سينمای ما - گفتگو با كارگردان و نويسنده فيلمنامه پرتماشاگرترين سريال اين روزهاي تلويزيون / برنامه‌ريزي مناسبي نداشتيم
سه‌شنبه 13 بهمن 1388 - 22:26

I نظرسنجی I

بهترین فیلم جشنواره 28 را انتخاب کنید




سينماي جهان
من تسلیم شده‌ام
همه چیز با فیلمنامه آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد
جورج كلوني این بار واقعا روانه بيمارستان شد
مریل استریپ امسال هم گزینه اصلی اسکار است
جیم شرایدن برای فیلم تازه‌اش دنیل کریگ را انتخاب کرد
سایت‌اند ساند 50 فیلمساز نامتعارف سینما را معرفی كرد
معرفی کامل فیلم «جی آی جو: ظهور کبرا» - حامد مظفری
سال‌هایِ از دست رفته (یادداشت گِئورگ ویلیامسون بر فیلم «تابستان» ترجمه پیمان جوادی)
گفتگویی با استاد ژاپنی انیمیشن جهان به بهانه نمایش فیلم تازه‌اش
قسمت‌های پنجم و ششم «اسپایدرمن» را نویسنده «زودیاک» می‌نویسد
فرار بزرگ (یادداشت برایان لوری –ورایتی- بر مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان: فصل اول» ترجمه پیمان جوادی)
معرفی کامل «آدم‌های بامزه» - حامد مظفری


استشهادي براي خدا


  (34 رأي)

گارگردان :
علیرضا امینی
ماجراهای اینترنتی


  (20 رأي)

گارگردان :
حسین قناعت
تنها دوبار زندگی می‌کنیم


  (132 رأي)

گارگردان :
بهنام بهزادی
صداها


  (91 رأي)

گارگردان :
فرزاد موتمن
محاكمه در خيابان


  (317 رأي)

گارگردان :
مسعود کیمیایی
آقای هفت رنگ


  (67 رأي)

گارگردان :
شهرام شاه حسینی
نیش و زنبور


  (96 رأي)

گارگردان :
حميدرضا صلاحمند
کتاب قانون


  (342 رأي)

گارگردان :
مازیار میری
دو خواهر


  (1334 رأي)

گارگردان :
محمد بانکی



گفتگو با كارگردان و نويسنده فيلمنامه پرتماشاگرترين سريال اين روزهاي تلويزيون
برنامه‌ريزي مناسبي نداشتيم
برنامه‌ريزي مناسبي نداشتيم


سينماي ما - معمولاً گفت وگو با عوامل يک کار تلويزيوني پرمخاطب به خصوص اگر مجموعه يي طنز باشد، گرم و پرنشاط است. اما زماني که براي هماهنگي يک گفت وگو با مجيد صالحي تماس گرفتم از نظر روحي بسيار کسل بود و عقيده داشت طي يک سال گذشته پير شده است.سريال «سه در چهار» هفته يي سه بار حدود ساعت 22 روي آنتن شبکه اول سيما مي رود و به همين بهانه قرار گفت وگويي با مجيد صالحي کارگردان و عليرضا مسعودي نويسنده اين مجموعه گذاشته شد.عليرضا مسعودي چهره يي بي ادعا و ته لهجه شيريني که مرا به ياد حرم «امام رضا» مي انداخت داشت و اگرچه مجيد صالحي به رغم گفته اش از نظر ظاهري پير نشده بود، اما حين گفت وگو از هيجان و به شماره افتادن نفسش متوجه شدم دوران سختي را سپري کرده است. عليرضا مسعودي اصالتاً بيرجندي است، بزرگ شده مشهد و از آنجايي که پدرش ارتشي بود، وي کارش در تلويزيون را با نوشتن چند آيتم از ساعت خوش شروع کرد، در آشتي کنان و کوچه اقاقيا قلم زد، با «قرارگاه مسکوني» شناخته و در «سه در چهار» ديده شد و... مجيد صالحي را هم فقط در يک جمله معرفي مي کنم. او همان «مجيد دلبندم» است که با کارهايش همدلي داريم و اين گفت وگو نه حرف هاي چالشي، بلکه شنيدن درددل هاست.

---

-سه در چهار چگونه شکل گرفت؟

مسعودي؛ زماني که آقاي لطيفي مشغول انتخاب بازيگران سريال «صاحبدلان» بود، طرح اوليه آن در دو صفحه مطرح شد. ايشان را در دفترشان ملاقات کردم. در آنجا باخبر شديم که اين طرح (سه در چهار) تصويب شده و قرار است به تهيه کنندگي «حسن روستايي» ساخته شود و مايل هستند من متن آن را بنويسم. طرح اوليه آن در دو صفحه مطرح شد و اولين مساله من اين بود که تا چه اندازه مي توانم در اين بستر مانور بدهم. براي مثال در اين طرح «آقا رحمان» يک وانت داشت و من حس کردم شخصيتي با اين شغل به کاراکتر حميد لولايي در «خانه به دوش» نزديک است و تغييرات ديگري هم صورت گرفت و شروع به نوشتن متن کردم. حدود 10 قسمت از متن را کار کرده بودم که در آن زمان حسين مشغول ساخت صاحبدلان و بلافاصله سينمايي «روز سوم» شد که من نيز در هفته يي که در آبادان براي کمک به فيلمنامه همراه شان بودم قرار بر اين بود که بعد از بازگشت حسين به تهران پروژه «سه در چهار» را شروع کنيم اما با موفقيت روز سوم و حضور در جشنواره و گرفتن جايزه، پروژه ديگري به نام «نردباني به آسمان» که کار بزرگي هم هست را انتخاب کرد و قرار شد سه در چهار را شخص ديگري کارگرداني کند. در اين زمينه با من مشورت کرد و من مجيد را پيشنهاد دادم چرا که فکر مي کردم مجيد به خوبي با طنز نوشتاري من ارتباط برقرار مي کند. اما با مجيد به توافق نرسيدند و قرار شد کارگرداني اين کار را «رامبد جوان» به عهده بگيرد که رامبد با اين بهانه که نتوانسته با اين 10 قسمت ارتباط برقرار کند، يکي دو تا از دوستانش را براي نوشتن قصه معرفي کرد. حدود چهار ماه از اين جريان مي گذشت که محمد لطيفي و بهرام بهراميان با من تماس گرفتند که شبکه با متن جديد به توافق نرسيده و مجدداً پيشنهاد همکاري دادند و من هم بار ديگر تاکيد کردم مجيد صالحي بهترين گزينه براي ساخت اين مجموعه است.

مجيد صالحي؛ من يک پرانتز باز کنم به موردي که علي به آن اشاره نکرد. علت آنکه بار اول من به عنوان کارگردان اين پروژه انتخاب نشدم مخالفت خود شبکه بود. من هم به رغم اينکه فيلمنامه را خوانده بودم و دوست داشتم، مصر به ساخت آن نبودم اما حسين لطيفي، بهرام بهراميان و عليرضا مسعودي معتقد بودند بهتر است من اين کار را بسازم و حسين عقيده داشت که من جنس طنز ايراني را مي شناسم. از طرفي هم من ترجيح مي دادم کار بعدي ام را با يک تهيه کننده باتجربه انجام دهم و اين اولين کار آقاي روستايي بود و من هيچ شناختي روي ايشان نداشتم. براي مثال من آشتي کنان را حدود شش سال پيش با «مهران رسام» کار کرده و از همکاري با او لذت برده بودم و هميشه به نقش تهيه کننده در يک پروژه معتقدم. به نظر من نقش تهيه کننده به خصوص در يک کار تلويزيوني بسيار مهم است و سازمان بايد اين را در نظر بگيرد، وقتي يک کارگردان جوان ساخت يک پروژه را به عهده دارد شرايط تهيه در موفقيت آن بسيار تاثيرگذار است. نه تنها حکم تکيه گاه و راحتي خيال را به او وام مي دهد بلکه موجب دلگرمي اش نيز مي شود و سه در چهار تجربه يي بود که من تصميم بگيرم حتماً در آينده با تهيه کنندگاني کار کنم که با خصوصيات اخلاقي و کاري وي آشنا باشم.

-اينکه مي گوييد شبکه با ساخت سه در چهار به کارگرداني شما مخالف بود يعني چه؟ آيا عقيده داشتند تجربه شما براي اين پروژه کافي نيست؟

بله و من به نظرشان احترام مي گذارم. البته اين سليقه يي است چرا که در همان زمان کارگرداني دو تا تله فيلم که هنوز به آن متعهد هستم به من پيشنهاد شده بود. به عبارتي ديگر يک شبکه شايستگي مرا در زمينه کارگرداني باور دارد و شبکه يي ديگر در اين رابطه محتاط است.

-من فکر مي کنم عملکرد بعضي از بازيگران خوب طنز که در زمينه کارگرداني چندان موفق نيستند در اين پيشداوري ها موثر بوده است. شايد عدم موفقيت جواد رضويان هم در اين رابطه بي تاثير نبوده باشد. البته جواد رضويان را از اين جهت مثال آوردم چرا که نويسنده قرارگاه مسکوني و سه در چهار هر دو آقاي مسعودي هستند.

صالحي؛ جواد رضويان کارگردان تازه کاري نيست. قبل از قرارگاه مسکوني هم چندين سابقه کارگرداني از جمله «مدار صفر درجه» و «ارثيه بابام» را داشته است.

-اما جواد رضويان بيشتر با قرارگاه مسکوني به عنوان کارگردان شناخته شد يا بهتر بگويم مورد نقد قرار گرفت و شما آقاي مسعودي به عنوان نويسنده قرارگاه مسکوني فکر نمي کنيد اگر متن را کسي ديگر کارگرداني مي کرد، مجموعه موفق تري مي شد.

مسعودي؛ اصولاً من با تک دوربين کار کردن خيلي مشکل دارم و ضعف عمده قرارگاه مسکوني را همين تک دوربين کار شدن مي دانم. يک کار طنز بر پايه موقعيت ها استوار است و من معتقدم که حس ها با يک دوربين در نمي آيد. در اين مورد هم خيلي با جواد بحث کردم اما وقتي ديدم تمام عوامل با اين روش موافقت کردند من هم همراهشان شدم. در نظر بگيريد در يک کار مثل قرارگاه مسکوني که هشت بازيگر اصلي دارد با روش تک دوربين حداقل بايد براي هر قسمت 10 روز وقت گذاشت در حالي که هر کدام در سه يا چهار روز بسته مي شد و برخلاف اينکه جواد معتقد بود تک دوربين موجب مي شود ما پلاني را از دست ندهيم، به عکس پلان هاي خوبي هدر مي رفت. مثال ساده يي مي زنم. شما يک جوک را در نظر بگيريد که دو نفر تعريف مي کنند.يکي مي گويد و هيچ کس نمي خندد و يکي ديگر مثل مجيد مي گويد و همه قهقهه مي زنيم.

- توضيح شما نشان مي دهد که حرف مرا تصديق مي کنيد يعني اگر قرارگاه مسکوني را شخص ديگري ساخته بود مي توانست موفق تر باشد و عدم توفيق آن خيلي ارتباطي با ساعت پخش آن نداشت. البته آقاي تخت کشيان که يکي از تهيه کنندگان باتجربه سينما و تلويزيون هستند هم مي توانستند در اين رابطه تاثيرگذارتر باشند.

تخت کشيان از جمله تهيه کنندگاني است که معمولاً دست کارگردان را در اعمال سليقه اش باز مي گذارد و در اين مورد هم همين کار را کرده بود. از طرفي هم کارگردان بايد يک روح و انرژي به کار بدهد که جواد از پس آن بر نيامد و به عکس در سه در چهار مجيد در اين زمينه بسيار موفق بود. من متن را مي نويسم اما کارگردان است که روح زندگي و ملموس بودن را به آن اضافه مي کند.

- با شما هم عقيده ام. مثلاً يکي از بازيگراني که اگر اين حس يا به قول شما روح و انرژي را در کارگردان حس نکند بازي سردي خواهد داشت، «علي صادقي» است. بازيگري که در سه در چهار بسيار پرانرژي و مثبت است و کاراکتري ملموس و دوست داشتني از بيژن ارائه مي دهد.چرا تا اين اندازه حواشي پيرامون مجموعه «سه در چهار» است که البته بي دليل هم نيست. شما در نظر بگيريد کاري مطرح مي شود، کليد مي خورد و مطبوعات اعلام مي کنند کارگردان آن محمدحسين لطيفي است. بعد از مدتي مي خوانيم که نيمي از مجموعه ساخته شده است و در آخر سه در چهار با نام مجيد صالحي به عنوان کارگردان به روي آنتن مي رود آن هم با مشاوره محمدحسين لطيفي و رضا عطاران.

همان طور که قبلاً هم به آن اشاره کردم دليل اصلي اين اتفاق اين بود که شبکه من را به عنوان کارگردان اين مجموعه نپذيرفته بود و آقاي لطيفي عقيده داشت بهتر است تا مدتي نام او به عنوان کارگردان مطرح شود و در زماني مناسب يعني وقتي که توانايي من ثابت شد نام من بيايد و گرچه از راهنمايي هاي آقاي لطيفي و دوست خوبم رضا عطاران بسيار بهره بردم اما به جرات مي توانم بگويم حتي براي يک قسمت از آن هم به طور کامل حضور نداشتند چرا که هر دو مشغول کارهاي خود بودند و وقت اين کار نبود. لطيفي درگير «نردباني به آسمان» و عطاران هم مشغول سينمايي قرنطينه بود. اما بزرگ ترين کمک حسين لطيفي به من ايجاد انگيزه بود تا با تمام مشکلات کار را به سرانجام برسانم.

-چرا آقاي لطيفي و عطاران در اين مورد ساکت اند و دفاعي از شما نمي کنند.

صالحي؛ فکر مي کنم هر دو ايشان به اين موضوع اشاره کرده باشند اما به طور مبسوط صحبتي نکرده اند چرا که اين زمان پيک کار هر دوي آنهاست.

مسعودي؛ آقاي لطيفي کلاً دو سه بار بيشتر سر صحنه سه در چهار نيامدند. نردباني به آسمان يک پروژه عظيم (الف ويژه) است که از دکور و متن گرفته تا انتخاب بازيگر تمام وقت ايشان را پر کرده است،سواي اينکه زمان ساخت سه در چهار، ايشان يک ماه هم به سفر حج رفته بودند.

-و در مورد رضا عطاران چطور؟ خيلي جاها گفته شده عطاران بيشتر از يک مشاور در «سه در چهار» نقش داشته است.

صالحي؛ زماني که من سه در چهار را مي ساختم اوج مشغله رضا بود. از يک طرف سينمايي قرنطينه و از طرف ديگر فيلمي که براي آن مدت يک ماه هم در فرانسه بود. اما رضا عطاران هميشه حکم استاد مرا دارد و هرگاه فرصت مي کرد و سراغ ما مي آمد من تمام سوال هايم را جمع مي کردم و حتي در زمينه دکور هم از او کمک مي گرفتم. به من گوشزد مي کرد لزومي ندارد صحنه خيلي شلوغ باشد يا براي مثال قرار بود لوکيشن سلماني ساخته شود اما رضا تاکيد داشت که اين بايد رئال باشد و يک سلماني واقعي باورپذيرتر خواهد بود و مرا در انتخاب آن همراهي کرد. حتي بدون توقع چشمداشتي تيتراژ کار را خواند و در انتخاب بازيگر ياري ام کرد و هر بار که او سر صحنه حضور پيدا مي کرد، دو سه حرکت پيشنهاد مي داد و يک سکانس از اين رو به آن رو مي شد.

-به انتخاب بازيگرها اشاره کرديد. بازيگرها چطور انتخاب شدند؟

صالحي؛ انتخاب بازيگرها به طور مشاوره و گروهي انجام مي شد و لطيفي، بهراميان، عطاران، مسعودي و خود من با نظر يکديگر به نتيجه مي رسيديم. اما براي مثال آقاي کاسبي را خود من در نظر گرفتم و کاراکتر علي صادقي به طور خاص براساس خود او نوشته شده بود. البته مثل بيشتر کارها خيلي از بازيگران انتخاب چندم بودند که کاملاً طبيعي است.

-يکي از نکات مثبت مجموعه سه در چهار انتخاب مناسب بازيگرها است که همه به خوبي در نقش خود باورپذيرند.هدايت شما هم بي تاثير نيست.

صالحي؛ گرچه با خيلي از انتخاب ها مخالفت شده بود اما از نظر من بازي ها همان بود که مي خواستم. مثلاً «اشکان اشتياق» در اين کار بسيار حرفه يي بازي کرده است و مسلماً اگر او «پارتنر» خوبي نبود، علي صادقي هم نمي توانست تا اين اندازه خوب ظاهر شود چرا که نقش هاي مکمل و هماهنگي دو بازيگر در ارائه بازي خوب بسيار موثر است. اشکان شرايط کمدي مناسبي را ايجاد مي کرد تا علي صادقي بتواند از اين موقعيت به بهترين حالت استفاده کند.

-و عوامل ديگر.

صالحي؛ اين لطف خدا بود که خيلي ها در پروژه ما را ياري مي کردند. مثلاً آقاي «ميرکياني» که به ندرت کار گريم تلويزيوني را مي پذيرند. ايشان تا به حال سه بار سيمرغ بلورين گرفته اند اما حاضر شدند براي کمک به کارگرداني من با دستمزدي کمتر از شايستگي شان کار را بپذيرند. او در گريم پرسوناژهاي سه در چهار قالب ها را شکست و براي مثال توانست چهره يي تازه از مهران رجبي بسازد. به هر حال من محبت او را هرگز فراموش نخواهم کرد.

-اين مساله که بگويند کارگرداني سه در چهار متعلق به مجيد صالحي نيست، تاثيري روي شما ندارد؟

اتفاقاً اين صحبت ها موجب خوشحالي من مي شود و به خودم مي بالم چرا که اين کار يقيناً آنقدر قابل قبول بوده که فکر مي کنند بزرگاني چون محمدحسين لطيفي يا رضا عطاران آن را ساخته اند و من به خودم اميدوار مي شوم. جالب است بدانيد حتي برادرم هم وقتي سريال را تعقيب مي کرد، گفته بود؛ «يعني واقعاً سه در چهار را مجيد ساخته، اما من فکر مي کنم اين کار را لطيفي و عطاران ساخته اند.»

-حق با شماست اين خودش مي تواند يک تشويق باشد. گرچه تشويق دلنشيني نيست. درست مثل بچگي ها که با شور و شوق نقاشي مي کشيديم و بزرگ ترها مي ديدند و اگر خيلي خوش آب و رنگ شده بود به عنوان تعريف مي گفتند؛ «اين رو خودت کشيدي؟»

صالحي؛ بله. دقيقاً. البته همه در اين کار به من کمک کردند و منکر هيچ يک نمي شوم به خصوص محمدرضا فاضلي که هم در متن و هم در کارگرداني کمک بزرگي بود اما کارگرداني کار به عهده من بوده است. شايد خالي از لطف نباشد که يک ماجرايي را در اين رابطه برايتان تعريف کنم. چندي پيش براي ديدن يک نمايش به تئاتر شهر رفته بودم. چند تا جوان مي گفتند کاملاً مشخص است اين کار را رضا عطاران ساخته و من باز هم خوشحال بودم که توانسته ام کاري مشابه او ارائه دهم. اما باور کنيد من حدود 15 سال است در اين زمينه فعاليت مي کنم اما اين يک سال که درگير اين مجموعه بودم، سخت ترين سال زندگي من بود. البته خيلي چيزها هم ياد گرفتم و به قول يکي از دوستان اگر حالا يک پروژه بزرگ تاريخي هم در سيبري به من پيشنهاد بدهند مي توانم آن را جمع کنم.

-اگر سه در چهار را يک بار ديگر و با همين شرايط به شما پيشنهاد بدهند چطور، مي پذيريد؟

با اين شرايط هرگز. در رابطه با هيچ پروژه يي حاضر نخواهم شد با يک تهيه کننده کم تجربه کاري را بپذيرم. بايد شرايطي به وجود بيايد که يک سازنده احساس آرامش و راحتي خيال داشته باشد.مثلاً همين سريال شبانه ترانه مادري، يک روز حساب کردم بيش از 20 بار آنونس آن پخش شد در حالي که الان نزديک دوازده روز است آنونس کار ما نمي رود. يک آنونسي براي سه در چهار ساخته بوديم که به نظر من خيلي تازه و بديع بود. به صورتي که ما سلام هاي پرسوناژهاي کار را از ديالوگ ها جدا کرده بوديم و به صورت پشت سرهم مي آمد. بعد يکي از شخصيت ها مي گفت؛ «چيه آنقدر سلام، سلام» و در آخر هم پرسوناژ ديگري مي گفت؛ «خب پس خداحافظ.» يک آنونس35 ثانيه يي که دو سه بار بيشتر پخش نشد. بعد يک آنونس ديگر که اميد کرامتي موسيقي آن را ساخته بود و رضا مطهري تدوينگر پلان به پلان براساس ضرباهنگ و ريتم موسيقي روي آن تصوير گذاشت که اين آنونس هم اصلاً پخش نشد.

-فکر مي کرديد «سه در چهار» سريال پرمخاطبي شود؟

صالحي؛ من مي دانستم اين کار موفق مي شود. نوع کار من تا به حال توانسته با اکثر مخاطبين ارتباط برقرار کند. اين نه تنها به دليل حضور من بلکه به خاطر جنس کارهايي بوده که من در آن حضور داشته ام. مثل سيب خنده، دلبندم، خوش رکاب، کوچه اقاقيا يا ترش و شيرين. من سليقه مخاطب را مي شناسم و مي دانم چگونه مي توان نبض خنده مردم را در دست داشت و چطور مخاطب با يک شخصيت کمدي حس همذات پنداري خواهد کرد اما مدير شبکه خيلي به موفقيت اين کار خوشبين نبود.

-من تعجب مي کنم سريالي تحت عنوان حلقه گمشده که يک کار استاني بود و مورد استقبال هم قرار نگرفت يا بهتر بگويم اصلاً ديده نشد در جمعه شب ها که قاعدتاً بايد زمان پخش بهترين سريال ها باشد روي آنتن مي رفت و مدير شبکه هم هيچ اعتنايي به آن نداشت اما در مورد سريال سه در چهار تا اين اندازه سخت گيري شد.

من قصد ندارم تصميم گيري هاي شبکه را آناليز کنم. براي مثال اين طبيعي است که يکسري اصلاحات روي کار صورت مي گيرد و در مورد آن با تهيه کننده تبادل نظر مي شود و در آخر هم به يک نتيجه مي رسند.يا تهيه کننده مورد را توجيه مي کند يا اصلاحات صورت مي گيرد(با خنده) اما در سه در چهار مدير گروه بيشتر از پخش هم حساسيت نشان مي داد.

-کار طنز ساختن در ايران بسيار سخت است.

صالحي؛ در تمام دنيا دستمايه کار کمدي مسائل سياسي و اجتماعي و همچنين روابط جنس مخالف(که خوشبختانه در فرهنگ ما نيست) است. در مورد مسائل سياسي که من نه سواد آن را دارم نه دوست دارم به آن نزديک شوم و نه پذيرفته مي شود و در رابطه با مسائل اجتماعي که حتي نمي توانيم با يک لهجه يا يک شغل هم شوخي کنيم. بنابراين تنها حيطه يي که ما مي توانيم در آن مانور دهيم کمدي بوف و بزن بکوب است که از زمان «لورل هاردي»، «باستر کيتون» و «چارلي چاپلين» بوده(مثل زدن کيک در صورت يکديگر) که جالب است بدانيد به تازگي از آن هم نمي توانيم وام بگيريم. البته اين طبيعي است چرا که شبکه اول سيما يک شبکه ملي محسوب مي شود حتي برخوردهاي کيوان(اشکان اشتياق) و بيژن(علي صادقي) هم مورد انتقاد قرار گرفته است. من در اين فکرم که چقدر روز به روز خنداندن مردم سخت تر مي شود. شايد باور نکنيد حتي کلماتي مثل زهرمار يا کوفت که روزانه چندين بار به گوش ما مي خورد هم مورد اعتراض قرار مي گيرد. (با خنده) باور کنيد من نگران بچه ها هستم،اگر واقعاً در جامعه ما تا اين اندازه استريليزه و مودبند، فردا در برخوردهاي خياباني يا استاديوم ها و مراکز عمومي با شنيدن کلمات رکيک شوکه نشوند.

-حضور مستمر نويسنده در سريال هاي موفق دنيا زمان ساخت کار يک امر متداول است. آيا در«سه در چهار» هم آقاي مسعودي کنار شما بودند يا اينکه متن جداگانه نوشته مي شد و اعمال نظري از جانب نويسنده نبود.

در اين مجموعه علي بيشتر اوقات سر کار حضور داشت و غير از آن هم سکانس هايي که برداشت مي شد را هر شب با هم مرور مي کرديم. يکي از حسن هايي که اين کار داشت اين است که من و علي با جنس شوخي هاي هم آشنا هستيم و اين از آشتي کنان شروع شد و در «اقاقيا» شخصيت «گشتاسب» را براي من نوشت بيشتر و بهتر با سلايق هم آشنا شديم. در اين کار هم بدون همفکري نبوديم. حتي اگر من در سکانسي موردي را به آن اضافه مي کردم حتماً با مشورت او صورت مي گرفت.مثل کاراکتر «اکبر بيکار» که خود ما به داستان اضافه کرديم و بعد علي وقتي او را ديد از اين شخصيت براي گره افکني و گره گشايي استفاده مي کرد و در متن مي گنجاند. يا بازيگر نقش مشتري بيژن(خريدار CD) را من به طور تصادفي ديدم و بعد از آن حتي مهران رجبي و علي صادقي موردي را پيشنهاد مي کردند و ما از آن استقبال مي کرديم.

-بداهه هم کار مي شد.

بله، اما اين را هم در نظر داشته باشيد اگر يک متن خوب نباشد هر چقدر هم بداهه کار شود در حقيقت از چاله به چاه افتادن است اما اگر متن شرايط لازم را ايجاد کند بداهه مي تواند علاوه بر جذابيت انگيزه يي هم براي بازيگر باشد.

-بعضي از شوخي ها زياده از حد از جنس شوخي و بداهه رضا عطاران است آيا اين تصادفي است، مثل شوخي با دستشويي رفتن يا سکانسي که در بنگاه با کره زمين بازي مي شد.

(با خنده) واقعاً در اين دو سکانس اصلاً رضا حضور نداشت و کلي هم در مورد اين حس که القا شده بود با هم شوخي کرديم و خنديديم. در مورد دستشويي يک چيزي را بايد بگويم از آنجا که گروه ما و آقاي بهراميان که حدود 60 نفر مي شديم مجبور بوديم از تنها دستشويي لوکيشن استفاده کنيم، در صف ايستادن و نوبتي دستشويي رفتن خيلي هم دور از واقعيت نبود.

-دلسرد هم مي شديد.

بله، خيلي وقت ها اتفاق مي افتاد که ما براي سهولت کار لوکيشن ها را جابه جا مي کرديم. مثلاً در متن اوليه قرار بود بچه ها در زيرزمين بخوابند که يک جاي نمدار بود اما ما براساس داشته هايمان سکانس هاي مربوط به زيرزمين را به پشت بام انتقال داديم. اما قدر اين کارها دانسته نمي شد،اين ما را دلسرد مي کرد. ما همه سعي مان را مي کرديم تا با کمترين امکانات کار پيش برود و به سرانجام برسد.

-منظورتان اين است که بودجه اين سريال کافي نبود.

بله، خيلي کم بود. بودجه اين سريال در حد بودجه سه تله فيلم 90 دقيقه يي مي شد.

مسعودي؛ آقاي روستايي (تهيه کننده سه درچهار) و آقاي شکري (تهيه کننده ساعت شني) با هم يک دفتر گرفته بودند.در طبقه اول ما که حدوداً 60 نفر بوديم کار مي کرديم و در طبقه بالا آقاي بهراميان با يک گروه 20 نفري مشغول مونتاژ، صداگذاري و ساختن آهنگ ساعت شني بودند. فکر مي کنم آقاي روستايي نهايت تلاش شان را مي کردند تا سختي ها بيشتر باشد و حس بازيگراني که قرار است دو تا خانواده محروم و درمانده باشند به خوبي دربيايد.

صالحي؛ لوکيشن يک پروژه از نظر روحي- رواني روي عوامل بسيار تاثيرگذار است. مثلاً همين کاري که رضا عطاران براي ماه رمضان مشغول آن است. در آنجا حتي براي استراحت بازيگران و عوامل جايي در نظر گرفته شده اما در سه درچهار لوکيشن ما شامل دو اتاق مي شد که لوکيشن اصلي بود و اتاقي ديگر که در پشت آن قرار داشت و مملو از آکسسوار صحنه مي شد و يک آشپزخانه که حالت زيرپله داشت و مشاع بود. اين فضا امکان يک لانگ شات را هم از ما گرفته بود. گرچه فضاي قصه احتياج به يک چنين برداشت هايي را نداشت ولي همين هم موجب دردسرهاي خاص خودش مي شد. اين فضاي تنگ موجب شده بود گاهي اوقات عوامل در کوچه مستقر باشند تا من بتوانم با بازيگرها تمرين داشته باشم و از آنجا که کوچه هم يک مکان مسکوني بود، مجبور مي شدند در خيابان هاي اطراف پرسه بزنند و گاهي مجبور مي شديم براي جمع کردن عوامل وقت را از دست بدهيم.

مسعودي؛ فرق يک تهيه کننده باتجربه با تهيه کننده يي که تا به حال در اين زمينه کار نکرده در اين مواقع حس مي شود. مثلاً در قرارگاه مسکوني به رغم اينکه لوکيشن در چيتگر بود اما ما آنقدر امکانات رفاهي داشتيم که سختي روزي 14 ساعت کار را حس نکنيم چرا که آقاي تحت کشيان براي عوامل ارزش قائل بود.

صالحي؛ من حتي در مورد دستيار کارگردان با تهيه کننده کشمکش داشتم در حالي که دستيار من بايد مورد اطمينان خود من باشد چرا که ما با يکديگر رابطه تنگاتنگ داشتيم. يا مورد ديگر اينکه بعضي از عوامل و بازيگران ما تا دو سه ماه بعد از شروع کار هنوز قرارداد نداشتند و اين به شدت در کارشان تاثير مي گذاشت يکي از عواملي هم که مرا آزار مي داد، شرايط روحي علي مسعودي بود. فکر مي کردم بايد رعايت حال او بشود تا بتواند بهتر بنويسد. به خصوص که کار، يک کار کمدي بود که متاسفانه متحقق نمي شد. در اين مورد اگر علي خودش مايل باشد مي تواند بيشتر توضيح بدهد.

مسعودي؛ زماني که من مشغول نوشتن سه در چهار بودم، خواهرم که پسر کوچکش نقش بچه مجيد را در سريال بازي مي کند مبتلا به سرطان بود و من نه تنها از نظر روحي در فشار بودم بلکه از نظر مالي هم براي درمان او نياز داشتم که دستمزدم را به موقع بگيرم و اين رعايت نمي شد. حتي من برگه قراردادم را هم نگرفته بودم و حال نيز بعد از گذشت هفت ماه، يک سوم از دستمزد من پرداخت نشده است.

- صحبت هاي شما نشانگر اين است که اين پروژه برنامه ريزي مناسبي نداشته.

بله، براي مثال خودروي مهندس منوچهر (شهرام قائدي) سوناتا بود و سکانس هايي را برداشته بوديم که ماشين رفت و ما مجبور شديم از ماشين ديگري استفاده کنيم و فيلمنامه را طوري تغيير دهيم که منوچهر چند تا ماشين دارد يا اينکه براي استفاده از ماشين پليس با نيروي انتظامي هماهنگ نشده بود و ما مجبور شديم تنها پلاني را که با ماشين نيروي انتظامي داشتيم به دليل نداشتن قرارداد حذف کنيم. الان هم براي مونتاژ، تدوين گرمابه يک مانيتور خروجي احتياج دارد تا فريم هايي که پرش دارد براي صداگذاري موجب اشکال نشود.من در اثر استرس ساخت اين پروژه دوبار راهي بيمارستان شدم.

- صحبت از حواشي اين مجموعه آنقدر به درازا کشيد که مجالي براي پرداختن به تکنيک و نقاط قوت و ضعف آن نداد. شايد هم اين حرف ها شنيدني تر باشد و حالا صحبت هاي پاياني و اينکه برنامه آينده شما چيست؟

مسعودي؛ وقتي سه در چهار را مي بينم حس مي کنم خيلي به آن چيزي که در ذهن من بود نزديک است و اين را مديون مجيد صالحي مي دانم. مجيد کارگردان خوبي است که براي کارش ارزش قائل است. حالا هم يکي دو مورد طرح به من پيشنهاد شده که اميدوارم آنها را به کارگرداني مجيد صالحي بنويسم چرا که از کار با او بسيار لذت مي برم.

صالحي؛ من هم همانطور که گفتم تعهد دو تا تله فيلم دارم و هنوز تصميم خاصي براي آينده نگرفتم اما مسلماً با تهيه کننده يي کار خواهم کرد که در موردش شناخت کافي داشته باشم و از اينکه فرصتي شد تا بخش کوچکي از حرف هايي که در دلم مانده بود را بازگو کنم،حس خوبي دارم.
پنجشنبه,3 مرداد 1387 - 5:30:29

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو

نظرات

سهراب
پنجشنبه 3 مرداد 1387 - 11:34
6
موافقم مخالفم
 

منبعش كجا بود پس؟ نمي خواين بگين؟

مش نعمت
پنجشنبه 3 مرداد 1387 - 12:13
0
موافقم مخالفم
 

ما تا كنون اين سريال را نديده ايم چون هر شب سر ساعت 10 شب برق ما مي رود و روز ها هم سركاريم !لذا نتوانسته ايم اين سريال كه گويا جذابيت هم دارد تماشا كنيم! البته مي دانم جاي اين بحث اينجا نيست اما اين چه برنامه ريزي است كه اينگونه برق برخي از مناطق به صورت ثابت سر يك ساعت معين قطع مي شود؟

ریحانه
پنجشنبه 3 مرداد 1387 - 19:11
3
موافقم مخالفم
 

وای فکرشو هم نمی کردم؛چه زحمتی کشیده اند امیدوارم دستمزد خوبی بهشان داده شود


پنجشنبه 3 مرداد 1387 - 22:23
1
موافقم مخالفم
 

in serial harf nadareh. albateh hamash ba vojude ali sadeghieh. he is the best of the bestsss

eh3an:D
جمعه 4 مرداد 1387 - 12:7
-1
موافقم مخالفم
 

مرسي !مفصل و كامل!

به نظر من به درد گذروندن وقت ميخوره!

----------------------------------------------

مرسي

عكس هاي اختصاصي از حضور هنرمندان در مراسم تشييع و ختم زنده ياد شكيبايي نازنين

و

آنونس؛عكس؛مشخصات فيلمهاي امروز سينماي ايران(به روز)

آنونس هاي جديد:

(آنونس "ديوار" و "حس پنهان"و"انعكاس" و"پوست موز"و... )

عكس هاي جديد:

( تيغ زن )( چهار چنگولی )(خروس جنگي)(دو خواهر)(پسر تهروني)و...

{جديد ها و ناياب ها} د ر

http://edv.blogfa.com

عايشه
چهارشنبه 9 مرداد 1387 - 17:35
-1
موافقم مخالفم
 

ممنون خوب بود

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       





             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 0.735866069794 seconds.