علیرضا
پنجشنبه 15 فروردين 1387 - 20:58
0 |
|
|
|
باران کوثری در این فیلم فوقالعاده بود.تنها کسی که در میان بازیهای تیپ،بازی شخصیت ارائه میداد و در مقابل ابر،شاهرخشاهی و بهداد سه چهره متفاوت داشت.البته من میدانم که خیلیها بلافاصله موضع میگیرند که او هیچ کار خاصی نکرده.به هر حال این بازی احتمالاً دیده نمیشود.منتظرم ببینم حداقل یکی از آن منتقدهای مجلهی از ریختافتادهی «فیلم» به بازی چندبعدی او اشاره میکنند یا نه.
|
pouyan
پنجشنبه 15 فروردين 1387 - 23:54
0 |
|
|
|
ولي من ضرورت دل رحم نشون دادن باران كوثري رو نفهميدم.از اونجايي كه قولش به سرهنگ راجع به 2 تا بوق رو انجام داد.يا زماني كه داشت فيلم پر ميكرد از محمد(صابر ابر) تعريف كرد و واسش ناراحت شد......يعني چيو مي خواست بگه؟
|
جواد
جمعه 16 فروردين 1387 - 1:15
0 |
|
|
|
درود بر شما بازيه باران كوثري مثل هميشه عالي و روان بود درود بر بانوي سينماي ايران ------------------------------------------------- نقدتون هم خوب بود به يك سري از موضوعات در فيلم اشاره كرديد كه من اصلا دقت نكرده بودم . مرسي
|
جمعه 16 فروردين 1387 - 2:42
0 |
|
|
|
درست به اندازه ی سریال های مزخرفش افتضاح بود
|
علیرضا
جمعه 16 فروردين 1387 - 4:14
0 |
|
|
|
آقای pouyan !شیرین(باران کوثری)تنها در پی بهرهکشی و سوءاستفاده است و اعتنایی به درگیریهای همسایهها ندارد.همانطور که بقیه هم یا او را نادیده میگیرند یا مثل تیپی که امین حیایی بازیاش می کند قصد سوءاستفاده از او را دارند.در این میان سه نفر رابطه دیگری با شیرین دارند.یکی محمد(صابر ابر) که رابطهاش از دیشب با شیرین شکل گرفته و درهمان سکانسی که مشغول نصب دیش ماهواره است،متوجه محبتی هرچند سطحی و گذرا بین این دو میشویم.در مورد خسرو(شاهرخشاهی)فقط یک بازی گذرا و اغواگرانه را شروع می کند و در نهایت به او هم رودست میزند.در مورد سرهنگ نگاه کنید به آن سکانسی که سرهنگ در ساختمان در حال ساخت،کنار سفره کارگران نشسته و از اعلیحضرت و گفتههای نغزش میگوید.شیرین برخلاف همیشه خیلی ساده و صادقانه از او میپرسد که منظور از «پشت در اتاق خوابتون»چیست.این هم به نظرم سکانسی است که نشان میدهد شیرین توهمات سرهنگ را صادقانه یافته.بنابراین واکنش او در ماشین حامد بهداد کاملاً درست بود.در حقیقت چون آدمهای مجتمع را مثل خودش حقیر و پی منفعت میبیند مثل آب خوردن به آن ها دروغ میگوید و دورشان میزند.در مورد محمد و صابر ابر اما یک لحظه یادآوری است که او را مردد می کند. البته من به هیچ عنوان معتقد نیستم که همهی اینها در فیلمنامه آمده.مثلاً اگر همنل لحن کودکانهی باران کوثری در کنار سفره و بعد در مواجهه با عصبانیت محمد نبود برای من هم قابل باور نبود که دختری با این مشخصات برای مزخرفات سرهنگ تره خرد کند.
|
siavash
جمعه 16 فروردين 1387 - 4:56
0 |
|
|
|
mer30 . film khgob bod kheyli khosj=ham omad az onjaii ke to jashnvare faghat 1 shab ekran shod va kheyl shologh shod delam mikhaas bebinam zahemate khanome bakht avar be koja reside ke mardon injori moshtaghane bara film dasto pa mishkanan ta zod taraz baghie filmo bebinan . vaghti filmo didam fahmidam arzesh dashte .
|
علیرضا
جمعه 16 فروردين 1387 - 6:16
0 |
|
|
|
بیشتر بار کمدی فیلم رو مدیری بود و سوالات متناقض اون دختر کوچولوی فیلم . از صحنه های دیگه جالب فیلم غافلگیری هایی که با زوم دوربین روی تصاویر بود. فیلم مرتب تماشاگر رو غافلگیر میکرد. اون صحنه افتادن درخت و اره اره شدن اون درخت بهمراه موزیک دوره گردها با موزیک "به رهی دیدم برگ خزان افتاده ز بیداد زمان"
|
حميد
جمعه 16 فروردين 1387 - 10:43
0 |
|
|
|
اولين ساخته بخت اور خوب بود . بازي باران هم تبريك مي گم براي چندمين بار ثابت كرد كه بهترين بازيگر زن سينماي ايران است
|
سحر
جمعه 16 فروردين 1387 - 10:44
0 |
|
|
|
اصلا فيلم جالبي نبود... جالبه كه ميبينم از اين فيلم تعريف مي كنيد..! قبول دارم بازي ها خوب بود ولي واقعا هدف از ساخت اين فيلم چه بود؟ ميشه توضيح بديد؟
|
صامده
جمعه 16 فروردين 1387 - 13:0
0 |
|
|
|
"دایره زنگی"عالی بود.بازی آقای مدیری هم بهترین نقطه ی قوت فیلم بود.
|
جمعه 16 فروردين 1387 - 13:15
0 |
|
|
|
من اون قسمت رو که باران از دختر بچه بلیط نگرفت را مکمل خوبی برای نشان دادان شخصیت یه موجود معصوم در حال غرق در کلان شهری مثه تهران می دونم
|
amir
جمعه 16 فروردين 1387 - 13:27
0 |
|
|
|
aghaye poor amin e aziz;age betooni yekam az in kalamate gholombe solombe ke por vazehe faghat vase effe migio mikhai khodeto gonde koni,kam koni kheili khube!
|
moham
جمعه 16 فروردين 1387 - 13:30
0 |
|
|
|
مرسی... بازم نقد از این فیلم بذارین... فیلم ابعاد زیادی داشت که دیده نشد و روی سکانس به سکانس این فیلم باید بحث کرد... بازیها هم همه عالی بود مخصوصا باران کوثری و حامد بهداد...فیلنامه بسیار قوی داشت ...چی جوری واقعا این همه کاراکتر و داستان رو میشه اورد رو کاغذ؟؟!! کاریه که فقط از عهده اصغر فرهادی بر میاد...
|
ياس
جمعه 16 فروردين 1387 - 13:57
0 |
|
|
|
واي به حال سينماي ايران و ما هايي كه تو ايرانيم و سينما دوست . البته مردم ما الان اينگونه سريالهايي كه اكران ميشود را بيشتر مي پسندند تا فيلمهايي كه هرگز سينما داران حاضر نشدند تا قبول كنند و يا فيلمهايي كه واقا حيف شدند مثل سنتوري .
|
مرجان
جمعه 16 فروردين 1387 - 14:28
0 |
|
|
|
به نظر من فیلم هرچند که می خواست حرفهای مهمی بزنه ولی اونقدر شلوغ پلوغ و قر وقاطی بود که اصلا نتونست این کار رو بکنه بار طنز فیلم هم اونقدر نبود که خیلی به چشم بیاد در حد خیلی محدود وبا موضوع جدی در باره ریتم هم بر خلاف متن بالا من فکر می کنم خیلی کسل کننده و خسته کننده بود منتظر اتفاق خاصی نیستیم ودربیشتر جاها نشاطی که گفته می شه اصلا دیده نشد
|
جمعه 16 فروردين 1387 - 14:30
0 |
|
|
|
نقش باران یه ظرافتهایی داشت که با وجود این همه بازیگرو...طبیعی بودکه دیده نشه
|
جمعه 16 فروردين 1387 - 15:17
0 |
|
|
|
hedieh :((
|
علی . میم
جمعه 16 فروردين 1387 - 16:12
0 |
|
|
|
فیلم نسبتا خوبی بود حداقش این بود که آدم همون اول فیلم نمتونه آخر فیلم رو حدس بزنه و آخر فیلم هیجان زده می شه شایدم فقط من اینجوری شدم ؟
|
فرهاد
جمعه 16 فروردين 1387 - 17:53
0 |
|
|
|
این فیلم رو در اریکه ایرانیان به اتفاق ده دوازده نفر از دوستان و آشنایان در سنین مختلف و سطوح فکری مختلف تماشا کردیم. پس از پایان فیلم همه روی یک صفت در مورد این فیلم متفق القول بودند : افتضاحححححححححححححححححححححححححححححححححح بود !
|
rashin
جمعه 16 فروردين 1387 - 18:1
0 |
|
|
|
عالي بود مخصوصا بازي باران و حامد
|
سهیل
جمعه 16 فروردين 1387 - 21:13
0 |
|
|
|
من هم باران کوثری را به عنوان یکی از بهترین بازیگران زن سینمای ایران می شناسم در کارنامه او فیلمهای خوب زیاد است اما به نظر من باران کوثری بعد از ایفای نقش در روز سوم و خون بازی که برای او سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را به ارمغان آوردند باید در انتخاب فیلمهای آینده اش بیشتر دقت کند به نظر من نه توفیق اجباری و نه دایره زنگی در حد باران کوثری نبود
|
Neema
جمعه 16 فروردين 1387 - 22:27
0 |
|
|
|
خیلی فیلم بدی بود! هیچ جای دفاعی نداشت!
|
بیتا
شنبه 17 فروردين 1387 - 1:36
0 |
|
|
|
تویی که میگی افتضاح بود ...چیزی که افتضاحه دید محدود تو و امثال توه که وجود یه همچین فیلم بزرگی رو در چنین شرایط مزخرفی درک نمیکنی فیلمی که خواست امثال تو رو با طنزای درد ناک و گریه آورش تکون بده ولی شعور مردم کجا رفته افسوس... بازیگرا هم همشون عالی بودن باران چقدر قشنگ نشون داد که توی این شهر شلوغ و پلوغ که هر کسی به نفع خودش داشت ازش استفاده میکرد یکی هم پیدا شد که به ضرر خودش و به نفع شیرین یه کاری کنه و اون چقدر صادقانه با نگاه و غم توی صداش بی معرفتی و بعد پشیمونی نسبت به رفتارش در برابر محمد رو نشون داد
|
ali.m
شنبه 17 فروردين 1387 - 1:41
0 |
|
|
|
nima eine hamishe aaliee .in bazigar dar tamame naghsha harf baraie goftan dare
|
SONIA
شنبه 17 فروردين 1387 - 1:44
0 |
|
|
|
nima faghat khoooob bood
|
شنبه 17 فروردين 1387 - 1:54
0 |
|
|
|
خب به سلامتی یه فیلم ساز نمای دیگه(فقط که تماشاگر نما نداریم) به جرگه ی این خیل رو به گسترش اضافه شد.
|
shahin
شنبه 17 فروردين 1387 - 5:17
0 |
|
|
|
man ke fekr mikonam in agay farhad va ashnahash az avamel yeki az filmhay dar hall ekran bodan ke gazabiat bish az had film haleshono bad karde ya dar vage haleshono gerefte
|
sara
شنبه 17 فروردين 1387 - 5:22
0 |
|
|
|
ey kasi ke esmeto nazadi betereke cheshme hasood
|
شنبه 17 فروردين 1387 - 6:38
0 |
|
|
|
با سحرموافقم واقعا چی داشت بگه با اون همه شخصیتهایی که درست بهشون پرداخته نشد
|
asal
شنبه 17 فروردين 1387 - 15:44
0 |
|
|
|
baziye baran kosari kheili mamoliye va aslan dorost nist ba vojode in hame bazigare zane khob be on begim banoye sinamaye iran!!!!!!!
|
پريسا
شنبه 17 فروردين 1387 - 16:19
0 |
|
|
|
خوب درك اين فيلم كار هر كسي نيست. اين فيلم قدرت ادراك مي خواست. نيما هم مثل هميشه عالي بود.
|
گلاب
شنبه 17 فروردين 1387 - 17:25
0 |
|
|
|
به نظرم فيلمنامه اش خيلي خيلي خوب بود بازي باران كوثري و مهران مديري خيلي خوب بود بهاره رهنما هم خوب بازي كرد
|
يکشنبه 18 فروردين 1387 - 1:25
0 |
|
|
|
khob bod ye vazhast bad bod ham hamintor ,shayad bayad goft bayad didesh man dostesh dashtam ,,
|
آرش
يکشنبه 18 فروردين 1387 - 17:6
0 |
|
|
|
چرا میگین خوبه؟ اصلا 2 دقیقه فکر کنین منظورش چی بود از این همه بدو بدو و شلوغی با اون روش فیلمبرداریه مسخره اش
|
مصطفی
يکشنبه 18 فروردين 1387 - 23:1
0 |
|
|
|
فیلم مبتذل خوبی بود
|
کیان
يکشنبه 18 فروردين 1387 - 23:16
0 |
|
|
|
کار در عین سادگی پر ار کلمه ، استعاره و مفاهیم پیچیده روانشناسی بود ،پر از اتفاق و به شلوغی زندگی همه ما از یک فول شات از زندگی همه ماها چهار تا دیوار اونورطر که یا لبخندند یا فریب ،همه ظاهرها عالی و دلچسب و خواستنی و لی پلید و ترسناک به خدا این آدمها ما هستیم نه همسایه هامون بعد از مدتها یه کار دلچسب و دو بار رفتیم سینما دیدیم در سکوتو اضطراب ترس از خودمون راجع به بازی ها هم فقط یه کلمه میشه گفت 2 پلان اول ،آخر حامد بهداد باز هم شاهکااار ،خلاقیت روانی بازیگری ، بازی ساز
|
محسن
دوشنبه 19 فروردين 1387 - 18:30
0 |
|
|
|
اقای مصطفی دید شما سطحی و مبتذله که تا توی یه فیلمی طنز وجود داشته باشه با سطحی نگری اونو مبتذل مینامید درک طنز دایره زنگی احتیاج به شعور بالا داره
|
reza faridian
سهشنبه 20 فروردين 1387 - 4:39
0 |
|
|
|
استاد امید روحانی درخشید ، افرین به او که در هر رشته ای که پا می گذارد همچون ستاره قطبی می درخشد . دستش را می بوسم و به او درود بی پایان می فرستم .
|
مهدی _ ها
سهشنبه 20 فروردين 1387 - 9:35
0 |
|
|
|
من واکنشی که توی سینما دیدم واکنش ادمای بود که از دایره زنگی انتظار دیگه ای داشتن (انتظار فیلمی سرگرم کننده ودیگر هیچ) ولی یکم تخصصی تر به فیلم نگاه کنیم ،دایره زنگی فیلمی بود با فیلم نامه قوی وداستانی نو که به مسائل جامعه پرداخته بود .ریتم فیلم تند بود و خیلی از تماشاکن ها رو کسل کرده بود(اکثرشون سطحی و بادید عامیانه به فیلم نگاه می کردن) در کل به خانم پریسا بخت آور خسته نباشید میگم وامیدوارم همین مسیرو ادامه بدن
|
مهدی کوبریک
سهشنبه 20 فروردين 1387 - 23:42
0 |
|
|
|
ماشالا مهدي خان پور امين... خيلي خوب نوشتين... ولي فكر كنم از ترس اينكه نكنه كليت نقدتون زير سوال بره يه ذره از ته ش زدين... تازه داشتين گرم ميشدين... ولي فيلم... دايره زنگي (اينجا تهران است) همه جوره فيلم فرهادي بود... ديگه يك كسي چقدر بايد توي هر فيلمي كه فقط پاشو ميذاره همه ي فيلم رنگ اونو بگيره؟ كنعان مثال كميه؟ مطمئنم اگه زاواتيني كبير اينجا بود ميگفت بعد از ۳۲ سال از مرگم ديگه دوره ي -عشق در شهر- براي مردم تموم شده... دوره ي اصغر فرهادي شروع شده... دوره ي شادمهر راستين عشق معماري... دوره ي كارگران مشغول كارند... عمو گودار كه بيخود نميگه سينما با گريفيث شروع شد و با عباس آقاي كيارستمي تموم شد... هر چند اگه اينجوري باشه اصغر فرهادي ميره توي ضميمه ي آخر جلد يك كتاب سينما... توي آخرين پيوست... دايره زنگي همه ش فيلمنامه بود... درسته كه به قول كازبيه ي بزرگ پر از -تدوين درون تصويري- بود ولي يه هو دنبال موتور رفتن وقتي ما پيگير شخصيت هاي پرايد هستيم و كات به دم در آپارتماني كه قراره فردا صبح چه ها كه توش نشه فقط فيلمنامه است... دو تا پنج كيارستمي ببر به جاي ده همه ش فيلمنامه ي... ممكنه عكس ژول داسين توي اتاق خسرو كار خانوم بخت آور يا طراح صحنه باشه ولي سوراخ توي پرده ي سياه كه از توش ديش ماهواره ديده ميشه كار فيلمنامه است... صداهاي بيرون قاب كار بخت آور نيست... گذاشتن جديدترين فيلم هندي مقابل پنج كيارستمي كار فيلمنامه است... گذاشتن اميد روحاني بزرگ توي نقش يكي كه درك فيلمش كلنگه فوق العاده است... البته لحظه ي شعاريه نگرفتن بليت از اون دختره ممكنه كار خانوم بخت آور باشه... ولي خب وقتي تيتراژ پاياني اومد به تنها چيزي كه فكر ميكردم اين بود كه اگه اصغر فرهادي ميخواست -اينجا تهران است- عبدالله زاده رو بازسازي كنه چي از آب در مياورد؟ وقتي يه ذره واسه خودم لوس شدم گفتم حتما دايره زنگي ميشد ديگه... با تشكر از همه ي عوامل و بچه هاي مادرزن سلام و شهناز افشار و مجنون ليلي و اينا كه كاري ميكنن بقيه هم بتونن نفس بكشن بقيه ي سينماي ايران تا اطلاع ثانوي دست اصغر فرهادي و پرويز شهبازي و امير قادريه (البته اگه امير قادري بخواد قدر خودشو بدونه)... و البته حاج آقا ميركريمي و سامان سالور و شايدم ماني حقيقي. ماشالا توصيه ي مسعود خان كيميايي كه در گوش امير قادري توي -آقاي كيميايي- ميگه: -آقا قادري! شما كه ميتوني... بچه ها رو دور خودت جمع كن و عين كايه دو سينما يه موج نويي چيزي راه بندازين ديگه- ... خب گوش كن آقا قادري...
|
ساغر
چهارشنبه 21 فروردين 1387 - 0:57
0 |
|
|
|
همه چیز عالی وقابل تحسین بود.ازهمه بیشتر نیما ودیگرهیچ.
|
فرامرز
چهارشنبه 21 فروردين 1387 - 2:35
0 |
|
|
|
فیلم بسیار خوبی بود و دارای فیلنامه بسیار قوی بازی ها خوب بود اما نه در حد اینکه عالی باشه وقتی فیلم را میدیدم احساس اینکه دارم خودم را در فیلم می بینم کاملا حس میشد و این بر میگرده به این که فرهادی نسل ما را می شناسه باران کوثری خوب بود ولی نمیشه گفت عالی چون بازی میشه عالی که اگه به یکی دیگه بدی به این خوبی بازی نکنه
|
سارا محبی
پنجشنبه 22 فروردين 1387 - 17:57
0 |
|
|
|
اقای مهدی کوبریک ! دو تا ایراد به نوشته ات دارم اولا لحن متنت اشکال داره وگنگه می تونستی نظراتتو واضحتر ورساتربنویسی بعد هم از کسی که اهل سینماست بعیده که در این دوره وزمونه اینقدر عقب مونده فکر کنه و موفقیت خانمها برایش ثقیل باشه با اینکه منهم مثل تو معتقدم که اصغر فرهادی فیلمنامه نویس فوق العاده ایه اما فکر میکنم بازی خوب همه بازیگرها وریتم و فضای خوب فیلم کار کارگردانه اگه باور نداری می تونی مصاحبه های بعضی از بازیگرها رو که راجع به فیلم صحبت کردن بخونی در ضمن اینکه فیلم هیچ شباهتی به اثار قبلی فرهادی نداره و فکر می کنم در مورد کنعان هم همین اشتباهو داری می کنی چون اون فیلم هم شباهتی به فیلم های اقای فرهادی نداره
|
مهدی کوبریک
پنجشنبه 22 فروردين 1387 - 22:11
0 |
|
|
|
سلام به سارا خانومه محبی. مرسی از نظرتون. اصغر فرهادی عين هیچکاک و گودار و هاوارد هاوكس نيست كه توي تاريخ سينماي هنري گريگور برتولوچي دربارشون بگه به نظر من فيلمساز مولف كسيه كه اگر تيتراژ اول و آخر فيلماشو بزنين و همه ي فيلماشو پشت سر هم نگاه كنين تابلو باشه ماله يه كارگردانه. اصغر فرهادي فقط يه دانش آموخته ي تئاتره (يه حرف ساده زدم= دانش آموخته :))... اما بهتر از خيلي از سينما خونده ها قاب و قدرت تدوين رو ميشناسه و بهتر از هر درام نويسي چفت و بست هاي يه فيلمنامه رو درك ميكنه... با تموم وجودش ساده ترين اصل رو درك كرده: -نگو! نشون بده- شايد زود باشه ولي رد پاي اصغر فرهادي چيزي نيست كه بشه كتمانش كرد... تا حالا كه اينجوري بوده... تكه ي پاره شده ي مانتو ترانه عليدوستي توي كنعان يه شاهكار بود... نبودن حتی یه ذره بازی غلو شده و ادا در نياوردن خیلیه... روونیه صابر ابر و صدای بیرون قاب جیغ زدن فوق العاده است... اين فقط كار فرهاديه... چقدر بايد هر جا فرهادي فقط اونجا راه رفته پر رد پاش باشه تا معلوم بشه اگه اون همه ستاره ي آسموني مولف الان نيستن ولي يه مصداق واقعيه مولف اينجا هست كه پاهاشم روي زمينه... ممنون. (ماشالا آقا پورامين كه يكي از پركامنت ترين مقاله هاي سينماي ما رو بعد از جشنواره نوشته...)
|
رضا
شنبه 31 فروردين 1387 - 23:47
0 |
|
|
|
منم چند نکته رو بگم 1- تقابل صدای اره موقع بریدن درخت وسط خیابون با صدای موزیک و دایره زنگی و در صحنه دیگر نامگذاری دیش ماهواره به دایره زنگی تشبیه تلویزیون خودمون بود به صدای نخراشیده اره که بسیار زیبا بود 2- محدودیت های پدر برای فرزند فیلمسازش و غیرت نابجای او باعث شد که ارتباطی بین پسر با دختر خیابانی شکل بگیره که بمراتب بد تر از حالت اول بود و نشانه موفق نبودن تعصب ها در تربیت فرزنده 3- خانواده به اصطلاح مذهبی هم در تراس خونه دیش داشتند. دقت کردین؟
|
آریا2008
سهشنبه 26 شهريور 1387 - 19:3
0 |
|
|
|
دوستان درود یه آهنگی مال ماشین شریفی نیا بود اين اهنگ سه چهار بار تو فيلم پخش ميشه ! ( به صورت كوتاه و زماني كه شريفي نيا داخل ماشين هست ) کسی می دونه مال کیه خیلی دنبالشم حتما خبری بده ممنون می شم
|
آنوشا
سهشنبه 1 ارديبهشت 1388 - 19:7
0 |
|
|
|
این جا تهران است...
آريا2008 اگه آهنگ رو پيدا كردي به منم بگو از چه سايتي گرفتيش
|