دوشنبه 1 آذر 1389 - 7:37



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



جمعه 22 تير 1386 - 20:51

سينما پاراديزو ، و آلفردوهاي امروزي


                                            

فليني سر صحنه ريش مي‌تراشد/ استيو مك‌كويين كنار دوربين در فكر پلان بعد/ جان وين پشت صحنه با رفيقش شطرنج مي‌زند

اين آلفردوي «سينما پاراديزو» مگر چي داشت كه اين همه آدم سينمادوست در تمام دنيا را شيفته خودش كرد؟ مگر نه اين بود كه فيلم نشان مي‌داد و اين كار را با چنان عشقي مي‌كرد كه ما هم در جذبه عشقش شريك مي‌شديم؟ به نظرم هر كس در هر جاي دنيا كه به شكلي به علاقمندان سينما كمك كند تا چيزي درباره سينما ببينند، براي خودش يك پا آلفردو است و مستحق آن ‌همه ستايش.
اين مقدمه را گفتم كه برسم به آلفردوهاي امروزي. آن‌هايي كه آپارات‌خانه سينما را به اندازه دنيا وسيع كرده‌اند و فيلم را به شكل‌هاي مختلف روي ديوارهاي جهان مي‌اندازند. مي‌پرسيد مثل چي؟ مثل اين كمپاني‌هاي توليد دي‌وي‌دي كه مهم‌ترين آلفردوهاي امروز هستند؛ مثلاً كمپاني كريتريون كه هر دي‌وي‌دي كه بيرون مي‌دهد، مثل آن سكانسي است كه آلفردوي سينما پاراديزي آپارات را چرخاند طرف ديوار ميدان تا همه فيلم ببينند.
مثال ديگر ماجرا براي اين نوشته مهم‌تر است؛ بخشي از اين تكثير عشق سينما به گردن ناشران بزرگ و عاشق افتاده؛ آن‌ها كه آن طرف دنيا نشسته‌اند و هر چند وقت يك‌بار با يك جلد كتاب نفيس با عكس‌هاي درجه يك هوش از سر ما مي‌برند. مثل همين انتشارات تاشين كه كتاب‌هاي سينماگران و سينما در دهه‌هاي مختلف را با آن عكس‌هاي كف‌بُر بيرون داده و فيلم را روي ديوار انداخته...
... اما غرض اصلي از اين حرف‌ها؟ روي ميز اتاق هوشنگ گلمكاني در مجله فيلم كتاب گنده‌اي ديدم. گمانم اسمش بود «پشت صحنه». يك كتاب پرِ عكس‌هاي ديده‌نشده و هوش‌ربا از لحظه‌هاي ناب تاريخ سينما كه هر كدامش را مي‌ديدم نفسم بند مي‌آمد و در سكوت صيحه مي‌كشيدم! كتاب از آب گذشته بود و تحفه‌اي از خارج، و خريدنش به اين آساني‌ها نبود و قيمتش هم. پس مثل خل و چل‌ها نشستم توي دفتر گلمكاني و سر صبر با دوربين مسخره و بي‌حال موبايلم از تك تك صفحه‌ها عكس گرفتم! چرا اين‌جوري نگاه مي‌كنيد؟ حوصله اسكن و اين‌ها نداشتم و كتاب هم زير فشر اسكنر خراب مي‌شد خداي ناكرده. عجالتاً شبح اين عكس‌ها را دارم تا زماني دست بدهد و به اصل عكس‌ها هم برسم. حالا هم مي‌خواهم تريپ آلفردو بردارم و بعضي از اين عكس‌ها را (با همه بي‌رنگ ‌و رويي و فلو بودن) اين‌جا روي ديوار سايت بيندازم!
پس «
وعده ما هر روزنوشت، دو سه تا عكس از بهشت». اين سه تاي اول را داشته باشيد تا روزهاي بعد. هر كدام از عكس‌ها خوراك كلي حرف و حديث و نظر است؛ پس شما هم شروع كنيد ببينيم چه مي‌شود.


بازگشت به روزنوشتهای نیما حسنی نسب

نظرات


جمعه 22 تير 1386 - 21:38
-18
موافقم مخالفم
 

agha mage shoma majbury har dafe vade bedi ke moratab benvisi?

سیاوش پاکدامن
جمعه 22 تير 1386 - 22:36
1
موافقم مخالفم
 

نمیدانی این پایین بودن کیفیت تصاویر چقدر به دلم نشست، انگار یک آلبوم قدیمی را از صندوق قدیمی مادربزرگ بیرون کشیدی و روح اسطوره ها را دوباره احضار کردی

رضا کاظمی
شنبه 23 تير 1386 - 1:32
6
موافقم مخالفم
 

جواب ندادی پسرم! من از اون روزی خجالت میکشم که باید چشم به چشم هم از عشق بگیم.شما روش خوبی واسه خفه کردن دارین. ولی این روش بخدا چند وقتیه سوخته.

اشنباه میکنی شما!دهه 60 تو رو من که دیدم( 60 میلادی) تو همون امفی تئاتر شهناز سابق... واسه کسی خودت نباش که مخش بره زیر مخ جناب! اشتباه کردی پسرم!

دنیا کوچکتر شده. همین روزها باید بشینی از عشق حرف بزنیم. چشم به چشم. قدمت روی چشم. ای لاو یو

محمد حسین اجورلو
شنبه 23 تير 1386 - 8:45
0
موافقم مخالفم
 

جمیعا سلام

دمت گرم نیما خیلی حال دادی فقط یادم باشه یه n95 برات بخرم

banafshe
شنبه 23 تير 1386 - 9:3
-20
موافقم مخالفم
 

چه فکر نابی، دست مریزاد جناب حسنی نسب

غريب آشنا
شنبه 23 تير 1386 - 12:13
0
موافقم مخالفم
 

آقا دمتون گرم با اين عكسا. براتون توي روزنوشت قادري تيزر رفتم تا همه ببينن! ادامه بده با عكسهاي توپ بعدي.

مصطفی جوادی
شنبه 23 تير 1386 - 14:43
-10
موافقم مخالفم
 

فلینی اش فوق العاده است. دیگه چی داری پسر؟


شنبه 23 تير 1386 - 19:34
0
موافقم مخالفم
 

چرا هر دفعه دوسه تا؟ بيشتر راه نداره؟جان من بيشتر بذار مشتري شيم.

امید غیائی
شنبه 23 تير 1386 - 23:9
6
موافقم مخالفم
 

سلام.

راستش کیفیت بد عکسها بوی خوبی میداد. بردمان به همان موقع ها. بوی خمیر ریش فلینی و گردو خاک تو صحنه مک کوئین و صدای تکان دادن مهره های شطرنج جان وین میاد ازشون. خوب دقت کنید. میاد دیگه بابا.

Reza
يکشنبه 24 تير 1386 - 0:56
6
موافقم مخالفم
 

دستت درد نکنه . با نوکیا 3250 گرفتی ؟

امیررضا نوری پرتو
يکشنبه 24 تير 1386 - 12:14
0
موافقم مخالفم
 

نیما جان سلام .

خوبی ؟ خیلی مخلصم .

نیما جان همین الآن یه فولدر جدید در فولدر مخصوص خودم در کامپیوترم باز کردم و این سه تا عکس معرکه را درآن کپی کردم . به قول مصطفی جوادی نازنین فلینی اش فوق العاده است . ولی عکس استیو مک کویین عجب نمای سینمایی شاهکاری داره . نه ؟ یک قهرمان تنها . جان وین کبیر هم که نگو ! در حال بازی شطرنج هم تیپ مردانه و جاودان خودش را حفظ کرده .

نیما جان یه حال اساسی دادی ! دمت گرم ! فقط تو رو خدا زود به زود آپدیت کن که عاشقان را بیش از این منتظر نگاه نداری . منتظر سه عکس بعدیت هستم . ایول !

نويد غضنفري
يکشنبه 24 تير 1386 - 15:10
0
موافقم مخالفم
 

مرسي نيما جان، حالي برديم. دفعه بعد كه همديگه رو ديديم، «دندان آبي»!! (همان بلوتوث) ات را روشن بگذار. چاكريم.

حمید
يکشنبه 24 تير 1386 - 17:47
12
موافقم مخالفم
 

سلام

کیف کردم جناب حسنی نسب . به خدا . کیف کردم .

تمام نوستالوژیک بودنش به همین فلو بودنشه !

خدا خیرت بده که سر حال آوردی مارو

مهدی پورامین
يکشنبه 24 تير 1386 - 19:20
-3
موافقم مخالفم
 

رفقا!! غیبت ضغری من رو به پای بی معرفتی نذارید ها!! در ایام امتحانات و تحویل پروژه ها چنان دهانی از ما سرویس شد،که در آن گویش و پرسش ننما!!

این چند وقت که نبودم،دلم کلی برای بچه ها تنگ شده بود.برخی دوستان که از طریق تلفن و اس ام اس و تله پاتی و... باهم ارتباط داریم!اما اون رفقایی که اسم قشنگشون رو اینجا میدیدم و مشتاقانه کامنت هاشون رو می خونم.کاوه اسماعیلی عزیز،حامد اصغری گل ، سیاوش پاکدامن (صفت از این قشنگتر سراغ ندارم!) ، آقا رضای گل (فاقد فامیلی!) ، تلخ زبون شیرین! ، والباقی رفقای بامرام.همیشه به یادتون هستم.(به جون پل نیومن!)

من به علت پر حرفی و روده درازی در کامنت،فرصت کامنت نوشتن نداشتم اما پیگیر روزنوشتها و کامنتهای دوستان بودم.از این به بعد هم در خدمتیم دربست.... تو راهی هم نمی زنیم! (به جون پل نیومن!)

MOSI
يکشنبه 24 تير 1386 - 19:56
1
موافقم مخالفم
 

اگر دنبال نسخه های اصلی این عکسها می گردید راحت می تونید با یه چرخ ساده توی سایتهای سینمایی معتبر اونها رو پیدا کنید چون من قبلاً این عکسها رو البته با فرم دیگه ای توی اینترنت دیده بودم.

مصطفی انصافی
يکشنبه 24 تير 1386 - 23:45
8
موافقم مخالفم
 

- عکس... عکس... فقط عکسهع که می مونه... عکس...

- بزن که تو عکسم صداش تو گوشمون بمونه...بیا طلعت... بیا اینجا... عکس... بیا فوتو... آق طهرانی تو عکس باشه اون عکس بره سینه ی دیوار اتاق دیگه اون دیوار نمی ریزه... بیا فوتو...

من دیگه چی بگم؟ هر چی بوده استاد گفته... اینم هدیه ی من...

بیا بابا تو عکس...

کاوه اسماعیلی
دوشنبه 25 تير 1386 - 4:34
4
موافقم مخالفم
 

مبهوتیم هنوز......الان 3 تا عکس پشت صحنه محشر تو ذهنم وول میخوره.یکیشو تو کتاب هوشنگ گلمکانی دیدم.کریستوفر پلامر پشت صحنه اشکها و لبخندها رو یکی از اون تپه های شگفت انگیز اتریشی نشسته.به جایی خیره شده و شکوه و غرور و مردانگیش رو به رخمون میکشه.یکیش مال فریادهای امیر نادری سر صحنه آب باد خاکه که به کل فیلم می ارزه.یکیش هم همون عکس معروفی که جلد مجله فیلم هم شد ..بیضایی کشان کشان کودک بازیگر فیلمش را با خود می برد.

اگه باز هم چیز نابی تو ذهنم اومد بدو بدو میام.

farshid
دوشنبه 25 تير 1386 - 16:24
12
موافقم مخالفم
 

داشتم به این فکر می کردم که اگر الفردو توی زمانه ما زندگی میکرد تا حالا کارش به کجا کشیده می شد این که شاید کارش به فروش سی دی قاچاق می کشید یا توی سالن های زیادی استاندارد ما دق مرگ می شد.

شاید هم باید به محکمه می رفت تا به جرم اکران فیلم روی دیوار به مدعی العموم پاسخ دهد که چرا مرزهای سینما را شکسته و بی خیال انحصار شده.

شاید هم بی خیال سینما می شد میزد به کار و بار توی بازار یکی از این رسیور های ماهواره چینی هم میشد عشق جدیدش به سینما و پیش خودش می گفت حالا دیگه زمونه عوض شده...

نمی دانم اگر الفردو توی زمانه ما زندگی می کرد چه سرنوشتی پیدا می کرد ولی مطمئن هستم از اشک گوشه ی چشمانش هنوز می شد به سینما امیدوار بود

farshid

سحر همائي
دوشنبه 25 تير 1386 - 23:16
-5
موافقم مخالفم
 

هر سه تاش عالیست .استیوش را بیشتر هستم .نمی دانم کلا این استیور را خیلی دوست دارم .لعنتی فلینی هم همین است .جان وین هم همین است .اصلا هر سه تاش را هستم .انتخاب را بی خیال.

رضا
سه‌شنبه 26 تير 1386 - 11:24
-2
موافقم مخالفم
 

گاهی می شه یه چیز رو صد جور تفسیر کرد . گاهی می شه چیزی نگفت . اما من می خوام بگم : نیما خان چه زمانی که حاج کاظم شدی ، و چه حالا که آلفردویی ، بیستِ بیستی .

در ضمن این عکس ها رو می گذاری فکر قلب ما هم هستی ؟ به خدا ضعیفه ها !

عليرضا شيرنشان
سه‌شنبه 26 تير 1386 - 22:40
-3
موافقم مخالفم
 

عكسهاي فوق العاده اي بود نيما كاش از پشت صحنه سينماي ايران هم هر چند وقت چند تايي برايمان مي ذاشتي

هاله
چهارشنبه 27 تير 1386 - 11:22
13
موافقم مخالفم
 

سلام ن ح ن عزيز.روز نوشت هايتان هميشه عكس هاي بي نظيري دارا سواي مطالب خوبتان.ما همچنان منتظر نقد ها و مطالب پخته شما هستيم.

رضا
چهارشنبه 27 تير 1386 - 12:25
3
موافقم مخالفم
 

عكس هاي زيبايي هستند.مرسي. جدا از حس عشق سينما و اين كه اسطوره هاي سينما يادمان نرود يك خوبي ديگر هم براي من داشت.فليني مرا به ياد عزيزي مي اندازد.استيو مك كويين و جان وين هم يادي از گذشته و پدر بزرگم را زنده مي كند.دوراني كه نوجوان بودم و به تماشاي بابابزرگ مي نشستم كه با چه هيجاني فيلم هاي اين اساتيد مسلم سينما را تماشا مي كرد.انگار كه با هر پلان مي خواست بپرد و جعبه جادويي را در اغوش بگيرد.عمر شما وبابابزرگ عزيزم دراز بادا.منتظر بعدي ها هستيم!

رضا
چهارشنبه 27 تير 1386 - 13:2
-1
موافقم مخالفم
 

گاهی می شه صد جور تفسیرش کرد . گاهی میشه هیچ چیز نگفت . اما من دوست دارم فقط همین یه جمله رو بگم : بیستِ بیستی نیما خان ، چه آن روز که پرستویی شدی و از دوستات دفاع کردی ، چه امروز که آفردویی و عکس های محشرت رو نشون می دی .

یا حق

سعيدملكوتي
چهارشنبه 27 تير 1386 - 15:49
3
موافقم مخالفم
 

سلام.شما را از سال هاي دور از روزنامه توس مي شناسم.از روزهاي گذشته.از زمان هادي صباغ شهريار وقفي پور احسان صحافيان شعله گلرخي...در كمال ناباوري پيدايتان كردم.شنيدم ازدواج كرده ايد اميدوارم خوشبخت باشيد.سايت درجه يكي داريد.لذت بردم.از امروز مرتب سر ميزنم.حتما تعجب مي كنيد كه دوست هاي شما را از كجا مي شناسم؟!و با خود مي گوييد اينها چه ربطي به هم دارند.فقط خواستم نشاني بدهم شايد مرا به ياد بياوريد.منتظر نوشته هاي خواندني و درجه يك شما هستم.يا علي

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 1.91805291176 seconds.