سينمای ما - یادداشتی بر فیلم "سنتوری" از منظر موسیقی / "سنتوری" و آوای صفابخش موسیقی
چهارشنبه 14 بهمن 1388 - 8:0

I نظرسنجی I

بهترین فیلم جشنواره 28 را انتخاب کنید




سينماي جهان
من تسلیم شده‌ام
همه چیز با فیلمنامه آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد
جورج كلوني این بار واقعا روانه بيمارستان شد
مریل استریپ امسال هم گزینه اصلی اسکار است
جیم شرایدن برای فیلم تازه‌اش دنیل کریگ را انتخاب کرد
سایت‌اند ساند 50 فیلمساز نامتعارف سینما را معرفی كرد
معرفی کامل فیلم «جی آی جو: ظهور کبرا» - حامد مظفری
سال‌هایِ از دست رفته (یادداشت گِئورگ ویلیامسون بر فیلم «تابستان» ترجمه پیمان جوادی)
گفتگویی با استاد ژاپنی انیمیشن جهان به بهانه نمایش فیلم تازه‌اش
قسمت‌های پنجم و ششم «اسپایدرمن» را نویسنده «زودیاک» می‌نویسد
فرار بزرگ (یادداشت برایان لوری –ورایتی- بر مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان: فصل اول» ترجمه پیمان جوادی)
معرفی کامل «آدم‌های بامزه» - حامد مظفری


استشهادي براي خدا


  (34 رأي)

گارگردان :
علیرضا امینی
ماجراهای اینترنتی


  (20 رأي)

گارگردان :
حسین قناعت
تنها دوبار زندگی می‌کنیم


  (132 رأي)

گارگردان :
بهنام بهزادی
صداها


  (91 رأي)

گارگردان :
فرزاد موتمن
محاكمه در خيابان


  (317 رأي)

گارگردان :
مسعود کیمیایی
آقای هفت رنگ


  (67 رأي)

گارگردان :
شهرام شاه حسینی
نیش و زنبور


  (96 رأي)

گارگردان :
حميدرضا صلاحمند
کتاب قانون


  (342 رأي)

گارگردان :
مازیار میری
دو خواهر


  (1334 رأي)

گارگردان :
محمد بانکی



یادداشتی بر فیلم "سنتوری" از منظر موسیقی
"سنتوری" و آوای صفابخش موسیقی
"سنتوری" و آوای صفابخش موسیقی


سینمای ما - علی سنتوری، آخرین ساخته‌ی داریوش مهرجویی که پس از طی فراز و نشیب‌های ممیزی و اخذ مجوز اکران، نهایتا با حذف نام علی و با نام «سنتوری» ساخته و معرفی شد، با دستور وزیر، هرگز نتوانست فرصت اکران عمومی پیدا کند.
گر چه بعد از پخش سی‌دی‌های آن در بازار سی‌دی زیرزمینی بسیاری از مردم این فیلم را دیدند، اما به نظرم عدم امکان اکران عمومی، قسمت اعظم زحمات نویسنده و کارگردان فیلم را بر باد داد. زیرا بسیاری از خانواده‌ها باید این فیلم را می‌دیدند و بسیاری از ما ایرانی‌ها باید به آن فکر می‌کردیم که بدون نمایش عمومی، عملا امکان هرگونه نقد و نظر در مطبوعات و نیز باز کردن هر گونه جایی در میان توده‌ی مردم از فیلم سلب شد.

سنتوری حکایت جوانی به نام علی بلورفروش است که به «علی سنتوری» معروف است. علی شهرتی در تهران دارد و همه‌جا او را به خاطر ترانه‌های دلنشین و ملودی‌های جذابی که با سنتور اجرا می‌کند می‌شناسند. حکایت فیلم حکایت زندگی این موزیسین است که با شیرینی یک ازدواج رؤیایی با یکی از هنرجوهایش آغاز می‌شود و سرانجام به خاطر سخت‌گیری دستگاه‌های نظارتی امکان انتشار آلبوم‌ها و مجوز کنسرت‌ها یکی پس از دیگری از او سلب می‌شود و او مجبور می‌شود برای گذران زندگی به عروسی‌ها،‌ پارتی‌ها و مجالس خصوصی برود و طبق دیالوگ خود فیلم «برای هر کس و ناکسی بزند.» آمد و شد در چنین مجالسی سرانجام علی را معتاد به الکل و موادمخدر می‌کند.

اگر بخواهم داستان فیلم را مطابق رسم مجله‌های سینمایی بنویسم از هدف این وبلاگ دور می‌شویم. خلاصه این‌که همسر علی - که پیانیست است- او را ترک می‌کند و با جوان دیگری روزها را به تمرین برای اجرای کنسرت‌ می‌پردازند. صاحبخانه اسباب علی را بیرون می‌ریزد، علی در خراب‌آباد تهران سکنی می‌گزیند، روی زمین می‌خوابد، از آشغال‌ها غذا می‌خورد، و با معتادها و بی‌خانمان‌ها هم‌نفس و هم‌بستر می‌شود. ترانه‌هایی که با سنتور «اردوان کامکار» که خود آهنگساز فیلم نیز هست (و دوستانی که سری در کار سنتور دارند با سبک و سیاق آهنگسازی و نگرش او به سنتور آشنا هستند و نوآوری‌هایش را می‌شناسند) و صدای چاوشی جا به جا پخش می‌شوند اغلب صحنه‌هایی نوستالژیک و سوزناک خلق می‌کنند.

پدر سنتوری رییس اتحادیه‌ی بلورفروشان است و ثروت او بی‌انتهاست. اما خانواده‌ی علی از کودکی او را تحت فشارهای مختلف می‌گذراند و ساز را «حرامی» می‌دانند و علی که «موسیقی ذهنش را جلا می‌دهد» نمی‌تواند دست به ساز بزند. رفته رفته پدر و مادرش او را عاق می‌کنند و برای سال‌ها از زندگی او بی‌خبر هستند. علی به نکبت محض می‌رسد و برای ذره‌ای تریاک گدایی می‌کند و اشک می‌ریزد. همو که روزی کنسرت‌هایش جای سوزن انداختن نداشت . . .

سنتوری فیلمی است که همه‌ی کسانی که به نوعی با موسیقی سر و کار دارند باید ببینند. سنتوری مجموعه‌ی پیچیده‌ای از فعل و انفعالات مربوط به موسیقی را در جامعه‌ی ما به صورتی به هم پیچیده و در هم تنیده نشان می‌دهد.

نگرش رسمی و دولتی، نگرش مذهبی، نگرش اهالی موسیقی، و ... همچنین کارکردهای موسیقی را که متأسفانه از نگاه بسیاری از دولت‌‌مردان و سایر مردم دور مانده است بار دیگر یادآوری می‌کند.

1- موسیقی حیات بخش است...
مهرجویی بار دیگر در این فیلم به همه‌ي مسئولان و بخشی از مردم ما یادآوری می‌کند که موسیقی نیرویی حیات‌بخش و صفابخش دارد و اگر به نظر برخی در آن انحرافاتی است، این نه به ذات موسیقی بلکه به عملکرد انسان‌ها و بعضا تصمیم‌های مقامات برمی‌گردد. علی پس از این که در کلینیک ترک اعتیاد بستری می‌شود و نیروی پیشین خود را به دست می‌آورد، سنتور می‌نوازد و نوای ساز او تمامی بیماران آسایشگاه و کادر پزشکی را به سمت اتاق خود می‌کشاند و روحی از زندگی در ‌آسایشگاهی که دلمرده و متروکه است تزریق می‌کند. علی به بیمارانی که دوران بازتوانی خود را (مانند خود او) در آسایشگاه می‌گذرانند موسیقی درس می‌دهد و بار دیگر این فرصت را می‌یابد که از خود دیدی مثبت و مفید داشته باشد. مهرجویی یادآوری می‌کند که موسیقی نیرویی سالم و زندگی‌بخش است که می‌تواند اثراتی مثبت داشته باشد، شغل باشد، تفریح باشد، و تخلیه‌ی صحیح روانی انجام دهد.

2- زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست...
سنتوری به بخشی از مردم ما که با انگاره‌های متعصبانه ولی به زعم خودشان مذهبی زندگی می‌کنند یادآوری می‌کند که چه بسا آن‌ها خودشان مصداق «قوم الظالمین» باشند اما دیگران را به این مصداق می‌خوانند. مادر علی که در جوانی به او گفته است «یا این ساز یا این خانه» و اکنون روحانی به منزل دعوت می‌کند و جلسات مذهبی برگزار می‌کند ناگهان با علی مواجه می‌شود که مست و خمار و آس و پاس وارد خانه شده و به او می‌گوید که «قوم الظالمین» است و چرا 10 یا حتی 5 درصد از این ثروت بی‌انتها را که حق‌الارث اوست به او نمی‌دهند تا او از این نکبت رهایی پیدا کند. مادر که گویی پس از سال‌ها از خواب زمستانی بیدار شده است ناگهان با فریادهای علی مواجه می‌شود که تکرار می‌کند او حقش را خورده است و مرتبا مادر را نفرین می‌کند که «الهی در جهنم بسوزی.» جالب اینجاست که پسر دیگر خانواده نیز در خفا از علی طرفداری می‌کند و به او به خاطر شجاعت فریاد کشیدن بر سر چنین مادری غبطه می‌خورد. گر چه مادر مدعی است که برای پسران دیگرش هر چه خواسته اند فراهم کرده است، اما پسر در خفا به برادرش می‌گوید که ناراحت و کلافه است و در 40 سالگی هنوز پدر و مادرش اجازه نداده‌اند که ازدواج کند، زیرا مرتباً ایرادهایی برای دخترها پیدا می‌کرده‌اند.

سنتوری به این بخش از جامعه یادآوری می‌کند که مباد دیگران را با چوب «حرامی» و «کفر» برانید اما خود در واقع در آن دست و پا بزنید...

3- سنتور، به روایت اردوان
آن‌ها که اهل سنتور هستند با روایت‌ها و نگرش‌های مختلفی که در میان اساتید هست آشنایند. اردوان کامکار آهنگساز و نوازنده‌ی نوپردازی است که مدت‌هاست شیوه‌ی جدیدی در سنتورنوازی پیشنهاد کرده است و خود پیشگام این شیوه‌ی نوین است. گرچه بسیاری معتقد هستند کاری که «کیوان ساکت» د مورد تار کرده است را «اردوان کامکار» در مورد سنتور انجام می‌دهد، اما تفاوت‌هایی نیز هست. به هر حال اردوان نوازنده‌ای بسیار تکنیکی و پرسرعت است و از دست چپ و راست خود به طور کاملا متفاوتی به شکل همزمان استفاده می‌کند. به نظر می‌رسد پس از آلبوم‌هایی که اردوان تولید کرد و سبک خود را به جامعه‌ی موسیقی‌شناس ایران معرف کرد، اینک سنتوری را فرصتی برای خود دیده بوده است تا بتواند صدای خود را به گوش اکثریت جامعه برساند که البته با توقیف فیلم این رؤیا عملی نشد. سنتوری فیلمی است پر از قطعه‌های موسیقی با محوریت سنتور به سبک اردوان ( و در واقع خود او که نوازنده‌ی اصلی است) و صدای محسن چاوشی. سنتوری که با ریتم‌های ارگ و سنتی‌سایزر همراهی می‌شود و بعضاً گیتار، تنبک و جاز هم همراه آن می‌نوازند. با این حال سنتوری که می‌شنویم و نواخته می‌شود به هیچ وجه پیش پا افتاده یا جلف نیست بلکه از لحاظ تکنیک در اوج است. در قسمتی از فیلم نیز سنتوری با سنتورش همسرش را که با پیانو قطعاتی از موتزارت و بتهون می‌زند همراهی می‌کند (و همین‌جاست که کیوان ساکت را در تار و اصرار او به اجرای قطعات کلاسیک با این ساز به یاد آدم می‌آورد.) به نظر می‌رسد این فیلم نوع جدیدی از سازبندی و موسیقی‌نویسی را برای نسل امروز پیشنهاد می‌کند. گرچه می‌دانم همیشه همراه کردن سازهای ایرانی با جاز و گیتار کار صحیحی نیست و نباید به این راهکار به عنوان بهترین و تنها راه حل برای برون‌رفت از وضع موجود موسیقی ایرانی درمیان جوانان نگریست، اما پیشنهاد مهرجویی و کار اردوان کامکار در این فیلم قابل تأمل است...

4- موسیقی را نمی‌شناسند
به نظرم سنتوری بیش از هر چیزی بر روی این نکته تأکید می‌کند که موسیقی بسیار بیش از آن است که برخی فکر می‌کنند. این فیلم کوششی است تا ابعاد مختلف ( و اکثرا مثبت) موسیقی را که ممکن است در میان مسئولان و مردم ما کمی ناشناخته باشد بار دیگر و با زبان و قصه‌ای دیگر یادآوری کند. وقتی علی سنتوری با دست و پایی بسته شده به تخت فریادهایی از سر عجز و خماری می‌کشد و اشک بیننده در چشم حلقه شده است، ناگهان این سؤال به ذهن می‌آید که «اگر مجوز کاست‌ها و کنسرت‌هایش صادر می‌شد، آیا به این روز می‌افتاد...؟» «اگر سخت‌گیری کمتر بود . . .؟»

«سنتوری» فیلمی است که خیلی حیف شد به اکران عمومی نرسید. خیلی حرف‌ها داشت و خیلی تأثیرها می‌توانست بگذارد. گرچه صحیح نیست که تماشای این فیلم را از طریق سی‌دی‌های قاچاق به شما توصیه کنم، اما به نظرم راه دیگری نیست. دیدنش بهتر از ندیدنش است،‌ هم برای ما، و هم برای کارگردان و تهیه‌کننده. اگر قرار است پولی در کار نباشد لا اقل فیلم آن‌ها دید شود بهتر است، حرفشان را می‌زنند.

شایان توجه است که سنتوری در حاشیه‌ي این مقاصد اصلی، به نظرم حرف‌های دیگری نیز دارد که مطرح می‌کند. شکاف طبقاتی چشم‌گیر، زندگی محنت‌بار فقرا، اعتیاد، و لزوم توجه به عدالت در همه‌ی ابعاد


منبع خبر : وبلاگ دل آواز
دوشنبه,27 خرداد 1387 - 22:22:43

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو

نظرات


سه‌شنبه 28 خرداد 1387 - 0:18
3
موافقم مخالفم
 

خیلی نقد عالی بود!

واقعا وقتی بعد از دیدن فیلم این مطلب رو می خونی ذره ذره ی

وجودت عمق حرف های فیلم و درک میکنه و واقعا حسرت

می خوری برای این مردم و کشور !!

بازم ازتون ممنونم

sahar
سه‌شنبه 28 خرداد 1387 - 0:23
2
موافقم مخالفم
 

jalebe ke az mohsen chavoshi ke khanandeye ahangaye in filmeh va hade aghal nazdik be nesfe movafaghiate filme santoori bekhatere oone, nam borde nashode

سینا
سه‌شنبه 28 خرداد 1387 - 1:2
1
موافقم مخالفم
 

با درود به تمام دوستداران سینما

به عنوان یک بیننده ساده باید بگویم که بار اول که فیلم را دیدم بسیار هیجان زده شدم و تا روزها در فکر بودم. هنوز هم هرگاه که تنها هستم به یاد گفتگوهای بین شخصیتهای اصلی فیلم می افتم. سنتوری فیلمی است که دیدن آن را به تمامی خانواده ها پیشنهاد میکنم.

شوربختانه باید اضافه کنم که این فیلم حقایق پهنان جامعه ما را بیان میکند. به قول شاعر که میگوید از ماست که برماست.

درپایان باید اضافه کنم که بازی بهرام رادان بسیارخیره کننده و در حد بسیا ربالایی بود. برای این بازیگر خوب کشورمان آرزوی موفقیتهای بیشتری را دارم.

باسپاس

سینا

احسان
سه‌شنبه 28 خرداد 1387 - 1:55
0
موافقم مخالفم
 

هانیه (گلشیفته فراهانی): یه بار شده كه فكر كنی من آدمم، یه زنم، دوست دارم شوهرم بالای سرم باشه، هان؟ واسه چی زندگیمو، جوونیمو، زندگی و آینده بچه هامو همه رو بریزم به پای تو؟! تو كه نه یه شوهری، نه آدمی، نه مسئولیتی سرت میشه! كه چی، كه فقط یه عشق داری بدبخت بیچاره: دوا، جنس!

م ی ل ا د
سه‌شنبه 28 خرداد 1387 - 16:44
-3
موافقم مخالفم
 

علی سنتوری دوست داریم، مهرجویی دوست داریم.

به نظر من مهرجویی میتونه در تلویزیون هم موفق بشه.سینمای ما لیاقت او رو نداره!!!

vahid
سه‌شنبه 28 خرداد 1387 - 18:8
1
موافقم مخالفم
 

آقای قادری سلام

از شما یه خواهشی دارم اونم اینه :من برای احترام به سینما و مهرجویی عزیز هنوز سنتوری رو نه خریدم و نه دیدم حالا من ار شما یه سوال می پرسم من به عنوان کسی که عاشق کارهای زیبای مهرجویی ام باید چی کار کنم هر از خیابون که میگذزم سی دی های قاچاقشو می بینم دلم قیلی ویلی می ره یکی شو بخرم ولی بازم می گم نه حالا من باید چه کار کنم؟

سبا
چهارشنبه 29 خرداد 1387 - 2:43
3
موافقم مخالفم
 

متاسفانه وقتی تقریبا (همه ) ی کسانی که این فیلم رو دیدن و این نقد رو خوندن سنتوری رو قبول دارند متن خیلی جذابی نیست . لطفا همین متن رو به کسانی که جواز اکرانش رو ندادن بدین ,(جواب اون ها ) رو تو سایتتون بذارین . ما در حال حاضر توضیح وقدردانی از بازیگر خوب زیاد دیدیم وخوندیم که همه صورت مساله اند الان هم من این مطلب رو مینویسم و 99% نه100% هیچ فایده هی هم نخوا هد داشت. شما هم مثل ما انتظارمون از مسولینه........البته فقط برای اینکه مثل مهرجویی کمه. به هر جهت متشکرم...

يكي از همين دور و ور
چهارشنبه 29 خرداد 1387 - 20:29
-1
موافقم مخالفم
 

روز نامه حزب الله از روزنامه های فوق اصولگرای چاپ تهران ُ،در یادداشتی قابل توجه از فیلم سنتوری تمجید کرد .روزنامه ی حزب الله از روزنامه های مشهور متعلق به اصولگرایان است .پیش از این روزنامه های اصولگرایی چون جمهوری اسلامی ،سیاست روز و.... از فیلم سنتوری به شدت انتقاد کرده بودند. این روزنامه در يكي از شماره اخیر خود در یادداشتی ،سنتوری را تازه ترین شاهکار سینمایی -فلسفی عصر خواند و نوشت :بالاخره چشم عاشقان استاد وسینمای خردمندانه به تازه ترین شاهکار سینمایی - فلسفی عصر روشن شد . ابن روزنامه درادامه نوشت :تاملات فلسفی استاد آنقدر دقیق و عمیق است که هر بیننده ای را پای دستگاه میخکوب می کند. این روزنامه درادامه نوشت :استاد دراین اثر با رویکردی به لایه شناسی طبقاتی و فرهنگی که برخاسته دید عمیق به هستی شناسی وجامعه شناسی فلسفی برمبنای مکتب کالیفرنیا است بار دیگر تصویری نورا پیش چشم مشتاقان حقیقت می گشاید.

در ادامه این یادداشت آمده است : علی دراین فیلم تبلور آمال و سر خوردگیهای فرو کوفته انسان امروزی است.انسانی که درافق خاویه ای اجتماع بدون نگاه به پشت سر وسابقه فرهنگی و معرفت شناسی ایران عرفانی - تقدیری آن قدر پیش می رود که ناگهان سر از اجتماع هیچ نیهیل در می آورد.علی تحت تاثیر اراده ای برتر که به قول هگل او وبلکه همه را کنترل می کند ،آن قدر دراین ورطه پیش می رود که باسر به دیوار نومیدی نیهیلیستی منفعل می خورد و اینجا ست که گوهر هنر که در حقیقت ذات موسیقی حیات است دستش را می گیرد و متوقفش می کند و این در واقع همان مرحله پایان سلوک سالک است که همه چیز را فنا کرده و عاری از پیرایه ها و فقط باسازی که برای گام ماژور کوک شده دربرابر حقیقت ایستاده است.

eh3an:D
پنجشنبه 30 خرداد 1387 - 3:43
0
موافقم مخالفم
 

ما مخلص امير خان و كل سينماي مايي ها هم هستيم!

آنونس؛عكس؛مشخصات فيلمهاي امروز سينماي ايران!

(كمتر ميخوانيد و بيشتر ميبينيد!)

مثلا:

عکسهایی از فیلم جديد "دو خواهر"؛با گريم متفاوت گلزار؛ (بسيار جديد)

عكسهاي جديد فيلم هاي؛( تيغ زن )و( چهار چنگولی )

فيلم پوست موز: دانلود: تيزر و فيلم اكران خصوصي با حضور بازيگران؛

عکسهایی ازفیلم جديد "پسرتهرونی" با گریم متفاوت امین حیایی؛

در http://edv.blogfa.com/

مرسي!

ArghavaN
جمعه 31 خرداد 1387 - 3:2
-3
موافقم مخالفم
 

vahide aziz

are etefaghan kharare man ham ham tor bood chon senesh paiin bood va khob bilit gereftan ham baraye man sakht bood baraye hamin chon be danesh jooha fori blit midan man bedoone khahare davazdah salam raftam vali barash CD ghachaghesh ro kharidam va haghe aghaye mehr jooii ro rikhtam be hesabeshoon albate az tarighe iliya chon shomare hesabeshoon ro azashoon erefte bood vali chand rooze pish tooye sitt shomare hesabeshoon ro didam barat mizaram mitooni azash estefade koni

0116407795 banke tejarat

ساینا
جمعه 31 خرداد 1387 - 15:21
2
موافقم مخالفم
 

باید قبول کرد که بخش زیبای فیلم بیشتر مربوط به موسیقی زیبای فیلم هست و با هنرنمایی بهرام رادان

پرستو
شنبه 1 تير 1387 - 1:1
7
موافقم مخالفم
 

خيلي جالبه واسم واقعا نمي‌دونم چي بگم فيلم‌هاي آشغالي و مزخرف بايد جواز اكران بگيره بعد اين فيلم كه مي‌تونه جزء بهترين فيلما باشه نبايد مجوز بگيره بعدشم به صورت خيلي نا جوانمردانه قاچاق فيلم مي‌ياد آخه اين درسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

رضا عليپور متعلم
شنبه 1 تير 1387 - 6:14
2
موافقم مخالفم
 

- فيلم"سنتوري"( يا همان"علي سنتوري"خودمان!) بسيار و بسيار مديون و وامدار موسقي پر احساس"اردوان كامكار" و صداي سحرانگيز "محسن چاووشي" ست."چاووشي" ئي كه انگار با سوزش زخمي عميق بر دل و حنجره اش

مي خواند:" من/ با زخم زبونات/ رفيق ام... مرهم بذار/ با حرفات/ رو زخم عميق ام...".حيف از "سنتوري"و ساير فيلم هاي

توقيف شده و در محاق.به سهم خود خواستار رفع توقيف هر چه زودتر و نمايش عمومي تمامي آنها بر پرده ي سينماهاي كشور هستم.

رضا عليپور متعلم.

انا
شنبه 1 تير 1387 - 14:0
-1
موافقم مخالفم
 

مدتی بود فراموش کرده بودم!!!

اما حالا با دیدن این عکس خییییییییییلی بغضم گرفت!

واقعآ که این فیلم شاهکار بود.........

شهرزاد
دوشنبه 3 تير 1387 - 15:30
1
موافقم مخالفم
 

چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا فقط يكي به من بگه چرا فيلم هاي در پيت شاه حسيني بلا فاصله اكران مي شوند و اين فيلم شاهكار و اسطوره و به ياد ماندني با بازي تحسين بر انگيز بهرام رادان عا قبتش اين مي شود (چرا)

شاهين
چهارشنبه 12 تير 1387 - 11:3
-2
موافقم مخالفم
 

سلام مرسي از نقد شما به نظر من وقتي عواملي دركنارهم جمع مي شوند كه هركدام براي خود دنيايي از عشق دارند خروجي كارشان ميشه خارق العاده مهرجويي و بازيگرانش ،‌ كامكار و چاووشي و... اما در يك قسمت بايد عرض كنم فيلم اگر اكران نشد و مردم با سي دي فيلم رو ديدند هيچ تاثيري بر صداي رساي كارگردان و آهنگ ساز و خواننده فيلم نداشت و همه تاثير اين مجموعه رو در پايان دريافت كردند به اميد اينكه هيچ سنتوري براي افيون صداش در نياد به جز عشق به آدم ها


پنجشنبه 3 مرداد 1387 - 22:8
0
موافقم مخالفم
 

سال ها پیش از این نوازنده ایی به نام رضا محجوبی بود که به او رضا ویولونی هم میگفتند همسرش هم پیانو میزده وآخر ماجرا هم... بماند

حالا ارتباطی بین داستان علی سنتوری و رضا ویولولنی هست یا نه؟ !! گویا که مهرجویی اطلاعی ندارد

سنتوری
پنجشنبه 3 مرداد 1387 - 22:14
2
موافقم مخالفم
 

سالهای خیلی دور نوازنده ایی بوده به نام رضا محجوبی به او رضاویولونی هم میگفتند همسرش هم پیانو میزده وآخر ماجرا هم...

حالا ارتباطی بین علی سنتوری و رضا ویولونی هست یا نه؟

گویا که مهرجویی نمیداند!

رضا
دوشنبه 7 مرداد 1387 - 16:41
-1
موافقم مخالفم
 

رضا ویولونی که اصلاً زن نداشته؟؟!!!!

پیانو را هم مادرش می زده !!

ولی ارتباط بین این دو ؟این را باید مهرجویی بگوید که نگاهی به تاریخ موسیقی ایران داشته یا نه؟

اشکان
چهارشنبه 27 آذر 1387 - 1:0
3
موافقم مخالفم
 
"سنتوری" و آوای صفابخش موسیقی

سلام...با تشکر از وبلاگ قشنگتون اگر امکانش هست نوع کوک قطعه هایی که در فیلم علی سنتوری اجرا شد رو برام بنویسید...ترکیبی از ک.ک شور هست اما دقیقا اطلاع ندارم...ممنون

AMIN.SHIVID
شنبه 13 تير 1388 - 12:43
-4
موافقم مخالفم
 
"سنتوری" و آوای صفابخش موسیقی

AHANGAT OLIYE DASH

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       





             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 0.886667966843 seconds.