سينمای ما - یادداشتی درباره "مرد هزار چهره" / از کنارش می گذریم، حتما...
جمعه 16 بهمن 1388 - 18:15

I نظرسنجی I

بهترین فیلم جشنواره 28 را انتخاب کنید




سينماي جهان
من تسلیم شده‌ام
همه چیز با فیلمنامه آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد
جورج كلوني این بار واقعا روانه بيمارستان شد
مریل استریپ امسال هم گزینه اصلی اسکار است
جیم شرایدن برای فیلم تازه‌اش دنیل کریگ را انتخاب کرد
سایت‌اند ساند 50 فیلمساز نامتعارف سینما را معرفی كرد
معرفی کامل فیلم «جی آی جو: ظهور کبرا» - حامد مظفری
سال‌هایِ از دست رفته (یادداشت گِئورگ ویلیامسون بر فیلم «تابستان» ترجمه پیمان جوادی)
گفتگویی با استاد ژاپنی انیمیشن جهان به بهانه نمایش فیلم تازه‌اش
قسمت‌های پنجم و ششم «اسپایدرمن» را نویسنده «زودیاک» می‌نویسد
فرار بزرگ (یادداشت برایان لوری –ورایتی- بر مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان: فصل اول» ترجمه پیمان جوادی)
معرفی کامل «آدم‌های بامزه» - حامد مظفری


استشهادي براي خدا


  (35 رأي)

گارگردان :
علیرضا امینی
ماجراهای اینترنتی


  (22 رأي)

گارگردان :
حسین قناعت
تنها دوبار زندگی می‌کنیم


  (134 رأي)

گارگردان :
بهنام بهزادی
صداها


  (93 رأي)

گارگردان :
فرزاد موتمن
محاكمه در خيابان


  (321 رأي)

گارگردان :
مسعود کیمیایی
آقای هفت رنگ


  (69 رأي)

گارگردان :
شهرام شاه حسینی
نیش و زنبور


  (98 رأي)

گارگردان :
حميدرضا صلاحمند
کتاب قانون


  (345 رأي)

گارگردان :
مازیار میری
دو خواهر


  (1338 رأي)

گارگردان :
محمد بانکی



یادداشتی درباره "مرد هزار چهره"
از کنارش می گذریم، حتما...
از کنارش می گذریم، حتما...


[ نیما رسول زاده ]


سینمای ما - شاید ربطی به موضوع یادداشتم نداشته باشد، اما ترجیح می‌دهم همین اول كار راجع به شگفت‌زدگی‌ام حرف بزنم از اتفاقی كه در یكی از روزهای تعطیلات نوروز در سالن سینمایی كه داشت دایره‌زنگی را پخش می‌كرد افتاد. چند دقیقه از فیلم گذشت كه مهران مدیری وارد شد و همزمان با ورود او جماعت توی سالن عكس‌العمل بی‌نظیری، دست و سوت آمیخته با خنده و البته مقدار زیادی هیجان‌زدگی، نشان دادند و من متعجب بودم كه مگر این آدم را هر روز توی تلویزیون نمی‌بینند؟ خب دنبال جواب این سوال گشتن وقتی كه داری از یك ستاره، بیایید تعارف را كنار بگذاریم، ابرستاره، حرف می‌زنی غیرمنطقی‌ است.

چند سال پیش، درست روزهایی كه تب تند تایتانیك، پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما، دنیا را گرفته بود و مردم مسابقه گذاشته بودند كه این عاشقانه پرخرج جیمزكامرون را ببینند، من در یك كلاس فیلمنامه‌نویسی كنجكاو به دنبال نقاط قوت فیلمنامه آن بودم و سعی داشتم ارتباطی منطقی بین یك قصه خوب و جلوه‌های ویِژه با عظمت فیلم كشف كنم، اما مهدی فخیم‌زاده، تنها جواب داد كه قصه فیلم همان گنج‌قارون است و وقتی تعجب شاگردان‌اش را دید، از قول آدم مهمی ادامه داد: هیچ قصه جدیدی برای گفتن وجود ندارد!
بعد‌تر هرچه بیشتر فیلم دیدم متوجه صحت جمله بالا ـ البته در سینمای كلاسیك و داستان‌گو ـ شدم. این جمله به فیلمنامه‌نویسان امكان می‌داد كه با خلق شخصیت‌های جدید و تزریق آنها به فرمول‌های مشخص، به قصه‌هایی برسند كه در فیلم‌های مختلف، متفاوت به نظر می‌رسند.
یكی از این فرمول‌ها كه كاربرد‌ آن مخصوصا در سینمای كمدی بارها امتحان شده، قصه‌ آدم اشتباهی و قضیه جابجایی یك نفر با شخصی دیگر است كه نمونه آن در فیلم‌های ایرانی هم كم نبوده؛ یكی‌اش فیلم «تشریفات» اثر همان استاد ما كه ذكر خیرش بالاتر رفت.
مرد‌هزارچهره، همان‌طور كه از اسم‌اش پیدا است اصلا بنا بوده بر چنین موقعیتی خلق شود، موقعیت آدمی كه هی «اشتباهی» گرفته می‌شود و با حضور در موقعیت‌هایی كه ربطی به آنها ندارد خراب‌كاری می‌كند و تماشاگرش را می‌خنداند.
حالا می‌رسیم سراغ دومین پیچ خطرناك‌ نوشتن یك فیلمنامه كه اضافه كردن پرمایز، یك حرف حساب، به متن است و گروه نویسندگان مرد هزارچهره برای گفتن حرف حساب‌شان سراغ دو سه قصه استخوان‌دار و حسابی از یك طنزنویس ترك می‌روند، تا حاصل این كمدی موقعیت اشتباهی، فاجعه‌ای مثل فیلم «قلقلك» كه چشم‌مان به جمال‌ آن هم در نوروز روشن شد، نشود.
داستان‌های اصلی كه گاهی نعل به نعل در متن سریال مدیری استفاده شده‌اند در واقع نقد تند و تیزی بر ساختارها، مناسبات و هنجار‌های از پیش‌پذیرفته شده جامعه‌ای هستند كه فضای آن خیلی به فضای ایران امروز شبیه است و این دستمایه قوی انگیزه می‌دهد به فیلمنامه‌نویس كه هنگام تنظیم قصه‌ها نقد لایه‌های مختلف جامعه و هرم قدرت را با جدیت دنبال كند.
به این ترتیب نقد قدرت، بروكراسی، فساد مالی و قواعد عرفی در طول سریال برای مخاطبی كه با شوخی‌های آن «حال كرده» جدی ‌می‌شود و بحث بیننده‌ها بعد از اتمام سریال اتفاقا به كشف مشابهت‌ها و تطبیق شرایط می‌انجامد و نه لزوما موقعیت‌های كمیك آن.
اما آیا اجرای نهایی این اقتباس اعلام نشده (در تیتراژ) لزوما روایت بهتری از یك قصه تكراری و بارها گفته شده است؟ پاسخ من قویا منفی است.
نویسندگان مرد هزارچهره، با فاصله گرفتن از فضای اجتماعی اصلی قصه‌ها و وارد شدن به فضای فانتزی مورد علاقه مدیری، زهر طنازی كلمات نویسنده اصلی را می‌گیرند و در نهایت با گوشه‌ و كنایه و در لایه‌های پر از فانتزی تصویر محو می‌كنند. نگاه كنید به ایده هم‌شغل بودن تمام اعضای خانواده در اپیزود‌های مختلف سریال كه ممكن است فقط برای چند دقیقه اول مضحك و خنده‌دار به نظر برسد.
آیا گرفتن زهر انتقادی قصه‌های اصلی در متن نوشته شده برای سریال از سر ناتوانی نویسنده‌ها برای موجه جلوه دادن این انتقاد‌ها است؟
بله، اما عوامل مهم‌تری هم برای این ردگم‌كردن‌های ظاهری و ناتوانی از نشان‌دادن فضای رئال وجود دارد كه دوتای مهم‌تر آنها عبارتند از مشكلات مواجهه با سانسور یا آستانه پایین تحمل نقد و طنزپذیری اقشار مختلف جامعه.
موضوع دیگری كه فراتر از بحث اقتباس در روایت مرد هزارچهره وجود دارد، چندپارگی و تغییر لحن پیاپی سریال در قسمت‌های مختلف است كه به یك دلیل ساده اتفاق افتاده است؛ تغییر نویسنده اصلی آن قسمت.
حق با شماست اگر مثل من این سوال به ذهن‌تان برسد كه پس سرپرست نویسندگان چه‌كاره است؟
آیا پیمان فقط به خاطر اینكه از اكثریت همكاران‌ معاصرش، باهوش‌تر است و خوش‌ذوق‌تر نباید برای كارش وقت بگذارد و همه چیز بزن‌دررویی پیش برود؟ واقعا اگر دوباره بحث وقت كم و فشار كار و توجیه‌های همیشگی قاسم‌خانی‌ها و همكاران‌اش برای روتوش كردن كار و رساندن‌اش به قواره یك كار ماندگار در میان باشد، تكراری و مسخره و غیرقابل باور نیست؟
یك گروه نویسنده چقدر دیگر باید پول بگیرد تا كارش را جدی بگیرد و فقط به اندازه یك كار روتین وقت نگذارد برای كاری كه قرار است ماندنی‌تر باشد؟
پیمان و سلیقه و شیوه طنزنویسی‌اش برای تصویر را دوست دارم اما به هر حال حاضرم به او با بازبینی سریال و تحلیل جداگانه شخصیت‌اش در هر كدام از اپیزود‌ها ثابت كنم كه او كارش را درست انجام نداده و مسعود شصتچی هرجا بنا به سلیقه نویسنده آن قسمت جور دیگری حرف زده و این مهران مدیری است كه با همسان كردن ریتم بازی‌اش در نقش یك «اشتباهی» ماجرا را یكدست‌تر به ما می‌نمایاند.
تمام چیزهایی كه در این مجال اندك نوشتم و خیلی‌های دیگر كه ننوشتم برای این بود كه بگویم مرد هزارچهره به دلیل مشكلات ریز اما مهمی كه دارد اثر ماندگاری نیست. مثل روزنامه جذاب است یا این DVDهای یكهزار تومانی كه از كنار خیابان می‌خریم تا با آن زیرنویس‌های مزخرف فارسی ببینیم.
مسئله این است كه آنقدر برای‌مان مهم نیستند كه بسپاریم‌شان به آرشیو شخصی‌مان، حالا گیرم توی ذهن.


 


منبع خبر : کارگزاران
پنجشنبه,22 فروردین 1387 - 21:35:32

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو

نظرات

کتایون
جمعه 23 فروردين 1387 - 3:24
-1
موافقم مخالفم
 

این طور اظهار نظر خیلی بی رحمانه است.در جامعه ای که خندیدن بدل به نیاز اساسی مردمش شده و از اون بدتر کسی حاضر نیست این مسئولیت و عواقبش رو به عهده بگیره.حالا که آدمهایی هستند که سینه سپر کنند و برای انجام کاری که خیلی ها فقط ادعاشو دارند قدم پیش بگذارند، با موانع و ممیزی ها بجنگند و باز هم اثر قابل توجه و قابل تاملی ارائه بدن که خود شخص شما جناب رسول زاده رو تشویق کنه به تماشای تک تک قسمت هاش بنشینید، سزاوار تشکرند یا مواخذه؟خودتون قضاوت کنید.

omid
جمعه 23 فروردين 1387 - 5:16
1
موافقم مخالفم
 

با سلام

درصورت نياز به هرگونه سوژه \ طرح اوليه و نهايي \ فيلمنامه كامل در هر ژانر و گروههي ( كودك نوجوان بزرگسال ) و در هر قالبي ( فيلم كوتاه \ سينمايي \ سريال ) و حتي به اسم خودتان بدون هيچ ادعاي بعدي \نسبت به حقوق آن ؛ مي توانيد با ايميل بنده تماس گرفته و پيغام بگذاريد در اسرع وقت جواب خواهم داد

متشكرم tamaasb@yahoo.com

dariush
جمعه 23 فروردين 1387 - 5:17
1
موافقم مخالفم
 

man naghde balaro kamelan rad nemikonam vali chand ta nokte hast ke aghaye rasoolzade behtare behesh tavajjoh kone

bayad naghd ro tori nevesht ke khanande khodesh ehsas kone ke in naghd az tarafe yek ensan ba ettelaate kafi neveshte shode, manzooram ine ke bayad neveshte ta andazeyi ghani bashe ke niazi be eshare be in ke masalan; man khodam doreye nevisandegi gozaroondam nabashe

nokteye dovvom ke mohemtar az avvalie ine ke tooye naghd nabayad az yek ghom tarafdari kard. ehsase nationalistie kazeb mitoone mardom ro az ghomhaye dige ba shoma mokhalef kone. yani vaghean be nazare aghaye rasoolzade ghomiyate in tanznevise tork az esmesh mohemtare ke be esme oon aslan eshareyi nashode?! va az jomleye shoma in bardasht mishe ke filme ghelghelak be khatere in eftezah bood ke nevisandash tork nabood.

nokyete akhar ine ke bad az har naghd hadde aghal yek bar oono bekhoon. bebin aya too matni ke neveshti chizi hast ke be darde dele mardom eshare karde bashe ya in ke neveshtat joz tarafdari az yek gorooh va doshmani ba yek goroohe dige nist

omidvaram az aghaye nima rasoolzade ham betoonim karhayi tooye cinema ya television bebinim. hatta karhayi ke moondegar nabashan

ya hagh

شادي
جمعه 23 فروردين 1387 - 12:9
1
موافقم مخالفم
 

واقعا نقدتون غير منصفانه و شايد هم از روي غرض بوده...

كمي بهتر به اين موضوع نگاه كنيد!!!

آتنا
جمعه 23 فروردين 1387 - 18:50
2
موافقم مخالفم
 

دفا عیه یا جوابییه؟

مقدمه:

انگار این موضوع نقد آثار هنری مثل خیلی از مضوعات دیگر هنوز در کشور ما نهادینه نشده است. و بعضی اوقات آن قدر ویتامین نقد خونمان بالا می زند که دیگر دوست وآشنا سرمان نمی شود . اما این نقد نماهایی که امروزه ُنقل محافل ادبی شده و در بین سایتها و وبلاگها حسابی اپیدمی شده است؛ اغلب نوشته هایه افراطی ویا تفریطی هستند که خودشان را جای نقد جا می زنند و در واقع اشتباهی هستند!!! البته نمی خواهم کلی گویی کنم و از جز به کل برسم گفتم اغلب!!!.

سریال نوروزی مرد هزار چهره هم از شر این غده ی سرطانی که گاهی اوقات خوش خیم است وگاهی اوقات بد خیم ،جان سالم به در نبرده است.

اصل مطلب:

وقتی مطلب مربوط به مصاحبه با آقای توکا نیستانی را خواندم، واقعاً تعجب کردم که چرا ایشان به حکم یک کاریکاتوریست این نکته رانادیده گرفته اند که طنز هم مانند کاریکاتور، کارش بزرگنمایی واغراق است. همان طور که اگر در کاریکاتور تخیل ،برجسته نمودن، اغراق و بزرگ نمایی وجود نداشته باشد؛ تفاوتی با یک طرح ساده نمی کند. وهمین مشخصات است که، طنز را از درام جدا و در نظر مخاطب شیرین می کند .

مسلماً ایشان بهتر از من میدانند که در نقد یک اثر، توهین به شخصیت وسابقه خالق آن، کاری به دور از ادب و انسانیت است.و هیچ عقل سلیمی نویسنده ای با سابقه درخشان را، به خاطر یک نوشته، بی سواد نمی داند.

آاقای نیستانی اپیزود مربوط به شعر وشاعری در مجموعه ی مرد هزارچهره را توهین به جامعه شعر وادب دانسته اند، وسعی کرده اند برای تمامیه شخصیت های و حتی عکس روی میز کافی شاپ و شعرهای خوانده شده ، ما به ازای خارجی پیدا کنند. که به قول آقای امیر مهدی ژوله ایشان دچار سوء تفاهم شده اند. آن هم از نوع حاد!!!.

آقای نیستانی شخصیت خانم نیکی(صاحب کافه گالری نیکی در مرد هزارچهره ) را توهین به خانم لیلا گلستان دانسته؛ و در حالی دست به دفاع از ایشان زده اند، که خود خانم گلستان کاملاً از این موضوع بی خبرند و به گفته خودشان اصلاً تلویزیون تماشا نمی کنند !!!!!!!!!!!.

لب کلام:

به هر حال امیدوارم آقای نیستانی از این مه غلیظ سوء تفاهمها!!! بیرون بیایند؛ و در گفته های خود تجدید نظر کنند

حمیرا
جمعه 23 فروردين 1387 - 19:11
-2
موافقم مخالفم
 

من از حرفهای این آقا سر در نمی آورم.

تا الان در همه روزنامه ها و سایت ها هیچ کسی نتوانسته به جز یک نقد کوچک ایراد دیگه ای از این سریال بگیره (برعکس بقیه سریالهای عید امسال و سالهای پیش). و همه آنها این کار را در نقدهایشان بهترین کار آقای مدیری می دانند. حالا شما چی میگید.... من که نمی فهمم. در نظر سنجی هایی که شده این کار با اختلاف چشمگیری اول است.

حتی نمایندگان مجلس هم از این سریال تقدیر کرده اند.

آقای مدیری بسیار محبوب است.

من هم این سریال را بهترین سریال طنز می دونم و از حرفهای عده کمی از کاربران این سایت شاخ در میارم.

این افراد چون طرفدار افراد دیگری هستند این سریال را چرت می دانند. ولی خداییش چرت ترین سریال امسال این بود ؟؟؟؟

نوع خنده ای که این مجموعه ایجاد می کرد از سر تفکر بود (ما نباید نقد های تندی که در این سریال می شد را با قلقک یا.... مقایسه کنیم. این کجا و آن کجا) و نه به خاطر تمسخر و لودگی بازیگران آن.مدیری خود در نقش اصلی بسیار خوش در خشید .مدیری باز هم تفا وتهای خود را به نمایش گذاشت و موقعیت خود را به عنوان شاه ماهی طنز تلویزیون ایران تثبیت نمود.

از همه شما کاربران عزیز عا جزانه تقاضا دارم اگر به بازیگر خاصی علاقه دارید تو رو خدا فقط به خاطر بالا بردن آن شخص دیگری را سعی نکنید پایین بیاورید. و نظر های خود را به دور از غرض ورزی بیان کنید.

ولی این حرف شما را قبول دارم که آقای قاسمخانی سرپرستی درستی روی متن ها نداشت ولی با وجود آقای مدیری زیاد یا اصلا نمایان نمی شد. آقای مدیری بسیار زیبا اشتباهات نویسندگان را می پوشاند. مهران فوق العاده است.

آقای نیما رسول زاده من شدیدا بر خلاف شما مرد هزار چهره را اثر ماندگاری هم در تاریخ طنز تلویزیون وهم در آثار آقای مدیری می دانم.هم از لحاظ جنس بازی ها وهم از لحاظ تازگی و طراوتی که داشت ونقد جامعه امروزی عالی بود. اگه یک نگاهی که به نقد های این مجموعه می شود در مجلات و روزنامه بیندازید کاملا به حرفم خواهید رسید. من حتی یک نقد منفی هم از این سریال نخواندم. آیا شما فقط درست می گویید و مردم و منتقد های دیگر در روز نامه های معتبر غلط؟

در ضمن جا دارد همین جا از آقای مقدم .. رامبد جوان هم به خاطر زحمتهایی که برای ساخت سریالهای امسالشان کشیدند هم تشکر کنم.


جمعه 23 فروردين 1387 - 20:17
-1
موافقم مخالفم
 

kamtar cherto pert benevisid,dige behtar az in serial chi mikhastin???


جمعه 23 فروردين 1387 - 20:29
2
موافقم مخالفم
 

درسته موافقم البته بعضی جاهاش تو ذهنم می مونه اما کار خیلی درخشانی نبود مقدمه ای بود تا مدیری شاید نیش طنز رو تندتر کنه

raya
جمعه 23 فروردين 1387 - 21:24
-1
موافقم مخالفم
 

سلام سلام

اگر فقط با دید متفاوت و نگاه از زاویه ی دیگر فکری به

" مرد هزار چهره " نگاه کنیم می توان گفت اثر ماندگاریست و

می تواند آرشیو هم شود چون تا مدت ها در موردش نظرات مختلف بیان می شود

اگر قرار بود این نقد های تند و تیز در شکل اصلی جامعه و وضعیت فعلی بیان شود که طنز نمی شد یکی از ابزارهای طنز استفاده از فضای فانتزیست که در اینکار بخوبی از آن بهره گرفته شد اما همین اجرای فانتزی هم موج انتقادات غیر منصفانه را به سمت نویسندگان گسیل داشت

در مورد تغییر شخصیت روایی مسعود شصتچی اگر هم نقصی در کار نویسندگان و سرپرستی وجود داشته باشد که ندارد

حداقل می توان به هنرمندی این ابر ستاره در یکدست کردن اجرایی نقش اعتقاد پیدا کرد

به هر حال آخرین کار" مهران مدیری" در حدی بود که در وضعیت فعلی طنز ایران نتوان به سادگی از کنارش گذر کرد

داریوش صیادی
شنبه 24 فروردين 1387 - 11:22
3
موافقم مخالفم
 

بعضی ها مثل شما آقا نیما این قدر خودشونو جدی می گیرن که....بگذریم...خود شما هم چندان ماندگار نیستید اما هنرمند واقعی تا همیشه هست ....اورسن ولز یادت بیاد....

نرگس
شنبه 24 فروردين 1387 - 23:15
0
موافقم مخالفم
 

آيا باز هم با اين همه نظر در رابطه با نقد هاي اشتباه شما در مورد سريال مرد هزار چهره مي توانيد اين قدر بي انصافانه قضاوت كنيد؟؟!!

(البته اگر از نظر مردم و كساني كه به كلاس فيلمنامه نويسي نرفته اند براي شما اهميت داشته باشد!!)

سجاد
يکشنبه 25 فروردين 1387 - 10:53
0
موافقم مخالفم
 

سلام .

من كاملا با نوشته هاي داريوش موافقم . حرفي براي گفتن ندارم اما سعي ميكنم از نوشته هاي شما دوستان استفاده كنم .

از داريوش هم تشكر ميكنم چون فكر مي كنم منطقي ترين جملاتي رو به متن رسول زاده گفت كه خودم تا قبل خوندنش مشغول جمله سازيش بودم .

پيروز باشيد

نازي
يکشنبه 25 فروردين 1387 - 11:20
-1
موافقم مخالفم
 

اين سريال يك سريال طنز بود كه با توجه به تاريخچه سريالهاي اينچنيني در ايران، بايد بپذيريم كه در خيلي از زمينه ها اولين بود. اسم سريال رو يك بار ديگه مرور كنيم بد نيست. مرد هزار چهره. پس از اولش قرار نبوده مسعود شصت چي با يه شخصيت تو تموم قسمتا ظاهر بشه. من به عنوان يه بيننده، فكر مي كنم حتي اين تنوعي كه به سختي مورد انتقاد نويسنده محترم شده بود، براي منِ تماشاچي به جذابيت سريال اضافه كرده بود. چرا كه بيماري بيشترين سريالهاي طنز تلوزيوني ما تكراري بودن ماجراهاي اونهاست. يه جوراي با ديدين 10 قسمت هر كدوم از سريالها ميتونيم رفتارهاي تك تك هنرپيشه ها رو در ساير قسمت ها پيش بيني كنيم. پس بايد بپذيريم مرد هزار چهره شروعي تازه بود براي تنوع. و به نوبه خودشبه عنواني يك سريال طنز براي تماشاچي منحصر به فرد و ماندني هم خواهد بود. از كليه عوامل اين سريال به خاط زحماتي كه در تهيه اين سريال كشيده اند كمال تشكر را دارم

یاسمین
يکشنبه 25 فروردين 1387 - 14:43
0
موافقم مخالفم
 

سلام

آقای مدیری خسته نباشین اما خداییش شبهای برره کجا و این سریال کجا ؟؟!!!!

من قبل از عید وقتی فهمیدم قراره از شما فیلم پخش شه ، خیلی خوشحال شدم گفتم عید هیچ جا نمی رم دیگه !!!!

اما اما اما .... چی بگم ..... !!! خیلی جالب نبود . خودت فیلمو کشیدی بالا . هر کی دیگه جای نقش شما بود .فیلمو نفرینش میکردن !!!!

به امید کارهای بهتر بعدی !!!!

صامده
يکشنبه 25 فروردين 1387 - 20:34
1
موافقم مخالفم
 

سلام. من نمی دونم اگه نویسنده های این برنامه تعدادشون سه نفر نبود بعضی از این "مخالف خون" ها می خواستن چه کار کنن؟! مگه این سریال اولین کاری بود که تعداد نویسنده هاش از یکی بیشتر بود؟ اتفاقا به نظر من اینکه مسعود با رسیدن به هر موقعیتی مدل ادا درآوردن و حرف زدنش رو هم سعی می کرد تغییر بده خیلی جالب بود. ببینم استاد فخیم زاده راجع به برداشت آزاد و ایده ی اوایه چیزی براتون نگفته بود؟ من اتفاقا این رو نقطه ی قوت گروه نویسندگان کارهای آقای مدیری می دونم که در شرایطی که " اجازه ندارن " بیشتر از یه حدی رک حرف بزنن ولی باز هم با کمک فانتزی ; سعی می کنن تا جایی که می شه جدی ترین مسائل روز جامعه رو به نقد بکشن و همیشه برای افراد اهل تفکر هم حرفی برای گفتن داشتن... . ضمن اینکه معتقدم مهران مدیری نقطه ی عطف دیگری در زمینه ی طنز ایجاد کرد و این سریال نه تنها به آرشیو ذهن من پیوست بلکه در آرشیو فیلمهام هم قرار گرفت. از کنارش نمی گذریم....اصلا !

سيما
دوشنبه 26 فروردين 1387 - 10:35
0
موافقم مخالفم
 

آقاي رسول زاده كار مهران مديري يه شاهكار بودخ و بس .............................................................

زياد تند نرو.....

علی
دوشنبه 26 فروردين 1387 - 12:57
0
موافقم مخالفم
 

به نظر من سریال آقای مدیری از نظر وجه کمدی و در مقایسه با سایر کارهای خودشان و کارهای همزمان مثل کار آقای مقدم بسیار برتر بود و مهمترین نقطه قوت آن بازی زیبا و پخته خودشان بود که در دایره زنگی هم شاهد آن هستیم . این یعنی پیشرفت ایشان و از این بابت یعنی پیشرفت آقای مدیری . جلوی پیشرفت ها را نگیریم .مدیری استعداد دارد.

منصوره
جمعه 30 فروردين 1387 - 3:13
-1
موافقم مخالفم
 

خيلي تند رفتي

اين طور نگاه كردن انصاف نيست

بي معرفتيه

قدر نشناسيه

مديري براي طنز كشور ما خيلي زحمت كشيده

يه ذره سفيد تر نگاه كن اين ليوان نيمه پر هم داره

جاوید
يکشنبه 1 ارديبهشت 1387 - 16:23
-3
موافقم مخالفم
 

آقا لطفاً زر مفت نزنین و حسودی نکینن

استاد مهران مدیری و استاد پیمان قاسم خانی بی نظیرند

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       





             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 0.788639068604 seconds.