سينمای ما - جوانی در سینمای ایران در گفت و گوبا فاطمه معتمدآریا و باران کوثری / کوثری: وقتی در اقلیت قرار می گیری، جریان ساز نیستی / معتمدآریا: اما می توانی خودت راحفظ کنی
شنبه 23 خرداد 1388 - 9:6
• توجه: با توجه به قانون انتخابات، ظرف 48 ساعت آینده هیچ کدام از کامنت‌ها و نظرهای شما که در تایید یا رد هر کدام از نامزدهای ریاست جمهوری نوشته شده باشد، آن‌لاین نخواهد شد... / فردا جمعه 22 خرداد ماه، همه رای خواهیم داد      • یادداشت‌های هفتگی امیر قادری؛ / هشتم آذر، کوین کاستنر و 22 خرداد      • پروانه ساخت سه فیلم جدید صادر شد / پروژه های سینمایی تازه      • سینما فردا فیلم های مستند و کوتاه را هم حمایت می کند / برنامه های جدید سینما فردا      • فیلم افخمی هنوز در مرحله فیلمبرداری است / سن پترزبورگ به تالار وحدت رسید      




نظر سنجی

با توجه به برنامه هاي اعلام شده برنامه هاي فرهنگي كدام نامزد رياست جمهوري را براي آينده سينماي كشور مفيد مي دانيد ؟




سينماي جهان
جشنواره ونیز با فیلم تازه تورناتوره پس از 20 سال به سینمای ایتالیا رو کرد
ميلوش فورمن سرقت ويديويي را با فعالیت‌های كمونيستی مقايسه كرد
خبرنگاران مكزيكي به بن استيلر حمله کردند
دیوید كارادين خودكشي نكرده، کشته شده است
با پیدا شدن کارگردان بازسازی «کونان بربر» تب بازسازي فيلم‌هاي آرنولد شوارتزنگر بالا گرفت
كلينت ايستوود با شور و شوق تمام دكتراي افتخاري گرفت
دني بويل برای زاغه‌نشین‌ها خانه خرید و یک قرارداد 3 ساله هم بست
فرانسوي‌ها انيميشن‌ سه بعدي می‌سازند و دیزنی مستند سه‌بعدی
رأي آری به قرارداد اتحاديه بازيگران نگرانی‌ها را تمام کرد
در یک سری فیلم، زامبي‌ها دنیا را می‌گیرند
شاید دی‌کاپریو شاید مت دیمون در فیلمی از یک فاستر کین واقعی
ليام نيسن در پروژه «تيم آ» ريدلي اسكات


اخراجی ها 2


  (651 رأي)

کارگردان:
مسعود ده نمكي
-------------------------------------
وقتي همه خوابيم


  (734 رأي)

کارگردان:
بهرام بيضايي
-------------------------------------
سوپراستار


  (1005 رأي)

کارگردان:
تهمينه ميلاني
-------------------------------------
بیست


  (159 رأي)

کارگردان:
عبدالرضا کاهانی
-------------------------------------



جوانی در سینمای ایران در گفت و گوبا فاطمه معتمدآریا و باران کوثری
کوثری: وقتی در اقلیت قرار می گیری، جریان ساز نیستی / معتمدآریا: اما می توانی خودت راحفظ کنی
 کوثری: وقتی در اقلیت قرار می گیری، جریان ساز نیستی / معتمدآریا: اما می توانی خودت راحفظ کنی


رامک صبحی: این روزها سر در سینماهایمان پر شده از تصاویر نسل دوم یا سوم بازیگران سینمای بعد از انقلاب. تبلیغ‌هایی هم که می‌بینیم بیشتر تکیه دارند برحضور این دسته از بازیگران که این روزها به نام ستاره می‌خوانیمشان. همین نکته انگیزه‌ای شد تا در یک پرونده جمع و جور، نگاهی داشته باشیم به نحوه و چگونگی حضور بازیگران جوان و به ویژه بازیگرهای جوان زن در سینمای ایران. راستش مدتی است همه جا می‌خوانیم و می‌شنویم که مردم و به وِیژه نسل جوان، دیگر حوصله خواندن مطالب بلند را ندارند و باید به اختصار و کامل نوشت. اما گاهی و در مورد موضوع‌هایی، انگار نمی‌شود از این رویه تابعیت کرد و رشته کار به قول معروف از دست آدم در می‌رود. وقتی باران کوثری و فاطمه معتمدآریا رو به روی هم نشستند و از وضعیت گذشته و حال بازیگری در سینما گفتند، حرف‌هایشان گرچه کمی رنگ وطعم تلخی به خود گرفت، اما نکته‌های مورد اشاره‌شان آنقدر درست و دقیق بود که حیفم آمد، ادامه ندهیم و به همین دلیل گفت و گو طولانی شد. به هر حال امیدوارم، خسته نشوید.

●  برای شروع گفت و گو شاید بد نباشد، ازدغدغه‌های ورودتان به سینما بگویید و از آرزوها و آرمان هایی که داشتید. بنا به سنت دیرینه، شما که بزرگ‌تر هستید، آغازگر باشید.
๐  فاطمه معتمدآریا: من یک زمانی وارد سینما شدم که سینما، سینما نبود و در شروع تحول‌های اجتماعی قرار داشت. خیلی سخت می‌توان سینما را مجزا از اتفاق خاصی چون انقلاب بررسی کرد. اولین نکته‌ای که مرا به طرف سینما هل داد، بستن تئاتر بود. هیچ وقت تصور نمی‌کردم، بازیگر سینما بشوم، همیشه دلم می‌خواست تئاتر کار کنم. برای اینکه بسیار غنی بود و ژست حضور در تئاتر به عنوان یک آدم فرهنگی، با سینما تفاوت می‌کرد. اما مهم‌ترین اتفاقی که در آن شرایط افتاد، شکسته شدن این قاعده بود و تئاتر به عنوان یک معبود و رسانه فرهنگی ریشه دار، در عرض چند ماه تعطیل شد. آن زمان تازه از دانشسرای هنر فارغ‌التحصیل شده بودم و فکر می‌کردم، همه آنچه آموخته‌ام را باید در شکل حرفه‌ای به کار بگیرم. اما با تعطیل شدن تئاتر، کم کم مجبور شدم، علاقمندی‌ام به بازیگری را جهت بدهم. در این شرایط یا باید این حرفه را کنار می‌گذاشتم یا تنها جهتی که می‌توانستم به آن بدهم، سینما بود. برای اینکه سینما تازه به عنوان یک کار فرهنگی جوانه زده بود. وقتی به سینما آمدم، اولین چیزی که گریبانم را گرفت، این بود که پیام‌آور اطلاعات گذشته فرهنگی نباشم. یعنی باید ابتدا یک محکومیت از پیش تعیین شده را از خودم دور می‌کردم. من محکوم بودم، قبل از انقلاب کار تئاتر کرده‌ام و حالا که بعد از انقلاب وارد سینما شده‌ام، چقدر می‌توانم مسائل غیر فرهنگی را کنار بزنم. آن زمان در سینما هیچ چیز را تقسیم نمی‌کردند، که ما طالب گرفتن آن باشیم. نه شهرت و پول تقسیم می‌کردند ونه اعتبار.


●  اصلاً دغدغه ها از جنس دیگری بود.
๐  کاملاً و آن کسی که وارد سینما می‌شد یا دری مثل تئاتر برایش بسته شده بود و یا سینمای روشنفکرانه و آکادمیک را مد نظر داشت. حالا به نظرم باران بهتر است، حرف خودش را بزند.


●  خب حالا شما از دغدغه‌های خودت یا نسل خودت بگو. اگرچه به دلیل رشد در یک خانواده فرهنگی، ماجرا حتماً با بسیاری از هم سن و سال‌هایت تفاوت می‌کند.
๐  اول می‌خواستم بگویم، نماینده خوبی برای نسلم نیستم اما بعد دیدم من، گلشیفته، ترانه و پگاه که همه ما در یک خانواده سینمایی رشد کرده‌ایم، دغدغه‌هایمان یک کوچولو با کسی که از بیرون سینما را دوست داشته، تفاوت دارد. برای خود من آنچه بیش از همه در سینما جذاب بود، پشت صحنه است، که اوج آن هم روسری آبی و حضور آقای انتظامی و سیمین جون بود. ولی شکل ماجرا برای ما و نسل یک کم بزرگ‌تر از ما که حالا 27، 28 ساله است، کاملاً تفاوت دارد. با آقای نصیریان صحبت می‌کردم ایشان می‌گفتند وقتی ما بازیگری را شروع کردیم، هیچ تشویقی و حتی جایزه‌ای وجود نداشت، نه مطبوعاتی بود و نه شهرتی، هرچه بود، عشق به بازیگری بود. وقتی این حرف‌ها را می‌شنوم، احساس می‌کنم ما لذت بازیگری را خیلی کم تجربه می‌کنیم و درگیر مسائل دیگری هستیم، رقابت امروز بر سر این است که چه کسی بیشتر توی بورس است و عکسش روی جلد مجله‌ها چاپ می‌شود. چه کسی در سن کمتری جایزه گرفته و....


●  در خلوت‌های خودتان همه این‌هایی که گفتی تبدیل به دغدغه شده است.
๐  اگر بگویم نیست، شعار داده‌ام. در حالی که ترجیح می‌دهم، در شرایطی کار کنم که از کارم لذت ببرم، اما واقعیت این است که من ناخواسته و برخلاف میلم مجبورم در این گردونه رقابت قرار بگیرم و این اصلاً خوب و لذت‌بخش نیست.
๐  معتمدآریا: به نظر من نسل باران، که اغلب هم به خانواده‌های فرهنگی و سینمایی تعلق دارند، اکثرا بچه‌های فهیم و بادانش و کتاب خوانده هستند و تکلیفشان روشن‌تر است و اتفاقا نسل میانه من و باران، روی هوا است و تکلیف نامشخصی دارد. یعنی نسلی که درست درمیانه سال هفتاد و چند تا هشتاد و چند که سینما به حال خودرها شد، وارد سینما شدند. هم نسل‌های باران در واقع طی این یکی دوساله است که با یک درایت و درک فرهنگی وارد سینما شده‌اند. اگر توجه کنید، هیچ کدام از آنها خوشگل عامه‌پسند نیستند، نه لب‌های کلفتی دارند و نه چشم‌های رنگی. بنابراین آنچه که به عنوان بازیگری به مردم خورانده شد، مربوط به نسل میانی بود. چراکه در دوران ما مردم، بازیگر چپرچلاقی مثل من را دوست داشتند و حتی شاید به نظرشان زیبا می‌آمد، آنها در باره کار من نظر می‌دادند و نه چهره و زیبایی‌ام. پس این نسل میانی است که یک دفعه دیوار کج و سست و بی‌بنیاد شد. دلیل آن هم این بود که دو متولی سینما، فخرالدین انوار و سید محمد بهشتی، از سینما دور شدند.


●  و دستشان را از پشت سینما برداشتند
๐  دقیقاً. این آدم‌ها به خودی خود مهم نبودند با رفتن آنها یک جریانی از سینما دورشد که در آن مدیریت صحیح وجود داشت، جریانی که هرکس سرجای خودش و با اعتبارخودش قرار می‌گرفت. جریانی که همه چیز کنترل شده بود. وقتی با این پرسش مواجه می‌شوم که سینما برای شما چه محدودیت‌هایی به وجود داشت، می‌گویم، سینما هیچ محدودیتی برایم نداشت اما دارای محدودیت‌هایی بود که موجب رشد من شد. وقتی به من اجازه نمی‌دادند، هر چیزی را که فقط به نظر خودم درست است را انجام بدهم، یعنی مرا هدایت می‌کردند و از من در این جریان صحیح فرهنگی، حمایت درست می‌شد. البته طبیعی است که در این بین عده‌ای از بین رفتند و عده‌ای فرصت رشد پیدا کردند ولی جریان معمول، جریان صحیحی بود که سینمای پربار بین‌المللی و فرهنگی ایران را در سال‌های 60 و 70 ساخت. از سال 74، 75 به بعد به یک باره انگار سدی که جلوی سینما بود و در پشت آن کلی لاستیک و شیشه نوشابه زخم خورده، انباشته بود، برداشته شد و آنها روی آب آمدند و سنگریزه‌ها ته آب باقی ماندند. حالا این جریان باید بگذرد که اتفاقاً با نسل بچه‌های هم سن باران، می‌گذرد و این اشیا غیرقابل بازیافت از سطح آب کنار بروند و آب صاف بشود و سنگ‌ها دوباره آشکار شوند.


●  در مورد دورانی که شما یاد کردید، اغلب صحبت‌هایی که می‌خوانیم و می‌شنویم، پیرامون بحث‌های محتوایی و جریان سازی‌های فکری و فرهنگی است. شما برایمان توضیح دهید که این جریان مشخصاً روی بازیگری چه تاثیری گذاشته که با متوقف شدنش، آنچه توصیف کردید، پیش آمده است.
๐  در سال‌هایی که ما کار می‌کردیم، پدیده‌ای به عنوان ستاره در سینما مطرح نبود. خیلی‌ها اعتراض می‌کردند که سینمای هالیوود با ستاره‌ها رشد می‌کند و مگر می‌شود سینما را بدون ستاره پیش برد. در حالی که سینمای ایران بدون ستاره پیش رفت، در فیلم خانه دوست کجاست، چه ستاره‌ای وجود دارد که هم فیلمش در ایران رشد کرد و هم در خارج از ایران، جریان جدیدی را بنیان گذاشت. پس قواعدی که در سینمای ایران وجود داشت، قواعد مرسوم و متعارف سینمای دنیا، بخصوص هالیوود نبود. وقتی این جریان به وجود آمد، همه ارکان را در سینمای ایران تغییر داد و شغل‌ها، دارای امنیت و اعتبار شدند.زمانی که وارد سینما شدم، صدابرداری سرصحنه اصلاً وجود نداشت و فقط فیلم‌هایی که در کانون پرورش ساخته می‌شدند، از این امکان برخوردار بودند. برای دوبله کردن فیلم هم اجازه نمی‌دادند به جای خودت حرف بزنی و دوبلور باید این کار را می‌کرد، چون این روش در سینمای قبل از انقلاب مرسوم بود. اولین بار من در قرار دادم نوشتم، به شرطی بازی می‌کنم که خودم به جای خودم صحبت کنم و این یک بحث طولانی 2 ساله در سینما بود که در آخر آقای انوار، در سیاست گذاری‌های وزارت ارشاد برای جشنواره نوشتند که بازیگرهای نقش اول و دوم حتما باید به جای خودشان حرف بزنند. در واقع این گونه نبود که هرکسی راحت هر کاری دلش می‌خواهد انجام دهد و اگر در مورد کارت اطلاعات نمی داشتی، نه می‌توانستی جریان بسازی و نه باقی بمانی، خیلی سریع از بین می‌رفتی. از نسل من فقط 3،4 نفر باقی مانده‌اند، بقیه اصلا دیگر حضور ندارند. در آن دوران حتما باید تحصیل کرده این رشته بودی و اطلاعاتی کامل درباره حرفه‌ات داشتی.


●  بنابراین هم ورود دشوار بود و هم ماندن
๐  برای وارد شدن باید پوستت خیلی کلفت می بود تا بتوانی شرایط سخت و پرقاعده ای را که گذاشته بودند، تحمل کنی.


●  یعنی باید از خیلی جذابیت هایی که خاص و لازمه حرفه بازیگری است، چشم می‌پوشیدید
๐  به هر جهت بخشی از حرفه بازیگری به نمایش خودت مربوط می شود، یعنی من را به عنوان یک بازیگر می بینند و تمام جلوه بصری یک فیلم، تمام تجلی اندیشه یک کارگردان، بازیگر است و باید در آن دوران خیلی از خود گذشته می بودی که به تو اجازه ندهند به عنوان یک بازیگر،روی جلد مجله ها یا سر در سینما ها باشی. تا 7،8سال بعد از انقلاب، تصویر زن‌ها به شکل سایه و در پشت مردان،منتشر می‌شد.پس باید خیلی توان می داشتی که فارغ از این وسیله های تبلیغاتی،همه تو را بشناسند و به عنوان بازیگر قبولت داشته باشند. من هم خودم را ساختم و هم جریانی که دوستش داشتم را پیش بردم. البته منظورم از من، نسل من است و نه من به عنوان یک فرد. اتفاقا در آن دوران همه چیز در سینما، جمعی اتفاق می افتاد و تعاونی فیلمسازان داشتیم و وقتی شروع به کار می کردی، تولید گروهی بود و در نتیجه نمی توانستی فردی عمل کنی و به بازیگر مقابلت،کارگردان و همه عوامل وابسته می شدی و ما همیشه به صورت گروهی کار می کردیم و الان هم هنوز این عادت را دارم.


●  برای همین آدم هایی از جنس و نسل شما،هنوز هم وقتی سرکاری می روند، فقط و فقط بازی نمی کنند و اهل مشاوره و کمک و.... هستند
๐  البته من نسل منسوخ شده ای هستم و باید به روز یاد بگیرم در مورد یک مسائلی خیلی حساسیت نشان ندهم. باید یاد بگیرم، خیلی چیزها را باید از دست داد تا چیزهای جدید تری به دست آورد.


●  فکر می کردی، وامدار نسلی از بازیگرانی باشی که چنین شرایط سخت و دشوار و به عقیده خودشان سازنده را تحمل کرده باشند.
๐  کوثری: من واقعا ترجیح می دهم،حرف نزنم و فقط گوش بدهم


●  اما قرار مان این بود که بیشتر بگویی و ما شنونده حرف های این نسل و تلقی و دغدغه هایش در سینما باشیم.
๐  معتمدآریا : من حتی دوست دارم در میانه حرف هایم وارد شوی و باهم بده بستان داشته باشیم.
๐  کوثری : خب، واقعیت این است که من از تمام این شرایط باخبر بودم. برای اینکه از مامان و بابام بارها شنیده ام و راستش اعتماد به نفسم در کار، به شدت وابسته به بازیگرهای بزرگ تراز خودم است و این وابستگی به طرز عجیبی بروز می کند. چون همیشه احتیاج دارم از طرف این نسل حمایت شوم و مطمئن هستم تجربه های آنها را به هیچ عنوان در شرایط فعلی، نمی توانیم داشته باشیم. یعنی اگر ما بخواهیم مانند آنها بازیگر بزرگی شویم باید خیلی بیشتر تلاش کنیم، شرایطی که آنها در دوران دانشجویی، انقلاب،جنگ و ... از سرگذرانده اند را ما نمی توانیم تجربه کنیم، پس باید خیلی برای پخته شدن زحمت بکشیم. واقعیت این است که سینما امروز از بازیگرها انتظاری را که قبلا داشت، ندارد و اساسا تعدادی از بازیگرها دیگر خودشان را موظف نمی دانند، خیلی زحمت بکشند. آن ها فقط می خواهند کارشان دیده شود، پس با کارگردان هایی کار می کنند که حتما کارشان دیده می شود. دیگرکمتر می بینیم یک بازیگر برای نقشی انرژی زیادی صرف کند و به جز انتخاب درست و نقش مناسب، خودش هم چیزی به نقش اضافه کند.نمی دانم چرا این اتفاق برای ما نمی افتد. 


 ●  بین خودتان، حداقل شما چند نفری که نام بردی، درباره چرایی این ماجرا صحبت نکرده اید.
๐  یک نکته ای را باید برای اولین بار اعتراف کنم. فکر می کنم تا یک جایی همه ما خیلی هم مسیر بودیم، اما الان این گونه نیست.تا یک سنی مثل هم فکر می کردیم اما الان هرکدام مان یک جور متفاوت فکر و کار می کنیم.


●  چرا؟
๐  معتمدآریا : چون جریان نیست
๐  کوثری: اوایل سال 60 همه کارگردان ها فیلم های خیلی خوبی می سازند، یا در دهه 70 میلادی در تمام دنیا فیلم های خیلی خاص ساخت می شود.ولی الان هیچ موج و جریانی وجود ندارد.


●  و شما هم از حرکتی به وجد نمی آیید
๐  هرکس برای خودش کار می کند و دوست دارد خودش به تنهایی دیده شود، خودش به تنهایی محبوب باشد و به تنهایی جایزه بگیرد و همه چیز شخصی اتفاق می افتد.


●  و این حساسیت هایی که خانم معتمدآریا گفتند را ندارید.
๐  معتمدآریا: اتفاقا باران یا پگاه این حساسیت ها را دارند چون باآنها کار کرده ام از وجودشان باخبر هستم. در واقع بچه هایی که در خانواده های سینمایی تربیت شده اند،این حساسیت ها را دارند، چون در خانواده هایشان آنها را دیده اند. به نظرم این بچه ها مثال های دقیقی برای نسل شان نیستند.


●  اما با این نسل همکار هستند و روابط حرفه ای و کاری آنها و حساسیت هایشان را می بینند.
๐  کوثری: بحث وجود داشتن یک بحث است و بحث امکان بروز بحثی دیگر. الان جریان و فضای کار به گونه ای است که به جزیکی دو آدم، برای بقیه این حرف ها خیلی مهم نیست. سرکاری قبل از فیلمبرداری پلان، تمرین می کردم، خیلی ها این حرکت مرا مسخره می کردند، در حالی که به نظر خودم کار عجیبی انجام نمی دادم. یا بازیگر نقش مقابل، اصلا دلیلی برای تمرین کردن نمی دید و وقتی از او می پرسیدم، در این صحنه دیالوگ این است، در جوابم می گفت بریم جلوی دوربین، ببینیم چه می شود.در واقع او در این فضا نیاز به تلاش بیشتری ندارد و با همین میزان استعداد به هرآنچه می خواهد، می رسد .


●  و لزومی به تلاش بیشتر نمی بیند
๐  هیچ کس هم از او غیر از این نمی خواهد نه تهیه کننده، نه کارگردان و بسیاری از کارگردان هایی که ما برایشان احترام قائل هستیم، خودشان را می کشند تا این آقایان و خانم ها به هر قیمتی در فیلمشان حضور داشته باشند. بنابراین دیگر کسی برای آن مسائلی که برای من نوعی ارزشمند است، ارزشی قائل نیست. با این همه، تمام سعی ام را می کنم تا حساسیت ها و ارزش هایم را از دست ندهم.


●  شما هم در مواجهه با این نسل این بی توجهی ها را حس می کنید؟
๐  معتمدآریا: خوشبختانه عادت بدی دارم که کارهایم را انتخاب می کنم، در نتیجه در کارهایم اگر نسل جوانی هم حضور داشته باشد، بازیگران جوانی چون باران و پگاه است. در واقع اگر غیر از این باشد، حتما از جنس کاری است که نباید آن را بپذیرم. یعنی نوع فیلمنامه و کارگردان و خواسته هایشان به گونه ای است که با نگاه من جور در نمی آید. به همین دلیل من در انتخاب کارهایم خیلی خط کشی دارم و خوشبختانه همیشه از بودن در کنار باران یا پگاه و بازیگرهای جوانی مانند آنها نه تنها لذت برده ام بلکه چیزی هم به من در دانش جدید کاری ام اضافه کرده اند و این خیلی ارزشمند است.وقتی در کنار باران یا پگاه قرار می گیرم،به اندازه خودشان پر انرژی هستم و می توانیم با هم بده بستان داشته باشیم. به هر جهت من متعلق به بیست سال پیشم و نوع نگاه و دریافت هایم از جامعه و اتفاق هایی که دوروبرم رخ می دهد با اینکه پسر جوان دارم، ولی نگاه خودم است اما تلاقی این دو نگاه، بینش دیگری را می سازد که برایم قابل احترام و خیلی ارزشمند است. چرا که نمی توانی در هیچ جای دنیا پولی بدهی یا دانشگاهی بروی و درسی بخوانی که تجربه بچه های جوان را به دست بیاوری. برای همین این تجربه مثل یک گنجینه برایم ارزشمند است و در مورد آن نگاه حمایت گر و محافظه کننده دارم و روی آن حساسیت هستم. این بچه ها مرا برده خودشان می کنند، وقتی از تجربه های نسل خودشان به من می آموزند.


●  اما به هر حال شاهد فعالیت های نسل جوان در سینما هستید، اگرچه به قول خودتان رودررو با آنها قرار نمی گیرید.این نسل را در شکل کلی چگونه می بینید.
๐  در یک جمله، این بچه ها نسل اینترنتی هستند،یعنی اینکه اطلاعاتشان کاملا به روز است اما نه در ایران، آنها همه چیز را در ذهنشان دارند و نمی توانید برای آن متنی بنویسید.من یک بار به پسرم گفتم تو چرا فلان کتاب را نخواندی، گفت از کجا می دانی آن را نخوانده ام، از اینترنت گرفته ام و دارم می خوانم.برای من دیدن یک کتاب و وورق زدن آن و حس اینکه در چاپخانه ای چاپ شده، به چگونه خواندنم کمک می کند.اما برای پسرم این ماجرا در فشردن چهار کلید خلاصه می شود.تفاوت ما با نسل جدید در همین است، آنها همه اطلاعاتشان را با اینترنت به روز کرده اند، ما با لمس وبا تجربه کردن، در نتیجه بخشی از زندگی آنها زندگی ذهنی و خیالی است. نسلی که خودش را برای هنرپیشه شدن با نیکول کیدمن مقایسه می کند، یک کمی می بازد. چون نیکول کیدمن دارای مشخصه هایی است که اصلا در ایران وجود ندارد. سینمای هالیوود با یک چرخه مالی در کل جهان می چرخد و با سینمای ما که پول یک سالش به اندازه یک ساعت درآمد بازار تهران نیست،زمینه ای برای مقایسه کردن ندارد. من چه جوری می توانم از این سینما پولی به دست بیاورم که به عنوان یک بازیگر درآمدم، شهرتم و محبوبیتم از همه مردم ایران بالاتر باشد.بعد از انقلاب تمام اختلاف های طبقاتی لااقل در شکل شعاری از بین رفت، برای همین شما نمی توانید در بالای شهر کسی را پیدا کنید که نداند در خیابان مولوی چگونه زندگی می کنند، چون عین آن را در نیاوران هم می توانید پیداکنید، در چنین شرایطی نمی توانید فکر کنید به عنوان یک هنرمند خیلی برتر از آدم های دیگر جامعه هستید. اگر من روزی سوار ماشین آخرین مدل بشوم و یکی را از دور صداکنم که بچه این ساک مرا ببر، اولین کسی که به عمل من می خندد، همان کسی است که کنار من نشسته است. زندگی در ایران خیلی با هالیوود تفاوت دارد، اما بچه های ما سینما را از طریق اینترنت دنبال کرده اند و آن فیلم ها دیده و تصمیم گرفته اند، بازیگر بشوند. آنها کار خلاق نکرده اند که پس از آن به این نتیجه برسند که قدرت بازیگر شدن رادارند.آن ها فکر کردند از چه راهی می توانیم پولدار و مشهور شویم و الگوهایشان هم جرج کلونی، برادپیت و...هستند، در نتیجه با همان قواعد می خواهند در سینما ایران پیش بروند وخودشان متوجه اش نیستند، اولین ضربه به خود آنها می وارد می شود. آنها شاید میلیون ها تومان و ماشین آخرین مدل و ژست آنچنانی داشته باشند، اما در ازای آن ارزشی واقعی به دست نیاورده اند.


●  البته اگر دغدغه این به دست آوردن ها را داشته باشند.
๐  متاسفانه نسل جدید چیزی غیر از آنچه گفتم، برایش معنا ندارد. برای نمونه الان حجاب را به جای بهره مثبت، شبیه سریال های پیش پا افتاده کشورهای عربی درست می کنیم، در صورتی که از اولین سال هایی که در سینما و تئاتر ما حجاب مرسوم شد، ساده ترین شکل آن رواج یافت و همیشه بی مسئله ترین مشکل فیلم ها بود.اما وقتی می خواهیم از حجاب هم به عنوان یک وسیله زیبایی با تور و فکل و آرایش عربی استفاده کنیم، معلوم می شود که اصلا زیبایی شناسی ما را تغییر داده اند.عمده این مشکل هم مربوط به تلویزیون است که آدم هایی را از این گوشه آن گوشه با دستمزدهای کاملا استثنایی پیدا می کند و بعد آن ها به عنوان بازیگر به سینما راه پیدا می کنند،این آدم هم خودش را خراب می کند و هم تلاشی را که ما سال ها انجام داده ایم تا سینما دارای ارزش هایی باشد از بین می برد و هم دیدگاه مردم را تغییر می دهد. این یک جریان است و ربطی به باران یا من و چهار بازیگر جوان ندارد.در این دیدگاه قرار است همین گونه پیش برویم و کسی هم به خودش زحمت نمی دهد، پای اعتقادهایش بیاستد، چون برایش معنایی ندارد.


●  باران کوثری تو این وضعیت را چگونه می بینی؟
๐  همان طور که گفتم لذت بازیگری برای ما از بین رفته و بازیگری وسیله ای برای رسیدن به چیزهایی شده که شاید اگر فوتبالیست هم می شدیم به دست می آوردیم، با این تفاوت که فوتبالیست شدن به ظاهر کار دشوارتری است و دویدن می خواهد. برای همین اغلب ترجیح می دهند، بازیگر شوند که به زعم آنها کار راحت تری است. معنای بازیگری بسیار تغییر کرده است، حتی بازی هایی که امروز خیلی چشمگیر به نظر می آید، در مقایسه با فیلم هایی نظیر هامون، روسری آبی و... سطح پایین تری دارند.


●  یعنی توقع و تصورمان از یک بازی خوب هم پایین تر آمده است.
๐  و مشکل اینجاست که همه می خواهند شبیه هم بشوند و این تلقی وجود دارد که حتما بازیگر محبوب فلان بازیگر است و همه می خواهند شبیه او باشند و یک چیزهایی وسیله جلب توجه شده که اصلا ارزشی ندارد. در این شرایط وقتی در اقلیت قرار می گیری، دیگر نمی توانی جریان ساز باشی، چون آنچه به دنبالش هستی را اغلب تهیه کننده ها نمی پذیرد و تعداد کارگردان هایی هم که این حساسیت ها را داشته باشند، کم است ومتاسفانه برخی کارگردان های بزرگ هم در این شرایط به بهانه های اینکه فلان بازیگر برای این نقش مناسب است، وارد این موج می شوند.
๐  معتمدآریا: آنچه باران به آن اشاره می کند، حرف بسیار صحیحی است و یک مقدار بچه های این نسل را مبرا می کند از اشکال هایی که در سینما وجود دارد. اشکال از نسل من است که با وجود تحمل تمام مشکلات و رسیدن به امروز، برای خودش هویت قائل نیست و همین نکته است که باعث می شود، فرقی بین باران و آن کسی که به طور اتفاقی در تاکسی می بینند، نباشد.


●  یعنی چی؟
๐  یعنی اینکه من به عنوان بازیگر، کارگردان و تهیه کننده نسل گذشته برایم فرقی نکند، مقابل دوربین من باران کوثری قرار می گیرد با این مشخصات یا یک دختر چشم رنگی، لب درشت که در تاکسی به طور اتفاقی دیده ام. اگر من این تفکیک را قائل نباشم،نمی توانم از این نسل انتظار هویت و ارزش را داشته باشم. چون اولین کسی که نقض ارزش کرده کسی بوده که در سینما اعتقاداتی برای خودش داشته است. نسل ما فکر می کند، تمام قواعد به او تحمیل شده بوده و حال می خواهد همه آنها را بشکند. منتها او نابلد است و این کاره نیست. نسل من نمی تواند با اینترنت طرف شود، در حالی که این بچه ها نسل اینترنت هستند و تو را می شویند و در جیبشان می گذراند. آنها مدل ما نیستند که تا کمر جلوی کسی که نکته ای به ما یاد داده یا متعلق به نسل قبل تر است، خم شوند، آنها به راحتی پشتشان را به ما می کنند و تو باید دنبالش بدوی. نسل من امروز دنباله رو نسل اینترنتی است، چون نتوانسته خود را به روز کند. اگر به او بگویند یک پیام با موبایلت بفرست، آن را به نسل جدید واگذار می کند. سعی نکرده کار با این وسیله را یاد بگیرد.جرئت ندارد به نسل جوان بگوید، تو که پشت میز گریم نشسته ای، اجازه نداری تخمه یا قهوه بخوری و یا با موبایلت حرف بزنی،چرا که کار آن گریمور هم به اندازه تو ارزش دارد.او نمی گوید چون از آن وسیله ای که دست نسل جوان است سر در نمی آورد و ...


●  آن را نشانه برتری تلقی می کند
๐  چون ازآن بی اطلاع است واین نشانه عقب ماندگی نسل من است.در واقع وقتی جریان بهشتی و انوار از پشت سینما کنار رفت، روی هوا گیر کرد و نفهمید کجا باید پایش را روی زمین بگذارد.


●  وهنوز به بلوغ و ثبات نرسیده بود
๐  سینمای 10 ساله با سینمای بیست و چند ساله خیلی تفاوت دارد. اولین جایزه را که به من دادند، در کاشان و سر فیلمبرداری فیلم ریحانه بودم.محمود کلاری جایزه را برای من سر صحنه آورد و گفت از آقای انوار یا بهشتی پرسیدم او که فیلم های بهتر داشته است، پس چطور به این فیلم جایزه داده اید. گفته بودند ما مطمئن نبودیم او به این سینما تعلق دارد یا نه حالا پس از 5، 6 سال دیده ایم، چگونه کار می کند، فکر کردیم ارزش دارد که تشویقش کنیم.کاری ندارم که چقدر در آن دوران حالم بد شده بود و این جایزه مثل تمام جوایزی که تاکنون گرفته ام، برایم مهم نبود وهیچ تغییری در حال و روزم نداد و فقط مرا متعهد کرد تا ارزش هایی که دنبالش می کردم را ادامه بدهم، اما حالا هر کسی در هر جایی، یک تندیس خانه سینما در دستش است، جایزه ای که اتفاقا قرار بود خیلی تخصصی و صنفی باشد ودر سال تنها به یک نفر داده شود. البته اصلا بحث من جایزه نیست، منظورم تفکری است که پشت همه ما وجود داشته وحتی در جزییات خیلی کنترل شده بود. پس وقتی آن کنترل در یک زمان خیلی کوتاه برداشته شد، نتوانست به بلوغ برسد. نسل من بالغ نشد...


●  رها شد
๐  بله....الان هم حداقل در کاری که به من مربوط می شود یعنی بازیگری، دوران گذار را طی می کنیم و باید بگذاریم این اتفاق ها طی شود و هر کس سر جای خودش برود.


●  اما به هر حال یک اتفاقی این وسط باید وسیله طی شدن این دوران را فراهم کند
๐  اتفاقی نمی افتد، به قول باران این چهار، پنج نفر شاید نتوانند جریان سازی کنند اما می توانند خودشان را خوب نگه دارند و حفظ کنند و تفکیک قائل بشوند، بین فیلمی که قرار است به ظاهر میلیون ها تومان بفروشد یا فیلمی که دارای ارزش های فرهنگی است .آن ها حتی اگر در فیلم های دسته اول هم بازی کنند، نباید مدعی کار فرهنگی باشند. البته چون این بچه ها محدود هستند، فقط می توانند خودشان را در این شرایط حفظ کنند، چون دارای این درک و درایت تشخیص سره از ناسره هم هستند.


●  کار دشواری است
๐  کوثری:و در شرایطی که شما مطمئن هستید حق با شماست اما همه از یک جریان دیگر پشتیبانی می کنند، کار خیلی سخت تر می شود.فیلمی که من به خاطرش خودم را در خانه زندانی می کنم و زمان نمایش عمومی آن حتی اعتماد به نفس ندارم که از خانه بیرون بیایم، کس دیگری سوار موجش می شود و افتخار می کند فلان فیلم به خاطر من می فروشد.این دو دیدگاه است و متاسفانه در پشت صحنه تمام عوامل فیلم در خدمت دیدگاهی است که یک ذره هم برای بازیگری ارزش قائل نیست و دلیلی هم برای این ارزشگذاری نمی بیند، چراکه همه چیز در خدمت اوست تا جایی که فیلمبرداری برای آماده نبودن او یک روز تعطیل می شود اما سر صحنه برای تمرین من 3 دقیقه زمان وجود ندارد. اگرچه بعد از دیدن فیلم به این نتیجه رسیدم که واقعا نیازی به تمرین کردن نبوده است و من اشتباه می کردم و آنها حق داشته اند به من بخندند.


●  یعنی همه چیز این همه سهل الوصول شده است؟
๐  سهل الوصول و غلط و جالب اینجاست که همه می دانند این سیستم غلط است اما نمی دانم چه طور می شود همه این غلط را تایید کنند و برای ترویجش انرژی بگذارند.واقعا فقط به دلیل منفعت شخصی، و بعد هم خیلی سریع توجیه می کنیم، سینما همان قدر که به فیلم تجاری احتیاج دارد، فیلم بدنه هم می خواهد. در حالی که سینما به فیلم بدنه مبتذل احتیاج ندارد، سینمای بدنه هم یک تعریفی دارد، اگر مقصود فیلم پرفروش است کلاه قرمزی و پسرخاله هم می فروشد و هنوز پربیننده ترین فیلم بعد از انقلاب است.


●  مثال هایی از این دست که فراوان است، زیر پوست شهر، نان و عشق و موتور 1000
๐  معتمدآریا: باران به نکته جالب اشاره کرد. یک جمله قشنگی هست که می گوید« ما آنقدر در گیر شدیم که کلام مقدس از یادمان رفت و اصلا نفهمیدیم آن کلام مقدس چیست». حرف بسیار صحیحی است که سینما باید اشکال مختلف داشته باشد، سینمای کودکی که الان وجود ندارد، باید باشد. سینمای تجاری، سیاسی، مذهبی، خانوادگی، هنری ، اجتماعی...هم باید باشد. فیلم خوب فیلم خوب است، می خواهد مذهبی باشد، سیاسی و..مشکل اینجاست که فیلم خوب نداریم و چون در یک ابتذال عظیم فرهنگی غوطه ور هستیم و همه چیز را با اندیشه بی خردی خودمان بررسی می کنیم و این بی خردی باعث شده، فکر کنیم زیبایی شناسی مان در حد پشتی ترکمن قرمز است و اگر این باشد، همه زیبایی کامل است و فکر نمی کنیم ورای این پشتی، زیبایی شناسی دیگری هم هست.از نظر این دیدگاه بازیگرباید خوشگل و پرفروش باشد و غیر از این مگر وجود دارد.هیچ کس در سینما مخالف فروش نیست و همه آرزو می کنند فیلمشان بفروشد، اما شما سئوال کنید از کسانی که فیلم همسر را دیده اندآیا فکر می کردند این فیلم فقط یک فیلم فرهنگی است یا می دانستند فیلم پرفروشی هم هست، یا روسری آبی مگر فیلم مبتذلی بود، اما فروش خوبی کرد یا اجاره نشین های مهرجویی که فیلمی درست با تمام قواعد درست سینمایی بود و فیلمی مفرح برای مردم.
๐  کوثری:از کلمه مردم همیشه سوء استفاده می کنیم و با این توجیه که مردم دوست دارند، این فیلم ها را می سازیم. در حالی که ذائقه مردم را ما می سازیم ودر مملکتی با این همه مشکل، بازی کردن با عقده های فرو خورده مردم که کاری ندارد. وقتی عکس فلان بازیگر با عینک 500 هزارتومانی روی بیلبورد می رود، معلوم است که مردم جذب آنچه می شوند که ندارند.دیدن فیلمی که بازیگرهایش هر دقیقه لباس عوض می کنند و سوار ماشین های آنچنانی می شود، برای مردمی که در آرزوی چنین زندگی هستند، جذاب است و این همان سیستم غلط سرمایه داری است که از هالیوود گرفته ایم.الان رقابت در میان بازیگرانی که اسمشان را ستاره گذاشته ایم برسر این است که چه کسی دست نیافتنی تر است و این خیلی وحشتناک است اصلا یک آدم چه طور به خودش اجازه می دهد با مردم این گونه رفتار کند.


●  حالا در این بین واقعا مردم برای کدام دسته از بازیگران احترام بیشتری قائل هستند، چون آنها هنوز هم که هنوز است، طرفدار بازیگرهای نسل خانم معتمدآریا هستند
๐  معتمدآریا:ترجیح می دهم اول حرف های باران را بشنوم.
๐  کوثری:محبوبیت در سینما نیاز به گذشت زمان دارد، ممکن است یک ستاره 2، 3 سالی محبوب باشد، اما کسی که 5 سال پیش ستاره سینما بوده الان ستاره نیست.این ها موج هستند، مردم هم دوستشان دارند و بابتشان پول می دهند اما جایگزین پیدا می کنند و در نهایت هم مردم درباره شان قضاوت نمی کنند که فلانی بازیگر خوبی است، می گویند فلانی خیلی جیگره.....


●  و این همان تفکیک ستاره و بازیگر است
๐  اما هنوز آقای انتظامی را مردم دوست دارند


●  و دخترهای جوان 16، 17 ساله از او امضا می خواهند
๐ یا مردم خاطره گل پامچال را حفظ کرده اند، اما مطمئن نیستم حتی فیلم قبلی این ستاره ها را به یاد داشته باشند.
๐ معتمدآریا: اتفاقا من خودم با این جیگرهایی که باران توصیف کرد خیلی موافق هستم، چون بخشی از سینما مربوط می شود به شخصیت هایی که قرار است مردم ببینند و در ذهنشان خیال پردازی کنند در همه جای دنیا هم این بخش وجود دارد، ولی بالغ آن است. آنها بالغ و تفکیک پذیر هستند اما ما مثل تمام چیزهایمان همه را با هم قاطی کرده ایم. البته مردم در این میان با حساسیت و دقیق و حساب شده رابطه ای بی واسطه را با کسی که دوستش دارند، یا کسی که نسبت به او تخیل دارند، برقرار می کنند. برای همین این ما هستیم که اشتباه می‌کنیم و برای ستاره‌ای که فقط شاید امروز باشد، به همان اندازه ارزش قائل می‌شویم که برای آقای انتظامی. مردم بین خودشان و هنرمندان مملکتشان صداقتی قائل هستند که تغییرناپذیر است و از ابتدای تاریخ سینما تا الان برای عده‌ای سینه چاک می کنند و امضاهایشان را قاب می کنند و برای یک عده‌ای احترام قائل هستند. گاهی اوقات ستاره بودن و محبوب بودن، مخلوط است و گاهی اوقات نه. ما به عنوان کننده های کار دچار توهم هستیم، وگرنه برای مردم این ماجرا کاملا آشکار است.بهترین انگیزه برای باقی ماندن و تحمل کردن مردم هستند.
๐ کوثری: فکر می کنم، خیلی غر زدیم
๐ معتمدآریا: در حالی که قرار بود حرف های تو حال ما را خوب تر کند ....در واقع خیلی دلم می‌خواست حرف‌های باران را بیشتر بشنوم، چون راستش خیلی به این اختلاف نسل ها اعتقادی ندارم، اما دلم می‌خواست بتوانم اطلاعی به دست بیاورم تا با آگاهی جلو بروم و هنوز بتوانم کاری برای سینما بکنم. من الان از جریان جاری سینما دور افتاده ام و چون خیلی خاص کار می‌کنم و نشریه سینمایی هم نمی‌خوانم که البته از این به بعد نشریه شمارا می خوانم، برای همین خیلی از کارگران‌ها و بازیگرهای سینمای امروز را نمی‌شناسم.
๐ کوثری : یاد می‌آید دو سه سال پیش گلشیفته می گفت خسته شده‌ام، فکر می‌کردم این حرفش لوس بازی است. اما در این یک سال و نیمه، کاملا این اتفاق برایم افتاده و دیگر انگیزه و انرژی دو سال پیش را ندارم، آدم ناخودآگاه حسابگر می‌شود و فکر می‌کند برای فلان فیلم باید چقدر تلاش کند، در حالی که فکر می‌کردم باید در فیلم به گونه‌ای بازی کنم که انرژی ام تمام شود و بمیرم، اتفاقی که فقط یک بار در خون‌بازی برایم افتاد.
๐  معتمدآریا: شاید شماها کم تحمل تر هستید و همیشه حمایت پدرو مادر را داشتید و کمتر با سختی های زمانه خودتان آشنا شدید، در حالی که شاید مشکلات فرق کرده باشد اما ماهم در زمان خود مشکل‌های فراوانی داشتیم.آنچه می گویی یک درد مشترک است و برای همه ما وجود دارد. من یک سال هایی فکر کردم وقتی فرقی نمی‌کند که من باشم یا نباشم چرا برای این بودن باید تلاش کنم. بعد آنقدر درون خودم آدم غرغرو و بی خاصیتی شدم که پای خودم را زدم زمین و خودم را بالا کشیدم. منی که محال بود سالی یک فیلم بیشترکار کنم، حالا سالی 2،3 کار می کنم تا بگویم من هستم و یک ذره زیادی هستم و در این شرایطی که قرار نیست باشم، حضور دارم و مختصاتی را هم تغییر می دهم. حالا تو نمی‌توانی اشتباه من را تکرار کنی، شما چهار، پنج بازیگر باید اعتقاد های خودتان را نگه دارید، چراکه هنوز هستند آدم هایی که در جریان روشنفکری پراراده سینما حضور دارند.



منبع خبر : سینمای پویا
یكشنبه,19 خرداد 1387 - 19:41:33

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو

نظرات

آذرخش
يکشنبه 19 خرداد 1387 - 21:10
0
موافقم مخالفم
 

بسیــــــــــار عالی!!!!....هردو عزیز فوق العاده ان!!!!!


يکشنبه 19 خرداد 1387 - 22:33
0
موافقم مخالفم
 

از قدیم گفته اند: « کافر همه را به کیش خود پندارد. »

نمی دانم چرا همیشه باران جان تمام افکار و خصوصیات خود را به همه تعمیم می دهند!!!!!!!!!!!!! این اصلا قشنگ و درست نیست. تو خودت خیلی برای پخته شدن زحمت کشیده ای و دانشگاه رفته ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم می خواهد بدانم چقدر برای دراوردن نقش یک دختر جنوبی برای فیلم ضعیف و تقلیدی روز سوم تلاش کردی و انرژی گذاشتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اشک سرما و نیوه مانگ را ببین تا بفهمی چه جوری تمرین لهجه کنی!! تو خون بازی که با جیغ و ویغت اعصاب همه رو خورد کردی!!!....

همه بازیگران جوان ما دنبال این مسایل سطحی که باران خانم ذکر کردند نیستند. خود ایشان هستند که با بازی در هر فیلم چرند و پرند و مزخرفی مثل: برگ برنده و خوابگاه دختران و روز سوم و از همه مهمتر فیلم بی ارزش و آبگوشتی توفیق اجباری ارزشهایشان را از دست داده اند.... و لذت بازیگری برایشان وسیله ای برای رسیدن به چیزهایی شده که اگر فوتبالیست هم می شدند به دست می اوردند!!!!


دوشنبه 20 خرداد 1387 - 2:15
0
موافقم مخالفم
 

خواهش می کنم در انتخاب عکستون به ذره به اون بازیگر بیچاره هم فکر کنید !!!


دوشنبه 20 خرداد 1387 - 2:20
0
موافقم مخالفم
 

فکر نمی کنید وقتی مطالب طولانی میشه بهت باشه که اونا رو تو

چند صفحه بنویسید ؟!

چون ادم وقتی این همه نوشته رو یه جا می بینه اصلا حوصله اش

نمی اید که بخونه !!!!


دوشنبه 20 خرداد 1387 - 3:8
0
موافقم مخالفم
 

khoshhalam mibinam ke bazigaran be jaryaneh khatarnaki ke dar sinamayeh iran ahst pey bordan, yany setarehaye alaky va tokhali, fimhaye maskhareh tejarri,

س.م
دوشنبه 20 خرداد 1387 - 5:9
0
موافقم مخالفم
 

باران با اون تيكه هاي تلخ از بازي و بازيگر مقابلش به توفيق اجباري و گلزار اشاره ميكرد؟ ( كه من تمرين ميكردم به بازيگر مقابل مي گفتم الان بايد اين ديالوگ رو گفت. اون مي گفت حالا ميريم جلوي دوربين... يا مثلا موقع اكرانش از خونه خارج نمي شدم بعد يكي ديگه از موفقيت كوچيك فيلم سو استفاده مي كرد)

امیر
دوشنبه 20 خرداد 1387 - 9:12
0
موافقم مخالفم
 

جفتشون از بازیگران دوست داشتنی ما هستند مصاحبه جالبی بود

اما

عجب عکسی ایول :)

خوشم میاد نگاه نکته سنج و تیزبینی داشته این عکاس

کاچی بعض هیچی...

:)

مريم رحماني
دوشنبه 20 خرداد 1387 - 11:24
0
موافقم مخالفم
 

مثل آب براي شكلات ...... بازيگري براي باران

مرسي از انتخاب عكس!

نينوا
دوشنبه 20 خرداد 1387 - 11:27
0
موافقم مخالفم
 

با دومين نظر بي اسمم

ببينم تو چقدر طول كشيده ياد بگيري چه طور وصل شي اينترنتو بري تو سايتا چقدر طول كشيده تا اين متنو خونديو نظر دادي پير نشدي

عمو اگه كلي درس بي خود خونديو جون كندي تا بخواي بجنبيو كار دستو پا كنيو حالا بگيره يا نه اين خانوم 30 تا مثل منو تو رو گذاشته توجيب چپش

خانم كوثريم فقط نظر خودشو داده افكار خودشو بيان كرده ونظر هر كس محترمه اقا يا خانوم دانشگاه رفته ماهم دانشجوويم ولي 1 چيزايم واراي درس هست كه بهش ميگن ادبو احترام كه فكر نكنم اين واژه ها به گوشتون اشنا باشه ما هم حسرت زندگي درست حسابي مونده تو دلمون ولي دليل نميشه واسه خاطر ظلم دنيا به فلكم نالان بشيم

هر ادم عاقل و بالغ درك ميكنه كه دو انسان دوقولو هم باهم تفاوت هايي دارند وخانم كوثري براي سبك و سياق خود محبوبيت دارند و خانوم فراهانيم براي خود

لطفا براي 1 بو كوچولو از مدرنيت امروز 1كم قوه درك و تعقولتو ببر بالا به ولاه بدرد مي خوره

nana
دوشنبه 20 خرداد 1387 - 14:45
0
موافقم مخالفم
 

salam man nana hastam,merc az in ke diruz bel akhare bad az modatha be harfaye man tavajoh kardin va nazaramo khundin va javab dadin,site kheyli khubi darin ,man vaghan behetun tabrik migam. ham aksha ali va tak hastan ham matalebe sitetun va az hame mohem tar khode sitetun ke vaghan tak va nemunast,behetun khaste nabshid migam va pishrafte ruz afzune khodetun va sitetun ro az khodavande manan khastaram

merc

نسیم
دوشنبه 20 خرداد 1387 - 18:21
0
موافقم مخالفم
 

عجب ... باران کوثری خسته شده و راه به راه تو هر فیلمی بازی می کنه؟! ... باران کوثری شده مثل مهناز افشار چند سال پیش، تو هر فیلمی هست!!!

مجید
دوشنبه 20 خرداد 1387 - 18:43
0
موافقم مخالفم
 

باران

ما خواستیم دلداریت بدیم گفتیم توفیق اجباری به خاطر تو فروخت ولی وقتی می بینیم خودت اصرار به بد بودنش داری وکلاس می زاری

بایدگفت این فیلم برای گلزار توفیق اجباری بود اما برای تو توفیق اختیاری /میتونستی قبول نکنی /نیازی هم به خونه نشینی نبود

از این به بعد هم سعی کن روی کارات اونقدر انرژی نذاری که بمیری/ جوانی /چون هنوز خاطرت را خیلی ها می خوان/


دوشنبه 20 خرداد 1387 - 20:9
0
موافقم مخالفم
 

مصاحبه جالبی بود.

فقط یک سؤال ذهنم را به خود مشغول کرده: گلشیفته جون از چه خسته شده؟؟؟؟؟ از چه ناراضی است؟؟؟؟؟ چه چیزی او را اذیت می کند؟؟؟؟؟ چرا بنده ناشکرخداست؟؟؟؟؟ خانواده خوب که دارد؛ استعداد، هنر، زیبایی، و حتی شهرت و محبوبیت فراوانی که حتما بسیاری از جوانان هم سن و سالش آرزو دارند جای او باشند؛ درفیلمهای بهترین کارگردانان ایران هم که حضورداشته: ازمهرجویی گرفته تا... حاتمی کیا و مرحوم ملاقلی پور و .... که بسیاری از هنرپیشگان خوب و باتجربه ای که 2 یا 3 برابر سن او را دارند، آرزو می کنند درفیلمهای آنان نقش داشته باشند...

اگر سری به بیمارستانها بزنی و ببینی چه مریضهایی با چه سنین پایینی و بیماری های علاج ناپذیری روی تخت بیمارستانها خوابیده اند و آه و درد می کشند، آنوقت خدا را صدهزارمرتبه شکر می کنی... یکبار وقتی دیدم کودکی 5_ 4 ساله مبتلا به سرطان روی تخت بیمارستان آهسته و آرام خوابیده و درد می کشد بی آنکه چیزی بگوید، تنم لرزید و زار زار گریستم...

پس دخترخوب! خدا را بیشترازهمه به خاطرسلامتی و بعد نعمات فراوانش شکر کن و انقدر ناراضی و غرغرو نباش.

احسان
دوشنبه 20 خرداد 1387 - 20:58
0
موافقم مخالفم
 

سلام . لطفا در نظراتتان به بازيگر برگزيده جشنواره فجر توهين نكنيد . باران با صداقت تمام مي گويد كه شهرت برايش مهم است و براي كدام بازيگر مهم نيست . همه دوست دارند ديده شوند ان هم بازيگري كه كارش نمايش و به نمايش گذاشتن است . باران براي خون بازي از جان و دل مايه گذاشت و بازي ماندگاري را خلق كرد همان گلشيفته اي كه سنگش را به سينه مي زنيد در شب شيشه اي مي گويد باران سلحشور بود . گلشيفته اي كه مثل باران نه فعاليت سياسي دارد نه سابقه مطبوعاتي

پيام
دوشنبه 20 خرداد 1387 - 21:33
0
موافقم مخالفم
 

سلام به باران عزيز تر از جانم

چه عجب ما يه مصاحبه از شما ديديم باران جان

honarmandaneirooni.blogfa.com

نينوا
سه‌شنبه 21 خرداد 1387 - 0:45
0
موافقم مخالفم
 

ممنون نظرمو تاييد نكرديد واقعا اخرش بود

آیدین
سه‌شنبه 21 خرداد 1387 - 2:21
0
موافقم مخالفم
 

خوب شد گلشیفته فراهانی یه سلحشور رو گفت ها، وگرنه الان شماها در دفاع از باران کوثری چی می خواستین بگین؟!

در ضمن لطفا راجع به فعالیت های مطبوعاتی خانوم کوثری بیشتر توضیح بدین ما هم در جریان قرار بگیریم!!!!!

bazigare javan
سه‌شنبه 21 خرداد 1387 - 4:29
0
موافقم مخالفم
 

salam...man bazigare cinema hastam...chand filme cinemayee naghshe yek bazi karde'am...vaghean fekr mikonid ke jaryan in ast... harfhaye baran e aziz va simin joon besiyar khoob bood...cinema motmaenan dare kharab mishe... va in az hasasiyate kame bazigare nasle mane javan nist! az hamoon nasliye.ke dare dare alan film haye 90min ro be khorde mardom mide... jaryan baraye hame fargh mikone... ki az felan bazigare javan masalan khabar dare ke mikhad gozide kar kone... ama ....chi begam... be har hal mosahebeye zibayee bood.... khosh halam

سلحشور !!!
سه‌شنبه 21 خرداد 1387 - 12:51
0
موافقم مخالفم
 

در جواب نظر دوم ............................................................................................ جانا سخن از زبان ما می گویی


سه‌شنبه 21 خرداد 1387 - 13:1
0
موافقم مخالفم
 
نینوا حرفت رو پس گرفتی ااااااااااااااااااما دیر شد اونی که تو گفتی بهش میگن حسادت وووووووووووووولی اون حرفهایی که باران جون زد میشود 1:غیبت 2:یکطرفه پیش قاضی رفتن(متاسفانه پیش قاضی هم نرفته) 3:پارتی را ارزش دونستن در کل باران دختر وبازیگر خوبیه اما دلیل نمیشه سینما را انحصاری بدونه <> اره قبول در سینما باز شده ولی تقصیر کیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به قول خودشون تهیه کنندها که البته پدرشون هم جزو این گروه هستند
iman
سه‌شنبه 21 خرداد 1387 - 15:15
0
موافقم مخالفم
 

khanoooooooom kosari vaghean gheshang bazi mikonand

S
سه‌شنبه 21 خرداد 1387 - 15:34
0
موافقم مخالفم
 

به طرز فجیع و تابلویی جناب گلزار رو ضایع کردند! خوشحالم و خنک!

مرسی:)

احسان
سه‌شنبه 21 خرداد 1387 - 20:47
0
موافقم مخالفم
 

اصلا چه دليلي داره بخوام باران رو با گلشيفته مقايسه كنيم اين دو تا چه شباهتي با هم دارن به جز اينكه هر دو در يك رده سني هستند . درباره فعاليت مطبوعاتي اش مي تواني همين مصاحبه را دوباره بخواني كه متنش در ماهنامه سينماي پويا چاپ شده است يك مصاحبه با علي نصيريان انجام داده كه در نسيم چاپ شده چلچراغ را كه بخواني و فيلم روزگار ما را هم ببيني بهتر متوجه مي شوي مهم اين است كه باران ايينه تمام نماي يك دختر نسل سومي ايراني است . هيچ وقت از خودش تعريف نمي كند و با شهامت مي گويد خودم را ستاره نمي دانم . با اين حال فيلم هايش هميشه در رديف پر فروش ترين ها هستند

آ.م
سه‌شنبه 21 خرداد 1387 - 22:6
0
موافقم مخالفم
 

من خودم بازیگری را دوست دارم ولی واقعا نمی دانم برای شهرت یا چیزه دیگه.حالا وقتی این مصاحبه را خواندم نا امید شدم.ادم حس بدی پیدا می کنه وقتی از این فضا ی بد سینما می گن.باران گلشیفته پگاه همه در خانواده ی سینمایی بودن و در ابتدا بی دردسر وارد سینما شدن ولی باقی ماندنشان سخته.بین افراد تمایز می زارن.فرصت ها برابر نیست.


سه‌شنبه 21 خرداد 1387 - 22:57
0
موافقم مخالفم
 

در جواب به نینوا:

من و شما چرا باید بریم تو جیب چپ باران؟؟؟؟! تازه اگرکسی دانشجوی فوق دیپلم زبان افریقایی هم باشد، بیشتر از بسیاری از بازیگران زحمت می کشد! حتما این اصطلاح را شنیده اید که در این دوره و زمونه هر کی از خونه پدر و مادرش قهر می کنه می ره هنرپیشه می شه!!! الآن تعداد هنرپیشه ها از ما هم بیشتر شده!!! دیگه اونا باید ما رو بشناسن!!! چون تعداد ماها از اونا کمتره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

باسواد جان. می دانی وقتی کسی می خواد پزشک بشه باید در مدت 4 سال دوران دبیرستان از 24 ساعت شبانه روز، 25 ساعت درس بخونه؟؟؟؟! بعد هم وقتی که با رتبه تک یا دو یا سه رقمی حداکثر تا 700-800 ، در دانشگاه قبول شد باید چقدر زحمت شبانه روزی بکشه و بینایی چشمانش رو ازدست بده؟ تا تازه درسن 25-26 بشه یک دکترعمومی و ....و بعد دوران طرح و تخصص و ... تا سی و چند سالگی.... حالا فهمیدی چه کسی باید بره تو جیب کی؟؟؟! باران باید بره تو جیب این تحصیلکردگان زحمتکش.

البته این را باید اضافه کنم که من برای بازیگران تحصیلکرده و زحمتکش و افتاده و فروتنی مثل انتظامی و نصیریان و فنی زاده و پرستویی و .... و فخری خوروش و سیما تیرانداز بسیار احترام و ارزش قایلم. به این دلیل که سالهای زیادی حتی شاید 20سال خاک صحنه خوردند تا بالاخره توانستند در فیلمهای بزرگی مثل گاو و آقای هالو و آژانس شیشه ای و .... و حلقه سبز بدرخشند. اینان برای من بسیار محترمند.

درضمن! نه شما خیلی باادبی. و نه باران که درهمه گفتگوهایش به نصف بازیگران بی هیچ دلیل و مدرکی تهمت زحمت نکشیدن می زند!!!! مگرتا به حال کلا با چند بازیگر هم بازی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟! که می داند آنان برای نقششان زحمت نمی کشند؟؟؟؟؟؟؟!!!! آیا با پنجاه درصد آنان هم بازی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!! حتی نادره خیرابادی هم که 150 فیلم بازی کرده با نصف بازیگران همبازی نبوده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

غرور نچسب این خانم هم که جای خود دارد. خداوند به خاطر تکبر شیطان، او را از درگاه خود راند. کبر و غرور بدترین صفت ممکنه برای انسان است.........

س.م
چهارشنبه 22 خرداد 1387 - 4:23
0
موافقم مخالفم
 

منظورم فقط به باران نيست. خيلي از بازيگرها هر وقت مصاحبه هاشون رو مي خونم به هم ميريزم از اين كه اونا احساس مي كنن كه دارن سليقه هنري مردم رو شكل ميدن! يا مثلا حس زيبايي شناسي شونو ارضا مي كنن!. من فكر مي كردم ما بچه هايي كه با اينترنت سر و كار داريم تو هپروت زندگي مي كنيم خيلي از دنياي اطرافمون بيخبر مونديم ولي مثل اينكه وضع بازيگرها از همه بدتره تو يه سطح خيالي كه علي الظاهر بالاتر از مردم! است خود را مي بينند. هي مردم مردم مي كنن اونجا كه پول هست مردم خوبن اونجا هم كه مثلا كار هنري مي كنن و از پول خبري نيست مردم و آدم حساب نمي كنن ياد منتقدا مي افتن!

آخرش نفهميدم چه چيز سينما دوست داشتني اش كرده؟! هي ميگيم پشت صحنه اين طوريه فلان بازيگر مغروره و ... دوباره مي ريم سينما و از فيلم ديدن سير نميشيم واقعا هنر والاييه كه خيلي ها توش به راحتي مي تونن گم بشن و اسمي هم ازشون باقي نمونه!

Parisa
چهارشنبه 22 خرداد 1387 - 4:47
0
موافقم مخالفم
 

JALEBEH! mibinam inja hame daran golshifteho barano moghayese mikonan! shodeh mesle moghayeseye radano golzar!!!! ye chize jalebtar inke baran ham be jame oonai ke az golzar bad goftan o zayash kardan peyvaste!

نیوشا
چهارشنبه 22 خرداد 1387 - 10:28
0
موافقم مخالفم
 

نمیدونم اگه توفیق الجباری فیم چیپی بود چرا یک میلیارد نفر اومدنو دیدنش پس حتما دایره زنگی و اخراجیها هم فیلم های در

پیتی هستن0

در ضمن باران کوثری فیلمی که دوست نداری بازی چشم که داشتی فیلم نامه رو هم خوندی حالا هم که کار کردی دیگه اینقدر اعتراض نکن من نمیدونم تمام عوامل توفیق اجباری از این فیلم راضی هستند جز شما شاید چون مثل همیشه نقش اول نبودی ناراحت شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سارا
چهارشنبه 22 خرداد 1387 - 11:0
0
موافقم مخالفم
 

سلام بچه ها این نقد نیما و امیر درباره ی خون بازی کجاست ؟ تو همین سایته یا تو مجله ی فیلم مال زمان اکرانش ؟ بعد یه سوال دیگه از نظر شماها خون بازی فیلم بدی بود ؟

نينوا
چهارشنبه 22 خرداد 1387 - 11:11
0
موافقم مخالفم
 

اقا من خودم مي دونم با چه لحني باكي حرف بزنم متوجه نميشي وقتي گفتم خاك انداز خودتو وسط بنداز

واما طرف صحبتم

ببين هم دين من الان 16 ساله دارم درس مي خونم 1 خشتم رو خشت نزاشتم كه چي پس فردا بگن بهم فلاني مهندسه كه چي 1 بچه هم سال من الان قد6 تا امثال من زندگي كرده ولي ما چي جز كتاب اتاق كلاس چي ديديم صد البته كه حقشه ولي موضوع اين نيست من خواستم بگم اون نظر باران كه راستم ميگه واقعا واسه فيلم ضعيف توفيق اجباري زياد بود حالا طرفداراي فلان بازيگر خودشونو بكشن كه نه دلشم بخواد من جا باران بودم نميزاشتم فيلم اكران شه من حتي دايره زنگيشم نپسنديدم و احساس ميكنم اين دختر در سرا شيبي بدي قرار گرفته كه وجودش فقط به 3-4 فيلم در نوبه اكرانش وابستس واين هم نظره اگه نظري داريد بگيد هميشه گفتم و بازم ميگم كه هركي به هرجايي ميرسه حقشه حالا از هر راهي كه شده

نينوا
چهارشنبه 22 خرداد 1387 - 11:39
0
موافقم مخالفم
 

ببين برادر من من قصد توهين به هيچ كسيو ندارم كلا همرو فلبداهه گفتم اگه اين وسط جسارتي به اقاي خاك انداز شد معذرت مي خوام بلكل اين حرفاي ما درديو دوا نميكنه هيچيم پيش نميبره قطعا يا خانوم كوثري يا اصلا حرفا وجدال هاي ما رو نمي خونه يا واسش مهم نيست يااگر ميخونه مهمه نبايستي چيزي متوجه شه 1سري حرف مغرضانه كه مثل هميشه يكسري كه جا موندن قصد كشتن انگيزه جلويو داران دريغ از كوچكي تلاش براي خود حصول جا موندن از تعدادي بيشتر خيلي لفظ كلام شد

اميانه تر عمو موسي به دينش عيسي بدينش با بالا بردن يا كوبودن كسي هيچي عايد خودمون نميشه بايد خودمونو بالا بكشيمو الانم ذهن خودمونو مشغول نكنيم فلاني اينو گفت من اينو بگما

نمونش خودم صلوات بديد ختمش كنيم

yasaman
چهارشنبه 22 خرداد 1387 - 18:59
0
موافقم مخالفم
 

baran mesle hashishe behtarini

محمد
چهارشنبه 22 خرداد 1387 - 20:33
0
موافقم مخالفم
 

واي خدا باز چي شده؟ دوباره يه مطلب و مصاحبه از باران كوثري گذاشتن و بگو مگو شد؟ از بس خانوم كوثري ،مغرورانه و تا حدودي ناملايم حرف مي زنه.

نميدونه كه چي رو كجا بگه. براي همين ، هر دفعه همين بساط پيش مياد.

من نيومدم از فيلم و بازيگر خاصي دفاع كنم. چون اصلا ربطي به اين صفحه نداره. اين صفحه در مورد اين مصاحبه و باران كوثري هست(فاطم معتمد آرياش فراموش شده مثل اينكه). پس درباره ي ايشون ميگم.

به شخصه باران كوثري رو بازيگر بسيار حقيري ميد ونم كه هيچ حرفي براي گفتن نداره. اگر پدر و مادرش نبودند ، قطعا اسمي ازش هيچ وقت نبود. پدر محترم ايشون ، باران رو به زور به فيلم ها تحميل مي كنه . جالبه بدونيد كه :

آخرين فيلمي كه بازي كرده ، فيلم ميزاك بوده كه تهيه كننده ي اون پدرش بوده. از اونجايي كه كارگردان خوب با جهانگير كوثري كار نمي

كنه ، كارگردان بدي چون آقاي ليالستاني با آقاي كوثري كار كردن و ايشون هم به زور باران خانوم رو به اين فيلم قالب كردن. فيلم قبل

از اين فيلم ، فيلم حيران بود. كه باز هم جالبه بدونيد كه كارگردان اون هم يك فيلم اولي بود و اون بنده خدا براي اينكه آقاي كوثري

سرمايه ي توليد فيلمش رو بده ، حاضر شده زير بار زور و خفت بره و باز هم قبول كنن كه باران خانوم نقش اول اين فيلم باشند. باز هم جالب تر ميشه اگه بدونيد كه فيلم قبل از اين هم فيلم كتوني سفيد بود كه به گواه كساني كه تو جشنواره ديدن، يه زبالست. كارگردان اون هم يك فيلم اولي بود و جهانگير خان ، باز هم دخترشون رو به فيلم قالب كردن و اون كارگردان هم كاري نتونسته بكنه.

ديگه لازم نيست كه از نسل جادويي و خون بازي هم بگم كه باز تهيه كننده پدرشون هستن و طبق معمول....

كارگردان بزرگ با آقاي كوثري كار نمي كنه. و اگرم كار مي كرد ، به هيچ وجه قبول نمي كرد كه باران رو به فيلمش تحميل كنن.

كارگردان شايد انتخابهاي ديگه اي در ذهنش داره. شايد بازيگر ديگه اي رو مناسب نقش ديده.فقط كارگردانهاي ضعيف و يا فيلم اولي،حاضر ميشن براي تهيه ي سرمايه ي فيلمشون، اين امر خفت بار رو بپذيرن. همون كارگردانهايي كه با آقاي جهانگير كوثري كار مي كنن و باران هم تو فيلمهاشون هست.

پس همچين هول نه ايشون رو برداره و نه طرفدارانشون رو. ايشون هنري نكردن كه در اين فيلم ها و با اين شرايط و با زور پدرشون بازي مي كنن. اگر بازيگر بزرگي بودن ، قطعا حتي يكبار كارگردانهاي عالي و خوب و حتي متوسط به سراغشون مي اومدن.در صورتي كه اونها حتي به باران فكر نمي كنن.

بازيش در دايره زنگي هم از روي صدقه سري بود. شايد خيليا تعجب كنن كه چطور همچين بازيگري بهش بازي تو اين فيلم خوب پيشنهاد شده. جواب معلومه. اين يك مورد استثنا در كارنامه ي باران هم ، از روي صدقه بود.

همونطور كه خانوم بخت آور گفت ، نقش شيرين رو مي خواسته به يه بازيگر ناشناخته بده كه چهرش براي مورد آشنا نباشه. ولي يه مدت قبل از شروع فيلمبرداري ، براي اون دختر مشكلي پيش مياد و نميتونه همكاري كنه. بعد از اون، به دليل آشنايي و همكاري هاي مكرر آقاي اصغر فرهادي با ترانه عليدوستي ، ‌اين نقش به اون پيشنهاد ميشه. ولي ترانه قبول نمي كنه. بعد از اون ، مجددا اين نقش به گلشيفته فراهاني پيشنهاد ميشه كه گلشيفته فراهاني براش مسافرت به خارج پيش مياد و نميتونه همكاري كنه و معذرت مي خواد.

چون فيلمبرداري بايد شروع مي شده و زمان كم بوده ،‌ كف گير ميخوره به ته ديگ و از روي اجبار ، باران كوثري رو بعد از اين ماراتن

، انتخاب مي كنن. اين از اين اين!!!!

بقيه ي فيلمهاش هم كه لازم به توضيح نيست . 3 بار بازي در فيلمهاي كارگردان عوام پسند و سطحي اي چون لطيفي و بازي در توفيق اجباري و روز سوم و...

خوب بازيگر اگر قراره اينجور تو سينما باشه ، ‌با اين خفت،‌همون بهتر كه اصلا نباشه.

باران بازيگريه كه چيز خاصي براي گفتن نداره و عملا بازيگر متوسطي مي دونمش و كاملا هم مشخصه.

محمد
چهارشنبه 22 خرداد 1387 - 21:2
0
موافقم مخالفم
 

راستي به اون آقا احسانم بگم كه شما مثل اينكه خيلي به خانواده ي كوثري ارادت داري. مدام يا با باران كوثري مصاحبه مي كني و ازش مطلب ميزاري و يا خانوم بني اعتماد(البته بيشترش جعليه)

مشخصه كه چقدر نظرت بي طرفانست!!! ديدم نوشتي خانوم بني اعتماد آثار بزرگي ساخته و از چند فيلم نام بردي. انقدر ماشاالله هوادار افراطي هستي كه اسم روسري آبي رو هم گفتي. يه فيلم هندي كه حتي خود رخشان خانوم هم دوستش نداره و خود باران هم مثل همه

اذعان داره كه يه فيلم هنديه. از فيلم بد خون بازي هم به عنوان اثر درخشان نام بردي. يكي تو اين كامنتها در اين رابطه توضيح داد. من زير پوست شهر و گيلانه و نرگس حانوم بني اعتماد رو دوست دارم. ولي خون بازي يه اثر بي هدفه كه هيچ حرفي براي گفتن نداره و اثر ضعيف و شلخته ايه و در شان رخشان بني اعتماد نيست.

نمي دونم چي بگم. انقدر نظرت با مزه و خنده دار و افراطيه كه جوابي نداره. . فعاليت مطبوعاتي و سياسي!

همونقدر كه ايشون بازيگر بزرگيه ، به همون ميزان در عرصه هاي مطبوعات و سياست هم بزرگن!!! عزيزم خانوم بني اعتماد چندين سال قبل يك مستندي ساخت با نام روزگار ما و به باران هم گفت بيا توش حضور داشته باش. بعد از اين ، فعاليت چشمنواز ايشون در عرصه ي سياست ، اين بود كه همراه اكثريت هنرمندان سينما ، از حزب اصلاح طلبان در زمان انتخابات مجلس حمايت كرد و اسمش زير و كنار ده ها اسم ديگه بود. اين فعاليت سياسي!!! براوو!!!

اي واي. از فعاليت مطبوعاتي گفتي.مصاحبه گرفتن مگه كاري داره؟ اصلا چه ارزشي داره؟ همين بهرام رادان هم چندي قبل با همايون ارشادي مصاحبه كرد. اصلا جديدا مد شده كه بازيگرا از هم مصاحبه بگيرن. باران كلا يه مصاحبه در زندگيش انجام داده و اون هم با علي نصريان بوده و اون هم به پاس اينكه خيلي از بازي باران در خون بازي تمجيد كرد!!!!!

واقعا فعاليت هاي چشم نوازيه!

اصلا اين چيزها افتخار نيست. همون منتقدها و كارشناس ها هم كه ماهي بارها از اين گفتگوها و مصاحبه ها مي كنند ، اين چيزا براشون مهم نيست. اصلا اهميتي نداره. آدم بايد به دانش و علم و هنرش بنازه. كه باران كوثري در عرصه ي هنر و سينما اون رو نداره. وگرنه 4 خط نوشتن كه كاري نداره. اين حرفهاي سطحي و كودكانه ي تو ، نشان از حقارته عزيزم.

در مورد سيمرغ هم كه "روزبه" توضيح داد. به نظرم شما در وبت رو كاه گل بگيري ، بهتره. يا يه وبلاگ هواداران بزن. بازيگر بزرگ به سيمرغ هاش افتخار نمي كنه. چون امري سليقه ايه و تا حدودي شانسي. جمعيت كثيري به بازي باران كوثري در خون بازي انتقاد شديد كردن. اگر اون داورهاي اون سال كه از قضا از بازي ايشون خوششون اومده بود ، جابجا ميشدن و اون افراد جايگزينشون مي شدن ، ايشون اون سال سيمرغ نگرفته بود. اين از حيث سليقه.

از حيث شانس هم به اين ترتيبه كه مثلا در يكسالي ، چهار بازيگر زن بازي عالي اي ارائه دادن. 3 تاشون فيلم هاشون به دلايلي در جشنواره شركت نمي كنه. بعد اون بازيگري كه در بين اين 4 تا بازيش ضعيف تر بوده ، فيلمش ميره جشنواره و سيمرغ ميگيره!!!ديدي؟ به همين سادگي. مصداقش زياده. سيمرغ گرفتن هنر نيست. بازي بزرگ با اين چيزها مشخص نميشه. بازي بزرگ وقتي بزرگه كه از نظر همه بزرگ خونده بشه و در تاريخ ماندگار بشه. و ربطي به جشنواره و سيمرغ هم نداره. چيزي كه باران اصلا در اون حد و اندازه ها نيست. دوستمون گفت. سوسن تسليمي هم چون باهاش مشكل داشتن ، هيچ وقت سيمرغ نگرفت. كسي كه چون نظرات سليقه ايه ، نميگم بهترين بازيگر تاريخ سينماي ما. ولي يكي از بهترينهاي تاريخ سينماي ما هست و خواهد بود. حالا اوني كه سيمرغ نگرفته كجا و باران حقير(از حيث هنر سينما) كجا؟

نظرات بچگونه همينه ديگه....

در ضمن پسر خوب، ياد بگير براي دفاع از يه بازيگر ، به بازيگر ديگه اي بي جهت توهين نكني. من با مدرك اثبات كردم باران كوثري بازيگر متوسطيه. كساني كه مخالف اين حرفن ، بدون توهين به بازيگر ديگه اي كه ربطي به اين بحث نداره ، حرفشون رو بزنن. اصلا نفهميدم چرا اينجا حرف از يه بازيگر ديگه زدين. كسايي كه مخالف باران كوثرين ، ‌بيان با دليل و مدرك و بدون حرف از بازيگر ديگه اي ، ثابت كنن. كساييم كه موافق باران كوثرين ، بيان بدون حرف از بازيگر ديگه و توهين به اون ، از باران دفاع كنن. كامنت دومي از بالا شرم آوره. آخه اگر به باران كوثري انتقاد داري ، خواهشا پاي بازيگراي ديگه رو به اينجا باز نكن.

در ضمن باران هم اصلا محبوبيت خاصي نداره. توفيق اجباري كه مشخص بود به خاطر بار طنز شديدي كه عطاران درست كرد و لودگيهاش و اينكه فيلم رفت تو زندگي خصوصي گلزار ، فروخت. اصلا ربطي به باران نداشت.

دايره زنگي هم كه به لطف افزايش قيمت بليت سينما ، ميلياردي شد. و اون هم فيلم هر چند خوب ، ولي عوام پسندي بود و انقدر بازيگر سرشناس و محبوب داشت كه باران درونشون گم بود و ذره اي ربط به فروش فيلم نداشت. فيلم هايي كه ميتونست فروشش تحت تاثير باران كوثري باشه ، يكي روز سوم و يكي خون بازي بود. خون بازي كه 200 ميليون فروخت(اونم با مانور فريب دهنده ي مردم روي عكس بهرام رادان و در اكران نوروزي) و روز سوم هم كه با اون همه تبليغ و تيزر و بازار گرمي و نام عوام پسند كارگردانش و اكران در تابستان ، سيصد ميليون و اندي فروخت؟ چي شد؟ تاثير باران كوثري كو؟

منتظر اون دو فيلم ديگه اي كه باران درونشون هست باشيد. اگر اونها فروختند ، اون وقت ادعا كنيد كه ايشون ذره اي محبوبيت داره. چون به خصوص در حيران ، بازيگر مطرح(به جز خسرو شكيبايي) در فيلم نيست كه گيشه رو ياري دهد. اون وقت ببينيد باران كوثري در گيشه ، چند مرده حلاجه.

در آخر ، باران كوثري رو بازيگري ميدونم كه جدا از حيث بازيگري كه عملا بازيگر متوسطيه و همه ي شواهد گواه بر اين هستن كه ذره اي اعتبار نزد مردم و كارگردانان سينما نداره ، بازيگري هست كه مودبانه صحبت نمي كنه. حرمت ها رو نمي شناسه. با غروري حرف ميزنه كه بازيگران بزرگ هم صحبت نمي كنن. چه برسه به يه بازيگر متوسط. به ساير هنرمندان توهين مي كنه. در حالي كه خيلي ها اصلا در مورد اون فكر نمي كنن. شعارهاي كودكانه هم زياد ميده. كه كلا اين حرفهاي و شعارهاي كودكانه ، به خاطر اينه كه حتي ديد كودكانه اي هم نسبت به سينما و جامعه داره. با اين رفتارش هم كه ذره اي محبوبيت نزد توده ي مردم پيدا نكرده.

پس بازيگري نيست كه بخواهيم زياد در موردش صحبت كنيم. خواهشا بي خود شلوغش نكنيد. شواهد نشون ميده كه حقيقت چي هست. هر آنچه عيان است ، چه حاجت به بيان است...

نینوا
چهارشنبه 22 خرداد 1387 - 22:3
0
موافقم مخالفم
 

نيوشا جان ببين خانومي فروش فيلما به خيلي چيزا بستگي داره و اخرين گزينه اي كه مورد بحث ميشه در پيتي بودنشونه توفيق اجباري دايره زنگي اتش بس و اخراجيها همشون زياد فيلماي چشم گيري نيستن ولي اول طنز بودنشون بعد بازيگراشون بعد حاشيه هاشون بعد موضوع لب مرز بودنشون در گزينه اخر كارگرداناشون مردمو جذب كرد مثل من با اين كه مي دونستم توفيق اجباري خيلي ابكيه فقط واسه خاطر خانم كوثري به ديدنش رفتم وخيلي دلم گرفت از بازيش و نقشش و احتمالا باران واسه عكس عمل طرفداراش احساس مسئوليت كرده و اين فيلم هم من فكر ميكنم نديد قبول كرده اول واسه خاطر لطيفي دوم واسه دوست داشتن در فيلم طنز بازي كردن كه اولين تجربه فيلم طنزش بدترين گزينه كار نامش شد من قول ميدم اگه ميدونست باران فيلمه چي ميشه عمرا بازي ميكرد حالا نگو كه فروش فقط به خوبي فيلم توجه داره لزا فيلمايي بودن باساختار عالي ولي با عدم موفقيت در گيشه

روزبه
چهارشنبه 22 خرداد 1387 - 22:33
0
موافقم مخالفم
 

نیوشای گل! توفیق اجباریو یک میلیارد « نفر » ندیدن! یک میلیارد « تومان » فروخت! جمعیت ایران به زور می شه 70 میلیون عزیزم ! دایره زنگی و اخراجیها هم فیلم های در پیتی هستند. پرفروش بودن یک فیلم دلیل بر خوب بودنش نیست. گنج قارون از بسیاری از لحاظ پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران است!!!!! با قسمت دوم کامنتت کاملا موافقم. او ابتدا فیلمنامه را خوانده , می توانست قبول نکند.

سارا جون! به نظر من و منتقدان محبوبم خون بازی فیلمی بد است که فقط ادعای هنری بودن را دارد. فیلمی ست بسیار آشفته و اعصاب خرد کن. گوزنها هم راجع به اعتیاد ساخته شده, اما این کجا و خون بازی کجا که واقعا فیلم ضایعی بود.( اگر گوزنها را دیده باشی می فهمی چه می گویم.)

با خانم یا آقای س.م خیلی موافقم. واقعا باید جملاتت را با * طلا * نوشت. اما زمانی اشتباه می کردی, ما هیچ وقت در عالم هپروت زندگی نمی کردیم.و حتی سلیقه و سواد و استعدادهایمان هم از این ستاره های کاذبی که گفتی ادعای خدایی می کنند, بیشتر است. اگر هم سینما می رویم و سینمایمان را دوست داریم, بخاطر این بازیگران سطحی نیست.( البته منظورم با بزرگانی همانند انتظامی و پرستویی و کیانیان و حاجیان و امثالشان نیست.) خود من شخصا سینمای ایران را به خاطر افرادی فرهیخته مثل بیضایی و کیارستمی و حاتمی کیا و مجیدی و میرکریمی و.... دوست دارم. زیرا اینها کارگردانان مؤلف هستند و با تلاش فراوان پله پله خود را کشیده اند بالا. و به خاطر ننه باباهایشان ره 100 ساله را 1 شبه نپیموده اند. اصلا حقیقتش از تماشای فیلمهایی که نابازیگر در آنها ایفای نقش می کند( مانند اکثر آثار کیارستمی و مجیدی و پناهی و ) بیشتر لذت می برم. و حالا بیشتر می فهمم که چرا این فیلمسازان اغلب سراغ بازیگران ناشناخته و یا نابازیگران می روند.

امروزه متاسفانه عده ای از بینندگان سطحی , یک فیلم را بخاطر هنرپیشه اش می بینند. تا می گویی فلان فیلم, فوری می پرسند: کی بازی می کنه؟!!!! به جای اینکه بپرسند: کارگردانش کیست! فیلم عصاره وجود, و حاصل اندیشه و افکار و تجارب یک نویسنده و کارگردان است, نه بازیگر. بسیاری از فیلمها بوده اند که با وجود استفاده از هنرپیشگان بزرگ, به دلیل ضعف در فیلمنامه و کارگردانی موفق نبوده اند. پس اصل هر فیلم کارگردانش است, نه بازیگر. کارگردان بزرگ و خبره از یک سنگ هم هنرپیشه می سازد و در این شکی نیست. حالا جالب است که به جای کارگردانان, هنرپیشه ها خودشان را برای مردم گرفته اند! و به قول س.م خودشان را بالاتر از مردم می بینند, درحالیکه هرچه دارند از همین مردم دارند. آنان فقط دیالوگی را که یک نویسنده یا کارگردان نوشته, از بر می کنند و جلوی دوربین می گویند و فکر می کنند بالاتر از مردم هستند؟؟؟ واقعا متاسفم.........

از این خوشحالم که هیییچ گاااه از کودکی تاکنون هنرپیشه پرست و فوتبالیست پرست و ...... پرست نبوده ام. این ها شده اند بت های جوانان امروز, هیچ فرقی هم با بت های دوران جاهلیت اعراب ندارند و حتی بدتر هم هستند!! آدم اگر هم می خواهد کسی را دوست داشته باشد, باید به خاطر چیزی باشد که در مغزش است, یعنی افکارش. و تأثیر معنوی و مثبتی که در جامعه انسانی می گذارد.

نینوا
پنجشنبه 23 خرداد 1387 - 13:15
0
موافقم مخالفم
 

به به اقا محمد عجب كه اينطور خوبه گفتي مگه نه تا اخر عمر توش مي مونديم كه واي اين دختر چرا تو فيلما بازي ميكنه انقدر طرف دار داره 4 بار در يك سال كانديد ميشه 2بار جايزه ميگيره واقعا خجسته باد كلماتي كه جاري شد بر انگشتان متبرك مي خواي واست سفسته كنم كلا هرچي يقين داري به پوچي باطل تبديل كنم از خودت خجالت نمي كشي در باره كسي كه هيچ شناختي ازش نداري اينطور حرف مزني از جاي ديگه ميسوزي سر اين طفل معصوم مي خواي در بياري حتي اگرم اينطوري و شما صدا بردارشي ايا اينجا جاش بود كه بگي وبخواي 1 شخصيت محبوبو با سفسته هاي كرمال خود زير سوال ببري انسان هاي ضعيف النفس كوته نظرو با خودت همراه كني كاش هنوز جاي توبه و عذر خواهي باقي باشه و اميدوارم با رجوع به خود به پستي حرفات پي ببري و مثل اسم مباركت افكار و افعالتم مبارك بشه ولي خدايش خيلي مغرضانه ظالمانه 1طرفه كوتاه نظر حرف زدي كاش ميشد حرفاتو پس بگيريو 1 روزي جواب گوشون نشي اقا روزبه مطمعنی بتا رو اینطور می پرستیدند؟

احسان
پنجشنبه 23 خرداد 1387 - 13:50
0
موافقم مخالفم
 

خوبه در كامنت هاي بالا همه ديدن كه چه كسي داره توهين مي كنه . ببين وقتي خدا بخواد يك نفر رو محبوب كنه مي كنه . حالا تو خودت رو بكش و تا صبح كامنت هاي 100 خطي بزار و از بقيه امضا جمع كن . من چون باران را كاملا مي شناسم مي دانم كه هم حرف هايت تهمت دروغ است و حس حسادت و كينه ات را نشان مي دهد. خدا همه را به راه راست هدايت كند كه اين قدر راحت با ابروي بقيه بازي نكنند .


پنجشنبه 23 خرداد 1387 - 16:4
0
موافقم مخالفم
 

گهگاهی که کامنتها رو می خونم خیلی تاسف می خورم. زمانی طرفداران نیکی کریمی و هدیه تهرانی دعوا می کردن! حالا نوبت رسیده به طرفداران فراهانی و کوثری! واقعا شرم اوره. گاهی ازین بازیگران و ورزشکاران متنفر می شم وقتی می بینم اینطور باعث اختلاف و بگومگو بین مردم می شن. بابا برین زندگیتونو بکنین. همانگونه که دوست عزیزمون _ س. م _ اشاره کرده بازیگرا انقدر خودشونو واسه مردم می گیرن، به زور و با هزاران منت کشی به مردم بیچاره و ساده امضا می دن! و انقدر هم باعث دهن به دهن کردن مردم میشن! ثروت و شهرت مال اوناس! اونوقت ما با هم دعوا میکنیم! آیا همین بازیگرانی که سنگشونو به سینه میزنین حاضرن اگه روزی یه مشکل داشتین به شما کمک یا ازشما طرفداری کنن؟؟؟؟ حتی حاضر نیستن یه قران ازین ثروت انبوهشونو به فقرا کمک کنن. اینکه این بازیگر بهتره یا اون ، این بازیگر سیمرغ حقش بوده یا نه واقعا چه تاثیری تو زندگی و پیشرفتهای ما داره؟ بازیگری هم مثل همه مشاغل دیگه. مگه اونا میان بخاطر معلما و ماماها و مهندسا و ... با هم دعوا کنن؟؟؟ اگر کمی منطقی فکر کنیم می بینیم که واقعا این آدما ارزش این همه بگو و مگو ندارن.... ای کاش اگرهم قرار است بحثی پیش بیاید راجع به افراد اندیشمند صاحب ایدیولوژی باشد. مثل بزرگ علوی ها و صادق هدایت ها و جلال آل احمدها و علی شریعتی ها و .......................................................

بس کنین دیگه!

عليرضا
پنجشنبه 23 خرداد 1387 - 16:42
0
موافقم مخالفم
 

من از تمام دوستان، خواهش عاجزانه دارم كه اولا حرمت يك بازيگر را نگه دارند و اين چنين بعضي مواقع تند و نا ملايم به او انتقاد نكنند. آقا محمد، دوست خوبم، كاري به محتواي كامنتهايت ندارم. ولي لحنت بسيار بد بود عزيز. كمي معقولانه تر بنويس. دوما خواهش مي كنم در بحث يك بازيگر، پاي بازيگر ديگري را به ماجرا باز نكنيد. تمنا مي كنم.

آقا روزبه عزيز، بيشتر صحبتهايي كه از اينجا به بعد مي خواهم بكنم، خطاب به شماست.دوست گلم، گاهي مواقع شان و منزلت يك بازيگر(منظور از اين واژه ،‌يك بازيگر است و نه شبه بازيگر)، را بسيار پايين آورديد. بازيگري به معناي كامل و واقعيش، يك هنر بزرگ و ارزشمند است كه اگر ارزشمندتر از كارگرداني نباشد، قطعا پايين تر از آن هم نخواهد بود.

حرفت درست است. يك فيلم حاصل تفكرات و تجارب يك كارگردان است. ولي دوست خوبم، همين تفكرات بزرگ و تجارب بسي زياد يك كارگردان، اگر به يك بازيگر بزرگ و توانا القا نشود، فيلم چنان سقوط آزادي خواهد كرد كه آن موقع بايد آن اثر را بين آثار ماقبل نقد جستجو كرد!!

بگذار با حرفت مخالف باشم. درست است كه سينماي ما و مخاطبانش از رسالت حقيقي سينما به دور شده اند و به قول خودت، ابتدا به جاي موضوع و نام كارگردان، نام بازيگرانش را مي پرسند(منظور شما قطعا اين است كه بدانند ستاره ي خوش چهره اي در فيلم هست يا نه)، اما اين سخن، در همه جا صدق نمي كند. از آنجا كه از قضا بنده هم وقتي فيلمي براي تماشا بهم پيشنهاد مي شود، اگر در جريانش نباشم،‌بعد از پرسش محتوا و نام كارگردانش، حتما خواهم پرسيد كه بازيگرانش چه كساني هستند. چون برايم مهم است. برايم مهم است كه چه كسي قرار است تفكرات يك ذهن را به من منتقل كند. آيا قادر است؟ و يا آن را با سر به زمين مي كوبد؟

بگذار برايت مثالي بزنم. ابراهيم حاتمي كيا را نه فقط من، بلكه اكثر ايرانيان دوست دارند. در آژانس شيشه اي، انديشه و تفكري بزرگ از جانب او پشت فيلم بود. حال دنبال كسي ميگشت كه در قالب قهرمان داستانش، آن انديشه را به درستي به مخاطب منتقل كند. اندكي اشتباه، تمام زحمات او را بر باد مي داد. پرويز پرستويي آمد و آن حس و خواسته ي كارگردان را چنان منتقل كرد و چنان برق نگاهش مخاطبان را گرفت، كه هنوز هم آژانس و حاج كاظمش در قلب مردم ما هستند. به نظرت اگر بازيگري از پس اين نقش بر نمي آمد، آن به موقع چه بر سر آژانس مي آمد؟

پس بزار اينطور بيان كنم كه كار پرستويي، بسي بزرگتر از ابرهيم حاتمي كيا بوده. چون حاتمي كيا انديشه ها و اهدافي را نشات گرفته از ذهن خود و برداشتش از جامعه در سر داشته. ولي پرستويي(به عنوان يك مثال) بايد تفكرات و انديشه ها و خواسته ها و احساس او را به بيننده منتقل مي كرده. پس جايگاه بازيگري بزرگ، هميشه چنان بالا و در اوج است كه جزو محترم ترين ها در عالم است.

مثال زياد نمي زنم. هستند اينگونه فيلم ها و بازيگراني كه بازيهاي بزرگشان در كنار كارگردان، اوج هنر را به رخ كشيدند. تصور كن، اگر بازيگر توانايي چون هنگامه قاضياني نبود، آيا اين حس تنهايي و مظلوميتي از يك زن اصيل ايراني، كه آقاي مير كريمي به قول خودت مولف، دوست داشت به بيننده منتقل شود، منتقل مي شد؟ باز هم مثال مي زنم. آيا آن حس زجر و بزرگي مادران كه رخشان بني اعتماد قصد داشت در گيلانه به مخاطب منتقل كند و موفق هم شد، بدون بازي بزرگ بازيگر بزرگي چون فاطمه معتمد آريا، ممكن بود؟ يا همان حسي كه زنده ياد ملاقلي پور عزيز در ميم مثل مادر از بزرگي و جانفشاني مادران اين مرز و بوم مي خواست نشان بدهد و اداي ديني به مادران بزرگ اين سرزمين كند، آيا بدون بازي ماندگار خانوم فراهاني كه مادران را هم در انديشه فرو برد، ممكن بود؟

اين مثالها از آن جهت بودند كه بگويم در آثاري كه كارگردانان بزرگ قصد دارند به تصوير بكشند و تفكر بزرگي پشتشان است، بازيگري لازم است كه بتواند اين بزرگي را درك كند، در وجودش بگيرد و به ذهن و دل مخاطب برساند. وگرنه يا آن اثر سقوط آزاد خواهد كرد و يا جايي در جاودانه ها نخواهد داشت.

پس دوست خوبم، بازيگر به آن معناي حقيقيش، يعني هماني كه جلوي دوربين حرف نمي زند، بلكه زندگي مي كند(مانند آن مثالها)، جايگاه بزرگي دارد و همواره محترم است. پس همواره مهم است كه بازيگران يك فيلم چه كساني هستند و اين براي من گاهي مهمتر از نام كارگردان است. از آنجا كه گاهي نام كارگردان، چنگي به دل نمي زند، ولي وجود بازيگران بزرگ و توانا، مي تواند كورسو اميدي را در دل ايجاد كند. جايگاه بازيگر، غير قابل انكار است.

البته فيلم هاي آقاي كيارستمي و مانند ايشان، درست است گاهي بسيار مطرحند و اكثرا از نابازيگران استفاده مي كنند،‌ولي فراموش نكن كه آنها هميشه از يك چيز رنج مي برند و آن يك نماد بزرگ براي فيلمشان است. همان فيلم هاي آقاي كيارستمي كه خيلي ها بزرگ مي دانندشان، اكثر مواقع بازي بزرگي در خود جاي نداده اند و از فقر چيزي رنج مي برند كه در بالا توضيح داده ام و لازم به زياده گويي نيست.

"روزبه" عزيز، با بخشي از صحبتت موافقم. آن دست بازيگراني كه فقط جلوي دوربين صحبت مي كنند و چيزي از هنر در چنته ندارند، محترم به آن معناي والايش نيستند و از اين حيث هم مهم نيست كه كدامشان در كدام فيلم حضور دارند(يعني با بخشي از صحبتت كه بازيگران فيلم مهم نيستند، موافقم.)

اما بازيگران بزرگ، يك نعمتند و وجود نامشان در يك فيلم، لااقل براي من يك خوشحالي است و اميد...

بعضي ها هم گاهي دچار اشتباهاتي مي شوند. احساس مي كنند كه بازيگر اگر برود بالاي ميانسال، بازيگر بزرگي مي شود. بازيگر بزرگ از همان ابتدا بزرگ است و فقط بر تجربياتش اضافه مي شود. بازيگر بد هم از همان ابتدا بد است و به مرز پيشكسوتي هم كه برسد، باز بد است. كما اينكه آنقدر از اين دست بازيگران وجود دارند كه لازم به مثال خاصي نيست. عزت الله انتظامي اگر الان ميگوييم كه بزرگ است، نه به خاطر سنش، بلكه به خاطر اين ميگوييم كه وقتي 40 سال قبل، اولين فيلمش يعني گاو را هم بازي كرد،‌بزرگ بود. بازيگران جواني هم كه الان بازيهاي بزرگي مي كنند، حكم همان علي نصيريان زمان آقاي هالو و عزت الله انتظامي زمان گاو را دارند. پس بايد به تمامشان احترام گذاشت و بعضي تفكرات مسموم را به دور ريخت. اين هم نبايد برايمان مهم باشد كه يك بازيگر جوان است يا ميانسال يا مسن. چهره ي زيبايي دارد يا نه. بين مردم و عوام محبوب است يا نه. اين بايد براي ما مهم باشد كه بازيگر هر چه كه هست، فقط خوب بازي كند و بازيگر به آن معناي والايش باشد. اينكه خوش چهره است و محبوب است و... اصلا مهم نيست. مهم هنر است. چه زيبا باشي و محبوب. چه نه.

پس از اين جوانب دوست عزيز كاملا با نظرتان مخالفم.

باران كوثري هم جاي بسياري براي رشد دارد و يكي از لازمه هايش، فاصله گرفتن از بودن در زير چتر پدر و مادر محترمش است. بازيش در خون بازي را دوست نداشتم. ولي بازيش در دايره زنگي را دوست دارم. باران كوثري مي تواند بهتر از چيزي كه هست باشد. اين گفتگوي باران كوثري و خانوم معتمد آرياي عزيز هم جالب بود. ولي زياد به آن نمي پردازم كه اين نوشته بيشتر طولاني نشود.

نكته ي ديگر اينكه "روزبه" جان، نظرات سليقه اي است. ولي باز هم ديدگاه بدي وجود دارد كه تصور مي كنند نبايد به يك فيلم طنز بگويند خوب(تحت تاثیر این موج سالهای اخیر که هر تصاویر متحرکی را با نام طنز به خورد ملت می دهند). صحيح است كه اخراجي ها و آتش بس و توفيق اجباري، آثار ضعيف و عوام پسندی هستند. ولي دايره زنگي را اثر خوب و بسيار محترمي مي دانم كه از ديدنش مانند خيلي ها بسيار مشعوف شدم و يك سر و گردن از بسياري از فيلم های پر ادعاي اين روزها، بالا تر است. به گمانم بهتر است که فیلمی، هم بتواند فیلم خوبی باشد و هم مردم دوستش داشته باشند. اينگونه هم اعتبار سینما را بالا مي برد و هم اقتصاد آن را. اين قبيل آثار را به شخصه محترم تر از آثار مثلا آقاي كيارستمي مي دانم كه دوربينشان فقط در ده و روستا و... مي چرخد و به جاي فيلمسازي براي كشور خود، براي جشنواره هاي خارجي فيلم مي سازند(نظر شخصي من است)

كلا سليقه خيلي چيزها را تعيین مي كند. برای مثال فیلم خون بازي خانوم بني اعتماد را دوست ندارم. ولي اثر بدي نمي دانمش. كما اينكه از طرفي گوزنها را به هيچ وجه فيلم خوبي نمي دانم. آثار آقاي كيميايي كلا به گونه اي است كه نيمي را مي گيرد و نيمي را سرگردان مي كند و می راند. گوزنها را اثري مي دانم كه فقط همان ديالوگ هاي خاص كيميايي اش را دوست دارم و كلا به گمانم همان هم خيلي ها را شيفته اش كرده. ولي كلا فيلم را اثري معمولي اي مي دانم.البته این هم نظر شخصي من است. از اين لحاظ مطرح كردم كه تمام اينها نظرات شخصي و از زاويه ي نگاه خاص ما است و نبايد زياد بر رويشان مانور داد.

باز هم اميدوارم كه احترام بيشتري به بازيگران بزرگ و توانا بگذاريم و البته حرمت هيچ هنرمندي را نشكنيم. اميدوارم كامنتهاي اين صفحه هم اندكي ملايم تر شوند. باران كوثري هم با اندكي تلاش، مي تواند به بازيگر كاملا خوبي در آينده تبديل شود.

يا حق

سارا
پنجشنبه 23 خرداد 1387 - 17:36
0
موافقم مخالفم
 

چرا مخالف چهره هستید!!!!مگه بده که ادم چهره داشته باشه و تحصیلاتم داشته باشه.حتما خدا خواسته چهره طرف خوب باشه!!.ادم نباید کسیو به خاطر چهرش بکووووووبه!!:)

میترا
پنجشنبه 23 خرداد 1387 - 21:26
0
موافقم مخالفم
 

به نظر من جریان و موجی که ازش نام می برند دست بازیگرها نیست دست فیلمنامه نویسان هست و از بین رفتن این جریان رو نباید بندازیم گردن بازیگران دیگر.اگر فیلمنامه ها خوب باشد قدرت مانور کارگردان و در نتیجه بازیگر بالاست در نتیجه آن جریانی که ازش نام برده اند دوباره راه می افتد و فیلمهادر گردونه رقابت روز به روز بهتر خواهند شد.

میترا
پنجشنبه 23 خرداد 1387 - 21:28
0
موافقم مخالفم
 

در ضمن من قصد توهین به هیچ احدی رو ندارم.کمااینکه الان فیلمنامه های خوب هم کم نیست.

مینا
جمعه 24 خرداد 1387 - 0:39
0
موافقم مخالفم
 

اقا محمد کاملا باهات موافقم. بعضی مسائل باعث شده احساس محبوبیت کاذب به باران جون دست بده و متقابلا به بعضیاام انتقال پیدا کنه . وگرنه به نظر منم کار خاصی نکرده!

خون بازیشم که چه به لحاظ فیلم چه به لحاظ بازیه باران به جز اعصاب خورد کنی چیزه دیگه ای نداشت. و من چه اونموقع چه الان نمی تونم بفهمم چرا بعضیا انقدسنگ این فیلم و بازیه باران رو به سینه می زنن؟ به نظر من نقش دختر معتاد فیلم رو به یه نابازیگر می دادن طبیعی تر بازی می کرد تا باران که تو کل فیلم احساس بازیه فوق العاده بهش دست داده بود که اونم بازدوباره یه احساس کاذب بود!

morteza
جمعه 24 خرداد 1387 - 18:22
0
موافقم مخالفم
 

ba salam va ehteram be khanome motamed areya va barane azizam.har che ghad khandane mosahebeye en 2 honarmand adamo shad mikone ama 2brabare on en enteghadhaye bache gone adamo be fek mibare ke ye shakhs ta che had baye az haghighat dor barshe .

man khodam nemayandehe nasli hastam ke ham dorane setare bodane khanome motamed areya ra yadame va ham koleye filmhaye barano ba poshte sahne didam va faghat mitonam begam age bazigari khob bazi kone to har nasli ke bashe moafaghe.

morteza
جمعه 24 خرداد 1387 - 18:32
0
موافقم مخالفم
 

yeki nist be en agha mohamad bege har chizi leyaghat mikhad hata parti,malome az onaee hasti ke hesadat cheshmato kor karde ya jaee chezia bedast nayavordi va fek kardi parti bazi shode shayad ham .... ba en ahval fk konam to eshtebah varede en sayt shodi shoma boro to sayte shenakhte shakhseyat bebin kojaye jame e ee q


جمعه 24 خرداد 1387 - 19:9
0
موافقم مخالفم
 

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

واقعا متعجبم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

زمانی می گفتن بیچاره پیرزنها خیلی حرف می زنن (!) و خدا نکنه آدم جایی کنارشون بیفته(!) چون می خوان تا فرداش از خاطراتشون بگن (!) و مختو اجاره می کنن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اما حالا دقیقا به نتیجه ای کاملا عکس رسیدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

تورو خدا ببینین چقدر کامنتهای محمد و علیرضا درازههههههههههههههههههههههههه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

گفتند نظر بدین!! نه طومار بنویسین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

روده درازی هم حد و اندازه داره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حالا معلوم شد این مردای بدجنس و ناقلا بیخود واسه زنها حرف درمیارن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

راستی! این همون علیرضای خودمون نیست که تو همه صفحات کامنتهای 10 متری می ذاره؟؟؟؟؟؟؟! همین چندوقت پیش هم می خواست حال « سینمای ما » رو بگیره! اما سینمای ما خوب جوابشو داد.

علیرضا جان؛ عزیز برادر! حالا انقدر این موضوعاتو سخت و جدی نگیر!!! به قول دوستمون این چیزا واسه ما نه مدرک تحصیلی می شه. نه موفقیت. نه خوشبختی. نه اعتبار و نه چیز دیگه ای..... زندگی خودمونو کنیم بهتره!!!! « به ما چه » کار و زندگی دیگرون!!!!!!

عليرضا
شنبه 25 خرداد 1387 - 3:19
0
موافقم مخالفم
 

براي دوست بي نام :

دوست خوبم چند بار هم گفتم كه اون عليرضا، يك عليرضاي ديگر است كه مدتي هم با نام عليرضا ب كامنت مي گذاشت و اصلا مواضعش با من متفاوت است و ايشون بودند كه اتهاماتي رو به سايت سينماي ما زده بود.

در ثاني، اين همان شما نبودي كه در همون صفحه، به دفاع از سايت سينماي ما، باز هم بدون اسم خطاب به اون عليرضا كامنت گذاشتيد و ايشون رو كوبيديد(البته تصور مي كرديد كه ايشون من هستم)؟

طوري نوشتيد كه حتي خود آقاي قادري عزيز هم اين تعصب را روي سايت نداشت. انسان گاهي شك مي كند كه نكنه دوستي، رفيقي، آشنايي از اين عزيزان هستيد و به اشتباه كينه اي از ما در دلتان داريد(ما از چيزي آگاهي نداريم)...

برادر من يك سوال از شما دارم : بحث كردن خيلي خوب است. به شرطي كه حرف هاي مفيدي در آن زده شود. اتفاقا نظر دادن، مستقيما از بحث كردن سرچشمه مي گيرد و بحث هم يعني تحليل كاملا موضوع. پس جايي كه قرار است بحث شود، بايد بحث شود و مفصل نوشت. مانند كاري كه من و خيلي از دوستان كرديم و به شخصه رويش پابندم. حالا سوال من از شما دوست شعار دهنده امان اين است كه ما بحث مي كنيم. اما انصافا شما كار و زندگي نداريد كه مثلا در همون صفحه و اين صفحه، فقط مياييد و اين نظرات بي اسم رو مي گذاريد و يا به كساني جواب ميدهيد كه به شما اصلا مربوط نيست و يا خود را بي جهت وارد بحث به نظرتان لوثي مي كنيد!؟ و اصلا منتظريد تا ببينيد ديگران و يا من چه مي گويم تا سريع دستان پنچه طلاييتان را به كيبوردتان ببريد!! حيف شما نيست؟ اوغات فراغتت را اقلا به جاي اين اعمال "خاله زنكي"، به فعاليت هاي ديگري مشغول باش. شما اوضاع وخيمي داريد.

با بند ‌آخر كامنتت، همه جانبه موافقم.

زندگی خودمونو کنیم بهتره!!!! « به ما چه » کار و زندگی دیگرون!!!!!!

ديگران شامل من و شما و همه مي شوند دوست نازنينم. به كار و زندگي اي كه ادعايش را داري برس. كسي كه بحث مي كند، حتما يكي از علاقه منديهايش بحث است. اما كسي كه فقط همينگونه كامنتهاي خاله زنكي و بي ربطي در جايي كه به او مربوط نيست مي گذارد، قطعا يا حالش خوب نيست، يا احوالش، يا ذهنش بيمار شده، يا زيادي بيكار است و يا تمام موارد!!

ما در مورد كسي بحث نمي كنيم. شخصيت حقيقي هنرمندان و هر چه كه هستند، به ما مربوط نيست و اهميتي ندارد. ما در باب يك هنر والا مثل سينما و شخصيت حقوقي بازيگران صحبت مي كنيم. بحثي كه يك بحث حرفه اي است و مكانش هم هميجاست. اين شمايي دوست خوبم كه دوست داري و مدام ميايي از ما مي نويسي!! وقتت(!!) را هدر نده.

موفق باشي دوست نازنينم.

زندگی خودمونو کنیم بهتره!!!! « به ما چه » کار و زندگی دیگرون!!!!!!

اين جمله ات رو بايد با آب طلا نوشت!

مرسي دوست خوبم.

ARIA
شنبه 25 خرداد 1387 - 16:45
0
موافقم مخالفم
 

به نظر من هم کارگردان همه کاره یک فیلم است و همه چیز به او بستگی دارد. بینندگان سطحی نگر فقط بازیگران { افراد جلوی دوربین } را می بینند و قربان صدقه انان می روند. پس افراد پشت صحنه و عوامل دیگر چی؟؟ اگز حتی کمی باهوش باشیم و تیتراژ ابتدا و انتهای یک فیلم را با دقت بخوانیم متوجه می شویم که منهای بازیگران بیش از 100 نفر در تولید یک فیلم نقش دارند. به قول استاد حسن فتحی { دربرنامه چشم انداز} همه عوامل پشت صحنه نه فقط کارگردان، بلکه فیلم بردار و گریمور و طراح صحنه و لباس و .... و حتی تکنیسین و کارگر هستند که با همکاریهای دوست داشتنی و دلپذیرخود به بازیگر آرامش داده و باعث درخشش او می شوند.

شهاب حسینی و لعیا زنگنه تا قبل از حضورشان در مدارصفردرجه فیلمها و سریالهای زیادی بازی کرده بودند. اما واقعا هیچ کدام استعداد درونی شان را چندان بروز نداده بودند و حتی در بسیاری از اثارشان غیرقابل دیدن بودند. این حسن فتحی بود که با یک فیلمنامه قوی و خاص و بی نقص و راهنمایی های درست خود توانست انان را به اوج برساند و از لعیا زنگنه بازی ای چنان دوست داشتنی بگیرد که درهنگام خودکشی اش اشک همه تماشاگران را موقع هربار تماشای این قسمت دراورد. طوری که گاهی باور نمی کردیم که ایا این همان لعیا زنگنه درقلب من و راز میناست؟؟؟؟ یا این همان شهاب حسینی پلیس جوان و زهرعسل است؟؟؟ { پس این موضوع که بازیگر ازهمان ابتدا بزرگی خود را نشان می دهد کاملا اشتباه است. اولین کارتصویری حسینی پس ازباران بود. ایا بزرگی خودرا نشان داد؟؟؟؟؟ او پس از هفت سال کسب تجربه در رادیو و تلویزیون و سینما که البته به پست یک کارگردان فرزانه مثل فتحی خورد بزرگی خود را نشان داد.}

یا مثلا امیرجعفری تا قبل از میوه ممنوعه دیگرداشت به یک بازیگر کلیشه ای فیلمهای مبتذل بدل می شد و فیلمنامه خوب و شخصیت پردازی درست و کارگردانی استادانه اقای فتحی باعث درخشش عیرقابل باور اوشدند. مثالها فراوانند.

اما بالعکس ان هم صادق است.علی نصیریان رادرسریال ضعیف پروازدرحباب به یاد می اورید؟؟ اصلا نمی توانستیم حضوراوراحتی تحمل کنیم.چون فیلمنامه سریال بسیار ضعیف و غیرواقعی و به دورازمنطق بود. کارگردانی اش هم که..... اما همین نصیریان در بوی پیراهن یوسف و میوه ممنوعه وغیره باهدایت کارگردانانی بزرگ شاهکار می افریند. این اصلا موضوعی نیست که برای بعضیها قابل هضم نباشد. حتی جالب است بدانیدکه انتظامی به عنوان اقای بازیگر درگفتگویی اصل هرفیلم را فیلمنامه منسجم ذکرکرده ! و سپس کارگردانی.

پرویزپرستویی هم قبل از آژانس شیشه ای درفیلمها و سریالهای فراوانی نقش افرینی کرد و اتفاقا خوب ظاهرشده بود. اما واقعا آژانس بود که او را به اوج رساند و پس ازان سیل پیشنهادات عالی به سویش سرازیرشد. چرا؟؟؟ چون کارگردان متفکر و کاربلدی مثل حاتمی کیا پشت فیلم بود.پرستویی پس ازان درفیلمهایی مثل عشق شیشه ای و شوخی و مردعوضی و مومیایی 3 هم ظاهرشد. چرا انقدر ندرخشید؟ و بین این اثار بازهم در روبان قرمزو خاک سرخ و مارمولک درخشید. پس نقش کارگردان بیشتر مشخص می شود......

محمد علي
شنبه 25 خرداد 1387 - 19:20
0
موافقم مخالفم
 

بايد مطلبي را به كسي كه بالا بدون اسم كامنت گذاشته بگويم. البته اون عزيز بالاتري. شما از كجا مي داني كه هنرمندان تمامشان براي مردم كلاس مي گذارند و مغرورند و خود پرست؟ با همه اشان در تماسي و مثل كف دستت مي شناسيشون و يا مانند پير زنهاي خرافاتي كه يك چيز رو از دهان كساني شنيده اند, یک چیزی شنیده ای و تحت تاثير همون حرفها, بدون هيچ درك و آگاهي اي, فقط همونها رو طوطي وار از بر مي كني؟ آخرين بار با كدام بازيگر ملاقات داشتي؟ چه مقدار با او صحبت كردي و خصوصياتش را متوجه شدي؟ دوست دارم اينها رو بدونم. بدونم كه چطور برخي از مردم ما راحت به خودشون اجازه ميدهند تا در مورد كسي حكم صادر كنند. بازيگري مثل تمام حرفه هاي ديگست. تنها تفاوتش اينه كه مانند فوتباليست ها و يا ورزشكاران مطرح, مورد اقبال عمومي قرار مي گيرد. اكثر بازيگر ها, عشق و علاقشون بازيگري بوده. حالا اگر به محبوبيتي دست پيدا كرده اند, يه مسئوليتيم در قبال مردم دارند. اين در تمام دنيا بوده و هست. جوامع پيشرفته اي كه ما از لحاظ تکنولوژی, زیاد حرفي براي گفتن در مقابلشون نداريم, مردمش عاشق سينما و بازيگران اونند. آمریکا و هالیوود مصداق بارزش است. مردمش از بازيگران امضا مي گيرند. سرشان بحث مي كنند. ولي در زمينه هاي ديگه هم موفقند و با همين صحبت ها و تبادل عقيده ها پيشرفت كردند و خواهند كرد و به موقع كاري كه بايد بكنند را مي كنند. حالا ما چي؟ افرادي چون تو مي آيند و می روند بالای منبر و مي شوند آگاه و حكيم مردم و می خواهند دیگران را درس بدهند و شعارهاي نخ نما ميدهند و در نهایت هم این اوضاعمان است. من تمام هنرمندان رو به طور كامل نمي شناسم. ولي دارم در مورد هنرمندان خوب و صاحب نام و معتبر صحبت مي كنم كه ارزش دارند در موردشان حرف بزنيم. اونها در كنار اينكه يك بازيگرند و متعهد به مردم, ولي يك انسان هم هستند. وقتي در جامعه قرار بگيرن, بايد با مردم مهربون باشند و دل كسي رو نشكنند. تمام اين عزيزان به طور کامل این چيزها رو مي دونند. ولي اونها هم زندگي خصوصي دارند. خانواده دارند. دغدغه دارند. گاهي دوست دارند آسوده باشند. به همين دليل كمتر در اجتماع و مكان هاي شلوغ حاضر ميشند تا از روي نا آسودگي دل كسي را نشكنند. گاهي هم مجبور ميشند كه در خيابان سرشان را پايين بندازند و يا طوري راه بروند و اصلا به اطرافشون توجه نكنند كه انگار يك فرد سرشناس هستند. اونها هم دوست دارند راحت باشند. بازيگران بزرگی که من می شناسم, چه جوان و چه در سنين بالاتر, جدا از اين شرايط, هر وقت مردم به اونها ابراز علاقه كردند, هيچ وقت دل كسي رو نشكونده اند و گاهی اوقات رفتارشان برای من حتی یک الگو است. بعضيهاشان به قدري خاكي اند كه انسان متعجب ميشود. دكتر عليرضا مخبر دزفولي, يكي از دوستان خوب ما مدتي قبل به همراه علي نصیريان و گلشيفته فراهاني و حسين ياري به انگلستان رفته بودند براي شركت در نشستي در دانشگاه soas لندن در باب سينماي ايران و....اومدند و مطلبي در زمينه ي اون سفر گفتند. در مورد بزرگ منشي استاد علي نصريان در رفتار با ايرانيان دوستدارشان در اونجا. در مورد واكنش هاي گلشيفته فراهاني در قبال مردم, جمله ي ايشون عينا اين بود :

"باور کنید ایرانیها وقتی رفتار های گلشيفته فراهاني را میدیدند که با چه گرمی و محبّتی ساعتها با همه ایرانیان مشتاق عکس می انداخت و یادگاری می نوشت و برای دلخوشی کودکی, دو زانو روی زمین می نشست و برای او نقاشی یادگاری می کشید, به صفای او غبطه میخوردند.سادگی و صفای این هنرمند محبوب,حیرت انگیز و بنظر من برای جوانان هم روزگار و هم نسل او یک درس بود."

من تا جايي كه بسياري از هنرمندان واقعي رو ميشناسم, مي دانم كه سعي دارند هيچ وقت خودشان را جدا از مردم ندانند و بدانند كه هميشه مديون مردم هستند. اين رمز موندگاريه.حالا شما با چه استنباطي صحبت مي كني؟ کل استدلالت اين است که مثلا چند نفر گفتند آقاي رادان ديروز تو فلان خيابون, به دخترهاي جوون نگاه نكرد؟ استدلالت همينه؟ هنرمندان هم انسانند. اگر یک انسان مغرور باشد, اگر بازیگر هم شود مغرور است. اگر هم همیشه فروتن و خاکی باشد, اگر بازیگر هم شود فروتن و خاکی است. اینها بسته به فطرت انسانهاست و دخلی به حرفه اشان ندارد عزیز من. این را هم بگم كه من از كساني كه پر جنب و جوش و فعالند و بحث مي كنند و مخالف فرا مي خوانند و با ديگران مخالفت مي كنند و در مقابل چيزی مخالف عقیده اشان آرام و قرار ندارند و در هر زمينه اي نظرشون رو ميدهند, خيلي خوشم مياد و اين را بسيار ارزشمند مي دونم. پس از تمام كساني كه در بالا در مورد هنر يك بازيگر بحث كردند و مدام نظر دادند و با هم شديدا مخالفت كردند, حمايت مي كنم. به شرطي كه به جز در زمينه ي هنر و سينما و تواناییهای بازیگران و کارگردانان و...., در تمام زمينه ها مانند علم و فرهنگ و جامعه و... هم همينگونه باشند تا جامعه امان از لحاظ شعور و آگاهی در تمام زمینه ها پیشرفت کند. به نظرم هم همينطور است. عالم وسیع نت كارها را آسان كرده. اگر دنياي نت رو جستجو كنيد, انبوه وبهاي جوانان رادر همان زمينه های علم و فرهنگ و جامعه و.... مي بينيد. در کنار انبوه وبهای هنری و سینمایی. بسیار اوقات كساني در اين سايت كامنت گذاشتند و بحث سينمايي كردند كه وقتي به آدرس وبي كه گذاشتند رفتم, مشاهده کردم که وبشون در حوزه ي اجتماع و ادبيات و.... هست. ولي اومدند و در زمينه ي ديگری هم نظر ميدند. بحث مي كنن. فعالن. پر جنب و جوشن. مخالف خواني مي كنن. اين همون تاييد حرف بالاي من است. آفرين بر اونها. استاد علي شريعتي كه اين روزها سالگرد شهادت اوست و همه بايد از این استاد بزرگوار يادي کنیم, مي گويد:

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

موجیم که آسودگی ما عدم ماست

انسان نباید آسوده باشد. باید دغدغه اش را بیرون بریزد. و چه خوب است که این دغدغه هم در زمینه ی علم باشد, هم جامعه, هم سیاست, هم هنر و حتی علاقه های شخصی در این حیطه. نگارنده ی اون کامنت و هم عقاید آن, کسانی هستند که در خواب غفلتند و یا زیاد اهل شعارند و یا چیزهای دیگر. موچ صحیح است. فقط باید آن را کمی منظم تر و در مسیر بهتری قرار داد. هیچ وقت فراموش نشود. این را هم بگویم که باید از سایت محترم سینمای ما که بهترین جاییست که لااقل در حیطه ی هنر و سینما این مجال را برای همه فراهم ساخته, قدردانی کنم. در پناه خدا موفق باشيد.

عليرضا
يکشنبه 26 خرداد 1387 - 6:18
0
موافقم مخالفم
 

براي ARIA:

راست مي گويي. خيلي از بازيگران در ابتدا خوش ندرخشيده اند و سپس در يك فيلم خوب با كارگرداني هدفمند و عالي،‌موفق شده اند. ولي منظور من از آن جمله كه بازيگر بزرگ از ابتدا بزرگيش را نشان مي دهد، مقايسه كردن در شرايط يكسان بود. عزت الله انتظامي براي فيلم اولش، بزرگي چون داريوش مهرجويي سراغش آمد و يك شاه نقش به او داد. پس حالا استعداد و توانايي بزرگ او مجال بروز پيدا كرد. ولي اگر كارگردان و نقش اينطور نبودند،‌آن موقع انتظامي نمي توانست اين درخشش را داشته باشد.

همان شهاب حسيني و... كه بعد از سالها حضور، بزرگترين بازيشان را حالا كردند، از اون ابتدا هم هر چند اين درخشش را نداشتند، ولي بازيهاي خوبي مي كردند و نشان دادند كه جنم تبديل شدن به يك بازيگر بزرگ را دارند. چه بسا اگر همان موقع ها آن ها هم با يك كارگردان بزرگ و در يك فيلم خوب، يك نقش جون دار را بازي مي كردند، همان ابتدا بازي ماندگاري ارائه مي دادند.

بايد همه را در شرايط مساوي مقايسه كرد. بازيگر بد، اگر كارگردان بزرگي كنارش باشد و يك شاه نقش هم به او بدهد، چون جنمش و استعداد و تواناييش را ندارد، آن شاه نقش را سقوط مي دهد. مثالها بسيارند. اما بازيگر خوب و توانا كه استعداد و توانايي و جنمش را داشته باشد، آن شاه نقش را به مكاني كه بايد برود و در ذهن كارگردان است، مي رساند. مثل همان مثال حاج كاظم آژانس شيشه اي. پس بازيگر نيازمند به كارگردان بزرگ است و كارگردان هم نيازمند به بازيگر بزرگ. البته بوده اند موارد معدودي كه يك بازيگر، بدون كارگردان خوب توانسته بازي بزرگي بكند و همچنين يك كارگردان توانسته از يك بازيگر بد، بازي خوبي بگيرد. استثناها هميشه هستند. ولي اسمش مشخص است...استثنا.

بر همين اساس تاكيدم اين است كه بازيگر بزرگ از ابتدا بزرگيش را نشان مي دهد. نه حتما با بازي فوق شاهكار. بلكه با يك بازي خوب نشان مي دهد كه توانايي آن را دارد كه در آينده با هدايت كارگرداني خوب، بازيهاي شاهكاري ارائه دهد. اگر آن فرصت در ابتدا برايش فراهم نشود. البته گذشت سالها تجارب را زياد مي كند.

تمام عوامل فيلم در موفقيت يك فيلم موثرند و همگي در جايشان محترم. در كل خواستم بگويم كه ارزش يك بازيگر بزرگ، همان ارزشي است كه يك كارگردان بزرگ دارد و شايد بيشتر.

احسان
سه‌شنبه 28 خرداد 1387 - 19:45
0
موافقم مخالفم
 

خب نتيجه مي گيريم كه طرفداران باران ادم ها مودب و منطقي و با شخصيتي هستند همه اين بحث ها بر مي گردد به اينكه باران بازيگر بزرگي است و اختلاف نظرها درباره او زياد . بحث را تمام كنيم ديگر بس است . نيست ؟

m
چهارشنبه 29 خرداد 1387 - 15:8
0
موافقم مخالفم
 

خب نتیجه می گیریم که طرفداران باران ادم ها بی ادب و غیرمنطقی و ... هستند همه این بحث ها بر می گردد به اینکه باران بازیگر کوچک ( و بد و بی استعدادی) است و اختلاف نظرها درباره او زیاد . بحث را تمام کنیم دیگر بس است . نیست ؟

یه رفیق
چهارشنبه 29 خرداد 1387 - 16:9
0
موافقم مخالفم
 

سلام خدمت تمام کسانی که این مقاله رو خوندند یا می خواهند بخوانند من چند بار دیگر هم گفتم کسانی که طرفدار باران نیستند برایشان نامه ی فدایت شوم نفرستادند که بیایند و این مقاله های مربوط به باران را بخوانند چون مطمئنم که بازیگر مورد علاقشون اهمیت و اعتبار و ارزش باران رو نداره که اینقدر عصبانی و بی ادبند

MahnaZ
پنجشنبه 30 خرداد 1387 - 2:9
0
موافقم مخالفم
 

inja ke anjomane asheghaye sinechake khanome kosary nist ke...in mosahebe haro rajebe in bazigara dar ekhtiare hame gharar dadan...hichkasi ejaze nadare taien taklif kone ki inja biad ki inja nayad...adam abyad janbeye enteghad o dashte bashe..darzemn haghighat ham talkhe:-j

eh3an:D
پنجشنبه 30 خرداد 1387 - 3:47
0
موافقم مخالفم
 

ما مخلص امير خان و كل سينماي مايي ها هم هستيم!

آنونس؛عكس؛مشخصات فيلمهاي امروز سينماي ايران!

(كمتر ميخوانيد و بيشتر ميبينيد!)

مثلا:

عکسهایی از فیلم جديد "دو خواهر"؛با گريم متفاوت گلزار؛ (بسيار جديد)

عكسهاي جديد فيلم هاي؛( تيغ زن )و( چهار چنگولی )

فيلم پوست موز: دانلود: تيزر و فيلم اكران خصوصي با حضور بازيگران؛

عکسهایی ازفیلم جديد "پسرتهرونی" با گریم متفاوت امین حیایی؛

در http://edv.blogfa.com/

مرسي!

علی
پنجشنبه 30 خرداد 1387 - 21:7
0
موافقم مخالفم
 

سلام

دوستان گلم هممون یادمون باشه ایرانی هستیم و اگه پاش بیفته جونمونم میدیم

البته هیچ ربطی به این مطلب و نظرات دوستان نداشت ولی گفتم که گفته باشم

طناز
جمعه 31 خرداد 1387 - 16:45
0
موافقم مخالفم
 

باران خانوم خیلی دوست داشتم ولی حالا ازت متنفرم چون خودتو دست بالا گرفتی به گلزار توهین کردی ازش ترفداری نمی کنم ولی حق اینو نداشتی به همکارت توهین کنی خودتم می دونی که گلزار ازت قشنگتر بازی کرد و اینم می دونی که فروش توفیق اجباری به خاطر وجود گلزار وکارگردان خوبی مثل لطیفی بود

sogol
جمعه 31 خرداد 1387 - 17:34
0
موافقم مخالفم
 

ali jan che rabti dasht?:D manam kollan az shakhsiate khanoome kosari khosham nemiad be nazare man tanaghoz too harfash vojood dare... man shabe shisheyie ishoono didam akhe ke chi masalan migan ke man faghat too karaye aghaye latifi bazi mikonam ! pas dayere zangie khanoome bakht avar chi bood! in bache bazia chie! adam bayad andaze senesh raftar kone ! kasi ke inghad edeash mishe ke simorgh gereftamo azin be bad kasiamo har kario bazi nemikonamo tofighe ejbari rabti be gofteye ishoon nadasht bazi kardane naghshe zane golzar ba harfayi ke baran too shabe shisheyi zad kamelan bi rabte be ham

Golshid
جمعه 31 خرداد 1387 - 17:36
0
موافقم مخالفم
 

barane kosari kasie ke taklifesho ba khodesh nemidoone rahesho hanooz peida nakarde too cinema ... nazare shoma chie?!

Golshid
جمعه 31 خرداد 1387 - 17:42
0
موافقم مخالفم
 

darzemn yadam raft begam nazare dovom vaaaaaaaaaaaaaghean alie ! kheiili khoobe khosham umad rast mige

مهدیه
شنبه 1 تير 1387 - 17:46
0
موافقم مخالفم
 

خیلی خوب بود نظراتتون رو میگم اما با این حال من بازهم طرفدار باران هستم و بازیش در خون بازی رو تحسین میکنم. وبه عقیده ی من فیلم کاملی بود از هر نظر ...... باران کوثری با کارهای جدیدش محبوبیت خودش رو زیر سوال برده...بخصوص با توفیق اجباری وبعد با دایره زنگی.

مهدی
شنبه 8 تير 1387 - 1:45
0
موافقم مخالفم
 

محمد اول برو معنی سطحی رو بفهم بعد بیا در مورد یکی از بهترین کارگردانان ایران یعنی لطیفی نظر بده.

سجاد عظیمی
دوشنبه 24 تير 1387 - 19:51
0
موافقم مخالفم
 

من با صحبتهای خانم کوثری کاملاً موافق هستم ودر واقع او عین حقیقت را درباره ی بازیگران نسل دوم گفته برای او آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم خودشان بازیگری مانند نسل اول باشند و تمام افتخارات را در عرصه بازیگری بتواند کسب کند.

سجاد عظیمی

asal
جمعه 28 تير 1387 - 17:17
0
موافقم مخالفم
 

be nazare man motamed aria bazikhor ast,vali dar kol khoob bazie khoobi darad.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  



module-htmlpages-display-pid-97.html



             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2008, cinemaema.com
Page created in 2.04291796684 seconds.