امیدوارم تارانتینوی بزرگ مایوسمان نکند .ولی با اطمینان میگویم امیدوارم اگر این فیلم اخر تارانتینو فیلم خوبی نبود .هیچ وقت به خاطر فیلمهای محبوب گذشته اش تعصبی به خرج ندهیم .

هرچند امیدوارم باز هم از تارانتینو فیلم خوبی مثل قصه های عامه پسند ببینیم .

حرف تارانتینو شد .کتابی که ترجمه می کردی به کجا رسید؟

farshid

سلام دوستان.

بفرمایید این هم لینک همین تیزری که گذاشته اند برای دانلود. مستقیم هست.

alirezazzz

ircinema.mihanblog.com

سر بزنید پشیمون نمیشید

http://media2.firstshowing.net/firstshowing/inglorious-bastards-teaser.flv

ببخشید اصل کاری یادم رفته بود!!!

با سلام

همين الان بعد مرخصي اومدم نت و سينماي ما رو باز كردم... با وجود اينكه سينماي ما صفحه خانگي اينترنت ام بود تا حالا اين پايينا نيومده بودم... و بجز نوشته هاي امير قادري هيچ كدومش رو نمي خوندم... ولي از اين به بعد پاي ثابت نوشته هات خواهم بود...

حالا بگذار كمي نوشته هالت رو بخونم

با تشكر

ياسر

آقا پس چی شد این پرونده لاست!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ممممممم باید دید

مهدی عزیزی عزیز ، سال نو مبارک. جات خالیه. شنیدم در قلعه بی بازگشت به سر می بری. انشاالله که سالم و سلامت باشی. از مقعی که رفتی سینمای ما هم لطف سابق رو نداره.

##برای مهدی عزیزی که گذاشت و رفت:

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید

داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه ی بیسروسامانی من گوش کنید

گفتگوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی؟

سوختم.سوختم این راز نهفتن تاکی؟

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم

ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

عقل و دین باخته دیوانه رویی بودیم

بسته ی سلسله ی سلسله مویی بودیم

ﮐس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود

یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت

سنبل پر شکنش هیچ گرفتا ر نداشت

این همه مشتری و گرمی بازار نداشت

یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن ﮐس که گرفتار شدش من بودم

باعث گرمی بازار شدش من بودم

عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او

داد رسوایی من شهرت زیبایی او

بس که دادم همه جا شرح دلارایی او

شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او

این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد

کی سر برگ من بی سر و سامان دارد

"وحشی بافقی"

سال نو بر همه آش خور ها مبارک.

مهدي خان اين صفحه بروز نيست هاااااااااا.... اگه وقت كردي از سريال فرار از زندان بنويس..... فكر كنم قولشم دادي... لاست رو ديدي؟.... از اينم بنويس....

برای مهدی عزیزی :

شبهای نگهبان چقدر درازه دروغه کی ميگه که سرباز ميسازه

نه افسر وظيفه نه استوارم ولای سه خطم نيامد به کارم

الهی که پاس بخش بميره خدا اين شبها رو از سرباز بگيره

شبی با خيال تو غافل شدم من تفنگم که گم شد من عاقل شدم من

نبودی نديدی تو غلطای من رو که خارا بريدن تمام تنم رو

سلام .ایشالا که از سربازی برگشتید میاین و اینجا رو پر رونق تر از گذشته میکنین. وبا تاخیر سال نو رو هم تبریک میگم.

ای وای، پس خیاط هم در کوزه افتاد. من میگم چرا وضیت سایت به لحاظ گرافیکی اینجوری شده! پس آقا مهدی آش خور شدن. انشاالله تا موقعی که آقا مهدی سربازیشو می گذرونه جنگی منگی نشه! به سلامت برگردی جناب سروان!

برای مهدی عزیزی (و خودم که تازه سربازیم تمام شده) و همه سربازهای دلاور وطن:

خوشاروزی که من پنج ساله بودم

درون کوچه ها آواره بودم

چرا مادرمرابیست ساله کردی

میان پادگان آواره کردی

گروهبانان مرا بیچاره کردند

لباس شخصی ام را چاره کردند

ازآن روزی که خوردم سیب زمینی

شدم سرباز نیروی زمینی

کلاغ پر میروم کاسه به دندان

برای خوردن یک لقمه نان

بسوزد آن سربازی بنا کرد

تمام دختران را چشم به راه کرد

از آن روزی که سربازی بنا شد

ستم برما نشدبر دختران شد

نگو بیرجند بگو ویرانه غم

که سربازش ندارد شکل آدم

در دروازه بیرجند رسیدم

صدای طبل و شیپور را شنیدم

به خود گفتم که این طبل نظام است

از این پس زندگی بر من حرام است

به خط کردند تراشیدند سرم را

لباس آشخوری کردند تنم را

لباس آشخوری رنگ زمین است

مادر غم مخور دنیا همین است.

به جد مي تونم بگم غير از امير قادري هيشكي وب هاش رو بروز نمي كنه... حالا تو غيبتت موجهه بقيه نويسنده ها چي؟ فقط اسمشون هست!!!

يه بار ديگه ميرم وب امير كه ببينم چي گفته...

ولي شعري كه كيارش گذاشته يه چيز ديگه ست... شعري وصف حال آشخوراست بخدا....

سلام جناب سروان

آقا هنوز هیچی نشده دلمون واست تنگ شد نوشته هاتم عین تیر اندازیت حرف نداره همه رو میزنی به خال

دمت گرم و به امید دیدار مجدد