مهم نيست كه ميم مثل مادر، آخرين ساخته رسول ملاقليپور را دوست داشته باشم يا نه. فقط دلم ميخواهد مثل او بميرم. يعني وقتي از دنيا رفتم، اين قدر آدم، غصه نبودنم را بخورند. به تعداد كامنتهاي تسليت خبر درگذشت او نگاه كنيد و متنشان را بخوانيد. خوش به حالاش.
سرخپوستها حكمتي دارند از اين قرار: وقتي به دنيا آمدي، همه ميخنديدند و تو گريه ميكردي. طوري زندگي كن كه وقتي رفتي، تو بخندي و بقيه گريه كنند. ايول.
بازگشت به روزنوشتهای امیر قادری
NilouSh
پنجشنبه 17 اسفند 1385 - 5:50
-10 |
|
|
|
باز هم " همیشه پیش از آن که فکر کنی اتفاق می افتد ... " شد . رسول تو اوج رفت .. و این چیز کمی نیست.
|
سام
پنجشنبه 17 اسفند 1385 - 8:27
13 |
|
|
|
رسول ما
سلام.... حقیقت بود...حرفای اون...نگاه اون...و فیلم های اون...اون نگاه تلخ همیشگی...اون حرفای از ته دل و صادقانش...این عشق به مادر...این مادر... مطمئنا حرفاش تو برنامه تلویزیون جمهوری اسلامی یادتونه..حرفای صادقانه و تلخ....همونی که باید باشند... مثل لحظات ناب سینما توی فیلمهاش...رسول برای ما دل می سوزاند...هر چند ما را نسل سوخته دونسته بود...بیراه هم نرفته بود...گفتم که تلخ عین زندگی بود...خدا کنه هیچ وقت از یاد نره...و از ما دلخوری نداشته باشه...ما که خیلی دوستش داشتیم...ازش ممنونم...از نگاهش ممنونم
|
ستاره
پنجشنبه 17 اسفند 1385 - 9:52
-15 |
|
|
|
مرگ !
اپیکور می گه : مرگ ارتباطی با ما نداره !چون تا وقتی زنده هستیم مرگ اینجا نیست و وقتی مرگ رسید ما دیگه زنده نیستیم ! اما مگه میشه به مرگ فکر نکرد... مرگ رسول ملاقلی پور برای همه یه شوک بود ! روحش شاد...
|
امیررضا نوری پرتو
پنجشنبه 17 اسفند 1385 - 10:19
3 |
|
|
|
بدون عنوان !!!!!!
با سلام خدمت امیر عزیز و گلم و سایر دوستان عزیز . خیلی باحال نوشته بودی . این پند حکیمانه ی سرخپوستیت هم چه جمله ی سهل ممتنع اما تکان دهنده ای بود . الآن برای خودم یه گوشه نوشتم که اگه شد قاب کنم بذارم تو کتابخونه ام . این چند روزه به شکل دیوونه واری دارم به ترانه " سنگ صبور " فیلم " سنتوری " گوش میدهم ( در حال نگارش این کامنت هم دارم گوش میدهم . ) دارم افسوس می خورم که کاش تنبلی رو میذاشتم کنار و می رفتم تشییع جنازه ی " رسول ملاقلی پور " و حسابی فیلمبرداری می کردم. الآن همه اونجان و من نشستم اینجا و .... حسابی از دست خودم بابت این قضیه و خیلی چیزای دیگه کفری شده ام. نمی دونم خوانده این یا نه اما یه نوشته ای برای ملاقلی پور و هنرمندان ممنوع الفعالیت قبل از انقلاب نوشته ام . به اضافه نقد بر مرحوم - مرکز تجارت جهانی - جایی در دور دست و چهارشنبه سوری . یه سری به وبلاگم بزنین بی زحمت و کامنت بذارین . www.cinema-cinemast.blogfa.com
|
مصطفی انصافی
پنجشنبه 17 اسفند 1385 - 11:13
-12 |
|
|
|
مردگان
و اینک برنده ی اسکار بهترین کارگردان عرصه ی زندگی... جناب آقای رسول ملاقلی پور ( همه به جای دست زدن گریه می کنند) برای کارگردانی کارناوال مرگ! چه تشبیه های مسخره ای به کار بردم. مگه نه؟
|
سعید
پنجشنبه 17 اسفند 1385 - 11:14
-21 |
|
|
|
اهمیت
مهم نیست که از تو (امیر قادری ) بدم می آید !!! مهم این است که یک هنرمند که سینما را بلد بود رفت ! مهم نبود که حرفش حرف من نبود ! مهم این بود سینمایی بود ! مهم بود !
|
کاوه
پنجشنبه 17 اسفند 1385 - 12:46
12 |
|
|
|
ضمن تسلیت برای در گذشت ملاقلی پور نگرانم که یک روز خبر فوت بهرام بیضایی به گوش برسه و همه حسرت بخوریم که چرا نشد از این استاد بیشتر بهره ببریم. از بیضایی اسم می برم چون بقیه دارن سالی دو سالی یک فیلم می سازن اما بیضایی شش هفت سالی یک فیلم اونم با کلی جنجال و حاشیه.
|
محمد رضا
جمعه 18 اسفند 1385 - 4:22
11 |
|
|
|
جماعت زنده كش مرده پرست !!
1 - چرا ابن جماعت اينقدر زنده كش مرده پرست هستن؟؟؟ كه وقتي يكي ميره بزرگش ميكنن . حاج رسول را دوست داشتيم ولي وقتي بود نه به خاطر اينكه حالا رفته . ولي يه هنر مند هيچ وقت نميره 2 - آقاي كيميايي را بايگاني كردين يا ما اصفهاني ها هم ميتونيم يه روز ببينيمش؟؟؟ 3- امير خان اگه تونستي يه سري به اينجا بزن خوشحال ميشيم : http://www.cloob.com/club.php?id=35495
|
فرهاد بامداد
جمعه 18 اسفند 1385 - 6:52
-19 |
|
|
|
رنگ آميزي
جمشید سعیدی عزيز به نكات خوبي اشاره كردي در مورد اشپز, دزد.همسرش و فاسقش اما قشنگ ترين جنبه فيلم رنگ آميزي صحنه هاش و زيباشناسي فيلم كه به نظر استاد هم مهم ترين چيز يك اثر هنري
|
امید غیائی
جمعه 18 اسفند 1385 - 9:4
-6 |
|
|
|
جسارتی که کمتردر کسی هست
جسارتی که کمتر در عرصه ساخت فیلمهایی با موضوع جنگ در سینمای این مملکت وجود داشت رو میشد کامل در فیلمهای ملاقلی پور دید.اینکه تمام آدمها میترسند و از اینکه بمیرند هراس دارند و به قول چهل چراغ تو سفر به چزابه"پشت میدون مین کپ میکردن." این رو راست بودن با تماشاچی یکی از رمز های موفقیتش بود.الان تو برداشت دو چند سال پیش که داره تلویزیون نشون میده خودش خدابیامرز داره از ابتکارهاش تو افق حرف میزنه.حالا اگه فارابی سنگ تموم گذاشته حسابی ازش پشتیبانی کرده و برای چی اصلا از ارزش کارش کم نمیکنه.اینکه من با خیلی از کارهاش ارتباط برقرار نکردم هم مهم نیست.به قول سعید مهم این بود که سینمایی بود. همین. یاحق.
|
عليرضا اويسي
شنبه 19 اسفند 1385 - 14:55
14 |
|
|
|
مهربون ترين عموي دنيا رفت
سلام بر رسول ملاقلي پور يا به قول بچه هاي شهيد و بچه هايي كه با هاش كار كردن عمو رسول هم در تشييع جنازهاش بودم و لذت بردم و هم در مراسم ختمش در مسجد امير او اسوه من در امر كارگرداني و رفتار با ديگران بود اين روز ها هزار بار به خدا شكايت كردم كه چرا كسي كه من در عالم سينما عاشقش بودم و الگويم بود بايد برودونه...............
|
ندا میری
جمعه 25 اسفند 1385 - 17:20
-25 |
|
|
|
خواب ... آرام آرام
هر که با مرغ هوا دوست شود خوابش آرام ترین خواب جهان حواهد بود ..........
|
ف
سهشنبه 7 فروردين 1386 - 17:1
-7 |
|
|
|
رسول
زمان ترنم باد هوای ابری ....وعشق سکوت خیزش موج هزار فرشته ....ومرگ دوست! چه چاره کنم با دل تنگ؟ بی تو دنیا عزیزم صفایی ندارد بی تو لبخند بر لبم رد پایی ندارد ................................... ................................... ...................................
|
شنبه 18 فروردين 1386 - 11:51
-17 |
|
|
|
فقط میتونم بگم عمو رسول دلم برات تنگ شده......
|