مهیار
شنبه 15 مهر 1385 - 15:49
2 |
|
|
|
آثار هنری در مکانهای عمومی
نمی تونم تصور کنم که اگه یک اثر هنری با ارزش در محلی که عموم، بهش دسترسی دارند قرار بگیره چه اتفاقی ممکنه براش بیفته. آیا کسی برش نمی داره؟ آیا اون طور که باید باهاش برخورد میشه؟ نمی دونم چرا با طرح این مساله بی درنگ به یاد کپسول های آتشنشانی تونل رسالت افتادم که تا حالا بارها به سرقت رفته اند. حتما موافقم که هنر باید جایش را توی خیابونها، کوچه ها و خونه ها باز کنه. اما شاید در کنارش لازم باشه مشکلات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مردم هم حل بشه تا اثر هنری ارزش خودش را پیدا بکنه
|
مهران
شنبه 15 مهر 1385 - 16:22
-5 |
|
|
|
زیبا
خیلی خیلی زیبا بود اینهارا کجا پیدا کردین؟
|
احسان
شنبه 15 مهر 1385 - 17:8
1 |
|
|
|
تهران امروز شما به چی نیاز ندارد؟خودت حسابشو بکن اگه یه چند تا از این مجسمه ها بذارن تو این فلان شهر (همون کلان شهر)احیانا مردم خوش سلیقه و مهمان نواز(!)ما این مجسمه هارو کش نمی رفتندی؟!ولی خداییش خیلی خوشگلن.
|
مصطفی جوادی
شنبه 15 مهر 1385 - 22:13
-10 |
|
|
|
شهرمن ,من به تو مي انديشم
بحث زيبا سازي شهري تازه چند سالي است که لا اقل لفظا جدي گرفته شده والبته ما کره اش را نديديم.يک بخش اين قضيه هم همين چيزهاست.البته کارهايي در حد رفع تکليف شده (مثل کارهايي که در مترو انجام شده).اما بايد بگويم هرچه هم تلاش کنيم چيزي که جدي گرفته نشود به جايي نمي رسد اين حرکتها زماني پا ميگيرند که نيازشان احساس شود.که متاسفانه اين تقاضا در مردم نيست وبه تبع آن مسئولان هم که از خداشان است .توي شهرداري مي خوابند و دلشان به فرهنگ ۳۰۰۰ساله وکتيبه حمورابي خوش است.فرهنگ و هنر بايد در دل جامعه امروز نمود داشته باشد نه توي تيروتخته هاي نياکان.ازاين حيث ما نه تنها مردمان هنرمند وبافرهنگي نيستيم بلکه خيلي هم...
|
مصطفی جوادی
شنبه 15 مهر 1385 - 22:35
5 |
|
|
|
بوي جوي موليان
از صبح پمپ کولرم (بخوانيد دلم)دارد ريپ ميزند.از صبح تسمه اش دارد سکندري ميخورد.درعين حال از صبح يک نفر ميگويد خبري نيست کور خواندي ,زراومدي قورمه سبزي...اما امروز يک خبري هست .نگو تريبون مفت گير آورده.بايد بگويم.هرچه باشد ازصبح تولد سهراب بوده ومن دارم آسمان ريسمان مي بافم.همين يکي به تمام مجسمه هاي نداشته مان در.
|
حنانه سلطانی
يکشنبه 16 مهر 1385 - 13:29
14 |
|
|
|
تا وقتی که مردم هنر را جدی نمی گیرند و به چشم یک کار مسخره که فقط به درد آدم های بیکار میخورد به آن نگاه میکنند اوضاع همین که هست هیچ بدتر هم می شود.
|
حميد قدرتي
دوشنبه 17 مهر 1385 - 2:56
12 |
|
|
|
ستارگان خاك
با عرض شلام و تشكر عكسها بسيار زيبا بود . با ديدن عكسها دلمان را بردي به شهر آرزوهامان كه يكي از مشخصه هاي اين شهر مجسمه هاي زيبا و قشنگي كه در آن است ، است . از ديشب تا حالا كه اين مطلب رونوشتم نمي داني چه حالي با آن مردي كه كله اش رفته توي ديوار كرده ام ، دوست دارم هروقت خسته شدم پيش آن بروم و حرفهاي دلم را با آن بزنم و شايدكاري مثل او كنم مثلاً اينطوري ... ياشايد هم اينطوري ... ميداني كه فرقشان چيست ؟ اگر كمي دقت كني مي بيني در حالت دوم كمي باسن را داده ام تو و قوز كمرم رابيشتر كردم . فكر كنم در حالت دوم بيشتر شبيه اين دوست جديدم شدم . ما در تهران چند تا از اين ها داريم كه من دو تاي آنها را بيشتر دوست دارم 1. فردوسي 2 . مدرس ، نمي داني چه حالي ميده وقتي زير آنها وايستادم ياشايد هم نشستم ( البته فردوسي را خالي بستم . ميداني كه زير مجسمه يه حوض بزرگه كه يه كمي مزاحمه ولي من تو خيالاتم اين كارو كردم ) من واقعاً انتظار نداشتم آن دوست عزيز ( آقا مهيار ) اينطوري بنويسه چون با همين حرفها به اين هنر زيبا و جادويي پشت كرده ايم ، دِ آقا مجسمه خوردنيه يا كندنيه كه مردم بخوان بدزدنش ، يه بار كه داشتم خيلي اتفاقي از اهواز رد مي شدم تو ميدونهاش يه سري مجسمه هاي نمادين و قشنگ ديدم . كلي حال كردم ، باور كنيد اونجا هم نه كسي مجسمه ها رو دزديده بود نه خورده بود ، اينجا كه تهرانه . ببينيد ايستگاه مترو چقدر با مجسمه ها قشنگ شده . يكي از دلايلي كه من به شوروي خيلي علاقه دارم همين مجسمه هاشه . توي شهرش پر از اين مجسمه هاست و تو قبرستونشون هر كي ميميره مجسمه صورتش رو روي سنگ بزرگي در مي آرن ميزارن بالاي قبرش . واقعاً توي اين زندگي شهري جاي مجسمه ها خاليه (( نه مجسمه آدمها يا آدمهاي مجسمه اي )) شمايلي از زيبايي ها و آرزو ها و خيلي چيزهايي كه حالا فراموش كرديم . در ضمن اون ستون يا تيرك كه آدمها دارن به وسيله اون به بالا ميرن خيلي زيبا و موقره ... * ميدانم مجسمه غلط است اما اسمشان را نمي دانستم و ترجيحاً از كلمه مجسمه استفاده كردم .
|
سارا
دوشنبه 17 مهر 1385 - 17:48
-6 |
|
|
|
یادم میاد استاد هیاتی سر کلاس های نمایشنامه ی1 می گفت یکی از ÷ادشاهان یونان باستان(چرا هر چی فکر میکنم اسمش یادم نمی یاد) مصرانه اعتقاد داشته خاصل هنر مجسمه ساز ها باید در میادین اصلی و اماکن عمومی ÷ر جمعیت قرار بگیره تا موجب لذت و ستایش عموم مردم بشه. و این مجسمه ها و تندیس های قدیمی زیبایی که امروز هنوز در میدان های کوچک و بزرگ شهر های بزرگ و کوچک ارو÷ایی دیده میشن میراث رسم زیبایی است که چند صد سال قبل از میلاد مسیح باب شده و به نمونه های امروزی رسیده .تخریب مجسمه های بودا در آستانه هزاره ی سوم رو که هنوز یادتون نرفته ؟ ن.ح.ن خیلی مرسی بابت این که لذت دیدن این عکس ها را قسمت کردی.(-:
|
سارا
سهشنبه 18 مهر 1385 - 13:0
1 |
|
|
|
از خودم شرمندم!
حسنی نسب عزیز قبول."مورد " داشت. ولی لطفا خواهش میکنم اگه می خوای نصفه نیمه(بخوان سانسور شده) بذاریش تو صفحه اصلا نذار. با همه ی احترامم امیدوارم درک کنی کسی که به خود سانسوری عادت نداره از دیگر سانسوری ممکنه خدای نکرده زبونم لال قرآن به میان یه کمی(و فقط یه کم خیلی کمی) ] آزرده بشه. نگفتی اینی که به اسم من گذاشتی اینجا این قدر قر و قاطه که هر کی بخونه ممکنه بره توفکر که این جملات بی ربط چه ربطی ممکنه به روزنوشت تو داشته باشه ؟ راستی این که دارم سعی میکنم آروم و با ادب باشم و حرمت منتقد محبوبم رو به خاطر اون همه مطلب با حال و درجه یکی که ازش خوندم و همه ی چیزایی که ازش یاد گرفتم داشته باشم تا عصبانیتم رو کنترل کنم اسمش می شه خود سانسوری؟
|
حنانه سلطانی
سهشنبه 18 مهر 1385 - 13:8
-7 |
|
|
|
سلام آقای حسنی نسب یه زحمت دارم براتون. ممنون میشم اگه کتاب یا سایتی در مورد سینما و معماری یا تاثیر سینما یا سالن سینما بر مخاطب می شناسید به من معرفی کنید. دوستان هم اگر در این زمینه اطلاعاتی دارند منو بی خبر نگذارند. hannanehsoltani@yahoo.com
|
هاله
چهارشنبه 19 مهر 1385 - 11:8
-11 |
|
|
|
خسته شدم
ای بابا ن ح ن عزیز!ما باید چه کنیم که شما رخست بدی و رووووووووززز ننننننووووووووووووشششتتتتت را هر روز بنویسی؟حالا هم که ادم را می جزونی و دهن کجی میکنی (عکس ها)خیلی عالی بود ولی ما می اییم که بخونیم نه ببینیم.هر چند که به قول دوستمون نمی تونیم زیر نوشته هات را خط بکشیم.÷اینده باشی.به امید روزنوشت های ن ح ن.
|
حنانه سلطانی
جمعه 21 مهر 1385 - 12:28
5 |
|
|
|
در جواب هاله باید بگم که هیچ چیز به اندازه عکس نمیتونه گفتنی ها رو بیان کنه. از گفته ها و نوشته ها خسته نشده اید؟ آقای حسنی نسب ÷یشنهاد میکنم هر روز نتونستید مطلب بنویسید به جایش چند تا عکس با حال بذارید.راستی جواب کامنت قبلی رو که ندادید. اصلا بی خیال می دونم حوصله این جور کارها رو ندارید
|
حمید قدرتی
دوشنبه 24 مهر 1385 - 10:31
13 |
|
|
|
موافقت
با نظر خانم سلطانی موافقم البته نه در مورد خانم هاله بلکه در مورد اینکه بعضی وقتها که کلام کم می آید از عکس به صورت بدون نوشته استفاده کنید .
|
هاله
سهشنبه 25 مهر 1385 - 16:5
-8 |
|
|
|
حرفه ای ها
سلام ن ح ن عزیز.خانم سلطانی و اقای قدرتی عزیز باید عرض کنم که اقای حسنی نسب در کارشان حرفه ای تر از این هستند که کلام را کم بیاورند!!!!! ن ح ن عزیز مهم نیست که چقدر شما را می شناسم ولی در کلام تان احترامی در خور تقدیر به خواننده هست که به وجد می ایم.به همین دلیل برای شما احترام زیادی قائلم. حتی شامل عکس هایی هم که می گذارید میشود.چون فرقی نمی کند و انتخاب شایسته عکس ها هم نتیجه همان هوش وذکاوت شما است.پاینده باشید.
|
حنانه سلطانی
چهارشنبه 26 مهر 1385 - 21:19
-2 |
|
|
|
اندر فواید عکس
هاله عزیز بحث کم آوردن و حرفه ای بودن یا نبودن مطرح نیست. من هم منکر هوش و ذکاوت و حرفه ای بودن آقای حسنی نسب نمی شوم. بحث من بر سر تاثیر بی ÷رده عکس بر مخاطب است. به راستی کدام قلم توانایی بیان بی ÷رده مسائل را در کمال ایجاز دارد؟ چرا که عکس تصویری از واقعیت است نه توصیف واقعیت.
|
نازنین
پنجشنبه 4 آبان 1385 - 20:14
27 |
|
|
|
ن ح ن عزیز مرسی بابت عکسا.اگه تو نستی عکسای مجسمه های " ران موئک" رو هم تو سایت بذار.بی نظیره. حتما همه خو ششو ن میاد
|
هاني
يکشنبه 3 آذر 1387 - 11:56
5 |
|
|
|
به اميد آن روز
|