هيچ چيز دنيايم را دگرگون نخواهد ساخت ١ :: سينمای ما :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ايران :: Iranian Movie News & Information
سه‌شنبه 16 مهر 1387 - 12:55

اخبار:      • نگاه نویسنده «سینمای ما» به مجموعه هاي تلويزيوني در ماه رمضان / لطفا هنگام خرج بودجه دقت کنید      • تازه‌ترین گزارش از فروش فیلم‌های اکران؛ / «دعوت» در سه روز صد میلیون را رد کرد      • یک فرصت کمیاب؛ / ده مستند کیسلوفسکی در جشنواره سینما حقیقت      • مرور کارنامه محمدرضا فروتن به بهانه حضور متفاوت او در فیلم «دعوت»؛ / رمانتیک خشن      • تازه‌ترین گفتگوی استاد به همین بهانه در سایت «سینمای ما»؛ / یک فیلمساز اسکاتلندی: انتظامی، شون کانری سینمای ایران است      




هيچ چيز دنيايم را دگرگون نخواهد ساخت ١


نظرات

کاوه اسماعیلی
سه‌شنبه 29 مرداد 1387 - 16:40

That is you can't you know tune in

wow.....مرسی...مرسی...به این میگویند عشق و حال.

سیاوش بیات
چهارشنبه 30 مرداد 1387 - 1:56

" Strawberry Fields forever"

فوق العاده زیبا بود.

سوفیا
دوشنبه 4 شهريور 1387 - 4:44

«اين ترانه بدون اون قسمت، ايني که الان هست نمي شد و به همين خاطر تمام دنيا بعد از هم پاشيدن بيتلز در 10 آوريل 1970 اشک ريخت»

سلام

الان مطلب شما دربارهء فیلم «سرتاسر جهان» خواندم و به عنوان یک دوستدار بیتلز(در حد گوش دادن و گاهی زیر لب زمزمه کردن ترانه‌هایشان) حسابی نشئه‌ام. حس می‌کنم نوشته‌ء جذاب تان از ته ته دل نوشته شده بخصوص با ارجاع‌های دوست داشتنی‌اش به «من سام هستم».

«سایندهء روح» Rubber soul آلبوم محبوب من از بیتلز است و فکر می‌کنم مربوط به زمانی می‌شود که گروه در اوج خلاقیت کارشان بودند. از اولین ترانه‌اش «عزیزم می‌تونی ماشینم رو برونی» تا «مرد ٍ هیچ‌کجا» و «جنگل نروژی», «منتظر باش» و به خصوص «از ورای تو می‌نگرم» یگانه و ابدی اند.

ممنون برای لذت یادآوری‌ زندگی با این ترانه‌ها

نويد غضنفري
سه‌شنبه 5 شهريور 1387 - 13:33

سلام به همه دوستان

ممنونم سوفيا جان...اين مطلب رو به ياد تموم شب هاي دوران دانشجويي ام نوشتم. به ياد اون موقع هايي كه با 2 بيتلز باز خل وضع ديگه مي نشستيم لب پنجره خوابگاه و به خاطر اين كه ساختمان خوابگاه روي تپه اي بود روي تمام سطح شهر شيراز مسلط بوديم... و با گيتار ترانه هاي بيتلز رو مي زديم و مي خونديم. «Yesterday» رو «Michelle» رو و «Jelouse guy» رو...اسم خودمون رو هم گذاشته بوديم «ابله هاي روي تپه». اين مطلب دين من بود به تموم اون شب هاي تكرار نشدني كه صبحي نداشت! چون به هيچ كدوم از كلاس هامون نمي رسيديم. باز هم ممنون

مینا
دوشنبه 11 شهريور 1387 - 0:54

شعر واقعا عالی بود مرسی سو فیا

صادق
دوشنبه 11 شهريور 1387 - 2:55

اقا این نوشتت تو همشهری جوانه این هفته خیلی قشنگ بود.از معدود همشهری جواناییه که قابلیت نگهداری داره.عجب بابای خدایی داری.حسودیمون شد وحشتناک.ایشالا حالش سریعا خوب شه.نشستی باش ضد مرگ نگاه کردی؟خدا شانس بده

نويد غضنفري
دوشنبه 11 شهريور 1387 - 19:16

سلام به صادق و تمام دوستان

اولا كه خوش آمد من رو به اين كافه حالا ديگه سوت و كور بپذير. اين جا رو نبين حالا انقدر كم رونق شده! يه روزگاري براي خودش برو و بيايي داشت و خيلي ها قرار مداراشون رو همين جا ميذاشتن و با هم رفيق شدن؛ نمونه اش خود من با جواد رهبر كه به گفته خودش اول اسم اين كافه توجه اش رو جلب كرده و كلا با سايت و بر و بچه هاش آشنا شده (خودش هست مي تونه بياد و تأييد كنه!) يا كاوه اسماعيلي بي معرفت كه يه روز بي خبر رفت و حالا هم يواشكي مياد و ميره! و... خيلي هاي ديگه كه پيش تر اين كافه رو كافه خودشون مي دونستن و حالا نمي دونم چرا ديگه خبري ازشون نيست؟! به هر حال اين جا مثه كافه فيلم My Blueberry Nights مي مونه، ما هستيم و تمام دسته كليدهايي رو هم كه همه يه روزي اين جا گذاشتن هنوز نگه داشتم و همين جاست، نيگا، تو اون جعبه روي ميز، براي اين كه هيچ دري تا ابد بسته نمونه! همه ميان و ميرن و اين كافه ياد و خاطره هاشون رو دائما نگه مي داره. باور نمي كنيد! به اين باكس و جعبه كناري يه سر بزنيد، تمام دسته كليدها مكتوب و پابرجاست. آزاديد برويد و برشان داريد.

آها صادق جان داشت يادم مي رفت! خوشحالم كه از اون يادداشت خوشت اومده. بالاخره موقعيت اش پيش آمد كه يه روز اين خاطرات رو بريزم بيرون. «ضد مرگ» كه اين اواخر آمد. اصلا اين بابا جان بود كه اولين بار من را نشاند و «بوليت» با هم ديديم و شيفته استيو مك كويين شدم. حالا هم نوبت ماست ديگه. فقط حيف كه دنيا خيلي كوچيك شده. مخلص

شهزاد رحمتی
سه‌شنبه 12 شهريور 1387 - 15:39

سلام نويد جون. چه‌طوری؟ خوبی رفيق؟ سری زنگی چيزی نمی‌زنی. دلم واسه‌ات خيلی تنگ شده. چه خبرها؟ خيلی مطالب جالب و قشنگی نوشته‌ای و من از اين به بعد قطعاً خواننده‌ی هميشگی روزنوشت‌هات خواهم بود. جالب اين‌جاست كه به طرز عجيبی يكی دو هفته‌ای می‌شه كه بدجوری دوباره توی حال و هوای بيتلز هستم. مطلب برايان ادامزت هم نوستالژيك بود برام. راستی آناتمای عزيز و بی‌همتا يه كاری اخيراً داده كه اجرای نيمه اكوستيك بعضی از بهترين آهنگ‌هاشه و واقعاً آلبوم فوق‌العاده‌ايه. چی بگم؟ ويران‌كننده است! آتش به جونم زده و پدرم رو در آورده اين چند روزه از بس بهش گوش دادم. قوياً توصيه می‌شود! با من در تماس باش. مخلصيم. راستی بد نيست يه سری به وبلاگم بزنی. با وبلاگ و خواننده‌هاش خداحافظی كرده‌ام.

شهزاد رحمتی
سه‌شنبه 12 شهريور 1387 - 15:49

در ضمن تا جايی كه بتونم نوشته‌ها و مطالب‌ات رو اين ور و اون ور دنبال می‌كنم. خيلی خيلی خوشحالم كه تو يكی از معدود آدم‌هايی هستی كه با آگاهی و شور و شعور تؤامان درباره‌ی موسيقی می نويسند. بهت افتخار می‌كنم.

ali reddevil
سه‌شنبه 12 شهريور 1387 - 18:36

سلام نوید جان

میخواستم بدونم آلبومای موسیقیتو از کجا جور میکنی؟

برام میل بزن بگو

مرسی

MZ
دوشنبه 18 شهريور 1387 - 4:34

هر از گاهي سر ميزنم به اينجا. اگه نظر نمي نويسم بايد منو ببخشي. به هر حال قضيه اينه كه تو جزو آدم هاي خوبي هستي كه من توي سال 1387 ديدم و اين خيلي مهمه. خوشحال شدم كه برام كامنت گذاشتي.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  






             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، داشن ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2008, cinemaema.com
Page created in 0.814883947372 seconds.