گفته بودم چو بیایی ...چه بگویم پدر آمرزیده ،چون توبیایی.(آن هم با این سر وشکل.)

جملات قصارو شعرو این ها را گل بگیرند که این قدر بی فایده اند...ترکی که نمی گویم لا مصب:(( دلمان برایت تنگ شده))

1. دست راستت آزاد است. پس بهانه ات موجه نیست

تازه سیگار روشن کردن یک کتی هم حال می دهد

5. محض از دست رفتن بهانه ات امیدوارم همه چی برگردد سر جایش ( البته گفته لوئل برگمن آخر اینسایدر متاسفانه صحت پزشکی دارد.در مورد چیزهای شکسته و ...)

khob aghaye hasani nasab intor ke gache dastet ro pushundi neshun mide ke dustaye ziadi dario hamashun ye yadegarie asasi ru gache dastet barat keshidan :-D

che dast shekastan dare omumiat peida mikone emsal beine montaghedin:-(

take care

اوف ف ف ف! چي كار كردي با خودت استاد؟بلا به دور!بابا يك صدقه اي چيزي بده ...اين دفعه چندمه؟يك روز خودت ،يك روز خانمت!به هر حال باز خدا را شكر به خير گذشته.مخلصم.

مگه چپ دست بود و ما خبر نداشتیم!

سلام

خدا‌بد نده

انشالله زود خوب شوي

سلام

امیدوارم هرچه سریعتر بهبود پیدا کنی

می دانم که تکراری است و این طرف و آن طرف ندارد.و اگر سر بزنید به هر حال پیام را می خوانید.با این حال نمی دانم چه حسی هست که اگر این طرف بگویم انگار حتما خودتان می خوانید.حس است دیگر چه می شود کرد... بلا دور است ان شا ا... زود خوب می شوید.این هم خاطره ای است.جشنواره با دست شکسته.تازه دوستان رویش یادگاری می نویسند.همیشه که فرصت نیست خاطرات جشنواره را روی گچ دست آدم بنویسند؟هست؟