اورسن ولز و دخترش جانوين و پسرش
كاترين دونوو و دخترش آلن دلون و پسرش
هيچ وقت دوست نداشتم فرزند آدم مشهوري باشم. هميشه تصور ميكنم اين جور بچهها ديگر دليلي براي زندگي و جلو رفتن و پيشرفت ندارند. انگيزههايشان كشته ميشود و هر كارشان زير سايه پدر يا مادر معروف و نامدار باقي ميماند. كمتر موردي در تاريخ هنر و سينما سراغ دارم كه فرزند آدم بزرگ و مشهور، خودش هم كسي شده باشد (البته چندتايي بازيگر هستند، ولي اين قاعده كلي را نقض نميكند.)
البته اينها كه گفتم، فقط بخش كوچكي از دلايل ماجراست. باقياش را نميدانم و بهش فكر نكردم. اما وقتي به اين عكسها نگاه ميكنم، به اين عكسها كه بخش ديگري از آن كتاب دوستداشتني است كه قولش را دادهام، خيلي حس غريبي بهم ميدهد؛ حس مبهمي از درك و تصور بچههاي اين بزرگان در كنار پدر و مادرشان. به قيافههايشان دقت كنيد. چيز عجيبي در صورتشان موج نميزند؟ كيفيت عكسها البته خيلي بد و فلو است، ولي شما با فوكوسي خودتان لذت ببريد!
بازگشت به روزنوشتهای نیما حسنی نسب
بنفشه
يکشنبه 31 تير 1386 - 7:34
9 |
|
|
|
ممنون از انتخاب عکسها، نمیدونم فرزند آدم مشهور بودند خوب هست یا نه؟ البته نوع کسب این شهرت هم خیلی مهم شاید این موضوع در رابطه با سیاستمدارها بیشتر صدق کنه، اما در عکس اول اورسن ولز و دخترش به آدم یه احساس خوبی دست میده
|
امیررضا نوری پرتو
يکشنبه 31 تير 1386 - 7:35
16 |
|
|
|
نیما جان سلام . ممنون از اینکه باز هم منو به فیض رسوندی . اورسن ولز بر خلاف ظاهر عبوسش در اغلب عکسهای به جا مانده از خودش چقدر چهره اینجا قیافه ی مهربونی داره . شبیه پدرهای نمونه ی فیلمهای خانوادگی دهه ی 50 و 60 هالیوود ( مثل گریگوری پک در کشتن مرغ مقلد ) . جان وین هم که در هر هیبت دوست داشتنی هست . آلن دلون در این عکس هم چهره ی سرد و سنگی اش را نشکانده . کاترین دونوو هم سوای حفظ سیمای ستاره گونه اش یه مادر مهربون به نظر می رسه تا یه ستاره ی سینما . باز هم منتظرم نیما جان . دمت گرم .
|
مصطفی جوادی
يکشنبه 31 تير 1386 - 9:44
2 |
|
|
|
پس بگو چرا سایت گنجایشش را از دست داده بود. پسر من یکی که اگر تا ابد هم این کار رو ادامه بدی نمیگم شورش رو درنیار. راستی یه عکس از جین فاندا و پدرش ! تو بساطت نبود؟
|
مهدی پورامین
يکشنبه 31 تير 1386 - 14:15
-7 |
|
|
|
نیما جان... بابت این عکس های رنگ و رو رفته... ممنون! رنگ و روی خودت نپره رفیق! در مورد "فرزند بزرگان" بودن هم با تو هم نظر هستم.اینکه از بدو رشد شخصیتی آدم زیر سایه نامهای بزرگ والدینش باشد و ذربین مخاطبان و خبرنگاران تمام جزیات زندگی خانوادگی را شکار کند و ... حس خوشایندی نیست!! البته در ایران عزیزمان،حالت عکس این "قضیه دو شرطی" نیز صادق است!شرط اول انکه والدین فرد دارای نفوذ و اعتبار ویژه و شهرت کار گشا باشند.و شرط دوم آنکه فرد مذکور(فرزند بزرگان) آدمهای فرصت طلب و موقعیت سنجی باشند.آن وقت است که پله های طرقی با پارتی و رابطه و ... دو تا دوتا طی می شود!!
|
حمید
دوشنبه 1 مرداد 1386 - 19:27
-15 |
|
|
|
آقازاده . به معنای واقعی کلمه . چه نگاهی داره این پسر جان وین ....
|
امید غیائی
سهشنبه 2 مرداد 1386 - 12:49
8 |
|
|
|
سلام. سرشارمان کردی استاد. راستی از مارلون براندو کی عکس میذاری؟؟ عکسی از برگمان هم داری؟؟ همین.
|
امید غیائی
جمعه 5 مرداد 1386 - 11:40
9 |
|
|
|
سلام. راستش باورتون نمیشه این جمله تو چه شرایطی به ذهنم رسید: فرزند آدم معروف بودن مثل شیرینی ناپلئونی میمونه، خوردنش سخته ولی خیلی لذتبخشه.مخصوصا اونجا که اون طعم ملایم خامه تو دهنت پخش میشه.و در مورد قضیه خودمان هم اون موقع که میبینی پدر یا مادرت عجب ارزش و احترامی دارن. همین.
|
ehsan
جمعه 5 مرداد 1386 - 16:20
4 |
|
|
|
یه عکس هم بنداز از مسعود کیمیایی و پسرش !
|
ehsan
جمعه 5 مرداد 1386 - 16:22
0 |
|
|
|
راستی یه مصاحبه هم گرفتم با اکبر عبدی از فیلمشون هم اگه گزارش پشت صحنه خواستی می تونم ردیفش کنم اولین فیلم مستقلیه که همه چیش تو مشهد انجام میشه http://www.filmneggar.blogfa.com/post-39.aspx
|
هاله
يکشنبه 7 مرداد 1386 - 17:48
8 |
|
|
|
سلام ن ح ن عزيز.ديگر گله نمي كنم كه چرا مطلب نمي نويسي؟چرا مجله فيلم را رنگ و لعاب نمي دهي؟چرا تلافي بسته شدن هم ميهن را سر ما در مي آوري؟به خدا ما هم بي تقصيريم.و ناراحت.ولي خوب اين كه درست نيست.شما نويسنده هستي و طبعا كارت نوشتن است.خوشبختانه عالي هم مي نويسي.چرا ميدان را براي ... باز كردي؟چرا نمي نويسي؟چرا؟چرا؟چرا؟چرا؟چرا؟چرا؟چرا گوله؟چرا چاقو نه؟
|
هاله
يکشنبه 7 مرداد 1386 - 17:53
-5 |
|
|
|
آخه ما نثر شما را دوست داريم.نمي دانيم مطالبت را بخوانيم يا ببلعيم؟دوست من بنويس.ما را جلوي بچه هاي كافه ضايع نكن.حالا يكي پيدا شده جدي مي نويسه.حرفه اي مي نويسه.كلمات عاميانه و لمپني نداره.نويسنده پوشالي و متوهم نيست.اي بابا خسته شدم.بنويس ديگه.............
|
شادی
يکشنبه 7 مرداد 1386 - 20:33
5 |
|
|
|
سلام راستش من با نظرت موافق نیستم. در واقع حست بیشتر یه جور خیال پردازیه . اتفاقا الگوی مهم داشتن باعث می شه به کم بسنده نکنی نه اینکه برای پیشرفت بی انگیزه بشی و امیدوارم باور کنی که فرزند آدم مشهور بودن برای خود فرد هیچ چیز عجیب و غریبی نیست. و البته آن ارزش و احترامی که امید غیائی ازش حرف می زنه وصف ناشدنییییه.
|
ab2lah
سهشنبه 20 شهريور 1386 - 1:55
9 |
|
|
|
والا من زیاد با نظرت موافق نیستم میدونی چرا؟ چون تو این مملکت حتما باید یکی باشه که تو رو وارد جریان کنه چون همه چی طبق روابطه. باران کوثری و گلشیفته چطوری وارد سینما شدن. تازه اینا که نمونه های آشکارش هستن نمونه های مخفی اش که دیگه نپرس. از مثال باران و گلیشیفته امیدوارم ناراحت نشوید ولی افرادی به پتانسیل این دو مثال در جامعه ی جوان ما کم نیستند. دیگه بسه
|