الان ساعت 9 شب است. امير آن گوشه تحريريه نشسته پشت كامپيوتر و دارد روزنوشت ميگذارد؛ و من هم. دو سه ساعتي ميشود كه خبر دادهاند كه روزنامه توقيف شده است. دلايلش را ميتوانيد روي خبرگزاريها و نشريات بخوانيد. كاري به اين بخش ماجرا ندارم. فقط ميخواستم بگويم...
بازگشت به روزنوشتهای نیما حسنی نسب
farshid
سهشنبه 12 تير 1386 - 23:31
3 |
|
|
|
امشب خیلی هاکارت سوختشان را زیر سرشان میگذارند تا بهتر خوابشان ببرد!! امشب بحث داغ افزایش قیمت پفک نمکی یا پوشک بچه از مباحث مهم به حساب می اید!! امشب چند نفر عابر به خاطر گرمای هوا به سینما رفتند و خوشحال شدند که سینما هنوز کولر هایش کار میکند!! امشب خدا می داند کارتن خوابها چطور شب را به صبح می رسانند؟!! امشب نمی دانم چند نفر توی پارتی های شبانه خودشان را غرق می کنند؟!! امشب بحث سهمیه بندی بنزین را با نظرات فوکو یا وینگنیشتاین ارتباط می دهند و پیدا کردن پرتقال فروش توی این معرکه هنر هشتم است!! امشب باز هم چت روم ها پر از ادمهایی میشود که به دنبال مناظره های عرفانی هستند!! امشب میان این همه هیاهو کسی صدای جیر جیر کهای روی شاخه چنار را نمی شنود !! امشب.... امشب هم میهن توقیف شد فقط همین!!!! farshid
|
حمید
چهارشنبه 13 تير 1386 - 1:3
-5 |
|
|
|
شب که خبر رو فهمیدم حالم گرفته شد . تقربا 80 درصد این چهل و خورده ای شماره رو خریدم و خوندم . نمیدونم آخرش چی میشه .........
|
آلفردو
چهارشنبه 13 تير 1386 - 1:35
-1 |
|
|
|
این امیر قادری قدمش نحس است ... در هر روزنامه ای که شروع به قلم زدن می کند طومار آن نشریه در هم می پیچد ... نیما جان تو را به خدا بهش بگو لااقل حالا که هم میهن (ره) رو افقی کرده نکنه یه وقت بخواد به "شرق" بر گرده... ما این شرق را دوست داریم ... نمی خواهیم این یکی را هم از دست بدهیم.
|
افیون
چهارشنبه 13 تير 1386 - 2:11
11 |
|
|
|
چرا؟
|
منگ
چهارشنبه 13 تير 1386 - 2:21
7 |
|
|
|
... .
|
سعید
چهارشنبه 13 تير 1386 - 8:50
0 |
|
|
|
اه ننوشتی چی میخواستی بگی ؟ یعنی پایان بازه و خواننده باید تکمیل کند؟
|
سعید
چهارشنبه 13 تير 1386 - 8:55
-4 |
|
|
|
بسیار متاسفم اما برای من غیر منتظره نبود از همون اول هم میدانستم تازه اولشه تا زمستون هنوز مونده
|
مصطفی انصافی
چهارشنبه 13 تير 1386 - 10:22
-5 |
|
|
|
ماییم و موج سودا... شب تا به روز تنها...
|
محمد حسین اجورلو
چهارشنبه 13 تير 1386 - 10:35
-12 |
|
|
|
جمیعا سلام چی میشه گفت به جز اظهار تاسف
|
فرهاد ترابی
چهارشنبه 13 تير 1386 - 12:36
6 |
|
|
|
سلام.....خبر را از رادیو شنیدم.....چه باید کرد......
|
مصطفی جوادی
چهارشنبه 13 تير 1386 - 20:33
4 |
|
|
|
تمام تعالیم روانشاسی و این که چطور توی موقعیت ها سخت آأم ها باید محکم باشند و به آِنده امید داشته باشند و از این جور مزخرفات ، توی این سرزمین جواب نمی دهد. اینجا اگر بخواهی با اعتماد به نفس ادامه بدهی باید غیر از خودت هزار تا چیز دیگر را هم در نظر بگیری. این که نکند تو دوباره روی پایت بایستی و تلاش کنی و آخر سر بدون هیچ دلیلی دوباره یکی ازآن بالا، بی آنکه بخواهی نخ خیمه شب بازی ات را می کشد و تمام. اینجا همه چیز تعریف دیگری دارد. خوش گذشت نیما جان. ولی کم بود. HAMIDEHAMOON@YAHOO.COM
|
صوفیا نصرالهی
پنجشنبه 14 تير 1386 - 1:29
-18 |
|
|
|
دلمون برای لحظه لحظه هاش تنگ می شه.نمیدنم هنوز جای امیدی هم هست؟!!!نیماجان امیدوارم دیگه هیچ وقت چنین خاطره ی تلخی رو تجربه نکنید.
|
امیررضا نوری پرتو
دوشنبه 18 تير 1386 - 9:2
13 |
|
|
|
نیما جان سلام . وقت نکرده بودم به روز نوشتت سر بزنم . من و سایر دوستان این کافه ی مجازی مکنونات قلبی خودمونو نوشته ایم . اگه بخوام باز نظرم رو بگم تکراری میشه . فقط در یک جمله : متاسفم برای خودم و شما و کسانی که ......... ! خودسانسوری کردم که هم بتونید آنلاین کنید و هم اینکه لااقل در ایجا تخته نکنن . شاید قراره با توقیف این روزنامه تمام مشکلات لاینحل و روزافزون جامعه حل بشه ! کاش حداقل اینجوری بود ! مطمئنم تو و امیر و سایر همکارانت در هم میهن عزیز و مرحوم هم راضی بودین . اما مشکل اینجاست که این مساله بیشتر از یک خیالی واهی در ذهن بعضی ها نیست . آخه این روزنامه و نشریات مشابه جای کی رو تنگ می کنن ؟ بعد هم ادعا داریم که مردمانی با فرهنگ هستیم و دلمان برای اعتلای هنر و فرهنگ ایران زمین می تپد ! وای ! باز از کنترل خارج شدم و قرار بود که خودسانسوری کنم . ببخشید . در پناه عشق اهورای پاک باشید . amirreza_3385@yahoo.com www.cinema-cinemast.blogfa.com
|
دوشنبه 18 تير 1386 - 22:14
1 |
|
|
|
کجائیدپس
|
farshid
جمعه 22 تير 1386 - 0:52
-4 |
|
|
|
می دانم دنیای عجیبی داریم ولی این هرگز به این معنا نیست که به قول دوست عزیزمان ما عروسکهای خیمه شب بازی هستیم و قرار است یکی ان بالا نخمان رابکشد . هر جا بروی اگر قرار باشد نخ حرکت دست دیگران باشد دیگر فردیتی نیست توی این سرزمین هم می شود ادم خودش باشد ممکن است بخواهند خردت کنند ولی ان موقع نخی نیست که بکشند یا بازیت دهند خودت هستی و خودت . هر جا که باشی باید هزینه ی خود بودن را با اراده و محکم بودن!!!(به قول دوست عزیزمان مزخرفات ) پرداخت نمایش ترومن زمانی تمام می شود که دل به دریا زد و باور کرد که با وجود همه ی کسانی که می خواهند بازیت دهند تو خود بودن را انتخاب می کنی چه فرقی می کند زیر اسمان ابی سرزمین ما باشد یا اسمان چشم ابی ها. farshid
|
عقیل قیومی
جمعه 22 تير 1386 - 14:6
7 |
|
|
|
(۱) خبر نمایش فیلمی از مانی حقیقی راجع به هامون داریوش مهرجویی در قالب برنامه ی یک فیلم یک تجربه را - که هر پنج شنبه شب ساعت یک ربع به ده از شبکه ی چهار پخش می شود - در روزنامه ی اعتماد می خوانم . سریع برمی خیزم و مقدمات ضبط برنامه را آماده می کنم و منتظر می مانم تا ساعت پخش . در لحظه ی مقرر یکی از آن غافلگیری های صدا و سیمایی سر و کله اش پیدا می شود و برنامه ای راجع به فیلم بودن یا نبودن کیانوش عیاری پخش می شود که شهرام مکری کارگردانی اش کرده . از خیر ضبط اش می گذرم ولی نکته ای که توجه ام را جلب می کند حضور امید مهرگان به عنوان گفتگو کننده با عیاری ست . عجب! شرق خوانان قدیمی نوشته های مهرگان را در صفحه ی اندیشه خوانده اند و خوب می دانند که مهرگان جوانکی ست با مطالعات فلسفی و با ذهنی که اصرار عجیبی به پیچیده نمایی دارد . البته اگر خواندن مطالبش را تا آخر تاب بیاورید متوجه می شوید که نگاه پیچیده و متفاوتی به امور روزمره و به ظاهر ساده دارد .مثلا دیدگاهش راجع به ازدواج می تواند به کلی یک آشنایی زدایی باشد با آنچه در ذهن شما می گذرد . نتیجه این می شود که بودن یا نبودن با سینمای شوروی مقایسه می شود و مبحث تعارض انرژی در سکانس پلکان و ربطش به پلکان های تاریخ سینمای شوروی و... خنده اتان می گیرد وقتی می بینید که پاسخ های عیاری هیچ دخلی به پرسش های مهرگان ندارد . هنوز نوار خالی در ویدئو مانده تا شاید هفته ی آینده ناکامی هامون بازان جبران شود . (۲) از زمان اکران رییس کیمیایی کلی نوشته های ضد و نقیض خوانده ام در باره اش از مطالب کسانی که هنوز دارند با قلم تاتی تاتی می کنند و نوشتن راجع به کیمیایی را سهل می یابند گرفته تا مطالب منتقدان باسابقه . ولی بند آخر نوشته ی کوتاه مهدی فاتحی در اعتماد بهانه ای شد برای نوشتن مطلبی که در حال خواندنش هستید . انگ بی سوادی و بی مایگی و بیگانگی با کتاب و ادبیات زدن به مسعود کیمیایی را نتوانستم تاب بیاورم . می توانیم از فیلم های اخیر کیمیایی متنفر باشیم ولی حق گلوله باران شخصیت حقیقی اش را بدینگونه نداریم . آیا نگارش رمان دو جلدی جسدهای شیشه ای که حتی منتقد سرسخت سال های اخیر کیمیایی - طالبی نژاد- نیز به دفاع از آن برخاست نشانه ی بیگانگی با ادبیات است . کیمیایی فارغ از فیلم هایش در هوای کلمه و کتاب و موسیقی و ادبیات نفس می کشد . نه این یکی دیگر نه ! نیمای عزیز آنچه خواندی را از وبلاگم کپی کردم . اگر مایل به کامنت گذاری بودی سری به وبلاگم بزن این پایان نیست
|
سياووش
يکشنبه 17 آذر 1387 - 0:42
-11 |
|
|
|
روزنامه «همميهن» توقيف شد
سلام به نظرشمادوبله فيلمهاي بعضي ها داغشو دوست دارن وپنجره رو به حياط و12صندلي راچگونه ميشه پيدا كرد؟ كمكم كن!
|