مریم و دودی: آفرین. ماشاالله. احسنت. از کجا فهمیدی که رحیم فیلم هندی دوست داره؟ حالا اگه اجازه بدید ما هم حدس بزنیم که شما چه فیلمی دوست دارید. بزارید فکر کنم. شما هم عاشق فیلم های مثلا" طنز و کلاغ پر و توفیق اجباری و.... هستید و با دیدنشان آب از لب و لوچه اتان سرازیر میشه. درس حدس زدم؟ متاسفانه فرهنگ سینمایی در میان مردم ما خیلی کم شده. نمونه اش همین مریم و دودی. چون در سینمای ما تنوع ژانر وجود ندارد و مدتهاست که فیلم های بی ارزش و سطحی و فیلم های به اصطلاح طنز که شعور مخاطب رو به بازی می گیرند و مردم هم از دیدن آنها کیف می کنند, سینما را قبضه کرده اند, برای همین مردم خیلی بیشتر از قبل عادت به دیدن اینجور فیلمها کرده اند. و فیلمی غیر از این براشون بیگانه است. این خانوم و میلیونها نفر دیگه هنوز فرق ملودرام و فیلم هندی را نمی دانند. فکر می کنند که هر فیلمی که گریه دار باشد فیلم هندی است. آخه عزیز جان هیچ می دونی که ژانر ملودرام یکی از ژانرهای محبوب در هالیووده؟ نکنه اونها هم از سینمای هند تقلید می کنند.؟!!!! نکنه فیلم هایی چون رومئو و ژولیت و تایتانیک و انبوه فیلمهای عاشقانه و احساسی هالیوود هم فیلم هندین؟ ای بابا. شما چرا زودتر به ما نگفتی که هالیوود خیلی وقت رفته تو کار تقلید از بالیوود؟!!! واقعا" خسته نباشی. فیلم هندی یعنی فیلمی که از همه لحاظ بی ارزش است. هیچ پیام و هدف خاصی ندارد. فقط با یک داستان تکراری می آید و گریه در می آورد. تو در کدام نقدی از بزرگان(حتی اونها که خیلی به فیلم انتقاد کردند) خواندی که به میم مثل مادر فیلم هندی بگویند؟ چرا نگفتند؟ چون اونها سینما رو می شناسند و می دانند فرق ملودرام و فیلم هندی چیه. نه اینکه فکر کنند هر چی گریه داشت فیلم هندیه. شما دوست عزیز واقعا" باعث خنده ی من هستی. مانند کودکان نو پا یک چیزی شنیده ای و ذوق زده اون رو بیان می کنی. شما فکر می کنی گریه = فیلم هندی. ولی نمی دانی که فیلم هندی را صرفا" به خاطر گریه دار بودنش فیلم هندی نمی گویند. بلکه برای داستانهای تکراری و ضعف های بیش از حد فیلم و بی محتوایی و تکرار مکررات و سطح پایین فنی می گویند. میم مثل مادر در سینمای این روزهای ما مثل گوهری می درخشد. فیلمی که از تمام جوانب فیلمبرداری و آهنگسازی و کارگردانی و طراحی صحنه و بازیگری در حد شاهکار بود. مملو از پیامهای دینی و اجتماعی بود. لحظه لحظه اش را از اعماق وجود حس می کردی. سکانس هایش عین زندگی واقعی ملموس بود. لیاقت امثال شما فیلم های مبتذل و سخیف و بی ازشیست که مثل مور و ملخ از سینما ها بالا می روند. کلاغ پر و توفیق اجباری و هدف اصلی و عاشق و.... بهتره جای این حرفها بروید و همون فیلمهاتون رو ببینید. بهتره تا توفیق اجباری رو برنداشتند بروید و این شاهکار رو باز هم ببینید. اگر کمی از سینما سر در می آوردید و معنی و فرق ملورام و فیلم هندی را می دانستنید و یه کم هم از سینمای هالیوود سر در می آوردید و با ملودرام هایش آشنایی داشتید و کمی هم نقد خوانده بودید, اون موقع یه خده ی جانانه به خودت می زدی و انقدر با مزه سخن نمی گفتی. خیلی ببخشید. ولی فکر کنم کسی که این مطالب ساده را نداند و معنی ژانر ملودرام و اون چیزها را نداند در حدی نیست که من با او بحث کنم. این رو هم بدون که مرده پرستی تو خون امثال شماست. من از وقتی چشم باز کردم, سینمای جنگ رو با حاج رسول شناختم. سفر به چزابه اش هنوز هم بهترین فیلم سینمای جنگ ایران است. هنوز هم عاشق نسل سوخته و مزرعه ی پدریش هستم. دیوانه ی نجات یافتگانم. حتی فیلم قارچ سمی اش را که بسیار ضعف دارد به خاطر صداقت حاج رسول و پاکی اش و از درون ساخته شدن فیلم هایش دوست داشتم. من و خیلیهای دیگر همیشه قدر حاج رسول را می دانستیم. می دانستیم که مدام غصه ی مردم و جوانان را دارد. عاشقش بودیم. ولی کاری از دست ما بر می آمد؟ وقتی مزرعه ی پدریش را در اکران و نقدها نابود کردند, چه کاری از دست ما بر می آمد؟ وقتی شاهکارش سفر به چزابه را در اکران نابود کردند, ما باید چه می کردیم؟ وقتی نجات یافتگانش را توقیف کردند, چه کاری از دست ما بر می آمد؟ من و خیلی های دیگر همیشه عاشق حاج رسول بودیم. عشق و علاقمون به او بعد از دیدن میم مثل مادر و دیدن آن همه ارزش در فیلم و آن همه انسانیت در فیلم بیشتر و بیشتر شد. از اینکه اینگونه با اعماق وجود حس مادرانه را درک می کند و سکانس ها را عین زندگی واقعی درآورده, به او بالیدیم. با رفتنش یه تیکه از ما رو برد. می دانستیم با رفتنش سینمای جنگ ما به زوال می رسد. رفت که لطیفی برای ما فیلم جنگی بسازد؟ کارگردانی که سکانس های جنگی فیلمش مانند بازی با آتاری است. وقتی سکانس های جنگی مزرعه ی پدی و سفر به چزابه را می بینم بیشتر لمس می کنم که چه گوهری از کفمان رفته. چه کسی 22 سال برای جوانانش و شهیداش و وطنش فیلم میسازه؟لطیفی؟ که بعد از فیلم روز سوم و آن سکانس های جنگی کودکانه اش برود و توفیق اجباری را که باعث ننگ سینماست بسازد؟ ما قدرش را می دانستیم و می دانیم. کسانی قدرش را ندانستند که جلوی اکران فیلمهایش را گرفتند و یا سنگ در جلو پای او انداختند. کسانی قدرش را ندانستند که بی جهت فیلمهایش را تخریب کردند. مزرعه ی پدریش را از بین بردند. او را به حدی رساندند که بعد از از بین رفتن سفر به چزابه در اکران گفت که دیگر برای جنگ فیلم نمیسازم و انقدر آزارش دادند که رفت و کمکم کن را ساخت. کسانی قدرش را ندانستند که فیلم میم مثل مادرش را که جزو فیلم های ارزشمند سینماست و از لحا فنی در مراتب بسیار بالاییست و از لحاظ سطح کلی فیلم هم در جمع بندی نمره دهی منتقدان به آن, جزو آثار متوسط رو به خوب سینمای مریض ما قرار گرفت(ارزشهای فنی و بازیگری به کنار ) را بی جهت تخریب کردند. همان امیر قادری و نیما حسنی نسب. با آن نقدهایشان و توهین هایشان به ملاقلی پور قلب او را شکستند. می آیند و می گویند فیلم من و نگین دات کام از میم مثل مادر بهتر است.!!می آیند مدام از ضعفهای فیلمنامه ی این فیلم می گویند. نمی آیند از قدرت کارگردانی حاج رسول و خوش ساخت و ملموس درآمدن فیلم و نکات فنی اش بگویند.می آیند و راحت به کارگردانی که سالها فیلم های عالی برای جنگ و وطن و برای خود این جوانان ساخته را تحقیر می کنند و آن موقع به, به به و چه چه از درام های خیابانی یک کارگردان می پردازند. که معلوم نیست دغدغه اش چیست. فیلم هایی که به جز اینکه از لحاظ کلیت و ساختار, فیلم های متوسط و ضعیفی هستند, بلکه هیچ ارزش و پیام و هدفی ندارند و بیشتر شبیه گانگستر بازی و بازیهای رایانه ای هستند. حالا چرا فقط از ضعف های این فیلم ها نمی گویند؟ چرا نمی گویند فیلمنامه های فیلم های او مال 50 سال قبل است و پر از عیب و ایراد است؟ چرا به نیمه ی خالی آثار او هم نگاه نگاه نمی کنند؟ همین ها قدر حاج رسول را ندانستند و مرده پرستند. ما که همیشه خاک پایش بودیم. الان که این مطالب رو می نویسم بغض گلویم را گرفته. بد جور یاد حاج رسول افتادم و دلم گرفت. خیلی اذیتش کردند. باید این حرفها رو می زدم. اما شما دوست عزیز این رو بدون که اجازه نمی دهیم که امثال تو دهانشان را باز کنند و به این فیلم ارزشمند و عزیز که از اعماق وجود ساخته شده و از لحاظ کیفی هم در سطح بالاییست و بسیار برای ما فیلم مقدسیه توهین کنی. یادگاری حاج رسول برای ما تا همیشه ماندگاره. و همیشه از آن حمایت می کنیم. و اجازه نمی دهیم که هر ننه قمری از راه برسد و چیزی به آن بگوید. شما بهتره دهانت رو ببندی. چون لیاقت امثال تو کلاغ پرهاست. تا مزه ی شیرین ابتذال و بازی با شعور مخاطب رو بهتر از قبل بچشی. کاش سینما را میشناختی تا بهتر بباهاتون صحبت کنم.
|