افسانه
يکشنبه 23 مهر 1385 - 13:21
1 |
|
|
|
در ستایش به نام پدر
درسته که به نام پدر در مقایسه با شاهکاری مثل ازانس شیشه ای شاید اثری ضعیف به شمار بیاید اما ان فیلم زمان خودش ساخته شد واین یکی در این زمان .و به نام پدر دغدغه و دل مشغولی ذهنی حاتمی کیا است که می بینیم چون هنوز هست.وبعد جغرافیایی هم مسله این فیلم نیست وچیزی که مهم است ادم هایی مثل ناصر شفیعی است که چگونه در این وضعیت پیچیده گیر می کنند و در اخر اینکه لطفا حاتمی کیا را با کیمیایی مقایسه نکنید.
|
حاج كاظم
يکشنبه 23 مهر 1385 - 15:15
6 |
|
|
|
عالي بود
خيلي خيلي خيلي خيلي عالي بود
|
يکشنبه 23 مهر 1385 - 15:19
4 |
|
|
|
خبرگزاري هنر
مطلب شما درخبرگزاري هنر بازتاب گسترده اي داشته است
|
کیا
دوشنبه 24 مهر 1385 - 0:22
4 |
|
|
|
شاید آره.شاید نه
شاید حرفهایی که زدید درست باشه.شاید هم نه! حاتمی کیا فیلم سازی نیست که برای گیشه فیلم بسازد.کارهای حاتمی کیا بر دل بینندگان می نشیند.در بنام پدر چقدر مکان فیلم در اصل موضوع تاثیر داشت.حرف حاتمی کیا چیز دیگری است.دغدغه های فردی از جنگ بریده.کسی که فکر میکند خانواده اش تاوان جنگ او را پس می دهند.کسی که از خدا گله دارد.ولی در اخر همه را مصلحت خدا مي داند و برای وضع فعلی خود.با داشتن زن وفرزندی در بستر بیماری و با از دست دادن معادن بدون هیچ پولی باز هم از عمق وجود شاکر خداست.
|
سهشنبه 25 مهر 1385 - 0:12
3 |
|
|
|
هرکسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من فکر کنم چند سالی باید بگذره.گذشت زمان همه چیو براتون معلوم می کنه.
|
mohamad_rostami
شنبه 29 مهر 1385 - 0:39
-1 |
|
|
|
naghd benam pedar
hatami kia ra doost daram vali in philmash bedel nami neshinad va motasef shodam ke sarmaye gozar film ra fahmidam ke kist antor ke ta behal az nazariat sayerin ham mishavad fahmid film be del sayer doostdaran filmhaye aghaye hatami kia naneshesteh baradaram movazeb sarmaye daran forsat talab bash
|
Dara
دوشنبه 1 آبان 1385 - 14:41
-3 |
|
|
|
Dr.Dara
baba bi khial maroof shodi
|
بهادر حكيمي
دوشنبه 1 آبان 1385 - 22:37
5 |
|
|
|
اي كاش
اي كاش به رنگ ارغوان اكران مي شد اي كاش با مشكل اكران رو به رو نمي شد كه اگر نمي شد حاتمي كيا به نام پدر را به شاهكاري ديگر از خود تبديل مي كرد
|
yasamin
جمعه 12 آبان 1385 - 3:44
6 |
|
|
|
اسم "ابراهیم حاتمی کیا" که باشه من چشم بسته تو صف بلیت می ایستم.این دفعه هم همین کارو کردم! اما به نام پدر....شاید اگر نمی دونستم اسم کارگردان این فیلم چیه بیشتر لذت می بردم! اما حاتمی کیا...نه این فیلم برای او کم بود.پر از اغراق بود.پر از حوادث اضافی! سلسله مشکلات اغراق شده.از اون فیلمهائی که بیشتر جادوی پرستوئی و البته نصیرپور هم در کنارش به دل می نشست و میخکوبت می کرد تا داستان. موضوع جذاب بود. اما دیالوگها...فقط یه نگاه کوتاه به سکانسی که پدر و دختر در بیمارستان صحبت می کنن(و چه حیف از دست رفت.مکالمه ای که پتانسیل بالائی برای ماندگار بودن داشت) برای اثبات این موضوع کافیه. فیلم هندی بود(متاسفم حاتمی کیای عزیزم!) مشکل قلبی که برای مادر پیش اومد جائی نداشت.و صحنه اتاق عمل و بعد از آن گفت و گوی پرستوئی و نصیرپور بیشتر خنده دار بود! لحظه شماری می کنم برای دیدن فیلم بعدی از پرستوئی و حاتمی کیا و حسرت ندیدن " به رنگ ارغوان" هنوز با من است....!!
|
دوشنبه 22 آبان 1385 - 20:27
-4 |
|
|
|
كوته نظر نباشيم
سلام دوستان.منم به نام پدر رو ديدم.بايد يگم كه ناصر شفيعي هيچ ارتباطي با حاج كاظم نداره.صحنه تپه شاهد وبازي به ياد ماندني پرستويي رو به ياد بياريد.حاج كاظم چه ارتباطي با ناصر داره.تفاوت اساسي اين دو شخصيت در اقتدار اونهاست.حاج كاظم مقتدره و ناصر بيشتر با فرار كردن مشكلاتش رو حل ميكنه.از همه اين حرفها بگذريم كجاي بازي پرستويي در اين فيلم شبيه به كاظمه.كوته نظر نباشيم.راه رفتن نگاه كردن و حرف زدن اين دو شخصيت كاملآ متفاوته.و نكته آخر اينكه در اخر اين فيلم مي بينيم كه ناصر شفيعي مي گه كهمي خوام شكرش رو به جا بيارم و به سراغ مينها و خنثي كردنش مي ره.فقط كافيه خودمون رو جاي يك ادم معتقد بذاريم و بگيم دخترم پاش روي مين رفت و خداوند اون رو دوباره به من برگردمند.ما چيكار مي كنيم؟
|
بابک
سهشنبه 23 آبان 1385 - 16:3
4 |
|
|
|
متفاوت
سلام منم فیلمو دیدم به دلم ننشست شاید توقعاتم از حاتمی کیا بیشتر از این ها بود.من فقط میخ کوب بازی زیبای پرستویی شدم یعنی بهتر بگم این فیلم اون یه ذره قشنگی هم را به خاطر بازی این بازیگر بود.توی فیلم های حاتمی کیا این بازیگر بود که با کارگردان پیش می رفت ولی تو این فلیم این حاتمی کیا بود که با پرستویی پیش رفت.سکته قلبی راحله و زنده موندنش همون فیلم هندی خودمون شده بود.ای کاش دیالوگ های این فیلم یک سنگین تر بود.وقتی که ناصر رفت داخل اتاق ccuخودمو آماده کردم برای یه دیالوگ قوی ولی خیلی راحت ازش گذشتم.فقط چند جمله از دیالوگ ناصر رو تپه شاهد تاثیر گذار بود.ودر آخر پیدا کردن مین و گذاشتن پرچم قرمز باز هم تکراری شدن صحنه فیلم نسبت به فیلم های قبلی.
|
farshid
جمعه 26 آبان 1385 - 18:6
6 |
|
|
|
kash
kash hatamikiya hag kazem ra faramoosh mikard va kami be fekr amsale hakime bood. az amsale hag kazem zyad harf zadeim hala hag kazem ham delash mikhahad dokhtarash harf bezanad. farshid
|
جمعه 10 آذر 1385 - 1:45
-3 |
|
|
|
به نام پدر
استفاده ی هوشمندانه ای از مفهوم جنگ شده بود ولی اگه پرداخت بیشتری در بعضی سکانس ها شده بود از این خیلی بهتر میشد درکل کار خوبی بود
|
محمد
پنجشنبه 8 شهريور 1386 - 12:7
2 |
|
|
|
حيفه به رنگ ارغوان........حيفه سنتوري.........
|
پنجشنبه 22 شهريور 1386 - 2:5
0 |
|
|
|
حاتمی کیا, حاتمی کیاست. هر چی که بسازه. همیشه عزیز و محترمه
|