امید غیائی
دوشنبه 20 خرداد 1387 - 19:50
|
ببین رفیق..... خستگی ام در رفت. مرسی. مخلص.
|
نويد غضنفري
سهشنبه 21 خرداد 1387 - 3:20
|
يك توضيح: وقتي داشتم متن اين پست را براي مهدي مي فرستادم به اش اس ام اس زدم كه انتخاب عكس با خودت. مي دانستم فقط كار خودش است. ديديد كه چي كار كرده؟ دمش گرم. با هم كه صحبت كرديم به ام گفت: اين پوستريه كه زدم پشت در اتاقم... كار را به كاردان سپردن، اين طوري است ديگر
|
رضا خاندانی
سهشنبه 21 خرداد 1387 - 12:3
|
دمت گرم نوید جان به نظر من جانی به راحتی میتونه بزنه رو دست ال پاچینو
|
کاوه اسماعیلی
سهشنبه 21 خرداد 1387 - 15:35
|
غیر از همه لحظه های که تیم برتون برای جانی دپ به وجود آورده تصویر محبوبم از جانی کش به حضورش در کلیپ God's Gonna Cut You Down جانی کش بر میگردد.که اتفاقا به خاطر وجه موسیقیاییش است....کلا جانی دپ بازیگریست که خیلی سخت میتوان دوستش نداشت.
|
مانا(مهتاب)
دوشنبه 27 خرداد 1387 - 16:30
|
برای من جانی به سان یک قطعه موسیقیه،یک تابلوی نقاشی یا یک اثر هنری بی عیب و نقص،شاید این بهترین توصیفی باشه که می تونه احساسم راجع بهش و انعکاس بده. یکی از محبوبترین بازیگران معاصر که هم خودش و هم شخصیتش رو به شدت ستایش می کنم. اما همه ی نقش آفرینی ها و بازی های درخشان جانی (خصوصاً)در آثار تیم برتون یک طرف و سوئینی تاد یک طرف.درست قبل از اینکه این کامنت رو بذارم ،برای نمی دونم بار چندم این گوهر درخشان و بی مثال تیم /جانی رو دیدم که برام حکم تماشای عذابی خودخواسته و به غایت دلنشین!است و همچنان مسحور زیبایی ها و ظرافت های فیلم شدم(ناگفته نماند که مثل همیشه باز هم درست بعد از دیدن فیلم رفتم به سراغ نقد پویان عسگری با اون تیتر جادوئیش(...و برف ها به خون تبدیل شدند)که حالا دیگه تک تک جملاتش رو از حفظم و باز هم می گم بهترین نقدی که پارسال خوندم همین بود.)...جانی دپ (بنجامین بارکر)در سویینی تاد بهترین ،واقعی ترین ،جذابترین ،تلخترین و رمانتیک ترین نماینده ی همه ی ماست.همه ی مایی که موقع ساخته شدن ادوارد دست قیچی کودک/نوجوان هایی بیش نبودیم غرق در رویاها و خیالهای دست نیافتنی و امیدوار به آینده و حالا هفده سال بعد و با ورود به هزاره ی جدید قهرمان معصوم و خوش قلب ما تبدیل به سویینی تاد شده.مردی با چهره ای سراسر دردو نفرت و صدایی به وسعت اندوه همه ی ما .قبلاً هم گفتم باز هم می گم اگر من بودم اسکار امسال رو می دادم به جانی دپ(کاری هم نداشتم که رقبایش بازی های درخشانی ارائه داده بودن.)همون صحنه ی بی نظیر پایانی ،جاییکه جانی سرش رو آروم و آروم و با وقار می یاره بالا تا خودخواسته به استقبال مرگ بره(مرگ با همان تیغه های برنده و شفافی که بهترین دوستانش بودن و در حکم همان نفرت عمیقی که از همه ی مردم شهر به دل داشت.)کافی بود تا ستایش ها نثار قهرمان محبوبم کنم .باور کنید این همه احساس متضاد که در چشمها و تک تک اجزای صورت جانی در سراسر فیلم موج می زنه بخاطر گریم نسبتاً سنگین چهره اش نیست.این شور،نفرت،عشق و...از عمق وجودش میاد و به طرف ما پرتاب می شه.... پی نوشت:چند وقت پیش شنیدم جانی دپ فراخوانی داده و خواسته فیلم نامه ای با محوریت زندگی سالوادور دالی (نقاش بسیار محبوبم)بنویسن تا نقششو بازی کنه....روز شماری می کنم تا فیلم رو ببینم و امیدوارم مثل همیشه از بازیش لذت ببرم.
|
بنفشه
سهشنبه 28 خرداد 1387 - 16:29
|
جانی دپ علاوه بر چهره جذابی که داره، بسیار باهوش و با ذکاوت هست و امروزه تبدیل شده به یکی از گزینه های کارگردانهای بزرگ ،ممنون متن خیلی خوبی بود
|
جمعه 31 خرداد 1387 - 20:56
|
جانیدپاز منزوی هاس که ادا در نمیاره وهنر تو خونشه
|
جواد رهبر
يکشنبه 2 تير 1387 - 7:17
|
سلام نويد جان. خواستم يه اعترافي بکنم و برم. عاشق ترجمه اين قسمت ترانه "Society" شدم که زده بودي تيتر چند پست قبل: "جامعه، ای مجنون پرور، امیدوارم بی من تنها نمانی..." همين! قربانت.
|