سينمای ما - متن کامل برنامه «مثلث شیشه‌ای» با حضور ستاره اسکندری / به عشق ما احترام بگذارید
دوشنبه 12 بهمن 1388 - 23:18

I نظرسنجی I

بهترین فیلم جشنواره 28 را انتخاب کنید




سينماي جهان
من تسلیم شده‌ام
همه چیز با فیلمنامه آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد
جورج كلوني این بار واقعا روانه بيمارستان شد
مریل استریپ امسال هم گزینه اصلی اسکار است
جیم شرایدن برای فیلم تازه‌اش دنیل کریگ را انتخاب کرد
سایت‌اند ساند 50 فیلمساز نامتعارف سینما را معرفی كرد
معرفی کامل فیلم «جی آی جو: ظهور کبرا» - حامد مظفری
سال‌هایِ از دست رفته (یادداشت گِئورگ ویلیامسون بر فیلم «تابستان» ترجمه پیمان جوادی)
گفتگویی با استاد ژاپنی انیمیشن جهان به بهانه نمایش فیلم تازه‌اش
قسمت‌های پنجم و ششم «اسپایدرمن» را نویسنده «زودیاک» می‌نویسد
فرار بزرگ (یادداشت برایان لوری –ورایتی- بر مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان: فصل اول» ترجمه پیمان جوادی)
معرفی کامل «آدم‌های بامزه» - حامد مظفری


استشهادي براي خدا


  (34 رأي)

گارگردان :
علیرضا امینی
ماجراهای اینترنتی


  (20 رأي)

گارگردان :
حسین قناعت
تنها دوبار زندگی می‌کنیم


  (132 رأي)

گارگردان :
بهنام بهزادی
صداها


  (91 رأي)

گارگردان :
فرزاد موتمن
محاكمه در خيابان


  (317 رأي)

گارگردان :
مسعود کیمیایی
آقای هفت رنگ


  (67 رأي)

گارگردان :
شهرام شاه حسینی
نیش و زنبور


  (96 رأي)

گارگردان :
حميدرضا صلاحمند
کتاب قانون


  (342 رأي)

گارگردان :
مازیار میری
دو خواهر


  (1333 رأي)

گارگردان :
محمد بانکی



متن کامل برنامه «مثلث شیشه‌ای» با حضور ستاره اسکندری
به عشق ما احترام بگذارید
به عشق ما احترام بگذارید


سینمای ما - به نام خداوند بخشنده مهربان خانمها ، آقايان، دخترها و پسرها سلام شب پرسپوليسي شما مبارك باشد. شب به خير بينندگان عزيز مثلث شيشه اي بسيار بسيار از اعماق دلمان و وجودمان به طرفداران تيم پرسپوليس قهرماني خيلي شيرين شان در ليگ برتر امسال تبريك عرض مي كنيم بسيار دلچسب، بسيار شيرين و بسيار هيجان انگيز به ليگ قهرماني امسال دست پيدا كردند. خيابانهاي تهران پر از شادماني مردمي است كه در قهرماني و پيروزي تيم شان دارند شادماني مي كنند. كاروانهاي مختلفي كه پرچم هاي تيم محبوبشان را به دست گرفتند و بوق مي زنند، چراغ مي زنند، دست مي زنند، شادماني مي كنند اميدوارم شادماني مردم ايران هميشه پيوسته و پايدار باشدو از چندنكته مختل، از چند زاويه مختلف مي توانيم به بازي امروز بپردازيم يكي از مهمترين مسائل، آشتي مجدد مردم با استاديوم هاي پر از ازدحام بود، خيلي وقت بود كه نديده بوديم استاديوم ازادي اينجوري پر از تماشاچي پر از انرژي باشد ،آن هم در يك روز كاري. مثلا در يك روز تعطيل نه. بسيار تبريك مي گويم هم به مردم به خاطر اينكه اين شبكه استاني است و مردم تهران دارند مي بينند يك تيم تهراني قهرمان ليگ برتر شد ، از سوي ديگر تيم سپاهان هم يك از استوانه هاي قدرت فوتبال در فوتبال كشورمان است. نازنين هايي كه از شهر اصفهان آمدند بسيار هم تلاش كردند. انصافا جز اعتبارات فوتبال ايران هستند اما پرسپوليس همانطور كه اول فصل هم با اراده محكم گفت كه قهرمان ليگ برتر خواهد شد، اين اراده را به اثبات رساند و از اين بابت ما هم خوشحاليم. خيلي از بچه هاي پشت صحنه هم پرسپوليسي هستند. ما را هم در شادماني خياباني خودتان شريك بدانيد انشاالله كه فقط يك خورده دقت مي كنيم كه مزاحمتي براي بقيه پيش نيايد كساني كه علاقه اي ندارند در اين شادماني شركت كنند طرفدار تيم هاي ديگري هستند يا مردمي كه اصلا در جريان فوتبال نيستند مزاحمتي براي آنها ايجاد نكنيم ولي به شادماني بپردازيم كه شادي حق ايراني ها و حق طرفدارهاي پرسپوليس است حالا كه تيم شان قهرمان شده . يك اتفاق خيلي خوبي هم افتاد و آن هم همراهي بسيار دل انگيز ماموران سخت كوش نيروي انتظامي با مردم بود در يك مهرباني و رفاقت و تعامل دو طرفه هم جشن هاي خياباني خيلي خوب برگزار مي شود هم اينكه به نسبت سالهاي قبلي نظم خيلي بهتري در استاديوم وجود داشت و نشان مي داد كه پليس هر روز دارد راجع به اين قضيه پخته تر و علمي تر كار مي كند. به نيروهاي سخت كوش نيروي انتظامي تبريك عرض مي كنيم 120 ثانيه ابتدايي برنامه امشب را به فرمانده سخت كوش نيروي انتظامي تهران بزرگ سردار رادان عزيز كه امسال را امروز با تعامل با شبكه پنج برگزار كردند. برگزاري كنسرت موسيقي پاپ روي پل چمران كه لحظه به يادماندني را در ويژه برنامه تحويل سال نو رقم زد ، الان براي دومين بار در سال جديد روي آنتن شبكه پنج حداقل در برنامه ما مي آيند و در 120 ثانيه به مردم توضيح مي دهند كه به لحاظ نظم و انضباط چه در بازي امروز گذشت. سلام سردار، شب پرسپوليس تان به خير . بفرمائيد در خدمتان هستيم 120 ثانيه. **بله بنده هم سلام عرض مي كنم خدمت شما جناب آقاي رشيدپور و بينندگان عزيز برنامه خوب مثلث شيشه اي، شب فوتبالي تان به خير باشد انشاالله و عرض كنم كه در زماني كه در اختيارم است لازم مي دانم هم از مردم تماشاگران فهيم تشكر و قدرداني كنم كه انصافا امروز نشان دادند كه بيش از نوده هزار جمعيت جوان توام با شور و شعف بسيار فخيم هوشمند، عاقل و مودب هستند. اگرچه يكي دو زشتي و ناهنجاري خيلي كوچك هم ما داشتيم كه قابل پيش بيني هم بود سريعا هم جمع و جور شد و خوشبختانه ختم به خير شد. الان كه من خدمتان دارم گزارش مي دهم با خيل زياد پرسنل خوب زحمتكش و فداكار هنوز در استاديوم آزادي هستيم و عده زيادي از پرسنل ما در خيابان. به همين جهت خواستم تشكر ويژه اي از پرسنل عزيز داشته باشم و اميدوار باشم كه همواره موفق باشند و روزگار خوبي را سپري كردند و مجددا از مردم عزيز هم تشكر مي كنم. - سردار رادان زمان شما دارد تمام مي شود اما يك سوال ،چون شما اصفهاني هستيد از باخت تيم سپاهان ناراحت نشديد؟ ** من همواره گفتم تيم ملي را دنبال مي كنم اما بشدت مشتاق هستم كه هركسي بازي خوبي مي كند نتيجه خوب را ببرد بهرحال بازي نزديك و تنگاتنگي بود و قسمت پرسپوليس شد. من هم به هيچ عنوان ناراحت نيستم. -بسيار سپاسگزار از لطف شما خسته نباشيد شب به خير ** شب شما هم به خير ممنون و سپاسگزار -خدانگهدار خيلي متشكريم از سردار عزيز، سردار رادان اصفهاني هستند اما گفتند كه ناراحت نشدند و خوشحالند كه تيم پرسپوليس خوب بازي كرد، برد بازي را تا جشن هاي خياباني در شهر تهران به راه بيفتد، اما مثلث شيشه اي از ديشب از زاويه اي متفاوتي به فوتبال نگاه كرد گفت كه در هياهوي بازي پرسپوليس و سپاهان ما مي خواهيم ضلع سوم مثلث را مورد بررسي قرار دهيم. مديرعامل محترم باشگاه استقلال روي خط تلفني ما آمدند و راجع به شايعات و اخبار مختلفي كه بعضي از آنها قرين به صحت است ولي خب تكذيب مي شود و نتايج آن در روزهاي بعد مشخص خواهد شد، صحبت فرمودند بعد ما در يك نظرسنجي از طرفداران استقلال مردم پرسيديم كه استعفاي فيروز كريمي را به نفع استقلال مي دانيد يا خير قرار شد كه امشب نظرسنجي را ادامه دهيم تا با يك رقم به لحاظ ميزان شركت كننده نتايج قاطعي را از طرف مردم به هيئت مديره استقلال بتوانيم اعلام كنيم. وله مربوط به نظرسنجي مثلث امشب، ادامه نظرسنجي ديشب است. به نظر شما استعفاي آقاي فيروز كريمي در روند بهبود تيم استقلال تهران موثر واقع مي شود؟ 1-بلي 2-خير عدد گزينه مورد نظر را به شماره 3000052 ارسال نمائيد. - شب به خير اما ميرسيم به بحث امشب و گفتگوي امشبمان راستي من از خبرنگاران محترمي كه گفتگوي دشيب من را با آقاي دكتر داوود دانش جعفري پوشش كامل داده بودند مثل خبرگزاري محترم فارس، خبرگزاري محترم مهر، يا سايتهاي مختلف اينترنتي سپاسگزاري مي كنم. اين تعامل بين خبرگزاري و رسانه اتفاقات خوبي براي هر دو طرف خواهد داشت. دست بوس عزيزاني هستيم كه در رسانه هاي ديگر به برنامه ما توجه دارند. كسي كه امشب مهمان مثلث شيشه اي است بدون شك يكي از متفاوت ترين و نخبه ترين بازيگران درعرصه تئاتر و يكي از مشهورترين بازيگران زن در عرصه سينما و تلويزيون است. آدمي كه بسيار كم شمرده ولي با منطق و علمي صحبت مي كند. او به ما لطف كرده و امشب ميهمان برنامه مثلث شيشه اي است - او متولد سال 1353 هجري خورشيدي است كه زماني دانشجويي در رشته مترجمي زبان را دنبال كرد به خاطر حضور در آثار تئاتري مختلف سه بار كانديداي دريافت جايزه از جشنواره تئاتر دانشجويي شد. در پرونده تئاتري او تئاترهاي بسيار مشهور، و محكمي مانند دندان طلا به كارگرداني آقاي ميرباقري ، رومئو و ژوليت به كارگرداني آقاي دكتر علي رفيعي، شب هزار و يكم به كارگرداني بهرام بيضائي، و در مصر برف نمي بارد بازهم به كارگرداني دكتر رفيعي آثار كم سينمايي اما آثار متعدد تلويزيوني كه در معرفي ايشان شايد كافي باشد كه بگويم كه امشب مهمان برنامه مثلث شيشه اي نقش اول سريال ملودرام نود شبي نرگس به نام سركار خانم ستاره اسكندري هستند سلام خانم شب به خير به شب پرسپوليسي ما خوش آمديد. *سلام عرض مي كنم خدمت شما و همه بينندگان خوب برنامه خوب مثلث شيشه اي جا دارد كه واقعا تبريك بگويم هرچند كه تا لحظات آخر سعي كردم مقاومت كنم و بازي را نبينم و دچار هيجانات نشوم ولي واقعا دقايق پايان بازي ،هر كار كردم تا حول و حوش نود دقيقه را سعي كردم نبينم اما هفت دقيقه آخر چون برادري دارم روزبه اسكندري كه به شدت پرسپوليسي است مجبور شدم كه بشينم و -اين برادر روي شما تاثير گذاشته كه پرسپوليسي باشيد يا خير؟ *والا اولش من پرسپوليسي بودم احتمالا روي برادر تاثير گذاشتم ولي بهرجهت خيلي تبريك مي گويم خدمت همه پرسپوليس هايي عزيز و خدمت باشگاه و تمام بازيكنان كه واقعا هم بازي قشنگي بود هرچند تيم سپاهان هم در دقايقي كه من ديدم خيلي سعي داشت در نگه داشتن نتيجه يك يك كه حالا اين اقبال به هر جهت نصيب تيم پرسپوليس شد. - تبريك مي گويم به قول شما به هواداران تيم پرسپوليس ، من تا فراموش نكردم در ابتداي برنامه موظف هستم كه از حامي مالي برنامه امشب سپاسگزاري كنم. سازمان منطقه ويژه اقتصادي پارس كه حامي مالي برنامه يمان هستند و در بين كساني كه به برنامه پيامك مي فرستند هرشب دو سكه تمام بهار آزادي تقديم خواهد شد از سوي حامي مالي كه خدمت شما عرض كردم. -خانم ستاره اسكندري من حتي اگر خودم به جاي شما بودم در سريال نرگس كه اوج موفقيت محبوبيت مي رسيدم من هم بهتر از شما مي توانستم استفاده كنم از موقعيتم ولي شما اين كار را نكرديد چرا؟ *از چه نظر -به نظر من يك سكوي پرتاب خيلي مناسب بود براي بازيگري كه تواناست و مي تواند از اين سكو به نحو احسن استفاده كند براي كارهاي بعدي *ببينيد آقاي رشيدپور ، يك واقعيتي است كه بازيگر بيشتر انتخاب شونده است تا انتخاب كننده اگر مي بينيد بعد از آن كار انقدر كه بايد ديده نشدم خب ،طبيعتا به خاطر كارهايي است كه بهم پيشنهاد نشده وگرنه من هم مثل شما خيلي دوست دارم در كارهاي متفاوت و در كارهاي خوب بازي كنم اما از انجايي كه انتخاب شونده هستم دستم كوتاه است. -چقدر صادقانه مي گويد. پس كار خوبي بعد از نرگس اصلا به شما پيشنهاد نشد؟ * چرا ببينيد هرچند يك خورده تواضع فرهنگي ما باعث مي شود كه من خيلي مشخص نگويم كه مثلا سريالي كه الان دارد پخش مي شود مرگ تدريجي يك رويا كار آقاي جيراني، من واقعا اين افتخار را داشتم كه واقعا در يك نقش كاملا متفاوت با نرگس در اين سريال بازي كنم بايد حالا ايستاد و نتيجه را ديد و اين براي من يك سكوي پرتاب است اما يك واقعيت وجود دارد كه سريال هرشب مثل نرگس كه اصولا مجموعه حوادثي كه اتفاق افتاد كه باز هم جا دارد ياد كنم از همكار فقيدم پوپك گلدره كه در واقع بايد مي بود واقعا يادشان گرامي و بايد مي بود و او نتيجه زحماتش را مي ديد اولين كار هر شبي كه طنز نبود و نوع قصه، به هرجهت نرگس را تبديل كرد به يك پديده - ولي ستاره اسكندري را نه *من فكر ميكنم نه -چرا ما دنبال آن دليل مي گرديم. بخاطر اينكه سركار عالي پتانسيل خيلي مناسبي به لحاظ نوع اجرا از خودتان نشان داديد شايد هركسي ديگري كه غير از شما بود ارتباط حسي با مخاطب به خاطر مرحوم پوپك گلدره نميتوانست برقرار كند. ولي شما موفق شديد اما استفاده نكرديد. من دنبال آن دليل هستم. * مي گويم من تنها دفاعي كه دارم اين كه من يك انتخاب شونده هستم. ببينيد به تعداد فيلم هاي خوبي كه در سينماي ما هستند به تعداد نقش هايي كه تا الان در سينماي ما ايفا شدند من حسرت دارم كه چرا حضور ندارم . بنابراين باز در واقع يعني احترام مي گذارم به راهي كه اسمش بازيگري است كه يكي از بخش هاي مهم اش يكي از اضلاع مثلثي اش اين است كه انتخاب شوندگي اش را بپذيريم. -اجازه بدهيد من به اين ضلع مثلثي كه شما اشاره كرديد يك ضلع ديگر هم اضافه كنم . يك تئوري نانوشته قانون نوشته در سينماي ايران مي گويد كه سينما يا به افراد در سنين جواني يا در سنين كهنسالي احتياج دارد. سينماي ايران به ميانسال احتياج ندارد نه زن نه مرد، يا بايد نقش پدر ومادر بازي شود، يا دختر و پسر عاشق پيشه. فكر مي كنيد اين تئوري هم در كار شما موثر بود با توجه به اينكه متولد 1353 هستيد؟ * ببيند به هر جهت من بازيگري را از تقريبا سال هاي 1372 عنفوان جواني شروع كردم در تئاتر و تلويزيون آن موقع كه من خانه شماره 13 را بازي كردم يا مثلا مسافر ري مال ساليان خيلي خيلي بيش از اينها است. - مسافر ري مال سال 79 بود اگر اشتباه نكنم * بله - به هرجهت مي شد كه يك نقش هايي شامل حال من شود. ان چيزي كه شما راجع به سينما قضاوت مي كنيد اتفاقي است كه مربوط به سالهاي اخير كه در واقع يك تقارني با سن و سال من هم پيدا كرده . آن زماني كه سينمايي ما رفت به سمت قصه هاي به قول شما دختر و پسرهاي كه عاشق پيشه اند يا .. يا … سني بود كه حتما باز من در شرايطي نبودم كه انتخاب شوم راستش اگر بگويم خيلي دلم مي خواست قبل تر ها بدنيا مي آمدم. خيلي دلم ميخواست جواني ام مصادف مي شد با دوره دهه شصت سينما يا اوايل دهه هفتاد سينما. - چه ويژگي هايي داشته ان دهه سينمايي؟ * به نظرم به جز موارد استثنائي كه به هر جهت در اين سالها هم ساخته شده به قول شما قالب قصه ها به سمت و سوي كه شما فرموديد پيش رفته ولي در آن سالها قصه ها خيلي عمق داشت ما ، نظر شخصي من است، بهترين فيلم هايي كه بازيگر به مفهوم بازيگر مي خواست داريم. دهه شصت و اوايل هفتاد. دهه اي بود كه بازيگري يك علم بود. دهه اي كه فيزيك مهم بود اما حرف اول را نمي زد. - به جاي خوبي رسيديم اتفاقا. خانم اسكندري من هم اتفاقا با شما هم عقيده هستم كه عميق ترين فيلمهاي سينمايي ايران مربوط به اوايل دهه هفتاد يا كل دهه شصت است كه ما فيلمهايي خيلي ماندگاري داريم كه مي شود اسم برد. ازاواسط دهه هفتاد به اين ور فيلم ها سوار موج احساسات مردم بودند. حالا مي خواهم خيلي صريح از شما بپرسيم تقصير مسئولين فرهنگي بوده، تقصير خود سينماگران بوده يا ذائقه مردم سينما را به اين سمت برد. *ببينيد كليه عللي كه شما فرموديد صدق مي كندبه نظر من.همه چيز روي همديگر تاثير مي گذارد. مثلا اگر مردم نمي پذيرفتند، قطعا مسئولين يا سياست گذاران سينما هم به چاره اي ديگر فكر مي كردند، اما اينها همش با همديگر اتفاق افتاد يكسري دلايلي كه حتما از درك من خارج است چون واقعا هنوز كه هنوزه خيلي خوب نتوانستم با اين قصه كنار بيايم فردي براي خودم حل كردم اما به لحاظ اعتقادي هنوز نه. من معتقدم كه همه عللي كه شما مي گويد موثر است ولي جدا جدا نمي شود بررسي كرد. - به فرض مثال شما مسئول سياست گذاري سينما بوديد مي گفتند كه فيلم هاي دختر و پسري را جمع كنيد و فيلم هايي عاشقانه نسازند. * اصلا اينجوري نيست. به نظر من هر جامعه اي به ژانرهاي مختلف ، به سبك هاي مختلف و نسل هاي مختلف بايد احترام بگذارد و همه را داشته باشد ولي اينكه كليت يك چيزي به يك سمت و سو برود غلط است.معلومه مگر عشق و عاشقي دغدغه جوانهاي ما نيست. مگر دغدغه من و شما نبوده در سنين حالا خيلي جوانتري ولي واقعيت اين كه هر سن و سالي كارهاي خاص خودش را مي طلبد. خيلي خوب است كه حضور داشته باشد خيلي خوب است كه ما انواع و اقسام قصه ها و فيلم را داشته باشيم. اما به شرطي كه قالب به يك سمت و سو نرود. - تئوري عميق تري هم در اين زمينه مطرح مي شود آن تئوري مي گويد كه مخاطبين سينماي ايران در فرض كنيد در سال 73-74 تا 83-84 جوانهايي جوانهايي هستند كه در دهه شصت متولد مي شوند شايد اگر بسترسازي مناسب فرهنگي از همان سالها براي مهندسي ذهن و افكار اين نسل بهتر صورت مي گرفت آن موقع فيلم هاي پرفروش سالهاي 73-74 تا 83-84 به سرنوشتي كه الان بحث اش را مي كنيم مبتلا نمي شدند به صرف وجود يك گيتار يا يك خورده گيس بلند يا يك خورده تيم متفاوت باعث شود كه فيلمي خيلي زياد بفروشد اتفاقي كه بايد بپذيريم كه افتاد اما خوشحالم كه در حال كج كردن فرمون هستيم يعني الان ميشود به ساخته شدن فيلمهاي بهتري اميدوار بود كمااينكه الان هم من مي بينم از بين فيلم هايي كه روي اكران هستند حداقل ميشود به يكي دو تا فيلم اميد بست. پخش وله نظرسنجي - خانم اسكندري حالا از مقوله سينمايي و اينكه شما چرا از سكوي پرتاب نرگس استفاده نكرديد كه برويد به سينما مي گذريم. يك سوال از شما مي پرسم كه آيا فاصله و جهش بين تلويزيون تا سينما را پرتاب مي دانيد. افزايش ارتفاع مي دانيد، همسطح مي دانيد يا يك تئوري ديگري دارد.؟ * راستش را بگويم امروز نگاه ام با اوايلي كه كار مي كردم خيلي متفاوت شده است. تجربه به من نشان داده كه فاصله گذاري من در مقام يك بازيگر حرف مي زنم، ببينيد من برخاسته ام از تئاتر، عاشقانه تئاتر را دوست دارم. ورودم به تلويزيون شايد قبل از اينكه با انگيزه هاي عاشقانه باشد، يك خورده دغدغه هاي مالي در آن موثر بوده و امروز كه نگاه مي كنم مي بينم كه تلويزيون ، تئاتر و سينما همه را مي شود با يك نگاه ديد به عنوان يك بازيگر. تو در تئاتر با بازيگري تئاتر روي صحنه مي آيي با مردم زندگي مي كني و مثل زندگي مي ميري و تمام مي شوي با تلويزيون وارد زندگي مردم مي شوي محبوب مي شوي با سينما جاودانه مي شوي اما اين اتفاق اتفاقي است كه در تلويزيون هم مي افتد، در تئاتر هم به گونه اي ديگر با نام ات. - اگر دغدغه مالي در ورود شما به اين عرصه موثر بوده كه اشاره فرموديد مگر تئاتر پولي دارد كه دغدغه مالي آدم را تامين كند. * نه دقيقا ورودم را به تلويزيون عرض كردم. يعني من آن موقع ها كه فكر مي كردم فقط تئاتر، اين نگاه را داشتم به تلويزيون ولي امروز واقعا ندارم و خيلي خوشحالم از اين نگاه انقدر خوشحالم كه وقتي به سياست سياست گزاران در تلويزيون حتي گله مند مي شوم. انقدر تعصب پيدا كردم نسبت به اين ماجرا . فكر كردم با خودم كساني كه عاشقانه براي تلويزيون كار مي كنند بي هيچ افاده اي، و خيلي صميمي مي آيند چرا هميشه نگاه مسئولين نسبت به انها با كساني كه از سينما وارد تلويزيون مي شوند متفاوت است. - من فرمايش شما را بخواهم كه به زبان خودم ترجمه كنم مي گويد به كساني كه از سينما مي آيند پول بيشتري مي دهند ولي به بقيه نه. * فقط قصه قصه مالي نيست. من معتقدم كه خيلي آدمها داشتيم كه در تلويزيون خيلي بي ريا آمدند كار كردند خيلي سريال هاي خوب ديدم با بازي هاي درخشان اما امروز كه شرايطي به قول شما به لحاظ مالي، به لحاظ تبليغاتي بوجود مي آيد اينكه چرا تفاوت گذاشته مي شود. - شما نمونه خاصي سراغ داريد كه به صراحت بگويد كه مثلا فلان جا فلان اتفاق افتاد.من تضمين مي كنم كه هيچ مشكلي پيش نمي آيد. اگر نمونه خاصي در ذهنتان است بفرمائيد. * نه نمونه خاصي نمي توانم يا صادقانه نمي خواهم نام ببرم. اما شنيده هاي همه ما ، چيزهايي كه در روزنامه ها منعكس شده و ميشود به عنوان تبليغ. ببيند خيلي قشنگ است كه فاصله ها را برداريم از تئاتر بيائيم تو تلويزيون و از تلويزيون برويم تو سينما، از سينما بيائيم تو تلويزيون و تئاتر . - به گمان شما اين نيست كه الان تلويزيون دارد همين كار را مي كند، يعني مرزها را حداقل تلويزيون برداشته نمي گويم سينمايي ها مرزهايشان را برداشته يا نه ولي الان درهاي تلويزيون واقعا براي همه سينماگرها باز است. * درهاي تلويزيون اصولا براي همه سينماگرها باز بوده، قصه اي كه هست برخورد سينماگرها با پديده اي است به نام تلويزيون. -اين تقصير سينما است يا تلويزيون؟ *ببيند در نوع جذب من يك خورده گله مندي را دارم. در نوع جذب، من مي گويم شمايي كه متواضعانه سالها كار كرديد براي تلويزيون چرا بايد موقعيتتان با من كه از سينما مي آيد و از سر غرور مي آيم چرا بايد بين من و شما تفاوت گذاشته شود .حتي در تئاترها. اينكه مي گويم فقط مختص تلويزيون نيست. با دوستي صحبت مي كردم كه كاش من اين قلم را داشتم و مي توانستم نامه ي بلند بالا به مسئولين مي نوشتم فقط بگويم چرا ، اصولا چرا ما در فرهنگمان يك خورده غريب نوازي داريم. يعني واقعا اين را معتقدم . ببينيد اصلا اينكه محدود كنيد كه ما تئاتري ، شما تلويزيونها، شما سينمايي ها، به نظرم كار غلطي است. من سالها خودم اين كار را كردم ها. - اتفاقا بعضي وقتها گذاشتن اين ديوارها به خاطر اينكه نقص هاي خودمان را بپوشانيم. من هم در مورد تلويزيون مي گويم هم تئاتر و هم سينما. دور خودمان ديوار بكشيم كه نفهمند كه كار ما ايراد دارد. الحمدالله تلويزيون اين ديوارها را كوتاه تر كرده اگر شما معتقديد كه در تئاتر يا سينما اين اتفاق نيفتاده مي گويم يك بعد روانشناسي به اين بر مي گردد آقا اينجا چه خبره بذار نفهمند خبري نيست. يك بعد روانشناسي قضيه هم ميتواند اين باشد. اما از يك زاويه ديگر مي خواهم تحليل كنم بحث را به جاي خوبي كشانيد. منتها من خواهش مي كنم از دوستان در اتاق فرمان يكبار ديگر وله نظرسنجي را پخش كنند. بحث مان پرحرارت مي شود با سركار خانم اسكندري -سركار خانم اسكندري معتقدند كه ما ايراني ها فرهنگ غريب نوازي داريم يا يك نفر وقتي با افاده و كلاس وغرور با ما برخورد مي كند ، بيشتر تحويلش مي گيريم و گلايه مستقيم مطرح كردند از برخي برنامه سازان و مسئولين در شبكه هاي مختلف تلويزيوني كه آدمهاي سينمايي را بيشتر تحويل مي گيرند تا كساني كه براي تلويزيون دلسوزي كردند و برايش از جان مايه گذاشتند و سريال و برنامه هاي موفق و مختلفي داشتند. اتفاقا چون من مي دانم كه مسئولين تلويزيون در معاونت سيما بسيار انتقاد پذير هستند ميخواهم كه اين بحث را ادامه دهم و بپرسم كه خانم اسكندري پس چكار بايد كرد؟ سينمايي ها با يك ادعايي با يك پيشينه كاري مراجعه مي كنند به تلويزيون، آقا ببينيد ما در سينما فلان فيلم را ساختيم گيشه را منفجر كرديم. حالا اگر ميخواهيد براي شما سريال بسازيد اينجوري است. اصلا فكر مي كنيد كه نوع تعامل اينجوري است يا خير بعضي اوقات برعكس است يعني خيلي ها به خاطر شرايط جديدي كه در سينماي ايران وجود دارد، مي آيند در تلويزيون كار مي كنند و دوست دارند در تلويزيون كار كنند. *باز من فكر مي كنم جفت اش درست است. چيزي كه من راجع به سينماگرها گفتم اصلا عموميت ندارد واقعا دلم مي خواد اين توضيح را بدهم من خيلي از آدمهايي كه در سينما سالها كار كردند ديدم كه اتفاقا خيلي از سر عشق و علاقه ، از سر داشتن احساسات صميمانه مردم آمدند و كار كردند و حتما خودشان داوطلب شدند كار كردند. - يعني الان حرف قبلي تان را پس گرفتيد؟ * نه اصلا آخه شما فقط صد در صد مي بينيد ماجرا را ، من مي گويم نه چنين قصه اي صددرصدنيست، من دارم به صورت عموم ماجرا حرف مي زنم. دارم به عنوان يك بازيگري حرف مي زنم كه در مواجه با بسياري از بازيگران كه برخاسته از سينما يا اصولا نحوه قرارداد بستن يا نگاه شان ، نگاهي از بالايي دارند، من با اين بخش مشكل دارم. من مي گويم بياييم بپذيريم كه اگر كه عاشقيم و داريم براي عشقمان كار مي كنيم كه اسمش بازيگري است، اسمش مجري گري است يا اسمش كارگرداني است يا هر چيزي ، اين يك به قول شما تعامل دو طرفه باشد. به اين عشق احترام گذاشته شود. - من حرف سركار عالي را قبول دارم ، ولي ما ايراني ها به قول مهران مديري يك استعداد شگرفي در جو زده شدن هم داريم. زماني كه يك فيلم پرفروش از ما پخش شده كه ما بازي كرديم گمان مي كنيم كه الان همه تلويزيون، تئاتر و سينما تحت سيطره ما هستند. جالبه كه من هم يك اعترافي كنم بارها پيش آمده كه در تعاملات بين نه فقط سينما و تلويزيون و آدمهاي مشهور، در هر عرصه اي كه مشهور است، آدم سياسي مشهوري است، آدم تئاتري مشهور است، آدم سينمايي مشهوري است، جوري برخورد مي كند كه انگار دارد خيلي لطف مي كند كه بيايد در تلويزيون كار كند. در حاليكه من گمانم برعكس است مي گويم اين رسانه مال مردم است با پول مردم دارد اداره مي شود و تو اتفاقا خيلي دلت بخواهد كه بيايي جلوي دوربين تلويزيون حرف بزني يا بازي.. ته دل من هم خالي شد * خدا را شكر همه با هم گلايه هايمان كرديم. -از بين تئاترهايي كه كار كرديد فقط آقاي ميرباقري شما را با خودشان به سينما بردند. آقاي بيضائي اين كار را نكردند در حاليكه مي شد اين اتفاق بيفتد. *اصولا هر اتفاقي ممكن است بيفتد. - بحث خيلي فلسفي مي شود من فكر مي كردم كه شما اگر در يكي از آثار آقاي بيضائي بازي مي كرديد الان در پرونده سينمايي اين اسمهايي كه من مي بينم يك اسم خوب ديگر اضافه مي شد. * بله قطعا حق با شماست. در واقع اين پرسشي نسبت كه بايد از من بپرسيد. -بايد از آقاي بيضائي بپرسم؟ قطعا چون كه حتما كارهايي كه كردند اولا من شب هزار و يكم با آقاي بيضائي كار كردم خوشبختانه شنيدم كه مشغول ساختن يك فيلم هستند چون ايشان انقدر دير به دير كار مي كنند كه خيلي شامل حال همه دوستان نمي تواند باشد و فكر مي كنم انقدر كارگردان هوشمندي هستند كه اگر ميديدند كه نقشي مناسب است اين كار را مي كردند. -پس كماكان به تئوري انتخاب شدن تاكيد مي كنيد. در حاليكه برعكس اش هم است. الان در سينما مبالغ ميليوني پرداخت مي كنند تا اجازه بگيرند كه انتخاب كنند. و اين بحث اصلي مطبوعات بود در يك ماه گذشته كه دستمزدهاي انچناني ديگر از مقوله انتخاب فراتر رفته چون داريم نگاه كاملا اقتصادي به قضيه مي اندازيم تهيه كنندگان پول هاي خيلي ميليوني خرج مي كنند تا بتوانند انتخاب شونده را راضي كنند. * من فقط راجع به شرايط خودم حرف زدم. حتما بسياري از دوستان هستند كه در مقام انتخاب كننده هستند. شما راجع به سرنوشت من پرسيديد -اين تئوري كلا شامل همه بازيگران نيست. * بله قطعا در بازيگري جايگاههاي مختلفي است. هرچند كه من اگر بخواهم تواضع به خرج ندهم فكر كنم من در تئاتر جايگاه خوبي دارم يا بازيگر بدي نيستم. حتي مي شود گفت كه بازيگر خوبي هم هستم در تئاتر . ولي در سينما قطعا من چنين جايگاهي ندارم حتي در تلويزيون هم چنين جايگاهي ندارم. - اين را نگويد چون در تلويزيون مي شد كه از فرصت نرگس حداقل براي تلويزيون خيلي بهتر استفاده كنيد.؟ *بهترين فرصتي كه ميشد استفاده كنم كار آقاي جيراني بود كه استفاده كردم. -چون شما مترجمي زبان خونديد انجا يك جاهايي انگليسي صحبت مي كنيد؟ مترجمي زبان را اصلا رها كرديد؟ *بله من در واقع اصلا رفتم دانشكده مترجمي زبان به خاطر اينكه تئاتر را به صورت تجربي شروع كرده بودم و پدرم معتقد بودند كه من حتما بايد يك رشته ديگري را بخوانم. بخاطر اين من مجبور شدم بروم مترجمي زبان. بعد كه تمرينات تئاتر جدي تر شد در واقع به خاطر تئاتر وارد دانشگاه شدم و بخاطر تئاتر از دانشگاه خارج شدم. - اين هم جز عجايب روزگار است كه خيلي از بازيگرها مثل پژمان بازغي رفته مهندسي صنايع خوانده در دانشگاه امير كبير، بخاطر بابا و مامان بعد الان در سينما و تلويزيون دارد بازيگري مي كند. ولي شما بالاخره انصراف داديد دو سال ديگر عمرتان را معطل مترجمي زبان نشديد؟ * خيلي كوتاه من يك سال و نيم مترجمي را خواندم -راجع به مرگ تدريجي يك رويا كه از آنتن شبكه محترم دو پخش مي شود به مخاطبين مثلث شيشه اي توضيح مي دهيد. *اميدوارم ببينند خوششان بيايد. تنها توضيحي كه دارم همين است. اصولا معتقدم كه كار را پيشاپيش نبايد تعريف كرد. فقط تا همين جاي كار از اينكه نقشي به من سپرده شد توسط آقاي جيراني اين اعتماد به من شد كه بتوانم در شرايط صد و هشتاد درجه متفاوت با نرگس بازي كنم خيلي خوشحالم. فقط اميدوارم كه درست بازي كرده باشم. - من چون شبكه دو را كلا تلويزيون را بخاطر استرس هاي برنامه كمتر تماشا كرده ام ،الان چه جوري پخش مي شود يك شب در ميان است يا هفته اي يكبار؟ * هفته اي يكبار - چند قسمت است كلا؟ *26 قسمت - آقاي جيراني در ژانر سينمايي خودشان به سبك خاصي مشهور هستند فيلمهايي مثل پارك وي، قرمز نشان مي دهد كه ايشان به سبك روانشناسانه اي از كار خودشان معتقدند كه اسلشر توليد كردند كه موفق بود يا خير كاري ندارم، مرگ تدريجي يك رويا هم در همان ژانر است يا لطيف تر از ان خشونتي است كه آقاي جيراني در سينما استفاده مي كنند؟ * خب به نظرم لطيف تر است ولي من هم معتقدم كه ايشان جزو كارگرداني هستند كه به مباحث روانشناسي خيلي علاقمند هستند و خشونت در رفتار ،كه بعد ريشه يابي شود چه اتفاقاتي مي افتد كه كسي داراي اين خشونت مي شود و من اصولا خودم اين نگاه را دوست دارم. - كلا خودتان كسي هستيد كه در رفتارتان خشونت داريد؟ا * نه اصلا اتفاقا خشونت ندارم ولي چون خودم به مباحث روانشناسي علاقمندم اصولا آدمهايي كه معضل دارند كه منجر مي شود به خشونت يابي، افسردگي و خودكشي خيلي دوست دارم ريشه يابي كنم. - حالا كه شما آدم روانشناسي هستيد به لحاظ روانشناسي حسودي تان نمي شود به خواهرتان؟ *به لحاظ روانشناسي نه - به لحاظ واژه شناسي ولي بله؟ * نه آخه واژه حسادت يك خورده به نظرم .. - ميدانم خيلي سبك است خيلي چيپ يا هرچي ، ولي به هرحال موقعيت بهتري نسبت به شما در سينما دارند، قبول داريد يا خير؟ *بله قطعا قبول دارم كه لاله موقعيت بهتري از من دارد در سينما حتي در تلويزيون و لاله در پرونده كاري اش واقعا سريال هاي موفقي داشته كاملا معتقدم ولي خب بيش از آن كه يك رقيب كاري براي من باشد با تمام اعتراضي كه به يك نوع سيستم دارم من، لاله خواهرم است و من خيلي بيش از اين حرفها دوستش دارم. -يعني احساسات خواهرانه مي چربد به اين طرف قضيه كه مثلا رقابت كاري با هم داشته باشيم. *قطعا چون اصلا من و لاله رقابت كاري با هم نداريم. سبك هايمان كاملا از هم جدا است. - حالا اين خواهر بودن را بگذاريد كنار، شما يك انتقاد خيلي درست و منطقي از بازي هاي خانم لاله اسكندري به ما بگوئيد. فكر كنيد خواهرتان نيستند * انتقاد كه نمي دانم چي بگويم. نمي دانم من شايد فكر كنم اگر به جاي لاله بودم روي بيانم بيشتر كار مي كردم. فن بيانم را تقويت مي كردم. -خيلي انتقاد خوبي كرديد. در خفا هم گفته بوديد به ايشان يا اولين بار كه در آنتن تلويزيون است؟ * قطعا بهش گفته بودم ، بهرجهت چيزي كه در كارنامه كاري لاله خيلي مشخص است سواي قصه خواهري، ماندگاري اش در يك سطحي، به نظر من حتما دارد در بسياري از جاها درست عمل مي كند كه در يك سطحي ماندگار مانده، يعني شما كمتر كار بدي را در كارنامه لاله مي بينيد. - در كارنامه شما هم خانم ما كار بدي نمي بينيم، ما داريم راجع به نقاط آرماني با هم ديگر صحبت مي كنيم شما را بازيگر خيلي توانمندي مي دانيم.دوست ندارم از اين موضع صحبت بفرمائيد. -اگر براي شما موقعيتي پيش بيايد كه فقط بين تئاتر ، سينما و تلويزيون يكي را انتخاب كنيد، دو تا حذف و يكي را انتخاب كنيد باز تئاتر را انتخاب خواهيد كرد؟ * به لحاظ لذتي كه از بازيگري مي برم بله، ولي امروز انقدر بزرگ شدم كه احساس كنم كه بستگي به شرايط دارد. به لحاظ لذت بازيگري قطعا تئاتر. اما يك وقت است كه گاهي اوقات شرايط انقدر تنگ مي شود. - دغدغه مالي حتما؟ * نه اصلا اتفاقا الان از دغدغه مالي هم عبور كردم. -عجب نكند دستگاه چاپ اسكناس درست كرديد؟ *نه نگاهم را به زندگي عوض كردم. كار ساده تري بود. - ما در برنامه اول كه پژمان بازغي حضور داشت يك پيشنهادي مطرح كرد كه اگر بشود خيلي خوب ميشود كه بازيگران جوانتر كه مبالغ خوبي براي بازي هايشان تله فيلم ها يا سينما مي گيرند يك ان جي او تشكيل دهند تا از كهنسال ها و فراموش شدگان سينما با اين صندوق مالي كه در اختيار ان جي او است حمايت بشود. شما اصلا از ريشه با چنين چيزي موافقيد يا به نظرتان تداخل وظيفه مي شود با جاهاي ديگر كه دارند كار مي كنند؟ * من خيلي موافقم. كاملا موافقم چون فراموش نكنيد همه ما كه الان نشستم و اينقدر راحت حرف ميزنيم چهل سال ديگر معلوم نيست در چه شرايطي باشيم. و اين قصه به نظرم مثل يك نوع بيمه شدن است تو جلو جلو انگار چيزي را پرداخت مي كني كه بعدها شامل حال خودت مي شود. يك واقعيت است كه آقاي رشيدپور كه تا وقتي هستي ديده مي شوي، هستي از وقتي ديده نمي شوي و حضور فيزيكي نداري به راحتي نيست مي شوي - يعني از دل برود هر آنكه از ديده رود. در مورد شايد مديوم رسانه اينجوري ابشد. واقعيت هم همين است. اضافه مي كنم كه سام درخشاني و كامبيز ديرباز هم اعلام آمادگي كرده بودند و حمايت قاطع از اينكه چنين چيزي در مثلث شيشه اي اتفاق بيفتد اسم شما را مي توانيم كنار اين چهارتا اسم اضافه كنيم تا ببينم تعدادمان به چه جمعي مي رسد؟ * بله قطعا - پس اين پيشنهاد از طرف مثلث شيشه اي هر بازيگر ارزشمندي كه از پيشنهاد ما حمايت كند مي تواند با من تماس بگيرد و اسمشان اعلام شود تا يك جمع بندي كنيم كه يك ان جي او تحت پوشش خود بازيگرها تشكيل دهيم و يك قدم مثبت برداريم يا نه. اگر فقط بخواهيد از يك قشر يا يك آدم تشكر كنيد از چه قشري يا چه آدمي تشكر ميكنيد؟ * از هركسي كه به من آموخته - يعني معلم *از پدر و مادر، معلم، تمام اساتيدي كه باهاشون كار كردم.از شما يك چيز ياد گرفتم از هركسي كه به من چيزي آموخته - چقدر زيبا، من ياد ان حديث زيبا افتادم كه هركسي كه كلمه اي به من بياموزد جايگاه خيلي رفيع و بزرگي دارد ، كه شما به ان اشاره مي فرمائيد. اگر قرار باشد سن و سالتان را خودتان تعيين كنيد بگوئيد من در اين سال بميرم خداي نكرده، چندسال را براي زندگي خودتان تعيين مي كنيد؟ * ترجيح مي دهم اصلا مقوله اي به اسم مرگ فكر نكنم. من خيلي زياد از مرگ مي ترسم. مي ترسم . يك ترس طبيعي كه همه دارند. فكر مي كنم ترس طبيعي ام انگار يك مقدار بيشتر است براي همين است كه اصلا دلايلي كه شيفته بازيگري ام دقيقا همين است. چون با هر نقشي به دنيا مي آيم و از دنيا مي رم. هي مرگ را مزمزه مي كنم اين تولد دوباره خيلي به من كمك مي كند. -خب حالا يك عددي به ما بگوئيد؟ *در شرايطي كه سلامت باشم به لحاظ جسمي و حافظه اي البته، مثلا 80 الي 85 - شما دوست داريد كاملا سالم بوديد 80 الي 85 سال زندگي كنيد؟ * در 85 سالگي با يك تصادف منظورم اين كه مريض نشوم، خيلي ناگهاني بروم ، -حوصله ناتواني نداريد. من اينجوري احساس مي كنم. ما از طرف مثلث شيشه اي 180 الي 185 سال زندگي را براي شما آرزو مي كنيم. * چقدر سخت مي شود. - خب مگر نمي گويد كه از مرگ مي ترسيد. ايشاالله كه هميشه زنده باشيد. خانم اگر اختياراتي به شما بدهند كه شما بتوانيد يكي از خيابانهاي تهران يا يكي از ميدان هاي تهران را به نام خودتان ثبت كنيد كدام ميدان يا خيابان را انتخاب مي كنيد؟ * من چون بزرگ شده بلوار كشاورز هستم خيلي آن منطقه ميدان وليعصرتا انتهاي بلوار ، ان منطقه اصلا يك حس و حال عجيبي برايم دارد و خيلي معتقدم كه جاي زيبايي است و ترجيح مي دهم كه بلوار كشاورز بشود بلوار ستاره اسكندري - يك سوال عجيب تر را از پژمان پرسيده بودم. اگر قرار بود كه شما خودتان اسم خودتان را تعيين كنيد چه اسمي براي خودتان در نظر مي گرفتيد؟ * حمل بر خودشيفتگي نباشد ستاره، من اين اسم را خيلي دوست دارم. احساس مي كنم يه وقت هايي فكر مي كنم كه شايد اين اسم باعث بودن من در اين قصه است. - چه جالب پس ،اسمتان را در رسم تان موثر مي دانيد. * خيلي زياد - خانم ما خيلي اين ور و آن ور در برنامه هاي مختلفي مي گوئيم كه بيائيد ايراني ها ما به همديگر افتخار كنيم، اصلا واقعا بايد افتخار كنيم به همديگر؟ * انقدر كه بستگي دارم به شرايط كه نمي توانم صريح جواب بدهم. آقاي رشيدپور اصلا سن و سال كه از يك حدي ميرود بالا تر همه چيز جنبه نسبيت پيدا مي كند. اره ما مي توانيم به هم افتخار كنيم . - سه دليل بگوئيد كه به هم افتخار كنيم؟ * اينكه اصولا ادمها به همديگر انرژي مثبت منتقل مي كنند به نظرم باعث مي شود در يك سطحي انرژي بالاتر برود شايد كلي ترين دليلم اين است. يعني دو تا دليلي ديگر را نتوانم به شما بگويم. بيشترين چيزي كه به نظر من بايد وجود داشته باشد با احوالات خوب به همديگر دادن يك سطح انرژي كلي مي رود بالاتر، من خيلي دوست دارم كه همچين حالتي را ببينم. - خيلي خوبه، اين هم باز مصداق همان :حول حالنا الي احسن الحال است، يعني اگر اين انرژي هاي مثبت اگر جمع شود مي تواند بهترين حال را براي همه رقم بزند. *ضمن اينكه به هرجهت حالا چرا مي گويم بستگي دارد اينكه در واقعة نديده گرفتن يك سري نقاط ضعف يا به روي هم نياوردن يا واگويه نكردنشان در شرايط متعادل شايد باعث بشود كه آدمها راههاي اشتباه را زياد بروند.به همين دليل است كه من فكر مي كنم كه هم بايد افتخار كنيم هم انتقاد كنيم منتها در شرايط تعادل .خدارا شكر ان چيزي كه من در اين روزگاران زياد ديدم اين است كه در هيچ كدامشان شرايط تعادل نداريم. - من ميخواهم سوال دومم را از جامعه ايراني فاصله بدم چون وقتي نام ايران مي آيد آدم يا المان هاي خيلي بزرگي براي افتخار مي افتد و شما همان انرژي مثبت را در بعد ايراني بودن فرموديد، اما الان مهمترين انتقادي كه به جامعه، من نام ايران را جدا مي كنم كه شريف و پاك و مقدس است نام ايران اسلامي، چيست؟ مهمترين اخلاق بدي كه ما داريم چيست؟ * به نظر من چيزي كه اين روزها به چشم من مي آيد خستگي مردم است. -اين اخلاق بد نيست خستگي شان است كه شايد ناشي از مسائل اقتصادي باشد. *نه اين منجر مي شود به يك سري واكنش ها در سطوح مختلف اجتماعي. اينكه اولش گفتم خستگي براي اينكه، شامل حال خودمان هم ممكن بشود بدانيم كه ريشه در خيلي چيزها داشته باشد و اينكه ما چگونه كنترل كنيم اين خستگي را ، كه زير آب همديگر را نزنيم. با هم عصبي برخورد نكنيم. نوبت همديگر را رعايت كنيم به هم احترام بگذاريم. -اين زير آب زني كه فرموديددرد دل من هم هست. قبول كنيد مردم كه زيرآب زن زديد شديد به راحتي، به راحتي زير آب همكارمان ، زير آب دوستمان را، به يك بهانه خيلي ساده و اين خيلي بده در منافات با انرژي مثبتي كه خانم ستاره اسكندري گفتند. باشه به هم افتخار كنيم ولي لازم نيست كه عيب هاي همديگر را نگوئيم. من رضا رشيدپور گرفته تا شمايي كه الان روبروي تلويزيون نشستيد يك شيطنتهاي زيرآب زني در وجودمان است كه بايد يك فكري برايش بكنيم كه از آن انرژي مثبت كم مي كند. -اگر قرار بود كه براي اولين و آخرين بار يك نقش را بتوانيد بازي كنيد بعد با دنياي هنر خداحافظي كنيد چه نقشي را دوست داشتيد؟ *باورتان ميشود هيچ نقشي چون انقدر از خداحافظي كه متنفرم كه ترجيح مي دهم به اين قصه فكر نكنم ضمن اينكه خدا را شكر چه در مديوم تلويزيون چه در تئاتر حتي همان تجربه اندك سينما انقدر نقشهاي متفاوت كه براي هر بازيگري جذاب است كار كرده ام از الكلي روان پريش، زن مثبت با لهجه جنوبي،با لهجه تهراني - يعني آروزي نقش ديگري نداريد؟ *خير - خانم ما به حضور بازيگر متين و با اصالتي مثل سركار عالي در پروژه هاي تلويزيوني افتخار مي كنيم سريال مثل تا صبح، مرگ تدريجي يك رويا مثل سريال نرگس انتقادهايي كه از شما كرديم به خاطر اينكه دوست داريم باز هم شما را در جايگاههاي بالاتر ملاقات كنيم و افتخار كنيم. *اره ولي من اميدوارم كه توانسته باشم شما را قانع كنم راجع به مبحث انتخاب شوندگي -يك بخشي از پاسخ را گرفتم ولي يك بخشي هم بر ميگردد به تيزبيني و تيزهوشي طرفي كه در شرايطي خاص قرار مي گيرد.50 درصد قانع شدم و 50 درصد به خودتان بر ميگردد. * متاسفانه من 100 درصد با شما مخالفم. -خب اتفاقا يكي از نتيجه هاي خوب اين برنامه اين است كه شما مخالف من باشيد ، من مخالف شما كه با هم بحث كنيم تا به يك جايي برسيم. -نتيجه نظرسنجي را اعلام ميكنم. چون در دقايق پاياني برنامه هستيم. چه آمار خوبي شده هيئت مديره پرسپوليس مي تواند از اين آمار استفاده كند. 123292 نفر راي دادند .2/61 از رفتن فيروز كريمي خوشحالند و 8/38 از رفتن فيروز كريمي ناراحت هستند . - سركار خانم اسكندري يك دقيقه در اختيار شما به عنوان تريبون آزاد راجع به هرچيزي كه دلتان مي خواهد صحبت بفرمائيد. * صحبت خاصي ندارم تشكر مي كنم از برنامه خوبتان .و اصولا به نظرم خيلي جالبه كه اين بحث ها انقدر شفاف اينجا صورت مي گيرد و به هرجهت واقعيت اين است كه در تعامل است كه خيلي چيزها بدست مي آيد و اگر قرار باشد فقط همديگر تائيد كنيم يا فقط همديگر نقد بكنيم ماحصلي ندارد بجز همان چيزي كه همه مان گاه به گاه شاهدش هستيم خستگي مفرط. -بسيار سپاسگزارم از پاسخ هاي خوب و منطقي به من داديد. و اميدوارم كه در زندگي هنري تان بسيار موفق باشيد. *متشكر همچنين - خيلي متشكرم كه مثلث شيشه اي امشب را تماشا كرديد. شب پرسپوليسي خوبي را سپري كرديم با حضور يك مهمان بسيار خوب ، متين، فرهيخته . ما فردا شب برنامه نداريم. دوشنبه در خدمتتان شما خواهيم بود. حول وحوش همين ساعت ده تمام مي شوم شبي فقط به من اشاره كن
پنجشنبه,2 خرداد 1387 - 4:12:54

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو

نظرات

hamoon
پنجشنبه 2 خرداد 1387 - 14:45
0
موافقم مخالفم
 

سرکار خانم اسکندری! درود بر شما !...حالا از "قهوه ی تلخ" پنج سال می گذرد. از آن بازی بسیار زیبا. و آن تکیه کلام عجیب دلنشین:"قربونت برم!"...همیشه سبز بمانید! (چه نیک به "خستگی" ها اشاره کردید!)

afsaneh
پنجشنبه 2 خرداد 1387 - 23:5
-2
موافقم مخالفم
 

ki matn ha ro minvise? ajab hoseleyi.. dastetoon dard nakone

SepiD
جمعه 3 خرداد 1387 - 9:58
-1
موافقم مخالفم
 

kheyli be delam bishtar neshasan bad az in mosahebeh...mer30

نابينا
جمعه 3 خرداد 1387 - 17:52
0
موافقم مخالفم
 

شما را به خدا فكري و رحمي هم به چشمان ما بكنيد. اين فونت ريزو خطوط تو در تو !!!!!!! به خدا نميشه تمام صفحه رو خوند.


شنبه 4 خرداد 1387 - 1:14
0
موافقم مخالفم
 

be dele manam kheili neshast. khaharesham hamisheh be delam neshasteh.

ساناز
شنبه 4 خرداد 1387 - 4:39
-1
موافقم مخالفم
 

خانم اسكندري ممنون از بازيهاي خوبتان.

حامد شادماني
شنبه 30 خرداد 1388 - 20:41
-1
موافقم مخالفم
 
به عشق ما احترام بگذارید

من بازيگر شهرستاني تئاتر هستم ،قصد تشكر از بازيهاتون رونداشتم ولي ديدم همه تشكر كردن منم تشكر مي كنم .اما تشكر گنده تري از متن زيباتون كه خيلي....آره ميكنم.البته فكر نمي كنم شما افتخار بديد و به ما سر بزنيد اما اگر احيانا افتخار داديد بيش از حد خوشحال مي شم.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       





             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 0.870772123337 seconds.