‌ناکرده آب در دل کسی تکان نخورد.

همه این حرف‌ها هم برای این نیست که با ما باشید آقای حاتمی‌کیا. هیچ زوری بالای سرتان نیست که اگر زوری هم باشد بالای سر دیگران است. شما مجبور نیستید با همه آن همکارانتان که فهرست‌های چند‌صد نفره می‌دادند و موضع‌شان را می‌گفتند که حالا بیانیه می‌دهند و حرفشان را می‌زنند، در یک صف بایستید. حرف من فقط این است که اگر نیستید، صف‌تان را جدا کنید. بگویید جایتان کجاست تا این جوان‌ها که هنوز در قامت شما یک انقلابی را می‌بینند گوشی دست‌شان بیاید. متوجه شوند که هنرمندشان وقتی از تعهد حرف می‌زند یعنی چه. شما که همه این سال‌های اخیر نشان داده‌اید پای چه چیزی می‌ایستید و به چه متعهد هستید. چه آنجا که می‌خواهید حرف جنگ و آرمان بزنید اما زنگ گوشی سامسونگ امان نمی‌دهد و چه آنجا که می‌خواهید از دغدغه‌های انسان امروزی حرف بزنید اما بیلبوردهای شهرداری نمی‌گذارند. می‌دانید چی دارم می‌گویم آقای حاتمی‌کیا. «به نام پدر» و «دعوت» را می‌گویم.

فیلم‌هایی که می‌گویید همچنان برای دلتان ساخته‌اید و اگر اینگونه باشد تکلیف ما هم با دلتان، با هنرمند محبوب‌مان روشن است. اما اگر نیست، اگر واقعا به آن چیزهایی که می‌گویند در خلوت می‌گویید اعتقاد دارید، یک بار آن را به صدای بلند اعلام کنید.
آقای حاتمی‌کیا، هنرمندان شاخک‌های حساس جامعه‌اند. اینها را شما بهتر از ما می‌دانید. مردم، هنرمندان را دوست دارند و گمان‌شان این است که آنها جلوتر از بقیه حرکت می‌کنند که توفان را پیش از بقیه می‌فهمند و با قلم و زبان و دوربینی که در دست دارند باید هشدار جامعه باشند. باید پیشتاز باشند. این روزها هم حتما می‌بینید که مردم چطور تکلیف‌شان را با هنرمندانشان روشن می‌کنند. با کسانی که حاضرند پای حرفشان بایستند و آنها که زانو می‌زنند. این مردم تکلیفشان را با شما هم خواهند دانست. حتی اگر هیچ نگویید و سکوت کنید که سکوت هم خود تصمیم و اراده‌ای است.

از گستاخی این واژه‌ها هم دلگیر نشوید. کمی گستاخی شاید لازم بود تا کمی برافروخته شوید و چیزی بگویید. هرچه می‌خواهد باشد. اگر نه خودتان هم می‌دانید که جوان‌های مخاطب شما حواسشان جمع است و فرق دوغ و دوشاب را می‌فهمند. فرق هنرمندی که هزینه می‌دهد و از حق می‌گوید با کسی که در خنکای خانه‌اش می‌ماند و می‌پرسد «نکنه دارن آژانس شیشه‌ای2 را می‌سازن و ما بی‌خبریم» را می‌دانند.

وقت «رد گم‌کردن» و «قهرمان همه بودن» گذشته است آقا ابراهیم. به همه آن دوستان شهید و رفقای دریا‌دلتان که همواره حرفشان را می‌زنید بیندیشید و کمی جسارت داشته باشید آقای حاتمی‌کیا. نتیجه‌ هرچه می‌خواهد باشد. ما هنوز می‌خواهیم دوست‌تان داشته باشیم. به‌خاطر عباس و سلحشور و فاطمه. به‌خاطر حاج‌کاظم.



منبع : اعتماد ملی

به روز شده در : شنبه 24 مرداد 1388 - 2:7

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |


Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

marjan
شنبه 24 مرداد 1388 - 4:28
1
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

haji bikhiyal ,haj kazem ham alan vaziyate khodeto dare .ye adam dar astane piri va pooldar shodan.

حسین لامعی
شنبه 24 مرداد 1388 - 4:38
-40
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

سلام به همگی مخصوصا آقای سیامک رحمانی......

آقای رحمانی، نمی شناسمتان، اما دغدغه هایت را درک میکنم.....درد و رنجی که داری را میفهمم.........میدانم چه میخواهی بگویی، حتی اگر شرح مفصل از درونت را ننویسی......

اما آقای رحمانی عزیز، در این قبیله، حرفهایت کم بر دل مینشیند،حرفهایت با ما ارتباط کم رنگی برقرار میکند.....در لا به لای حرفهایت عشق هنری را نمیبینیم، از شاخ و برگ حروفت شدیدا بوی سیاست زدگی می آید........

این حرفهایی که بر روی کاغذ آوردی را میتوانی برای بسیاری بنویسی و به آدرس منزلشان پست کنی، میتوانی برای بسیاری خط مشی تایین کنی و حکمش را ببری........و شاید بر رویشان تاثیر بگذاری و سنگ مفتی را که پرتاب کردی احیانا به گنجشگی برخورد کند.......

اما نه این جا مجال چنین حرفهاییست، و نه حاتمی کیا مرد عمل به حرفهای تو.......

آقای رحمانی، شما در نوشته تان عنوان کردید: آقای حاتمی کیا، شما با احتیاط شدیدی! که دارید، پای هیچ برگه ای را امضاء نمیکنید.......! آقای حاتمی کیا شما محتاط هستید.....! آقای حاتمی کیا، ترس این را دارید! که با حرفهایتان به عبای کسی بر نخورد و .....

شما حتی نوشته ای که: "آقای حاتمی کیا، اگر این جا نیستید! صفتان را جدا کنید! و بگویید جایتان کجاست! تا مردمی که هنوز شما را انقلابی میبینند گوشی دستشان بیاید!!!"

حال، تو به من بگو آقای رحمانی، جای خود تو کجاست؟! تو کجا ایستاده ای برادر؟! آدرست را عرضه بدار تا شاید حقیقت پشت ابرها پنهان نماند........تو "کجا" هستی که دوست داری حاتمی کیا هم، آن جا باشد؟! تو در کدام صف هستی که دوست داری حاتمی کیا اگر با تو نیست صفش را جدا کند؟!

آقای رحمانی، میدانی راستیتش چیست؟! این صف بازیهایی که از آن دم میزنی؛ به طور کلی حال ما را به هم میزند..... این صف بندی ها و گرو کشی ها حداقل در قامت ابراهیم حاتمی کیا نیست......

این نامه امضاء کردن ها و این بیانیه دادن ها در مرام حاتمی کیا هیچ جایی ندارد.........نه این که بد باشد، نه! اما در دیکشنری حاتمی کیا معنایی پیدا نمی کند......

حاج ابراهیم بارها گفت و بارها فریاد زد که: "من اهل این بیانه دادن ها و نامه امضاء کردن ها نیستم، اگر میخواهید مرا بیابید، به دنبال فیلم هایم بیایید، و نگردید به دنبال امضاء هایم زیر بیانیه ها، که به هیچ نتیجه ای نخواهید رسید...."

آقای رحمانی، حاتمی کیا مرد امضاء کرد نیست، مرد بیانیه دادن نیست، مرد این که به خاطر خوش کردن دل تو پشت فلان نامزد انتخاباتی قرار بگیرد نیست.....نه این که حامی و دوست دارش نباشد، نه این که نخواهد او رای بیاورد، بحث این است که او نمیتواند صف کشی! کند......

اگر تو و دوستان متعهدت! در روزنامه های اصلاح طلب، سالها قلم میپرخانید تا بلکه اندکی اثبات کنید که مردم از شرایط موجود ناراضی هستند، ابراهیم حاتمی کیا با یک "ارتفاع پست" تمام حرف یک ملت را میزند......ا تمام فریاد های یک ملت را پاس میدارد........با بی شرمی تمام! نشان میدهد که از یک هواپیمای کوچک، بیش از 90 درصد به خاطر ناراضایتی از شرایط موجود، رضایت میدهند به کوچی اجباری.....!

اگر تو با ردیف کردن هزاران کلمه پشت سر هم، میخواهی حرفهای امروز جوانان و مردان متزلزل شده ی یک مملکت را بگویی، حاتمی کیا در یک "بنام پدر" تمامش را خلق میکند و میرساند به اوج........

اگر بحث در مورد درد جانبازان است، اگر آشفتگی ها در مورد حرفهای در گوشی مردم است، اگر درد ما معضلات سیاسیت، اگر مشکل ما کم کاری و کج رفتن مسوولین است، و اگر هزاران زخم دیگر داریم، ابراهیم حاتمی کیا در آژانس شیشه ای همه ی این ها را به تصویر میشکد، همه ی این ها را فریاد میزند و همه ی این ها را عربده میکشد........!

آقای رحمانی، حاتمی کیا همه ی این کارها را میکند، همه ی این فریاد ها را میزند، همه ی این عربده ها را میکشد، اما بیانیه امضاء نمیکند......! پای این برگه های گل منگولی! که امروزش تایید است و فریادش تکذیب را اثر انگشت نمیزند.......!

آقای رحمانی، حاتمی کیا را با این برگه ها نسبتی نیست.......

نه این که این برگه ها و بیانیه ها منحرف است؛ نه! بحث سر این است که حاتمی کیا اهل این حرفها نیست......

او هر چه هست در فیلمهایش نهفته است....هر چه میخواهد بگوید در سکانسهایش به تصویر می کشد، هر چه میخواهد فریاد بزند در دیالوگهایش نمایان میکند.........

این بیانیه های رنگ وارنگ و این نامه های گل منگولی! در ادبیات حاتمی کیا جایی ندارد آقای رحمانی......

ادبیات حاتمی کیا ادبیات سینماست و فیلم، نه ادبیات سیاست زدگی........

این نامه های فراوان که پایش امضای بزگان هنری، هم چون مهرجویی بزرگ ، اصغر فرهادی ، رخشان بنی اعتماد، مجید مجیدی و .... است وجدانا حداقل برای من، عمیقا محترم است و دوست داشتنی، و حتی از دید من کارساز.......اما اگر ناراحت نمیشوی بدان که، هیچ زمانی در زیر هیچ کدامشان، نام و امضای ابراهیم حاتمی کیا را نخواهی دید........

او هر چه دارد در فیلم هایش میگوید و به تصویر میکشد.......او هر میخواهد بگوید در رو بروی لنز دوربینش خلاصه میکند.....متاسفانه حاتمی کیا جز فیلم سازی و بیان اعتراض ها و عربده در فیلم هایش، هیچ کار دیگری بلد نیست! حتی بیانیه امضاء کردن.......جتی نامه ی سیاسی صادر کردن........

فیلم های حاتمی کیا اعتراضی ترین فیلم هاییست که به تصویر در آمده.........از ارتفاع پست بگیر، تا موج مرده، از آژانس شیشه ای بگیر تا فیلم توقیف شده ی به رنگ ارغوان.........هیچ کارگردانی چون حاتمی کیا کوچ اجباری بیش از 90 درصد ایرانیان داخل یک هواپیما را به تصویر نکشیده......هیچ کس جز حاتمی کیا با بی شرمی تمام! انزجارش را از دود موتور های خفه کننده! نشان نداده......!

فیلم های حاتمی کیا از همان ابتدایش، چون خاری بوده در چشم کسانی که امروز با موتورهایشان در خیابانها جولان میدهند و دود موتورهایشان فضای شهر را رنگین کرده......او از همان ابتدا فریا د می کشید و عربده میزد، معترض بود و عصیان گر.........اما عصیان گیری که با بیانیه امضاء کردن و صف کشیدن نسبتی نداشت و نخواهد داشت........!!

آن اسپانسر سامسونگی که میگویی، خود سندی تاریخیست برای گواهی دادن به این که: حاتمی کیا به حق میگفت که:

"من با حامیان مالی خصوصی هم کاری کردم، تا بودجه های دولتی! برایم خط مشی تایین نکند.....! با سامسونگ قرار داد بستم تا اسپانسر های دولتی، با تفکراتشان، روح فیلمم را قبضه نکنند.....!"

او شاید در چاله ماند، اما قدم در چاه نگذاشت........حال این که، اگر اسپانسر را از دید شما، چاله بدانیم....!

حرفهایم به پایان رسید آقای رحمانی، باز هم میگویم که: دردهایت را درک میکنیم زیرا دردهایت محترم است و عمیق، اما متاسفانه دردهایت سیاست زده است.......تو را مراجعه میدهم به یک جمله ی عمیق، از نامه ی سرگشاده ی ابراهیم حاتمی کیا، به "یونسی" وزیر اطلاعات دولت خاتمی:

"آقای یونسی، برادر ارجمندم، شاید من و تو، هر دویمان، آرزوی آینده ی درخشان این مملکت را در سر بپر ورانیم، و تلاش در آبادانیش داشته باشم، اما میدانی تفاوت من و تو در چه چیز نهفته است آقای یونسی؟! تفاوت ما در این است که من هنرمندم! و تو سیاست مدار.......! من هر چه دارم در فیلمهایم به تصویر میکشم و به روی پرده می آورم، اما تو پنهان شده ای پشت پرده......! تفاوت ما در همین است آقای یونسی.......!"

پس، ای آقای رحمانی! از حاتمی کیا جز فیلم ساختن و عربده زدن در فیلم هایش، چیز دیگر مخواه......ا

او را با سینمایش تنها بگذرید تا شاید این شهر خفه اش نکند.......!

یا علی مدد

فاطمه
شنبه 24 مرداد 1388 - 7:43
8
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

آقای سیامک رحمانی! شما به آقای حاتمی کیا می‌فرمایید:«به همه آن دوستان شهید و رفقای دریا‌دلتان که همواره حرفشان را می‌زنید بیندیشید و کمی جسارت داشته باشید». نکنه شما فکر می‌کنید این بچه‌بازیها و قانون‌شکنی‌هاتون و کشوندن کشور به سمت آشوب و بلوا و بی‌نظمی، با جسارت شهدا در یک خط قرار می‌گیرند؟ شهدا برای یه مشت حرف بی‌منطق و بدون سند، جون ندادند که حالا شما خودتون رو دنباله‌روی خط شهدا می‌دونید.

نکته دیگه اینکه چرا فکر می‌کنید همه چیز یا باید سیاه باشه یا سفید؟ آیا نمی‌شه آدمایی هم باشن که دلشون نخواد قاطی بازی بشن؟ یعنی شماها باید واسه همه تکلیف تعیین کنید که یا اینوری باشن یا اونوری؟ یعنی شما اینجا هم می‌خواهید یار کشی کنید و دست، جمع کنید؟ اتفاقا کارگردان، وقتی داره فیلم میسازه ( تأکید می‌کنم که اون کارگردان هم عقاید شخصی خودش رو داره) بازم می‌گم وقتی داره «فیلم» میسازه، باید بی‌طرف باشه تا بتونه حقایق را اونطوری که وجود داره نشون بده، نه اونطوری که خودش دلش می‌خواد. بنابراین سعی نکنید آدمها رو وادار به سیاه و سفید بودن کنید.

در ضمن از کجا معلوم که اگر آقای حاتمی‌کیا سیاه یا سفید شدن، بر اساس علاقه شما فیلم بسازن؟!!!!!!

natali
شنبه 24 مرداد 1388 - 9:42
4
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

kodam cinema hatami kia??salhast hatamikia dare cinemash ro baste dare az boofe cinema pool dar miyare.

مينا
شنبه 24 مرداد 1388 - 10:27
0
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

به آقاي لامعي:

"حال، تو به من بگو آقای رحمانی، جای خود تو کجاست؟! تو کجا ایستاده ای برادر؟! آدرست را عرضه بدار تا شاید حقیقت پشت ابرها پنهان نماند........تو "کجا" هستی که دوست داری حاتمی کیا هم، آن جا باشد؟! تو در کدام صف هستی که دوست داری حاتمی کیا اگر با تو نیست صفش را جدا کند؟!"

سيامك رحماني خيلي وقت است كه جا و جايگاهش معلوم و مشخص است. او آدم شناخته‌شده‌اي در عرصه‌ي مطبوعات است و طي اين سال‌ها نويسنده‌ي بهترين نشريات و مطبوعاتي بوده است كه به لطف مرحمت آقايان خيلي‌هايشان حالا ديگر چاپ نمي‌شوند.

دانشجو سینما
شنبه 24 مرداد 1388 - 10:34
7
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

بابا شما رو به خدا اینقدر از گذشته این ادم مایه نذارید.باید عملکرد حاتمی کیا ی امروز رو با الانش مقایسه کنیم.ایشون در مقابل حوادث اخیر کاملا محطاطانه عمل کردن و سکوت کامل اختیار کرد چون حاتمی کیا رویکرد بیزینس رو جایگزین سینمای منتقد کرده ولی با رندی قصد داره از گذشتش این خلا رو جبران کنه.تصور من اینه که همه این جریان ها رو خود ایشون راه میندازه که مجانی قیافه همون فیلم ساز منتقد ده سال قبل رو واسه خودش حفظ کنه!نه اقای حاتمی کیا اینجوری نمی شه شتر سواری کرد اگه راست میگی خودت کفشاتو ور بکش و مکاشفه کن که از زمانی که با این اقای تهیه کنندت اشنا شدی از کجا به کجا رسیدی بیخودی هم سکوت مصلت امیزت رو اعترض خواموش جا ننداز ما فرق مجیدی و حاتمی کیا رو خیلی خوب میفهمیم!

ناصر
شنبه 24 مرداد 1388 - 10:54
11
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

عجيب است . پس از اين همه ماجراهاي پشت سر هم و تحولات در كشورمان كه هر يك از آنها مي تواند آموزش كل تاريخ براي يك جامعه باشد ، هنوز در گام هاي اول يادگيري دموكراسي مانده ايم. هنوز ياد نگرفته ايم كه هيچ كس چنين حقي به ما نداده است كه يك مداد و يك خط كش دست بگيريم و آدم ها را به خودي و ناخودي تقسيم كنيم . به اين جمله دقت كنيد : ( این روزها هم حتما می‌بینید که مردم چطور تکلیف‌شان را با هنرمندانشان روشن می‌کنند.... این مردم تکلیفشان را با شما هم خواهند دانست ) . آيا اين متن و اين لحن براي شما آشنا نيست ؟ آيا عين همين جمله ها را كه نويسنده خود را به جاي همه مردم گذاشته و براحتي سوژه خود را در معرض قضاوت قرار داده و در نهايت تكليف وي را براي هميشه مشخص كرده ، سالهاست در نشرياتي كه نمي خواهم نام ببرم نخوانده ايم ؟

بسيار متاسفم كه مي بينم هيچ تفاوتي در لحن نوشته يك نشريه با نشريه مقابل آن وجود ندارد و نويسنده هر دو نشريه هيچ احترامي به نظر يك صاحب نظر قايل نيستند .

بايد دموكراسي را تمرين كنيم و باز هم تمرين كنيم و ياد بگيريم كه امضا نكردن يك يا چند بيانيه كه ما با آن موافقيم براي تعيين تكليف يك نفر كافي نيست . بايد ياد بگيريم و ياد بگيريم كه بجاي تعيين و ابلاغ تكليف براي افراد ، از حقوق آنها دفاع كنيم .

يك چيز ديگر . من در مقامي نيستم كه درباره آرا يا رفتار سياسي حاتمي كيا نظر دهم اما اگر روزي خواستم اين كار را بكنم مطمئنا بخود اجازه نمي دهم ايشان را كه حق بزرگي بر هنر هنوز تازه پاي سينماي ما دارند ، با لفظ آقا ابراهيم تحقير كنم .

Red Ribbon
شنبه 24 مرداد 1388 - 11:22
-7
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

یا حق

جناب لامعی به نقل از خودتان :«حاج ابراهیم بارها گفت و بارها فریاد زد که: "من اهل این بیانه دادن ها و نامه امضاء کردن ها نیستم، اگر میخواهید مرا بیابید، به دنبال فیلم هایم بیایید، و نگردید به دنبال امضاء هایم زیر بیانیه ها، که به هیچ نتیجه ای نخواهید رسید...."»

حاتمی کیا را حتی نمی توان از حرف های شما نیز شناخت. بگزاریم حاتمی کیا را از فیلمهایش بشناسند. لطفا شما هم تفسیر به رای نکنید. البته نظر شما به جای خود محترم است همانگونه نظرات دیگران.


شنبه 24 مرداد 1388 - 12:52
4
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

اقاي رحماني تروخدا بذار يه هنرمند واقعي برامون باقي بمونه حاتمي كيا حرفاشو تو فيلماش ميزنه نيازي به بيانيه دادن نداره

36میلیون سبز
شنبه 24 مرداد 1388 - 13:37
13
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

حاج کاظم ها در این چند سال اخیر یا از کار بی کار شده اند یا در زندان ها در حال اعتراف به جرم نکرده هستند!!

حاج کاظم تنها گناهش این بود که دوباره حاج کاظم شد.

ناهور
شنبه 24 مرداد 1388 - 15:1
-2
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

سلام.....

من این مطلب رو برای اقلیما مدیر وب ابراهیم حاتمی کیا فرستادم در پاسخ به سوال ابراهیم حاتمی کیا که البته اونم تو وبش قرار داد...برای شما هم میفرستم

موقعیت تهران

تهران.تهران

کاظم!از تهران به حاج کاظم!حاجی صدات نمیاد موقعیت رو اعلام کن!

کاظم کاظم تهران......تهران جان اینجا موقعیت صفر عاشقی

شما موقعیتتون رو اعلام کنید!

تهران تهران کاظم....!حاجی ما تو موقعیت تهران 88 هستیم....30 خاطره است که ازتون بی خبریم حاجی اینجا همه چیز به هم ریخته،هوا آلوده است،غبار همه جا رو گرفته ! حاجی بچه ها به وجودت نیاز دارن توپخونه خالیه هر چی نقل و نبات داشتیم تموم شد اگر تانکهاشون بیشتر از این نزدیک بشن

یا حسین.........!

تهران،تهران ، کاظم.......

حاجی جون صدامو داری ؟ حاجی عباس کجاست ما آرپیچی زن نداریم ! حاجی به قاسم بگو زودتر آب برسونه به بچه ها تشنه اند!

حاجی سلحشور گفته بود قراره یه سری اسلحه و مهمات برسونه پس چی شد؟

حاجی اصغر زخمی شده.......اصغر و اصغر ها گوشه نشین شدن.....

حالا دیگه دور دوره نوذره و همه هوای رفتن دارن به هر طریقی.....

حاجی سعید رفت مثل نسیم دم صبح بوی بهار نارنجش هنوز از یادمون نرفته به امید همین بود صبحها که برای نماز پا میشیم تا سپیده بعدی آماده باشیم ولی......

حتی دیگه صدای ساز جمعه هم دل هیچ کس رو گرم نمیکنه!

اوضاع غریبه....خمسه خمسه هاشون به جای 5 تا 50 تا ترکش داره یه جوری به تنت میشینه که دردشو بعدها میفهمی .....کجایی حاجی صدامو داری....؟

کاظم....کاظم تهران

تهران جان به گوشی؟پس خوب گوش کن!

88 این 30 خاطره به اندازه عمر ما تموم شدو ما هم تو همین هوای الوده نفس کشیدیم هر چند بال فرشته ها چشم و دست و پا و و ریه خیلی هامون رو ناز کرده اما با چشم بسته خوب میبینیم،راه نمیریم اما هر جا که پا لازم باشه اولین پاها هستیم....ماسک زدیم....و نفسهامون به شماره افتاد ولی مثل خیلی ها ی دیگه آلودگی رو درک کردیم و و تو همه نفس تنگی هاشون شریک شدیم

88 هنوز صدام رو داری؟کاظم جان به گوشم....

درسته همه نقل و نباتها تموم شده اخه عروسی عزا شده دوره بزن و بکوب و حنا بندون خیلی وقته که مهمون بعضی شبهای آسایشگاه ....

که تو همشون یکی به وصال میرسه اونم با ذکر یا حسین!

راستی گفتی عباس!اون از همه زودتر رفت ،مال این خاک نبود آخه دلش شاد بود یادته همش میخندید حتی دست و پاهاش هم طاقت زمین رو نداشت چون یکی از فرشته ها سفارشی گردنشو بوسیده بود و عطرش بدجوری عباس رو مست کرده بود و از جای همون بوسه بود که عباس مدام دل تنگ تر شد حتی وقتی دستمو گذاشتم روی گردنش تا به هوای یه هوای دیگه هوایی نشه فایده ای نداشت و زودتر از همه رفته بود.....!صدامو داری؟

پرسیدی کجام؟گفتم که موقعیت صفر عاشقی،اینجا زمان و مکان تو قید و بند نیست واسه همین هم پر کشیدن آسونه!یادمه چند روز پیش که قاسم داشت ملحفه ها رو عوض میکرد پرسیدم چیه اینجا این طوری گرفتت که زحمت رو کم نمیکنی؟

گفت:کجا خوشه اونجا که دل خوشه!قرار بود دوستای خوبی باشیم!اما نشد!خیلی ها تشنه موندن.....!

به اصغر بگو مومن تو که تو شبهای عملیات بند پوتین خودت و یه گروه رو گره میزدی حالا گره زدن یه طناب پاره که کاری نداره.آره راست میگی وقتی کنار گوشت نارنجک بترکه...حتی صدای ساز جمعه هم نمیتونه آرومت کنه اما.....

همه اینها کنار فرشته هالیی مثل فاطمه و زن عباس که هنوزم کنار ما هستن یه کم قابل تحمله....

دیشب بعد از شیف کاری از در رختشورخونه آسایشگاه زن عباس رو دیدم که دست عباس کوچولو توی دستش بود و داشت میرفت،بق عادت همیشه برگشت و یه نگاه به بالای آسمون انداخت و دستهای نحیفش رو بلند کرد و با لبخند خسته ای خداحافظی کرد و رفت....

تهران هنوز صدامو داری؟.......آره حاجی جان رساتر از قبل میشنوم !

خدا رو شکر که تو میشنوی اخه میگن ناشنوایی مسری شده .

چند روز پیش که سلحشور برای بازدید اومده بود جلوتر اومد و خم شد تا به قد من که نشسته ام برسه....اروم تو گوشش زمزمه کردم :سنگر خوب و قشنگی داشتیم....

نشنید و رفت سهم من هم یه لبخند بود و بس!

تهران منم دارم تو همین موقعیت 88 نفس میکشم و لحظه لحظه اش رو باهات شریکم اما با یک فرق ...بین دو طبقه فرشته توی ساختمونی که بالاخره رنگ و نقاشی اش که به روزهای اخر سال رسیده بود تموم شد....

اینجا موقعیت صفر عاشقی

تهران هنوز صدام رو داری؟

باران
شنبه 24 مرداد 1388 - 17:20
-3
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

اين متن آقاي حسين لامعي رو حاتمي كيا خودش نوشته واقعا؟ چه از خود راضي

پدرام آذرشیب
شنبه 24 مرداد 1388 - 18:20
5
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

ابراهیم حاتمی کیا بچه جنگ است و سنگر و گلوله و عملیات . او با فیلم " از کرخه تا راین " نامش در بین اهالی هنر و طرفداران سینما بر سر زبانها افتاد و با " آژانس شیشه ای " جای پای خود را محکم کرد . این که او که در این سالها و خصوصا ً با آخرین کار خود " دعوت " کمی مسیرش تغییر کرده درش شکی نیست ، اینکه او با فیلم به محاق رفته ی " به رنگ ارغوان " حرف های تند و تیزی را بیان کرده درش شکی نیست اما اینکه او صفش معلوم نیست و این روزها سکوتی بی دلیل پیشه کرده هم درش شکی نیست ! ابراهیم حاتمی کیا هر چقدر هم که سینما و فوت و فنش را بلد باشد باز دلیلی ندارد که در پشت صحنه ی فیلمی از ده نمکی حضور بیابد و دست به تمجید و تصدیق این آدم بزند ! ( این خبر را من در روزنامه ی اعتماد ملی و در مصاحبه ای که با باران کوثری شده بود به نقل از خود باران کوثری خواندم و تا حدود زیادی از آن اطمینان دارم ) حاتمی کیا ، آیا خط و جبهه اش با ده نمکی ها و کاسه ساز ها یکی است ؟ اگر نیست چرا باید دست به چنین کاری ،که مطلقا ً بی معنی نیست ، بزند ؟!

من سوال از طرفداران سینه چاک ایشان در اینجا اینست که آیا واقعا ً عقاید و رفتار آقای حاتمی کیا با حرفها و مانیفست هایی که در فیلم هایش صادر می کند یکی است ؟؟ آیا او مثل حاج کاظم شجاع و حق طلب است و در بحران های بزرگ لب به سخن می گشاید و موضع اش را مشخص می کند تا مردم هم او را ملموسانه تر از فیلم هایش ببینند و دریابند ؟! آیا او برخلاف اکثر فیلمسازان جنگی ، مخالف دولت فعلی و عملکردش هست یا نه ؟ این را ما باید بدانیم . حاتمی کیا خود باید زحمت به خرج دهد و گیوه های مکاشفه را ور بکشد و به درون جامعه بیاید و پس از کنکاش حرف و موضع اش را به نسل جوان بزند !

پریسا
شنبه 24 مرداد 1388 - 20:0
4
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

با سلام

آقای لامعی دفاع شما را درک میکنم چون مطمئنا حاتمی کیا را بسیار دوست دارید که تک تک حرفهایش که به این بحث ربط داشت را برای توجیه کردن نقل قول کردید و احیانا در ذهن خودتان دفاع بسیار جانانه ای از این کارگردان دوست داشتنی ما انجام داده اید که به حق هم جانانه بود

اما دوست عزیز

این اقا یک خبرنگار است و وظیفه اش مشخص و حاتمی کیا هم یک هنرمند است و وظیفه اش مشخص

اما وظیفه شما این وسط چیست؟

من نمی تونم درک کنم که صزف دوست داشتن ما در جایگاه فعلی که جایگاه مردم است باید به یک دفاع همه جانبه از یک هنرمند ختم شود؟

از کجا معلوم حاتمی کیا الان با شرایط پیش آمده و بحرانی اکنون هنوز مثل زمانی فکر می کند که این حرفها را زده است.

از کجا معلوم سکوت حاتمی کیا دقیقا به دلایلی باشد که شما ذکر کردید.

هنرمند هرروزش با دیروزش فرق میکند او مدام در حال رشد است که اگر این نباشد اصلا هنرمند نیست

نمی گویم هرروز عقایدش 180 درجه معکوس می شود اما همواره در حال تکامل است او تفکر می کند و فیلم میسازد

همین آقای حاتمی کیا که به شخصه برای من جزو یکی از بهترین بهترین و کاملترین کارگردانان امروز است که حتی با اثار اخیرش همواره برایم در اوج است یک زمانی می گفت که فقط تصمیم دارد از جنگ فیلم بسازد و لا غیر اما بعد خودش گفت که نظرش عوض شده

اتفاقا من هم گه گاه حرفهای ایشان را دنبال می کنم اما متاسفانه مثل شما حضور ذهن ندارم همین حرف و همین انعطاف پذیری او انقدر برایم دلنشین بود که فهمیدم حاتمی کیا با آنکه بزرگ است اما مثل یک انسان معمولی متواضع حرف و نظرات خود را وحی منزل نمی داند

احساس میکنم با خوندن مطالب بالا فقط چشمتان را بستید و یکسره دفاع کردید و حتی به نویسنه توهین کردید و یخه اش را گرفتید که تو چرا طرح سوال کردی؟

از کجا معلوم حاتمی کیا برای او بیشتر عزیز نباشد؟

گاهی وقت ها احساس میکنم دارم جایی نفس می کشم که تعصبات غیر منتطقی داره همه رو خفه میکنه و به نابودی می کشه

می دونی منظورم کدوم تعصبه؟همون محافظی که تو ارتفاع پست خون جلوی چشاشو گرفته بود

علیرضا
شنبه 24 مرداد 1388 - 20:47
-15
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

حسین جان، فقط یک کوچولو در اینجا برایت می نویسم. باقیش بماند در جایی دیگر. این را هم از روی ناراحتی می نویسم. درست نیست که به خاطر دفاع از ابراهیم حاتمی کیا، حتی به عقاید و اعتقادات خودت هم پشت کنی.

می آیی و می گویی : "این بیانیه های رنگ وارنگ و این نامه های گل منگولی! در ادبیات حاتمی کیا جایی ندارد آقای رحمانی......"، اما شاید یادت رفته که همین بیانیه های گل منگولی و رنگاوارنگ را بزرگانی چون داریوش مهرجویی و مجید مجیدی و اصغر فرهادی و... هم امضا کرده کرده اند و تو هم همواره علاقمند بودی تا نام بزرگان بیشتری را در این بیانیه ها ببینی. اما حالا برایت گل منگولی شده اند؟ حاتمی کیای عزیز نمی خواهد این بیانیه ها را(برای هر طرفی) امضا کند، خب نکند. محترم است. اما چرا ناگهان به نظر تو اینها شدند گل منگلی و مسخره بازی؟ همانقدر که عقاید حاتمی کیا محترم است، برای سایرین هم همینگونه است. نیست؟ در دفاع از حاتمی کیا حتی می آیی اصلاح طلبانی که تا دیروز پشت به پشتشان حرکت می کردی را سر یک درخواست کوچک، تحقیر می کنی؟ همه چیز فدای یکی؟ به چه قیمتی؟

ناراحت کنندست. می دانی که من اگر می خواستم دقیق به بررسی کامنتت بپردازم، الان یک یادداشت طویل انتقادی در اینجا بود. اما همین اندک یادداشت برای گلایه به تو بماند، باقیش در جایی دیگر...


يکشنبه 25 مرداد 1388 - 0:3
36
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

دوستت دارم ابراهیم...

دوستت دارم حاج کاظم...

دوستت دارم میرحسین...

دوستت دارم موج سبز...

مهسا
يکشنبه 25 مرداد 1388 - 1:36
19
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

با آقای رحمانی کاملا موافقم. آقای لامعی عزیز برای این آقای رحمانی نمیتواند صفش را بطور مشخص(آنطور که شما میخواهید) آشکار کند که روزنامه اش به سرنوشتی معلوم دچار نشود. هرچند نام روزنامه خود بیانگر صف اوست. به نظر من در این شرایط که بی هنران از هنر هنرمندانی مانند حاتمی کیا سوءاستفاده و تعبیر نادرست می کنند(مانند روزنامه ی کیهان) این چنین هنری برخورد کردن با ماجرا صحیح نیست. باید عده ای را که در این شرایط از آب گل آلود ماهی میگیرند یا دچار توهم هستند به خود آورد. این سکوت حاتمی کیا در این شرایط صحیح نیست.اگر خودش در این شهر دودآلود خفه نشود دوستداران حاج کاظمش ممکن است به چنین سرنوشتی دچار شوند...

زهرا
يکشنبه 25 مرداد 1388 - 1:37
3
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

خوب یادم نیست کی شناختمش...

ابراهیم را می‏گویم، ابراهیم ِ حاتمی کیا را. خوب یادم نیست کی دلم رفت برای «فاطمه» نوشتن‏هایش.... برای «حاج کاظمش»، برای «نرگس»ش... برای «درد»هایش...

خوب یادم نیست چرا، یکهو تمام ِ «قاسم» را فهمیدم.

همه‏ی فیلم‏های ساخته شده‏اش را ندیدم... اما نمی‏دانم چرا همان‏ها را که دیدم، این‏قدر دوست می‏دارم.

همیشه گمانم بوده مدیونشم... مدیون ِ تک‏تک ِ ثانیه‏های فیلم‏هایش. فیلم‏هایی که فیلم نبودند فقط. حاتمی کیا را دوست دارم، حتی بابت ِ فیلم‏هایی که برای دلش ساخته. هیچ وقت ِ خدا "هم" نه هنری به او و فیلم‏هایش نگاه کردم و نه حرفه‏ای... کارگردان ِ پر درد ِ من، تنها به اعتبار ِ دردهایی که تشنه‏ی مزمزه کردنشانم برایم دوست‏داشتنی‏ست و به واسطه‏ی احساس ِ قوی‏اش؛ پذیرفتنی...

او سکوت کرد. سکوتش اما مثال ِ آن‏هایی نبود که «باید» حرف می‏زدند و نزدند. سکوتش اما از سر ِ رضایت و لذت از «خنکای خانه‌اش» نبود! او سکوت کرد به حرمت ِ حرف‏هایی که زده بود... که همیشه می‏زد... از زبان ِ دونه‏دونه‏ی شخصیت‏هایی که خودش، خلقشان کرده بود!

مگر او کم رنج کشید برای حرف زدن، مگر او کم هزینه کرد برای اعتقاداتش، مگر او کم ضربه خورد بابت ِ حرف‏هایش؟ آن موقع که حاتمی‏کیا حرف‏ها و دردهایش را نه به زمزمه، که به صدای بلند برای همه واگویه می‏کرد، آن موقع کجا بودید!؟ آن موقع کجا بودید که بیانیه بدهید و امضا جمع کنید و هم‏صدا باشید؟! آن زمان که «به رنگ ِ ارغوان» را ساخت و حالا دیگر حتی روی اسمش را "هم" غبار گرفته، آن موقع کجا بودید که حالا می‏گویید او محتاط است؟! آن موقع ِ که داد زد نگذارید هر "بی سر و پایی" خودش را انقلابی بداند و فیلم بسازد و بعد "هم" هی سوت و دست نثارش کنند، آن موقع کجا بودید؟! آن موقع که انگ ِ «دردانه» بودن را روی پیشانی‏اش گذاشتند، آن موقع کجا بودید؟! انصاف ِ شما تا همین‏جا کش می‏آید که حالا اینقدر گستاخ شدید که می‏خواهید حاتمی‏کیا را برافروخته کنید؟! که مثلا به غیرتش بربخورد؟! که مثلا بیاید و نفس‏کش بخواهد؟! حالا دیگر این قدر عرصه را تنگ دیدید که دیوار کوتاه‏تر از دیوار ِ همیشه کوتاه ِ حاتمی‏کیا پیدا نکردید که آویزانش شوید؟! انصاف ِ شما تا همین‏جا کش می‏آید که بنویسید «اگر واقعا به آن چیزهایی که می‌گویند در خلوت می‌گویید اعتقاد دارید، یک بار آن را به صدای بلند اعلام کنید.» من حتی یقین ندارم که اعتقاداتش را بدانید، که حتی درک کنید، چه برسد به این‏که هم‏صدایش باشید!

حاتمی‏کیا هنوز هم برای من همان «حاتمی‏کیا»ست. همان که بی‏هوا دلم رفت برای دردهایش...

هنوز دوستش دارم و نیازی نیست چیزی را امضا کند و حرفی بزند و کاری بکند که دوست داشتنم را تثبیت کند! نیاز نیست «سیاسی» "هم" بشود تا بدانم کاردرست است... نیازی نیست بیاید و بگوید «میفهمم» تا بدانم که واقعا «میفهمد»!

من... حاتمی‏کیا را با فیلم‏هایش میشناسم، با آژانس ِ شیشه‏اش، با ارتفاع ِ پستش، با موج ِ مرده‏اش، با از کرخه تا راین‏اش، با بوی پیراهن ِ یوسفش، با روبان ِ قرمزش، با دعوتش، با به نام ِ پدرش... با پشت ِ صحنه نوشتن‏هایش که همیشه به نام ِ «فاطمه» است...

حالا او ساکت است، او را این‏قدر در این چند «فیلم» خوب شناخته‏ام که خوب حالیم می‏شود که سکوتش نه برای این است که به عبایی بربخورد و نه برای «جیب» ِ خودش، که اگر اینطور بود، او بیشتر از هر کس ِ دیگری فرصت داشت برای «زانو زدن».

من یکی را از خودتان جدا کنید آقا!

من یکی را از خیل ِ آن همه جوان که خیالتان برده منتظرند، جدا کنید!

من تکلیفم با او روشن ِ روشن است و سکوت ِ او از حرفی برایم واضح‏تر! او ابراهیم است... ابراهیم ِ حاتمی‏کیا.

مهرداد ب
يکشنبه 25 مرداد 1388 - 2:41
-5
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

جناب حاتمی کیای عزیز

هنوز بعد این همه قیل و قالی که به راه انداختی حاج کاظمت رو ( خودت رو ) پیدا نکردی. یعنی اینقدر از خودت دور افتادی. از اون خود قدیمی ات. من به اینکه محافظه کار شدی و بالا رفتن سن دارد کارش را با تو می کند احترام می گذارم. ولی انتظار دارم این تغییر رو عنوان کنی. بگی که دیگه شور جوونی و سر نترس نداری. بگی که امروز برای زدن حرفهایت ( اگه حرفی برای زدن هنوز داشته باشی. ) خیلی بیشتر از قبل داری دو دو تا چهارتا می کنی. بگی که امروز دیگه دوران حاج کاظم نیست. دوران پسرشه و تو زبون اون رو درک نمی کنی و به اندازه ی باباش اون رو نمی شناسی. نمی شناسی چون نمی تونی بشناسی. حاج کاظم رو به ما نشون دادی و آینه ی تمام نمایی از اون به یادگار گذاشتی( چه مرد بزرگی بود همین طور عباس که فقط با خدا معامله کرده بود) ولی امروز دیگه حاج کاظم نمی تونه دردی از ما دوا کنه. ماها که همسن پسر حاج کاظم هستیم داریم یاد می گیریم که گلیممون رو خودمون از آب بیرون بکشیم. اگه یادت باشه. حتی موقعی که حاج کاظم رو روی پرده نشونمون دادی خیلی قبلترش اون و امثال اون کنار رفته بودند یا کنار گذاشته شده بودند. امروز ادبیات دیگه ای داره حکمفرما می شه و آدمها جور دیگه ای نگاه کردن رو دارند یاد می گیرند. امروز من نمی تونم حتی به حاج کاظم هم اعتماد کنم. من دلم می خواهد از پسر حاج کاظم چیزی بسازم که فریاد خستگی و فرسودگی و بی حوصلگی من رو به دنیا برسونه. حاجی همون حاج کاظم رو که می شناختی و یه دفعه به زیبایی نشونمون دادی رو بچسب و خودت باهاش حال کن. به پسرش هم گیر نده چون نسل شما و حاج کاظم ها با تمام مرام و مردونگی و غیرتتون بچه هاتون و بچه های جوون این سرزمین رو نمی شناسید . حاجی فاصله ی ما با حاج کاظمها زیادتر از اون شده که شما و امثال شما بتونی با هیچ داستانی تخمینش بزنی. ما داریم یاد می گیریم که چطوری می شه از بدمون بیاد. ما داریم یواش یواش به درستی بعضی از حرفهای مرحوم دکتر شریعتی پی می بریم. ما امروز خستگی مبارزات نسلهای گذشته رو تو ناخودآگاهمون یدک می کشیم و دیگه توانش رو نداریم که رو کولمون این طرف و اون طرف بکشیمش. حاجی تو دیگه بهمون گیر نده . اما به عنوان یکی از مخاطبهایت پیشنهاد می کنم به جای پرداختن به شخصیتها به ساختارهایی مثل فساد و تحجر و قدرت و از بین رفتن حافظه ی تاریخی و ابزار کردن جوانان و جدایی شعار از شعور و خطر نداشتن چراغی برای نشان دادن راه آینده و امثالهم بپردازی. شاید خدا خواست و همونطور که سیدنی لومت یکی از بحرانهای دهه ی هفتاد کشورش رو در بعداز ظهر سگی به نمایش گذاشت و تو هم با اقتباسی که به نظر من بهتر از نسخه ی لومت بود آژانس رو ساختی و حاج کاظم و عباس و سلحشور و... رو نشونمون دادی . شاید ، شاید خدا یاری کرد و تونستی همونطور که کاپولا ساختار قدرت رو در پدرخوانده نشونمون داد. اقتباسی عالی بسازی و شرایط امروز ایرانت رو نشون بدی. ولی خواهشا از این نسل جوون چیزی نگو که اگه مثل همه ی رسانه های این روزها تنها ابزاری بهش نگاه کنی بدجور پایگاهت رو میون اونها از دست می دهی. برایت آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم زودتر خودت رو پیدا کنی.

حسین لامعی
يکشنبه 25 مرداد 1388 - 6:26
-5
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

سلام به همگی......

رفیق خوبم، علی رضا اومد و یک حرفهایی رو زد که من برای این که شخصیتم واضح تر دیده بشه سعی میکنم کوتاه در مورد حرفهاش توضیح بدم..........

علی رضا گفت: "حسین، و هم همواره علاقمند بودی تا نام بزرگان بیشتری را در این بیانیه ها ببینی. اما حالا برایت گل منگولی شده اند؟ حاتمی کیای عزیز نمی خواهد این بیانیه ها را(برای هر طرفی) امضا کند، خب نکند. محترم است. اما چرا ناگهان به نظر تو اینها شدند گل منگلی و مسخره بازی.....؟"

من اگر به ریز، از علایق شخصیتی خود نمی گویم، دلیلش این است که خودم را رقمی نمیبینم که در جایی که فضایش نیست، بخواهم ابراز وجود کنم و تفکراتم را به عرصه ی نمایش بگذارم......

وگرنه به خود علی رضا گفتم و این جا هم میگویم که:

منه ناقص العقل! از نامه های اساتیدی هم چون مهرجویی, بنی اعتماد مجیدی فرهادی و ..... در حمایت از میر حسین موسوی، شدیدا خوشحال میشدم و شدیدا پر در می آوردم....حتی وقتی استاد پرستویی که عشق منه! بیانیه ای برای میر حسین موسوی داد داشتم از خوشحالی زمین را گاز میگرفتم.....!

من حتی در همین کامنت نخستم نوشتم: "این نامه های فراوان که پایش امضای بزگان هنری، هم چون مهرجویی بزرگ ، اصغر فرهادی ، رخشان بنی اعتماد، مجید مجیدی و .... است وجدانا حداقل برای من، عمیقا محترم است و دوست داشتنی، و حتی از دید من کارساز...."

این ها را نوشتم ولی در ادامه گفتم که: اما حاتمی کیا اهل این امظاء دادن ها نیست....حاتمی کیا هر چه برای گفتن دارد در فیلم هایش میریزد نه پای نامه های سیاسی.....! حاتمی کیا را با این نامه ها نسبتی نیست.....! نه این که بد است! نه! اما حاتمی کیا اهل کاری جز فیلم ساختن های شدیدا اعتراضی نیست....حتی نامه امضاء کردن....

اما در مورد بحث نامه های سیاسی گل منگولی! که اشاره کردم، بحث من بسیار کلی تر از امروز دیروز است....بحث من بحث 98 درصد نامه ها و بیانیه های سیاسیت، و نه همین 2 درصد این روزهای تلخ........من اگر میگویم نامه های گل منگولی، نامه هایی را میگویم که بی در وپیکر بود و هست.......چه در دفاع از اصلاح طلبان چه در دفاع از اصولگرایان.......نامه هایی را میگویم که برای عوام فریبی و نزدیک شدن به قدرت، داده میشد......

زمان انتخابات مجلس دور قبل را یادتان هست؟! نامه ای را که منیژه حکمت در حمایت سینماگران، از کاندید های اصلاح طلب داده بود و اسم بسیاری از بزرگان را زیر نامه آورده بود......از فردایش 1 ساعت به 1 ساعت همه تکذیب میکردند.....!

و حتی استاد پرستویی که اسمش زیر نامه ی حمایتی بود فردایش شدیدا این حمایتش را تکذیب کرد و گفته بود:شاید منیژه حکمت میخواهد جزو نزدیکان سیاسی باشد! و اپوزیسیون بشود اما من اهل سیاست بازی نیستم.....!

از دید بیش از 98 درصد نامه های سیاسی گل منگولیست و برای چسباندن خود به این ور یا آن ور.....اما باز هم میگویم که:شدیدا به نامه های "این روزهای" هنرمندان عشق میورزم، زیرا حتی زندگی خود را به خطر انداختند برای زدن حرف حق.......ک باز هم جای تاکید دارد که، حاتمی کیا حرف حق را در فیلمها و سکانس هایش قرار میدهد نه در پای نامه ها.......

ضمنا دوست خوبم علی رضا جای دیگر در مورد من نوشت: "در دفاع از حاتمی کیا حتی می آیی اصلاح طلبانی که تا دیروز پشت به پشتشان حرکت می کردی را سر یک درخواست کوچک، تحقیر می کنی؟"

این سخن علی رضا عجیب ترین حرفی بود که شنیدم!!!!

من پشت اصلاح طلبان حرکت میکردم؟!! من دیوانه ی اصلاح طلبان بودم و هستم؟!!!

وگرنه خدا به سر شاهد است که از دید من هیچ فرق چندانی بین اصولگرایان و اصلاح طلبان نیست....هر 2 از یک قبیله اند! از یکنوع برخورد با مردم! از یک نوع پست و مقام خواهی......

من در این دوره حامی میر حسین موسوی بودم و اکنون هم در پاکیش قسم میخورم! اما همه ی افتخارم این بود که میگفتم: میر حسین نه اصلاح طلب استنه اصولگرا! او فرا جناحیست....! حتی میگفتم اگر میر حسین نیاید، از بین قالیباف اصولگرا، و خاتمی اصلاح طلب، قطعا رای من قالیباف اصولگراست......زیرا از دید من، قالیباف، هم در بطنش! و هم در متنش! پاکیه عمیقی نهفته است.....حال میخواهد اصولگرا باشد یا اصلاح طلب.......

من به عنوان پسری که کاملا مذهبی هستم سوالهایم واضح است: اصولگرایی یعنی چه؟! اصلاح طلبی به چه معناست؟! اصولگرایان و اصلاح طلبان چه کسانی هستند؟! آنها چه دارند مگر، که بیهوده سینه برایشان چاک میدهید.......؟!

حتی فکر کردن به این سوال ها مرا به خنده وا میدارد.......

یادش به خیر! که دوستی میگفت: "قیچی 2 لبه دارد! یک لبه ی راست و یک لبه ی چپ.....! هر 2 لبه، در خلاف جهت هم دیگر حرکت میکنند و مسیرشان متفاوت از هم است، اما در اصل، و در موقع نیاز، با هم دیگر هم دست میشوند! و هر وسیله و شیئی را که در مقابل خود میبینند! یا کمک هم تیکه تیکه میکنند....! پاره میکنند و داخل زباله می اندازند.....!"

لبه های راست و چپ قیچی، چه حکمت زیبایی را در درون خود نهفته اند.......

یا علی مدد


يکشنبه 25 مرداد 1388 - 13:39
0
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

فاطمه خانوم! برای بنده اندکی سوال ایجاد شده :

شما خدایی ناکرده احیانا از جایی که ماموریت نیافته و پول دریافت نکرده اید که بیایید در این سایت و همان هذیانهای کیهان و... را مدام مطرح کنید؟ گمان کنم اینجا یک سایت سینماییست! اما بنده اصلا تاکنون نظری از شما در مورد مطالب سینمایی این سایت ندیده ام! اما در تمام مطالب اینچنینی که به انتخابات اخیر مربوط است، شما بدون استثنا با ده ها کامنت هذیانی و طومارگونه حاضرید! از دو حالت خارج نیست :

یا شما جدا این سایت سینمایی را با رجا نیوز و انصار نیوز و فارس اشتباه گرفته اید. که در اینطورت بر ما وظیه ی شرعیست که شما را آگاه کنیم. یا اینکه همانطور که گفتم، بهتان ماموریت داده اند که بیایید اینجا و به مردم فیض بدهید! اشتباه نکنید، بنده ابدا بدون اطلاعات و شناخت دقیق تهمت نمی زنم. اما انصافا اگر شما هم جای ما بودید و فردی چون خودتان را می دیدید که در یک سایت سینمایی، اولین کامنتش را از قضا یک هفته قبل از آغاز انتخابات، در روزنوشت های امیر قادری در کوبیدن یک نامزد خاص می گذارد و پس از آنهم با همان تفکرات شبه کیهانیش، فقط و فقط در پست های مربوط به حواشی پس از انتخابات کامنت های انتحاری و طالبانی(که این مطالب را فقط یک عده ی معدود در ایران می نویسند!) می گذارد، آیا شک نمی کردید؟ اصلا از شما پاسخ نمی خواهیم. چون پاسخ فردی چون شما ارزشی هم ندارد. فقط خواهش بنده اینست که نظرات مبارکتان را در سایر مطالب این سایت هم از این به بعد خرج کنید تا کمتر انگشت نما و سوژه شوید و بگویند طالبانی ها همگی دمبشان از پشتشان بدجوری زده است بیرون!

علیرضا

ريحانه
يکشنبه 25 مرداد 1388 - 13:41
-9
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

من با آقاي رحماني موافقم شما كجا هستيد آقاي حاتمي كيا؟؟؟؟ نمي دونم جسارت ندارين يا سياست بازين نمي دونم شايد مي خواين همرو داشته باشيد، ولي مي تونين نظرتون يا نقدتون يا آرزوهاي اجتماعيتونو بگين و همرو داشته باشين آدمهاي معتدل در هر گروه و دسته اي سعي مي كنن ياد بگيرن طوري انتقاد و عمل كنند كه حقوق و عدل و اعتدال پايمال نشه سكوت به جاش خوبه ولي شما دوست دارين هميشه كاري كنين كه هر گروهي به نفع خودش برداشت كنه اين يعني بازي با آدمهايي كه مي خوان عقايد و نظراتشونو بگن تا به بيماري جنون و خودسانسوري وسركوب خودشون دچار نشن اين عمل كلمه حيله گري رو به ذهن من مي ياره اما شما اين طوري نيستي يعني اميدوارم، من هنر و توانايي هاي شما رو ستايش مي كنم اما، اين چه سؤالي است كه مي پرسيد ؟ وقتي اين سؤال رو در "سينماي ما" خوندم به نظرم بچگانه و مسخره اومد ! شما جوانهاي امروز رو چي فرض كردين ؟ 2ماه پيش همه راي داديم در اون روز همه با صلابت و اميد رفتند پاي صندوق با همه ترديد ها و نگراني ها ، چرا اين جوري شد ؟ كدام نسل در ايران گرفتار اين همه بمباران تهمت و دهن كجي شده؟ مگه چي خواستيم جز پذيرفتن واقعيت و حقيقت از جانب نسل شما ! سال هاست نسل شما نصيحت مي كند و شعار مي دهد ! بسه ديگه! همين سكوت هاي بي جا ، كنار كشيدن ها و بي تفاو تي ها چنين كار ما رو سخت كرده ، سال 1388 برابر با سال 2009 ميلادي است علم سريع تر از پيش حركت مي كند در د نياي هنر غوغاست، شرايط جديد و مشكلات تازه آرامش ،خلاقيت ، آزادي عمل و تلاش طلب مي كند ، لطفاً به آژانس شيشه اي وابسته نباشيد اگر توجه و تحسين جامعه كه اشباع شده از نسل ما و نوجوان ها و كودكان است مي خواهيد امروزتان را خوب ببينيد ، ابراهيم باشيد آقاي حاتمي كيا، ابراهيميان حقيقت را فداي مصلحت نمي كنند.


يکشنبه 25 مرداد 1388 - 13:49
1
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

و اصلا واضح نیست که این حرفها همه ش برای این است که بگویی " آقای حاتمی کیا چرا با ما نیستی!! نه؟؟؟؟

تویی که از تعهد و انقلابی بودن حرف می زنی ! خیلی دلم میخواهد بدانم وقتی ابراهیم انقلاب می کرد و رخ به رخ بعثی می ایستاد کجا بودی؟ وقتی ابراهیم از خون های ریخته شده برای این میراث حکایت می کرد چه می فهمیدی چه می گوید؟؟ همان میراثی که تو حالا داری روی شعائر و مقدساتش موج سواری می کنی . همان میراث را می گویم. تو نه به اندازه ی "ابراهیم بزرگ " و نه حتی به اندازه ی فرزند ابراهیم و ابراهیم ها هم از انقلاب و انقلابی بودن از جنگ و خون و شهید از سلحشورها و قاسم ها ، هم نمی فهمی. ابراهیم حاتمی کیا سکوتش برای آنها که می فهمند پر از حرف است. شما به جای قلم فرسایی و به عادت قوم خود هیاهو راه انداختن و هوچی گری بهتر است کمی از اصول را یاد بگیری. شاید بعد از آن اجازه داشته باشی نام ابراهیم را به زبان بیاوری!

masoud
يکشنبه 25 مرداد 1388 - 16:30
-1
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

باسلام.آقای لامعی خدا پدر ومادرتا بیامرزه که حرف دل همه طرفداران حاجی را زدی.مطلب آقای رحمانی را رور پنجشنبه در روزنامه اعتماد ملی خواندم.می خواهم فقط به آقای رحمانی بگم دوست عزیز کسی که کارگردان منتخب نسل جوان کشور معرفی می شه با امضا کردن 4تا بیانیه محبوبیتشا از دست نمیده.


يکشنبه 25 مرداد 1388 - 19:0
-4
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

http://www.eghlimaaaaaaa.blogfa.com/8805.aspx

در این صفحه از وبلاگ می توانید مطلب بسیار جالب ابراهیم رها_طنز نویس معروف_ را درباره آژانس شیشه ای 2 بخوانید. مطلب دوم در این صفحه از وبلاگ می باشد.


يکشنبه 25 مرداد 1388 - 19:4
2
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

هر دو عزیز: حسین لامعی و سیامک رحمانی را کاملا درک می کنم. مهم اینست که هر دو حامی یک جناحند.

البته که از فیلمهای آقای حاتمی کیا کاملا مشخص است که این کارگردان محبوب، طرفدار چه جناحی ست. در نمایش خصوصی دو فیلم دعوت و به نام پدر، آقای حاتمی کیا کنار یک انسان فرهیخته نشسته بود که مسأله گفتگوی تمدنها را مطرح کرد.

در مورد فیلم آژانس... بگویم که تقریبا همه ی عزیزان، داستان و زیر و بم دیالوگهای این فیلم را به یاد دارند. اما برای کسانی که ممکن است مدتها پیش این اثر را دیده باشند، می گویم:

حاج کاظم دقیقا معترضی ست که برعلیه حق کشی در جامعه قد علم می کند و دست به خشونت می زند! و افراد مقابلش از جمله سلحشور و رضاکیانیان او را متهم به غرب گرایی(!) و دشمن امنیت ملی(!) و شاد کردن دل دشمن از جمله بی بی سی و سی ان ان (!) می کنند! اکنون خود قضاوت کنید: حاج کاظم به کدام دسته و به کدام فرد شبیه است؟!

خود قضاوت کنید.


يکشنبه 25 مرداد 1388 - 19:5
1
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

برای باران شنبه 24 مرداد 1388 - 17:20 :

تو خود باران کوثری هستی، نه؟!

علیرضا
دوشنبه 26 مرداد 1388 - 3:17
-1
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

این چه کاری است که جدیدا می آیند و با اسم دیگران اینور و آنور کامنت می گذارند یا برای برخی کامنتها ده ها منفی می گذارند؟ آن کامنتی که بنده چند وقت قبل برای شخصی با نام فاطمه نوشتم، به چه علت باید مجددا در این صفحه توسط یکنفر ارسال شود؟ با چه هدفی؟ شایدم هدف و نیت آن شخص، بد نباشد، اما کارش چندان دلچسب نیست. کاش به یکدیگر و مطالب هم بیشتر احترام بگذاریم.


دوشنبه 26 مرداد 1388 - 10:19
-3
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

من با افتخار عضو تشکیلات « راه سبز امید » شدم.


دوشنبه 26 مرداد 1388 - 22:23
1
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

خوبه که استاد دور قبلی انتخابات از آقای هاشمی حمایت کردن !! ببینیم حتما با فیلمشون امضا کردن نه!!! واقا هم اهل سیاست بازی نیستن و نه محافظه کاری !!!

احسان
پنجشنبه 29 مرداد 1388 - 17:3
5
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

من از فیلمهای حاتمی کیا و تک تک دیالوگهایش که برامده از دل است و بر دل مینشیند و نیز از موسیقی های ماندگار اثارش و حضور زیبایش در شب شیشه ای در یافتم که او انسان وارسته و زلالیست(نسبت به شرایط و ادمهای امروز نه زمان صدر اسلام)

فقط این را میدانم که هر که قدم در راه سیاست بگذارد الوده میشود. من از این سکوت او حمایت میکنم و اگر خودم هم جای ایشان بودم همین کار را میکردم. این سکوت بمعنای بی اعتنا بودن او به شرایط امروز و مردم نیست. درود بر او.


جمعه 30 مرداد 1388 - 12:29
8
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

فاطمه جان باهات موافقم

maryam68
يکشنبه 1 شهريور 1388 - 16:13
0
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

راه و تفكر حاتمي كيا از فيلمهاش مشخصه.

ايشون سالهاست با فيلمهاشون اعتراض وانتقادشون رو نشون دادند, نيازي به اين مدل هوار كشيدن نيست.

فرهاد
يکشنبه 1 شهريور 1388 - 18:57
-2
موافقم مخالفم
 
آژانس شیشه‌ای 2 کجاست؟

حاتمی کیا کیه ؟

حاتمی کیا در نهایت یه فیلم ساز حزب الهی وابسته به دولت هست که برای اکثر فیلم هاش از دولت یا از سباه باسداران یا صدا و سیما سرمایه گرفته و در جهت تفکر ات شان فیلم ساخته.

فراموش نشه که انصار حزب اله در ازانس شیشه ای سرمایه گذاری کرد همونطور که سباه باسداران در موج مرده سرمایه گذاری کرد و ....

اصلا خود حاتمی کیا عضو سباه باسداران هست و این رو عده ای میدونند و کارش رو از همونجا شروع کرد

ابراهیم حاتمی کیا یک فیلم ساز حزب الهی و وابسته به جریانی کاملا مشخص است نیازی نیست که فریاد بزنه بگه من کجائیم این جایگاه را به وضوح در فیلم هاش فریاد زده و از بشت صحنه اش هم کاملا مشخصه

نقش حاتمی کیا بسیار شبیه است به نقش فیلم سازان حزبی و دولنی ایتالیا و المان و شوروی در جنگهای جهانی و قبل از فروباشی سیستمهای حاکم بر ان کشورها

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       











  سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
Page created in 2.36652803421 seconds.