هزار افسوس... هزار افسوس که ما در به تصویر کشیدن خودمان نیز انگار باید آخرین باشیم... این بار نخست نیست که فیلمسازی غیر ایرانی مفاخر ما را به پردۀ نقره ای میکشاند و چونان که میپندارم آخرین هم نخواهد بود... تاریخ ما پر از درخشندگیهایی است که شرق و غرب را به شگفتی وا داشته و... ما هنوز میلیاردها میلیارد صرف ساخت پروژه هایی میکنیم که کمترین مخاطب را به تماشا وامیدارد (حتی در ایران، کشور سازنده)... حال آنکه این پروژه های به ظاهر (الف) سازمان صداو سیما هیچ همگونی و نصبتی با فرهنگ هزاره های ایران ندارد و مردم این سرزمین که هماره به فرهنگ چند هزار سالۀ خود میبالند، مجبور به پرداخت هزینه های آنچنانی از سرمایۀ ملیشان برای ساخت پروژه هایی چون "حضرت یوسف" و... و... و... و... و... که حتی از نظر ساختار فنی قابل دفاع نیست؛ میگردند... هزار بار افسوس و شگفتی... این ماییم که این چنین چشم به خلق آثار سینمایی (با مضمون تاریخ، مفاخر، فرهنگ و اساطیرمان) توسط دیگرانیم!!!!!!!..... . . و اما تمامت سپاسم را پیشکش "مظفر علی" فیلمساز هندی (که نمیشناسمش اما امیدوارم فیلم خوبی را از او به تماشا بنشینم)؛ "بالیوود" (سازندۀ بی بدیل فیلمهای کم ارزش از نظر ساختار داستانی و فنی) و مردم هند و قطر میکنم... . . آری انگار فقط شمایان توان ساختن پیرامون مارا دارید و خود عاجز این مهم!!!!!!!!!!!!.... . . . اما از یکسو شادکامیم از این رخداد افزون میشود آنهم به این خاطر که اکنون مولانای گرامی پارسی آزاد از ممیزی و دخل و تصرف رادیکال به تصویر کشیده میشود و نیاز ندارد برای انجام اعمال و رفتارش از ممیزان عالی قدر مجوز بگیرد... . . .محمد هادی (حمید) کاویانی رونوشت دیدگاه من در وبلاگ وهومن به نشر رسیده... http://cinemakavyani.blogfa.com
|