سينمای ما - تك‌ نگاري4- بهمن قبادي / فيلمسازي كه حرفه اولم نيست
شنبه 17 بهمن 1388 - 23:7

I نظرسنجی I

بهترین فیلم جشنواره 28 را انتخاب کنید




سينماي جهان
من تسلیم شده‌ام
همه چیز با فیلمنامه آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد
جورج كلوني این بار واقعا روانه بيمارستان شد
مریل استریپ امسال هم گزینه اصلی اسکار است
جیم شرایدن برای فیلم تازه‌اش دنیل کریگ را انتخاب کرد
سایت‌اند ساند 50 فیلمساز نامتعارف سینما را معرفی كرد
معرفی کامل فیلم «جی آی جو: ظهور کبرا» - حامد مظفری
سال‌هایِ از دست رفته (یادداشت گِئورگ ویلیامسون بر فیلم «تابستان» ترجمه پیمان جوادی)
گفتگویی با استاد ژاپنی انیمیشن جهان به بهانه نمایش فیلم تازه‌اش
قسمت‌های پنجم و ششم «اسپایدرمن» را نویسنده «زودیاک» می‌نویسد
فرار بزرگ (یادداشت برایان لوری –ورایتی- بر مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان: فصل اول» ترجمه پیمان جوادی)
معرفی کامل «آدم‌های بامزه» - حامد مظفری


استشهادي براي خدا


  (35 رأي)

گارگردان :
علیرضا امینی
ماجراهای اینترنتی


  (22 رأي)

گارگردان :
حسین قناعت
تنها دوبار زندگی می‌کنیم


  (134 رأي)

گارگردان :
بهنام بهزادی
صداها


  (93 رأي)

گارگردان :
فرزاد موتمن
محاكمه در خيابان


  (321 رأي)

گارگردان :
مسعود کیمیایی
آقای هفت رنگ


  (71 رأي)

گارگردان :
شهرام شاه حسینی
نیش و زنبور


  (98 رأي)

گارگردان :
حميدرضا صلاحمند
کتاب قانون


  (347 رأي)

گارگردان :
مازیار میری
دو خواهر


  (1340 رأي)

گارگردان :
محمد بانکی



تك‌ نگاري4- بهمن قبادي / فيلمسازي كه حرفه اولم نيست
تك‌ نگاري4- بهمن قبادي / فيلمسازي كه حرفه اولم نيست


ه


                                                                                                                   فيلمسازي كه حرفه اول‌ام نيست


ر چه زمان مي‌گذرد بيش‌تر نسبت به فيلم‌هاي موسوم به "جشنواره‌اي" بدبين مي‌شوم. اغلب آثار مطرح در اين حوزه، فيلم هايي‌ هستند ضعيف و بي چفت و بست كه بازاري به جز نمايش در جشنواره‌هاي حتي نسبتا مطرح پيدا نمي كنند. بهمن قبادي به نظرم نمونه چنين فيلمسازهايي است كه حواشي توليد يك فيلم، براي‌شان از ارزش‌هاي هنري خود اثر مهم‌تر است. مقاله تندي است، ولي اگر امروز مي‌نوشتم، شايد از اين هم تندتر از آب درمي‌آمد:

 



 


من اسم‌اش را مي‌گذارم فرصت طلبي. حداقل بخش زيادش فرصت طلبي است. حالا شما هر چه مي‌خواهيد بگوييد. يادم هست روزي روزگاري در غرفه ماهنامه فيلم در نمايشگاه كتاب ايستاده بودم و خواننده‌هاي مجله مي‌آمدند و با هم حرف مي‌زديم. بعد يك نفر آمد جلو و گفت: « داداش كردها رو عصباني كردي. » بعد تعريف كرد كه موقع چاپ نقد منفي‌ام به فيلم قبادي، يعني لاك‌پشت‌ها هم پرواز مي‌كنند، خيلي‌ها ناراحت شده‌اند كه چرا كردها را مسخره كرده‌ام. خب، من كردها را كه مسخره نكرده بودم. سعي كرده بودم نيشي بزنم به احساسات‌گرايي به نظرم پيش پا افتاده فيلم قبادي و اين كه از بدبختي‌ها و مصيبت‌هاي مردم دور و برش استفاده ( يا در واقع سوء استفاده ) كرده بود تا فيلمي بسازد كه به مزاق عده‌اي خوش بيايد. اين البته به خودي خود كار بدي نيست. به نظرم عيبي ندارد كسي از راه برانگيختن احساسات مردم پول دربياورد. كاري كه شايد در مواردي خود ما هم انجامش مي‌دهيم. اما اين در شرايط صدق و صفاست. مربوط به وقتي كه هدف‌ات را به درستي اعلام مي‌كني و مخاطب‌هايت را درست مي‌شناسي. اين جا اما مشكل اين است كه قرار شده با يك فيلمساز دردآشنا رو به رو شويم كه در شرايط خيلي ناجوري دارد از ملت كرد دفاع مي‌كند و رنج‌شان را به تصوير مي‌كشد. بعضي از رفقا كه به جشنواره كودك و نوجوان اصفهان سري زده بودند، آقاي بهمن قبادي را ديدند كه چند تا از بچه‌هاي مريض‌احوال و معلول فيلم‌اش را دنبال خودش راه انداخته بود و اين طرف و آن طرف مي‌برد. با اين حال چه خوش‌تان بيايد چه نه، بهمن قبادي لااقل يكي از پنج فيلمساز جهاني سينماي ايران است كه ساخت هر فيلم‌اش با واكنش‌هاي مختلفي رو به روست و البته بيش‌تر از آن كه تماشاي اين فيلم‌ها براي مردم سراسر جهان جالب باشد، توجه طبقه خاصي از گردانندگان جشنواره‌ها و مشتري‌هاي روشنفكرشان را جلب مي‌كند و البته در مورد قبادي با توجه به كرد بودن‌اش، براي طبقه خاصي از سياست‌مدارها هم اين جور فيلم‌ها جالب است. بهمن قبادي، فوق‌ ديپلم از دانشكده صدا و سيماست. خودش گفته در دانشگاه چيزي ياد نگرفته و بيش‌تر از اين طريق، روابطي به دست آورده كه در آينده به دردش خورده‌اند. بعدا متوجه خواهيد شد كه در نوع فعاليت حرفه‌اي كه بهمن قبادي در پيش گرفته، اين جمله چه قدر كليدي است. در اين نوع از فعاليت حرفه‌اي هنري، حاشيه‌ها هميشه مهم‌تر از اصل حرفه فيلمسازي هستند. دانشگاه را كه تمام كرد، قبادي فعاليت‌اش را با عكاسي در انجمن سينماي جوانان سنندج ادامه داد و بعدش رفت سراغ ساختن فيلم‌هاي كوتاه هشت ميلي‌متري و مستند. اين فيلم‌ها در جشنواره‌هاي مختلفي ( مي‌بينيد؟ باز هم جشنواره‌‌ها ) جايزه بردند و نام قبادي را به عنوان يكي از فيلمسازهاي آينده‌دار مملكت مطرح كردند. در ننه لالا و فرزندانش، دستيار كامبوزيا پرتوي شد و اين شروع كارش در سينما بود. اما قبادي آن قدر باهوش بود كه بفهمد براي ادامه كار بايد سراغ همكاري با آدم قوي‌تر و بانفوذتري برود، پس به درستي عباس كيارستمي را انتخاب كرد و سر فيلم باد ما را خواهد برد، دستيار او شد. با سميرا مخملباف در ساخت تخته سياه همكاري كرد و بالاخره اولين فيلم‌اش را ساخت، زماني براي مستي اسب‌ها كه محصول موفقي هم از آب درآمد و جايزه دوربين طلايي جشنواره كن را هم برد. جايزه‌اي كه به كارگردان‌هايي كه اولين فيلم‌شان را كارگرداني كرده‌اند، اهدا مي‌شود. زماني براي مستي اسب‌ها، يك فيلم زيادي احساساتي، اما در مواردي قوي و تاثير گذار بود كه به سياق آثار رسول ملاقلي‌پور، تماشاگر را رنج مي‌داد تا اشك‌اش درآيد. و تماشاگر سينما هم معمولا مرز ميان رنج بردن و احساساتي شدن را كمتر درمي‌يابد. آن هم نه تماشاگر معمولي كه تماشاگر فيلم‌هاي خاص و جشنواره‌اي كه براي خودش حكايتي است. گفتم كه در اين نوع فيلمسازي‌، حاشيه روي اهميت بيش‌تري از فيلم خوب ساختن دارد و قبادي كارش را خوب بلد بود. سالي كه قبادي براي كارگرداني فيلم زماني براي مستي اسب‌ها جايزه معتبر دوربين طلايي جشنواره كن را گرفت، حسن يكتاپناه هم براي كارگرداني جمعه، به چنين افتخاري دست يافت. اما كمتر كسي از جايزه يكتاپناه با خبر شد در حالي كه قبادي توانست به خوبي از پوشش خبري رسانه‌ها براي لانسه كردن خودش و فيلم‌اش استفاده كند. حالا همه قبادي را مي‌شناختند اما كمتر كسي از وجود فيلمسازي به اسم يكتاپناه باخبر بود. قبادي اما به اين حد قانع نبود. او پيش رفت و پيش رفت. فيلم بعدي او آوازهاي سرزمين مادري‌ام، به اندازه اولي موفق نبود، اما به عنوان نقطه شكست هم در كارنامه او مطرح نشد، تا اين كه با لاك‌پشت‌ها هم پرواز مي‌كنند، همه چيز عوض شد. آواي مظلوميت قوم كرد، همواره در سراسر جهان طرفدارهاي خاص خودش را داشته است و لاك‌پشت‌ها... هم ظاهرا آواز مظلوميت همين قوم بود. ضمن اين كه در اين فاصله قبادي توانسته بود پشتوانه اقتصادي محكمي براي خودش جور كند و يك پروداكشن نسبتا عظيم در مقياس‌هاي سينماي ايران را شكل دهد. با كلي سياهي‌ لشگر و يك فيلمبرداري با كيفيت كه به خوبي روي پرده جلوه مي‌كردند. قبادي آن قدر ذوق داشت كه چند صحنه اين فيلم را خوب از كار درآورد، اما كليت فيلم و داستان‌اش حسابي لنگ مي‌زد و البته بر خلاف ظاهر غلط‌اندازش، لاك‌پشت‌ها... چيز تازه‌اي از بحراني كه تصوير كرده بود نداشت تا تحويل تماشاگر بدهد. حالا قبادي هم مثل جعفر پناهي يك فيلمساز جهاني ( باز البته در مقياس‌هاي محفلي و جشنواره‌اي ) به حساب مي‌آمد، اما بين مردم ايران ( جز در مناطق خاص ) پايگاهي نداشت و فيلم لاك‌پشت‌ها... هم در سالن‌هاي سينماي محدودي در سطح تهران اكران شد. خيلي‌ها روي نامزدي اسكار لاك‌پشت‌ها... حساب كرده‌ بودند. حضور آمريكا در خاورميانه با اما و اگرهاي فراواني رو به رو شده بود و آكادمي اسكار هميشه توجه ويژه‌اي به منتقدهاي سياست‌هاي جمهوري‌خواهان نشان داده است. اما با وجود اين كه فيلم قبادي به عنوان نماينده ايران در بخش بهترين فيلم خارجي زبان معرفي شده بود، از حضور در بخش نهايي مراسم باز ماند. با وجود اين ناكامي، قبادي هم مثل پناهي تصميم گرفته بود تا قدرت و مشروعيت و اعتبارش را از طريق بعضي محافل و جشنواره‌ها كسب كند و در اين مسير موفق هم بوده است. جالب اين جاست كه عباس كيارستمي به عنوان استاد و معلم اين گروه، به زبان و درك تازه‌اي از مديوم سينما دست يافته و توجه محافل جهاني به او، از اين زاويه قابل درك است. حالا مي‌توانيم سبك كيارستمي را دوست داشته باشيم يا بي‌خيال‌اش شويم، اما نمي‌توانيم انكارش كنيم. اما شاگردان او بيش از اين كه بتوانند از اين زاويه جهان را متوجه خودشان و كارشان كنند، بيش‌تر سراغ ارتباط‌ها و جنجال‌هاي حاشيه‌اي رفته‌اند و از اين طريق مطرح شده‌اند. به همين خاطر كمتر مي‌شود نقد جدي بر آثار اين فيلمسازان يافت. اغلب نوشته‌هايي كه در تحسين آثار اين فيلمسازان نوشته مي‌شدند، ريويوهاي گذري‌اند كه نويسندگان‌ اين يادداشت‌ها بيش‌تر بر مضامين سياسي و اجتماعي موجود در اين فيلم‌ها تاكيد مي‌كنند و دل‌شان خوش است كه مي‌توانند از اين طريق مشكلات و گرفتاري‌هاي كشورهاي جهان سوم و مردمان رنج كشيده‌اش را بشناسند و مصائب‌شان را درك كنند. اين در حالي است كه هيچ كدام از اين فيلم‌ها نه در سطح جهاني و نه در ميان خوره‌هاي سينما كه اكنون از طريق اينترنت با هم در ارتباط‌اند، صاحب جايگاه و منزلتي نشده است. قبادي و فيلمسازهاي هم رده‌اش راه خودشان را مي‌روند. اغلب اين فيلمسازها به شكل كنايه‌آميزي كم كم از وطن و كشورشان بريده‌اند و در بخش ديگري از جهان ساكن شده‌اند يا حداقل اين كه بخش قابل توجهي از عمرشان را در كشورهاي ديگر مي‌گذرانند. هر كسي پايگاه دارد و ايشان از ميان مردم و عشاق سينما گذشته‌اند و به بازارهاي كاذب جشنواره‌اي دل بسته‌اند كه اغلب از بودجه دولتي تغذيه مي‌كنند. قبادي با فيلم آخرش نيوه مانگ هم چند جايزه برد و به چند جشنواره سر زد. تصاوير او با انگشت‌هاي گشوده از هم به نشانه پيروزي در برابر دوربين چند عكاس، در اينترنت قابل رديابي است و فهرست‌هايي اعلام شده كه قبادي را در ميان 100 فيلمساز بزرگ دنيا قرار مي‌دهد. اما علاقه‌مندان سينما مي‌دانند كه در تاريخ سينما هيچ فهرستي اهميت و اعتبار نياورده و همه چيز به خود فيلم بستگي دارد. اين‌ها همه بازي است. چند ماه پيش خبرنگاري از بهمن قبادي پرسيد چطور باز در ايران فيلم ساخته در حالي كه سر فيلم قبلي‌اش گفته بود ديگر در اين كشور فيلم نخواهد ساخت. و قبادي پاسخ داده بود هنوز هم روي حرف‌اش ايستاده، چون اين فيلم ربطي به ايران ندارد و در ناكجا آباد مي‌گذرد. شما را به خدا جواب را مي‌بينيد؟

جمعه,10 فروردین 1386 - 7:3:10

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو

نظرات

ببر مازندران
جمعه 10 فروردين 1386 - 12:37
-2
موافقم مخالفم
 
خیلی تند میری داداش

شما مث اینکه خیلی از بهمن قبادی بدت می یاد ؟

شما خودت خجالت بکش که در مورد فیلمی که هنوز به اکران عمومی و داوری ملت فهیم ایران درنیامده است ، داری قضاوت می کنی ؟

مث اینست که از کسی که آواکادو نخورده بپرسی این میوه مزه اش مث گلابی است یا خیار !!!!

غلامعلی
جمعه 10 فروردين 1386 - 12:45
2
موافقم مخالفم
 
ایران

حداقل اسم ایران را سر زبون ها انداخت

خیلی بد است مردم فلان کشور بی فرهنگ ، تازه یادشان بیفتد که باید دنبال کشور باستانی ای به نام ایران روی نقشه بگردند !

farshid
جمعه 10 فروردين 1386 - 13:53
-2
موافقم مخالفم
 
بدون شرح

ترجیح می دهم به جای صحبت در باره قبادی به این نکته اشاره کنم که وقتی قرار است کامنت های دوستان به روز نشود بهتر است فرم نظرات را بردارید چون تک نگاری مخملباف بدون قرار گرفتن حتی یک نظر محو شد احتمالا این بلای زمینی بر سر تک نگاری قبادی هم خواهد امد

تک نگاری ها ظاهرا ارشیو هم نمی شوند با این وضعیت اگر مشکل ترافیک کامنت ها یا فنی هم وجود دارد بهتر بود تک نگاری بعدی با تاخیر روی سایت قرار می گرفت

farshid

bahman
جمعه 10 فروردين 1386 - 16:1
2
موافقم مخالفم
 
taasof

baraye jashnvarehaye jahani moteasefam ke ba dashtan bozorgani chon parviz shahbazi va asghar farhadi dar keshvareman adamhaei manande ghobadi dar miyane kargardanane bartar dar iran o jahan az nazare anan ast.

شهروز
جمعه 10 فروردين 1386 - 17:22
0
موافقم مخالفم
 

این هنر نیست!

قضیه بسیار جدی تر از اینهاست آقای قادری عزیز ؛ سالی پیش از این مصاحبه ای خواندم و خواندید در "ماهنامه ی فیلم" از بازیگر زن مسنی که همکاری با "هیچکاک" نیز در سابقه ی کاری او دیده میشد؛ نکته و توضیحی که وی از "هیچکاک" در یاد داشت اینها بود که اولاً "هیچکاک" مانع او از آب آشامیدن در لیوان پلاستیکی شده بود ، و دیگر اینکه جهت تأمین نوع کره ی حیوانی دلخواهِ "هیچکاک" ، هواپیمایی اختصاصی هر روز صدها فرسنگ را پشتِ سر مینهاد تا "هیچکاک" روز را با کره ی محبوبش آغاز کند! حال مقایسه کنید:

شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد

دفتر نسرین و نرگس را زینت اوراق بود

... نورزتان بهاری.

حمید
جمعه 10 فروردين 1386 - 18:13
-1
موافقم مخالفم
 
نظر

اگه کسی درد وطن و محرومیت قوم خودشو داره اونم مثل قوم خودش زندگی می کنه نه اینکه تو سنندج خونه ای دست پا کنه که کارگر کردی که برای خونه تکونی خونه ما اومده بود بگه 4 میلیارد قیمت داره و وقتی رفتم توش برای خونه تکونی مخم سوت کشید و نه اینکه کنار سواحل فلان جا با فلان بازیگر قدم بزنه و چنان مردم مارو بدبخت نشون بده که فکر کنند ما بدوی هستیم اگه ما مشکلی تو مملکتمون داریم برای خودمونه یا علی مدد

sina ferdosi
جمعه 10 فروردين 1386 - 18:28
-1
موافقم مخالفم
 
Sakhtaare Gheyre Herfe'eeye Maghaalaate Cinemaema

Khastam az saakhtare gheyre herfe'eeye maghaalaate site shoma kami enteghaad konam. Baraaye Mesaal naghdi ke dar in safhe darj shodeh, haavie naame nevisandeye maghaaleh nemibaashad. Agar shoma naame nevisandeye maghaaleh ro darj nakonid, be in ma'naast ke nazare nevisandeh ba nazare kollie site shoma yeksaan ast. Fekr nemikonam site Cinemaema hamchin ghasdi ra dashteh bashad.'

فراز خرمي
شنبه 11 فروردين 1386 - 2:27
0
موافقم مخالفم
 
غيرمنصفانه

اين مقاله غيرمنصفانه و توهين آميزه. مثل هميشه يه نفر تو ايران چهارتا جايزه برد و باعث ناراحتي بقيه شد. اين حرف ها باعث كم شدن ارزش هاي آقاي قبادي نمي شه و فقط نويسنده خودشو خراب كرده. قطعا كارشناس هاي جشنواره ها از شما بيشتر در منسب تشخيص اند و خود فيلم ها مجال قضاوت رو به مردم مي دهند. آيا ساختن فيلم هاي درآمدزا ارزشي دارد ؟ آيا سينماي مستقل در ايران جايي ندارد ؟ كشورهاي صاحب سينما در دنيا با گذاشتن كلاس فيلمسازيه آقاي كيارستمي سعي در ترويج اين سبك دارند ولي ما نشستيم و افراد آموزش ديده رو مي كوبيم تا سكويي درست كنيم. خدا كنه از رو سكو نيفتيم.

حسین
شنبه 11 فروردين 1386 - 11:11
-1
موافقم مخالفم
 
مغرضانه

با سلام

دوست عزیز شما در تمام تک نگاری ها فیلم سازان بزرگ ایرانی همچون مخملباف و قباذی و ... را تخریب میکنید.ممکن است توضیح دهید فیلم ساز خوب از نظر شما چه کسی است؟

اینکه فیلم سازان ایرانی هیچکاک نیستند دلیل نمیشود اینگونه به انها حمله کنید.ضمنا اینگونه تک نگاری ها درباره فیلم سازانی که مورد تایید حکومت نیستند مرا به این فکر می اندازد که شما وابسته به یکی از نهادهای دولتی هستید و مجبور به تخریب شخصیتهای دردسرساز.........................خدا صبرمان دهد

ه.كريمي
شنبه 11 فروردين 1386 - 11:40
-1
موافقم مخالفم
 
خودت را ؟

دوست عزيز

شما خودتان هم همين كار را ميكنيد.

اصلا هوشمند بودن بخش مهم و اصلي هنرمند بودن است.تازه اگر قبادي درد و رنج مردمش را به دنيا نشان داده شما اين كار را هم نكرديد و با حمله به چند تا آدم باقيمانده خودت را مطرح كردي و ميكني.قبادي مثل مهرجويي اسبيلبرگ و خيلي از هنرمندهاي ديگر است ولي شما كه خيلي هم بهتان اميد بسته بوديم داريد به كجا ميريد؟

مسعود
يکشنبه 12 فروردين 1386 - 14:53
-1
موافقم مخالفم
 
حاشیه

دوست عزیز نوشته ای که حاشيه‌های فیلمسازی قبادی هميشه مهم‌تر از اصل حرفه فيلمسازي اش هستند. اگر این به عنوان یک ایراد مطرح میشود و معتقدی که یک فیلمساز نباید آلوده آن شود. پس جرا خود چنین میکنی؟ حاشیه ای که در این مدت کوتاه در مورد فیلم مستندی که خودت در باره آقای کیمیایی ساختی شاید در تاریخ سینمای ایران بی نظیر باشد. خالا فکر کن تو و همردیفانت یک فیلم در ابعاد فیلمهای قبادی و هم ردیفانش بسازید .واقعا چه خواهید کرد؟نمی خواهم توهین کنم.اما شما به عنوان یکی از حاشیه سازترین ها در میان منتقدین ایران شهرت داریدو اعتبارتان را از همین حاشیه ها میگیرید . امیدوارم ناراحت نشده باشی.

فرانک
سه‌شنبه 14 فروردين 1386 - 0:25
-1
موافقم مخالفم
 
تک بعدی

یک جوری عنوان می کنی که نقدت تند است که انگار افتخار می کنی به نقد تند (؟) . شما می توانی نقدت را در کمال بی طرفی و احترام بیان کنی بدون اینکه بخوای کسی را سرکوب کنی . شماطوری مطالبت را بیان می کنی که انگار حرف های شما حقیقت مطلق است در حالی که این فقط نظر شخصی شماست که می تواند اشتباه هم باشه . به هر صورت من فکر می کنم برچسب زدن به آدمها کار صحیحی نیست . نقد تند نوشتن کار صحیحی نیست . تک بعدی نگاه کردن به مسائل شیوه یک منتقد سالم و روشنفکر نیست . موفق باشی .سال نویت هم مبارک .

سالار
جمعه 24 فروردين 1386 - 22:20
3
موافقم مخالفم
 
متاسفم

آقای قادری من نمیدونستم شعور شما از داوران جشنواره های بزرگی مثل کن.انجمن منتقدین شیکاگو.سن سباستین.

و.... و همچنین منتقدی چون راجر ایبرت بیشتر است!

پیشنهاد می شود که یرای بهبود کیفیت فستیوال های سینمایی اروپایی و امریکایی یک دوره کلاس های امو زشی

برای این داوران بی تجربه! توسط اقای امیر قادری دایر گردد.

با تشکر

از طرف کوینتین تارانتینو,راجرت ایبرت,یوسف شاهین,

عباس کیا رستمی,فرانسییس فورد کاپولا و دیگر

آماتورهای سینما...!!!!!!!


يکشنبه 2 ارديبهشت 1386 - 13:36
0
موافقم مخالفم
 

اگه بدون سانسور نظرات دادی

فرشاد طاهری
دوشنبه 24 ارديبهشت 1386 - 23:36
-1
موافقم مخالفم
 
من دلیلش را فهمیدم . . .

سلام. نقد منفی شما را بر فیلم زیبا و ستودنی لاک پشتها پرواز میکنند را که خواندم چنان عصبانی شدم که میخواستم بیام دفتر مجله و باهاتون دعوا کنم. روزگار گذشت. نقدهای مثبتتان برای فیلمهای غیر قابل بخشش کیمیایی را که خواندم بی خیالتان شدم. شما بهمن قبادی را نمیفهمید. در حد همان برگزاری تور نمایش فیلم به همراه استاد !!!! کفایت می کنید. ببخشید که تند رفتم.

حمید
يکشنبه 16 دي 1386 - 20:57
1
موافقم مخالفم
 

این آقا عجب کینه ای از قبادی به دل داره

در این مقاله اگر کمی توجه کنید یک جمله فنی به درد بخور ندیدم و فقط گفته " فیلم فلان در فلان جا جایزه گرفته و این چه قدر بده"

در ضمن 2 نکته

چطور در خیلی از جشنواره ها فیلم های قبادی جایزه تماشاگرها را بدست اورده

نکته دوم اینکه قبادی در جشنواره ها و مراسم هایی که در داخل ایران هم برگزار شده جایزه گرفته ، چطوریه

نفهمیدیم که حرف شما را قبول کنیم یا حرف خیل داوران سر شناس جشنواره های معتبری چون کن، سن سباستین ، شیکاگو و غیره را

" به نظر می خواستی با این مقاله بگی منم هستم چون تند می نویسم"

سالار
سه‌شنبه 11 تير 1387 - 13:13
0
موافقم مخالفم
 

راه خوبی رو برای معروف شدن انتخاب نکردید

حمید
چهارشنبه 22 آبان 1387 - 19:48
1
موافقم مخالفم
 

شما می دانید بهمن قبادی کیه باچه تلاش و پشتکاری توانست به عشقش که همان سینما باشد برسد بهمن به دنبال معروف شدن نیست بلکه او عاشق مردمش ،عاشق مادرش و عاشق سینما است ،زبان فیلم او درد و رنج مردمش است ،او سینما را برای زبان مردمش انتخاب کرده فیلمهای او تلخ است چون حقایق اجتماعی را بیان می کند ........ عزیزم توصیه میکنم به جای ترور شخصیت برو و شناخت خود را بالا ببر

حمید

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       





             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 0.965453147888 seconds.