يکشنبه 30 آبان 1389 - 21:23



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



چهارشنبه 27 تير 1386 - 16:51

راك سياه و ماشين سفيد


قرار شده زود به زودتر بنويسم و حالا كه الوعده وفا. گفتم براي‌تان از كتابي بنويسم كه تازگي‌ها تمام كرده‌ام: تاريخچه موسيقي راك؛ نوشته جرمي پاسكال، ترجمه بابك شهاب. خب، از اين جور كتاب‌ها زياد درمي‌آيد – ولي اين يكي فرق مي‌كند. ماجرا از اين قرار است كه پاسكال اين كتاب را هم تاريخ‌نگارانه نوشته، هم با همراهي حس ظريفي از تجربيات زندگي خود نويسنده. پس وقتي به دهه‌هاي شصت و هفتاد مي‌رسد، به دوراني كه از تجربيات نسل خودش و تولد موسيقي راك واقعي اشاره مي‌كند و بهت و حيرتي كه بعد از آن بهار زيبا، همه را فرا گرفته بود...
اه همين الان ذهن‌ام پريد به فيلم "مرز ناپديد شدن" ساخته ريچارد سارافيان و مسافرتي كه شخصيت اول‌اش، با دوج چارجر سفيد بزرگ‌اش آغاز مي‌كند. وقتي در بزرگراه‌ها مي‌تازد و دوربين همراه‌اش مي‌چرخد و ماشين‌هاي سياه پليس آمريكا، در تمام طول فيلم همراه‌اش هستند و قهرمان كه اصلا حرف نمي‌زند و فقط يك ايستگاه راديوي محلي داريم با يك سياه‌پوست كور كه براي قهرمان موسيقي مي‌گذارد و برايش مي‌خواند: "فرشته سپيد ما كه در حلقه آدم‌هاي سياه گرفتار شده..." و قهرمان كه موسيقي‌ها و حرف‌ها را از راديوي ماشين‌اش مي‌شنود، در حالي كه پايش روي گاز است و بالاخره كه مجبور مي‌شود آخر فيلم ماشين‌اش را بكوبد به...
داشتم درباره كتاب تاريخچه موسيقي راك مي‌گفتم كه همين ديروز تمام‌اش كردم و حالا براي سفر، بايد دنبال يك كتاب ديگر بگردم. آن جايي از كتاب اذيت‌ام كرد و هشدارم داد كه نويسنده از فرجام هوايي‌ شدن‌هاي دهه شصت نوشت. وقتي نتيجه اين آزادي‌خواهي شد كنسرت مرگبار ( به معناي دقيق كلمه ) رولينگ استونز. وقتي به شيطاني اشاره مي‌كند كه از درون اين لذت‌طلبي و وجد و شادي و قدرت‌شكني بيرون مي‌آيد و همه چيز را آلوده مي‌كند.

پي‌نوشت: فكرش را بكنيد آدم برود مسافرت و برگردد و ببيند كه سنتوري روي پرده است.

پي‌نوشت2: با سفرنامه موافقيد?


بازگشت به روزنوشتهای امیر قادری

نظرات

امیررضا نوری پرتو
چهارشنبه 27 تير 1386 - 18:50
-3
موافقم مخالفم
 

سلام .

امیر جان اول اینکه خیلی ذوق زده شدم دیدم رکورد شکسته ای و دو روز پشت سر هم روز نوشت گذاشته ای .

دوم اینکه سفر خوش بگذره اما سعی کن تا قبل از 3 مرداد ( روز اکران سنتوری ) برگردی . چون ممکنه با بچه ها روز اکران دور هم جمع بشیم و فیلم را ببینیم ( نمی گم عیش مون کامل باشه چون هنوز نتونستم با خودم کنار بیام که سنتوری شاهکاره )

سوم اینکه با سفر نامه به شدت موافقم .

خیلی مخلصم .

کاوه اسماعیلی
چهارشنبه 27 تير 1386 - 19:14
4
موافقم مخالفم
 

1.خوشم میاد که موقع خوندن روزنوشتهات باید کاغذ و خودکار دستم باشه تا فیلم ترانه و کتابی که اینجا توصیف میشه از دستم نره....به خصوص وقتی به چنین جمله ای از کتاب نامبرده اشاره میشه و چنین مثال نغزی میاری.هشدار دهنده تر اینه که ما هیچوقت گروههای راک بعد از دهه 60 و 70 رو خیلی جدی نگرفتیم.چون میخواستند موسیقی اصیل اون دهه ها رو در قالبی جدید و آلترناتیو ارائه بدند و ما که خود ارجینالشون رو گوش میدادیم اینها مثل زنگ تفریح بودند حتا گروههای دوست داشتنی مثل ردیو هد...اما این خطر ما رو هم تهدید میکنه.این هوایی شدن و اون مرگبار بودن ....

2.چند شب پیش بالاخره فرزندان انسان (کسی گفت بنی آدم؟؟؟؟؟)را دیدم.بلافاصله رفتم سراغ مجله فیلممان با نقدت حال کردم.همانی بود که میخواستم.الکی خودت را درگیر محتوا نکردی چون سهل و آسان بود اما جادوی فرمش را جدی گرفتی......اگر یک دلیل برای دوست داشتن فیلم هم داشته باشم آن هم این است که اولین فیلمی ست که صدای نوزاد نه تنها روی اعصابت نمیرود (مثال بارزش فیلم بازمانده خودمان) بلکه گوشنوازتر از آن در فیلم پیدا نمیکنی......

3.برو ناصر خسرو و سفرنامه ات یادت نرود...شروع کن ..از تابلو کیلومتر فلان مشهد...

4.این جمله قصار من از محمد قوچانی در سرمقاله دو_سه هفته پیش شهروند......

واقعیت این است که چپها بیش از آنکه عمل کنند حرف میزنند و راستها بیش از آنکه حرف بزنند به حرفهای چپها عمل میکنند....

این را که خواندم تاریخ و زندگی سیاسی نسل پدرانم مثل پتک روی سرم فرود آمد..........

کاوه اسماعیلی
چهارشنبه 27 تير 1386 - 19:35
-13
موافقم مخالفم
 

1.خوشم میاد که موقع خوندن روزنوشتهات باید کاغذ و خودکار دستم باشه تا فیلم ترانه و کتابی که اینجا توصیف میشه از دستم نره....به خصوص وقتی به چنین جمله ای از کتاب نامبرده اشاره میشه و چنین مثال نغزی میاری.هشدار دهنده تر اینه که ما هیچوقت گروههای راک بعد از دهه 60 و 70 رو خیلی جدی نگرفتیم.چون میخواستند موسیقی اصیل اون دهه ها رو در قالبی جدید و آلترناتیو ارائه بدند و ما که خود ارجینالشون رو گوش میدادیم اینها مثل زنگ تفریح بودند حتا گروههای دوست داشتنی مثل ردیو هد...اما این خطر ما رو هم تهدید میکنه.این هوایی شدن و اون مرگبار بودن ....

2.چند شب پیش بالاخره فرزندان انسان (کسی گفت بنی آدم؟؟؟؟؟)را دیدم.بلافاصله رفتم سراغ مجله فیلممان با نقدت حال کردم.همانی بود که میخواستم.الکی خودت را درگیر محتوا نکردی چون سهل و آسان بود اما جادوی فرمش را جدی گرفتی......اگر یک دلیل برای دوست داشتن فیلم هم داشته باشم آن هم این است که اولین فیلمی ست که صدای نوزاد نه تنها روی اعصابت نمیرود (مثال بارزش فیلم بازمانده خودمان) بلکه گوشنوازتر از آن در فیلم پیدا نمیکنی......

3.برو ناصر خسرو و سفرنامه ات یادت نرود...شروع کن ..از تابلو کیلومتر فلان مشهد...

4.این جمله قصار من از محمد قوچانی در سرمقاله دو_سه هفته پیش شهروند......

واقعیت این است که چپها بیش از آنکه عمل کنند حرف میزنند و راستها بیش از آنکه حرف بزنند به حرفهای چپها عمل میکنند....

این را که خواندم تاریخ و زندگی سیاسی نسل پدرانم مثل پتک روی سرم فرود آمد..........

مصطفی جوادی
چهارشنبه 27 تير 1386 - 20:16
22
موافقم مخالفم
 

این جمله آخری که امیر درباره اومدن سنتوری گفته ... خوب شد که یادم انداخت. چند وقت دیگه سنتوری داره میاد و عشق بازی ما هم شروع خواهد شد. امیدوارم بقیه شروع نکنند به نق زدن که آقا اینقدر تعریف زیادی نکنید و اینقدر توی جو نباشید. در کل به قول وودی آلن توی آنی هال ، امیدوارم که ارزش احساس آدم رو با دسته بندی های روانشناسانه پایین نیاورید. ضد حال موقوف.

می دانید برای چی احساس خطر کردم و از الان این ها را گفتم. راستش نمی دانم تو نظرات مردمی هم میهن بود یا همین سایت خودمان که گفته بودند شما از الآن دارید به نفع فلان فیلم جو سازی می کنید و شده اید بولتن فلانی و ... بی خیال تو رو خدا. همین

مرجان
چهارشنبه 27 تير 1386 - 22:14
-2
موافقم مخالفم
 

سلام.وای نمی تونم حسم رو بگم از اینکه دارم اینجا می نویسم.من همیشه نوشته های شما رو می خونم.خیلی سبک نوشتنتون رو دوست دارم.ولی هیچ وقت جرات نکردم چیزی بنویسم.ولی امروز دیگه دوام نیاوردم.مرسی از همه چیز.راستی من از وقتی هم میهن بسته شد ماتم دنیا تو دلم اومد.امیدوارم زودتر دوباره چاپ شه.راستی من یه سوال از شما داشتم. می شه mail تون رو بهم بگین یا می تو نم اینجا بپرسم؟

سیاوش پاکدامن
چهارشنبه 27 تير 1386 - 22:20
-31
موافقم مخالفم
 

"عزیز رفته سفر..."

اول :فیلمهایی با این تم را خیلی دوست دارم، قهرمان فیلم پس از سالها به خانه برمیگردد، پدر و مادری که پیر شده اند، برادر و خواهرهایی که بزرگ شده اند و خواهرزاده و برادرزاده هایی که از دیدن او تعجب میکنند، رفقایی که هر کدام به سویی رفته اند و دختر همسایه ای که حالا برای خودش خانمی شده است و بنا بر نظر کارگردان یا هنوز ازدواج نکرده است یا ازدواج ناموفقی را پشت سر گذاشته است و کلی مکان و وسایل پرخاطره که یک یک میبیند و میبینم و حال میکنیم.

دوم :واقعا این تلویزیون آدم را کلافه میکند، یک روز برنامه مزخرف میدهد و اصلاح طلب و روشنفکر و نویسنده را به مسخره میکشد و فیلمها را قلع و قمع میکند، یک روز بزرگمهر حسین پور و رضا معطریان را دعوت میکند و از چلچراغ و شرق حرف میزند، کدام را باور کنیم، یعنی همه اینها بازی است یا واقعا تلویزیون ایران مثل خیلی از ما چند شخصیتی است، در آن واحد هم دوست دارد و هم متنفر است.

سوم: مهدی پورامین خیلی شانس آوردی، چون نزدیک بود که خطابه ای غرا در باب "هرچه بگندد نمکش میزنند ..." و یا "پور امین که احضار میکردی همه عمر..." ایراد کنم که رسیدی و فعلا جستی از این مهلکه، برادران و ایضا خواهران محترم، دنیای مجازی خیلی ناجوانمرد است، خواهش میکنم اگر دچار غیبت صغری و یا خدای ناکرده کبری میشوید یک اعلامی بفرمایید که بقیه خواهران و برادران را از نگرانی نجات دهید و باعث نشوید که بقیه که هنوز سرپا هستند دچار یاس فلسفی شوند و فکر نکنند که "سبکباران خرامیدند و رفتند " و یا فریاد " من مانده ام تنهای تنهااااااا"" سر دهند،

باتشکر

اداره امور پیگیری و حضور وغیاب

جمشید سعیدی
چهارشنبه 27 تير 1386 - 23:10
-22
موافقم مخالفم
 

تو نوشته قبلی از "پاریس عشق من" اسم بردی نتونستم جلوی خودمو بگیرم. نمیدونم اون سه تا اپیزد محبوبت چی بوده ولی برای من مال کوئن ها و الکساندر پین یه چیز دیگه بود سومیش هم مال وودی آلن(واقعآ کی بهتر از استاد میتونه از عشق و روابط آدمها و این حرفها فیلم بسازه) که جاش بدجوری خالی بود.فیلم محشری بود فعلآ چیزی نمیگم تا خودت همون جوری که گفتی دربارش بنویسی.شاید اون وقت خودمو تخلیه کنم.

farshid
چهارشنبه 27 تير 1386 - 23:18
-9
موافقم مخالفم
 

خواستم بگویم خوش به حالت که داری میروی سفر.

سفر به نظرم یک جور رفتن به درون پرده سینما هست رفتن و همین طور رفتن.

شب های جاده ها همیشه برایم پر از حس هایی هست که مشکل می توان بعد از رسیدن به مقصد دوباره پیدایشان کنی یک جور جادو که از جنس سینمای دوست داشتنی ماست.

شاید اگر سفر خوب به دلمان بنیشیند وقتی برگردیم به چیز هایی فکر کنیم که مهمتر از اکران سنتوری باشند!!

منتظر سفر نامه ات هستم نمی دانم تا حالا پرونده سینمای جاده ای هم داشته ایم؟ اگر نداشته ایم پس منتظر این یکی هم می مانیم.

سفر به سلامت

farshid

سحر همائي
پنجشنبه 28 تير 1386 - 0:5
-21
موافقم مخالفم
 

اگر این نوشته را همین طوری داده بودند دستم حدس می زدم که روزنوشت نوید غضنفری است بس که این همشهری ما از موسیقی می نویسد.سفرنامه را هم هستیم .فقط اگر مشهد می روید برای ما هم دعا کنید.

چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را

یک جلمه ای از خوب بد زشت هم یک ماه است توی سرم است .از وقتی از تلوزیون پخش شد و انگار این جلمه از زیر یک عالم خرت و پرت خاک گرفته از توی یک صندوق قدیمی کشیده شد بیرون .ربطی به موقعیت فعلی ندارد ولی قرارمان این بود که هر وقت هر جمله قصاری خواستیم بگوییم مگرنه؟

توی دنیا دوجورآدم هست .اونایی که اسلحه پر تو دستشونه و اونایی که زمینو می کنن .حالا برو زمینوبکن .

سفر خوش بگذرد.

حامد ايماني
پنجشنبه 28 تير 1386 - 0:57
12
موافقم مخالفم
 

با سلام

شهريه ترم تابستوني دانشگاه آزاد و سهميه بندي بنزين و گرون شدن نرخ كرايه تاكسي و تعطيلي موقت! روزنامه هم ميهن و سنگ اندازي دولتهاي بزرگ بر سر راه دستيابي ما به انرژي اتمي! و گرماي هوا!،همه و همه دست به دست هم دادند تا من فلك زده 56 كيلويي عشق فيلم، قاطي كنم و جمله اي از فيلم افسانه هاي خزان رو به اشتباه به نام فيلم مردي براي تمام فصول بنويسم بدين وسيله عذر خواهي مرا بپذيريد.

-گور باباي كنگره !!!(افسانه هاي خزان)

-اينجا انگلستانه! اسپانيا نيست (مردي براي تمام فصول)

toto
پنجشنبه 28 تير 1386 - 2:3
11
موافقم مخالفم
 

سلام.سفرنامه روهستم!منم دارم ميرم سفر.كاش منم كه برميگردم سنتوري روپرده باشه.بازم حرف بي ربط.ازاين چيزايي كه گفتي يادمرگ john lennon افتادم.اون جمله ي معروف آخرش كه:من جان لنونم...اي ول هنوزكسي نظرنداده من اوليم!!

سعيد هدايتي
يکشنبه 31 تير 1386 - 0:24
9
موافقم مخالفم
 

سلام! اقا جان اينقدر از سفر نگو دل ما اب شد اخه ياد جاده وسكوتش كه جون ميده براي سواري خيال ومعركه .خودت باشي وخودت وهر چه بري نرسي به چيز ديگه وكس ديگه مدتهاس ارزوي دور ودرازم شده .توي همه هزار كيلومتري كه ميري خاطره هات فيلم بشن وضيافت دوستان دبيرستان جباريان وگريه هاي عين فيلمش كه از سر راستي بود ونديدن ها .بي خبري هاي بعدش .خيلي دلم ميخود دو باره برم مشهد واون جمع با صفا رو جمع كنم ودوباره اواز وسر خوشي وبي خبري از همه چي ولي كو نفسش.خوش بگذره برادر وسفرت به سلامت

امیررضا نوری پرتو
يکشنبه 31 تير 1386 - 3:11
-52
موافقم مخالفم
 

سلام . خوشحالم که سایت دوباره راه افتاد . یه جورایی حساس دلتنگی و اینا داشت گل می کرد ! موفق و پیروز و سلامت باشید .

محمد حسین اجورلو
يکشنبه 31 تير 1386 - 3:12
-1
موافقم مخالفم
 

سلام

آقا چرا در در این دکون رو گل میگیرین نمیگین ما معتادیم ؟

حامد ايماني
يکشنبه 31 تير 1386 - 5:4
21
موافقم مخالفم
 

آقاي قادري جاي خالي شما در هفته نامه شرق (كافه)بدجوري احساس مي شه اي كاش شما هم يه ميز در اين كافه داشتي

ذشدشبساث
يکشنبه 31 تير 1386 - 7:24
-8
موافقم مخالفم
 

خیلی از فیلم های خوبی که در این چند وقته دیدم رو مدیون روزنوشتهای شما هستم، از این بابت تشکر می کنم

اکران سنتوری هم که برای خودش ماجرایی شده، بیصبرانه منتظر اکران آخرین ساخته مهرجویی هستیم

حنانه سلطانی
يکشنبه 31 تير 1386 - 7:46
-1
موافقم مخالفم
 

یعنی چی که سنتوری فعلا اکران نمی شود؟!دو هفته است دارم برای دیدنش لحظه شماری می کنم.حتی تدارک مراسم استقبال را هم دیده بودم.زده بود به سرم رفته بودم سراغ فیلم های توی هاردم و داشتم مهرجویی هایش را دوباره نگاه می کردم.درخت گلابی،هامون،لیلا،بانو،میکس حتی همین میکس را که کسی تحویل نمی گیرد من دوستش دارم.چند روز پیش هم توی جلسه ای طرف را مجبور کردم تکه هایی از هامون من را بگذارد و رویش بحث کنیم.آخ این مهرجویی چه دارد که هوش از سرم برده؟مگر ما چند تا سنتوری و چند تا مهرجویی داریم که این بلا را سرمان می آورند؟یک سال است یک فیلم ایرانی که سرش به تنش بیارزد ندیده ایم.

راستی دیگر بی خبر از این کارها با ما نکنید.قلب مان ضعیف است می افتیم روی دستتان ها.

هايكو
يکشنبه 31 تير 1386 - 9:19
15
موافقم مخالفم
 

فيلمنامه فيلم مورد نظر اقاي قادري نوشته اينفانته نويسنده ناراضي كوبايي است يك ضد چه گوراي تمام عيار.

کاوه افتخاری
يکشنبه 31 تير 1386 - 9:20
25
موافقم مخالفم
 

خوش بحالت که هر وقت اراده کنی میری سفر

خوش بحالت که ندیدی قلعه نوعی با ما چه کرد

خوش بحالت که ندیدی طالب لو عین شیر همه پنالتی ها را خلاف جهت رفت

امیدوارم دیگه یک مربی کوتوله ایرانی روی نیمکت تیم ملی نبینیم

مصطفی جوادی
يکشنبه 31 تير 1386 - 9:32
-32
موافقم مخالفم
 

یعنی می شود نسخه چاوشی اکران شود؟ یعنی می شود...

شیما
يکشنبه 31 تير 1386 - 10:12
-30
موافقم مخالفم
 

واااااااااااااای!!!!!

سنتوری..... من جای تو بودم ،دیدن سنتوری رو به همه چیز ترجیح می دادم...

اگرچه می دونم تو 100 بار دیدی این فیلم رو....

نويد غضنفري
يکشنبه 31 تير 1386 - 11:6
15
موافقم مخالفم
 

سلام امير؛ راستي آن كليپ Audioslave را ديده اي: "Show me how to live"، دقيقا بازسازي «Vanishing Point» سارافيان است. استاد بين اين همه فيلم دهه هفتادي، ارادتش را به اين يكي نشان داده؛ پس خيلي هم عجيب نيست مايكل مان كارهاي اخيرش را با خيال راحت دست اش سپرده. همان گزارشگر سياه پوست راديو با لهجه جنوبي شروع مي كند:«...سرعت يعني آزادي روح...مهم نيست كِي مي ايسته، مهم اينه چه كسي نگه اش مي داره!» بعد هم همان دژ چارجر سفيد خدا و چهار نفر اعضا گروه كه سوارش هستند. حتي آن قسمت را هم دارد كه كووالسكي در دل صحرا بالاخره مدتي مي ايستد، همان سبد مارها! همان فصلي كه اشاره اي است به «وودستاك»!! آخرش هم كه كريس كورنل نامرد آن دژ خوشگل سفيد را مي كوبد به... خيلي چاكريم.

مهدی پورامین
يکشنبه 31 تير 1386 - 14:13
-18
موافقم مخالفم
 

1-اتفاقا من هم هفته گذشته سفر زمینی داشتم ... و کیف وافر گوش کردن موسیقی داخل ماشین و جاده پر پیچ و خم چالوس هم که وصف ناشدنی ایست!! نمیدونم تعجب میکنید یا نه؟! اگر بگم سر تاسر سفر با موسیقی اصیل ایرانی و با نوع آوری های همراه با آن نوع موسیقی طی شد.استاد شجریان،حسین علیزاده ، پرویز مشکاتیان و.... که نیاز به تعریف من ندارند.حسرت دیدن کنسرت زنده "استاد لطفی" هم که بعد از سی سال دوری از وطن برگزار کرد به دل ما موند!!

نمیدونم دوستانی که اینگونه شیفته موسیقی راک و جاز و ... هستند نظرشان در مورد موسیقی اصیل ایرانی چیست؟؟ چند مرتبه می خواستم این سوال را از عزیزان پیشرو در این زمینه بپرسم،اما پیش نیامد!! "امیر قادری" و "نوید غضنفری" را می گویم.!!(کاوه اسماعیلی را هم اضافه کنید!)

2-روزی به یکی از دوستان "خوره راک"!! که معتقد بود آن حسی که در موسیقی غربی دنبال میکند به هیچ وجه در موسیقی وطنی یافت نمی شود،پیشنهاداتی دادم که نظرش کمی تغییر کرد! (البته شاید هم خیلی تغییر کرد اما به روی خودش نیاورد!)

از اساتید نامبرده در بالا که بگذریم،من دو آهنگ از "شهرام ناظری" را پیشنهاد دادم."آتش در نیستان" و "مطرب مهتاب روی".از خواننده محبوبم هم میگویم."حسام الدین سراج" با آهنگ "بسم الله ای شمس الضحی..."

خلاصه که من سلیقه موسیقیایی ام را گفتم.ببخشید اگر پیر مردی است!! شما هم اگر دوست دارید بگویید...

3-برای دوستان خوب ندیده ام. سیاوش پاکدامن (مواکداَ: صفت از این قشنگتر سراغ ندارم!) وآقا رضای گل (فرسنگها دور از ما!*) و تمام دوستان نادیده دیگر که از خوش شانسی،در شهری غیر از طهران دود آلود نفس میکشند!(آی کاوه اسماعیلی!! تو رو هم میگم ها!!)

اولا بقول امیر رضا خیلی مخلصیم! دوما:اگر در این ایام مسافرت شما هم توانستید با بنزین سهمیه بندی،سری به این طهران گند گرفته بزنید. رفقای سینماییتان را هم خبر کنید.شاید توانستیم کمی (و فقط کمی!) میهمان نوازی کنیم!طهرانی ها که میزبانان خیلی خوبی نیستند اما... مشتاقانه منتظر دیدن روی ما هتان هستیم.

*: تعبیری که "رضا" در توجیه نیامدنش به سایت سینمای ما گفته بود!!

رضا
يکشنبه 31 تير 1386 - 15:10
29
موافقم مخالفم
 

از همین اول بگم می خوام دو تا کامنت بگذارم ، ندارم و نمی دم و سهمیه بندی شده و آقا به خدا فضا کم داریم ، نداریم ها ........

از وقتی فیلم عجیب رئیس رو دیدم صد دفعه اومد یه چیزی بنویسم که نمی دانم چرا نشد . حالا هم فقط می خوام چند تا نکته ی کوچولو بگم ببینیم چی می شه ؟

این سینمای کشور ما خیلی جای عجیبیه . هر کس تو این سینما هست می خواد شعار بده . فیلم ها رو نگاه کنید : روز سوم ، به نام پدر ، میم مثل مادر ، رئیس و ........

حالا حاتمی کیا از جبهه شعار می ده کیمیایی از .....

از چی ؟ واقعا اون دیالوگ های تب دار رئیس می خواد سنگ کی رو به سینه بزنه ؟ بر رو بچ قدیم چاله میدون که مرامشون همه رو می کشت ؟ یا سینما رکسی که خاطرات خود رئیسه ؟ به نظرم اوج دیالوگ فیلم رئیس که وقتی شنیدم مخم ترکید این بود : یه زنم باهام می یاد ، شرعی می بریمش ......

آخه وسط این همه دعوا و خون دیگه شرعی می بریمش چیه ؟

نکته ی بعد اینه که مگر ما جامعه ی خودمون رو نمی شناسیم ؟ مگر نمی دانیم وضعیت ممیزی چه طور است ؟ پس چرا فیلمی می سازیم که مجبور شیم خودمون رو سانسور کنیم . باز هم به فیلم های این چند وقته نگاه کنید : پارک وی ، صحنه ی جرم ورود ممنوع ، آفساید و رئیس .

مثال هم نمی خواهد . کل فیلم رئیس این طور است.

بازی ها هم در رئیس چنگی به دل نمی زند . فیلم برداری اش خوب است ولی نمی دانم چرا در اوای فیلم دوربین می لرزید . صدای خوبی نداشت ... اما بحث که این حرف ها نیست . اصلا تو بگو رئیس صامت بود ، اگر یک فیلمنامه ی درستی داشت که می شد تمام بدی هایش را ندید .

نمی دانم این روزها که کارمان شده ندیدن . این تیم ملی هم که زود حذف شد تا خیال همه را راحت کند .

رضا
يکشنبه 31 تير 1386 - 15:13
20
موافقم مخالفم
 

این آلزایمر بعد از اعتیاد شده بلای جوانان . باور کنید بیشتر از صد بار خواستم بگم بابا خیلی از بچه ها غیبشون زده . بیاید یه یادی ازشون بکنیم . اما مگه شد ؟ هر بار یادم رفت . به همین خاطر در فاصله ی کمتر از نیم ساعت کامنت دومم را می گذارم تا این بار فراموشش نکنم .

آقا مهدی پور امین باور کن خیلی به یادت بودم . همش تو ذهنم بود بابا این اخوی ما که از همه یاد می کنه و کامنت گذار احضار می کنه پس کجاست ؟ تازه فقط صحبت احضار بچه ها که نیست . یادتان رفته همین مهدی خان چه شعر بلند بالایی برای امیررضا جان سرایید ؟ تازه خودت که گفتی کنفرانس هامون هم داده ای . آن گوشه کنار ها هم که فیلم نقد می کنی . جلوی سانسور هم که می ایستی . چرخه ی دانش رو هم که با پروژه هات می چرخونی .

باور کن مهدی جان . نه فقط تو ، برای خیلی ها هم که کم به کم می آیند دلم تنگ می شود .

تلخ زبون ( که خیلی کم به کم می یاد ) ، خانوم میری ( که دوباره از همین جا باز هم برای سلامتی مادرشون دعا می کنم ) امیر پارسا خان ( که یه لحظه از پشت در اومد و بعد رفت . رفیق برگرد منتظریم ) ، امید جعفری ( که فکر کنم الان در حال ساختن مستندش است و امیدوارم موفق باشد ) ، سهند خانوم ، علیرضا خان ، احسان ها ( اگر یادتان باشد یک احسان ساده داشتیم و یکی دیگر روی ن احسان ستاره می گذاشت ) ، آقا شایان 86 ( که به قول خودش سه ماه یک بار کامنت می گذارد ) و خلاصه خیلی های دیگه که دیگه این ذهن یاری نمی کنه .

به هر حال این ها را گفتم که نگید چه قدر طرف نامردِ . مهدی جان ، از ما که ناراحت نیستی اخوی ؟

یا حق

قاسم
يکشنبه 31 تير 1386 - 16:29
-16
موافقم مخالفم
 

تسلیت

بچه ها تسلیت اکران سنتوری به تعویق افتاد


سه‌شنبه 2 مرداد 1386 - 23:41
13
موافقم مخالفم
 

من سنتوری می خوااااااااااااام...

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 1.60838007927 seconds.