سينمای ما - درباره محسن چاووشی و مشکلات سنتوری / چرا از چاووشی و سنتوری می‌ترسیم و از اکران خون‌بازی، نه؟ / یادداشتی از امیر قادری
جمعه 16 بهمن 1388 - 17:35

I نظرسنجی I

بهترین فیلم جشنواره 28 را انتخاب کنید




سينماي جهان
من تسلیم شده‌ام
همه چیز با فیلمنامه آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد
جورج كلوني این بار واقعا روانه بيمارستان شد
مریل استریپ امسال هم گزینه اصلی اسکار است
جیم شرایدن برای فیلم تازه‌اش دنیل کریگ را انتخاب کرد
سایت‌اند ساند 50 فیلمساز نامتعارف سینما را معرفی كرد
معرفی کامل فیلم «جی آی جو: ظهور کبرا» - حامد مظفری
سال‌هایِ از دست رفته (یادداشت گِئورگ ویلیامسون بر فیلم «تابستان» ترجمه پیمان جوادی)
گفتگویی با استاد ژاپنی انیمیشن جهان به بهانه نمایش فیلم تازه‌اش
قسمت‌های پنجم و ششم «اسپایدرمن» را نویسنده «زودیاک» می‌نویسد
فرار بزرگ (یادداشت برایان لوری –ورایتی- بر مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان: فصل اول» ترجمه پیمان جوادی)
معرفی کامل «آدم‌های بامزه» - حامد مظفری


استشهادي براي خدا


  (35 رأي)

گارگردان :
علیرضا امینی
ماجراهای اینترنتی


  (22 رأي)

گارگردان :
حسین قناعت
تنها دوبار زندگی می‌کنیم


  (134 رأي)

گارگردان :
بهنام بهزادی
صداها


  (93 رأي)

گارگردان :
فرزاد موتمن
محاكمه در خيابان


  (321 رأي)

گارگردان :
مسعود کیمیایی
آقای هفت رنگ


  (69 رأي)

گارگردان :
شهرام شاه حسینی
نیش و زنبور


  (98 رأي)

گارگردان :
حميدرضا صلاحمند
کتاب قانون


  (345 رأي)

گارگردان :
مازیار میری
دو خواهر


  (1338 رأي)

گارگردان :
محمد بانکی



درباره محسن چاووشی و مشکلات سنتوری / چرا از چاووشی و سنتوری می‌ترسیم و از اکران خون‌بازی، نه؟ / یادداشتی از امیر قادری
درباره محسن چاووشی و مشکلات سنتوری / چرا از چاووشی و سنتوری می‌ترسیم و از اکران خون‌بازی، نه؟ / یادداشتی از امیر قادری


جشنواره فیلم فجر که به خیر گذشت، و حالا این یک بزنگاه دیگر است برای ما که می‌خواهیم سنتوری ببینیم، و برای مملکت ما که باید مرحله‌ای ( اتفاقا نه بی‌اهمیت ) از حیات اجتماعی‌اش را تجربه کند. این که سنتوری روی اکران برود یا نرود، این که محسن چاووشی در این فیلم جای بهرام رادان بخواند یا نخواند. ××× خب، ما آدم عادی داریم و آدم غیر عادی. فیلم عادی داریم و فیلم غیر عادی. برای عادی‌ها که جا باز کردن کاری ندارد. امسال دو فیلم درباره اعتیاد ساخته شد. یکی سنتوری و یکی خون‌بازی. اکران و نمایش خون بازی، یک اتفاق معمولی و قابل پیش‌بینی است. همان طور که نگاه سازنده‌اش به پدیده اعتیاد معمولی است. خون بازی یک فیلم اخلاقی معمولی درباره مضرات اعتیاد است.
درباره این که وقتی کسی می‌کشد و دود می‌کند و اسنیف می‌کند، سرنوشت بدی در انتظارش است. مجوز دادن و نمایش چنین فیلمی کار ساده‌ای است. همه بلدیم، چون همه باهاش موافقیم. چون جهان‌مان را آشفته نمی‌کند. خون بازی فیلمی نه درباره « پذیرش » که درباره « رد کردن » است، و رد کردن همیشه کار ساده‌تری بوده. این کار را که همیشه بلد بوده‌ایم. خون بازی درباره آدم‌های عادی و اخلاقیات عادی و زندگی عادی و جهان ارزش‌های عادی است: نکشی، خوب است؛ بکشی، هیچ خوب نیست. اما این که می‌گویم ماجرا درباره استاد داریوش مهرجویی و سنتوری و محسن چاووشی فرق می‌کند، به خاطر غیر عادی بودن، یا فراتر از معمول بودن خودشان و فیلم‌شان و دنیای‌شان است.
این که یاد بگیریم چطور جهان‌های بزرگ‌تر از دنیای عادی خودمان را بپذیریم و ازش استفاده کنیم، کار خیلی سختی است. چیزی که همیشه از رویش پریده‌ایم. همین است که گفتم، قبول یا رد این آدم و این فیلم و این صدا، مرحله مهمی از حیات اجتماعی ماست. چون در سنتوری دیگر با اخلاقیات عادی و جهان ارزشی مورد پذیرش همه خانواده‌ها و پدر و مادرها رو به رو نیستیم. سنتوری فیلمی است درباره آدمی که خودش و سازش را مقدم بر همه آدم‌های دنیا می‌داند. فیلمی درباره آدمی که شیوه زندگی خودش را به جهان اطراف‌اش تحمیل می‌کند، یا حداقل می‌خواهد تحمیل کند. ما برای ادامه زندگی، به اخلاق و ارزش‌های مورد تایید در خون‌ بازی نیاز داریم، همان طور که به تایید آن چه در مجموعه تلویزیونی آینه عبرت می‌دیدیم احتیاج داشتیم. اما هر اجتماعی برای پیش‌رفت، برای حرکت به سمت جلو ( که این آرزوی این روزهای همه ما برای خودمان و ایران است )، احتیاج به جذب و درک دنیای فراتر از واقع هم دارد، هر چند ادامه زندگی در این دنیا، به شیوه و روش سنتوری امکان پذیر نباشد. این مهم است که چطور دستورهای اخلاقی بی‌خطر رایج را هدف قرار دهیم و با آن زندگی کنیم، و در عین حال چیزی از دنیای ارزش‌های فرعی گیرم خطرناک سنتوری را جذب کنیم. هر اجتماعی برای پیشرفت احتیاج به این آدم‌ها و آثار فراتر از واقع دارد. آن‌ها هستند که به ما می‌گویند ارزش و عرض زندگی، بیش از آنی است که ما انتخاب کرده‌ایم و در یک فیلم معمولی مثل خون بازی تصویر می‌شود. عافیت طلبی ما چه اجازه بدهد، چه نه. ××× حالا در آستانه اکران سنتوری قرار گرفته‌ایم. اخبار ضد و نقیض از در و دیوار می‌بارد. می‌گویند به خاطر صدای چاووشی به فیلم مجوز اکران نمی‌دهند.
امیدوارم اجتماع ما و حاکمان‌اش این قدر قوی شده باشند که بتوانند از مواهب نمایش فیلمی مثل سنتوری استفاده کنند. اگر از نمایش این دنیا و شنیدن ترانه سنگ صبور، حتی از بلندگوهای سینما بترسیم، زنگ خطر به صدا درآمده است. قرار نیست همیشه در دنیای تابناک و آکنده از بی‌مسئولیتی هنر زندگی کنیم و همه قواعد خاص خودمان را داشته باشیم. همه ما که علی سنتوری نیستیم. اما اجازه بدهیم که کارگردانی مثل داریوش مهرجویی، چیزی از آن دنیا را به زندگی ما اضافه کند. این قدر قوی باشیم که اجازه ورود شعله‌ای از دنیای هنر را به زندگی عادی‌مان بدهیم. این طوری اخلاقیات و درک ما از زندگی، محدود به دنیای امروز و فیلم خون بازی باقی نمی‌ماند. این طوری پیش‌رفت می‌کنیم. این طوری جهان فردی تک تک آدم‌های این سرزمین را گسترش می‌دهیم. حالا دیگر فکر می‌کنم به مرحله‌ای رسیده‌ باشیم که اجازه بدهیم محسن چاووشی، ترانه سنگ صبورش را در سالن‌های سینما بخواند. این درست که حسی از درد دل و حزن واقعی در صدایش وجود دارد، اما ما و قانون‌گذاران‌مان باید یاد بگیریم که چیزهای بزرگ‌تر از فرد‌یت‌های شکوه‌مندتر را بگیریم و در خودمان حل کنیم. پیشرفت کنیم بی این که مثل علی سنتوری از هم بپاشیم. آرزو کنیم علی سنتوری باشیم، اما به محض این که پای‌مان رسید به پیاده‌روی دم در سینما، حواس‌مان بیاید سر جایش. این چیزها را یاد می‌گیریم. قول می‌دهیم.


منبع خبر : اعتماد
جمعه,7 اردیبهشت 1386 - 4:30:51

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو

نظرات

مهدی
جمعه 7 ارديبهشت 1386 - 5:2
1
موافقم مخالفم
 
تشکر و درخواست از امیر قادری و داریوش مهرجویی

آقای امیر قادری

سلام

...هم دنیای خودت را دوست دارم و هم دنیای نوشته هایت را...آن روز هم که آمدم دفتر مجله ی فیلم(بازیگر فیلم هامون بازان آقای مانی حقیقی...یادت آمد؟) و کاملا اتفاقی شما را دیدم،دیدم که خودت هم مثل دنیا و نوشته هایت دوست داشتنی و گل هستی...راستی قرار بود به وبلاگ من سر بزنی و نظر بدهی!...یادت رفت!؟

امیر جان!

...زیر گوش آقای مهرجویی زمزمه کن( باز تو نزدیک تر از ما به او هستی) و بگو در حق محسن چاووشی اینقدر ستمگری نکند!!!...البته نیازی به گفتن اینکه من و دوستان سینمایی دیگرم یک تار موی سشوار نکشیده ی آقای داریوش مهرجویی را به هزار تا خواننده ی دیگر نمی دهیم نیست...ولی بیاییم با چاووشی زخم خورده مهربان تر باشیم...و آقای مهرجویی...بارها شنیده و خواننده ایم که اگر زمانه نبضی داشته باشد،آنهم در دستان شماست...می دانم !مشکل از بد تپیدن نبض ماست...نبضی که اینقدر منفعت طلب و جنجالی می تپد...وگرنه در دستان شما ایرادی نیست!...شاید تمام این حرفها به قول آن خواننده ی لوس آنجلسی!!"بهانه های عاشقانه" باشد...بهانه هایی در ستایش پول و گیشه و جنجال...ولی عزیز دل برادر! آقای داریوش مهرجویی!!حذف صدای محسن چاووشی از فیلم سنتوری یعنی ریزش علاقه مندان موسیقی از نوع چاووشی اش و ضرر کردن گیشه...سنتوری را در جشنواره دیده ام...و اگر ذوق دیگری برای دیدن دوباره اش دارم،برای تلفیق و عجین بودن آن صوت محزون با تصاویر استاد سینمایی ام است...اگر انتظارم برای اکران سنتوری به ساعت به ساعت رسیده برای آن است که ...(دارم افشاگری می کنم و راز هایم را هوار می زنم....این یک التماس است !!!!) قرار گذاشته ایم با آخرین دختر خوب خدا برای اولین بار با هم برویم سینما و فیلم سنتوری را که به خاطر دنیای شخصی مهرجویی و جدیدا محسن چاووشی شدیدا به دلم نشسته ببینیم و بعد به قول پرویز دوایی عزیز از روی صندلی ام بلند شوم بیایم در میانه ی راهروی بین صندلی ها و رو به پرده ی سینما سجده کنم...و آن وقت عزیزی که می دانم مرا همانند هانیه ی سنتوری ترک خواهد کرد و به خاک سیاه خواهد نشاند،بخندد و بگوید:...داری چیکار می کنی دیوونه!؟

آقای داریوش مهرجویی رحم کن...خاطره ی آینده ی من را لگدمال نکن!!!....تو می توانی مجوز صدای خسته ی چاووشی را از ارشادی که همه امان را خسته کرده است بگیری...عزیزم تلاش کن...من کم تحملم!!!

میثم
جمعه 7 ارديبهشت 1386 - 9:23
-2
موافقم مخالفم
 
امان از این بند

شما حتما باید به خون بازی بند میکردین تا بتونین درباره سنتوری بنویسین؟

شما عادت کردین وقتی می خواین از یکی تمجید کنین

این وسط باید یقه یکی رو هم بگیرین.

اصلا شما عادت کردین .

m.v.ch
جمعه 7 ارديبهشت 1386 - 12:9
0
موافقم مخالفم
 
بگذاریم محسن ها و مهرجویی ها حرف دلشان را بزنن

امیر جان با نظرت در مورد خون بازی موافق نیستم قبلا هم بهت گفتم....اما در مورد محسن چاووشی و مهرجویی باهات موافقم اونم خیلی زیاد!باید بگذاریم محسن ها و مهرجویی ها حرف دلشان را بزنند.واقعا مسئولین میترسند که جامعه خود را ببینند؟

امیر جان به راستی خون بازی و سنتوری نمایشی از جامعه ما اند آن هم خیلی کم تر از واقعیت خیلی کم تر!


جمعه 7 ارديبهشت 1386 - 12:46
3
موافقم مخالفم
 
چه کسی باور کرد...

چه کسی باور کرد جنگل جان مرا ...........

اتش عشق تو خاکستر کرد....

گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید..

شانه باا زدنت را بی قید وتکان دادن دستت ...

که مهم نیست زیاد...

و تکان دادن سر...

با خوندن این یادداشت فوق العاده یاد این ترانه از محسن چاوشی افتادم

وحيد
جمعه 7 ارديبهشت 1386 - 13:35
1
موافقم مخالفم
 
دوباره قد بکش تا اوج فواره / نگو اين ابر بي بارون نمي ذاره

امير خان قادري از تو ديگه توقع نداشتم ! شمايي كه به داريوش مهرجويي استاد اضافه مي كنيد و رخشان بني اعتماد رو كج كج نگاه كردن و دهن كجي هم مي كنيد، همين شما در حال تبعيض هستيد. آقاي تحصيل كرده، آقاي منتقدِ عصباني، آقاي سليقه اي عمل كن، آقاي قادري، آثار هنري هر كس با خودش مقايسه مي شه نه اينگونه "سنتوري" و "خون بازي" يعني چي؟ و بعد راجع به (بحث مسحن خان) ترانه شما كه سنگ خود را به سينه مي زنيد و سينمايتان (سينماي اعتقادي شما از روي كوته فكري توهين به سينما تلقي نشود) را پيش مي كشيد (من به شخصه طرفدار هنر درستم) محسن چاوشي خودش از صداي خودش خسته مي شه (گواهم آلبوم اول هست تا آلبوم آخر، اين آقا خودش نمي تونه صداي خودش رو تحمل كنه و به قول حسن شماعي زاده از قل قلي استفاده مي كنه براي صاف كردن صداش) من خود از مميز گذاردن متنفرم ولي با ادا درآوردن هم موافق نيستم ليزري كردن صدا يعني ادا درآوردن يعني خود نبودن همان چيزي كه شما يكي از كارگردان هاي كمي مورد علاقتون "ابراهيم حاتمي كيا" رو به خاطرش محكوم مي كنيد. نمي دانم ديگر چه بگويم جز اينكه داريوش خان مهرجويي، بزرگ سينما، از تو هم ديگه توقع نداشتم(در اين بهم ريختگي اوضاع موسيقي پياز داغ زياد مي كنيد). گاهي وقتها اميرخان ادم مي خواد ( يا دوست داره) كه بديها رو نبينه اما كاش در مورد همه يكسان عمل كنيد. شما كه خود از ادا درآوردن بيزاريد. از خود نبودن بيزاريد پس خود باشيد به قول شهيار قنبري نگو اين ابر بي بارون نمي ذاره.

راجع به اين هم كه چرا اين اكران مي شه و اون نميشه هم چون حرف تازه اي نيست نظري ندارم و بهش عادت كرديم ديگه مثل آقاي زشت دندان گرد!

در ضمن من نمي دونم كل اين متن نوشته خودت يا نه در هر صورت اگر جايي به شما مربوط نمي شد به نويسنده نسبش دهيد.

آلوچه خانوم / آناهیتا
جمعه 7 ارديبهشت 1386 - 23:25
-2
موافقم مخالفم
 

کاری به این حرفها ندارم . برای دیدن سنتوری بال بال می زنم .

امير
شنبه 8 ارديبهشت 1386 - 2:34
-1
موافقم مخالفم
 
عشق

من واسه چاووشي ميميرم آره درست شنيدي

امیر
شنبه 8 ارديبهشت 1386 - 12:10
-3
موافقم مخالفم
 
دروغه

99.5 درصد رو فقط خود اونایی که چاوشی رو به عنوان یک خواننده قبول دارن شلوغش کردنو بعضیهارو سوال پیج کردن.از این کار بپر هیزید.با تشکر.

دامون ترابي
شنبه 8 ارديبهشت 1386 - 13:24
0
موافقم مخالفم
 
فيلم يا خواننده ؟!!

بهتر است به جاي صحبتهاي جانبي وعناصر فرعي در يك فيلم مانند استفاده از يك خواننده در فيلم به اصل قضيه يعني خود فيلم بنگريم..گويي اكثرا سنتوري را به خاطر محسن چاوشي دوست دارند و ميبينند نه به خاطر استاد مهرجويي !!!

بابک جهانبگلو
شنبه 8 ارديبهشت 1386 - 17:31
2
موافقم مخالفم
 

سلام

اقای قادری ! تلاش و عرق ریزی فکریتون برام ارزشمنده ... ما دیگه در دوران چپ ها و توده ایها نیستیم که وسیلمون برای رسیدن به هدف قیام و مبارزه و حتی تفنگ باشه. ما در دنیای مدرنیم.دنیائی که هدف اون انتقال روشهای حقیقته نه تزریق با زور ایدئولوژی.مهمتری روش این انتقال " انتقال فرهنگی-هنریه".و پر مخاطبترینش و موثرترینش قبل از کتاب و موسیقی و شعر و تلوزیون و ... "سینماست"....چندان عجیب نیست که فیلم بسیار بسیار معمولی (نمیگم بد چون کار کلاری رو ندیده نمیگیرم)خونبازی پخش میشه ولی تکلیف سنتوری مشخص تمیشه.کار بیضائی منتفی میشه.خبری از تقوائی نمیشه...

pouyan
شنبه 8 ارديبهشت 1386 - 18:53
-1
موافقم مخالفم
 
khoon baazi

aghaye amir khaane ghadery kamlotfi nakonin deege man ke tooye omram film behtar az khoonbaazi nadidam man fekr mikonam ke ham shoma va ham hameye kasani ke dost daran ke mohsenkhaann tooye santoory bekhoone daran be ostaad mehrjooyee kam lotfi mikonan in rooza bishtar az inke hayaahooye filme jadide ostad bashe hayaahooye sedaaye mohsene chavoshiye az shoma ke ye montaghede sinama hastid hamchin entezaary nadashtim

حميدرضا
يکشنبه 9 ارديبهشت 1386 - 8:43
-2
موافقم مخالفم
 
بي انصاف

با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت آقاي قادري

با هرچه در مورد استاد مهرجويي و صداي محسن چاوشي و بيداري مسئولين و هنردوستان... گفتيد موافقم بغير از صحبتهاي بي رحمتان در مورد ((خون بازي)) و ((رخشان بني اعتماد)) كه در حق اين فيلم ضلم كرديد.

((((آقاي قادري عزيز فيلم خون بازي يك فيلم معمولي نيست.))))

ناصر
يکشنبه 9 ارديبهشت 1386 - 10:3
0
موافقم مخالفم
 
چاووشي يا شماعي زاده، شما چي ميل داريد آقاي قادري؟!

محسن چاووشي همان كسي است كه تا قبل از كار با داريوش مهرجويي جزء خوانندگان به اصطلاح تجاري (البته فقط اين عنوان را يدك مي كشيد ولي تا اون جا كه من مي دونم حتي دوزار هم از آلبوماش در نياورده)، عامه پسند و جوان پسند بود. و در مملكت ما هيچ جرمي بالاتر از اين نيست كه هنرمندي مورد قبول عامه مردم و خصوصا جوانان قرار بگيرد. و چاووشي هم از اين قاعده مستثني نبود. ولي حالا كه چاووشي در فيلم استاد كار كرده و صداي خود را به بهرام رادان وام داده،(رادان بازيگر خوبيه ولي نمي دونم چرا بعضيا زور مي زنن كه او را خيلي روشنفكرتر از اون چيزي كه هست نشون بدن)حالا ديگر در رديف آندرا بوچلي و موتزارت قرار مي گيره، اون هم نه از جانب خودش بلكه از سوي منتقدان ديروزش و ستايشگران امروز.البته اين چيزا تو اين سرزمين خيلي عجيب نيست.

راستي فيلم خون بازي فيلم بدي. چرا؟ چون داستانش با اينكه تخت ولي خوب روايت شده، فيلم برداريش تو سينماي ايران جديد و همراه با نو آوري و احتمالا فخر فروشانه و يه جور به رخ كشيدن توانايي گروه سازنده فيلم است، چون بازيهاي خوبي داره،(رادان هم كه توش بازي داره تازه_ قابل توجه قادري بزرگ) چون ميگه اعتياد بد، اون هم به شكلي كه خيلي شعاري نيست و حداقل خيلي آزارمون نميده. و به 1000 تا دليل ديگه................يكي از اون 1000 تا اين كه امير قادري منتقد ماهنامه وزين فيلم همچين نظري داره. دليل از اين بهتر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

راستي اگه جاي چاووشي، حسن شماعي زاده(كه بعضي از خاطره انگيزترين آهنگهاي همه ما رو ساخته) با مهرجويي كار مي كرد الان او هم احتمالا در حد و اندازه هاي پاواروتي بود.

فعلا تا بعد.

محمد
يکشنبه 9 ارديبهشت 1386 - 12:41
0
موافقم مخالفم
 

اميدوارم اين خبرها درباره مجوز ندادن و حذف چاووشي ترفند تهيه كننده براي فروش بيشتر باشه. ببين چقدر مي ترسم از اكران نشدن سنتوري كه به اين چيزا فكر مي كنم. ببين چقدر خودمو مجبور كردم خوشبين باشم. به چه زمانه اي خورديم ما و مهرجويي.

سهیل
يکشنبه 9 ارديبهشت 1386 - 12:44
0
موافقم مخالفم
 
خون بازی غنیمت بزرگی است

آقای قادری من نمی دانم که شما کی و در چه حال و هوایی فیلم خون بازی را دیدی که اینگونه بر علیه این فیلم شمشیر کشیده ای . خون بازی یک دهم واقعیتهای بلای خانمانسوز اعتیاد هم نیست. شما مگر در ایران زندگی نمی کنید بهتر است با دیدی بازتر به اطراف خود نگاه کنید. سینمای ایران طی سالهای اخیر با ساخته شدن فیلم های مزخرفی مانند اخراجی ها، میهمان، شام عروسی، سوغات فرنگ و .... ضربات جبران ناپذیری متحمل شده است. شما که از خانواده سینما هستید دیگر چرا با نوشتن این مطلب آب در آسیاب دشمنان سینمای ایران می ریزید . خون بازی در مقایسه با سایر فیلمهای در حال اکران چیزی تو مایه های شاهکاره خانم بنی اعتماد در خون بازی به بهترین وجه ممکن به خانواده ها هشدار می دهد که برای مقابله با این بلای خانمان سوز باید فکری کرد. نمی شود جوانان این کشور را که در دستان غول اعتیاد گرفتارشده اند را دید و خاموش نشست. آینده ایران توسط جوانان این مرز وبوم ساخته می شود و تا وقتی بلای خانمان سوز اعتیاد در تار و پود جوانان این مملکت ریشه دوانده است هیچ امیدی به فردا نیست . خانم باران کوثری نیز در این فیلم به واقع بهترین بازی خود را ارائه دادند و واقعاً شایسته دریافت سیمرغ بلورین بودند آقای قادری در این دوران وانفسا که بیشتر کارگردان های سینمای کشورمان در فکر ساختن فیلمهای کم هزینه و دریافت سود سرشار هستند کار خانم بنی اعتماد قابل ستایش است بیائید قدر دان باشیم

سامان
دوشنبه 10 ارديبهشت 1386 - 18:14
1
موافقم مخالفم
 
واقعا !!!!!

یه معتاد تزریقی که با ردا و عبا میره تو تولد!سنتور میزنه+تعریفات(تعارفات)امیر قادری از جنس تعریفهاش از مسعود کیمیایی+حواشی تعمدی از جانب سازنده فیلم(این لفظ بدی نیست چون امیر خان در مورد خانم بنی اعتماد ازش استفاده کردن)

وااااااااااای ...

من که زندگیم دگرگون شد خیلی رئال(مثل خود فیلم)نه سوررئال مثل خون بازی!

سامان
دوشنبه 10 ارديبهشت 1386 - 18:17
-3
موافقم مخالفم
 
واقعا2

امیر قادری غرض ورزی از حرفات میباره

میشه بگی چرا اینقد با باران کوثری و سینمای بنی اعتماد بدی؟

محمد
پنجشنبه 13 ارديبهشت 1386 - 0:45
2
موافقم مخالفم
 
زخمی

تا وقتی که منتقدهای سینمای ایران و امیر قادری ها محدودیت های بی حدوحصر سینمای ایران، تاکید می کنم سینمای ایران رو به حساب نواقصش میذارن و این کارو خیلی مغرضانه هم انجام میدن برخورد مردم با سینما بدتر میشه که بهتر نمیشه.

آهای امیر قادری ها

آهای منتقدها

آهای سینمایی ها

به خدا بدنه سینما زخمی نقدهای غیر حرفه ایه

با پزهای پوچ روشنفکرانه مثل بابک جهانبگلو این زخمهارو عمیق تر نکنید.

بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد

شقشئ
شنبه 15 ارديبهشت 1386 - 12:28
1
موافقم مخالفم
 

محسن عزیز رو خیلی دوست دارم واگه صداشو از فیلم حذف کنن دیگه هیچ فیلمی رو نگاه نمیکنم

علی
يکشنبه 16 ارديبهشت 1386 - 17:29
-2
موافقم مخالفم
 
دوست

چاووشی دوستت داریم همیشه با امید موفقیت شما در این البوم

کوچه ما
دوشنبه 17 ارديبهشت 1386 - 14:35
-1
موافقم مخالفم
 
چند کلام با مهرجویی

واقعاً جای تاسف دارد که سطح سینمای ما اینقدر پایین آمده است که کارگردان های مطرح ما نیز برای اینکه فروش فیلم خود را تضمین کنند دست به هر اقدامی می زنند. از ساختن فیلمهای کمدی درپیت گرفته تا استفاده از صدای یک تعداد خواننده در پیت

شرم آور است آقای مهرجویی شما دیگر چرا شما که با ساخت فیلمهای خوب طعم گیشه را چشیده اید دیگر چرا دست به دامن این خواننده در پیت کشورمان شده اید چندی پیش فیلم سینمایی گرگ و میش به کارگردانی قاسم جعفری با تکیه بر صدای بنیامین در سینماها اکران شد و با شکست تجاری بزرگی روبرو شد. دوره این فیلمها گذشته است

reza
دوشنبه 7 خرداد 1386 - 16:36
1
موافقم مخالفم
 

حتما باید به خون بازی گیر می دادید یعنی فیلم دیگری نبود که خیلی بد تر از خون بازی باشه و نشه بهش گیر داد خون بازی به نظر من هم سبک متفاوتی داره و هم خوش ساخته و موقع اکرانش هم عالیه که جوان ها و خانواده ها کهمخاطبان اصلی فیلم هستند بتونند از فیلم استفاده کنند و هدف از سنتوری هم همینه نه!!

فرشيد
سه‌شنبه 2 بهمن 1386 - 12:56
6
موافقم مخالفم
 

محسن فقط يك خواننده نيست

مقلد قميشي هم نيست

اون فقط يه هنرمنده

نبايد در سنتوري بهش توهين بشه

شرکت سینا
چهارشنبه 15 اسفند 1386 - 19:40
3
موافقم مخالفم
 

ماهمکاران یک شرکت غیر دولتی امروز 15/12/86 مبلغ 000/000/10 ریال به حساب مشترک آقای فرازمند و مهرجویی واریز نمودیم.تا مقداری از ضربه مالی و روحی سازندگان فیلم سنتوری را جبران نمائیم.

فیلم بسیار خوش ساخت ؛قوی و پر از مفهومهای اجتماعی بوده و هرکسی در این رابطه کمک کند نشانه داشتن وجدان و روح سالم است.

حبیب
جمعه 17 اسفند 1386 - 19:22
0
موافقم مخالفم
 

اقای مهرجوی

میخواستم سوال کنم دلیل سانسور اهنگ سنگ صبور محسن چی بو د ( قسمت انتهایی آهنگ که میگه اگه بیای همونجوری که بودی ) نه اینکه شما خودتون با سانسور مخالف هستید

من یک تحلیلگر موزیک راک هستم که در تمام آلبوم متاسفم محسن خان 2 تا آهنگشو حرفه ای شنیدم

1 خیانت (خودم کاملا این حس رو درک کردم )

2 سنگ صبور (کلیپ جالبی ازش ساختم که میتونید دانلود کنید )

http://www.4shared.com/file/39985384/a7beda36/FLASH_CLIP_OF_HABIB_METALLICA__SANGH_SABOR__.html

www.bia2metall.com

amir ali
دوشنبه 27 اسفند 1386 - 20:27
1
موافقم مخالفم
 

santori yek padededast ke baahangaye mohsene aziz kamel shod


پنجشنبه 19 ارديبهشت 1387 - 1:25
0
موافقم مخالفم
 

چرا جدید برایمان نمی خوانی ای سلطان صدا

مهدی 19
پنجشنبه 16 آبان 1387 - 16:45
4
موافقم مخالفم
 

من با نظر کسی که گفت فیلم رو به خاطر آقا محسن میبینند موافقم چون وقتی سنتوری اومد و من فهمیدم چاووشی توش میخونه رفتم خریدم همه رفیقام هم همین طور بودن

ALI J
پنجشنبه 1 مرداد 1388 - 12:6
-1
موافقم مخالفم
 
درباره محسن چاووشی و مشکلات سنتوری / چرا از چاووشی و سنتوری می‌ترسیم و از اکران خون‌بازی، نه؟ / یادداشتی از امیر قادری

سلام

فقط می خواستم بگم که اگه به هر نحوی با آقای چاووشی رابطه دارید بهش بگید که به خاطر دل منم که شده یکم "نرگس" ترانه هاشو بیشتر کنه .

ممنون

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       





             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 0.0923910140991 seconds.