دوشنبه 1 آذر 1389 - 11:2



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



يکشنبه 3 دي 1385 - 16:59

http://www.jahan.cinemaema.com


آن‌قدر اين روزنوشت‌ تاخير شد كه دوستان پيشنهاد كردند اسمش را بگذاريم سال‌نوشت كه با توجه به گرفتاري اين روزهايم براي كتاب سال 1385 ماهنامه فيلم پُر بيراه هم نيست. همين تاخيرها باعث شده تا كلي حرف و مطلب تلبار شود. چندتايش را همين‌طور تيتروار و خلاصه با هم درميان مي‌گذاريم و بعد مفصل درباره هر كدام‌شان به موقعش حرف مي‌زنيم:

فرخ غفاري
چند شب پيش براي پرونده موضوعي «تصوير تهران در سينماي ايران» كه كتاب سال امسال را به آن اختصاص داده‌ايم، داشتم فيلم جنوب شهر (نسخه دست‌كاري‌شده‌اش با نام رقابت در شهر) را مي‌ديدم. فردا صبحش در خبرها خواندم كه فرخ غفاري درست همان‌ موقعي كه داشتم ساخته‌ي نيم قرن پيش غفاري را مي‌ديدم، استاد در بيمارستاني در پاريس از دنيا رفت. غفاري يكي از مهم‌ترين و موثرترين آدم‌هاي سينماي ايران، از پيشگامان تحقيقات و مطالعات سينمايي، جزو اولين متوليان كانون فيلم و فيلمخانه ملي ايران و از نخستين فيلم‌سازان مهم سينماي ايران است (بود؟). درباره فيلم‌هايش (جنوب شهر، شب قوزي، عروس كدومه؟، زنبورك) و تحقيق‌ها و راه‌اندازي كانون فيلم و ديني كه به گردن سينمادوستان تشنه و محروم ايرانيِ نيم قرن پيش دارد، خيلي بيش از اين‌ها بايد گفت و نوشت. اين چند خط فقط محض يادآوري و يادبود مرد بزرگي از سينماي ايران بود كه ديگر از ميان ما رفته است. مسعود كيميايي دو سه هفته قبل از مرگ غفاري - جلوي دوربين مستند آقاي كيميايي - گفت «مرحوم غفاري» و بعد خودش هم جا خورد و ادامه داد:«من چرا گفتم مرحوم غفاري؟ عمرش دراز باد»... عمر همه بزرگان و پيشكسوتان و كساني كه سينماي ايران مديون تلاش و هنرشان است، تا ابد دراز است و هيچ‌وقت تمام نمي‌شود.
خون‌بازي
چند شب پيش فيلم خون‌بازي را در جشنواره شهر ديدم. متاسفم كه مي‌گويم تلقي كهنه و از مُد افتاده‌ي رخشان بني‌اعتماد درباره اعتياد و نقش خانواده فروپاشيده در معتادشدن جوان‌ها و تصوير اغراق‌آميز و عجيبي كه از اوضاع و احوال يك دختر معتاد در آستانه‌ي ترك ارائه مي‌دهد، ضعيف‌ترين فيلم كارنامه فيلم‌ساز است؛ حتي ضعيف‌تر از زرد قناري و پول خارجي كه لااقل آثار ساده‌تر و كم‌ادعاتري بودند. فرم و مضمون خون‌بازي هر دو به يك اندازه قرار بوده  امروزي و تازه باشد و هر دو - به يك اندازه - كهنه و ناكارآمد و آزاردهنده از آب درآمده است. بني‌اعتماد كه چندتا فيلم خوب و قابل قبول درباره مسايل اجتماعي ساخته (مهم‌ترينش فعلاً و هنوز  زير پوست شهر)، در آخرين ساخته‌اش  آن‌قدر درگير احساسات رقيق و حرف‌هاي سطحي و فاقد ريشه درباره  موضوع  شده كه تماشاي فيلمش كار سختي است. به اين‌ها بايد بازي‌هاي ضعيف و اغراق‌شده باران كوثري و ديگران را هم اضافه كنيد... چيزهاي ديگري هم هست كه بماند براي فرصت ديگر.
سايت سينماي جهان
 ... و اما سايت خودمان؛  سايت سينماي جهان «سينماي ما» را آن‌لاين كرديم. وحيد قادري - برادر شفيق امير - دارد روي مطالب و اخبار و گفت‌وگوهايش حسابي كار مي‌كند و اين تازه نسخه آزمايشي است. هر چه جلوتر برويم، كار حتماً مفصل‌تر و بهتر و جذاب‌تر خواهد شد. نشاني‌اش را هم محض اطلاع يك بار ديگر اين‌جا مي‌نويسم: http://www.jahan.cinemaema.com/
روزنوشت
لطفاً سعي نكنيد مجبورم كنيد به دروغ بنويسم از اين به بعد روزنوشت‌ها را مرتب و به‌روز مي‌نويسم؛ دروغ‌گو دشمن خداست!


بازگشت به روزنوشتهای نیما حسنی نسب

نظرات

امید غیائی
يکشنبه 3 دي 1385 - 19:31
14
موافقم مخالفم
 
فرق

سلام نیما خان و بروبچز عزیز.

اول اینکه این یکی تیتر داره!!

دیَم: خوب دوستان عزیز و همراهان گرامی فرق بین من تازه کار با منتقد های کاربلدی مثل نیما خان و امیر خان که خوب اینجا ازشون چیز یاد میگیرم و امیر پوریای عزیز که در جای دیگه در خدمتشون هستم اینه که فرق بازی اغراق شده و درست و درمون رو نمیدونم، خوب فکر می کنم بازی روونه نگو حالا از منظرفیلم شناسی اغراق شده است، بابا حق بدین که از این برداشتها بکنم، مائیم و هزار راه نرفته(نه از اونها که تو تیلویزیون نشون میدن ها!!) ولی خوشحالم از این بابت که یه تجربه دیگه اضاف شد به این کوله بار نسبتاً تهی.

دیَم:من یکی خوشحالم از این بابت که میبینم نیما خان دوباره شروع کرده به مطلب نوشتن و می تونم ازش چیز یاد بگیریم همون طور که بالا گفتم و اینکه نیما خان همین که مینویسی خودش تشکر داره چه اینجا چه برای کتاب سال مجله فیلم که خیلی حال میکنم باهاش.

و ..."فرخ عفاری" هم رفت. روحش شاد.از استاد چیزی ندیدم ولی با مطالبی که از ایشون خوندم میدونم چه دین بزرگی به گردن سینمای این مملکت دارن. داشتم چند وقت پیش "نوشتن با دوربین ،رو در رو با ابراهیم گلستان"رو میخوندم که اگه خونده باشین میدونین چه طوریه این کتاب ولی همون جا به اهمیت "جنوب شهر"و "شب قوزی" که میشه گفت اعلام موجودیت سینمای روشنفکری ایران با همین "جنوب شهر"است پی بردم البته با اینکه اون کتاب یه جور یه. (دوستانی که میخوان در مورد سینما و اتفاقات اون موقع کتاب بخونن بد نیست یه نگاه بهش بندازن،البته خیلی شوکه نشین از حرفهایی که آقای گلستان زده،بی طرفانه بخونین) خوب یکی از دوستان قبلاً گفته بود "تو یه برهه از زمان آدمهای مهم زیادی رو از دست میدیم " این هم اضافه کنین به اون لیست. حالا نیما خان حتماً از "فرخ غفاری" بیشتر تو کتاب سال نوشته و میشه چیز های بی طرفانه تری خوند.

منتظر می مونم مثل همیشه.

natural_born_killer_55@yahoo.com

مهرزاد دانش
دوشنبه 4 دي 1385 - 0:38
7
موافقم مخالفم
 

سلام.مخلصم.آن صحنه خون بازي كه باران كوثري داشت توي لجن دنبال مواد مي گشت يادت هست ؟ واقعا تهوع آور بود.امان از اين پيام زدگي هاي تابلو

علی طهرانی صفا
دوشنبه 4 دي 1385 - 7:44
-2
موافقم مخالفم
 
فعلاً

دارم می رم آش خوری. جواب به روزنوشت بدتون باشه برا بعد. سر فرصت هستیم خدمتون.

حميدرضا
دوشنبه 4 دي 1385 - 9:30
2
موافقم مخالفم
 
غربت نشينان

درمورد افرادي چون فرخ غفاري فقط بايدحسرت خورد كه چرا ايران راترك كردندوياحداقل چرابعدازاين همه سال برنمي گردند؟بهترين نمونه براي مثال پرويزدوايي هست كه واقعاحيفه كه توي ايران نيست.

علی طهرانی صفا
دوشنبه 4 دي 1385 - 9:41
1
موافقم مخالفم
 
180

هنوز فرصت هست. پس می نویسم.

اختلاف من با شما بر سر یکی دو فیلم نیست. خیلی خیلی بیشتر است. از فیلم بد هامون بگیر تا بدتر چهارشنبه سوری.

البته فیلم هایی هم هستند که شاید از بد حادثه دربارۀ آنها اتفاق نظر داریم. مثلاً میم مثل مادر و به نام پدر. ولی کلاً چیزی نزدیک 180 درجه با هم اختلاف سلیقه داریم.

زمانی از هامون گفتم. روزنوشت بعدی تان شد هامون. البته بدون اثری از پاسخ به سؤالاتم. یادتان هست. تاریخچۀ سایت را مرور کنید.

حالا هم از چهارشنبه سوری بد گفتم و تعریف از خون بازی کردم، قسمتی از روزنوشت تان شد بد گفتن از خون بازی. چقدر بازی قشنگ شده.

پس دل خوشی از من ندارید قاعدتاً.

اثبات اینکه چرا خون بازی فیلم خوب و حساب شده ای از کار درآمده خیلی خیلی سخت است و این اصلاً به این معنا نیست که باید زورکی از فیلم دفاع کرد. یک چیزی شبیه یک قضیۀ مشکل هندسی است. باید از ابتدا فیلم خوب و بد تعریف شود و بعد در نهایت دید که فیلم در کدام تعریف می گنجد.

خب. من فعلاً آگاهانه این کار را نمی کنم. دلیلش را هم حتماً در کامنت قبلی یافته اید.

اما مختصری از فیلم دفاع می کنم. مطمئن باشید من هم مثل شما و حتی بهتر از شما می توانم از فیلم ایراد بگیرم، ولی نکاتی در فیلم بود که تماشای آنرا برایم جذاب کرد. مثلاً:

1) شخصیتی با بازی گربه. در فیلم های ایرانی به جز روبان قرمز هیچ فیلمی را سراغ ندارم که به این خوبی از یک حیوان بازی گرفته باشند.

2) فضا سازی و رنگ آمیزی عالی فیلم.

3) دوربین عالی کلاری.

4) رقص بهرام رادان به همراه لباس عروس.

به نظرم همین 4 مورد برای خوب بودن و لذت بردن از فیلم کافی است. نکته های ریز فیلم بماند. در یک سال گذشته این تنها فیلم سینمای ایران بود که به نظرم می توان به آن خوب گفت. فقط و فقط همین.

انشاء الله سنتوری را هم می بینیم. تعریف های شما را هم از به روز بودن آن خواهیم شنید.

به امید دیدار و فعلاً خداحافظ.

احسان
دوشنبه 4 دي 1385 - 23:1
2
موافقم مخالفم
 
منتقد/کله پاک کن

هر چی می خواهم بنویسم،می بینم خود تیتر قبلا کلکش را کنده ولی به خاطر اینکه لال از دنیا نروم،یه خورده هم که شده،تکنیک کل کل درمانی رو روی"چهارشنبه سوری"پیاده کنم(که ربطی به تیتر ندارد)... کلیدی که می شود باهاش به متظاهرانه بودن فیلم پی برد،صحنه ایست که روح انگیز دکمه/تکمه ی(حالا هر چی)آسانسور را فشار می دهد،بعد جوری القا می شود که انگار زنگ در ورودی را زده و خلاصه تکنیکی به خرج داده می شود.آن هم در بدترین شرایط; چون فیلم بدجوری می طلبد که فاصله آسانسور تا در آپارتمان،پیوسته و به آرامی و از پشت روحی گرفته شود.طمانینه ای که اینجا شدیدا فیلم بهش احتیاج دارد،صرف پلان های ادایی بعدی می شود.ولی متظاهرانه بودن دلیل نمی شود که گور پدر آن همه سکانس خوب بخندیم.مسئله دیگر اینکه این"سطحی زدگی"که از ایده ی ضعیف فیلم می آید،سایه ش را بر تمام فیلم انداخته و محدود به سکانس خاصی هم نمی شود.اتفاقا گفت و گوی مرتضی و سیمین فقط خیلی بد اجرا شده،وگرنه مایه ی محتوایی سکانس چرا ندارد و ساده و واضح هم است.اینها دلیل نمی شود.فیلم ترکیبی از ساختار خوب و ایده متوسط و روایت بد به شکل متظاهرانه ست. دیالوگ ها به طرز ظریفی ایده را کله پا می کنند.پرحرفی بدی توی فیلم هست که لطمه زده و خلاصه اینکه خوراک فیلم،"نگاه" است که اینجا بهش محل نداده اند و فقط ته فیلم دو سه تا از اون "خوب خوباشو"می بینیم.

مصطفی جوادی
سه‌شنبه 5 دي 1385 - 12:51
-5
موافقم مخالفم
 
هیچکاک هم شد فیلم ساز؟

چند چیز توی کامنتهای اول توی ذوقم زد.امید غیایی عزیز حوب نیست آدم این قدر منفعل باشد.فکر نمی کنم لذت بردن و یا نبردن از یک بازی این قدر مقوله تعریف شده و دارای پارامتری باشد .سلیقه سینمایی شما این گونه بوده که از این بازی لذت می برید.یعنی لازم نیست شما بدانید تئوری بازیگری چه می گوید تا بتوانید در موردش نظر دهید.بلکه باید همان سلیقه سینمایی این خط کش را به شما بدهد که نداده.در ضمن نمی توانم بپذیرم وقتی فیلمی از فلانی ندیده اید چه طور این قدر راحت استاد را سنجاق اسمش می کنید آن هم فقط با خواندن چند خط.امیدوارم جسارت نکرده باشم اما یاد گیری بدون کشف و شهود و صر فا با استناد به شنیده ها و دیده های تجزیه نشده و خام بیهوده است.

علی طهرانی صفای عزیز که نمی دانم کامنت اولت اصلا برای چیست.راستش اصلا راه خوبی نبست که آدم برای متمایز بودن بیاید و به هر بهانه ای که شده خلاف جهت آب شنا کند.وقتی شخصی در هجوم فیلم های به نسبت بسیار ظعیف و بیخودی بزرگ شده طبل مخالفت با اگر نگوییم بهترین لا اقل یکی از بهترین های سینمای ایران (هامون)و خوش ساخت ترین فیلم چند سال اخیر(چهار شنبه سوری)را می کوید فقط این افکار در ذهن می آید .مگر این که طرف سلیقه فوق العاده سخت پسندی داشته باشد که این نظریه هم با دلایلی که برای خوب دانستن خون بازی آورده اید منتفی است.این کری خواندن هایتان هم برای سنتوری بد جوری کودکانه است.مگر قرار است گرو کشی کنیم که...جایی از نوشته تان گفته اید که بازی تازه قشنگ شده و اینها ...این نشان می دهد که می خواهید به این تمایز دامن بزنید.آخر به چه قیمتی.اگر همین جوری پیش برود فردا می گویید(( هیچکاک دیگر کیست که این قدر بزرگش کرده اند.))می دانم که به من لطف داری و شاید دوست نداشتی من این ها را بگویم ولی خوب ...

اما خوشحال کننده ترین چیز راه گم کردن مهرزاد دانش بود.چند هفته ایست که وبلاگش را کشف کرده ام.از دستش ندهید.

mostafa enafi
سه‌شنبه 5 دي 1385 - 13:43
1
موافقم مخالفم
 
Excellent

Excellent Nima! I read your writing About Hamoonb in Film magazine... Its excellent...The tltle was this: Chera in ghadr koochooloo shod? ... The style you selected for your writing was the best option... you demostrated that you are one of the best writers in film magazine... congratulations... just try to criticize better... Unfotunately I dont like your criticizm style...But Im sure that you can write better...GoodNight! Good Luck.

عليرضا شيرنشان
سه‌شنبه 5 دي 1385 - 15:47
12
موافقم مخالفم
 
خيف شد

حيف شد با اين چيزايي كه گفتي شوق وذوق و لحظه شماريمون براي ديدن خون بازي از دست رفت فكر مي كردم اين يكي ازون فيلمايي باشه كه ماندگار مي شند حيف شد

سورنا
چهارشنبه 6 دي 1385 - 12:12
3
موافقم مخالفم
 
حميد هامون

با عرض سلام خدمت شما.

آقاي حسني نسب

مطلب شما رو در آخرين شماره مجله فيلم كه در رابطه با فاجعه اي كه بر سر فيلم هامون آورده بودند خوندم

جانا سخن از زبان ما ميگويي.

همه گفتنيها رو شما گفتيد خيلي علامندم جواب كساني كه اين كار رو با محبوبترين فيلم ايراني و با دل مهرجويي عزيز كردند رو هم بشنوم.

سعید توجهی
چهارشنبه 6 دي 1385 - 17:45
-6
موافقم مخالفم
 
احوالپرسی

سلام نیما

امید است حالت خوب باشه که البته معلومه که هست اگه خوب نبود که نمی تونستی این همه پر کار باشی و خوب بنویسی

این را می نویسم نه از این بایت که اینجا پابلیش کنی چون آدرس دیگه ای نداشتم اینجا پیغام گذاشتم

پارسال که بولتن جشنواره را درمی آوردی خیلی هوس کردم بیام کمک یه مطلب کوتاه هم نوشتم که دیر رسید و بعد هم تنبلی و.... اما امسال خیلی دوست دارم اگه بازهم قراره اونجا کار کنی پارکابی باشم راستی برای همکاری تو سایت هم حاضرم خلاصه اینکه یه تلفنی آدرسی وقت ملاقاتی بده

ممنونم موفق باشی

سعید

حمید قدرتی
چهارشنبه 6 دي 1385 - 22:39
-11
موافقم مخالفم
 
می بینم که بعضی ها همچی خوش و خرم واسه خودشان گیر میدندندی ...

می بینم که بعضی ها همچی خوش و خرم واسه خودشان گیر میدندندی ...

هامون ... کرتَه پرَگ ، چهارشنبه سوری ... همچی بزنم ... خدایا توبَه ... دفَیَه آخَرت باشه که به ای فرهادی و مهرجوئی گیر میدندی

می بینم که بعضی ها همچی خوش و خرم واسه خودشان گیر میدندندی ...

هامون ... ، چهارشنبه سوری ... پَه این خانم هالَه کجایه بیایه قاطی کنه الان وقِتشَه که قاطی بکندندی ...

زود از جلوی چشمم برو تا با ای تفنگ حلقِتَه نترکوندم ...

می بینم که بعضی ها همچی خوش و خرم واسه خودشان گیر میدندندی ...

شنیدوم که مهرزادخان دانش ایجا پیغام گذاشته ...

می بینم که بعضی ها همچی خوش و خرم واسه خودشان گیر میدندندی ...

امید غیائی
پنجشنبه 7 دي 1385 - 0:42
-8
موافقم مخالفم
 
تسلیم هراه با دفاع پدافندی

سلام نیما خان و برو بچز.

اول از همه اینکه حرف حق جواب نداره و کلی با مصطفی در مورد خط اول تا سومش موافقم با این تفاوت که من منفعل بودن رو در ننوشتن می بینم نه در تغیر نظر.ولی نمی دونم برای شما هم اتفاق افتاده که تو سایت یه مطلبی رو بفرستین و بعد بپره صفحه اصلی و فکر کنین مطلبتون فرستاده شده. از قرار معلوم این بلا سر مطلب آخر من افتاده و مطمئناً به سایت نرسیده چون ساعت 1بامداد سه شنبه بود که نوشتم ومطالب بعد از من اومده. حالا همون مطلب رو دو باره عنوان میکنم.

بعد از اینکه مطلبم رو نوشتم به این نتیجه در مورد بازی "باران کوثری" در خون بازی رسیدم که هنوز هم دوستش دارم.حالا حتی اگه اغراق شده و "تهوع آور"بوده باشه.نمیتونستم این مطلب رو نگم و اجباراً این رو گفتم تا در کنار احترام به نیما خان گوشه چشمی هم به خودم داشته باشم. دوم: با حفظ احترام به آقا مصطفی باید بگم اکه دقت کنی میبینی که خیلی از "کشف و شهو دهای "ما یعنی امثال من(( که وقت دیدن فیلم مورد علاقه مون رو با هزار بدبختی جور میکنیم)) و مجبوریم کلی مطلب رو فقط بخونیم (اون هم در اتوبوس و تاکسی و سرویس سر کار) از طریق استناد به حرف آدمهایی است که بهشون اعتماد داریم.و بعد اینکه کتابی که در نوشته قبلی ذکر شد (ببخشید حضرات مجبورم) آنچنان" فرخ غفاری" و" فریدون رهنما" و در بعضی موارد آدمهایی که ما در" آن" زمینه قبولشان داریم مثل "احمد شاملو"(نقل به صفحه 64 همان) را کوبیده است و بعضی اوقات تعریف کرده که متحیرم چه نامم "ابراهم گلستان"را.پس فقط استناد به چند خط این کتاب نیست. در ضمن دیدن فیلمهایی از این دست کارگردانها هم به خودی خود نمیتواند راه گشای سنجاق کردن چیزی به آنها باشد.اگر ایرادی ندارد و جسارت هم نکنم در این موارد فقط عقل ناقص خود را به دست اساتیدم میدهم که بارها در زندگی این کار را کرده و نتیجه اش را دیده ام مگر اینکه بگوئیم" فقط خودمان". در ضمن من از رابرت آلتمن هم هیچ فیلمی ندیدم ولی همین که عده ای خبره میگویند او استاد است، پس هست. حالا "فرخ غفاری"که فیلم روشنفکری و کلاً فیلم در ایران مدیون اوست، اطلاق کلمه استاد به او انقدر گران تمام میشود؟

خوب سایت داره از به قول اون دوستمون قربون صدقه رفتن هم در میاد و من که کلی خوشحالم چون میتونم حرف بزنم و از اون دفاع کنم یا بعدش دستم رو به علامت تسلیم بالا بیارم. علی تهرانی صفا هم احتمالاً رفته سربازی البته دفعه آخر که همدیگر رو دیدیم قرار بود شنبه بره و دفاع از حرفهاش می مونه برای خودش چون من بعد از "خون بازی" خیلی باهاش در مورد فیلم حرف نزدم.

در ضمن خارجکی می نویسین آدم یه جوریش میشه،خوشش میاد. ایول ایول.

سحر همائی
پنجشنبه 7 دي 1385 - 10:10
-5
موافقم مخالفم
 
سوژه روز :چهارشنبه سوری

به به آقا احسان. داشتم آن طرف سراغ شما را از بچه ها می گرفتم. در هر حال این طرف و آن طرف ندارد خوشحالم که هستی و دور هم بحث می کنیم. این روزها بحث بحث چهارشنبه سوری است و با وجودی که از زمان اکرانش گذشته این نشانه جاندار بودن اثر است که هنوز می شود این جور با هیجان درباره اش بحث کرد.

خدمت همه دوستان مخالف چهارشنبه سوری عرض کنم که لفظ سطحی نگر درباره چهار شنبه سوری بی انصافی است فیلم خالی از اشکال نیست ولی اگر در حد و اندازه های سینما ی مملکتمان بهش نگاه کنیم اثر در خور توجهی است. ما مثل روحی یک روز وارد زندگی مژده و مرتضی می شویم و به قول حنانه این یک گزارش از یک روز آنهاست که می شود به زندگی طیف خاصی بسطش داد.دیالوگهای فیلم زیاد است ولی پرحرفی به ساختار فیلم لطمه نمی زند. قصد قیاس ندارم ولی مثلا در گربه روی شیروانی داغ هم فیلم سرتاسر دیالوگ است. اتفاقا دیالوگهای چهارشنبه سوری دیالوگهای ظریفی هستند و اصولا این فیلم بر پایه دیالوگها ست.

این هم خطاب به دوستمان سیاوش که این بحث را شروع کرد و از طرفداران فیلم است:پایان فیلم آن قدرها هم بد نیست. در جلسه نقد و بررسی فیلم که دو سه ماه پیش در شهر ما برگزار شد از اصغر فرهادی درباره پایان چهار شنبه سوری پرسیدند و ایشان گفتند خود ما هم نمی دانیم که آخرش چه می شود!کسی چه می داند؟ شاید آنها به سفرشان بروندیا نروند. شاید به زودی مژده همه چیز را بفهمد و خیلی شاید های دیگر...این ابهام ها برای فیلمی که فقط یک روز زندگی آنها را به ما نشان میدهد قابل درک است.

در آخر هم باید بگویم بچه ها متشکریم! اصلا اینجا جمع شدیم که با هم بحث کنیم.

فرهاد ترابي
پنجشنبه 7 دي 1385 - 16:1
-8
موافقم مخالفم
 
خون بازي

امان از اين اسمهاي بزرگ.آقا نيما از اينكه مسحور اسمهانمي شوي ومحصور در گذشته ها افرين بر تو .راستي آقاي دانش جوابي به جوابيه داريوش فرهنگ ندادي؟

علی طهرانی صفا
پنجشنبه 7 دي 1385 - 18:11
-5
موافقم مخالفم
 
هتل 01

فکر نمی کردم اینقدر زود به اولین روز مرخصی برسم. سه شنبه عملاً سربازی شروع شد. پنجشنبه ظهر برگۀ مرخصی مان را مهر زدند. فعلاً 2 روز مرخصی داریم. فقط خدا خدا می کنم که جشنوارۀ امسال را از دست ندهم. راستی این 2 روزی که گذشت واقعاً سخت ترین روزهای زندگیم بود و تازه این اول ماجراست. بگذریم.

سلامی نو به همۀ بچه های با حال کامنت نویس و سلامی ویژه به آقا نیما و امیر آقای عزیز و دوست داشتنی.

و اما آقا مصطفای گل. کامنت اول را وقتی می نوشتم قرار نبود کامنت دیگری در کار باشد. اما شرایط بگونه ای پیش آمد که عملاً کامنت دوم ناسخ کامنت نخست شد.

لطفاً عینک بدبینی را از چشمت بردار. فکر کنم خیلی احمقانه باشد که انسان صرفاً برای متمایز بودن و متمایز نشان دادن خود، همین جوری الکی، بخواهد خلاف جهت شنا کند. این راهها برای گنده شدن، به قول آقا نیما، خیلی خیلی کهنه و از مد افتاده هستند. راه بزرگ شدن، فقط و فقط، حق گفتن و حق نوشتن است.

اگر روی نوشته های من در مورد چهارشنبه سوری و هامون حرفی داری، بسم الله. دلیل بیاور. نامردم اگر قبول نکنم.

لطفاً اگر خون بازی را دیده ای در مورد سلیقۀ من حرف بزن. آن هم با دلیل و استدلال. در ضمن به که قسم بخورم که خون بازی فیلم محبوب من نیست. فقط و فقط یک فیلم قابل قبول است. یعنی مجازیم که به سازندگانش بگوییم خسته نباشید. راستی یادم باشد در مورد الفاظی نظیر ، کهنه و از مد افتاده، اغراق آمیز و ... که آقایان منتقدین عزیز زیاد از آنها استفاده می کنند سر فرصت درد دلم را باز کنم.

جملۀ من در مورد سنتوری کرکری نبود. همه می دانند که مهرجویی طرفداران پر و پا قرصی دارد که تقریباً هر چه بسازد از او تعریف می کنند. آن نوشته نه کرکری، که گوشه و کنایه ای به این افراد بود.

بله. جملۀ «بازی داره قشنگ میشه» جملۀ جالبی برای مفهوم مورد نظرم نبود. قبول می کنم که سوء تفاهم ایجاد می کند.

و دست آخر خیر. همین هفته با «مرد عوضی» استاد حال کردیم و بعد از مدت ها طعم از یاد رفتۀ سینما به یادمان آمد. هیچکاک همیشه استاد است.

سیاوش
پنجشنبه 7 دي 1385 - 18:18
0
موافقم مخالفم
 
حالا شد

نمیدونید وقتی کامنت های جدید را دیدم چقدر حال کردم، ادوستان پایه وارد گود شدند و نوشتند . الان وقتی است که اگر یک روز به اینجا سرنزنیم فکر میکنیم یک اتفاق خوب را از دست دادیم. یک نظر تازه و یک بحث جدید را ، و این عالیست.

امیدوارم همه ما به هم این اجازه را بدهیم که نظرمان را به دور از کلی گویی های رایج( با شرح و تفصیلات) بدهیم و ما هم آنقدر جنبه از خودمان نشان بدهیم که این اجازه را به معنی .... نگیریم و ما هم به حرف مخالفانمان گوش دهیم . و در درجه بعد اگر حرف حقی دیدیم بپذیریم ، وای که چه تمرین سخت لذت بخشی است.

و اینکه بی پرده عیب های یکدیگر را به هم گوشزد کنیم ، کار خیلی خوبی است و این از مزایای این نوع ارتباط است که در روابط رو در رو کمتر دیده میشود و یا خود را به صورت غیبت نشان میدهد.

یک نکته : فکر کنم بهتر باشد که دوستان اگر پاسخی به مطلبی دارند، آن را در همان روزنوشت مطرح کنند، اینطوری همه صحبتها یک جا جمع میشود و در نهایت بهتر میشود قضاوت کرد.

علی طهرانی صفا
پنجشنبه 7 دي 1385 - 18:19
-2
موافقم مخالفم
 
مهرزاد دانش

سلام آقای دانش.

بهترین نقدی که از شما خوانده ام، مطلبی بود که برای فیلم محبوبم «خیلی دور خیلی نزدیک» نوشته بودید و به خاطر همین یک نوشته به شما احترام می گذارم.

سؤالی داشتم. آن صحنه ای که از لای دستۀ گل به باران کوثری مواد می دهند، خاطرتان هست. اگر به یاد دارید لطفاً احساستان را بگویید. می خواهم با آن صحنۀ پیام زدۀ تابلو مقایسه اش کنید.

سیاوش
پنجشنبه 7 دي 1385 - 19:16
-4
موافقم مخالفم
 
تمایز داشتن یا نداشتن

در مورد یک اثر هنری ( به خصوص یک فیلم) هزاران دیدگاه میتواند وجود داشته باشد که ممکن است اساسا هیچ نقطه اشتراکی با هم نداشته باشند و نتوان نظر درست را از میان آنها تشخیص داد یا شاید اصلا "نظر درست" را نتوان برای یک فیلم تعریف کرد . شاید فقط بتوان گفت " نظر اکثریت" .

برای دوست داشتن یا دوست نداشتن یک فیلم دو نوع دلیل میتوان داشت : یا دلیل منطقی و عقلی است و میتوان به راحتی آن را برای دیگران تشریح کرد یا دلیل کاملا احساسی است( یعنی صرفا با این فیلم حال نمیکنیم) که بیان دلیل آن بسیار سخت و گاهی غیر ممکن است.

حالا ممکن است یک نفر با هر دلیلی مخالف نظر اکثریت باشد. به نظر من این عیب نیست فقط تفاوت در دیدگاه است و طرفداران هر عقیده این حق را دارند و از نظرشان دفاع کنند و یا نظر طرف مقابل را بپذیرند یا رد کنند ولی اگر همان شخص بخواهد از این تفاوت دیدگاه جهت معروف شدن و یا توی چشم ها افتادن و یا تاثیر گذاری بیشتر روی دیگران استفاده کند، نباید بکند.( به یاد دوبله به یاد ماندنی عصر یخبندان 1)

حالا غرض و مرض از این همه مقدمه چینی چه بود؟

آقای جوادی نکات بسیار خوبی را مطرح کردند و ایرادهایی را به ادبیات آقای طهرانی صفا گرفتند،- هدف من دفاع کردن از ایشان نیست ،چه خودشان قلم خوبی دارند و احتمالا به زودی از خودشان دفاع میکنند -اینکه ادبیات آقای طهرانی صفا کمی تند است قبول و امیدوارم که برداشتی که آقای احسانی از نوشته های ایشان گرفتند درست نباشد. ولی من معتقدم که مخالفت با هرکسی در سینما مجاز است حتی با هیچکاک، ولی نوع اعلام این نظر خیلی مهم است. اینکه بگوییم "هیچکاک هم شد فیلم ساز؟" ، یا بگوییم" من فیلمهای هیچکاک را دوست ندارم." شرایطی کاملا متفاوت را ایجاد میکنیم هرچند که در ظاهر یک نظر را اعلام کرده ایم.

در جمله اول ما هم نظر مخالفی با دیگری دادیم و هم به او توهین کردیم ولی دومی یک ابراز عقیده ساده است که این فرصت را به دو طرف میدهد که در یک زمینه مورد علاقه(سینما) با هم بحث کنند و فارغ از نتیجه آن ، حال کنند.

من نمیخواهم منفی بین باشم و فرض را بر این میگیرم که همه دوستانی که اینجا نظر میدهند ، هدفشان یک بحث سازنده است و معتقدم هر دوستی میتواند یک فیلم یا فیلمساز را دوست نداشته باشد آنهم به دلیلی کاملا احساسی ولی حق ندارد با حرفها( یا نوشته هایش) به علاقه مندان آن هنرمند توهین کند.

امیدوارم که آقای طهرانی صفا هم با تصحیح ادبیاتشان مانع از این شوند که این دیدگاه در موردشان به وجود بیاید.

و در پایان از اینکه ایشان موجب به وجود آمدن این بحثها شدند ، ازشان متشکرم.

پريسا
پنجشنبه 7 دي 1385 - 21:6
3
موافقم مخالفم
 
واييييييييييييي

سلام نيما جان...واقعا ممنون به خاطر اين شاهكارت تو ( فيلم ) وقتي خوندم خر كيف شده بودم واقعا دلمون رو خنك كردي

علی طهرانی صفا
جمعه 8 دي 1385 - 11:30
-11
موافقم مخالفم
 
چهارشنبه سوری

عرض سلام دارم خدمت خانم سحر همائی:

چرا اطلاق لفظ سطحی زدگی به فیلم مورد علاقۀ شما بی انصافی است؟ وقتی واقعاً هست چرا باید بگوییم نیست؟ مطمئن باشید با به کاربردن جمله ای مثل " فیلم یک گزارش کوتاه از یک طبقۀ متوسط جامعه است " تنها توقع من بیننده را نسبت به فیلم بیشتر می کنید. تمام ایرادات قبلی به جای خود باقی می ماند و حالا سؤال جدیدی هم مطرح می شود: واقعاً طبقۀ متوسط جامعۀ ما درگیر یک چنین مسئله ایست؟ از این دیدگاه بحث های دیگری هم پیش می آید؛ مثل برابری مرد و زن که نقد بسیار خوب جهانبخش نورایی در شمارۀ 344 مجلۀ فیلم پاسخگو به آنهاست.

ظاهراً آقای فرهادی می خواستند به مسئلۀ دروغ در جامعۀ ما بپردازند. چیدمان فیلم نامه نیز بیش از هر چیز بر این اساس می باشد. اما توجه بیش از اندازه به این نکته بلای جان فیلم شده است. نتیجه آنکه ایشان بستر مناسبی برای ایدۀ خود انتخاب نکرده اند.

به نظرم صرف خوش ساخت بودن دلیل بر خوب بودن نیست. آنچه ابتدا به ساکن اهمیت دارد مضمون و محتواست. شعر مولانا توصیف خوبی برای امثال «چهارشنبه سوری» است:

آه از این زشتان که مه رو می نمایند از نقاب

از درون سو کاه تاب و از برون سو ماه تاب

فرهاد ترابی
شنبه 9 دي 1385 - 12:30
-21
موافقم مخالفم
 
چهارشنبه سوری

ارزش یک فیلم فقط به حرفهای قشنگ ومعنا دار آن نیست بلکه به نزدیک بودن آن به زبان سینماست.وقتی از کوروساوا سوال می کنند بیام فیلم تو چیست استاد می گوید من تلگرافچی نیستم : فیلمسازم.چهارشنبه سوری به خاطر زبان سینمایی قوی خود که در کلیت کار جاری است دارای ارزش واعتبار است.یک بار دیگر بازیها را با دقت نگاه کنید:طرز راه رفتن ترانه علیدوستی .باند دست فرخ نژاد همراه با قیافه ای کاملا موجه یا طرز حرف زدن هدیه تهرانی با ان گریم مینیما لیستی و یا طراحی اشفته خانه .ترکیب این جزییات باعث ماندگاری یک اثر میشود نه حرفهایی که هر روز از کانالی گفته می شود.در ضمن بهتر نیست در مورد فیلم های جدید بحث کنیم. هر چند سینما قدیمش بهتر است.

سحر همائی
شنبه 9 دي 1385 - 17:41
-17
موافقم مخالفم
 
ادامه بحث

آقای طهرانی صفای عزیز سلام.خیلی خوشحالم که با سعه صدر جواب مخالفان را میدهی و از این بابت از شما ممنونم. راستش منظور من این نبود که چون خودم این فیلم را دوست دارم اگر کسی بگوید سطحی زده بی انصافی است.می دانی بعضی فیلم ها هستند که من شخصا دل خوشی از آنها ندارم ولی منکر ارزشهای آنها نمی توانم بشوم اگر منکر بشوم می شود بی انصافی.

به هر حال باز هم از شما ممنونم.

سیاوش جان حق با شماست بحث چهارشنبه سوری مال آن طرف بود عزیز دیگری هم به من گفت چرا رفتی آن طرف کامنت گذاشتی؟ چون قبل از من بحث به اینجا رسیده بود.این شا ا... دفعه بعد مرتب تر عمل می کنیم. حالا هم یک نفر سوژه جدید ارائه بدهد لطفا.

سبا
شنبه 9 دي 1385 - 20:0
-12
موافقم مخالفم
 

پرونده تون برای سانسورهای بی توجیح هامون فوق العاده بود خسته نباشید!

Mostafa Ensafi
شنبه 9 دي 1385 - 23:16
-15
موافقم مخالفم
 
be Fahede Torabie aziz Va Sahar

dar morede chaharshanbe souri

be har hal mazmoon az film joda nist... mazmoon bastare sakhte yek filme... age bastar kharab bashe ta soraya miravad divar kaj... albate ba harfaye farhad be shedat movafegham.film filme khobist dar vanafsaye cinemaye iran ama behtar az inha ham mitavanest bashad ...albate film filme besyar porghodrati ast... makhsosan dar pardakht be joz'eeiat

امید غیائی
شنبه 9 دي 1385 - 23:44
20
موافقم مخالفم
 
خوشحالی

سلام نیما خان و برو بچز.

از اینکه خوش حالم شک نکنید.بابت چی؟اینکه میگیم و میشنویم و خدا بخواد ناراحت نمی شیم. از حرف های همدیگه. همین طور که الان هم نمی شیم.خوشحالِ خوشحالم.

بعد، اینکه "خندیدن"به تله رو نیما خان هم گفت.اون موقع که من گفتم نمی تونستم به این خوبی بگم و نخواهم توانست حداقل تا چند سال دیگه. ولی از دست ندید مطلبی رو که نیما خان نوشته برای این فیلم، پس مطمئن باشید رفتن و دیدنش بسی بهتر از نرفتنه و از این و اون شنیدنه و به قول استاد پوریای عزیز به نقل های سینه به سینه از یک فیلم اصلاً اعتماد نکنیدکه بد بلایی برای فیلمهای ایرانی با این تبلیغ های جور واجور. بیبیند ، شاید خوشتون اومد((مثل من که هنوز هم با "خون بازی"حال میکنم، البته بدون آخرش ها، ای بابا نمیشه کنار کشید یه حرفی زدم باید ردیفش کرد.))

کامنت بعدیم رو هم بخونید ها، داغه داغه.

امید غیائی
شنبه 9 دي 1385 - 23:54
5
موافقم مخالفم
 
هیجی بابا

هیجی، یه چیزی نوشته بودم در مورد "چهارشنبه سوری" انقدر تند بود خودم هم داغ کردم وقتی خوندمش. البته در طرفداری و پاسخ گویی از نظر عقل ناقص خودم. حالا بعداً ، "شاید وقتی دیگر" اصلاً رو مود این فیلم نیستم. معذرت خواهی.

رولکس
يکشنبه 10 دي 1385 - 10:51
-9
موافقم مخالفم
 
پیشنهاد

سلام من رولکس از ایران مقیم خارج هستم و از طریق یک وبلاگ با سایت شما آشنا شدم اگر برایتان مقدور است تیزر فیلمهای سینمایی ایرانی به خصوص جدیدهاش و مصاحبه با بازیگران مطرح سینمای ایران را در قالب فایل های 3gp یا mpeg4 که در موبایلها کرور کرور استفاده می شود ، درست کنید و برای دانلود بگذارید . اون دفعه چند تا فیلم گرفتم ( زن بدلی ، ازدواج به سبک ایرانی و ... ) که هیچکدام مورد پسند من نبود . یک جورایی مسخره بود . من تعریف فیلمهای میم مثل مادر ، آتش بس ، گیلانه ، چهارشنبه سوری ، تقاطع را از دوستان اینترنتیم زیاد شنیدم . لطفن از این فیلمها برای ما بگذارید . با خانم هدیه تهرانی و میترا حجار و آقای پرستویی هم گفتگو کنید . رولکس از بندر بورکینافاسو

حمید قدرتی
دوشنبه 11 دي 1385 - 10:24
-5
موافقم مخالفم
 
یعنی چی ؟

یعنی چی که الکی یه بحث می کشید وسط و بعد می خواید سریع تموم کنید بدون جواب به سوالات

یعنی چی که یه نفر می آد و بدون هیچ دلیلی به فیلمهای بزرگ می توپه و اشکال می گیره و می گه بدند اما هیچ دلیلی نمی آره

یعنی چی که خودش هیچ دلیلی نمی آره برای بد بودن این دو تا فیلم ( روم به دیوار ، روم سیاه هامون و چهارشنبه سوری انشاءالله خدا منو ببخشه ) که با کلمه عاریت گرفته بد وبدتر .

یعنی چی که آدم به فیلمای بعد از انقلاب کیمیایی بگه خوب و به فیلمهای مذکور (مخصوصاً مهرجویی) بگه بد و بدتر

یعنی چی که ادم به فیلمی بگه بد که بهترین فیلم از نظر منتقدان در - طول تاریخ سینمای ایران - شده باشه و به فیلمی بگه بدتر که بهترین فیلم سال از نظر منتقدان شده باشه

یعنی چی که اصلاً خودت یه نمونه بیار که ثابت کنه این فیلم بده ؟ عمراً اگه بیاری و عاقلانه باشه

یعنی چی و چه معنی میده ؟

زهره . ش
پنجشنبه 14 دي 1385 - 17:19
10
موافقم مخالفم
 
ديدن خون بازي

با اين كه نظر شما به عنوان منتقد محبوب و هم سليقه‌ام خيلي مهم است، ولي اين دليل نمي‌شود كه فيلم خانم بني اعتماد را نبينم. احتمال زياد دارد از آن خوشم نيايد ولي حتماً مي بينم كه بفهمم چرا فيلم به قول شما دمده و است و به روز نيست و ... پس تا خون بازي در جشنواره فجر.

نیما
جمعه 18 بهمن 1387 - 22:57
-1
موافقم مخالفم
 
http://www.jahan.cinemaema.com

یک فیلم خیلی معمولی ولی زیرکانه ، همین .

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 1.84855413437 seconds.