سينمای ما - هفت‌سين سينما/ نيما حسني‌نسب
شنبه 17 بهمن 1388 - 23:6

I نظرسنجی I

بهترین فیلم جشنواره 28 را انتخاب کنید




سينماي جهان
من تسلیم شده‌ام
همه چیز با فیلمنامه آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد
جورج كلوني این بار واقعا روانه بيمارستان شد
مریل استریپ امسال هم گزینه اصلی اسکار است
جیم شرایدن برای فیلم تازه‌اش دنیل کریگ را انتخاب کرد
سایت‌اند ساند 50 فیلمساز نامتعارف سینما را معرفی كرد
معرفی کامل فیلم «جی آی جو: ظهور کبرا» - حامد مظفری
سال‌هایِ از دست رفته (یادداشت گِئورگ ویلیامسون بر فیلم «تابستان» ترجمه پیمان جوادی)
گفتگویی با استاد ژاپنی انیمیشن جهان به بهانه نمایش فیلم تازه‌اش
قسمت‌های پنجم و ششم «اسپایدرمن» را نویسنده «زودیاک» می‌نویسد
فرار بزرگ (یادداشت برایان لوری –ورایتی- بر مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان: فصل اول» ترجمه پیمان جوادی)
معرفی کامل «آدم‌های بامزه» - حامد مظفری


استشهادي براي خدا


  (35 رأي)

گارگردان :
علیرضا امینی
ماجراهای اینترنتی


  (22 رأي)

گارگردان :
حسین قناعت
تنها دوبار زندگی می‌کنیم


  (134 رأي)

گارگردان :
بهنام بهزادی
صداها


  (93 رأي)

گارگردان :
فرزاد موتمن
محاكمه در خيابان


  (321 رأي)

گارگردان :
مسعود کیمیایی
آقای هفت رنگ


  (71 رأي)

گارگردان :
شهرام شاه حسینی
نیش و زنبور


  (98 رأي)

گارگردان :
حميدرضا صلاحمند
کتاب قانون


  (347 رأي)

گارگردان :
مازیار میری
دو خواهر


  (1340 رأي)

گارگردان :
محمد بانکی



هفت‌سين سينما/ نيما حسني‌نسب
هفت‌سين سينما/ نيما حسني‌نسب


اگر مي‌شد هفت‌سين را دلبخواهي چيد، شما چه كار مي‌كرديد؟ از اين همه تركيب متنوع و مختلف دنيا كه با حرف سين شروع مي‌شود، كدام هفت‌تايش را براي لحظه‌ي تحويل سال جلوي خودتان و خانواده و دوستان مي‌چيديد يا مرورش مي‌كرديد. حالا كه حرف از سينماست، چي بهتر از يك هفت‌سين فيلميك؟! اين دو تا هفت‌سين پيشنهادي من است كه دوست داشتم موقع تحويل سال جديد جلوي چشمم بود و مي‌شد همه‌شان را با هم ببينم و چيزي هم از دست نرود. حالا كه نمي‌شود، فكر كردن بهش هم مي‌تواند مزه‌شان را زير زبان همه‌مان بياورد؛ از قديم گفته‌اند وصف‌العيش، نصف العيش. اما چرا دو جور هفت‌سين؟ براي جورشدن جنس، و براي اين كه مشتري‌ها راضي باشند! يكي هفت‌سين هاليوودي است و آن يكي هفت‌سين اروپايي كه... اما راستش اين‌ها همه بهانه است. فقط دنبال راهي مي‌گشتم كه از اين قيد دست و پاگير عدد هفت فرار كنم. حالا هفت‌سين‌ام دوبرابر شده است.


 ... شما هم هفت‌سين خودتان را بچينيد ببينيم چه مي‌شود. حتماً هر كدام سين‌هاي جورواجور ديگري داريد كه به من معرفي كنيد. عيد و سال تحويل اگر به درد شريك‌شدن در هفت‌سين‌هاي ما نخورد، دو پول سياه هم نمي‌ارزد. پس از همين الان منتظر هفت‌سين‌هاي پيشنهادي شما هستم.



«هفت‌سين سينماي آمريكا»


ساعت: سادگي ناب سينماي كلاسيك مسحورتان مي‌كند؛ جودي گارلند و رابرت واكر 48 ساعت وقت دارند كه با پياده‌روي و حرف‌زدن عاشق هم بشوند و ازدواج كنند. وينسنت مينه‌لي نشان مي‌دهد كه چه باشكوه مي‌شود اين كار را كرد؛ بدون كمك موزيكال، بدون گارلندي كه آواز بخواند، و فقط با سينما.


سابرينا: يكي از بهترين آدري هپبرن‌هاي تاريخ سينما كه مي‌خرامد و دل مي‌برد؛ همين كافي نيست؟ اگر نيست همفري بوگارت و ويليام هولدن را هم اضافه كنيد، به علاوه‌ي يكي از شوخ و شنگ‌ترين فيلم‌نامه‌هاي بيلي وايلدر عزيزِ دل. عجب ضيافتي! يكي از جواهرات كمدي رمانتيك عصر كلاسيك كه اين روزها جاي‌شان حسابي خالي است.


سرگيجه: درباره‌‌اش چه بايد گفت؟ اصلاً چه مي‌شود گفت؟ سرگيجه، تا ابد، جايي در قله‌هاي دست‌نيافتني تاريخ هنر جا خوش كرده ست. هيچكاك در هر پلان سينما را براي‌مان معني مي‌كند و جيمز استيوارت و كيم نوواك جادويي‌اند. اگر فكر مي‌كنيد سينما نمي‌تواند هر داستاني را به شاهكار تبديل كند، روزي يك بار سرگيجه را ببينيد.


سر آلفردوگارسيا را برايم بياور: جمع اضداد خشونت ناب و عطوفت محض؛ فقط و فقط از سام پكين‌پاي بزرگ مي‌شود توقعش را داشت. يكي از برآشوبنده‌ترين داستان‌هاي سده‌ي اول سينما كه شخصيت‌هاي اصلي‌اش يك جايزه‌بگير مفلوك و يك سربريده و مگس‌هاي دوروبرش هستند. اگر فيلم را نديده باشيد، توصيف لحظه‌هاي درخشان آن بيهوده‌ترين كار ممكن است.


سلطان كمدي: ظاهر ساده‌اش گول‌تان نزند؛ يكي از روايت‌هاي بزرگ خودبازتابندگي سينما، محصول استادكاري است كه با عمق وجودش تصوير و قصه را دوست دارد. كمدي پيچيده‌ي اسكورسيزي با قدرتِ شگفتِ كمديِ رابرت دنيرو و به هم ريختن سيماي كميك جري لوييس همه چيز را وارونه مي‌كند تا به چيز بزرگ‌تري برسد؛ به ذات نمايش و عشقِ نمايش.


سگداني: خوش‌آمدگويي سينما به يكي از بزرگان متاخرش؛ دارودسته‌ي اراذل و اوباش بعد از يك دزدي همديگر را مي‌درند و تارانتينو با ديالوگ‌هاي جواهرنشان و شخصيت‌هاي يكه‌اش در يك انبار خالي غوغا مي‌كند. پيش‌درآمدي براي شاهكار بعدي‌اش، پالپ‌فيكشن. استادي تارانتينو در به هم ريختن روايت از همين جا معلوم مي‌شود.


سين سيتي: در آغاز سده‌ي دوم، رودريگز و تارانتينو و ميلر، سينما را جور ديگري مي‌بينند و مي‌سازند. فيلم را مي‌شود شكل تازه‌اي از سينما ناميد؛ يك رسانه‌ي نوين كه تازه كارش را شروع كرده است! با سين سيتي، كتاب ‌هاي مصور بي‌هيچ تغييري راهي به پرده‌ي سينما پيدا كرد و نشان داد كه اين تركيب و تلفيق فرخنده چه‌قدر جذاب و تماشايي است. ميكي رورك دوان دوان خودش را به جمع دوستان سينمايي‌مان مي‌رساند.


«هفت‌سين سينماي اروپا»


سامورايي: زندگي بدون جف كاستلو چيزي كم داشت؛ اين تنهاترين قهرمان ملويل فقيد با اتاق كوچك و پرنده ي كوچك و كم‌حرفي و اصول‌گرايي‌اش جايي در ذهن همه‌مان وول مي‌خورد. ملويل سرفصل مهمي در تاريخ سينماي گنگستري باقي گذاشت و آلن دلون با آن صورت افسانه‌اي درسكوت غوغا مي‌كند.


سانشوي مباشر: هر آن چه از سينما مي‌خواهيد؛ تراژدي يك زندگي و يك خانوده در اين شاهكار بي‌بديل چنان با شكوه تصوير مي‌شود كه تماشايش جان‌فرسا و رعب‌آور است. يكي از پيچيده‌ترين حكايت‌هاي تلخ سينما در فرم و روايت، همراه با افسون شرقي ميزوگوچي كبير كه حركت‌هاي دوربينش بيهوش‌تان مي‌كند.


سكوت: از سياه‌ترين تابلوهاي رنج و آزار در سينما؛ برگمانِ تلخ‌انديش هيچ وقت اين‌قدر تند و تيز و بي‌ترحم به اعوجاجات درون انسان نتاخته است. تمركز روي رابطه‌ي دو خواهر و مناسبات بي‌پرده‌شان جلوه‌ي ديگري از هنر والاي زن‌شناسي برگمان است. فضاسازي فيلم تعمداً كاري مي‌كند كه احساس تنگي نفس كنيد.


سلين و ژولي قايق‌سواري مي‌كنند: سينما هيچ وقت اين‌قدر خوب با روايت سينمايي بازي نكرده؛ ژاك ريوت امكانات داستان در سينما را به جاهايي مي‌برد كه با ديدنش شوكه خواهيد شد. زمانِ بيش از سه ساعتِ فيلم مي‌گويد كه روايت‌هاي سينمايي را تا ابد مي‌شود ادامه داد، و همچنان هم جان‌دار و بكر و تماشايي و غافلگيركننده.


سرگذشت آدل ه: رمانتيسيسم تا تهِ ته، تا جايي كه مي‌شود پيش رفت؛ تروفوي عاشق ابداً ابايي ندارد كه فتيله‌ي احساسات شاهكارش را تا درجه‌ي آخرش بالا بكشد. تماشاي فيلم ثابت مي‌كند كه چه‌طور مي‌شود اين همه احساساتي بود و سطحي نبود. ايزابل آجاني با پايبندي جنون‌آميز به عشق جانگدازش ديوانه‌كننده است.


سينما پاراديزو: افسون سينما در سينما تعريف كاملي پيدا كرده است؛ شهر كوچك ايتاليايي با سينماها و آدم‌هايش و آلفردوي هميشگي، عشق‌ها و حسرت‌ها و روياها، و هر چيزي كه مي‌شود در سالن تاريك سينما دنبالش گشت. عجيب اين كه همه‌ي اين‌ها را مي‌توانيد در شاهكار نوستالژيك تورناتوره پيدا ‌كنيد.


سرنوشت شگفت‌انگيز آملي پولن: براي اثبات اين‌كه امكانات بصري سينما تمامي ندارد؛ ژان پير ژونه يك داستان عميقاً فرانسوي را جوري ساخته كه انگار با شكل ديگري از فيلم سروكار داريم. آدري توتو با مهرباني‌هايش ماندگار مي‌شود و فيلم با نمايش جزئيات شگفت ساده و ظاهراً بي‌اهميت زندگي روزمره. پازل ناب زندگي در سينما در پايان سده‌ي اول هنوز جواب مي‌دهد.


 


... شما هم هفت‌سين خودتان را بچينيد ببينيم چه مي‌شود. حتماً هر كدام سين‌هاي جورواجور ديگري داريد كه به من معرفي كنيد. عيد و سال تحويل اگر به درد شريك‌شدن در هفت‌سين‌هاي ما نخورد، دو پول سياه هم نمي‌ارزد. پس از همين الان منتظر هفت‌سين‌هاي پيشنهادي شما هستم.

پنجشنبه,2 فروردین 1386 - 11:39:2

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو

نظرات

امید غیائی
يکشنبه 5 فروردين 1386 - 7:23
3
موافقم مخالفم
 
هفت سین من

چیدن هفت سین اون هم سینمایی یکی از بهترین سرگرمی هام شده از وقتی که مطلب شما رو خوندم.حالا تو این چند روزه همش دارم فکر میکنم چی می تونم بنویسم.بعد از کلی زور زدن بالا خره شد.البته نمیدونم شاید به خاطر اینکه هر چی فیلم خوب بوده شما نوشتی کار من راحتتر شده.البته مال من قاطی پاطی شده.

1- سانست بولوار:اثر قابل تامل با همان ویژگیها خاص سینمای بیلی وایلدر

2- سینما پارادیزو:تنها جمله ای که میشود در موردش گفت همین است، سینما عشق من.

3- سکوت:روابطی عریان و دردناک با همان زنها و بچه های برگمانی.

4- ساراباند: وصیت نامه استاد

5- سگدانی: وقتی خودتان هم دیگر به خودتان اعتماد نمی کنید، تنها راهش اعتماد است.

6- سین سیتی: سینمای من و تو و ما و خیلی های دیگر که می توانیم به آن به چشم رسانه ای بدون مرز نگاه کنیم.

7- سامورائی:دوست داشتنی ترین تنهای دنیا که بعد از آن تنهایی را پرستیدم.

وحيد
يکشنبه 5 فروردين 1386 - 12:0
1
موافقم مخالفم
 
هفت سين من

درود بر بچه هاي سينماي ما و تبريك سال نو. متأسفانه من فيلمهاي سين داري كه نديدم، بيشتر از سين دار هاست، به اين خاطر اگر جاي بزرگ فيلمي خالي بود بر من ببخشاييد.

هفت سين سينماي ايران

1- سگ كشي (بهران بيضايي)

2- سوته دلان (شادروان علي حاتمي)

3- سايه خيال (حسين دلير)

4- سارا (داريوش مهرجوئي)

5- ساوالان (يدالله صمدي)

6- سربازان جمعه (مسعود كيميايي)

7- سينما سينماست (سيد ضياء الدين دري)

سال پرباري براي سينماي ايران آرزومندم. سپاس

مهیار هادی زاده
دوشنبه 6 فروردين 1386 - 6:18
-3
موافقم مخالفم
 
هفت سین من

سابرینا (بیلی وایلدر) : به خاطر ادری هیپورن عزیز.

سرگذشت افسانه املی پولن (ژان پیر ژونه) : به خاطر شور و گرمای ادری توتو و جهان رنگارنگ و مهربانش.

ساعت ها (استیون دالدری) : به خاطر نیکول کیدمن و بازی شگفت انگیزش. به خاطر مریل استریپ. به خاطر اد هریس و دیالوگ های زیبایش.

سکوت بره ها (جاناتان دمی) : به خاطر جودی فاستر و به خاطر سبعیت دکتر هانیبال لکتر

سرگشته در ترجمه (سوفیا کاپولا) : به خاطر اسکارلت یوهانسون.

سه رنگ : قرمز( کریستف کیشلوفسکی) : به خاطر ایرنه ژاکوب.

سونات پاییزی(اینگمار برگمان) : اینگرید برگمن.

farshid
پنجشنبه 9 فروردين 1386 - 18:39
-1
موافقم مخالفم
 
سین مثل سینما

هفت سین هفت شین هفت میم کاش اسیر این حروف نمی شدیم به جایش این حروف مثل موم توی دستهایمان جا خوش می کردند بگذارید یک نفر هم که شده این سنت قشنگ را بدون هیچ ادعایی بشکند و ازادانه سفره اش را بچیند

1)جدا افتاده(با بازی جیمز میسن)

2)روز هشتم

3)پرواز بر فراز اشیانه فاخته(جک نیکلسن)

4)سامورایی(ملویل)

5)نمایش ترومن

6)مخمصه(مایکل مان)

7)بی خوابی(نولان)

فکر می کنم سین سامورایی به اندازه یک سفره پر از سین باشه .

این سین ها هم برای عزیزانی که سین کم دارند

سیرک (چاپلین) سارا سکوت بره ها سیاره میمون ها ساعت زمان سامسون و دلیله سلیمان و ملکه صبا

سه تفنگدار سنتوری سلام سینما و.......

farshid

soosk
شنبه 13 مرداد 1386 - 9:53
0
موافقم مخالفم
 

من اسمشو میگذارم (هفت خوان من)

1-پرواز بر فراز اشیانه فاخته

2-پدر خوانده1

3-پدر خوانده2

4-گاو خشمگین

5-صورت زخمی

6-بعد از ظهر سگی

7-راننده تاکسی

احسان
سه‌شنبه 27 شهريور 1386 - 11:29
0
موافقم مخالفم
 

نباید توی سین گیر افتاد پس می تونم بگم

سرگیجه

راننده تاکسی

جاده

بیلیاردباز

آنی هال

مهر هفتم

گوست داگ

و فیلم های زیاری که نمیشه نوشتشون

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       





             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2009, cinemaema.com
Page created in 0.754878997803 seconds.