سينمای ما - گزارش جشنواره امیر قادری - 1: اهورا بیشه و سبیل / افتتاحیه جشنواره فجر برگزار شد
سه‌شنبه 13 بهمن 1388 - 7:36

I نظرسنجی I

بهترین فیلم جشنواره 28 را انتخاب کنید




سينماي جهان
من تسلیم شده‌ام
همه چیز با فیلمنامه آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد
جورج كلوني این بار واقعا روانه بيمارستان شد
مریل استریپ امسال هم گزینه اصلی اسکار است
جیم شرایدن برای فیلم تازه‌اش دنیل کریگ را انتخاب کرد
سایت‌اند ساند 50 فیلمساز نامتعارف سینما را معرفی كرد
معرفی کامل فیلم «جی آی جو: ظهور کبرا» - حامد مظفری
سال‌هایِ از دست رفته (یادداشت گِئورگ ویلیامسون بر فیلم «تابستان» ترجمه پیمان جوادی)
گفتگویی با استاد ژاپنی انیمیشن جهان به بهانه نمایش فیلم تازه‌اش
قسمت‌های پنجم و ششم «اسپایدرمن» را نویسنده «زودیاک» می‌نویسد
فرار بزرگ (یادداشت برایان لوری –ورایتی- بر مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان: فصل اول» ترجمه پیمان جوادی)
معرفی کامل «آدم‌های بامزه» - حامد مظفری


استشهادي براي خدا


  (34 رأي)

گارگردان :
علیرضا امینی
ماجراهای اینترنتی


  (20 رأي)

گارگردان :
حسین قناعت
تنها دوبار زندگی می‌کنیم


  (132 رأي)

گارگردان :
بهنام بهزادی
صداها


  (91 رأي)

گارگردان :
فرزاد موتمن
محاكمه در خيابان


  (317 رأي)

گارگردان :
مسعود کیمیایی
آقای هفت رنگ


  (67 رأي)

گارگردان :
شهرام شاه حسینی
نیش و زنبور


  (96 رأي)

گارگردان :
حميدرضا صلاحمند
کتاب قانون


  (342 رأي)

گارگردان :
مازیار میری
دو خواهر


  (1333 رأي)

گارگردان :
محمد بانکی



گزارش جشنواره امیر قادری - 1: اهورا بیشه و سبیل / افتتاحیه جشنواره فجر برگزار شد
گزارش جشنواره امیر قادری - 1: اهورا بیشه و سبیل / افتتاحیه جشنواره فجر برگزار شد


سینمای ما - امیر قادری: 1- خب خب خب. افتتاحیه جشنواره فجر برگزار شد و همه چیز مطمئن پیش رفت. سوتی کم بود و ریتم هم چندان خسته کننده نبود. آدم‌ها آمدند آن بالا چند ثانیه‌ای ایستادند و حرفی زدند و بعدش زودی رفتند پایین. موسیقی و تقدیر و پخش کلیپ هم داشتیم. ما جماعت حاضر هم روی صندلی‌های پرتعداد وزارت کشور نشستیم و کف‌مان را زدیم. فکر کنم این دیگر مراسم ایده‌آل همه بود. ظاهرا به هدف‌مان رسیده‌ایم. خودمان را کاملا اخته کرده‌ایم. از کار انداخته‌ایم و صدایش را هم درنمی‌آوریم. مراسم افتاحیه دیشب جشنواره فجر همه ما را به آرزوی‌مان رساند. در برابر هزار و یک باید و نباید فرهنگی و سیاسی و اجتماعی، سوتی ندهیم. عوض‌اش هیچ اتفاقی هم نیفتد، نیفتد. این است آرمان این روزهای همه ما. در هر مقامی و در هر زمینه‌ای. خرابی پروجکشن و تصاویر قاطی پاطی روی پرده را اگر کنار بگذاریم، چیز زیادی برای بهانه گیری باقی نمی‌ماند، همان طور که چیزی برای گفتن باقی نمی‌ماند.


 2- دیشب و در تالار بزرگ وزارت کشور، هیچ جایی و چیزی برای ابراز وجود، وجود نداشت. هیچ کس بزرگ نشد، هیچ کس هم کوچک نشد. این سیستم جدید مدیریت است. کاش حداقل مدیران فرهنگی، خودشان را مثل سابق تحویل می‌گرفتند. آن وقت باز چیزی برای گفتن بود. حداقل قری می‌زدیم، حالی می‌بردیم. مراسم دیشب اما برگزار شده بود تا اتفاقی نیفتد. تا بهانه‌ای دست کسی نیفتد. بهانه دست هیچ کس. نه روشنفکر، نه لات، نه مخالف، نه موافق، نه سنتی، نه مدرن. ظاهرا مراسم افتتاحیه و تقدیر بود. اما نه چیزی افتتاح شد و نه از کسی تقدیر. آن‌هایی که ازشان تقدیر می‌شد همه درس‌شان را فوت آب بودند. می‌دانستند که نباید زیاد قضیه را جدی بگیرند. دو نفرشان ( علی حاتمی و رسول ملاقلی‌پور ) که اصلا مرده بودند و همین سیف‌تر و ایمن‌ترشان می‌کرد. تقدیر از یک مرده گرفتاری‌اش کمتر است. باقی را هم که یا اصلا نمی‌شناختیم، یا میل و فرصت و میدان چندانی برای ابراز وجود نداشتند. دل‌مان خوش بود به سبیل آقای مسعود جعفری جوزانی و سابقه‌اش و هفت‌تیرکشی فیلم‌هایش و تفنگ دست گرفتن‌های علی نصیریان‌اش ( که در شیر سنگی، او هم سبیل‌های تاب داده‌ای داشت ). اما جوزانی آمد روی سن با سر و وضع معمولی و سبیلی که در عکس‌های بولتن جشنواره هم خبری ازش نبود. ظاهرا در حد سبیل هم قرار نبود اتفاقی بیفتد، که نیفتاد.


 3- در چنین اوضاع و احوالی، شعر است و جملات پیچیده که به داد آدم می‌رسد. متن‌های تقدیر و بیانیه هیئت داوران بخش مواد تبلیغی نشان داد که تلقی از رسمی بودن در کشور ما چیست. این جمله‌ها را در تقدیر از حافظ و سعدی و بیهقی و مارادونا و شیا لبوف هم می‌شد به کار برد. کسی چیزی نفهمد، مشکلی هم پیش نمی‌آيد. چند جمله در باب تاریخ و کوشش و موی سپید و هویت و الهیات و بزرگ‌منشی. در بولتنی که دست‌ام بود دیدم یکی از داورهای بخش مواد تبلیغی ( تبلیغ از چی؟ ) گفته: « بدون حاشیه بودیم.» و برداشته‌اند و همین را تیتر کرده‌اند. درست مثل پوران درخشنده عضو کمیته انتخاب که تیتر گفت و گویش این است: « آزادی رای داشتیم. » باز می‌بینید که همه چیز خبر از رو به راه بودن همه چیز می‌دهد. رو به راه بودن که نه. بیشتر یعنی که خیال‌تان راحت باشد، هیچ اتفاقی نیفتاد. هیچ خبری نبود. دیگر حتی تبلیغ رو به راه بودن اوضاع را هم نمی‌کنیم. تبلیغ بی‌اتفاقی می‌کنیم. بولتن جشنواره هم قرار است همین پیام را برساند. این که در شهر خبری نیست. خود ما هم دو سال پیش از این بولتن‌ها درآورده‌ایم. می‌دانیم. تازه دم بر و بچه‌های بولتن امسال گرم که همین محتوی را در قالب تر و تمیزی ریخته‌اند. که کارشان را جدی گرفته‌اند و چیز آبرومندی عرضه کرده‌اند.


4- این طور که معلوم است، در حد داد و بی‌دادها و اعتراض‌های مسعود ده‌نمکی هم امسال اتفاقی نخواهد افتاد. با این افتتاحیه، به نظرم خیال همه راحت شده که سه طرف برگزار کننده و سینماگر و مخاطب، همه درس‌مان را حفظ شده‌ایم. بزرگ‌ترین محرک مراسم دیشب و منبع انرژی‌اش، هشدارهای داریوش کاردان در مقام مجری مراسم بود که با گفتن جمله‌هایی چون: « جوری دست بزنین که هیئت داوران بیان بالا »! و « این دستا برای این جمعیت کمه »! هنگام روی سن رفتن جعفری جلوه، سعی در ایجاد شور و نشاط در مراسم داشت. بعد چند نفری در سالن 4000 نفری وزارت کشور، حالی می‌‌دادند و دستی می‌زدند و دوباره انتظار و انتظار و انتظار که اتفاقی بیفتد که حرکتی انجام شود. شاید تنها چیز واقعی مراسم، چیزی که واقعا وجود داشت، تصاویری از دلشدگان استاد حاتمی بود. آواز شجریان و تابلوی نقاشی فیلم که گوشواره لیلای معشوق، کم کم تبدیل می‌شود به یک قطره اشک، که می‌چکد. بزرگداشت رسول ملاقلی‌پور اما حرام شد، در تلقی مذبوحانه‌ای که از مرگ داریم. خالق آن تصاویر شکوه‌مند از جنگ، تبدیل شد به کسی که در تصاویر روی پرده بچه بغل می‌کرد، که یعنی مرحوم، انسان باعاطفه‌ای بوده و سکانس آخر اشک انگیز میم مثل مادر. همان راه حل همیشگی: حالا که قرار نیست اتفاقی را رهبری کنیم، بنشینیم و عزادارای کنیم در رثای رسول. جای مثلا نمایش سکانس مرگ جمشید هاشم‌پور در مزرعه پدری.


 5- این وسط یکی هم خاطره تعریف کرد. این که سی سال پیش، بهرام بیضایی در عنوان‌بندی رگبار، جای « قطع نگاتیو » نوشته: « برش نسخه منفی ». بابا ایوا... . تازه نیما یادش بود که استاد یک بار دیگر عوض لغت نامانوس و غریب « هالیوود »، پیشنهاد داده بگوییم: « اهورا بیشه »! این هم از پاس‌داری از هویت فرهنگی‌مان. این هم از روشنفکرمان. این هم از خاطره، این هم از اتفاق.



منبع خبر : اعتماد
شنبه,13 بهمن 1386 - 11:40:3

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو

نظرات

m.h.kh
شنبه 13 بهمن 1386 - 11:59
0
موافقم مخالفم
 

جانا سخن از زبان ما می گوئی...!!!!!

از این این هنرمندانه تر چه جوری دل پر درد و اعتراض یه منتقد رو ببینیم؟؟

امیر قادری مرحبا...

مرحبا..

دست مریزاد.

m.h.kh

حامد صرافی زاده
شنبه 13 بهمن 1386 - 14:46
0
موافقم مخالفم
 

آقا این ادبیات طنزه؟ سیف تر یعنی چی؟ بجای کلمه مرده نمی تونستی واژه مناسب تری رو به کار ببری؟ یعنی رسما همونجوری که سر میز شام با هم گپ می زنی و حال می کنی می نویسی دیگه؟ عالیه این هم از نوع زبان ادبیات وبلاگ نویسی شما که همه مرزها رو درنوردیده . واقعا خسته نباشید . شما که آرمانتون پرویز دوایی و پرویز نوری بود به این جار رسیدید دوستانی که آرمانشون شماست چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؟

مهرداد
شنبه 13 بهمن 1386 - 20:18
-1
موافقم مخالفم
 

سلام

ياد استاد حاتمي بخير كه نوشت : همه ي عمر دير رسيديم.

قشنگترين نقدي كه راجع به سينماي ايران تو يك سال گذشته خوندم.

امير جان مرسي كه هستي...

علیرضا حسن خانی
شنبه 13 بهمن 1386 - 21:16
3
موافقم مخالفم
 

سلام و خسته نباشی

آخی دلم خنک شد. همیشه که هیچ خبری نیست اما امسال و حالا که دست ما کوتاه و خرما بر نخیل دلم خنک شد که هیچ خبری نیست تو جشنواره. نه سنتوری هست و نه آقام مسعود خان کیمیایی، نه فیلم بحث بر انگیزی هست و نه فیلمساز قابلی. همهء بضاعتمون به گمونم بهمن فرمان آراست که میاد و مشتی شعار جفنگ میده و به بزرگی مثل گلستان چون پشه ای سعی می کنه نیش بزنه. سه زن رو هم که کردن تو کوزه! آبش رو هم بعداً می خورن. چی کار به زمرد داری تو چه خیالیه که استاد بیضائی نتونست لبه پرتگاه رو که می تونست یکی از بهترین فیلمای تاریخ سینمای ایران باشه رو بسازه میر کریمی رو عشقه که آخره فیلمش یه نفر از هیچ کجا پیدا می شه و دست قهرمانمون رو می گیره و نجاتش می ده. خدا رو شکر که مجید مجیدی هست تا به زور اشکمون رو در بیاره و یه مشت شعار تو خالی بده و انسانیت رو تو این بی انسانیتی پاسداریی سرسختانه بکنه و آخرش هم قهرمانش یا چشمش بینا بشه و یا ... خدا مخملمباف رو نگیره از مجیدی که اگر اون نبود خدا می دونه ایده از کجا میاورد مجیدی؟ الغرض: حال کنید با این سینماتون ما هم اینجا که دستمون از همه جا کوتاست و حتی موبایل هم نداریم اس ام اس کشکی بفرستیم می شینیم و نفرین و آرامش در حضور دیگران و رد پای گرگ و رگبار و اسرار گنج دره جنی و رقص در غبار و یه عالمه فیلمای خوب دیگه از کارگردانای خوب ایرانی و یه عالمه شاهکار خارجی بدون سانسور و بدون تیغ کشیده شدن به اعصابمون از دست سانسور می بینیم و به هرکی هم که عشقمون کشید جایزه می دیم و دیگه غصه هم نمی خوریم که چرا جایزه بایرام فضلی رو لوتی خورش کردن و چرا به رضای رده پا جایزه ندادن و چرا به خود رد پا جایزه ندادن و هزاران چرای بی جواب دیگه در مورد اونایی که حقشون بوده و به حقشون نرسیدن، دیگه غصه نمی خورم چون به هرکی که حقشه جایزه می دم و سیاسی وار قسمت نمیکنم جایزه ها رو و با غرور تمام کارگردانی و فیلمبرداری و بهترین فیلم رو می دم به بازهم سیب داری. راستی امیر جان بازهم سیب داری؟

ای سینمای عزیز ای عشق ابدی ای هنر ازلی!

هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست

ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

niousha
شنبه 13 بهمن 1386 - 21:38
2
موافقم مخالفم
 

bebakhshid man nafahmidam pas az semorgh emsal khabari nabood? mazerat mikham pas fajr chi shod jeyazeh ki geraft? misha yeki vasam tozih beda???????????????????????)lotfan(

هامون
يکشنبه 14 بهمن 1386 - 1:26
3
موافقم مخالفم
 

سلام.

حداقل من امسال زیاد از جشنواره انتظار ندارم .

پارسال باوجود بزرگان سینما [ بنی اعتماد . مهر جوئی . کیمیایی و...] اون وضعیت رو داشتیم .

امسال با نبودشون.... !

اوناییم که می خواستن بیان ( سامان مقدم ) تا پایی پشیمونیم رفتن !

حالا افتتاحیه پیش کششون !!!!

am
يکشنبه 21 بهمن 1386 - 17:7
-3
موافقم مخالفم
 

دو نفرشان ( علی حاتمی و رسول ملاقلی‌پور ) که اصلا مرده بودند و همین سیف‌تر و ایمن‌ترشان می‌کرد.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       





             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 1.08621311188 seconds.