پویان جان شرمنده ولی من بیشتر از یک سکانس عاشقانه دارم.تازه خیلی بیشتر از این حرفاست که توی کامنت جا بشه ولی من چند تا شو جدا کردم. تمام سکانس های پیش از غروب به خصوص وقتی که دست جسی برای نوازش موهای سلین در هوا معلق است. دستم را می بوسم زیارت گیسوان تو کم نیست.... تمام سکانس های شب های روشن به خصوص روز سوم.روزی که قرار می شود دختر فکرکند با عاشقش است و دارد همه کارهایی را میکند که دوست دارد و مرد واقعا عشقش را یافته و شب چهارم و چشمهای خیس و منتظر استاد. به صحرا شدم عشق باریده بود و زمین تر شده بود.چندان که پای مرد به گلزار فرو شود پای من به عشق فرو شد... کازابلانکا و تمام سکانس های دو نفره اینگرید برگمن و همفری بوگارت به خصوص وقتی برگمن اسلحه را مستقیم به سمت بوگارت گرفته که محکم جلوش ایستاده ولی نمی تواند شلیک کند. این صدای تپش قلب منه یا غرش توپخانه؟.... سلطان و سکانس های عرب نیا و هدیه تهرانی به خصوص جایی که سلطان شماره تلفن مریم را بین لب هایش گذاشته. سلطان عاشق شدی؟می سوزنتت..... مری آپیک بن بست وعشق پرتردیدش به خصوص سکانس آخر. آی عشق!آی عشق!چهره آبیت پیدا نیست.... و لیلا. لیلای عزیزم. نگاهش و صداش و همه چیزش گواه و شاهد و مدعای عشق است.و سکانس محبوبم.جایی که رضا بعد از قهر به خانه آمده و وارد حریم عشقشان می شود.اتاق تاریک است: من؟هستم.مواظبتم. باهات می مونم. خودم رضایت میدم پاش وایسادم......... من و تو یکی شوریم از هر شعله ای برتر که هیچ گاه شکست را بر ما چیرگی نیست چرا که از عشق روئینه تنیم.
|