Fat Old Sun :: سينمای ما :: پايگاه خبری،تحليلی سينما:: سينمای ايران::The Best Iranian Movie News & Information
دوشنبه 20 خرداد 1387 - 10:35
اخبار:      • جوانی در سینمای ایران در گفت و گوبا فاطمه معتمدآریا و باران کوثری / کوثری: وقتی در اقلیت قرار می گیری، جریان ساز نیستی / معتمدآریا: اما می توانی خودت راحفظ کنی      • اختصاصی سینمای ما؛ / عکس‌های جدیدی از فیلم «کنعان»      • اختصاصی سینمای ما؛ / عکس‌های تست گریم بازیگران «بی پولی»      • /دهه 1960، خیال بود، خیال/ تجربه یک لحظه ناب، و دیگر هیچ... / یادداشت امیر قادری درباره تاثیر وقایع «مه 1968» بر سینمای ایران و جهان      • نقدی بر فیلم "هـم خانـه" / از شما بیشتر انتظار داریم      




Fat Old Sun


نظرات

سیاوش پاکدامن
چهارشنبه 14 شهريور 1386 - 13:24

برادر, عادتهای دوران تجرد را بگذار برای ما عذب اوقلی ها، شما سر و سامان گرفتی کسی حرفی زد؟! بالاخر ازدواج با همه سود هایش یک مشکلاتی هم دارد

سیاوش پاکدامن
پنجشنبه 15 شهريور 1386 - 13:9

در کم کاری کاوه و رضا و مهدی پورامین مجبورم تنهایی اینجا را بچرخانم ( این سه نفر و نوید و عده زیادی از مشتری ها در آن واحد با خود میگویند: ما اگر نخواهیم تو دست به کاری بزنی کی را باید ببینیم؟؟!) البته باید اذعان کنم که به علت مسافرت، تا شنبه در خدمتتان نخواهم بود( صدای شادی و هل هله حضار)

دیروز Il Corsaro Nero را که ترنس هیل و باد اسپنسر در آن بازی میکنند را دیدم. قبل از این که تیرهایتان را شلیک کنید اعتراف میکنم که این اثر یک فیلم ب معمولی است با داستانی تکراری از دزدان دریایی و غیره، و اگر توفیق اجباری نبود شاید هیچ وقت دنبالش نمیرفتم. اما چیزهایی که باعث شد از دیدن این فیلم حال کنم:

1 – ترنس هیل که جزو همان موطلایی هایی است که خیلی دوستشان دارم، یک بار که به چشمانش نگاه کنید ،حجم عظیمی از شرارت و شیطنت از آن بیرون میریزد. مخصوصا نام من هیچکس که اصل جنس است. البته اینجا کمی آقا و سر به راه شده است ولی با چشمانش نمیتواند کاری بکند، شیطنتش قابل جلوگیری نیست.

2 – دوبله قدیمی و باحال آن با کلی "پس گردنی" و یک ملوان که وقتی میخواهد فرمان بدهد، میزند زیر آواز، "توپها را شلیک کنیییید هاهاهاهاهاهای های"

3 – دو سه تا دعوا و بزن بزن مسخره ولی بامزه در کافه ، از آنهایی که پنجاه نفر میریزند سر یکی دو نفر و همه شان لت و پار میشوند به همراه یک دعوای برره ای اصیل، فکرش را بکنید رییس و همکارتنومندش بالای پله ها ایستادهاند و پایین یک کپه آدم روی هم افتاده اند، چشمک رییس که اجازه دعوا میدهد و مرئوس که به جای اینکه از پله ها پایین برود، دستانش را باز میکند و مانند خواننده هایی که از روی سن وسط تماشاگران شیرجه میزنند،از فاصله دو متری پهن میشود روی بقیه.

4 – خلاصه اینکه اگر کلی شاهکار و فیلمهای جدی و گردن کلفت دیده باشید یا با دیدن همدردی با آقای انتقام جو دپرس شده باشید، دیدن این فیلم که در ویدیو کلوپها به اسم تسخیر ناپذیران عرضه شده، خالی از لطف نیست.

پ.ن: حال میکنید با فیلمهایی که درباره شان حرف میزنم؟!!

پ.ن.2: شرمنده که کامنتم مرتبط با روزنوشتت نبود، چه کنم که همان احساس مسئولیتی که گفتم ، گریبانم را گرفته بود.

کاوه اسماعیلی
پنجشنبه 15 شهريور 1386 - 14:12

سلام صادق جان......حرفی زدم تا آرام بگیرم و فلسفه چرا باید حرف بزنیم تا آرام بگیریم را نقض کنم.تو چرا ما را جدی میگیری و این وسط شروع میکنی به افشاگری آن هم از نوع خانمان سوز.اگر همسرت این چند خط را ببیند چنان هوس خیابانگردی را از سرت بیندازد تا دیگر صداقت زیادی به خرج ندهی.

ساحل را دوست داشتم.28 هفته بعد را با پیشنهاد تو در شهروند دیدم و آفتاب را هم دیروز.(همان نسخه بد تازه آمده)... و خوشحالم که به موسیقی بینظیر آفتاب اشاره کردی.جان مورفی را پیش از این میشناختم.وقتی عاشق snatch گای ریچی شده بودم تمام دل و روده دست اندرکاران فیلم را بیرون کشیدم و جان مورفی یکیشان بود....در میامی وایس خیلی فوق العده نبود آنهم در فیلمی که نیاز شدید به موسیقی شاهکار داشت(مثل نفوذی)...اما در این آفتاب فراموش نشدنی بود.موسیقی در این فیلم به وضوح بخشی از فیلمنامه است که بدون آن تصویر سفر ممکن نیست.مرسی نوید...محشر یود.در مورد فیلم و اینکه تاثیرش از کجا میآید باید بیشتر ببینمش.

رضا
پنجشنبه 15 شهريور 1386 - 19:7

سلام به صاحب کافه و مشتری های گرامی .

آن خاطره ای که از امیر تعریف کردی فکر کنم برای هر فوتبال دوستی پیش آمده . مثلا خود من چهار پنج سال پیش پشت شیشه ی مغازه ای بازی پرسپولیس را نگاه می کردم . بعد یک هو صاحب مغازه زد به سرش و گفت از کنار شیشه برین کنار . درست همون لحظه هم در بازی یکک پنالتی شد . آقا این مرده هی پیله شده بود برین ما هم واستاده بودیم .......... از این خاطره ها زیاد است شاید دفعه ی بعد یکی دیگرش را تعریف کردم.

پ ن : این تاخیر ها و کم کاری من را ببخشید انشا ا.... بعدا بهتر می شوم .

یا حق

جواد رهبر
شنبه 17 شهريور 1386 - 22:26

سلام نوید جان

این حواس پرتی ها هم یه عالمی داره. یه باره هدفون بگوش محو تماشای The Doors اثر استون بودم. از قضا در اتاق هم باز بود. از پشت سر برادرم آمده بود و یک سکانس رو با من دیده بود. منم که غرق فیلم اصلا نفهمیدم که اومده تو! فیلم رو استاپ کردم تا بخودم یه کافی بریک کوتاه بدم. چشمتون روز بد نبینه توی تاریکی اتاق برگشتم و یه دفعه رفتم توی سینه یه نفر. جیغی زدم که بیا و بشنو! جالب این بود که سعید حالا هول شده هی می گه چی شده چی شده؟ منم که زبونم بند اومده! از اون وقت تا حالا هی می گه یادته اومدم LIGHT YOUR FIRE کردم!

مخلصیم.

mana
يکشنبه 18 شهريور 1386 - 17:53

.سان شاین رو سفارش دادم اما هنوز دستم نرسیده پس با اجازه ی صاحب اینجا می خوام به مطلب دیگه ای اشاره کنم.

یک هفته ای رفتم مسافرت شمال(خدا می دونه که چقدر به این مسافرت احتیاج داشتم )

به اصرار من رفتیم بندر انزلی و حدودای ساعت 11:30شب رسیدیم.گرما و رطوبت امسال شمال دیوانه کننده بود.هوا به قدری دم داشت که از شدت کلافگی دوست داشتی داد بزنی . این چند روز کار من فقط این بود که از صبح تا عصر تو آب باشم.در کل مسافرت خوبی بود اما گرماو رطوبت هوا......

دیشب فیلم (در امریکا)ی جیم شریدان رو دیدم.خانواده ی چهار نفره ی ایرلندی به تازگی به آمریکا مهاجرت کردن و در مجتمع نیمه داغونی در منهتن ساکن شدن.در جایی از فیلم ،راوی داستان کریستی (دختر هفت هشت ساله ی خانواده )می گه ،پدر کار گیر نیاورد .تابستون از راه رسید و همراش گرما اومد و یه لغت جدید......رطوبت)

دوش آب درست و حسابی کار نمی کنه و کریستی و آریل 5ساله از گرما کلافن.سارا ،مادر خانواده بی حال از گرما روی پله ها نشسته و نای آمدن تا بالا رو نداره ،....ادامه ی وضعیت به این شکل یک جورایی غیر ممکنه!

کات به صحنه ی بعدی ،پدر خانواده که همیشه دوست داره در حکم قهرمان باشه ،داره با زحمت و مشقت توی گرمای وحشتناک یک کولر دستی دسته چندم رو توی خیابون شلوغ و پر ماشین منهتن و از خلاف جهت می کشه ببره خونه ....کولر به جای دوشاخه ،سه شاخه داره!!!...پدر بیست و چند سنت کم داره ،شیشه نوشابه ها رو می فروشن و دوشاخه رو نصب می کنن،کولر کار می کنه،اما بعد از چند ثانیه سیم های کل ساختمون اتصالی می کنه!!!...حالا باید چکار کرد...کریستی :کل پس اندازمون رو از بانک کشیدیم بیرون و رفتیم سینما که خنک و عالی بود....سینما فیلم (ای تی )رو نشون می ده!

mana
يکشنبه 18 شهريور 1386 - 17:54

2.گفتم که به این مسافرت خیلی احتیاج داشتم،به ظاهر هم همه چی خوب بود ؛اما....پس چرا من انقدر بی تاب و نا آرام بودم ...چرا نمی تونستم از این سفر لذت ببرم ،چرا دلم همش شور چیزی رو می زد ولو چیزهای مسخره و کم اهمیت ...اصلاً چرا ما اینطوری شدیم ،چرا چند وقته این همه آشفته ایم ،نگاههامون به یک جا بند نمی شه و با پریشونی انگار همش منتظر چیزی هستیم...آرامش نداریم ....نمی دونم باید چه جوری بگم ،اگر این عدم آرامش رو تعمیم دادم به همه ی بچه های اینجا به خاطر لحن نوشته هاشونه (شاید هم دچار توهم هستم!!)...نمی دونم .......(اینا رو فقط می تونستم اینجا بگم...فقط همین جا)

--------------------------------------------------------------------------------

امیررضا نوری پرتو
يکشنبه 18 شهريور 1386 - 19:54

نوید جان خیلی توپ می نویسی. دمت گرم با این همه اطلاعات که روی همه مونو کم کردی. من که مشتری پر و پا قرصتم . خیلی مخلصم.

مانا
دوشنبه 19 شهريور 1386 - 18:15

سلام

حالا که اینجا به روز نمی شه منم با کمال پررویی برای بار سوم کامنت می ذارم....بهانه:ویژه نامه ی صنعت سینما درباره ی نقش مکمل ...ای کاش نوید هم نظرشو درباره ی نقش های مکمل مورد علاقه اش بگه.

1.صدر قله بدون هیچ درنگی برای جین دارول عزیزمه ....کافیه تنها و تنها به چشمهاش وقتی به تام جاد نگاه می کنه زل بزنید...همه چی تمومه.(خوشه های خشم)

2.انتخاب دوم مربوط به بازی یکی از بازیگران به شدت محبوبمه ...هنر نمایی تیم رابینز در رودخانه ی مرموز دیوانم می کنه.

3.چند سالیست حضور یک بازیگر میانسال نسبتاً چاق و کم مو تو مراسم اسکار منو حسابی سر ذوق می یاره...پل جیاماتی نازنین یک تنه می تونه هر نقشی رو به نقطه ی عطفی در کارنامه ی بازیگریش بدل کنه.مرد سیندرلایی و مردی روی ماه رو ببینید....

4.تمام بازیگران نقش های مکمل وایلدر از آزگولد تا سیبیل و پزشک آپارتمان و....اریک فون اشتروهایم در سانست بولوار با یاد آوری رابطه ی واقعی اش با سوانسون...دیوانه نمی شید.

5.زنان مکمل آثار هیچکاک از جودیت اندرسن در ربکا تا تلما ریتر در پنجره ی عقبی و خواهر شون کانری در مارنی و سوزان پله شت در پرندگان و...

6.تمامی نقش های مکمل کارهای اسکوسیزی از کایتل و پشی تا نیکلسن که بازی اش در آخرین نواب هم فوق العادست.

7.بازیگران نقش مکمل لیتی میس سانشاین.

8.کودکان فیلم های در آمریکا،کریمر علیه کریمر و دزد دوچرخه و....

9.بازیگران نقش مکمل همه چیز درباه ی ایو

10.وقت داره تموم می شه و هنوز ادی آلبرت در تعطیلات رمی ،جین هیگن در آواز در باران ،جولین مور در ساعتها،فریمن در رهایی از شاوشنگ و محبوب میلیون دلاری و دانا اندروز در بهترین سالهای زندگی ما و......موندن(ای بابا این که نشد کلی رو نگفتم اصلاً ولش کنین برین همون ویژه نامه رو بخونین)...راستی تو ایرانیهام انتخاب اولم رضاکرم رضایی است در کندو.

نوید غضنفری
چهارشنبه 21 شهريور 1386 - 14:47

سلام رفقا

این ویژه نامه رو که میگین هنوز ندیدم اما به نظرم انتخاب بهترین نقش های مکمل، احتیاج به تبصره و توضیح مختصری هم دارد. این که مثلا قضیه نقش مکملی دنیرو در «Angel Heart» کلی مثلا با گونه مکملی رابرت دووال در «پدر خوانده» تفاوت دارد. هر دو بی نظیرند. اما در مثال اول قرار است سایه سنگین دنیرو را به همین صورتی که میشناسیم (یکی از غول های بازیگری) روی بازیگر نقش اصلی احساس کنیم (هر چند که این مثالم را چندان قبول ندارم!! و به نظرم میکی رورک عالی است.) اما در مثال دیگر، بازیگری که حالا در حد و اندازه دنیرو نیست درخشیده.

اگر نکته را گرفته باشم، منظور مجله از نوع مثال دوم باید باشد.

خب، این سؤال های سخت،آدم رو آچمز میکنه! مانا هم که همه رو گفت، سعی میکنم تکمیل کنم:

مثلا تمام لی وان کلیف ها در دلارهای لئونه.

رابرت وان در «هفت دلاور»؛ مثلا در این یکی کدام شان می شود مکمل؟!

جک نیکلسن در «Easy Rider»،پل هنرید در «کازابلانکا»،دنیس هاپر در «رد راک غربی»،(این وایلدر ها رو هم که گفتی، چه کنیم؟)،داستین هافمن در «کابوی نیمه شب»...

ااا...نیما...پس ماجرای اون دیالوگ های اون شب این بود؟؟

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  




             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2008, cinemaema.com
Page created in 0.131428956985 seconds.