بالاخره نوبت ما هم رسيد؛ مايي كه مدتي است سيبل گلايه و كنايهها و متلكهاي شما عزيزان كامنتگذار شدهايم (اين «كامنتگذار» هم از آن كلمههاست ها، مشتي مشتيه، ادبياتيه! – چيزي در مايههاي كارگزار و سياستگذار و ...) هر چه ميگوييد قبول، به ديده منت؛ ولي آخر باوفاها، شما هم چند دقيقهاي گوش كنيد:
1- روزنوشت شنبه 19 خرداد نويد غضنفري را خواندهايد؟ حرفهاي اساسي و خوبي درباره رابطه سايت و شما نويسندگان مجازي و پاهاي ثابت زده كه به نظرم بايد دربارهاش فكر كنيد و نظر بدهيد. گلايههايش هم كاملاً بهجا و درست است. از تنبلي و گرفتاري و كمكاريهاي ما چيزي كم نميكند، ولي دوربين را خوب به آن طرف ماجرا ميچرخاند و نورافكن را روي طرف مقابل ميگيرد. اگر نخواندهايد، همين الان برويد سراغش.
2- يكي از روزنوشتهايم مسابقه تصويري بود. فكر ميكردم جالب و بامزه است و موضوعش هم جاي بحث و نظر زيادي داشت. اما در كامنتها نوشتيد كه سر كاري بوده و من كفگيرم ته ديگ خورده و اين چيزها. روزي كه بعدِ مدت طولاني غيبت موجه، روزنوشتها را شروع كردم، اولين سوالم اين بود كه بگوييد روزنوشت چه بايد داشته باشد و چه باشد بهتر است. يادتان هست؟ 22 كامنت آن روزنوشت را يك دور مرور كنيد جالب است.
3- فكر كنم كسي به اندازه من سوژه گله و انتقاد و متلكهاي شما نبوده. اگر آمار ميگرفتم، عدد قابل توجهي از كامنتها به نحوي به ننوشتنهاي من و به روز نبودن روزنوشت و بهانهكردن شكستگي و اين جور چيزها مربوط است. اما دوستان گُلم، ديگراني هم كه خوشقول و منظم و پايه و ثابت نوشتند، مگر خوانديد و نظر داديد؟ از قديم گفتهاند كه «مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد». گيرم من به قول شماها دو در ميكنم و ميپيچانم. حامد احمدي و نويد غضنفري و مهدي عزيزي كلي روزنوشت خوب و خواندني دارند، اما كافهشان بيرونق مانده و جمع نظرها و كامنتهاي شما براي همه اين نوشتههاي خوب به پنجاهتا هم نميرسد. واقعاً چرا؟
4- كساني كه از كسادي و بيرونقي اين روزهاي سايت ميگويند و مينويسند، مگر خودشان براي اين رونق كاري كردهاند؟ مگر اين سايت مال شماها نيست؟ اصلاً چرا توقع داريد ما سايت شما را رونق بدهيم؟ پس شما چهكارهايد دوستان؟ به فكر سايتتان باشيد، اگر دوستش داريد و نگران كسادي بازارش هستيد. خدا را شكر اين روزها از نظر آماري، بازديدمان حسابي بالا رفته، آنلاينكردن كامنتهاي روزانه هم دارد به رقيب سرسختي براي خواندن دوره تاريخ تمدن ويل دورانت تبديل ميشود، موضوع و حرف و حديث هم كه كم نيست؛ هم سينماي ايران پر از حاشيه و نكته و موضوع است و هم سينماي دنيا پر از شاهكار و فيلم خوب و قابل بحث. پس چرا معطليد؟ بلند شويد بياييد جلو ديگر.
5- حرف آخر: اگر قبول داريد كه سايت ميتواند يك كلوب مجازي مطبوع سينمايي باشد، اعضاي باشگاه بايد شلوغش كنند نه باشگاهدارها. ما كه چند نفر بيشتر نيستيم (چند عددي است بين 3 تا 9)، شماهايي كه آمار عجيب و غرورآفرين روزي 000/50 بازديد را براي سايتتان دست و پا كرديد بايد دست به كار بشويد. ما داريم سعيمان را ميكنيم و تلاشمان را بيشتر هم خواهيم كرد. ولي هيچ فكر كرديد كه سايت سينماي ما اعتبار و رونقش را از بازديدكنندههايش ميگيرد؟ يعني از شما، بله شما... شما نه، اون دوستي كه لباس آبي پوشيده... اون ور نه.. آها آره، با تو هستم رفيق.
بازگشت به روزنوشتهای نیما حسنی نسب
فرهاد ترابي
چهارشنبه 23 خرداد 1386 - 19:39
-19 |
|
|
|
سلام. جناب حسني نسب و قتي بارها سوالي مطرح شده كه شما يا امير قادري مورد خطاب قرار گرفته ايد و بعد بي تفاوت عبور كرده ايد اين خيابان يك طرفه شده و مانند عشق يك طرفه كم كم تبديل به نوستالزي شده.
|
فريد
چهارشنبه 23 خرداد 1386 - 20:55
5 |
|
|
|
آقا نيماي عزيز.برادر من.اخوي.صرف كامنت گذاشتن و نوشتن و كاغذ سياه كردن و بعدشم آمار گرفتن و كيف كردن كه مساله نيست.هست؟ كامنت بايد معنا داشته باشد انسان بايد منطگ. وظيفه ي شماست كه به فكر ها وسليقه ها و انديشه ها جهت بدهي.من هم نوكرتم ميام روزي 20 تا كامنت ميگذارم كه آمارت بره بالا.شما جهت بده.سمت و سو بده.خط بده اصلا سر نخ بده بقيه اش با من.متشكرم.
|
farshid
پنجشنبه 24 خرداد 1386 - 1:36
-3 |
|
|
|
راستی اگر سایت را مثل سینما تصور کنیم بازدید بالاتر مثل فروش بیشتر فیلمها نشانه خوبی است؟شاید ان موقع نیما مجبور باشد در نظریاتش در ارتباط با اخراجی ها تجدید نظر کند(هر چند به عقیده من اخراجی ها یک فیلم مزخرف بود ) ایا نشانه های یک سایت موفق فقط امار بازدید است کاش بیشتر این موضوع باز می شد؟ در مورد کامنت گذار ها جایی ما مجازی تلقی شدیم که به نظرم تعبیر درستی نیست ممکن است این فضا مجازی باشد ولی ما با هر هویتی در هر حال حقیقی هستیم یک کمی فلسفی شد بی خیال شویم بهتر است... موضوع مهم دیگر این است که اگر قرار است ارتباطی قوی به وجود اید نیمای عزیز چرا به سوالات یا ابهاماتی که در کامنت ها در ارتباط با موضوعی مطرح می شود هیچ حرفی نمی زنی؟حداقل ادم احساس نکند توی شهر سنگستان گرفتار امده که فقط باز خورد صدای خودش را می شنود ما در صورتی می توانیم به رشد بیشتری برسیم که دیالوگ بر روابط حاکم شود به نظرم مثل یک کلاس گروهی ما میتوانیم در یک فضای گفتگو به چیز هایی دست پیدا کنیم که قبلا نمی دانستیم.و این از بالاتر رفتن امار مهمتر است هر چند با ابن روش امار هم خود به خود بالا می رود اگر به قول شما این سایت ما هست پس قبل از این که روزنوشت بعدی را بنویسی به سوالات یا ابهامات در کامنت ها جواب بده حتی نظرات ما را نقد کن و هیچ نکته ای را بی جواب نگذار بعد از ان از مارادونای عزیز بگو... شاید بگویی که فرض بر این است که ما برای هم (کامنت گذار ها)می نویسیم و خودمان باید جواب خودمان را بدهیم این تا حدودی درست است ولی اخر ان موقع نقش شما چه می شود؟ هر چند اشاره کردی که قبلا روی بحث سایت و روزنوشت حسابی حرف زده شده ولی فکر کردم توی سایت خودمون !!شاید اجازه داشته باشم هر وقت خواستم این موضوع را مطرح کنم!!! من که دست به کار شدم حالا نوبت تو هست رفیق هر چند نمی دانم اگر کسی تو را نقد کرد باز هم توی دایره رفاقت تو هست یا ...
|
کاوه اسماعیلی
پنجشنبه 24 خرداد 1386 - 2:26
-1 |
|
|
|
سلام نیما.میدانی من از اول هم بیشتر با امیر همراه بودم.اما وقتی به تاریخ روزنوشتهایت نگاه میکنم میبینم غیبت های پیاپیت انگیزه رو از بچه ها گرفت.تو که خودت دیدی روزنوشت عکسها اعتبارش تموم شده و وقتی تو روزنوشت بعدی دوباره همون موضوع رو کلید میکنی این توهم کفگیر و دیگ هم پیش میاد.یه نکته دیگر....کامنتگذاران از جمله من روزنوشت امیر رو حتا به جای وبلاگی که هرگز نداشتم پذیرفتم.حالا تو به ما بگو آیا بهانه ای پیدا خواهد شد که وقتی من همه دوستان رو در اون کافه پیدا میکنم برم سراغ عزیزان دیگه .به یه اتفاق نیاز داریم...نه؟
|
مصطفی انصافی
پنجشنبه 24 خرداد 1386 - 3:23
-2 |
|
|
|
وقتی رئیس اکران بشه من وسط امتحانامه. احتمالا از این بیست واحد هفت هشت تا رو بیفتم. نمی خواهید در مورد شاهکار استاد بحث کنید ببینیم چند مرده حلاجید؟
|
رضا
پنجشنبه 24 خرداد 1386 - 15:51
-15 |
|
|
|
خیلی وقت است به همین موضوع فکر می کنم که در سایتی این چنینی مخاطب چه تاثیری بر روی صاحبان سایت می گذارد . حالا می فهمم که مخاطب تاثیر بر سایت نمی گذارد بلکه سایت بدون او اصلا معنایی ندارد . میدونم نتیجه ی ساده ایه ولی یه دوره ای احتیاج به اثبات داشت . اون زمان که امیر به زور یه چیزی می نوشت تا سر بچه ها گرم بشه . نما خان شما هم که دستت رو بهونه کرده بودی ....... تو اون دوره اصلا حس می کردم ما تو یه دایره داریم همش خودمون رو دور می زنیم . اما الان همه چیز عوض شده ...... یعنی جا ها بر عکس شده . الان دیگخ کاربرها کم حوصله شده اند و شما ها از خواب بیدار شده اید . به هر حال من با این روزنوشتت خیلی حال کردم و به سهم خودم تلاشم رو می کنم . برای هزارمین بار هم خواهش می کنم این قدر موضوعات پراکنده نگویید تا ما هم پراکنده نشویم . من که می گم یه موضوع ( مثل بحث در باره ی یک فیلم ) رو بگذاریم وسط و همه دورش خودمون رو گرم کنیم . رستی نمی دونم من کور شدم یا دیگه نمی شه برای مطالب تیتر انتخاب کرد . یکی برسونه . یا حق
|
امید غیائی
پنجشنبه 24 خرداد 1386 - 19:44
-13 |
|
|
|
دلمان گرفت. همین. راستی سلام.
|
احسان
جمعه 25 خرداد 1386 - 20:28
7 |
|
|
|
از دست هركسي هم كه دلخور باشي،از دست من نمي تواني چون هميشه هوايت را دارم.يك تشكر ويژه و دير و "كجاي كاري عمو؟!" بابت نقد درجه يك "خون بازي" با آن عنوان زيبا و دوپهلويش.عين عنوان سعيد قطبي زاده براي "كافه ستاره" س...حرفهايت راجع به "پارك وي" همان حرف دل من بود...به امير بگو انقدر غصه ي تعطيلي سينما رو نخورد.اصلا همچين چيزي ممكن است؟...آن هم درست زماني كه مي خواهم "از زير بازارچه بلند شوم و (قيصر) م را همچون آسي زمين بزنم"؟...نوبت ما كه شد همه چي غلاف؟
|
مهدی پورامین
جمعه 25 خرداد 1386 - 22:13
-9 |
|
|
|
توپ در زمین حریف.... حالا که نیما خان مستقیما مخاطبینش را مورد مصاحبه قرار داده و به ما را به مطالب عزیز دیگری مثل نوید ارجاع میدهد.و در حالی که امیر و نیما و نوید طی یک حرکت تیمی و تاکتیکی "توپ" را در زمین کاربران انداخته اند... من نیز طی یک ضد حمله با پاسکاری بلند!! کامنتی برای نوید نوشتم که بخشی از آنرا در اینجا نیز می آورم... 1--اول یک اصل کلی را با هم توافق میکنیم: هدف بسیاری از دوستانی که مخاطبان دائم سایت هستند،مباحثه دو طرفه بر سر موضوعی مشخص و جذاب برای عموم سینما دوستان است.موضوعی که در حد علاقه و اشتیاق اکثریت مخاطبان باشد. من و بسیاری از دوستان نیز یک رویکرد و هدف خاص در اظهار نظر و کامنت گذاشتن در سایت داریم.یعنی اینکه فقط به نوشتن چند جمله،در تایید روزنوشت و اظهار خوشحالی از مطلب اکتفا نمیکنیم.اکثر کامنت های من و بسیاری دیگر در جهت بسط و شرح موضوع مطروحه است.هر چند ممکن است سواد سینمایی و ظرافت کلامی مان در حد شما بزرگواران نباشد.اما خود را ملزم به ادامه تکمیلی بحث میدانیم و نه فقط اشاره ای گذرا و سطحی. 2- حالا ببینیم در آن طرف زمین چه اتفاقی می افتد؟!یعنی مدیران و دبیران سایت. جایی که مخاطبان سایت در ظاهرامر با ده روزنوشت(8+2) مواجه اند.واضح است که اظهار نظر به شکل هم زمان و موازی در مورد ده موضوع مختلف و مجزا مقدور نیست.طبیعتا کاربران برای اظهار نظر و مباحثه با همدیگر در ابتدا به سمت روزنوشت های امیر و نیما سوق پیدا میکنند.پس اینکه توقع داشته باشیم اکثر بچه ها در تمام روزنوشت ها فعال باشند،بیش از حد ایده آلیستی است.خصوصا آنکه معمولا روزنوشت ها همگرا و مکمل هم عمل نمیکنند.(و ظاهرا نباید هم بکنند) 3-اما در مورد روزنوشت های امیر و نیما چه اتفاقی می افتد.در کمال احترام و محبت به این دو عزیز عرض میکنم.به نظر حقیر نود در صد انتقادات و گلایه هایی که کاربران عنوان کرده اند،وارد است.من هم اگر بخواهم آنرا بازگو کنم میشود تکرار مکررات.پس فقط خواهش میکنم مدیران سایت با تامل بیشتری روی این موارد تمرکز کنند و به فکر راه حلی اساسی باشند ونه قولهای مقطعی. 4- در مورد روزنوشت های سایر اعضای سایت نیز میشود از زوایا ی مختلف بحث کرد،که باشد برای بعد.....اما در رابطه با نوشته های بچه محل عزیزم :"نوید خان غضنفری" نوید جان بدون تعارف آنقدر نثرت روان و صمیمانه است که تعریف و تمجید من چیزی به آن اضافه نمیکند.باور کن آنقدر خودمانی و زلال مینویسی که مخاطب فکر میکند،از زبان دوست چند ساله اش میشنود.اما یک انتقاد هم به برخی از نوشته هایت داشتم که شاید عقیده ای شخصی تلقی شود!!اما در کمال احترام با رفیقم در میان میگذارم: من به نظر خودم از اطلاعات عمومی نسبتا خوبی برخوردارم.به سواد اندک سینمایی ام آنقدر اعتماد به نفس دارم که خود را مجاز به اظهارنظر در برخی موارد بدانم..نسبت به موضوعات روز و اخبار حوزهای مختلف حساسیت نشان میدهم.خلاصه که تشنه یادگیری و کسب اطلاعات هستم...... اما .... اما رفیق... در مواجهه با بسیاری از روزنوشت های تو فقط یک احساس بهم دست میدهد.و آن اینکه : "سوسک" شده ام!! در برخی از نوشته ها آنقدر با ارجاعات هنری-سینمایی-اجتماعی- موسیقی-دوبلاژ مواجه میشوم،که حتی نمیتوانم نیمی از آنها را در حافظه کوچکم Load کنم!! آنجا که از موسیقی های غرب(از کلاسیک تا جاز و راک) میگویی که رسما در موقعیت "آچمز" قرار میگیرم.خلاصه که نمیدانم ایراد از بی سوادی من است یا پر اطلاعاتی شما؟!! اینگونه میشود که وقتی روزنوشت هایت را میخوانم،فکر میکنم هیچ نکته و مطلبی برای گفتن باقی نمانده و هرچه بگویم شاید برایت سطحی و کم مایه بنظر برسد.اهل تعارف و تعریف تک خطی هم نیستم....پس ترجیح میدهم ،اظهار فضل زیادی ننمایم و رفع زحمت کنم.کامنت نذاشتن من در روزنوشت هایت بعد از کمبود وقت معمول،همین دلیل بی سوادی است که گفتم!! خلاصه که شرمنده ایم از این جهل سینمایی....
|
fateme sadeghi pirooz
شنبه 26 خرداد 1386 - 13:39
6 |
|
|
|
salam nima jan.man liste kamele asare hatami kiaro mikham.age vasat emkan dare va ,age fehresti dari,be adresam befrest...sepase bi karan...
|
بنفشه
شنبه 26 خرداد 1386 - 13:52
3 |
|
|
|
بی اغراق بگم تقریباً هر روز سایت سینمای ما و روز نوشت های آن را دنبال می کنم اما آقای حسنی نسب قبول کنید، شما و بقیه دوستان هم انگار این سایت و مخاطبینش را خیلی هم جدی نگرفته اید. چه قدر دلم می خواست، یک روز روزنوشت های شما و یا آقای قادری را باز می کردم و یک "نقد" حسابی از یکی از فیلم هایی که اکران هستند یا فیلم های مطرح روز جهان را، می دیدم. یا مثلاً ماهی یکبار، یک فیلم مطرح در تاریخ سینمای جهان را معرفی می کردید ، تا فیلم دوستانِ نسل من هم بی نصیب نمی ماندند. اما گذشته از این حرفها، جداً از شما و دیگر همکارانتون که موجب راه اندازی این سایت شدید، تشکر و قدرانی کنم خسته نباشید
|
امید جعفری
شنبه 26 خرداد 1386 - 16:35
-1 |
|
|
|
روز سوم اکران شده و میشه در مورد این فیلم بحث کرد که چی داره که هوش از سر داوران جشنواره برد و اونو در 12 رشته کاندید کردن؟
|
امید جعفری
يکشنبه 27 خرداد 1386 - 11:9
11 |
|
|
|
موسیو نیمانوشته ات در مورد مهمان مامان را خواندم.همونی که تو کتاب معرفی آثار مهرجویی از انتشارات هرمس چاپ شده.لحن ستایشگرانه ات حالم را دگرگون کرد.نمیدونم که آیا واقعا خودت وقت نوشتن هم حالت دگرگون بوده که اثرشو توی خط خط نوشته ات باقی گذاشته؟درود گفتنت رو خیلی وقتها پیش خودم زمزمه میکنم و سعی میکنم این لحنو برا خودم حفظ کنم.ستایشی واقعی و دلچسب از پدیده ای سینمایی که میتوان آنرا به کلیت زندگی تعمیم داد.بلد نیستم مث تو بنویسم.پس فقط با کپی از خودت بگم که درود بر تو که قدر موهبتها را میدانی وسپاسگذار آنها هستی.درود بر تو که خالصانه قلم بر کاغذ می آوری.درود بر تو که احساست را با دیگران شریک میشوی.
|
هاله
سهشنبه 29 خرداد 1386 - 14:23
-1 |
|
|
|
سلام ن ح ن عزيز.واقعا اين شعر برازنده شماست.ملت تو ما شديم كورش والا! ن ح ن عزيز از اين ملت چه انتظاري داري برادر؟چرا مي خواهي در كامنت ها شركت كنند؟وقتي جسارت به حدي رسيده كه نقد فاخر شما را با ... سعيد قطبي زاده مقايسه مي كنند ديگر حرفي هم براي گفتن مي ماند؟واقعا كه!!!!!اقاي احسان دست مريزاد.خسته نباشيد.همين!
|
حمید قدرتی
سهشنبه 29 خرداد 1386 - 15:59
-5 |
|
|
|
آقا قسمت عنوان چرا حذف شده ؟ هوی با تو ام ؟ من عنوان می خام ؟ بابا هوی با توام ؟ بازی قشنگی بود ؟ با توام ها ! ای بابا
|
حمید قدرتی
سهشنبه 29 خرداد 1386 - 16:26
-25 |
|
|
|
سلام . قسمت امیر قادری چند تا پای ثابت دارد و اینجا هم . البته اینجا کمترند . آن علاقمندان هم سرد شدند و هم به علت غیبت کبری نمی دانند که اینجا راه افتاده . عده سوم هم برایشان فرقی نمی کند فضا برایشان مهم است . نه امیر و نیما هر طرف که آن فضا را محیا کند جذب آن طرف می شوند . بچه ها عادت کرده اند که آنطرف کامنت بگذارند و شاید هم طول بکشد به این طرف هم عادت کنند . آنطرف کامنت می گذارند بعد هم سر کامنت بحث می کنند . یعنی بچه های آنطرف یه جورایی فضا سازی مناسبتری دارند . به صورت نسبی . ندا و صوفیا و مصطفی جوادی و سحر و ... . خوب وقتی بچه ها را از این نیاز ( نوشتن و بحث کردن ) تأمین کنند دلیلی ندارد که این طرف بنویسند . اگر هم دلیلی پیدا شود با یک دست که نمی شه دو تا هندونه برداشت . برای کامنت (( خوب )) گذاشتن وقت لازم است و آنطرف هم ارضا می کند . پائین هم که شهر فرنگ است و تتمه اش را جارو می کند . پس باید کار دیگری انجام داد . فکر کنم باید صورت مسئله جدیدی را نوشت که بچه ها علاقمند به حل آن باشند . + آن که به موقع آپدیت کردن که مهمترین است . این قسمت شاید تقصیر تنبلی یا وقت تو باشد که باید این عیب را رفع کنی . البته عکس اگر تحمل کنی و همینطور ادامه بدهی جواب می دهد . «صورت مسئله های دیگر هم باید امتحان کرد . مطلب نوشتن در مورد نقدها یا منتقد ها ، مجله فیلم یا نمی دانم تو این کاره ای ». دست آخر هم که اگر خودت هم داخل کامنت ها ، کامنت بگذاری و جواب بچه ها را بدهی و پا به پا حرکت کنی هم خوب جواب میدهد حالا اگر امیر هم اونطرف تبلیغت رو کرد که نور علی نور . در ضمن قسمت عکسهاتو طلبه ام .
|
قاسم
سهشنبه 29 خرداد 1386 - 19:26
10 |
|
|
|
قسمت عکسها برام خیلی جالب بود من خیلی حال کردم اگر عکسهای خوب کار کنید مطلبهای خوبی از آب در می آید در مورد سنتوری هم حرف بزنید.
|
شنبه 2 تير 1386 - 14:25
6 |
|
|
|
نوبت تو رفیق.دست به کار شو.
|
امیررضا نوری پرتو
شنبه 2 تير 1386 - 14:45
3 |
|
|
|
با سلام خدمت آقا نیما گل و همه ی دوستان . نیما جان کامنت بچه ها رو خواندم . مدتیه که وقت نکردم به روز نوشتهای تو و بچه ها سر بزنم ( البته به جز روز نوشتهای امیر که بدجور بهش معتاد شده ام ) . جدا از اینکه توپ بچه ها پره یا نه اما اگه کلاهتو قاضی کنی می بینی که تقریبا حق با بچه هاست . تو خیالت راحت باشه ! من به شخصه و به اندازه ی کافی در روز در سایت پلاسم تا آمار سایتت بالا بره و تبلیغات بیشتری بگیرین و اوضاع بهتر بشه و ... قرار هم نیست چیزی به من و بچه ها برسه . برای من همین بس که عاشق سینما هستم و دارم تلاش می کنم به صورت حرفه ای واردش بشم و اینجا هم جدا از کلی دوست خوب که پیدا کرده ام نوشته های جاندار تو و امیر و سایر همکاران نازنینت را با ولع می خوانم . اما دیگه قرار نشد ما بدهکار بشیم ! درست نمی گم ؟ در ضمن نیما جان تیتر نوشته ای که بر یادداشتت در مورد سی دی های قاچاق نوشته ای خیلی توپ بود ! مثل خود نوشته ات ! دمت گرم ! خیلی حال کردم . مطمئن باش ما تو و امیر را دوست داریم . اگه هم انتقادی می کنیم از سر دلسوزی و دوست داشتنه نه از روی بغض و حسد و کینه ! خیلی مخلصم . در پناه عشق بیکران اهورای پاک باشید . amirreza_3385@yahoo.com www.cinema-cinemast.blogfa.com
|