سينمای ما - ابوالفضل جليلي: از بين سينماگران ايراني فقط من و كيارستمي صاحب ژانريم/ شهيد آويني گفت همه موضوع‌ها را خراب كرده‌اي خواهش مي‌كنم سراغ اين يكي نرو!
چهارشنبه 14 بهمن 1388 - 0:46

I نظرسنجی I

بهترین فیلم جشنواره 28 را انتخاب کنید




سينماي جهان
من تسلیم شده‌ام
همه چیز با فیلمنامه آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد
جورج كلوني این بار واقعا روانه بيمارستان شد
مریل استریپ امسال هم گزینه اصلی اسکار است
جیم شرایدن برای فیلم تازه‌اش دنیل کریگ را انتخاب کرد
سایت‌اند ساند 50 فیلمساز نامتعارف سینما را معرفی كرد
معرفی کامل فیلم «جی آی جو: ظهور کبرا» - حامد مظفری
سال‌هایِ از دست رفته (یادداشت گِئورگ ویلیامسون بر فیلم «تابستان» ترجمه پیمان جوادی)
گفتگویی با استاد ژاپنی انیمیشن جهان به بهانه نمایش فیلم تازه‌اش
قسمت‌های پنجم و ششم «اسپایدرمن» را نویسنده «زودیاک» می‌نویسد
فرار بزرگ (یادداشت برایان لوری –ورایتی- بر مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان: فصل اول» ترجمه پیمان جوادی)
معرفی کامل «آدم‌های بامزه» - حامد مظفری


استشهادي براي خدا


  (34 رأي)

گارگردان :
علیرضا امینی
ماجراهای اینترنتی


  (20 رأي)

گارگردان :
حسین قناعت
تنها دوبار زندگی می‌کنیم


  (132 رأي)

گارگردان :
بهنام بهزادی
صداها


  (91 رأي)

گارگردان :
فرزاد موتمن
محاكمه در خيابان


  (317 رأي)

گارگردان :
مسعود کیمیایی
آقای هفت رنگ


  (67 رأي)

گارگردان :
شهرام شاه حسینی
نیش و زنبور


  (96 رأي)

گارگردان :
حميدرضا صلاحمند
کتاب قانون


  (342 رأي)

گارگردان :
مازیار میری
دو خواهر


  (1334 رأي)

گارگردان :
محمد بانکی



ابوالفضل جليلي: از بين سينماگران ايراني فقط من و كيارستمي صاحب ژانريم/ شهيد آويني گفت همه موضوع‌ها را خراب كرده‌اي خواهش مي‌كنم سراغ اين يكي نرو!
ابوالفضل جليلي: از بين سينماگران ايراني فقط من و كيارستمي صاحب ژانريم/ شهيد آويني گفت همه موضوع‌ها را خراب كرده‌اي خواهش مي‌كنم سراغ اين يكي نرو!


[علي دهقان - علي‌اصغر سيدآبادي]


ابوالفضل جليلي در دومين بخش از گفت‌وگو با روزنامه اعتماد ملي حرف‌هاي جالبي زده كه خواندنش خالي از لطف نيست. جليلي بيش از 14 فيلم ساخته است و از معتبرترين فستيوال‌هاي دنيا جايزه گرفته است، در حالي كه فيلم‌هايش در ايران به نمايش در نمي‌آيند. حرف‌هايش هم كم و بيش در همين زمينه است:

در <رقص خاك> ديالوگي در كار نبود، چرا؟
اولا‌ به خاطر اينكه ديالوگ‌نويسي من ضعيف است . من در تصويرپردازي جزو بي‌نظيرهاي دنيا هستم، چيزي را كه بلدم مي‌گويم، چيزي را هم كه بلد نيستم مي‌گويم، در ديالوگ‌نويسي خيلي ضعيفم.


اما ديالوگ‌هاي شخصيت اصلي <گل يا پوچ> خوب بود.
خب يك كمي ياد گرفته‌ام، اما زمان <رقص خاك> واقعا ضعيف بودم، ضمن اينكه اعتقادي هم به ديالوگ نداشتم. الا‌ن هم فيلم حافظ را تمام و سه بار ترجمه‌اش كرده‌ايم، اما خوب در نمي‌آيد. براي همين مي‌گويم كه نداشته باشد بهتر است، ولي سر <رقص خاك> اين قدر مرا كوبيدند دولتي و خصوصي، يكي گفت جليلي زده به سيم آخر و يكي گفت جليلي لا‌ل شده و من گفتم شايد سينما بايد كمي هم ديالوگ داشته باشد.


در <گل يا پوچ> ديالوگ در شخصيت‌پردازي نقش مهمي دارد و زبان طنز شخصيت اصلي هم خوب درآمده اما در جشنواره‌هاي خارجي از آن خيلي استقبال نشد.
اين تنها فيلم من است كه جايزه‌هاي مردمي گرفت. جايزه‌هايي كه داوران مي‌دهند بر اساس زيبايي‌شناسي است. مثلا‌ در اسلواني كه با تماشاگران حرف مي‌زدم يكي مي‌گفت اين آدم با اينكه هيچي ندارد چقدر راضي است، اما به قول خود او روزگار غريبي است نازنين.


تجربه‌هاي دوره نوجواني شما چقدر به فيلم‌هايتان راه پيدا كرده؟ <ابجد> كه ماجراهاي خودتان است، اما همين <ابجد> موضوع‌هاي مشتركي با بقيه فيلم‌هايتان هم دارد.
اين چيزي كه الا‌ن دارم مي‌گويم امتياز حساب نمي‌شود، بلكه يك ويژگي است. از بين سينماگران ايراني فقط من و كيارستمي صاحب ژانريم. مثلا‌ مخملباف در دنيا خيلي از من معروف‌تر است، اما صاحب ژانر نيست. وقتي فيلم‌هاي ما را مي‌بينند مي‌فهمند كه مال ماست. يكي از دلا‌يلش در كارهاي من اين است كه من هر چه دارم مال دوره نوجواني‌ام است. من هر چه كشف كردم مال آن موقع‌هاست. به نظر من پدرم مرا خوب تربيت كرده است. يك بار به امير نادري گفتم كه من عاشق نشدنم. يكي از لطف‌هاي خدا به من اين بود كه فيلم‌هاي من به نمايش در نيامد وگرنه من تمام مي‌شدم. شايد يك آدم پولداري بودم كه 6 فيلم پيش تمام شده بودم اما جوان‌هاي الا‌ن اصلا‌ اين‌جوري نيستند.


از تجربه‌هاي نوجواني و عناصر مشترك در فيلم‌هايتان صحبت شد، يكي از اين عناصر هم قطار است. در همه فيلم‌هاي شما تقريبا قطار حضور دارد و صداي قطار. ‌
قطار سرجهازي من است. اولين بار 9 سالم بود عاشق دختري شدم كه 18 ساله بود و به من قرآن درس مي‌داد. دفعه دوم در 15 سالگي.


همين كه در <ابجد> هم بود؟
بله اما در فيلم اغراق شده است. من يك بار كه او را ديدم و عاشقش شدم، ديگر هيچ وقت نگاهش نمي‌كردم، چون مذهبي بودم و بقيه‌اش همه‌اش در تصور من بود. خانواده آنها رفتند اهواز. من دو سال تمام روزهاي چهارشنبه بدون بليت سوار قطار مي‌شدم مي‌رفتم اهواز و پنجشنبه مي‌رسيدم ميدان راه‌آهن اهواز يك حليم مي‌خوردم و مي‌رفتم خيابان لشكر، اين دختر از روي يك پل رد مي‌شد و مي‌رفت مدرسه، آنجا از دور نگاهش مي‌كردم و برمي‌گشتم به طرف تهران. ‌


شباهتي بين سينماي شما و امير نادري ديده مي‌شود. فكر مي‌كنيم كه شما سينماي امير نادري را دوست داشته باشيد. ‌
بله،دوست دارم. كارهاي اخيرش البته خيلي فرق مي‌كند. ما دو سال پيش در يك فستيوال باهم بوديم. من داور بودم و او ميهمان جشنواره بود. با هم يك گفت‌وگويي داشتيم. يك منتقد ژاپني وقتي خواست ما را معرفي كند، گفت اينها دو تا جسمند كه يك خون در رگ‌هايشان مي‌چرخد. من نادري و تقوايي را خيلي دوست دارم، تقوايي را به خاطر قدرت تصويرش و نادري را به خاطر جست‌وجوگري‌اش، اما الا‌ن ديگر اين‌جوري نيست. اصلا‌ هنرمند در مملكت ما دارد تمام مي‌شود شايد هم در دنيا.

هنرمند يعني چه؟
يعني عشق دارد تمام مي‌شود، هنرمند يعني عاشق. من در سال‌هاي اخير يك عاشق هم نديده‌ام، انگار سم پاشيده‌اند. بزرگ‌ترين موهبت خداوند به انسان عشق بود و همين عشق از بين رفته است. 10 سال پيش بود شايد با مخملباف رفته بوديم توكيو. 10 شبانه‌روز با هم بوديم. هر شب فستيوال برنامه‌اي داشت و يك شب بيكار بوديم. مخملباف گفت ابوالفضل چه كار كنيم؟ گفتم محسن بيا برويم خودمان را گم كنيم. گفت چه جوري؟ توكيو شب‌هايش هم مثل روز روشن است و شهر نئون است، اما خيلي پيچ و واپيچ است. گفتم بيا همين‌جوري برويم و نپرسيم كه كجاييم. رفتيم و تا نزديكي‌هاي صبح مي‌رفتيم و بيشتر محسن حرف مي‌زد و جمله‌اي گفت كه هنوز يادم مانده. گفت عشق فراموش شد و تجاوز جايگزين شد. ‌

شما سينماي خودتان را سينماي كودك و نوجوان مي‌دانيد؟
من قبلا‌ درباره نوجوانان و براي نوجوانان كار مي‌كردم ولي الا‌ن درباره نوجوان براي بزرگسال كار مي‌كنم. <رقص خاك> را يك نوجوان نمي‌تواند بفهمد با اينكه درباره نوجوان است. ‌

سينماي كودك و نوجوان تقريبا از بين رفته؟
چون فيلمسازش را نداريم. ممكن است بگويند اجازه نمي‌دهند ما آن چيزي را كه مي‌خواهيم بسازيم، اما واقعيت اين است كه دلسوز براي بچه‌ها نداريم. كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان از قبل از انقلا‌ب فعاليت‌هاي خوبي را شروع كرده بود و بعد از انقلا‌ب در دوره آقاي زرين هم فيلم‌هاي خوبي توليد مي‌شد، اما از دوره مديريت بعدي ديگر از اين خبر‌ها نيست. صرفا به خاطر اينكه عاشق كودكان و نوجوانان نيستند. ‌

آقاي جليلي حرف‌هايتان درست است، اما فيلمسازاني مثل كيارستمي كه <خانه دوست كجاست> مي‌ساخت يا ابوالفضل جليلي و ديگران هم از اين عرصه كنار كشيده‌اند.
من با ديگران كار ندارم، اما خودم هنوز دارم كار مي‌كنم، ولي اصلا‌ هم توقع ندارم دولت به من كمك كند، اما نهايت ناجوانمردي در حق من شد. همين الا‌ن كه دارم با شما صحبت مي‌كنم دارم <گل يا پوچ> را كه فيلم نوجوانان است ناچار با كسر ماليات به 15 ميليون تومان مي‌فروشم به موسسه رسانه‌ها، در حالي كه آن را با 90 ميليون تومان پول نقد ساخته‌ام. هنوز هم پول نداده‌اند، اما بالا‌خره مي‌دهند يك روزي، اما بقيه‌اش را كي مي‌دهد؟ البته قرض نكرده‌ام. يك پس‌اندازي داشتم خرجش كرده‌ام. دولت بايد به من و امثال من كمك مي‌كرد، اما تا به حال كه كمك نكرده از اين به بعد هم نمي‌خواهم كمك كند. ‌

مطمئنيد كه اگر بيشتر پيگيري كنيد نمايش كارهايتان در ايران جواب نمي‌دهد؟ احساس مي‌كنيم كه خوب پيگيري نكرده‌ايد.
خيلي پيگيري كرده‌ام. ديگر چه جوري پيگيري كنم؟ مي‌گويند <گال> نمي‌فروشد، <رقص خاك> نمي‌فروشد، اما مطمئنم كه <گل يا پوچ> مي‌فروشد. در فرانسه نوشتند: <اتفاق در سينماي ايران؛ يك فيلم كمدي سوررئال قابل باور.> اينجا به من گفتند اين چيه تو ساختي. ديگر نمي‌سازيم. اين‌ها بعد از دو سال و نيم به من مجوز ساختش را داده‌اند، اما حس من اين است كه اين مجوز را به من داده‌اند كه دهانم بسته شود. 15، 20 بار رفته‌ام و پيگيري كرده‌ام، وضعم بد بود، حتي گفتم غلط كرده‌ام اين فيلم را ساخته‌ام بگذاريد اين بار اكران شود، غلط مي‌كنم ديگر از اين فيلم‌ها بسازم. ‌

نكند مي‌خواهيد فيلم تجاري بسازيد، مي‌توانيد؟
يك بار به ميشل فرودن منتقد لوموند كه الا‌ن رئيس كايه‌دوسينما است گفتم كه به من بعضي وقت‌ها در ايران مي‌گويند كه برو يك فيلم تجاري بساز وضعت خوب شود، به نظر تو چه كار كنم؟ گفت تو نمي‌تواني. گفتم چرا مي‌توانم، اما بعد فهميدم كه منظور او اين بود كه تو در آن وادي نيستي. اگر بودي كه اين كار را مي‌كردي.‌

حالا‌ خودمانيم آقاي جليلي هيچ‌وقت وسوسه نشدي بسازي؟ البته ما هم فكر مي‌كنيم نمي‌تواني!
بارها شده كه رفته‌ام به طرفش، اما نشده. من سينما نمي‌روم، اما يك بار يك فيلم تجاري بود، براي اكران خصوصي‌اش دعوتم كرده بودند، من هم فكر مي‌كردم اكران خصوصي يعني اينكه عده معدودي بروند و فكر كردم حالا‌ كه دعوت كرده اگر نروم ممكن است كم بيايند و بد بشود و رفتم. ديدم كه آقايي زن محجبه‌اش را با سه بچه نشانده ترك موتور و آمده اين فيلم را ببيند. سر آن فيلم خيلي گريه كردم، البته اصلا‌ فيلم را نفهميدم‌ها. گفتم خدايا يك نيرويي بده كه من بتوانم فيلمي بسازم كه بنده‌هاي تو شاد شوند و اين چه بود كه به خوردش داده‌اند. مثلا‌ من دلم مي‌خواهد يك فيلمي درباره جنگ بسازم كه پدر و مادر شهدا حالي ببرند و كيفي بكنند. [ با خنده] البته يك بار اين را به شهيد آويني گفتم، گفت همه موضوع‌ها را خراب كرده‌اي خواهش مي‌كنم سراغ اين يكي نرو!



منبع خبر : اعتماد ملي
سه شنبه,1 آبان 1386 - 14:31:34

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو

نظرات

كابوكي
سه‌شنبه 1 آبان 1386 - 17:48
-1
موافقم مخالفم
 

هين بابا يك فيلم بدرد بخور دارد به اسم گال و ديگر هيچ.

نیکی
سه‌شنبه 1 آبان 1386 - 23:51
1
موافقم مخالفم
 

اروپایی ها هرگز نمی توانند مثل سینمای هالیوود فیلمهای خوب بسازند ولی چون مردمانی پر رو هستند و نمی خواهند کم بیاورند به فیلمهای مزخرفی که میسازند اسم فیلم هنری می دهند تا خودشان را از تنگ و تا نیندازند. حالا ایرانی ها هم از آنها یاد گرفته اند و به تولیدات ضعیف خودشان فیلم هنری می گویند و هیچ کسی هم این فیلمها را به به چه چه نمی کند به جز همان اروپایی ها که خودشان صبح تا شب فیلمهای آمریکایی را تماشا می کنند. بقیه جاهای دنیا هم همینطور هست.انواع جشنواره های فکسنی سطح پایین.

محمد
چهارشنبه 2 آبان 1386 - 12:46
2
موافقم مخالفم
 

با نظر نیکی به شدت موافقم!

اما راهکار چیست!؟؟؟

انباري
چهارشنبه 2 آبان 1386 - 19:46
1
موافقم مخالفم
 

jorj lukas ham age in hame film misakht va badesham be arshive khonash faghat rah peyda mikard...hamin ghadr mesle jalili eteraz dasht...ye kam behesh hagh bedim.

m.h.kh

خواهران همیشگی محمد رضا گلزار
يکشنبه 6 آبان 1386 - 12:29
3
موافقم مخالفم
 

دوستان گلزاری نازنین این پیغام رو اینجا نوشتیم تا عزیزانی که آدرس وبلاگ خواهران گلزار رو ندارن از این جا متوجه کار ما بشن.چهارشنبه همین هفته به امید خدا فیلم توفیق اجباری به کارگردانی محمدحسین لطیفی و با بازی محمدرضا گلزار اکران خواهد شد.عزیزانی که مایل هستند در اکران خواهران گلزار باشن به شماره تلفن 02133035561 تماس بگیرن تا در جریان کارها بیشتر قرار بگیرن و هم بیلیط های خود را از طریق همین شماره رزرو کنن.با تشکر.www.khaharanehgolzar.blogfa.com

reza
چهارشنبه 14 مرداد 1388 - 10:2
-1
موافقم مخالفم
 
ابوالفضل جليلي: از بين سينماگران ايراني فقط من و كيارستمي صاحب ژانريم/ شهيد آويني گفت همه موضوع‌ها را خراب كرده‌اي خواهش مي‌كنم سراغ اين يكي نرو!

jalili and kiarostami are my love

i can to make movie so i make

you can t make only talking

shut up

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       





             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 0.680434942245 seconds.