سینمای ما - «محمدنوريزاد» با اشاره به رنجآور يودن مطالعه تاريخي حمله مغول به ايران و حكومت قاجار، گفت: در تاريخ اين سرزمين، زيباييهاي بسياري نهفته است كه اگر آنها را دستمايه كارهاي هنري خود قرار دهيم، ميتوانيم به برخي از اين خواستهها دست پيدا كنيم.
اين روزها فيلم «پرچم هاي قلعه كاوه» به كارگرداني محمد نوريزاد، با حال و هوايي متفاوت نسبت به ساير فيلمهاي ايراني، بر پرده سينماها است.
به مناسبت اكران اين گفتوگويي را با «محمد نوريزاد» درباره چگونگي الهام بخشي فيلم از تاريخ، ديدگاه اين كارگردان درباره مسائل تاريخي و اكران فيلم صحبت كردهايم كه مشروح اين گفتوگو به شرح زير است؛
*آقاي نوريزاد براي شروع، در مورد تاريخ ايران و نقشي كه ساخت يك فيلمي با مضمون تاريخي ميتواند در آگاهي بخشي و جذب مخاطب ايفا كند، صحبت كنيد. چه شد كه تصميم گرفتيد در شرايط امروز سينماي ايران فيلمي تاريخي بسازيد؟
- پرداختن به تاريخ كشور يكي از ضرورياتي است كه ما بر دوش خودمان احساس ميكنيم و نبايد از آن غافل شويم، مردماني كه از گذشته خودشان منقطع ميشوند، به راحتي ميتوانند با هرچيزي پيوند بخورند. مردماني كه تاريخ قوي دارند و در نگهداري از آن صيانت ميكنند، لاجرم نسلهاي آن جامعه پيوند عميقي با سرزمين خودشان پيدا ميكنند و اين چيزي بوده است كه تقريبا در سينماي ما يا مغفول بوده و يا كمرنگ واقع شده است. من احساس كردم كه در تاريخ اين سرزمين، زيباييهاي بسياري نهفته است كه اگر آنها را دستمايه كارهاي هنري خود قرار دهيم، ميتوانيم به برخي از اين خواستهها دست پيدا كنيم. من شخصا هميشه از مطالعه تاريخي حمله مغولان و حكومت قاجاريه رنج ميبرم و به همين دليل احساس كردم ميشود برخي از اين رنجها را از زاويهاي ديد كه خودش پيروزي به حساب بيايد و به همين صورت، ايده ساخت «پرچمهاي قلعه كاوه» را مطرح كردم كه بهتدريج شكل پيدا كرد. ما بهجاي اينكه شخصيت محوري اين فيلم يك فرد باشد، يك قرآن دستنويس را به عنوان شخصيت اصلي قرار داديم، اما متأسفانه در روند توليد ما، با تنگنظريهاي بسياري كه با سينماي ما عجين شده است، برخورد كرديم و مجبور شديم برخلاف ميل باطني، دو فصل از جذابترين بخشهاي كار را حذف كنيم. به هرترتيب، «پرچمهاي قلعه كاوه» از اين حيث كه هم نگاهي به معارف خودمان داشته باشيم و هم نسبت به تاريخ كهن سرزمينمان، ساخته شد.
*چه مقدار داستانهايي كه در فيلم شاهد آنها هستيم با الهام از واقعيتها به تصوير كشيده شده است؟
- داستانهاي فيلم، داستانهاي واقعي هستند. به عنوان مثال كليميها در بيتالمقدس مانند مغولها رفتار كردهاند، كشتار بسيار بيرحمانهاي را مرتكب شدهاند و باعث شدهاند تا اين سرزمين، قرنها آماج وقايع تلخ قرار گيرد. در مورد مغولان هم ما دويست سال تحت حاكميت و تجاوزگريهاي اين قوم قرار گرفتيم و كشورمان از بابت حضور آنان بسيار آسيب ديد كه در مورد بخش مغولان، ما يك حادثه تاريخي كاملا مشابه را دستمايه قرار داديم كه طي آن وقتي مغولان حمله ميكنند، يك خانواده ايراني تا آخرين نفس ايستادگي و مقاومت ميكنند و درنهايت، همگي به شهادت ميرسند كه اين موضوع، براي من شوقانگيز و غرورآفرين بود و خواستيم به جوانان ايراني بگوئيم كه اگرچه كشورمان دويست سال مورد تاخت و تاز مغولان قرار گرفت، اما بودند مردان و زناني كه براي ماندن اين سرزمين زحمت كشيدند. بنابراين بخش زيادي از كار مبتني بر واقعيات است. درست است كه تخيل و هنر نويسنده و كارگردان در اين كار سهم داشته است اما محوريت كار بر اساس واقعيات شكل گرفته است.
*همه اهالي سينما و رسانه از اهميت پرداختن به موضوعات تاريخي براي روشن ماندن ذهن بيدار جامعه آگاه هستند اما به چه دليل در سالهاي اخير ميزان پرداختن فيلم هاي تاريخي تا اين اندازه كمرنگ شده است؟
- پرداختن به تاريخ سرزمين ما در مديوم سينما نيازمند به سرمايهگذاري كلان است كه تا مدامي كه به صورت يك ضرورت در بين مسؤولين سينمايي ما مطرح نشود، هيچ كسي شهامت ورود به چنين عرصهاي را نخواهد داشت و به هيچ وجه، از بخش خصوصي نبايد انتظار داشته باشيم كه چرا شما وارد اين بخش نميشويد و معمولا، اين كارها به جهت اين كه نميتوانند از بودجههاي مناسبي برخوردار باشند، فقير از آب در ميآيند و باعث ميشوند كه كار به دل تماشاگر ننشيند. من تصور ميكنم يكي از دلايلي كه اين بخش فقير مانده است و هنوز به جايگاه واقعي خودش نرسيده است، به اين دليل است كه همراه مسؤلين، بودجههاي لاغري را براي اين بخش اختصاص دادهاند و سينماي تاريخي به عنوان تنقلات سينمايي به حساب آمده است و به همين دليل، اغلب اين فيلمها از نظر تماشاچي غيرقابل باور است. در اين شرايط با تغيير مسؤلين، به طوركلي نوع نگاه به سينما تغيير ميكند... عدهاي به سينما و تاريخ اهميت ميدهند و عدهاي ديگر اصلا براي هنر سينما و جنبههاي مختلف آن ارزش و اعتباري قائل نيستند. همين مشكلات، باعث شده تا توجه به تاريخ در سينما فراموش شود.
* شما در «پرچم هاي قلعه كاوه» به سراغ بخشي از تاريخ ايران رفتيد كه توسط مغولان مورد هجوم واقع شده است اما به عنوان يك فيلمساز فكر ميكنيد كدام بخش از تاريخ سرزمين ما هنوز براي مردم ناشناخته باقي مانده است؟
- مقطع ساسانيان، عظمتي از داستانها و فتوحات سرزمين ايران دارد كه هنوز به طور كامل در هيچ زمينهاي به آن پرداخته نشده است و ايران در كنار روم به عنوان دو ابر قدرت شرق و غرب جهان به حساب ميآمدند. يا دوره اشكانيان كه يكي از مقاطع غرور آفرين سرزمين ما است كه از آن غافل بودهايم و هخامنشيان، كه سرآمد فرهنگ و تمدن در روزگاران خود به حساب ميآمدند. همين طور است داستانهاي شاهنامه كه نقطههاي مغفول سرزمين ما هستند كه متأسفانه شايد به دليل فقر مالي دولتها هيچوقت تمايلي نداشتهاند كه به چنين مسايلي پرداخته شود. من فقر مالي را فقر مديريتي هم تعبير ميكنم، يعني اين كه مديران ما تمام بودجههاي خودشان را در بخشهاي ديگر هزينه ميكردند و تهمانده بودجه خود را به مسايل فرهنگي اختصاص ميدادند. در چنين شرايطي، بديهي است كه نميتوانيم شاهد توليد آثار فاخر باشيم.
*داستانهاي شاهنامه يك شكوه و عظمتي دارد كه مطمئنا اگر از طريق مديوم سينما به تصوير كشيده شود ميتواند باعث جذب مخاطبان سينما شود اما چرا تاكنون نسبت به ادبيات كهن سرزمينمان و به طور مشخص آثاري جهاني مانند شاهنامه، مثنوي معنوي، منطقالطير و...بيتوجهي شده است؟
- علت اين موضوع اين است كه اين نوع كارها هزينه بسيار زيادي ميطلبد. اگر بخش خصوصي را كلا كنار بگذاريم، تنها بخش دولتي باقي ميماند. اما بخش دولتي بيشتر علاقهمند تا آثار مذهبي از خودش به جاي بگذارد تا آثاري تاريخي و به همين دليل اين نوع آثار همچنان در غربت باقي ميمانند و كسي رغبت نميكند تا به اينگونه كارها بپردازد و ترجيح ميدهند توجه بيشتري نسبت به موضوعات مذهبي نشان دهند. به همين دليل است كه اين عرصه خلوت باقي ميماند.
* «پرچمهاي قلعه كاوه» داراي پروداكشن دشواري است، از نگارش فيلمنامه تا پايان مرحله فيلمبرداري كلا چقدر زمان طي شد؟
- 6 ماه فيلمبرداري طول كشيد كه در تهران، امتداد رودخانه جاجرود،سمنان،و ... كه سعي كرديم محلهاي متفاوتي را در كار به نمايش بگذاريم تا حداقل در اين مورد كار جذابيت خودش را از دست ندهد. و حتي قلعهاي هم كه در فيلم ميبينيم به طور كامل ايرج رامينفر آن را ساخته است، به دليل اينكه جمعيت زيادي در قلعه تردد ميكردند و به هيچ عنوان نميشد از پروفيلهاي يك رويه استفاده كرد و به همين دليل، از مواد واقعي براي ساخت قلعه استفاده كرديم.
*يكي از مواردي كه درمورد فيلم جلب توجه ميكند عدم تبليغات مناسب حول و حوش فيلم است... چرا حتي يك تيزر هم از تلويزيون پخش نشد؟
- با وجود اينكه تلويزيون براي پخش تيزرهاي فيلم 90 درصد تخفيف داده است اما متأسفانه حوزه تا كنون هيچ اقدامي را در اين زمينه انجام نداده است و به شدت نگران وضعيت اكران فيلم هستم.قرار بود توسط حوزه هنري همزمان با تهران پخش فيلم در شهرستانها نيز آغاز شود كه متاسفانه نميدانم بنا به چه دلايلي تاكنون اين اقدام انجام نشده است، در حالي كه فيلمهايي نظير «پرچمهاي قلعه كاوه» كه مضموني ديني – ميهني دارند، درچند سال اخير بيشترين تماشاچي را در شهرستانها داشتهاند. متاسفانه حتي نصب بيلبوردهاي فيلم در تهران نيز از سر رفع تكليف بوده است و در بدترين مكانها و با كوچكترين ابعاد نصب شدهاند.
* در مدت اخير كه فيلم اكران شده، شاهد آن بودهايم سينماهاي آزادي و فرهنگ، دو سينماي مهمي كه فيلم را نمايش ميدهند، در اقدامي عجيب، در 2 سئانس ابتدايي و انتهايي، در روز از نمايش فيلم خودداري ميكنند، آيا حوزه هنري از اين موضوع اطلاع دارد و اگر اطلاع دارد چه اقدامي را انجام داده است؟
- متاسفانه مسولان حوزه هنري با وجود اطلاع از اين موضوع بازهم هيچ اقدامي براي نجات فيلم انجام نميدهند و نكته جالب توجه در اين خصوص اين است كه دو سئانسي كه اين دو سينما فيلم را نمايش نميدهند، كاملا خالي است و عجيب تر آن كه سينما آزادي خودش متعلق به حوزه هنري است. «پرچمهاي قلعه كاوه» فيلمي است كه در شرايط عادي مخاطب سينما رو به ديدن اين فيلم نمي رود و سينمارو حرفهاي كه منتظر اتفاقي غير از فيلم هاي كمدي و عاشقانه درسينماي ايران است مخاطب «پرچمهاي قلعه كاوه» است و اين در شرايطي است كه بدون تبليغات تلويزيوني و بيلبوردهاي شهري نمي توان اين قشر از مخاطبان را با فيلم آشنا كرد و متاسفانه ديگر كاري از من به عنوان كارگردان بر نمي آيد تا بتوانم «پرچم هاي قلعه كاوه» را از وضعيت فعلي نجات دهم و كوتاهيها در اين زمينه، همه شرايط را براي زمين خوردن فيلم فراهم كرده است.
* ما درگذشته شاهد اين بوديم كه فيلمي مانند «ابراهيم خليل الله» با توجه به اينكه تيزرهايش به كررات از طريق صدا و سيما پخش شد، توانست اكران موفقي را پشت سر بگذارد اما چرا مسولان حوزه با علم به اين موضوع كه چقدر تيزرهاي تلويزيوني مي تواند در موفقيت فيلمي نظير «پرچم هاي قلعه كاوه» موثر باشد اما بازهم كوتاهي ميكنند؟
- اين موضوع را بايد مسولان حوزه هنري پاسخگو باشند اما متاسفانه مشكلات تنها مربوط به زمان اكران فيلم نميشود، حتي در زمان ساخت فيلم، با فشارهاي داخلي و خارجي بسيار زيادي مواجه بوديم و درتمام مدت ساخت فيلم به هيچ عنوان آرامش نداشتيم كه در اثر اين فشارها بخشي از فيلمنامه كه به جنگ اختصاص داشت به طور كلي حذف شد و دليل آن هم اين بود كه جائي كه قرار بود امكانات اين بخش را در اختيار ما بگذارد، گفت كه ما داريم به شعائر توهين ميكنيم و در اين شرايط فيلم «پرچمهاي قلعه كاوه» مانند شير بييال و كوپال شده است. تمام اين مسايل و مشكلات براي بينندهاي كه ميخواهد به سينما برود و از ديدن فيلمي لذت ببرد، دليل نميشود اما بايد قبول كرد كه اين قبيل مشكلات ميتواند براي هر فيلمي گران تمام شود و فيلم با شكست روبرو شود. به اعتقاد من حتي زمان نمايش فيلم نيز مناسب نبوده است چراكه بخشي از زمان نمايش فيلم با ماه مبارك رمضان تلاقي دارد و همين مسأله ممكن است باعث كاهش تعداد تماشاگران شود، اما معتقدم به طور كلي، افرادي كه همواره اهل سينما رفتن هستند و به مضامين خاص و تاريخي علاقه دارند در همين شرايط نيز فيلم را خواهند ديد.
* اخباري در مورد فيلم جديد شما با عنوان موقت «بچه هاي دريا» شنيده ميشود، ساخت اين فيلم در چه مرحلهاي است؟
- موضوع محوري «بچههاي دريا» موسيقي است و به تعبيري مي توان آن را فيلمي موزيكال دانست. البته اين فيلم شباهت چندان به آنچه از يك فيلم موزيكال در اذهان است، ندارد و قصد دارم با سمفونيهاي بزرگ براي ساخت موسيقي فيلم «بچههاي دريا» همكاري كنم و در حال حاضر مشغول پيدا كردن لوكيشن هاي فيلم هستم.
* و صحبت پاياني؟
- تنها ميتوانم اين را بگويم كه فيلم عامدانه با يك بايكوت خبري كامل مواجه شده است و هيچ خبر و يا نقد و تحليلي در برخي از نشريات و رسانهها در مورد فيلم وجود ندارد و با وجود اينكه موضوع فيلم در ارتباط با قرآن و پاسداري يك ملت از آن است، در بايكوت خبري به سر ميبرد و در اين شرايط به نظر مي رسد دوستان ما در حوزه هنري نيز مرعوب اين جريان شدهاند.