قبول! هر چه بگوييد حق داريد. ناسلامتي خودمان اسم اين بخش را گذاشتهايم «روزنوشت» و در كمال شرمندگي امروز ديدم كه از پنجشنبه 23 شهريور چيز تازهاي در آن ننوشتهام. راستش درگير كاري شدم كه خودش ميتواند موضوع روزانهي جذابي براي اين بخش باشد. بعداً دربارهاش با هم حرف ميزنيم. قرار نيست اين نوشته توجيه تنبلي و كمكاري و گرفتاريها باشد (كه اصلاً و ابداً ربطي به خوانندگان عزيز و دوستان گرامي خواننده ندارد). از اول هم با خودم ميگفتم تو را كه با فشار و تلفنهاي مداوم سردبيرهاي مختلف در آخرين ثانيههاي پايان فرصت مطالبت را ميفرستي، چه به روزنوشت؟! اما اظهار لطفهايتان آدم را حسابي سر ذوق ميآورد و بابت اهمال در نوشتن شرمنده ميكند.
اين نوشتهي كوتاه فقط براي عذرخواهي بابت تاخير اين روزنوشت است، و همچنين دربارهي اين كه قول بدهم اين بخش ديگر به قول آن دوست طنازمان «چندروز يك بار نوشت» نباشد! حتي اگر شده يك خط يا يك عكس و ...
كاش ديگر مجبور نباشم چند روز ديگر نوشتهي مشابهي بگذارم و درباره قول بدهم كه...! شما هم اگر راهحلي به فكرتان ميرسد مرا بيخبر نگذاريد. اصلاً وقتي اين بخش به روز نميشود، شما مختاريد كه دربارهي هر چه دوست داريد در آن بنويسيد. به قول آن عزيز، گفتنيها كم نيست / من و تو كم گفتيم
بازگشت به روزنوشتهای نیما حسنی نسب
مصطفي جوادي
سهشنبه 28 شهريور 1385 - 16:2
-8 |
|
|
|
که مي بايد با هم باشيم
چرا عذر خواهي مي کنيد . شما که تعهد نداده ايد هر روز بنويسيد. درستش هم همين است اين نوشته ها بايد هر وقت حسش بود نوشته شوند . . بعضي ها انگار طلب کارند .بهتر است جايگاه خودمان را بشناسيم.من ترجيح مي دهم هفته اي يک بار بنويسي اما نه از سر رفع تکليف مثل هذیان دم مرگ، به قول آن عزيز.
|
مجيد توكلي
سهشنبه 28 شهريور 1385 - 17:19
-19 |
|
|
|
عذرخواهي
اي بابا.عذر خواهي رو خوب اومدي نيماجان.چون كم كم داشتم دست به تلفن مي شدم كه هرچي از دهنم در مياد بهت بگم.هروقت شب ها داري مي خوابي اسم "روزنوشت" رو به خاطر بسپار
|
سهشنبه 28 شهريور 1385 - 18:26
5 |
|
|
|
"حكم" كيميايي در نظر سنجي اسكار قرار ندارد.شما ديگر چرا؟
|
الف میم
سهشنبه 28 شهريور 1385 - 20:17
-3 |
|
|
|
بی خیال
چه خوب! پس بنویس ... جان فوردی!!
|
سمانه خباز
سهشنبه 28 شهريور 1385 - 22:54
-1 |
|
|
|
عکس
این عکس رو که تو وب نوشت استفاده کردید خانم زندی گرفته یا آقای خسرویان ؟ کاش ما هم می تونستیم با هاشون مصاحبه بگیریم از ما هم عکس می گرفتند!
|
سحر
سهشنبه 28 شهريور 1385 - 23:33
14 |
|
|
|
من هم با آقاي جوادي هم عقيده هستم، احتياجي به معذرت خواهي نيست. با اينکه روزي چند بار اين صفحه رو چك ميکنم و دوست دارم يادداشت جديد ببينم ،اما قبول دارم که اينجا اول از همه مال شماست و بايد بگذاريم که راحت باشي و راحت بنويسي . هر وقت دل خودت خواست بيا و بنويس، ما هم قول ميديم کمتر غر بزنيم.
|
محمدرضا قاسمی
چهارشنبه 29 شهريور 1385 - 1:29
0 |
|
|
|
منزل خودتونه
ای بابا .اینجا که خونه خودتونه ، تعارف چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هر وقت نوشتی ، نوشتی. ما گردنمون از مو باریک تر. استی پرونده (( فیلم در فیلم)) عالی بود
|
ش.ت
چهارشنبه 29 شهريور 1385 - 1:50
2 |
|
|
|
ای تنبل!!!
|
چهارشنبه 29 شهريور 1385 - 10:8
13 |
|
|
|
باسلام من هميشه مطالبي كه شما منتقدهاي جوان (اعم ازخودت-اميرقادري-سعيدقطبي زاده)مينويسيد مطالعه ميكنم .چون هم سن خودم هستيد و ديدتون با منتقدهاي قديمي فرق داره.چندتانظردارم كه دوست دارم بخوني و نظرتوبدي: 1 شماها(منتقدهايي كه اسم بردم) به فيلمهاي روزوكلاسيك خارجي علاقه داريدونقدمي نويسيد.درموردفيلمهاي روز ايراني هم مطلب مينويسيد. ولي چيزي كه كم ازشماها ديدم در مورد فيلمهاي قبل ازانقلاب كم مطلب مي نويسيد.ببينيد من ازدست منتقدهاي قديمي خسته شدم چرا؟چون بعضي هاشون اصلاحال و حوصله ندارن ومطالبشون تكراري شده .مثلا درمورد فيلمهاي قبل ازانقلاب هميشه يك جوركه باب شده صحبت ميكنن و كاملاتابلو كه بعضي هاشون شايد نظرديگه اي داشته باشن ولي ابراز نمي كنن. شما منتقدهاي جوان هستيد كه( مثل شماره ويژه مجله فيلم كه دراومد و درمورد فيلمهاي فريدون گله و جلال مقدم نوشتيد) مي تونيد بگيد كه فيلمهاي كندو وفرارازتله نه تنها فيلمهاي نسبتا خوب بلكه عالي هستند(كاري كه منتقدهاي قديمي نمي كنن-به عنوان مثال كتاب تاريخ سينماي ايران تاليف مسعو مهرابي رو ببين اصلا اسمي ازكندو نمي بره!!!واين براي من خيلي عجيبه چون چندسال پيش كه اين خيلي سنم كم بود اين فيلم رو ديدم و پيش خودم فكر كردم كه اين فيلم خيلي فيلم عجيبيه !!چرا هيچكس از اين حرف نمي زنه). ميدوني چرا فقط به همون دليل كه چون يه عده اي اين فيلم رودوست ندارن بقيه منتقدها هم جرات ندارن كه بگن كه فيلم خوبيه واين كار فقط ازشماها برمياد. حالا غرض از اين همه صحبت چيه؟ شما چندنفر بشينيد فيلمهاي قبل از انقلاب رو بازبيني كنيد(حتي به عنوان يه كارتحقيقي)خيلي نكته ها رو ميتونيد پيدا كنيد كه قديمي ها بهش توجه نمي كردن.شما درمورد خارجي ها نگاه كن به ريزريز فيلمهاشون توجه دارن (مثلا حرفهاي اسكورسيزي درمورد فيلمهاي آمريكايي) و از اون نوشته هاس كه حميدرضا صدر الهام ميگيره و يك مطلب زيبا (دربخش سايه خيال) درموردوارن اوتس مينويسه .واقعا كسي به ذهنش ميرسيد كه درمورد بازيگردرجه 2 بشه اينهمه زيبانوشت!!! .شما يه كمي به اين مورد نزديك شديد به عنوان مثال فقط شماها هستيد كه ميتونيدبريزيد سر كيانوش عياري جدي وخشك واون حرفهاي قشنگ درموردحسن رضايي رو از اون بيرون بكشيد.واقعا درطول تاريخ سينماي ايران شده يود كه درمورد همچين هنرپيشه اي به اين خوبي صحبت بشه !! درحالي كه منتقدهاي قديمي به اين افراد اصلاتوجه ندارن و اونارو قابل نمي دونن كه درموردشون صحبت كنن!!! خيلي سرتودردآوردم. دوست دارم نظرتو بدونم .
|
hannaneh
چهارشنبه 29 شهريور 1385 - 10:54
-1 |
|
|
|
mohem in nist ke har rooz benevisid mohem ine ke matlabetoon ali bashe. dar zemn akshaye shomareye vijeye film ziba va khatereangiz bood. khaste nabashid
|
احسان
چهارشنبه 29 شهريور 1385 - 12:32
3 |
|
|
|
مث اینکه سلیقه ی همه داره بی حساب و کتاب میشه.نیما خان چه جوری روت شد این فیلمارو کاندیدا کردی؟آفساید و اسکار؟! اگه کار خودت نیس که هیچی ولی اگه کار خودته یه جوری اعلام کن تا بعدا یه چیزایی رو بگم.
|
سهند خانوم
چهارشنبه 29 شهريور 1385 - 21:56
-9 |
|
|
|
خسته نباشین...بابت "فیلم 351 ام".
|
مازیار خلوتی
پنجشنبه 30 شهريور 1385 - 0:20
-7 |
|
|
|
ازدواج به سبک ایرانی
چرا "ازدواج به سبک ایرانی" تو اسکار نیست.این فیلم اگه بره جایزه می گیره از ما گفتن.
|
سارا
پنجشنبه 30 شهريور 1385 - 1:13
15 |
|
|
|
رسم عاشق كشي و شيوه ي شهرآشوبي
وقتي آخرين روز نوشت ات را خواندم اصلا حس خوبي نداشتم.بيشتر از همه عنوان نوشته ات شرمنده ام كرد. آخر من هم جزو چند نفري بودم كه ازعلت كم پيدا بودنت پرسيده بودم. ن.ح.ن عزيز از اولين نوشته ات درمجله ي فيلم نوشته هايت را پي گيرانه دنبال مي كنم .مي دانم مثل اميرقادري منتقد اور اكتيوي نيستي و اين كه قسمتي از اين كم كاري به وسواس هاي شخصي و از نظر من بجاي ات بر مي گردد.دقيقه ي نودي بودنت هم حتما دليل شخصيتي- كه البته همه مي دانند با دليل شخصي فرق مي كند- دارد. منم خودم هماز اين دلايل شخصيتي دارم. مثلا تقريبا همه ي كامنت هايي كه در اين مدت در وبلاگ تو يا اميرقادري گذاشته ام دراواخر صفحه ي مربوط به كامنت ها ديده مي شوند! پس دليل كم نوشتن هايت برايم كاملا قابل درك است.فقط شايد تا قبل از اين يادداشت "شرمنده!" دچار اين سوء تفاهم بودم كه صرف وجوداين وبلاگ دليل بر اين است كه بيشتراز قبل از توخواهيم خواند. و اين خيلي غير منطقي بود.چون تو هم مثل هر كسي گرفتاري هاي خودت را داري. بيشتر از يك ماه است كه سايت تان را از طريق لينكي كه به اسم شما در وبلاگ اميرعزتي معرفي شده بود كشف كرده ام و درهمين مدت كوتاه پيشرفت روز به روزتان را به لحاظ كيفي و كمي در جنبه هاي مختلف شاهد بوده ام .تنها با يك نگاه سرسري فقط به home page سايت مي توان دست كم گوشه ي كوچكي از گرفتاري هاي اين روزهايت را حدس زد. پس به قول دوستان هر وقت "دل"ات كشيد بنويس.گرفتاري هايت هر چه باشد درك مي كنيم .اگر ننويسي هم كامنت مي گذاريم (البته نه با مضمون گله و شكايت كه كجايي و نيستي و كم مي نويسي و غيره.)هر چند وقتي دير به دير مي نويسي دلمان واقعا براي نوشته هايت تنگ مي شود. بعد التحرير: بروم يك سركي در وبلاگ اميرعزتي بكشم.از وقتي اين جا را كشف كرده ام كم سر مي زنم .
|
جعفر کاشانی از قم
پنجشنبه 30 شهريور 1385 - 21:33
-2 |
|
|
|
فیلم 351
آقای حسنی نسب فیلم این شماره خیلی چسبید خسته نباشی فقط این عکس خودتم باید تو عکس های پرسونلی این شماره می ذاشتی ....
|
sahar_homaee@yahoo.com
پنجشنبه 30 شهريور 1385 - 22:53
9 |
|
|
|
سحر همائی
سلام. خسته نباشید. ان شاالله که گرفاری ها همه خیر باشه . ما هم نخواستیم شما رو مجبور کنیم خدای نکرده زورکی بنویسین حالا هم هر روز میایم سر می زنیم و هر وقت شما حرف دلی داشتین گوش می دیم( یعنی می خونیم). در ضمن این رو هم خدمت آقای جوادی عزیز که کامنتهای جالبی میذارن و من دنبال فرصت بودم ازشون تشکر کنم عرض کنم که اگر بعضی از دوستان گله ای کردن (از جمله خود من) از این بابت نبوده که خدای نکرده طلبکار باشیم فقط از روی محبت بوده .علت رو جویا شدیم و حالا با توضیح آقای حسنی نسب همه قبول دارن که هر وقت ایشون تو حسش بودن بنویسن و ما هم بخونیم.به هر حال من اینجا هم از شما و هم از آقای حسنی نسب تشکر می کنم. موفق باشید.....
|
مصطفی جوادی
جمعه 31 شهريور 1385 - 22:42
-4 |
|
|
|
همائي نامه
خانم همائي دوست عزيزم .از لطفي که به من داشتيد ممنونم.عرض من هم در نوشته قبلي هر چند کمي تند بود اما باور کنيد که لازم بود.من فقط سعي داشتم که شرايط آقاي حسني نسب را بهتر درک کنيم. ونگرانيم از اين بود که بخاطر اين فشارها او احساس مسوليت کاذبي پيدا کند که اين احساس منجر به دل زدگي اش شود . فقط همين . و در کل اميدوارم موجب رنجش شما که از همراهان هميشه گي هستيد نشده باشم.
|
احسان
شنبه 1 مهر 1385 - 11:19
5 |
|
|
|
لازم نیست انقدر واسه هم پپسی وا کنید!اینجا مثلا قراره راجع به سینما حرف زده بشه.جلوی کسی نباید ازش تعریف کرد .قدیمیا بهش میگن "رشوه"من یکی بهش میگم............!
|
مصطفی جوادي
شنبه 1 مهر 1385 - 17:48
-5 |
|
|
|
نقطه چين يعني :حرف مهمي براي گفتن داشتم
چه جالب .من فکر نمي کردم آقاي احسان با اين همه وقتي که گذاشتند براي رصد کردن عذر خواهي هاي مردم ديگر بتوانند تذکرات آيين نامه اي بدهند. راستي خدا کند مهرجويي اين کار را نکند چون آن وقت ديگر ايشان براي به هم خوردن حالشان بايد دنبال چيز ديگري بگردند.چيزي مثل فيلم بعدي کيميايي.
|