دوشنبه 1 آذر 1389 - 8:28



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



دوشنبه 31 ارديبهشت 1386 - 18:33

بچه‌هاي راه‌آهن


خب بر و بچ. می‌دانم که یک چند روزی است ارتباط‌مان ضعیف‌تر شده، شاید به این خاطر که در کار راه انداختن صفحه سینمایی هم‌میهن‌ام. روزهای اول انتشار روزنامه است و تا همه چیز روی ریل بیفتد، طول می‌کشد. بد خسته‌ام و در عین حال دل‌ام برای همه تنگ شده. با این وجود ممنون از همه اظهار نظرها و احوال‌پرسی‌های‌تان که راست‌اش گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم اصلا نیازی به نوشتن و نظر دادن من نیست. خودتان در کامنت‌ها دارید راه‌تان را می‌روید و بحث‌تان را می‌کنید. این که گفتم منتظرم تا صفحه سینمایی هم‌میهن روی ریل بیفتد، یک همچین فضایی است. بعد خود نویسنده و دبیر است که پشت سر روزنوشت و صفحه می‌دود و نه برعکس. ضمن این که امیدوارم این صفحه، پله اول برای کار حرفه‌ای خیلی از شما در عالم مطبوعات هم باشد.
خیلی زود برمی‌گردم ( ضمن این که حالا روزنوشت‌های نیما هم این بغل اضافه شده ) پس در چنین شرایطی فقط فرصت دارم تا یک کادوی تازه برای‌تان بپیچم: به اولین قطعه از ساوند تراک بخش رودریگوئز گرایند هاوس گوش کنید. زود دست نکشید و تا آخرش بروید. تا نوای ترومپتی که قطعه را تمام می‌کند... ای داد و بی‌داد. هوس کردم. معذرت. بعدا با هم باز حرف می‌زنیم.

بازگشت به روزنوشتهای امیر قادری

نظرات

امید غیائی
دوشنبه 31 ارديبهشت 1386 - 19:27
5
موافقم مخالفم
 
دایرةالمعارف بی نزاکتی یا چطوری کفر مامان رو در بیاریم.

سلام.این یه کتاب فوق العاده است از یه ذهن خلاق.کتاب هم یه دوست خوب بهم هدیه داده.جالبه نه!؟ولی عجب نکته هایی توشه.میخوام یه جمله ای ازش براتون بنویسم.

:میدونی همه جازیست های موفق وقتی بچه بودن، موقع غذا خوردن مدام با قاشق میزدن روی ظرفشون!

کاوه اسماعیلی
دوشنبه 31 ارديبهشت 1386 - 20:4
-37
موافقم مخالفم
 
ماچت میکنم ماچت میکنم

سلام علیکم........

1.مهدی عزیزم....عشقنامه ات به دستم رسید.ممنون.حالا میفهمم که اون دختره گلنار چرند میگفت

"تهرون؟تهرون؟تهرون که میگن شهر خوبیه اما مردمش بدن..."هر وقت دیدمت مطمئن باش با لهجه آقا مجید ظروفچی ماچت میکنم....این نیما رو هم ولش کنین.مجازی بازی هم در نیارین.ببینیم بازم همدیگرو.

2.و اما شما آقای امیر قادری...در باب هم میهن و سایر قضایا.صفحه تون خوبه.درسته که صفحات سینمایی یک روزنامه عمدتا سیاسی محدودیات خودش رو داره اما چیزی که دوست دارم تو صفحه سینمایی که مسئولش امیر قادریه ببینم یه هویت متفاوت و مخصوص به خودشه.میدونم حرفم خیلی کلیه اما مصداقی ندارم بهت بگم.فقط میتونم بگم خیلی معمولیه مثل صفحات سینماییه دیگه.از تو معمولی بودن انتظار نمیره.ضمن اینکه به همکارات بگو از این ایده عکس تمام صفحه دست بکشن.مجله تایم که درنیاوردین؟اصلا جذاب نیست. اونم دیدن عکس یک چهره مطرح سیاسی کشور با کت و شلوار و تیپ جنتلمنگی بدون جوراب.

3.چند شب پیش شبکه 3 بینوایان رو نشون میداد.اولین بار که بینوایان رو خوندم عاشق تعبیر هوگو از صورت ژان والژان بودم وقتی که شمعدانیها را از اسقف میگرفت."مملو از حیرت و وصف ناپذیر"این وصف ناپذیر همیشه کنجکاوم میکرد که چطوریه؟اما نه در تصویر کمیک استریپم....نه در گابن نه فردریک مارچ نه لیام نیسون و نه مهدی فتحی و نه حتا در آن آقای ریشو در کارتونی که نام بینوایان به روی خودش داشت ندیدم.به نظر شما ..چرا؟در مورد تمام اقتباسهای دیگر هم همینطوره؟

4.و اما در باب صحبتهای اخیر از این شومن پرتغالی که نمیداند بابی رابسون کبیر آن فوت مخصوص را بهش یاد نداده.مورینیو یک شومن خوبه .همین و بس...او را حتا کنار فرگوسن قرار نمیدهم...

5.زودیاک و گریند هاوس هر دو تا هفته دیگر به دستم میرسند.بیتابم برای دیدنشان....سفارش ساند تراکی امیر قادری هم که دیگه نیاز به بذل توجه ویژه داره.

6.دیالوگ امروز از همون آقا حمید هامون:"خدایا ...چقدر خسته ام."

مهدی
دوشنبه 31 ارديبهشت 1386 - 20:22
6
موافقم مخالفم
 
موزیک گریندهاوس

سلام

این آهنگ رو می تونید از سایت فیلم دانلود کنید وافعا عالیه از دست ندید:

http://www.grindhousemovie.net/

حنانه سلطانی
دوشنبه 31 ارديبهشت 1386 - 23:0
-3
موافقم مخالفم
 
آرسن ونگر دوست داشتنی

آقای قادری نیستید نه اینجا نه ایمیلتان.کم کم داشتم نگران می شدم که نکند می خواهید کرکره اینجا را پایین بکشید و به همین خاطر آن طرفی را زده اید بالا.نیستید و من هم حوصله کامنت گذاشتن ندارم.برای اینکه همه مان از این حال و هوا در بیاییم بیایید به این سوال جواب دهیم.البته نمی دانم تا چه حد حوصله جواب دادن به چنین سوالی را دارید.بهترین مطلب سینمایی که خوانده اید چیست؟چه کتاب و چه در مطبوعات.محدودیت انتخاب هم نداریم.هرچند تا که خواستید ردیف کنید.جواب دهید.هم خوش می گذرد هم یک محرک است برای بقیه که بروند چنین مطلبی را بخوانند.می توانید چند جمله توپش را هم بنویسید تا عیشمان کامل شود.

تا وقتی آرسن ونگر به این ماهی هست سر مورینیو و فرگوسن بحث می کنید؟!قبول دارم که مورینیو و فرگوسن آدم های بزرگی هستند همیشه هم تحسینشان می کنم ولی برای من آرسن ونگر چیز دیگریست.

مهدی پورامین
سه‌شنبه 1 خرداد 1386 - 0:27
7
موافقم مخالفم
 
دوست دارم خیلی زیاد!

من میخواستم تو مغازه امیر قادری کامنت بذارم.آخه جو اونجا خیلی داغ شده.از بس مشتری هاش باحالند.خود امیر که پشت دخلش نیست.خلاصه دیدم این مغازه "جایزه" هم میده،اینکه راهم رو کج کردم این طرفی...... ولی خداییش سوال سختی طرح کردی؟ آخه ما از کجا بدونیم شما و امیر با خانواده کجا خوش میگذرونید؟؟!! حالا یه چیزی میپرونیم،شاید گرفت!!

1- در حال تماشای فیلم "اخراجی ها" در حالیکه به لودگی فیلم میخندید،در عرض چند ثانیه مبهوت پیامهای ارزشی فیلم شدید!!

2-مراسم جشن خانه سینما از اجرای پرنوسان مجری،دچار تلرانس شدید روحی شدید !!

3-با ارجاع به کامنت قبلی ام:در حال دیدن نمایش کمدی-موزیکال هستید:عکس 1 :کلفت پررو – عکس 2: خشم هیتلر !!

4- چند وقت دیگه عکس دیزی خوردنت رو با امیر تو درکه میندازی،بعد از ما میپرسی : این کدام واقعه تاریخی و در چه محل استراتژیک جغرافیایی میباشد ؟؟

به جای این مسابقه ها و جایزه هاش فکر کنم اگه جواب سایر دوستانم رو بدم سنگین ترم!!

1-حامد اصغری عزیز: باور کن ما در ضیافتمون یاد تمام غایبین بودیم.من خصوصا احوال تو رو از امیررضا جویا شدم.ممنون از لطفت

2-علی طهرانی صفا : علی جان میدونی که من هم با تو دغدغه های مشترکی دارم.حالا شاید کمی اختلاف نظر داشته باشیم ولی کلیت حرفهایت را قبول دارم.یادته بهت گفتم من هم سرخورده همین بازی های سیاسی-ژورنالیستی هستم.اگر بخواهم بیشتر باهات بحث کنم،باید یکبار دیگه پیاده روی مون رو کنار اتوبان چمران ادامه بدیم!! احتمالا اینبار از پارک وی تا میدان توحید!!

3-مشترکا برای امیر رضا و امید جعفری و مصطفی انصافی : ایییییین جمله منه ----- دوست دارم خیلی زیاد --- قافیه لازم نداره ---- دوست دارم خیلی زیاد ----- فقط واسه تو ساختمش ----- دوست دارم خیلی زیاد ----- به چشماتم خیلی میاد

توی اینجا فقط آهنگ مبتذل لس آنجلسی نداشتیم،که اون هم به واسطه من گمراه اجرا شد..... خدا عاقبت هممون رو بخیر کنه!!

4-اثری از کاوه اسماعیلی نیست.کم کم دارم نگرانش میشم.پسر! یه رخی به ما بنما...

5- از حظور اساتیدی چون مصطفی جوادی،جمشید سعیدی،آجرلو و... عذرمیخواهم.حتما میگید ساحت اینجا رو با جلف بازی و شعر های بند تمبانی خدشه دار کردم!! ولی باور کنید تقصیر من نیست.خود صاحب مغازه دلش میخواد.تازه خبر ندارید تو مغازه اونوری،یه مشت عشق فوتبال جزیره،افتادن به جون هم. نگو و نه پرس!! پسر و دختر هم نداره !! کرکری شون جدی جدی!! چون دعواشون مختلط شده، کسی هم نمیتونه جداشون کنه!! همینه که اینجا خانوم ها رو به استادیوم راه نمیدن دیگه!!

حالا بازم دم ما و رفقامون گرم،اقلن داریم قربون صدقه هم میریم.دعوای این فوتبالی ها که من رو هم به وحشت انداخته!!

علیرضا
سه‌شنبه 1 خرداد 1386 - 1:25
-6
موافقم مخالفم
 
کشته

من کشته ی کراوات خال خالی ت ام. امیر خان :)

حميد
سه‌شنبه 1 خرداد 1386 - 5:45
-30
موافقم مخالفم
 
افسوس که چه قدر دير اينجا را کشف کردم !!

خيلي حيف شد که فقط روئين تن رو تو کن پذيرفتن . مزه ي گريند هاوس به جفتشونه .

در ضمن من شما رو تو وب تازه پيدا کردم . خيلي خوشحال شدم که از اين به بعد مطالب بيشتري از شما مي خونم .

عين ميم
سه‌شنبه 1 خرداد 1386 - 10:39
6
موافقم مخالفم
 

استاد اين صفحات سينمائي هم ميهن خيلي خوبه. خوشحالم که بالاخره قراره توي روزنامه اي درست و حسابي صفحات سينمائي درست و حسابي ببينيم. روزنامه هاي دوم خردادي از همان 10 سال پيش هميشه در اين بخش ضعف داشتن. چاکريم به هرحال و خسته نباشي. دلمونم تنگ شده واينا.

ذبیح ا... منصوری
سه‌شنبه 1 خرداد 1386 - 11:35
6
موافقم مخالفم
 
فترت و سکون ما

با سلام خدمت همه ی دوستان خوب خودم .

امیر جان ممنون که خودتو راحت کردی و ما رو از سر خودت باز کردی و گفتی خودمون داریم اینجا رو می چرخونیم و دیگه چندان نیاز به تو نیست ! بابا آخه تو میزبانی و ما مهمان . هر چقدر هم ما خودمون اینجا رو بچرخونیم باز خوبه که تو گرای هر موضوع رو بدی تا ما بزنیم وسط خال .

امیدوارم که در روزنامه هم میهن و هر جای دیگه که هستی تو و سایر دوستان همکارت موفق باشی . من مرتب هم میهن رو می خونم و کارت رو دنبال می کنم . مثل تو نیستم که حوصله ی خواندن کارهای منو نداری ! ((:

مهدی پور امین عزیز هر وقت فرصت کردی بیا بابت شعری که در مدح و ستایش ما نوشتی کیسه ای زر به تو اهدا بفرماییم !!!!!!!!!!!!!!! یادمون باشه از این به بعد جلوی بقیه ی بچه ها با هم ساخت و پاخت نکنیم و یواشکی بهت رشوه بدم تا در مدح من شعر بنویسی ! ( قابل توجه مصطفی خان انصافی )

امید جان جعفری من ازت ممنونم که در راه بازگشت از نمایشگاه رسانه های دیجیتالی راه ورود به سینمای ایران رو به من نشون دادی و افتخار دادی و بنده رو به شاگردی قبول فرمودی ( البته دور از شوخی ما باید سالها در مکتب شما شاگردی کنیم قربان ((: )

یه جورایی نوشته های همه مون داره اینجا حالت رفع تکلیف پیدا می کنه . اگه واقعا امیر حال و حوصله ی چرخاندن اینجا رو نداره و اگه ما هم به جای اینکه به بحث های مفید سینمایی و تبادل تجربیاتمون بپردازیم تمام وقتمونو صرف بحثهای خاله زنکی می کنیم پس دیگه مقصد این حرکت این صفحه جز به بیراهه نمی ره . شاید دعای امیر برآورده شه که این صفحه پله ی اولی باشه واسه ی حرفه ای شدن ما ! خدا از دهانش بشنوه . هر چند که من با این وضعیت خودمون و وضعیت قمر در عقرب و محدوده ی بسته ی مطبوعات و سینما چشمم آب نمی خوره .

تو رو خدا یکی یه بحثی راه بیندازه تا موتور ما هم راه بیفته . فعلا که در دوره ی فترت و سکون داریم دست و پا می زنیم . حجم کامنتها هم کم شده . خیلی از دوستان کامنت نمی ذارن دیگه . خیلی مخلصیم .

مصطفی انصافی
سه‌شنبه 1 خرداد 1386 - 19:29
5
موافقم مخالفم
 

بچه امیر رو بی خیال! از امیر این روزا بخاری بلند نمی شه... خودم می خوام روزنوشت رو به دست بگیرم! کامنت بگذارید جلوی امیر منو ضایع نکنید.

چند وقته می خوام درباره ی مدار صفر درجه و سال های برف و بنفشه بنویسم.

مدار صفر درجه به نظر می رسه فیلم باحالیه. هرچند نمی شه الان درباره اش نظر داد. سریال کاملا در خدمت تعریف یک خاطره ی تاریخیه که از این منظر می تونه جالب باشه. تیتراژ آخر فیلم هم خیلی باحاله. کلا ترانه های افشین یدالهی شعرهای بی هوبتی اند اما صدای علیرضا قربانی چنان هویتی به کل تیتراژ بخشیده که واقعا نمی شه تا آخرش گوش نکرد.

در مورد سال های ... هم بگم که کلا جهانگیر الماسی تو فیلم های سعید سلطانی همیشه بد بازی می کنه. دست خودش هم نیست. چه قدر بد و مصنوعی بازی می کنه. ای کاش می شد بگیم داره عمدا تئاتری بازی می کنه!

مصطفی جوادی
سه‌شنبه 1 خرداد 1386 - 21:43
-17
موافقم مخالفم
 
روال عادی

من هم این روزها بدجوری سرم شلوغ است. پروژه های پایان ترم و از این مزخرفات. یک مشت آشغال که از این ور آن ور جور می کنی و میندازی جلوی استاد و او هم خوشحال است که چرخه علم را به گردش در آورده. می میرم برای تمام شدن این روزها. روزهایی که بیاییم و چرت و پرت بگوییم. به هر حال این روزها استثناء هستند. بیس کار خوش گذراندن است. به امید برگشتن به روال عادی.

hamidehamoon@yahoo.com

علي رضا حسن خاني
سه‌شنبه 1 خرداد 1386 - 21:51
36
موافقم مخالفم
 

اي كاش مي گفتيد اين ساوند تراك كجاست آقاي قادري عزيز تا ما گوش كنيم؟؟؟؟ تو رو خدا اين 300 و پرسپوليس همه اين زهر مار هارو رها كنيد‌، بياييد يه لطفي بكنيد و كمك كنيد تا نشيم تيليغات چي فروش سي دي قاچاق اين مزخرفات و با اين كار كمكي باشيم تا بلكه پول اين سي دي ها كه از رو حس كنجكاوي كه ما ايجاد كرديم صرف خريد 4 تا فيلم حسابي بشه.

حمید قدرتی
سه‌شنبه 1 خرداد 1386 - 22:30
1
موافقم مخالفم
 
شما هم بنویسید

من هم همنظرم با امیر و چند تا از بچه ها . خودمان هم می توانیم خیلی از صحبتها را که خوب هم هست بکنیم . امیدوارم شما هم کمک کنید و نظرهایتان را بگوئید .

به نظر شما کدامیک از فیلمهای جنگی استنلی کوبریک خوش ساخت تر و از نظر مفهومی گیرا تر و در مجموع فیلم بهتری است . منظورم بیشتر روی سه فیلم راه های افتخار ، غلاف تمام فلزی و دکتر استرنج لاو است .

فکر می کنم این بحث بتواند هم برای من و هم برای دیگران بحث آموزنده و خوبی باشد

ehsan
سه‌شنبه 1 خرداد 1386 - 23:47
14
موافقم مخالفم
 

اراذل و اوباش و اخراجی ها

چند روز پیش شبکه دو تلویزیون داشت گزارش تصویری را درباره "طرح برخورد با اراذل و اوباش " نشان می داد و عکس هایی از آدمهایی که روی بدنشان خالکوبی های عجیب و غریب کرده بودند . در ادامه گزارش هم بحث بر سر این بود که اینها آدمهای بی سر و پایی هستند که با عربده کشی و ایجاد مزاحمت برای نوامیس مردم امنیت جامعه را به خطر می اندازند و باید با آنها به صورت قاطع و ضربتی برخورد شود .

بی اختیار به یاد فیلم اخراجیها افتادم و یک پوستر تبلیغاتی فیلم که آن هم نمایانگر خالکوبی های مشابه شخصیت های فیلم بود . در فیلم اخراجی ها هم اصطلاح " اراذل و اوباش " چندین بار شنیده می شود . هم از طرف خود آدمهایی که به این نام خوانده شده اند و هم از طرف بقیه . خود ده نمکی هم ابایی از این موضوع نداشت و بارها اعتراف کرد که آدمهای داستانش اراذل و اوباشی بوده اند که بعد ها در کارخانه آدم سازی جنگ " آدم " شده اند . او تمام سعی و تلاشش را کرد تا در فیلمش از این اراذل و اوباش چهره ای دوست داشتنی و قابل قبول بسازد.

آنها جزو گنده لات های محل بودند اما لات بازی هایشان هیچ گاه در فیلم نشان داده نشد تا به شخصیت جعلی شان آسیبی وارد نشود . خلاف سنگین جاهل های اخراجی ها این بود که در اتوبوس ترانه های غیر مجاز می خواندند، سیگار می کشیدند ، خالکوبی می کردند ، عاشق دختر همسایه می شدند و ....

اخراجی ها فیلمی است که در دفاع و ستایش "این گونه آدم ها " ساخته شده وقرار است آب توبه بر سر شخصیت های جاهل ریخته شود . بیشتر کسانی با اخراجی ها همذات پنداری کردند که خودشان جزو این قشر جامعه بودند و همین ها بودند که فروش رویایی فیلم را رقم زدند .

جوان پایین شهری که به عمرش سینما رفته لذت می برد از اینکه می بیند تصویر خودش را دارد بر پرده نقره ای میبیند . تصویری قلابی و بدلی که به هیچ وجه باور پذیر نیست . شخصیت های اخراجی ها در یک لحظه متحول شدند و مسیر رستگاری را در پیش گرفتند ، اما ما به ازاهای واقعی آنها در جامعه همان هایی هستند که نیروی انتظامی از دستشان عاصی شده و راه چاره را در دستگیری و محاکمه آنها دیده است .

ذبیح ا... منصوری
چهارشنبه 2 خرداد 1386 - 11:55
0
موافقم مخالفم
 
چند اظهار نظر کوچولو

با سلام خدمت امیر خان گل و همه ی دوستان نازنینم .

کامنتها رو خواندم . باز هم چیز نتوانستم موضوع خوبی از بینشون برای شروع یک بحث معرکه پیدا کنم .

راستی خوشحالم که کاوه اسماعیلی عزیز هم بعد از مدتها کامنت گذاشت . کاوه جان این روزها کجا بودی ؟

در بین کامنتهای دوستان که مثل همیشه به خودی خود عالی نوشته شده اما محورشان زیر سایه ی بحثی واحد نمی چرخه شاید بشه به پیشنهاد مصطفی انصافی بها داد . نظرتون درباره سریال مدار صفر درجه و سالهای برف و بنفشه چیه ؟ سالهای برف و بنفشه که سیاه مشقی دیگر از کارهای تاریخی از این سنخ است که سعید سلطانی قبلا هم در این زمینه امتحان خود را پس داده است . کارهای تکراری و فاقد جذابیت .

اما مدار صفر درجه که تا امروز همه ی قسمتهایش را دنبال کرده ام تا اینجا که چندان بد از کار در نیومده . کلی بازیگر تاتری و با کلاس توشه به اضافه ی انتخاب دوست داشتنی ترین برهه ی تاریخی قرن بیستم ( البته برای من که یه عشق آلمان و نئو نازی هستم !!!!! ((: ) برای پیرنگ خط روایی سریال . بی صبرانه منتظر قسمتهایی از سریال هستم که متفقین ایران را و ارتش رایش سوم پاریس را اشغال می کنند و از الآن معلومه که سرنوشتی تراژیک در انتظار دو جوان اول سریال هست . فقط فکر می کنم که تفاخر آزار دهنده ای در بعضی از دیالوگهای سریال به چشم می خوره . در کل باید ببینیم که چه میشه ؟ راستی یه کم سکانسهای سر کلاس تاریخ فلسفه کند و طولانی نیست ؟

حمید قدرتی نازنین در مورد سوالی که مطرح کرده بودی البته و اضح و مبرهن است که غلاف تمام فلزی ( قربان ...! بله قربان ...! ) !

مصطفی جوادی عزیز برات آرزوی خلاص شدن از شر پایان نامه ی لعنتی رو دارم . چون خودم هم اینو سال 3-1382 گذرونده ام . نمی دونی چه زحمتی کشیدم چهار رنگ و خوش خط با کلی مطالب با ارزش که حسابی برای ترجمه هاش وقت گذاشته بودم و البته یه ماهی رو هم سر تایپ پایان نامه با یه تایپیست سر و کله زدم و بعد با کلی استرس دفاع کردم و آخرش استادم یه لبخند زد و گفت : " عالی بود ...! خسته نباشی ...! نمره ات هم 19 ...! 20 نمی دم که صدای دانشگاه در نیاد ... ! " منم همون لحظه گفتم : " حیف زحمت ... ! "

آقایان و خانمها خواهشا بحث فوتبال راه نیندازین چون حنجره ی خودتون رو خسته می کنید ! واضح و مبرهن است که فقط " آلمان - بایرن مونیخ و استقلال !!!!! " بقیه ول معطلند !

خیلی مخلصم . پاینده و سلامت باشید . ارادتمند همیشگی شما : ذبیح ا... منصوری / الکساندر دوما پدر ( امیررضا نوری پرتو سابق )

ذبیح ا... منصوری
چهارشنبه 2 خرداد 1386 - 13:5
-16
موافقم مخالفم
 
ترانه ی تیتراژ پایانی سریال مدار صفر درجه

سلام مجدد خدمت همه ی دوستان خوبم .

راستی یادم رفت از ترانه ی تیتراژ پایانی سریال مدار صفر درجه یادی نکنم . ترانه جدا از شعر خوب دکتر افشین یداالهی ( متن شعر الآن کنار دستم روی میزه / دیروز از روی آهنگ نوشتم ) از ارکستراسیون فوق العاده ای بهره مند است به اضافه ی صدای بی نظیر علیرضا قربانی که واقعا لقب استاد می تونه برازنده اش باشه .

" .........

وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد

آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد

من بودم و چشمان تو نه آتشی بود و گلی

چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی ( عاشقی ) "

یا حق.

سهند خانوم
چهارشنبه 2 خرداد 1386 - 14:3
15
موافقم مخالفم
 
دو راهی !

این هم میهن هم گرفتارم کرده به خدا ... برای من که دو آتشه طرفدار شرق بودم چند روز، یک ربع دم دکه روزنامه فروشی اینقدر وایمیستادم و شرق و هم میهن رو ورق می زدم تا به خیال خام خودم یکی شان را بخرم !(بماند که اعتماد هم در سبد خرید هر روزم هست ) و هر بار دست از پا درازتر هردویشان را می خریدم .........! نتیجه اینکه از آن حالا مطبوعاتی محترم با دیدن من گل از گلشان می شکفد و بی اختیار هم میهن ، شرق و اعتماد را پیشکشم می کند تا روزانه 450 تومان ناقابل پیاده شویم ...زندگی دانشجویی و این همه مایه داری ؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

مصطفی جوادی/جمشید سعیدی
چهارشنبه 2 خرداد 1386 - 15:38
2
موافقم مخالفم
 
رای ما

دکتر استرنج لاو، نه تنها بهترین فیلم جنگی کوبریک

، که بهترین فیلم سینمای جنگ است.

صوفیا
چهارشنبه 2 خرداد 1386 - 18:19
37
موافقم مخالفم
 

انگار اسکار هر سال باید به متوسط ترین فیلمهای هر کارگردان جایزه بده.(حالا نگن هر سال در اکثرموارد!).دیشب فیلم Amores perros ایناریتو رو دیدم.اگه قرار باشه فیلمی از ایناریتو جایزه ببره بنظرم بدون تردید باید همین فیلم باشه.یه فیلم عالی که کارگردان و فیلمبردارش هم(به سبک بابل)خودشونو به فیلم تحمیل نکردن.میشینی و یواش یواش با فضای عجیب و غریب فیلم و آدمها و سگهاش همراه میشی و یه دفعه میبینی که چقدر راحت فیلم داره تورو با خودش میبره.طبق معمول ایناریاتو چند تا داستان برای تعریف کردن داره اما اینجا خودش فیلم رو قسمت کرده و هر قسمت به اسم یکی از این شخصیت هاست.که البته به شیوه ی ایناریتو این شخصیتها جایی به هم پیوند میخورند که فکرشم نمیتونستیم بکنیم.توی اون صحنه ی تصادف شخصیت های اصلی تقریبا همشون حضور دارن(بدون اینکه قصد قیاس داشته باشم منو یاد تقاطع انداخت!).el chievo بنظرم یکی از عجیب ترین آدمهای فیلم و سینمای آمریکای لاتین.فکرشم نمیکردم این ولگرد کثیف و سگهاش رو انقدر دوست داشته باشم.صحنه ی مردن سگها و لیس زدن پاهاش از بهترین سکانسهای فیلمه.کامنت داره خیلی طولانی میشه و من هنوز نصف احساس و نظرم رو هم درباره ی فیلم نگفتم!وای از موسیقیش!موزیک تند و ریتمیک با پای ثابت گیتار نقش اساسی توی فیلم داره.یه جورایی ترکیب خشونت فیلم باموسیقیش که انگار هم تشدیدش

میکرد و هم تلطیفش(انقدر از فیلم خوشم اومده که دیگه دارم حرفای عجیب و غریب میزنم.ولی باور کنید این پارادوکس رو داشت!)آدمو یاد پالپ فیکشن مینداخت.حتی با عرض شرمندگی سبک روایت فیلم جوری بود که یه جاهایی احساس میکردم از پالپ فیکشن هم بیشتر دوستش دارم.(امیدوارم امیر واقعا منو از این بابت ببخشه!!!به خصوص حالا که داره درباره ی اقیانوس پالپ فیکشن یا یه قطره ش پرونده هم تهیه میکنه).راستی هر وقت فیلمو دیدین اهمیت سگهارو یادتون نره.سگهای این فیلم هم تجلی و هم سکه ی شانس صاحباشونن.........

سحر همائی
چهارشنبه 2 خرداد 1386 - 18:35
-14
موافقم مخالفم
 
بچه های راه آهن

قطار روزنوشت ها روی ریل است فقط گاهی راننده اش می پرد پایین و ما بچه های راه آهن می پریم سر جایش.راننده می دود و به یک قطار دیگر می رود و آن را روی ریل می اندازد و بعد دوباره از آن یکی می پرد پایین و ... این روزها که دیگر حسابی قاطی شده است چون راننده بچه های این راه آهن را برده تا در قطارهای دیگر هم آماده باشند و بپرند سر جایش اما هنوز نه ....هنوز در قطار هم میهن خبری از بچه های این قطار نیست و راننده های کله گنده تری می پرند سر جایش .خب حق دارد وسواس نشان بدهد قطار هم میهن مسافران میلیونی دارد ولی قطار روزنوشت مسافرانش کم ترند. اگر چه من به توانایی بچه های راه آهن روزنوشت ها ایمان دارم و می دانم به زودی ... به زودی موفق میشوند.آن وقت آقای قادری می توانی با خیال راحت بپری پایین .

سحر همائی
چهارشنبه 2 خرداد 1386 - 18:39
-21
موافقم مخالفم
 
بچه های راه آهن

قطار روزنوشت ها روی ریل است فقط گاهی راننده اش می پرد پایین و ما بچه های راه آهن می پریم سر جایش.راننده می دود و به یک قطار دیگر می رود و آن را روی ریل می اندازد و بعد دوباره از آن یکی می پرد پایین و ... این روزها که دیگر حسابی قاطی شده است چون راننده بچه های این راه آهن را برده تا در قطارهای دیگر هم آماده باشند و بپرند سر جایش اما هنوز نه ....هنوز در قطار هم میهن خبری از بچه های این قطار نیست و راننده های کله گنده تری می پرند سر جایش .خب حق دارد وسواس نشان بدهد قطار هم میهن مسافران میلیونی دارد ولی قطار روزنوشت مسافرانش کم ترند. اگر چه من به توانایی بچه های راه آهن روزنوشت ها ایمان دارم و می دانم به زودی ... به زودی موفق میشوند.آن وقت آقای قادری می توانی با خیال راحت بپری پایین .

امید غیائی
چهارشنبه 2 خرداد 1386 - 19:36
1
موافقم مخالفم
 
این شد یه چیزی.

سلام به همه بروبچز.

آقا من اونور برای مصطفی و حمید کامنت گذاشتم منتها نمیدونم چرا نیومد ولی خیلی جالبه که همین موضوعاتی بود که خودشون هم گفتند.سوال بکری بود ولی چرا محدودش کردی.فقط کوبریک؟!مثلا منی که به همراه مازیار(آقا شما کامنت نمیذاری من نظرت رو میگم.خوبه؟؟؟؟!!!)بهترین فیلم جنگیمون "نجات سرباز رایان"ه باید چی کار کنیم.ولی چشم میگم.راستش من از اون سه تا دوتاش رو دیدم.دکتر استرنجلاو و غلاف تمام فلزی.راه های افتخار هم همون پرت و پلایی که تلویزیون نشون داد رو دیدم.ولی در مورد اون دو تا به نظر من غلاف تمام فلزی بهتر بود.میدونی شاید یکی از دلایل عمده اش تفاوت زمانی دو تا فیلم باشه.غلاف..... 20 دقیقه از دکتر استر..... بیشتره.و خوب البته نباید آدمی مثل کوبریک رو به این متهم کنم که این20 دقیقه خیلی براش مهم بوده.حالا از نگاه ساختاری و از منظر روایت با اون چیزی که من از هر دو تاشون یادمه باز هم رایم رو تو صندوق غلاف..... می ریزم.به خاطر پرداخت بهتر و فیلم برداری فوق العاده و دیالوگ نویسی هایی که تقریبا تک بودند.اینکه تو رو تو موقعیت واقعی جنگ قرار میداد و با پوستت میتونستی صحنه ها رو حس کنی.الان میدونم خیلی ها چی میگن.اینکه تو دکتر استر.... با کمترین صحنه های زد وخورد و به قول معروف بکش بکش از نوع غلاف..... روبرو هستیم.شاید هم این یکی از دلایل عمده ایه که من غلاف.... رو بیشتر پسندیدم.و اینکه به نظر من میتونیم دکتر.... و خیلی از فیلمهای این ژانر رو به گونه ای متعلق بدونیم که راجع به جنگ هستند نه در مورد جنگ.راجع و مورد شاید خیلی با هم فرق نکنند ولی مثل آزانس شیشه ای هستن که همه اون رو در ژانر فیلم جنگی میدونن ولی به غیر از یه دونه تیر چیز بیشتری از زد و خورد توش دیدین؟!و البته تفاوت فاحش ابزار دوربین رو فراموش نکنین.(من رو باش اینهمه گفتم غلاف..... حالا دارم بیشتر در مورد دکتر....... حرف میزنم)

حالا منتظر نظر بقیه مخصوصا مصطفی، البته دلایلش برای انتخابش هستم.این از من تا اینکه بعدا دو تا فیلم رو دوباره ببینم و نظرم رو دوباره بدم.

راستش من هم مثل خیلی از بچه ها این یه ماهه درگیر امتحانهای لعنتی پایان ترمم.اگه ادامه پیدا کرد بحث که خوبه.اگر نه دوباره خودم مخلصت هم هستم و باز هم با هم حرف میزنیم.

همین.

یاحق.

ساسان.اميركلالي
چهارشنبه 2 خرداد 1386 - 20:2
-9
موافقم مخالفم
 

سلام دوستان سينمايي

خسته نباشين امير خان . آقا چي شده ديگه فروش فيلمها رو آن لاين نمي دين؟

مهدی پورامین
چهارشنبه 2 خرداد 1386 - 22:48
-10
موافقم مخالفم
 
"خدایگان سینما"

بعد از یک مدت شوخی و جلف بازی وقربون صدقه رفتن برای دوستان.اینبار میخواهم کامنت جدی و کارشناسی!! بنویسم.در جواب سوال اساتید بزرگوار : حنانه سلطانی ، مصطفی انصافی ، حمید قدرتی.ولی قبول بفرمایید بحث کردن و نظر دادن در مورد سه تا موضوع متفاوت،به طور همزمان امکان پذیر نیست.موضوعات هم حیف میشوند.

1- برای حنانه : من سوالت را طور دیگری جواب میدهم.یعنی از چند نفر منتقدین و صاحب نظران محبوب و مورد قبولم نام میبرم.خیلی از اساتید را میدانم شما هم دوست دارید و همواره در لیست تان پیدا میشود.پس من هم دیگر آن عزیزان را تکرار نمیکنم.(مثل گلمکانی ، طوسی ، طالبی نژاد ، ...) جدای از بزرگواران قدیم وجدید که میدانم شماهم پیگیر نوشته ها و آرائ شان هستید.میخواهم نام سه تن از کارشناسانی را ببرم که فراتر از هنر و سینما مینوشتند و می نویسند.بحث و توضیح این انتخاب هم مفصل است.باشد برای مواجه حظوری. نکته مهم آنکه این سه تن برای من مولف سه حوزه فکری –عقیدتی مختلفی هستند.

--------- 1-شهید مرتضی آوینی ------------ 2- سید احمد میراحسان ------------- 3- سعید عقیقی ---------------

2- برای مصطفی : در مورد "سالهای برف و بنفشه" اصلا صحبت اش رو نکن که حالم بد میشه!! یک دفعه اتفاقی پایش نشستم. نیم ساعت بیشتر تاب دیدنش رو نیاوردم.

3- اما در مورد "مدار صفر درجه" ارزش بحث کردن دارد.موفقترین کارهای "حسن فتحی" بنظرم همان "پهلوانان نمیمیرند" و "شب دهم" بود.سعی میکنم "روشن تر از خاموشی" و "ازدواج به سبک ایرانی" را از ذهنم دور کنم!! عامل مخربی که بنظرم "روشنتر از خاموشی" را تبدیل به کاریکاتور تاریخی کرد،دوبله با انواع لهجه های تصنعی بود. در این سریال هم بنظرم دوبله های پر اغراق و احساسی بیش از حد بازی و کارگردانی صحنه ها رو تحت تاثیر قرار میدهد.دوست دارم در این مورد استاد "نوید غضنفری" نظر بدهد. اینکه بسیاری از عوامل ساخت و پرداخت سریال از استاندارد بالایی در رسانه سیما برخوردارند،شکی نیست.اما... در اینگونه سریال ها همواره حرکت به سمت تکرار وقایع تاریخی و ذکر حوادث از طریق دیالوگهای مداوم،از وجه سینمایی اثر می کاهد.شخصیت های منفی عموما به شکل رو و عریان بیانگر حکومت ها و دیدگاهای نادرست تاریخ هستند.بدور از ظرافت ها و خاکستری شدن های یک اثر درام.

4- حمید قدرتی : بحث کردن در مورد آثار "خدایگان سینما" فرصت و مجال بیشتری میطلبد.زمانی که در کامنت نمیگنجد.پس فقط به پاس احترام به سوال شما،این اسم را از من بپذیر :”” “”Full Of Metall Jacket

Reza
چهارشنبه 2 خرداد 1386 - 23:45
8
موافقم مخالفم
 

سایه خیال رو خوندم در مجموع خوب بود و امیدوارم در آینده به جنبه های دیگر پالپ فیکشن هم پرداخته بشه . ( راستی تازگی ها از اون شلنگی که وینسنت و جولز باهاش شسته میشن خیلی خوشم اومده عین اسلحه می مونه )

بعد میخواستم ببینم کسی گرایند هاوس رو دیده چون الان تو yahoo movies نگاه کردم دی وی دی فیلم هنوز تو آمریکا نیومده .

سحر همائی
پنجشنبه 3 خرداد 1386 - 0:17
17
موافقم مخالفم
 

حنانه جان سوالت یک کم سخت است ولی الآن بدون اینکه پیش زمینه داشته باشم و خیلی فکر کرده باشم نقد این گروه خشن امیر قادری در ذهنم می آید و نقد بوچ و ساندنس و پرونده پالین کیل باز هم از امیر قادری(می دانم می دانم...همه اش زیر سر این امیر قادری است چه می شود کرد؟)البته اینها که گفتم مال همین اواخر است گذشته ها را باید فکر کنم.یک کتاب هم هست که دوستش دارم.هیچکاک به روایت تروفو با ترجمه پرویز دوایی عزیز.

حمید قدرتی عزیز سوال شما از سوال حنانه هم سخت تر است چون من راه های افتخار را ندیدم فکر کنم این طوری رایم قبول نباشد ولی اگر بخواهم بین آن دوتا یکی را انتخاب کنم دکتر استرنج لاو را ترجیح می دهم.

مصطفی انصافی دوست عزیز سوال شما را اصلا نمی توانم جواب دهم چون سال های برف و بنفشه را ندیدم و قسمت قبلی مدار صفر درجه هم اولین باری بود که می دیدم.چند تا قسمت دیگر باید بگذرد.می دانی؟

خب دیگر همین.کس دیگری نبود؟نبود؟پس ما رفتیم تا بعد...

حنانه سلطانی
پنجشنبه 3 خرداد 1386 - 0:26
5
موافقم مخالفم
 

بازی خوبی بود اما نه در حد و اندازه های فینال.میلان که یک تیم نتیجه گرا است لیورپول هم که فقط نیمه اول خوب بازی کرد.وقتی تیم های محبوبت حذف شده باشند آن وقت فقط انتظار یک بازی فوق العاده را می کشی که اگر چنین اتفاقی هم نیفتد خیلی خوش نمی گذرد.فعلا همین.جواب سوالات باشد برای فردا.

كاوه اسماعيلي
پنجشنبه 3 خرداد 1386 - 12:38
-32
موافقم مخالفم
 
جنگل آسفالت

1.ذبيح عزيزم....مرسي از همه مهربانيهات.من بنا به عادت ماهانه ام چند روزي رو بايد به طبيعت بزنم.فكرشو بكن تو اين رشت كه همش دار و درخته برام تحمل آسفالت سخته....

2.صحبت كردن از كوبريك اونقدر ترسناكه كه دستهام ميلرزه....پس حرفي نميزنم.ولي رايم رو به دكتر استرنج لاو ميدم به خاطر يك پيتر سلرز در اوج.ايده بينظير....تظاهرات تكنيكي حداقلي و لحظات ناب سينمايي.متاسفم بگم كه به اعتقاد من غلاف تمام فلزي متوسط ترين اثر كوبريكه.و البته بين سينماي جنگ ترنس ماليك و خط باريك قرمزش رو فراموش نكنيد.

3.مطلب ديروز آرش بنكدار رو در مورد ليورپول خونديد؟خوشكل بودا...مهم نيست كه باخت.استعمار پير انگليس هنوز زنده است.نبرد استانبول كجا و تيله بازي آتن كجا؟

4.كسي بينوايان ما رو جدي نگرفت؟

ذبیح ا... منصوری
پنجشنبه 3 خرداد 1386 - 13:2
11
موافقم مخالفم
 

با سلام خدمت امیر خان گل که دیگه وقت سر خاراندن نداره که کامنتهای ما رو بخونه و همه ی دوستان خوبم که دیگه فکر می کنم بدجور به هم وابسته ایم و خودمون خوب داریم اینجا رو می چرخونیم .

دو جمله از کامنت دیروزم خطاب به کاوه اسماعیلی و در تایید فرمایشهای ایشان بنا به صلاحدید دوستان و طبق پیش بینی ام به دلیل تکه انداختن به ... حذف شد که اصلا ایرادی نداره چون دیگه عادت کردیم ( خدا کنه اینو دیگه سانسور نکنید ) . کاوه جان فقط بدان که دمت گرم ! ایول !

خانم ندا میری گزارش پشت صحنه تان را از فیلم " صد سال به این سالها " در روزنامه هم میهن دیروز خواندم . خوب بود . خسته نباشی . خانم صوفیا نقدتان بر "نقاب " را در روزنامه ی هم میهن خواندم . شما هم خسته نباشید . ورود شما دو دوست عزیز را به روزنامه ی هم میهن تبریک می گم . آرزوی بهترین ها را برایتان دارم .

دوستان هم دارند به سوالات مصطفی انصافی و حمید قدرتی جواب می دهند . من هم که نظرمو قبلا داده ام . الآن هم حرفی ندارم برای فک زدن پس فعلا خداحافظ . خیلی مخلصم .

" راستی امروز " هفته گرد " دور هم جمع شدنمون هست !!!!!!!!!!!! " ((: کدومتون یادتون بود ؟ پس ایول به خودم ! یا حق.

رضا
پنجشنبه 3 خرداد 1386 - 13:20
2
موافقم مخالفم
 
اندر احوالات عشق سگی و سوژه ی بحث

واقعا با سلیقت صوفیا خانوم حال کردم ، خیلی انتخاب خوبی کردی ، چه فیلمی دیدی ، عشق سگی ............

واقعا آدم از فیلم های ایناریتو در عجب می مونه که این آدم چه طوری همچین فیلم هایی می سازه ، البته نقش آریاگا فیلمنامه نویسش اصلا نباید فراموش بشه .

خوبه که حالا بحث عشق سگی شد ما هم یه کم اظهار نظر کنیم .

عشق سگی در کل سه ماجرا از سه گروه از افراد مختلف است که به غیر از سگ هیچ نقطه ی اشتراکی ندارند ، روایتی پیچیده در عین حال روان روابطی را شکل می دهد که سگ ها عموما باعث به وجود آمدن آن شرایط می شوند . اما مسئله اینجاست در ماجرای این روایات ( به نظر من ) کمی نقش سگ ها به فیلم الصاق شده البته این شاید آنقدر ها هم به چشم نیاید ولی عنصر باور پذیری را در فیلم کم می کند ( منظورم شخصیت سوم فیلم است ) ولی این فیلم آنقدر سکانس محشر دارد که واقعا جایز نیست بد چند سکانس جزئی را بگوییم .

یکی از بهترین سکانس های فیلم رو نمی شه تعریف کرد ولی همین قدر مهمه که ببینیم روایت موازی چه معجزاتی می تونه بکنه ! یا اینکه در این فیلم شما هر چیز ساده ای رو که می بینید باید بدانید چند دقیقه بعد به کلیدی ترین صحنه های اون شخصیت تبدیل می شه .

هر چه بیشتر در باره ی این فیلم حرف بزنیم بحث های بیشتری به ذهنت می رسه پس از دوستان می خوام بحث هایی در مورد سه گانه ی ایناریتو راه بیندازیم ( عشق سگی ، 21 گرم و بابل ) درسته عشق سگی رو کمتر کسی دیده ولی فکر کنم 21 گرم رو همه دیده باشند .........

راستی صوفیا خانوم می دونم هر کسی نظر خودش رو داره ولی چه طوری می تونی از 21 گرم چشمپوشی کنی و بگی عشق سگی بهتری .

21 گرم با اون شیوه ی روایت ، موضوع ، بازی ها ..... وای که آدم رو دیوانه می کنه ، از دوستان خواهش می کنم بحث رو راجع به 21 گرم بگذارید .

راستی جمله ی این بار :

از چاپلین کسی پرسید : خوشبختی چیه ؟

می گه : خوشبختی فاصله بین این بدبختی و بدبختیه بعدیه

یا حق

ذبیح ا... منصوری
پنجشنبه 3 خرداد 1386 - 13:55
20
موافقم مخالفم
 
برنامه ی " یک فیلم یک تجربه "

با سلام دوباره .

خدمت دوستانی که تا به حال ندیده اند باید عرض کنم که جمعه ظهرها ساعت 13 یک برنامه خوب سینمایی به کارگردانی امید نجوان پخش میشه به نام : یک فیلم یک تجربه

هر هفته یه فیلم را بررسی می کنه . دو هفته قبل " آژانس شیشه ای " بود - هفته قبل " رنگ خدا " و اگه مشکلی پیش نیاد و خدا بخواد فردا : بهترین فیلم مسعود کیمیایی در بعد از انقلاب ( فیلم مورد علاقه ی امیر هم هست ) : سرب

البته قرار بود هفته قبل ناخدا خورشید باشه که به جاش رنگ خدا رو داد . خدا کنه برنامه عوض نشه . بی صبرانه منتظر فردام . " سرب " را از دست ندین . کل برنامه اش 45 دقیقه است اما کلی چیزای معرکه داره . حتما ببینید . کجایین عاشقان کیمیایی که ببینید فیلمسازتون چی می ساخت و الآن چی میسازه ؟! اما به هر حال دوستش دارم .

علیرضا
پنجشنبه 3 خرداد 1386 - 15:29
6
موافقم مخالفم
 
departed

سلام

موزیک departed فوق العاذس مگه نه؟؟؟

نازی وزینی
پنجشنبه 3 خرداد 1386 - 16:58
0
موافقم مخالفم
 
من تازه شما رو پیدا کردم آقا منم بازی..!!!

سلام به همه ! اما شما آقای قادری با اینکه میدونم سرتون شلوغه ولی هنوز منتظر جواب ایمیلم هستم.البته مشتاقانه

سهند خانوم
پنجشنبه 3 خرداد 1386 - 21:58
6
موافقم مخالفم
 
نه !!!!!!!!!!!!!!!

ما تا اطلاع ثانوی اعصاب نداریم ... چه 5 شنبه نحسی ! آقای قادری احیان می دانید چرا؟

حامد اصغری
پنجشنبه 3 خرداد 1386 - 22:56
2
موافقم مخالفم
 
دورود بر مصطفی جوادی

از روزنامه هم میهن انتظار بیشتری دارم مطالبشم خیلی شبیه شرق است که تو یه روز چاپ میشه .صفحات سینمایشم باید امیر قادریایی باشه .

دورود بر مصطفی جوادی که حرف دل ما رو زد مخصوصا اون تیکش خیلی باحال بود:میندازی جلوی استاد و او هم خوشحال است که چرخه علم را به گردش در آورده.

یه دیالوگ باحال از رفتگان اسکورسیزی:- هم‌سن‌وسال تو که بودم، توی گوشمون می‌خوندن که ما یا پلیس می‌شیم یا جانی...

ولی الآن من دارم به‌ت می‌گم: وقتی یه اسلحه‌ی پر به‌طرفت نشونه رفته، دیگه چه‌فرقی می‌کنه کی هستی؟

www.7thart.mihanblog.com

حنانه سلطانی
پنجشنبه 3 خرداد 1386 - 22:58
-13
موافقم مخالفم
 
برف تمام صفر درجه

اول از همه از سحر و مهدی پورامین عزیز بابت جواب هایشان ممنونم.می دانم سوال سختی پرسیدم که برای جواب دادنش باید همه مجله ها و کتاب هایت را دورت پهن کنی و وسطشان بنشینی و آن وقت است که حس نوستالژیک ات هم گل می کند و بی آنکه بخواهی چهار،پنج ساعتی به همان حالت نشسته ای و بین این همه گرفتاری نیم ساعت هم نمی شود پیدا کرد چه برسد به چهار،پنج ساعت.

در جواب سوال مصطفی انصافی هم باید بگویم که یک قسمت کامل را هم از هیچ کدام ندیده ام.سعید سلطانی که اصلا پیشینه خوبی ندارد.به هیچ وجه حاضر نیستم یک سریال دیگر به شیوه پس از باران و خانه ای در تاریکی ببینم.اما خب از همان چند صحنه ای هم که از مدار صفر درجه دیده ام می شود فهمید سریال بهتری است هرچند که اصلا در حد و اندازه های کیف انگلیسی نیست.

و اما سوال حمید قدرتی،من غلاف تمام فلزی را انتخاب می کنم.بعضی از فیلم ها گوشه ای از خاطرات گذشته ات را پر می کنند.به غیر از خود فیلم اینکه آن را در چه مقطع سنی و کجا و با کی دیده ای خودش یک خاطره منحصربفرد است و غلاف تمام فلزی برای من یادآور خیلی چیزهاست.

جمشید سعیدی
جمعه 4 خرداد 1386 - 0:34
9
موافقم مخالفم
 

ظاهرآ دکتر استرنج لاو اینجا هیچ طرفداری نداره برای همین اومدم براش تبلیغ کنم شاید به یک جاهایی برسیم.دکتر.... یک کاریکاتور تمام عیار از جنگ است که شبیه هیچ فیلم جنگی دیگه نیست و از این نظر تو تاریخ سینما برای من لنگه نداره. و اصلآ همین کاریکاتوری بودن و هجو کردنش است که تصویری که از جنگ میده برای من تاثیرگذارتر است تا مثلآ صحنه های تیر و تفنگ فیلمهایی مثل جوخه،سرباز رایان و غیره.در کل اینها همه اش یک جور سلیقه است که دوست داشتم بهتون تحمیل کنم ولی همین الان بی خیالش شدم. اون قضییه راجع به و در مورد جنگ بودن هم در مورد این دو فیلم اصلآ جواب نمیده.چون اگر به این تقسیم بندی اعتقاد داشته باشیم غلاف...هم جزو آن دسته فیلمهایی است که کمتر به بطن جنگ وارد شده و از این چیزها.حالا از این حرف ها گذشته فیلم چیزی داره که هیچ فیلم جنگی دیگه نداره: پیتر سلرز(اونم سه تا).

ماجرای اسکار هم قضیه اش جالبه سالی که عشق سگی نامزد بهترین فیلم خارجی زبان بود جایزه به ببر خیزان... آنگ لی رسید بعد از گذشت چند سال حالا می شود فهمید اسکار چه گندی زده با این انتخاب.

"آلمان بایرن مونیخ استقلال" بقیه ول معتلند. اینم جمله قصار این دفعه محشر بود پسر !!!

مصطفی انصافی
جمعه 4 خرداد 1386 - 11:43
-16
موافقم مخالفم
 
سید شهیدان اهل قلم

دم خودم و حمید قدرتی و حنانه گرم! امیر قادری یاد بگیره!

مهدی پورامین دوست داشتنی چندتا منتقد نام برد که یکیشون آوینی بود. خیلی ها یادشون می ره آوینی چه منتقد خوبی بوده. دو تا نقد خیلی خوب روی هامون داره ( هر چند خیلی باهاشون موافق نیستم ) اما نقد های خیلی خوبی اند. نامه ای که به حاتمی کیا نوشته همه و همه عالی اند. ای کاش همه ی منتقدا نقدهای آوینی رو می خوندند و می دیدند که چه طور سینما و خود سینما برای آوینی مهمه.

ذبیح ا... منصوری ( امیررضا نوری پرتو سابق)
جمعه 4 خرداد 1386 - 19:16
-8
موافقم مخالفم
 
آقای محافظه کار و سرب و آلمان و جمعه ی فرهاد کبیر

با سلام خدمت امیر خان و همه ی دوستان .

آقا دیشب برنامه ی رشید پور را دیدین؟ به نظر من حاتمی کیا خیلی محافظه کارانه صحبت کرد . اصلا اتفاقی که می خواستم نیفتاد . شاید ایراد از رشید پور بود که زیاد برنامه رو به چالش نکشاند. ( راستی این کلمه ی چالش هم چند وقتیه الکی افتاده سر زبانها ) خلاصه برنامه ی خنثی ای بود . شاید فقط اظهار نظرش در مورد کیارستمی و پرویز جان پرستویی جالب بود .

برنامه " یک فیلم -یک تجربه " هم که مربوط به ناخدا خورشید بود . حدس می زدم سرب نباشه ! )): اما خب ناخدا خورشید هم از نظر من فیلم خوب و شریفیه . تازه مسعود خان رو هم نشون داد که در مورد آقا ناصر صحبت می کرد . نمی دونستم این برنامه پنجشنبه شبها حول و حوش ساعت 9:30 می ده و اون جمعه ظهرها که خدمتتون عرض کرده بودم تکرارشه . ولی دیگه فکر می کنم هفته ی دیگه نوبت سرب باشه . بی صبرانه منتظرم .

جمشید سعیدی عزیز ما که قبلا هم به علایق مشترک فوتبالی مون پی برده بودیم . خوشحالم که تو با جمله ی فوتبالی من حال کردی . پس دوباره می گم : عشق است : آلمان - بایرن مونیخ - استقلال ( نمی دونستم طرفدار استقلال هم هستی! ایول ! ) . راستی جمشید جان هایل هیتلر !

آقایان و خانمها خیلی خیلی مخلصیم . روز و شبتون بخیر و خوشی باشه . الان بد جور دلم گرفته . این عصر جمعه و ... برم ترانه ی " جمعه " ی " " فرهاد کبیر " رو گوش بدم . پس فعلا یا حق .

حمید قدرتی
جمعه 4 خرداد 1386 - 19:36
-4
موافقم مخالفم
 
راه ها

باید بگم انتخاب خودم راه های افتخاره . چون چند تا چون داره . چون یه صحنه دوربین رو دست خوب و معروف داره که خود کوبریک تصویر برداری کرده چون میزانسن های بسیار فوق العاده ای داره مخصوصاً سکانس محاکمه . چون فیلنامه خیلی خوبی داره . چون تصویر برداری عالی داره باز هم نمودش همون سکانس محاکمه چون سکانس کشیش که می خواد آرامش بده اما اصلاً خودش هم مشوش میشه رو داره که بهترین سکانس تو این زمینه است . البته مگه می شه فیلمهای دیگه رو نادیده گرفت مثلاً غلاف و دکتر استرنج . خدایش بیامرزاد .

در ضمن سالهای برف و بنفشه و مدار صفر درجه فیلمهایی نیست که الان بشه در موردشون نظر داد باید صبر کرد . البته برف و بنفشه صبر چندانی نمی خواد . فیلمی که قهرمانش در سال 1342 می خواد 5 میلیون تومان وام بگیره . همون سال اشرف پهلوی طبق مستندات چون کم اوروده بود 128 هزار تومان پول از بانک مرکزی گرفت که نزدیک بود بانک کم بیاره و تا مرز ورشکستگی رفت . در ضمن سال 57 حقوق یه سرهنگ نیروری دریایی ارتش که متمول حساب می شد 5 هزار تومان بود .

شيوا
دوشنبه 21 خرداد 1386 - 11:34
7
موافقم مخالفم
 

www.shahabhoseini.blogfa.com

عکس ها و تيتراژ مدار صفر درجه

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 2.36151790619 seconds.