سينمای ما - بخشی از فیلمنامه میراث اثر احمد شاملو: مگه مرده‌ها هم زنده می‌شن؟
يکشنبه 18 بهمن 1388 - 1:43

I نظرسنجی I

بهترین فیلم جشنواره 28 را انتخاب کنید




سينماي جهان
من تسلیم شده‌ام
همه چیز با فیلمنامه آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد
جورج كلوني این بار واقعا روانه بيمارستان شد
مریل استریپ امسال هم گزینه اصلی اسکار است
جیم شرایدن برای فیلم تازه‌اش دنیل کریگ را انتخاب کرد
سایت‌اند ساند 50 فیلمساز نامتعارف سینما را معرفی كرد
معرفی کامل فیلم «جی آی جو: ظهور کبرا» - حامد مظفری
سال‌هایِ از دست رفته (یادداشت گِئورگ ویلیامسون بر فیلم «تابستان» ترجمه پیمان جوادی)
گفتگویی با استاد ژاپنی انیمیشن جهان به بهانه نمایش فیلم تازه‌اش
قسمت‌های پنجم و ششم «اسپایدرمن» را نویسنده «زودیاک» می‌نویسد
فرار بزرگ (یادداشت برایان لوری –ورایتی- بر مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان: فصل اول» ترجمه پیمان جوادی)
معرفی کامل «آدم‌های بامزه» - حامد مظفری


استشهادي براي خدا


  (35 رأي)

گارگردان :
علیرضا امینی
ماجراهای اینترنتی


  (22 رأي)

گارگردان :
حسین قناعت
تنها دوبار زندگی می‌کنیم


  (134 رأي)

گارگردان :
بهنام بهزادی
صداها


  (93 رأي)

گارگردان :
فرزاد موتمن
محاكمه در خيابان


  (321 رأي)

گارگردان :
مسعود کیمیایی
آقای هفت رنگ


  (71 رأي)

گارگردان :
شهرام شاه حسینی
نیش و زنبور


  (98 رأي)

گارگردان :
حميدرضا صلاحمند
کتاب قانون


  (347 رأي)

گارگردان :
مازیار میری
دو خواهر


  (1340 رأي)

گارگردان :
محمد بانکی



بخشی از فیلمنامه میراث اثر احمد شاملو: مگه مرده‌ها هم زنده می‌شن؟
بخشی از فیلمنامه میراث اثر احمد شاملو: مگه مرده‌ها هم زنده می‌شن؟


سینمای ما - فيلمنامه «ميراث» نوشته احمد شاملو که زماني قرار بود مسعود کيميايي آن را بسازد، به زودي در قالب يک کتاب منتشر مي شود. اين خبر را ديروز سيروس شاملو مسوول دفتر نظارت بر آثار شاملو اعلام کرد. او به اعتماد گفت؛ «فيلمنامه ميراث به نوعي روايت بخشي از سال هاي زندگي شاملوست که لحني تلخ و سنگين دارد.» اين فيلمنامه را شاملو سال 67 براي ساخت در اختيار مسعود کيميايي قرار داده و از آن زمان احتمال ساختش مطرح بوده اما ظاهراً به دليل فراهم نشدن هزينه هاي بالاي توليدش امکان ساخت پيدا نکرد. کيميايي فيلمنامه را با درخواست سياوش شاملو دراختيار دفتر نظارت قرار داده و حالا قرار است به صورت کتاب منتشر شود. به رغم اين موضوع اما کيميايي همچنان علاقه مند به ساخت فيلم «ميراث» است. او در گفت وگويي کوتاه با اعتماد احتمال ساخته شدن ميراث را منتفي نمي داند. به گفته کيميايي چنانچه هر زمان بتواند بودجه ساخت آن را تامين کند ميراث را مقابل دوربين خواهد برد. او در اين زمينه از قولي که به شاملو داده ياد مي کند و از علاقه فراوانش به فيلمنامه ميراث سخن مي راند. از شاملو قرار است کتاب «من خانه ام در انتهاي جهان است» براي اولين بار منتشر شود که شامل شعرها و داستان هايي است که شاملو در سنين 18 تا 21 سالگي نوشته. بخش‌‌هایی از این فیلمنامه را می‌خوانید:


عمليات شست وشوي مرده، کيسه کشيدن و غيره با صداي پسر از خارج

صداي پسر؛ اوف، نه،... من اين زمين و اين زمونه رو تحمل نمي کنم. اگه نتونم دست به کاري بزنم ناچارم خودمو سر به نيست کنم. اينو از تو قايم مي کردم چون دوسًت داشتم. تو اين زندون دنگال بي در و پيکر دوست داشتن تو، شده بود دوستاقبون بي ترحم من. نذاشتم بفهمي من چي فکر مي کنم تا بي خودي بار خاطرت نشم. خيلي دير تونستم بفهمم که عشق به تو، ضعف من و سد راهمه. اما از همون لحظه يي که فهميدم، انتظار مرگتو ثانيه شماري کردم. براي اينکه خودمو از اين احساس حقارت خلاص کنم منتظر بودم اول تو بميري، حالا که مردي من باز بايد زير اين بار صبر کنم. چون تو خيال برگشتن داري، آخه چي تو سرته لعنتي؟ چي تو اون کله پوک بدسرهنگته؟

با نگاه خشمگين به يک طرف در تکيه مي دهد. مرده شو با دست چپ پکي به سيگار مي زند و چون مي بيند خاموش است مي لندد. يک دم مي خواهد از فکري که به سر دارد منصرف شود ولي نمي تواند.

مرده شو (با خود)؛ چه مي دونم بابا، گرفتاريم ديگه...

کيسه را درمي آورد، با بي حرمتي مي اندازد روي سينه جنازه. دست و عرق پيشاني اش را با گوشه لنگ سرشانه اش خشک مي کند. خميازه کشان مي رود پاي بيخ ديوار. دو انگشتش را فرو مي کند تو جيب پشتش. در حالي که پشت مرده شو به اين طرف است، پدر که انگار فرصتي پيدا کرده در نمايي سريع چپکي نگاهي سريع به پسر مي کند و با وضعي جدي ظاهراً به علامت همدستي و همدلي، چشمکي به او مي زند.

حالت حيرت زده حميد...

مرده شو در حالي که از قوطي کوچکي چيزي را درمي آورد، لاي انگشت ها حب مي کند. بيخ گلو مي اندازد و قوطي را به جيب مي گرداند.

بدون گرداندن سر خطاب به پسر؛ خوب دلي داري ماشاءالله ها. همين ديروز داشتم يه خدا بيامرزي رو مي شستم يه دفعه داداشش و دو تا پسر بزرگش جست زدن بيرون که؛ حاجي زنده شده.

کبريت رو درمي آورد. مشغول روشن کردن سيگار خاموشش مي شود.

حميد؛ منظورت اينه که مرده ها زنده هم مي شن؟



منبع خبر : اعتماد
سه شنبه,11 دی 1386 - 3:50:41

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو

نظرات

dariush
سه‌شنبه 11 دي 1386 - 11:56
1
موافقم مخالفم
 
shamloo cheghadr in esm doost dashtani va bozorg ast kimiaei filmhayi chon gavaznha va gheysar ra didam ke shifteash shodam, etraz ra ke vasfe haleman bood hezaran bar tamasha kardam vay az in hokme nabeja, az reis e manhoos, be kimaei che shode in salhaye akhir!! filmhaye akharash darkhore ostadi chon oo nist ba tamame ehterami ke baraye masoode kimiaei ghaelam doost nadaram oo hich vaght in film ra besazad shayad agar filmnameye ostad dar daste yek kargardane khoobe digari bood ta emrooz <miras> sakhte shode bood vali afsoos ke ostad ham mesle ma shifteye karhayi az masood e kimiaei bood ke filme eteraz daftare akhare an bood.
اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       





             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 0.6865670681 seconds.