«ای کاش قضاوتی در کار می بود»* : مجموعه نقدهای نویسندگان و مترجمان سایت «سینمای ما» برای «درباره الی...» - 1؛ :: سينمای ما :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ايران :: Iranian Movie News & Information
پنجشنبه 18 تير 1388 - 7:19
module-htmlpages-display-pid-97.html

• فهرست کامل مطالب این شماره؛ / هشت سالگی ماهنامه «فیلم‌نگار» مبارک      • از او این روزها فیلم «درباره الی...» بر پرده سالن‌های سینمای تهران است؛ / برای اولین بار در سایت «سینمای ما» می‌خوانید: مشخصات فیلم تازه گل‌شیفته فراهانی به کارگردانی رولند جافی      • سایت اختصاصی «یوسف پیامبر» راه‌اندازی شد      • شایعه‌ای که به سرعت تکذیب شد؛ / بازیگر «اخراجی‌ها»: از کسی حمایت نکرده‌ام، ممنوع‌التصویر هم نشده‌ام      • در شرایطی که حدود دو هفته تا نخستین سالگرد درگذشت هامون سینمای ایران باقی مانده؛ / امشب تماشای آخرین حضور تصویری شکیبایی فقید را از دست ندهید      









                       



مجموعه نقدهای نویسندگان و مترجمان سایت «سینمای ما» برای «درباره الی...» - 1؛
«ای کاش قضاوتی در کار می بود»*

سینمای ما - بهنام شریفی: درباره ی الی فیلم جدید اصغر فرهادی بهترین و کاملترین کار او تا به امروز و یکی از بهترین فیلمهای سالهای اخیر سینمای ماست.
وقتی راجع به این فیلم صحبت می کنیم حتما باید مثل خود آن با جزییات فراوان و جزء به جزء دلایل موفقیتش را تشریح کنیم تا به جوهره ی این فیلم درخشان دست پیدا کنیم.
فیلم با تاریکی درون صندوق صدقات و روشنایی خفیف بیرون، از همان ابتدا ما را وارد فضایی می کند که هر چند در نیمه ی اول با سرخوشی و شادی همراه است، اما تا پایان وارد دنیای تیره ای از روابط انسانی شده ایم که گریز از آن به مثابه گریز از مسائل اساسی زندگی مانند پیش داوری و قضاوت و خودخواهی و خوبی وبدی توامانی است که همگی درنهادمان وجود دارد.
برش فوق العاده ی روزنه ی نور صندوق به تونل که همراه با جیغ زدنهای شخصیتهای فیلم می شود، از همان ابتدا این گذار ناگزیر از روشنایی به تاریکی را اخطار می دهد و انگار که این سفر نمودی درونی هم دارد و باید درهمه جا نمادی مثل الی وجود داشته باشد تا به تاریکی و روشنایی وجودمان وقوف پیدا کنیم.
الی را از همان ابتدا تنها ودور از جمع می بینیم و در تمام لحظات، تردید وغمی در حرکاتش دیده می شود که نقطه ی ممیز او در این جمع سرخوش و بی غم است. این تردید از نگرانیهای او درباره ی مادر مریض و نامزدی سرچشمه می گیرد که هنوزبین دوست داشتن یا نداشتنش مردد است و از طرفی او در بین این جمع حالت غریبه ای را دارد که هنوز نمی داند با آنها یکی شود ویا راهش راجدا کند. از طرفی اگر حضور متافیزیکی الی را در نیمه ی دوم فیلم بین تمام حرفها و نگرانیها و اضطرابهای جمع در یابیم، می توانیم نگرانیهای الی را هم به آینده ی محتوم و ناگریز خودش و دیگران مرتبط بدانیم.
فرهادی از نشانه های بسیاری درفیلم استفاده کرده که درعین فضای رئال کار ما را به سمت وسوی نمادگرایی و فضایی ذهنی می کشاند.از ویلای متروکه و خرابی که نشانه ای ازباطن و رفتارهای متناقض جمعی شخصیتهاست تا حضور خود الی که بیینده ها و جمع همراهش هم چیز چندانی از او نمی دانند جز اینکه اسمش الی است ( پلیس هم از این اسم مخفف و بی اطلاعی بقیه تعجب می کند) و مربی مهد بچه ی سپیده ( گل شیفته فراهانی) و امیر ( مانی حقیقی) است و به اصرار سپیده حضور پیدا کرده تا با احمد ( شهاب حسینی) آشنا شده و زمینه ی ازدواجشان مهیا شود.
فرهادی با یک نشانه ی تصویری دقیق و گویا رابطه ی نافرجام الی و احمد را هم در همان نیمه ی ابتدایی پیش از ناپدید شدن الی ترسیم می کند، همان جایی که شیشه های شکسته از میان پنجره ی شکسته رد وبدل شده و به زمین می ریزد. این شیشه های شکسته از رابطه ای گسسته حرف می زند که با هیچ تلاش فردی و جمعی به سامان نمی رسد.
اما اگر فیلم را به چند فصل مهم تقسیم کنیم، بدون شک فصل اجرای پانتومیم اولین بخش مهم درباره ی الی است.
می توانیم کلیدهای رفتاری هر کدام از افراد فیلم و یا نشانه ها و ارجاعهای درون متنی را بفهمیم. در واقع فرهادی با این کار ترتیب یک نمایش در نمایش را داده که بتوانیم به راحتی حوادث محتمل بعدی را پیش بینی کنیم.
کلید الی، مادر هاچ زنبورعسل، نشانه ی دل بستگی شدید او به مادرو سرگردانی های متعددش بین رفتن ونرفتن است. نازی ( رعنا آزادی ور) خواب دیده که دندانش افتاده که نشانه ی تعبیر بد این خواب وحوادث بد بعدی هم هست و از طرفی بعدا در خلوت دو نفره با شوهرش منوچهر( احمد مهران فر) هم به این خواب اشاره می کند و شخصیت ساده انگار و خرافاتی او به نوعی نشانه ای از خرافات در سطوح کثیری از اجتماع ما هم هست.
جمله ی پانتومیم آرش، پسر پیمان( پیمان معادی)، بابای بچه است. این هم نشانه ای از علایق بین پدرو فرزندی است که در موقع غرق شدن پسر، پدرمات و پریشان و درمانده می شود و وقتی خیالش راحت شده به خاطر فشارهای عصبی بچه اش را توبیخ می کند که چرا موقع حرف زدنش ادا در می آورد.
منوچهرکه به همراه زنش نازی خنثا ترین و سر به راه ترین زوج جمع هستند، به فیلم خوب بد زشت اشاره می کند. این ارجاع مستقیم کارگردان به فیلمی مثل خوب بد زشت هم بسیار جالب است. مثلثی که بین سه شخصیت فیلم کلاسیک شده ی سرجیو لئونه برقرار است، بر پایه ی نسبیت اخلاق شکل گرفته و سرگردانی زشت بین خوب وبد تا آخر فیلم ادامه دارد. مشابهت درونمایه فیلم فرهادی که بر نسبی بودن اخلاق وعدم قطعیت تاکید دارد با فیلم لئونه باعث ارجاع بینامتنی بین این دو اثر شده است و بالاخره به نظرم مهمترین پانتومیم جمع را پیمان اجرا می کند که این جمله است:« دم بچه های حقوق گرم»
از طرفی با این جمله می فهمیم که این دوستان از دانشجویان سابق حقوق هستند بدون آنکه اشاره ی مستقیمی به این قضیه در دیالوگها بشود و از طرفی دیگر یک کارکرد فوق العاده و بی نظیر دارد که در نگاه اول پوشیده می ماند.
اگر اتفاقاتی که برای این جمع می افتد برای هر جمع دیگری پیش بیاید مسلما به خاطر شرایط حاد و بحرانی، تصمیم گیری مشکل می شود و احساسات جای تعقل منطقی را می گیرد. حالا اگر به فیلم برگردیم و ببینیم که در تمام صحنه های بحرانی با وجود اضطراب و تشویش، جمع دانشجویان سابق حقوق، درست یا نادرست موضوعات مختلف را تحلیل می کنند و به قضاوت روی می آورند دقیقا به خاطر همین پیشینه ی تحصیلیشان است.
اما دومین فصل مهم فیلم بدون شک صحنه ی بادبادک بازی الی است که در واقع آخرین صحنه ی حضور اوهم هست.
استفاده از صدای دریا که در این صحنه به اوج می رسد حاصل تلاش بی نظیر حسن زاهدی صدابردار فیلم است که واقعا در این فیلم به خاطر وجود انواع و اقسام صداهای مزاحم در ساحل کار فوق العاده سختی داشته که با مهارت تمام به بهترین وجه وظیفه اش را انجام داده است. دومین وجه این صحنه ی زیبا را باید به حساب هایده صفی یاری تدوینگر فیلم نوشت که با کاتهای متعدد حالت تشویش و اضطراب نهفته در این صحنه را به اوج می رساند. از فیلمبرداری فوق العاده ی حسین جعفریان هم نمی توان گذشت که هم در این صحنه و هم در صحنه ی غرق شدن بچه، آنقدر طبیعی و روان دوربین روی دست راحرکت می دهد که کاملا استرس و تشویش به مخاطب منتقل می شود. کمتر صحنه ای در سینمای ایران مثل صحنه ی غرق شدن آرش دیده ایم که انقدر طبیعی و هولناک نفس تماشاگر را در سینه حبس کند.
و بالاخره نباید به بازی ترانه علیدوستی اشاره نکرد که پشت تمام خنده های بی وقفه اش در این صحنه، نوعی سبکباری و رهایی دیده می شود که انگار الی کاملا سبک شده و آماده ی پذیرش مرگ است ودرست در آخر این فصل بسیار بی تاکید وراحت می گوید: « من دیگه باید برم »
در فصل غرق شدن آرش که سومین فصل مهم فیلم هم هست، باید به یک نکته اشاره کرد. اینکه اگر میزانسن و حرکتهای دوربین بجا و درست انتخاب شود می تواند چه تاثیر شگرفی بر بیننده بگذارد. لرزشهای مداوم دوربین روی دست و حرکتهای حساب شده ی بازیگران که کاملا طبیعی است چنان تماشاگر را با این صحنه درگیر می کند که انگار در بطن حادثه حضور دارد.
صحنه های دریا که بیشتردر زیر آب می گذرد، با بازیهای روان تیم بازیگری و فیلمبرداری درخشان جعفریان در راستای همان حس طبیعی است که امکان ندارد تماشاگری را با خود همراه نکند.
فرهادی در بهترین فیلم خود بهترین قاب بندیهای ممکن را به معرض تماشا قرار داده است . حفظ توازن قاب به صورتی که شلوغی افراد و اشیای مختلف به آشفتگی بصری نرسد و در عین حال احساس چیدن مکانیکی عناصر قاب به وجود نیاید، کار مشکلی است که فرهادی با استادی تمام ازعهده ی آن بر آمده است. دو مثال می زنم:
یکی صحنه ای که از گوشه ی ویلا دریا و سه ماشین جلوی دریا را نشان می دهد که ماشینها هر کدام گوشه ای از قاب را پر کرده اند و افراد، سرگردان و مغموم در بین آنها هستند و دیگری صحنه ای که از پشت سرواز نقطه نظر ویلا ( که می توانیم آن را یکی از شخصیتهای مهم فیلم بدانیم )، چهار مرد خسته را می بینیم که جدا از خانواده ها با هم راجع به اتفاق هولناکی که افتاده صحبت می کنند.
فیلمنامه ی دقیق و مینیاتوری درباره ی الی یکی از مهمترین وجوه فیلمی است که مدتها می توان راجع به آن حرف زد و به نتیجه های جدید رسید.اگر فیلم را به دونیمه ی ابتدای فیلم تا صحنه ی بادبادک بازی الی و نیمه ی دوم بعد از غرق الی تا پایان تقسیم کنیم و روند فیلمنامه ای را بررسی کنیم به نتایج قابل توجهی می رسیم. نکاتی که شاید در اولین تماشای فیلم از دید پنهان بماند.
نیمه ی اول به نوعی زمینه سازی وقوع فاجعه ی نبود الی است. دیالوگها و حرکات این نیمه، در بخش بعدی معنایی دیگر پیدا می کنند و چنان کارکردهایی دربخش دوم پیدا می کنند که موجب شگفتی است. مثلا دروغ مصلحتی سپیده به پیرزن شمالی برای دادن ویلای خوب که می گوید: « مهمون غریبه داریم ، تازه عروس وتازه دامادند.» ابتدا باعث می شود که پیرزن شمالی جلوی الی که هنوز در دوراهی انتخاب سرگردان است، تبریک بگوید و ازآن بدتر در نیمه ی دوم جلوی نامزد الی ( صابر ابر) اشاره به رختخواب تازه عروس وداماد کند که باعث شود نامزد الی همه ی جریانات را بفهمد.
اما زنجیره ی دروغهای مصلحتی و راستگوییهایی که تنها برای حفظ منافع شخصی گفته می شود باعث ایجاد یک جهان پر از تردید و اضطراب و فاجعه می شود. دروغهای مصلحتی و پنهان کاریهای سپیده که همگی از باطن خوب وخیر خواه او نشات می گیرد، یک به یک موجب بحران می شوند. قایم کردن ساک الی، قایم کردن موبایل الی که به خاطرپنهان کردن نامزد داشتن الی است و دروغش به امیر که باعث کتک خوردنش می شود از جمله ی این مواردند.
درباره ی الی راجع به پنهان کاریها و دروغگوییها و راستگوییهای متعدد انسان است که در مواقع مختلف موجب وارونه سازی شرایط می شود. این فیلم راجع به پیش داوریها و خودخواهیهای طبع بشری است که درست در بحرانی ترین شرایط خودرا نشان می دهند.مثالها فراوانند:
وقتی شهره ( مریلا زارعی ) نمی داند که نازی مراقب بچه اش نبوده و به راحتی می گوید: « از کجا معلوم الی برای بچه ی من غرق شده نازی که مراقب بود.» وقتی باز هم شهره احساس می کند که باید جمع را ترک کند چون به بچه اش بد نگاه می کنند که طبع حسودش را نشان می دهد یا وقتی به الی می گوید: « تو کار نکرده عزیزی»
یا قضاوتهای گاه و بی گاه پیمان که هیچ ارزشی برای آبروی الی قائل نیست. تنها کسی که به آبروی الی بها می دهد سپیده است که تا پایان جلوی جمع می ایستد. جمعی که با راستگویی از نامزد داشتن الی اظهار بی اطلاعی می کنند ( هر چند که از طریق سپیده در پایان کار جریان را فهمیده اند که این دانستن و نگفتن دروغ محسوب می شود ولی حفظ منافع مهمتر از همه چیز است )، با فشار زیاد روی سپیده باعث می شوند که او به نامزد الی دروغ بگوید وبه این ترتیب موضوعی که برای نامزد الی آنقدر مهم است که آیا الی هنوز اورا دوست داشته وآیا به جمع گفته که نامزد دارم وارونه شده و آبروی الی هم به این ترتیب از بین رفته و یک فرد هم ( نامزد الی) در این میان از نظرعاطفی کاملا نابود می شود، به خاطر همین است که در انتهامی گوید: « شما خبر رو به خانواده اش بدید »
زنجیره ی این اتفاقات کوچک و پیش پا افتاده است که موجب فاجعه و نابودی می شود.دیالوگهای خوب وساده ی فرهادی بدون کوچکترین خود نمایی درست سر بزنگاه گفته می شوند. مثل دیالوگ: « الان چی فکر می کنه در باره ی الی» که بر زبان سپیده جاری می شود. این دیالوگ موقع فهمیدن نامزد الی از جریان احمد گفته می شود و به زیبایی، نام فیلم در یک صحنه ی مهم فیلم از زبان به نوعی مهمترین شخصیت فیلم یعنی سپیده بیان می شود بدون اینکه تحمیلی به نظر برسد. یا دیالوگ احمد از قول زن سابقش به الی که: « یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایانه» زیباترین و مهمترین دیالوگ فیلم است که هم به تلخی بی پایان فیلم و هم به تلخی پایان بندی به یاد ماندنی اش اشاره می کند.
بازی تیم بازیگری درباره ی الی فراتر از سطح سینمای ایران است. گل شیفته ی فراهانی در آخرین بازیش در سینمای ایران( البته تا به به اینجا) چنان بازی پر قدرتی را ارائه می کند که اگر سینمای ایران بنا به هر دلیلی این بازیگر توانا را از دست بدهد، بسیار مایه ی تاسف است.
صدا سازی فوق العاده ی او بعد از فاجعه ی غرق الی به خوبی حالت گرفته و مغمومش را تکمیل می کند. صحنه ی گریه ی دردناک و نفس کشیدنهای مقطع او در پشت ویلا پیش احمد اوج تواناییهای فراهانی را پیش روی ما قرار می دهد.
مانی حقیقی کارگردان و پیمان معادی فیلمنامه نویس دراولین نقش آفرینی خود بسیار خوب کار کرده اند هر چند در بعضی صحنه ها تا حدودی معلوم می شود که تجربه ی بازی ندارند که با نوجه به اولین بازی قابل اغماض است. مثل صحنه های عصبانی شدن این دو که گاهی به نظر می رسد کاملا پخته و خوب اجرا نشده است.مریلا زارعی نقش یک زن خودخواه و در عین حال ساده را با تمام احساسهای خاص زنانه به خوبی ایفا می کند. رعنا آزادی ور واحمد مهران فر اندازه ی خود نقشهایشان هستند و این سادگی و خنثا بودن را خوب در آورده اند.. ترانه علیدوستی در مدت کمی که حضور دارد به خصوص در صحنه های دو نفره با فراهانی درخشان ظاهر می شود او خود الی است با همه ی تردیدها واضطرابهای پنهان و حضور سایه آسایی که هم در نیمه ی اول و هم دوم بر سر جمع سنگینی می کند. در چشمهای علیدوستی هوشی هست که کاملا به این نقش می خورد. انگار که او خیلی چیزها را می داند و سرنوشت محتوم را پیش بینی می کند.جنس بازی صابر ابر با بقیه متفاوت است که طبیعی هم هست. او باید این احساس بیگانه بودن در جمع را القا کند که موفق هم می شود. در جاهایی نگاه بهت آلودش خیلی خوب و حساب شده به نظر می رسد و در جاهایی هم به نظر می رسد که این بار بزرگ غم بر شانه هایش سنگینی می کند ولی به هر حال تلاشش قابل تحسین است.آخرین صحنه ی حضوراو در فیلم با نگاه به آینه ی ماشین و دیدن ساک الی (که تنها نمود مادی حضور الی به حساب می آید)، که همراه با زمزمه های نامفهوم زیر لبش می شود، ازبهترین لحظه های بازی اوست.
و بالاخره شهاب حسینی که با یک بازی حساب شده وزیر پوستی دراین فیلم طبقه ی بازیگریش را عوض می کند. نگاههای خوب و شورو غم او در دو نیمه فیلم بسیار خوب در آمده است. یکی از صحنه های درخشان حضور حسینی، گفتگوی دو نفره ی او با فرهانی است، زمانی که می فهمد سپیده نامزد داشتن الی را از جمع پنهان کرده است. حرکت مردمک چشمها و عصبیت فروخورده ای که در صورتش می دود همره با ای وای گفتنهای او نمونه ای از بازی خوب اوست.
درباره الی نکات فراوانی دارد که در این مجال کوچک نمی توان به آنها پرداخت که هر کدام می تواند موضوع یک نوشته ی جداگانه باشد .مثل بحث تقدیرگرایی در این فیلم و ارتباط آن با فیلمهای قبلی فرهادی که از مهمترین درونمایه های آثار فیلمسازاست ،نگاه عمیق واجتماعی فرهادی که با ریزترین حرکات و دیالوگها معضلات اجتماعی وروانی جامعه را در پیش چشمانمان قرار می دهد.
مثل پدیده ی مردسالاری و تحکم مردانه و مظلومیت تاریخی زن ایرانی،روانشناسی قشر متوسط ایرانی، پنهان کاریها وتزویردر موقعیتهای مختلف و یا خود بحث پیش داوری وقضاوت که بسیارعمیق و پیچیده است.
در آخر به پایان بندی فراموش نشدنی کار اشاره می کنم که به نظرم یکی از بهترین پایان بندیهای تاریخ سینمای ایران است.
در این صحنه همه ی شخصیتها جز سپیده در حال در آوردن ماشین از گل هستند و سپیده تنها در ویلا نگاه می کند.
موسیقی انتخابی فیلم هم تنها در همین صحنه شنیده می شود که بهترین استفاده و کارکرد را پیدا می کند. این موسیقی با نوای محزون و آرام خود درنهان خود امید کمرنگی را هم پنهان کرده است. با این صحنه این حس به ما القا می شود که زندگی ادامه دارد و جمع به یک فراموشی خود خواسته رسیده و شریفترین فرد یعنی سپیده با تنهایی خود تاوان جمع و گناه جمعی و شرافتش را می دهد.
مجموعه ی این عوامل که به خوبی با هم هماهنگ شده اند باعث به وجود آمدن این پیان بندی به یاد ماندنی می شود.
اصغر فرهادی فیلم به فیلم چنان پیشرفتی داشته که امروز بدون شک او را باید در صف اول فیلمسازان بزرگ ایرانی قرارداد.
درباره ی الی درباره ی همه ی ماست. کافی است دقیقتر به خود نگاه کنیم.

*عنوان نوشته برگرفته شده از شعر در آستانه ی شاعر بزرگ معاصر احمد شاملو



منبع : سینمای ما

به روز شده در : دوشنبه 15 تير 1388 - 3:58

چاپ این مطلب |ارسال این مطلب |


Bookmark and Share

اخبار مرتبط

نظرات

the fan of saber
دوشنبه 15 تير 1388 - 9:52
0
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

ممنون. نوشته را دوست داشتم. اما :

یک نکته ی جالب:

در سکانس پایانی بازی علیرضا ... انجا که از آینه ی ماشین به ساک الی نگاه می کند و زیر لب زمزمه هایی می کند این زمزمه ها اصلا هم نامفهوم نیستند!

صابر می گوید: بهت گفتم الی !

من در همان اولین نوبت تماشا که در جشنواره فجر کار را دیدم این جمله را گرفتم.

و حالا برداشت من از این جمله اینجوریه که:

علیرضا در بحث های مکرری که با الی داشته به او گفته: این قدر بد نکن با من! عذابم نده ... خدا جوابتو می ده ها ... !

و حالا علیرضا این غرق شدن الی در دریا را تقاص بی مهری های الی می داند که خداوند از او گرفته ... و این می شود که می گوید: بهت گفتم الی ... !

به هر حال درست یا غلط این برداشت شخصی من از این ماجرا بود... و تصور می کنم درست هم باشد ! چیزی ته قلبم می گوید ... شاید به این خاطر که:

وقتی داشتم به این موضوع فکر می کردم (وسط خیابان. هنگام عبور از چهار راه ولیعصر. روی خط عابر پیاده ! ) ناگهان سر بالا آوردم و دیدم اصغر فرهادی به همراه امیر پوریا منتقد سینما در حال عبور از چهارراه هستند!

دهانم باز ماند به قاعده ی یک گردو!

و این را به فال نیک گرفتم و دلیلی گذاشتم بر صحت حدسیاتم! یک دلیل ماورایی !همین جوری ... الکی!

کیانا
دوشنبه 15 تير 1388 - 10:3
-2
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

من اگه بخوام با آقای فرهادی مکاتبه کنم به چه آدرسی باید نامه بدم؟؟؟؟؟

لطفا کمکم کنید


دوشنبه 15 تير 1388 - 14:14
1
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

besyar naghde ziba o sanjide yi bood

كورش
دوشنبه 15 تير 1388 - 14:33
-7
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

نمي دانم منظور از "موفقيت" يك فيلم چيست ؟؟!!

غالبا" ما ايراني ها رفتن يك فيلم ايراني به فستيوال هاي بين المللي را با موفقيت هاي ورزشي و رفتن به المپيك مقايسه مي كنيم در حاليكه بسياري از فيلم ها فارغ از تب و تاب جشنواره اي ارزش ديگرگون پيدا مي كنند ! مثلا" فيلم هايي مانند تايتانيك و غيره كه هرچه از آن جنجال و هياهوي اسكار دورتر شدند ديگر فاقد آن جذابيت و ارزش واقعي گشتند ...

ارزش خيره كننده و قصه پردازي "درباره الي" غير قابل انكار است و اينكه فيلم موفق مي شود تا آخرين لحظه بيننده را در حيرت و تعجب و اندكي هم استرس نگه دارد ...

و البه پيام اخلاقي و اشارات روانشناسانه فيلم كه نشان مي دهد بسياري از افراد ديگران را قرباني دروغ و پنهانكاري و قضاوت هاي زودگذر و بي مسوليتي شان مي كنند ...

ضمن اينكه مهمترين اشاره اخلاقي "درباره الي" به اين نكته باز مي گردد كه تعصب ناموس پرستي ايراني ها گاهي ارزشي بيش از مرگ و زندگي افراد و انسان ها پيدا مي كند !!

چراكه هنوز معماي مردن يا زنده بودن الي هنوز حل نشده همگي افراد نگران نامزد داشتن يا نداشتن او مي شوند و نامزد او هم اتفاقا" بيش از اينكه نگران زندگي و يا غرق شدن الي باشد نگران تعلق عاطفي او به خودش است !!

اما اينكه ماجراي "درباره الي" در كجاي اين دنيا و تحت تاثير كدام شرايط اقليمي - فرهنگي - اقتصادي - سياسي و اجتماعي اتفاق مي افتد متاسفانه اصلا و ابدا نشانه اي در اين باره در فيلم وجود ندارد !!

گويي افراد حاضر در "درباره الي" از فضا به كنار يك ساحل ناشناخته و ناكجا آباد پرتاب شده اند تا دوستشان را در همانجا هم گم كنند !!

در حاليكه در تمامي فيلم هاي مهم و مشهور و تاثير گذار سينماي جهان همواره نشانه هاي بسيار آشكار و پررنگ و قدرتمندي يافت مي شود كه نشان مي دهد فيلم در كدام مكان و كشور و تحت تاثير كدام شرايط اجتماعي و اقليمي روي مي دهد ...

"درباره الي" از اين لحاظ فيلمي بي هويت است كه صرف فارسي حرف زدن افراد داخل آن و البته لهجه شمالي آن پيرزن هم هويتي موقعيت شناسانه و بومي و اقليمي به فيلم نمي بخشد !!

ضمن اينكه "درباره الي" فاقد هرگونه شخصيت پردازي دقيق براي افراد حاضر در آن است ! به عبارتي ما هيچ جهان بيني مشخص و هويت فردي قابل تمايز از افراد حاضر در "درباره الي" در نمي يابيم !

به عبارت ديگر افراد در هم و برهم حاضر در "درباره الي" جز هيات ظاهر و برخي رفتار مضحك و سرخوشانه ديگر هيچ تمايز فردي مهم و قابل توجهي نسبت به هم ندارند و جملگي مانند عده اي افراد الكي خوش و حواس پرت به كنار ساحل دريا پرتاب شده اند ...

saeede
دوشنبه 15 تير 1388 - 14:49
1
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

***درباره ی الی درباره ی همه ی ماست.***

آقاي شريفي از شما به خاطر ديد بازتون و نقدي كه به طور كامل تمام زواياي اين فيلم رو در بر ميگيره تشكر ميكنم .اولين بار اين فيلم رو تو جشنواره ديدم وبار دوم اخيرا" .با خوندن اين متن امشب براي بار سوم خواهم رفت.

قاصدك
دوشنبه 15 تير 1388 - 14:58
0
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

از ريز بيني شما خيلي خوشم آمد.قضاوت قضاوت قضاوت عادلانه چه واژه غريبي...

با فصل بندي هايي كه كرديد نقد رو دلچسب تر وروان تر كرده . نقدهاي مختلفي درباره اين فيلم تو مجلات تخصصي متفاوت خوندم اين اولين نقدي بود كه تمام و كمال فيلم رو مورد برسي قرار ميده.

تبريك ميگم و خسته نباشيد


دوشنبه 15 تير 1388 - 15:27
3
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

به نظر من بهترین و کامل ترین اثر اصغر فرهادی، شهر زیباست.

بنيامين
دوشنبه 15 تير 1388 - 17:43
-1
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

درباره ي الي رو كه ديدم تاسف خوردم از ايكه ممكنه گلشيفته رو ديگه تو فيلمهاي داخلي نبينم


دوشنبه 15 تير 1388 - 18:1
1
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

kheili naghde ghashangi bud:)

حمید
دوشنبه 15 تير 1388 - 18:59
2
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

این کوروش خان معلوم نیست چرا اینقدر از دست این فیلم عصبانیه در تمام اخباری که در مورد این فیلمه کامنت های مفصل و طولانی میذاره و به هر بهانه ای فیلم را می کوبه .غالبا هم کامنتهاش با رای منفی کاربر ها روبه رو میشه ولی پیداست انگیزه قوی برای کوبیدن این فیلم شریف داره.همین نظری را که اینجا گذاشته (در مورد شخصیت پردازی) با اسمهای دیگر در خبر های دیگر این فیلم هم گذاشته .اقای قادری یه بار بیا و اعلام کن کامنتها باید با اسم و ایمیل واقعی ادمها فرستاده شود خیلیها دیگه کامنت نمیدند.من عاشق این فیلمم و از این نقد دقیق هم ممنونم.


دوشنبه 15 تير 1388 - 19:11
1
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

میرحسین موسوی عزیز... ای مرد همیشه سبز... ای انسان بزرگی که یک روح پرعظمت داری... ای هنرمند فرهیخته...

« روزت هزاران بار مبارک »

فاطمه ه
دوشنبه 15 تير 1388 - 19:47
3
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

واقعا افسوس....

افسوس که با وجود این فیلم، اخراجی های 2 که سراسر گاف و ایراد هست باید بشه پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما

واقعا متاسفم.یعنی نسل بعدی ما با دیدن پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما چه فکری در مورد ما میکنن؟در مورد فرهنگ ما؟

امیدوارم قبل از همچین اتفاق ناگواری فیلمی پیدا بشه و جای ساخته بی هویت آقای ده نمکی رو بگیره.....

مژده خواجه
دوشنبه 15 تير 1388 - 20:21
0
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

هنر تو خون ترانه علیدوستی و گلشیفته فراهانیه.چقدر این دو دختر می تونن هنرمند و دوست داشتنی باشن!

شادی
دوشنبه 15 تير 1388 - 20:32
0
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

اقا یا خانو کوروش؟ لابد شما به شخصیت پردازی های تلویزیونی و گل درشت عادت دارید که شخصیت پردازی مینی مالیستی و ظریف این فیلم را نفهمیده اید .اینهمه ویژگی رفتاری و کلامی ایرانی ادم های فیلم واقعا به نظر شما به کسانی که از مریخ امده اند شبیه است؟این فیلم تصویری واقعی از وضع این روز های مردم ماست .مایی که این روز ها ماشینمان در گل مانده و افسرده زور می زنیم دوباره به زندگی روز مره مان برگردیم.

حمیدرضا
دوشنبه 15 تير 1388 - 21:40
0
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

من طرفدار سینمای ایران نیستم ولی درباره الی بهترین فیلم ایرانی هست. دیروز سی دی اخراجیها رو دیدم افتضاح بود.

pani
دوشنبه 15 تير 1388 - 22:18
0
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

آقاي شريفي اين يكي از بهترين و روون ترين نقد هايي بود كه درباره "درباره الي..." خوندم.....

ممنونم

علیرضا
دوشنبه 15 تير 1388 - 23:0
0
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

جناب کورش! اصلا اینکه نتوانسته اید شخصیت پردازیهای مافوق عالی درباره الی را درک کنید و آن را بفهمید، برایم عجیب نیست. زیرا از قبل نیز قابل پیشبینی بود که در فیلمی با چنین فیلمنامه ی عمیق و پیچیده(در عین سادگی) و ریزبینانه، مخاطب باید خیلی تیزبن و حواس جمع باشد تا بتواند جزئیات صحنه و فیلمنامه و شخصیت ها را به طور دقیق متوجه شود. احیانا شما علاقمندید که شخصیتهای فیلم از زبان خودشان(یا دیگران) شخصیتشان را برایتان توضیح دهند تا از طریق رفتن هلو در گلو، کاملا ارضا شوید. به همین دلیل است که وقتی جزئیات رفتاری شخصیات ها در تار و پود فیلم تنیده می شود، اینچنین از درک کاملش عاجز می شوید و در برداشتهای غلط خود دست و پا می زنید. شخصیت پردازیهای درباره الی جزو فوق العاده ترین شخصیت پردازیهای تاریخ سینمای ما هستند. اینجا مجالی برای وصفش نیست، ولی توصیه می کنم که حتما نقدهای در ارتباط با شخصیت پردازی های فیلم، و به خصوص مصاحبه ی فرهادی با ماهنامه ی فیلم را بخوانید. امیدوارم آنرا دیگر با دقت بخوانید! و اینکه فرض کنید آن ویلا در شهر محمود آباد است. یا رامسر، یا...، چه فرقی برای شما و روند داستان دارد؟ آیا نوشتن یک اسم برای اصغر فرهادی کاری داشته؟ آیا انقدر از درک دنیای شخصیت ها(که دنیای ماست) ناتوانید که دانستن شهر محل وقوع حوادث، برایتان اینچنین حائز اهمیت بشود؟ اصلا که چه؟ خب بدانیم یا ندانیم، چه دردی دوا می شود؟ از زمان جشنواره تمام تک و توک عزیزانی که می خواهند مثلا برخلاف موج شنا کنند و مخالف فیلم نظر بدهند، عاجزند از آوردن دلایل قوی و استدلالهای محکم و اینچنین رو می آورند به دلایلی که به واقع در کانون نقد کودکستانها نیز مجالی برای ارائه شان نحواهد بود...

بهرام
دوشنبه 15 تير 1388 - 23:23
0
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

مكانيسم‌هاي دفاعي الي/یادداشت مصطفی جلالی فخر در هفته نامه سلامت

مکانیسم‌های دفاعی، واکنش‌های ناخودآگاهي هستند كه به منظور کاهش اضطراب و تطابق بهتر فرد از طریق تغییر مسیر در درک و تعريف واقعیت بروز داده مي‌شوند. این مکانیسم‌ها نه فقط در افراد نابهنجار و دچار اختلال بلکه در افراد سالم و بیمار نيز برای حفظ یکپارچگی در مقابل حقایق عمدتا ناگوار ديده مي‌شوند. در واقع هنگام بهره‌گيري از این دفاع‌هاي رواني، شخص به خودش دروغ می‌گوید به نحوي که خود آن را ادراکی واقعی و تفسیر حقیقی به حساب مي‌آورد و قبول می‌کند. "در باره الي" در باره‌ي آدم‌هايي از طبقه‌ي متوسط و بورژوآ است كه در دل واقعيت عيني زندگي ترجيح داده‌اند تا با سيماچه‌هاي خود زندگي كنند. به تدريج كه فيلم جلو مي‌رود و به ويژه پس از گم شدن الي، حفره‌هاي هويت در آن‌ها بارزتر مي‌شود و توان حفظ ماسك‌هاي شخصيتي خود را ندارند. در همين راستا است كه از همان ابتدا تا پايان فيلم (و باز به ويژه پس از گم شدن الي) شاهد بروز مكانيسم‌هاي دفاعي در آن‌ها هستيم. فيلم با جيغ‌كشيدن آن‌ها در تونل و هيجان و سرخوشي آغاز مي‌شود. بعدتر در توقف كوتاه كنار جاده نيز همه سعي مي‌كنند با هزل و هجو و شوخ‌طبعي، زندگي را جدي نگيرند (به جز الي كه تا آخر هم به اين حد ناديده‌انگاري نمي‌رسد) وقتي فيلم به بخش بحراني خود مي‌رسد و اضطراب‌هاي هستي‌شناسانه بروز مي‌كنند، نگاه سبك‌سرانه‌ي آغازين آن‌ها را تلاشي براي عدم مواجهه با بخش‌هاي آزاردهنده‌ي زندگي مي بينيم ( “فرونشاني” / suppression) كه به طور ارادي و آگاهانه انجام مي‌گيرد. در همان نيمه‌ي نخست فيلم چندبار مي‌بينيم كه آن‌ها اصرار دارند تا بر خلاف توالي منطقي زندگي، آن را به هجو بكشانند (“ناچيز شماري” / (trivialization مثلا در پاسخ به اين نگراني كه “ويلا سرد خواهد شد و بايد تا صبح بندري برقصيم”، مردان شروع به بندري رقصيدن مي‌كنند و خانم‌ها كف مي‌زنند!.. البته اين مكانيسم دفاعي الزاما منفي نيست و مي‌تواند راهكار مفيدي براي غلبه بر مشكلات باشد؛ به شرطي كه به افراط و آسيب‌هاي ناشي از ناديده‌انگاري نشود. گاهي نيز مي‌كوشند ضعف‌هاي فردي يا عدم پذيرش مسئوليت خود را در دل همراهي شوخ‌طبعانه با جمع پنهان كنند و مثلا در برابر اين پرسش كه نظر احمد (شهاب حسيني) در باره‌ي الي چيست، او پيشنهاد مي‌كند كه راي‌گيري كنند كه "اگر نظر جمع مثبت بود، مي‌رويم خواستگاري!"

پس از گم شدن (غرق شدن) الي‌ست كه شيرازه‌ي ارتباطات جمع از هم مي‌پاشد و همه مي‌كوشند تا اين عامل اضطرابي را به نحوي از خود دور كنند. واكنش اوليه‌ي آن‌ها تلاش براي “انكار” ( denial) است و اين كه به نحوي خود را قانع كنند كه او آن‌ها را ترك كرده. نبود ساك الي براي دقايقي به كمك اين فرضيه مي‌آيد اما خيلي زود معلوم مي‌شود كه سپيده (گلشيفته فراهاني) ساك را پنهان كرده تا الي نرود. با اين وجود، چند بار ديگر هم اين گمانه را مطرح مي‌كنند (مثلا به دليل قهر) تا به نحوي غرق شدن الي را انكار كنند. در واقع آن‌ها مي‌كوشند تا با “دليل‌تراشي” (rationalization ) در درجه اول اصل عامل اضطرابي را كتمان كنند و پس از آن بكوشند تا به دنبال دليلي (جز خود) باشند كه غرق شدن الي را توجيه كند. در ثلث پاياني اثر، از مكانيسم “توجيه عقلي” intellectualization)) نيز بهره مي‌گيرند تا حواس خود را بر جزئيات عقلاني متمركز كنند تا از تقصيري كه متوجه آن هاست منفصل شوند. تلاش براي كشف جسد يا چگونگي اطلاع دادن به خانواده الي يا نحوه‌ي برخورد با نامزد الي مي‌تواند نوعي گريز توجيه‌محور به شمار آيد.

آن‌ها به گونه‌اي سراسيمه در پي رفع هر گونه اتهام يا مسئوليت از خود يا خانواده‌ي خود هستند. بيش‌تر تلاش مي‌كنند تا الي متهم اصلي باشد كه وجود ندارد و امكان دفاع از خود را هم ندارد. تنها سپيده است كه از الي طرفداري مي‌كند كه او هم در پايان مجبور مي‌شود تا با دروغ، خود و همراهانش را تبرئه كند و در برابر پرخاش و پي‌گيري نامزد الي (عليرضا / صابر ابر) محفوظ نگاه دارد. آن‌ها عمدتا مي كوشند تا با “جابجايي” (displacement)، احساسات، هيجانات و تكانه‌هاي اضطراب‌زا را به بخش پذيرنده‌تري منتقل كنند. مثلا از آرش (كودك نجات داده شده) بگويند كه الي به خاطر او غرق شده. يا از شوخي‌هايي در حد كِل‌كشيدن شهره (مريلا زارعي) به عنوان عامل قهر الي. پيمان (پيمان معادي) هم بر سر كودك خود فرياد مي‌كشد و امير (ماني حقيقي) بيش‌ترين فشار رواني را بر همسرش سپيده اعمال مي‌كند تا او را بابت دعوت از الي مجازات كند. حتي در يك “برون ريزي” (actingout) او را كتك هم مي‌زند و پس از آن در فصلي ديگر با رفتار “باطل سازي” (undoing)، با او نرم و مهربان سخن بگويد تا خشونت قبلي را پاك كرده باشد. كاري كه عليرضا هم دوبار در دو زد‌و‌خرد با ديگران انجام مي‌دهد و البته دليلي ندارد كه بعدا آن را تلطيف كند. شهره هم مي‌كوشد تا با اصرار بر بازگشت به تهران (“اجتناب” / avoidance ) خود و كودكش را كه در معرض تقصير هستند از عامل تشويش دور كند.

آخرين واكنش‌هاي دفاعي را در پايان فيلم مي‌بينيم. عليرضا كه پس از آگاهي از عدم‌وفاداري الي به عشق او، مايوس و سرخورده شده است، ساك نامزد مرده‌اش را با خود مي‌برد. رفتاري كه مي‌تواند نوعي “نمادسازي” (symbolization ) به شمار آيد و از اين پس، يك شي جاي معشوق را بگيرد. در آخرين باري كه سپيده را مي‌بينيم، او در ويلا تنها نشسته و بقيه بيرونند. چه بسا اين آغاز “انزواگزيني” او باشد براي كنار آمدن با گناه بزرگي كه بر دوش روان خود حس مي‌كند.

هفته‌نامه سلامت، شماره 226، شنبه 13 تير 1388، صفحه 10


دوشنبه 15 تير 1388 - 23:55
0
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

eli vaghean jadid va jazab bood


سه‌شنبه 16 تير 1388 - 2:58
3
موافقم مخالفم
 
نه معاونت سینمایی و نه دولت: «مقصر فروش ضعیف «درباره الی» کیست؟»

به نظرم بازیه فراهانی با بقیه همخوان نبود همه به شدت طبیعی و رئال بودند اما ایشون معلوم بود بازی میکنند یعنی کمی اغراق آمیز بود

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  









  سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2008, cinemaema.com
Page created in 2.29818916321 seconds.