دوشنبه 1 آذر 1389 - 5:56



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



دوشنبه 27 فروردين 1386 - 2:38

رای من لورل و هاردی


نصفه شبی، درست مثل جان تراولتا بعد از خداحافظی از اوما تورمن در قصه‌های عامه‌پسند، کف دستم را ماچ کردم و بعد دست‌ام را گرفتم سمت بالا و ماچ‌ام را فوت کردم این طوری سمت بیلی وایلدر، بعد از این که این جمله‌اش را از کتاب گفت و گو با وایلدر ( نقل شده در وبلاگ امید نجوان ) خواندم: « هر كس كه نقش يك گوژپشت را بازي كند بيش تر از يك هنرپيشه نقش اول خوش قيافه ، اقبال بردن اسكار را دارد. مثل اين است كه راي دهنده ها چون به وصال دختره نمي رسند انتقام مي گيرند! » کسی هست این کتاب را نخوانده باشد؟ پس چه تجربه جذابی انتظارش را می‌کشد. بعدالتحریر 1: حالا دیگر من باید به بحث‌هایی که در کامنت‌های مطالبم راه می‌اندازید جواب بدهم: بین لوید و چاپلین و کیتون، من لورل و هاردی عزیزم را انتخاب می‌کنم ( نزدیک‌تر از مجموع آن‌ها به چیزی که به‌اش می‌گوییم « انسان » سراغ ندارم )، و البته برادران مارکس ( درود بر مصطفی جوادی که اسم برد ). یکی از پرونده‌های همین یکی دو ماهه، اگر خدا بخواهد درباره لورل و هاردی خواهد بود. ( چند سال پیش یک « ضد چاپلین » در مجله فیلم نوشتم، دو هزار نفر می‌خواستند مرا بزنند ) بعدالتحریر 2: در باقی موارد از نظر دادن معافم کنید. من که دارم می‌نویسم. اگر صادق باشم، این چیزها از لا به لایش مشخص می‌شود و می‌زند بیرون. بعدالتحریر 3: درباره کوتاه کردن و کوتاه شدن کامنت‌ها هم به ما حق بدهید. کمی هم شما رعایت کنید.
بازگشت به روزنوشتهای امیر قادری

نظرات


دوشنبه 27 فروردين 1386 - 6:42
1
موافقم مخالفم
 
سنتوری

از شما ملتمسانه می خواهیم مثل ان وقت که در اواسط بهمن ماه پس از حذف فیلم سنتوری از جشنواره درباره اش به زیبایی نوشتد وخواستار اکرن فیلم شدید

این بار نیز قلم بدست گیرید و مانع از حذف صدای محسن چاووشی از این فیلم شوید تا دل این همه هوادار نشکند

از طرف جمعی از هواداران محسن چاوشی http://forum.persiantools.com/t26838-page40.html

حميدرضا
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 8:57
-5
موافقم مخالفم
 
هارولد

من از بين اينهاهارولدلويد روانتخاب ميكنم.باآن كلاه و عينك مخصوص!ازهمان كودكي كه تكه فيلمهاي تكراري اينهارابراي ماپخش ميكردند لويدبراي من مزه ديگري داشت.مثلاآن فيلمي كه بايك مردقوي هيكل همراه بود وميخواست دندانش رابكشديا آن قسمتي كه ترامواي پدرش را برداشته بود و مدل يك پليس را جلوي آن گذاشته بود و وقتي طنابي را ميكشيد دست پليس به نشانه احترام نظامي بالاميرفت و همه پليسهادرخيابان به او احترام ميگذاشتند.

محمد حسین اجورلو
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 9:17
8
موافقم مخالفم
 

سلام دوستان

در مورد اینکه کدام کارگردان کارش بهتره موضوع کاملا سلیقه ای است اماچون امروز روز تولد چاپلین است بیاید همگی با احترام به این انسان بزرگ درباره دوباره فیلمهاشو ببینیم.البته من همیشه طرفدار چاپلین هستم و معتقدم نه تنها بهترین کمدین بلکه یکی از سه چهار نفر اول تاریخ سینما

است.در هر صورت تولد چاپلین حتی به دشمناش مبارک.

اقای قادری معذرت میخوام بابت دو تا کامنت قبلم.اماهنوزم متوجه نشدم مگه من چه حرفی زدم که کامنتم کوتاه بشه

محمد حسین اجورلو
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 9:47
2
موافقم مخالفم
 

سلام

برای جمع شدن بچه ها من پیشنهاد می کنم همراه با دیدن یک فیلم باشه این فیلم هم میتونه اقای کیمیایی باشه هر کس هم اومد دنگش رو میده.مردم از مایه داری.

مهدی پورامین
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 10:20
-1
موافقم مخالفم
 
خدا نور است

بعد از سلام

1-یکی به من میگه بعد از اینکه 3 بار در سه مرحله و 3زمان مختلف کامنت کاملا معمولی و بدون سانسور میزارم اما یا آپ نمیشه ویا تازه بعد 24 ساعت اون آخری میاد تو سایت....اشکال از کجاست؟

این موضوع کامنت ها از نقد های جشنواره و تسلیت به ملاقلی پور و ....بوده تا همین کانت که دیشب 3 یار فرستادم!!!!!!

2-فکر کنم بحث سینمای "صامت –کمدی" بود که صحبت از چاپلین و باستر کیتن شروع شد و حالا به برادران مارکس و لورل هاردی رسیده و یحتمل به وودی آالن و.....در نهایت به مستر بیین و جیم کری!!! ختم میشه!!؟؟

نمیدونم چرا کسی از "هارولد لوید" حرف نمیزنه!؟اگه شخصیت طنز فقیر و قشر پایین چاپلین رو در برابر شخصیت خاص و ویژه باسترکیتن قرار میدید(که همه چیز رو دیکانستراک میکنه!).این حد وسط یک "کارمند فروشگاه" از طبقه متوسط جامعه حظور داره که کارها و تلاشش برای رسیدن به خواسته هاش، کاملا طبیعی و عادی (مثل هر انسان دیگری ) جلوه میکنه. اما کمدی که می آفرینه به صورت فوق العاده ای صمیمی و قابل باور بر همه نسل ها در می آید.به نظرم بالا رفتن از اون ساختمان فروشگاه یا مراسم ازدواج با مشکلا تش همین عصر هم قابلیت بازنمای بیرونی دارند.پس "هارولد لوید" دوست داریم!!!

امیررضا نوری پرتو
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 10:59
-9
موافقم مخالفم
 
چارلی کبیر و لورل و هاردی دوست داشتنی

با سلام خدمت امیر عزیز و همه ی دوستان خوب خودم .

امیر جان من که می دونستم لورل و هاردی رو انتخاب می کنی . چون چند سال قبل در ماهنامه ی فیلم علاقه ی خود را به این زوج کمدین ماندگار ابراز کرده بودی . یادش بخیر چه جنجالی راه انداختی سر قضیه ی چارلی چاپلین کبیر ! تو فقط نظرتو گفتی اما چارلی دوستان که اتفاقا تعدادشان بسیار زیاد است بدجور واکنش نشان دادند . من از کودکی هم عاشق چارلی دوست داشتنی و هم شیفته و کشته و مرده ی لورل و هاردی بامزه بودم و هستم . این هم از رای من . هارولد لوید و باستر کیتون و برادران ماکس هم در چایگاههای بعدی این رده بندی قرار دارند .

پس از نگارش 1: این قضیه ی گریه کردن و نکردن هم الکی شد بحث محفل . بابا آقای سیاوش خان عزیز و دوست خوبم مصطفی انصافی به خدا به پیر و به پیغمبر من خیلی زودتر از شما اشکم در میاد . اصلا من بین دوستانم به آدمی احساساتی معروفم . ضمنا با نظر خانم صوفیا در آخرین کامنتشون کاملا موافقم . گریه کردن هیچ منافاتی با روشنفکری نداره و بعدش هم چرا همه ی ما می ترسیم که یه وقت انگ روشنفکری به پیشانی ما بخوره ؟ من که به شخصه اصلا ناراحت نمی شم که به م لقب " روشنفکر " رو اعطا کنند بلکه افتخار هم می کنم . منتها نکته ای که در این بین وجود داره اینه که من خودم رو در این مقام بزرگ و والا نمی بینم و خیلی کوچکتر از این حرفها هستم . ثانیا بر خلاف تصور مصطفی انصافی و آقا سیاوش از پز روشنفکری دادن بیزارم . روشنفکر بودن با روشنفکرمآبانه رفتار کردن کلی فرق دارد دوستان عزیزم .

پس از نگارش 2 : " خون بازی " رو دیروز دیدم . نقدش رو به همراه نقد موشت - پول و بابل که قبلا قولش رو داده بودم در وبلاگم خواهم گذاشت . فعلا که فیلمنامه ای که دارم می نویسم و طرحی که قولش را به کسی داده ام بدجور وقتم رو گرفته .

مخلص همه ی دوستان خوبم هستم . یا علی .

امیررضا نوری پرتو
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 11:6
12
موافقم مخالفم
 
یک اشتباه تایپی کوچولو

در آخرین لحظه که داشتم کامنت قبلیمو می فرستادم یه دفعه دیدم که حرف " ر " در براداران مارکس را جا انداخته ام . گفتم خودم اعلام کنم یه وقت نگین این یارو اصلا براردان مارکس رو نمی شناسه و فقط یه چیزی شنیده و از خودش پرونده !!! ((:

مصطفی جوادی
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 12:13
-12
موافقم مخالفم
 
وقتی لورل و هاردی همه کمدی من بودند

درود بر خودت که لورل و هاردی را گفتی. باید اعتراف کنم تا حتی سنین نوجوانی ام که خبری از کیتون و برادران مارکس و اینها نبود فقط اینها بودند که دلبسته شان بودم. هنوز هم یکی دو تا از VHS هایی را که از تلویزیون ضبط کرده بودم دارم . سر خاراندن های آن یکی و توی دوربین نگاه کردن آن بهترین تپل تاریخ.

شوخی های بیلی وایلدر معرکه اند. می دانم چیزهای خیلی بامزه تری برای یادآوری کردن وجود داد اما نمی دانم چرا همیشه یاد اینها می افتم. یکی توی خارش هفت ساله است. آنجا که طرف با خودش می گوید اگر کسی الآن از راه برسد و یک بلوند را توی حمام ببیند باید چه غلطی بکنم. حالا از کجا باید ثابت کنم که تا صبح داشتم پارو بسته بندی می کردم. .. و آن یکی توی سابرینا. آنجا که پدر از بوگارت ایراد می گیرد که نتوانسته سابرینا را از سر خودش وا کند و این که بی عرضه است و اینها و بوگارت می گوید پدر من تو از عرضه داشتن صحبت می کنی. تو که حتی نمی توانی یک زیتون را از توی شیشه دربیاوری...

احسان رحيم پور
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 12:27
-1
موافقم مخالفم
 
The Dreamers

آقاي قادري البته اشكالي نداره ها اما بعضي وقتها خيلي زياد اون حس شخصيتو قاطي مطالبت مي كني!

"انسان سراغ ندارم" يعني چه؟ اين بحث سر چاپلين ,كيتون و... آدم رو ياد دعواي بين متيو و تئو تو فيلم رويابين ها برسر برتري چاپلين يا كيتون مي اندازه خيلي زياد! اما به نظر من كيتون يه چيز ديگه اي چون ازهمشون مظلوم تره!!!

سیاوش
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 13:14
-24
موافقم مخالفم
 
سنبلی که پژمرد، کاجی که ریشه کن شد

کتاب عطر سنبل، عطر کاج را در تعطیلات عید خواندم . انصافا متن روان و با نمکی دارد و خواندن این کتاب مثل این است که یک ادم خوش سرو زبان در حال تعریف خاطرات زندگیش باشد.

اما نمیتوانم خشمم را از وجود این کتاب پنهان کنم وقتی که فکر میکنم مخاطب آمریکایی بعد از خواندن این کتاب چه حسی درباره من ایرانی پیدا میکند.

در این کتاب پدر و مادر این نویسنده نماینده ایرانی ها هستند و نویسنده کسی است که سعی میکند هرچه بیشتر آمریکایی شود و پس از آمریکایی شدن به موفقیت میرسد. به نظر من نویسنده بدون اینکه در ظاهر به چشم بیاید با خورد کردن شخصیت پدر و مادرش ( به خصوص پدر) به مضحکه کردن ایرانی ها میپردازد همان چیزی که امروزه خوراک رسانه های آمریکایی است. پدر یک مهندس ایرانی است که چند سال در آمریکا زندگی کرده است ولی آنقدر خرفت است که بعد از این همه سال نمیداند Hotdog چیست و در حضور انیشتین، مثل یک آدم بیسواد شروع به روده درازی میکند و احتمالا اصلا او را نمیشناسد.

نویسنده در این کتاب بدون اینکه در ظاهر لحن بدی در برابر ایرانیان بگیرد، تمام رفتارها و آداب و رسوم ایرانی را مسخره میکند و با اضافه کردن پیاز داغ وقایعی که برایش اتفاق افتاده، از ایرانی، آنهم تحصیل کرده ای مثل پدرش کاریکاتوری از یک مرد احمق و شیرین عقل میسازد و وقتی بیش از این نمیتواند پیش برود عموی تنه لشی را معرفی میکند که جز به شکم و ... به چیز دیگری فکر نمیکند.

در این که ما ایرانی ها عیب های زیادی داریم بحثی نیست، و اینکه باید با مطرح کردن عیب ها آنها را برطرف کنیم هم مجادله ای ندارم ولی اینکه برای بیگانگان ( این کتاب اولین بار به زبان انگلیسی در آمریکا منتشر شد) و به بهانه خندیدن آنها خودمان را خراب کنیم و حتی غلو هایی هم انجام دهیم تا آنها مطمئن شوند که ایرانی ها بربرهایی هستند که از هزاران سال پیش به این روزگار پرتاب شده اند.

دوست ندارم طرفدار تئوری توطئه باشم ولی مشخص است که ساخت فیلمهایی کثیفی مانند بورات و 300 و حتی Euro Trip وHostel و جایزه دادن به کتابی اینچنین- که در رده بدون دختر هرگز قرار میگیرد که با پنبه سر میبرد- همه از یک جا سرچشمه میگیرد و ما .....

مهدی پورامین
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 13:21
-16
موافقم مخالفم
 
به نام ابراهیم

دوستان می خواههم صادقانه و عاجزانه یک خواهشی رو ازتون داشته باشم. اگه بخوام تو یک جمله بگم :"قدر فیلمساز های صادق مون رو تا وقتی هستندو سرخورده نشدند و... بدونیم.منظورم "حاتمی کیا" است.بلاخره بعد از 2 سال و نیم یه حرفی از "به رنگ ارغوان" زده شد.چرا باید حمایت نکنیم و پیگیر نباشیم ؟؟مگر چند نفر دیگه باید اینو بگند که حاتمی کیا "ایرانی ترین فیلمساز" یا "کیمیایی بعد از انقلاب" یا "هنرمند زمانه" یا ....مگر چند تا دیگه مثل اون داریم ؟باید اون هم مثل "ملاقلی پور" دق کنه!!(بقول جواد طوسی).تا براش مرثیه کنیم یا مثل حاتمی که در زمان فیلمسازیش بی مهری کردند و حالا همه در حسرت اند...

فقط چند نمونه از واکنش های خودتون را تو این مدت ،نسبت به حاتمی کیا مرور کنید:از نقد "پویان عسگری نسب" تا "تک نگاری امیر قادری"....."دون کیشوت وقتی آرام گرفت که مرد!!! " حالا مقایسه کنید با "ملاقلی پور خوب موقعی مرد!!!" اینها فقدر بخاطر اینکه این فیلم سازان در آخرین کارهایشان نسبت به ساخته های قوی خودشان افت کرده اند!؟ حتی اگر حرف قادری را بپذیریم که "به نام پدر" صداقت سایر فیلم های حاتمی کیا را نداشت ،نباید در پی دلیلش بود؟؟

یادم هست اولین بار حاتمی کیا در جلسه نقد وگفتگو سریال "خاک سرخ" به این تکته اشاره کرد که با دختر خودش() بر سر جنگ و گفتن از آن دچار مشکل است.(...دخترم که سریال رو میدید گفت حالا آخرش که چی..؟؟).حاتمی کیا هنوز "نسل سوم" را خوب نشناخته به همین خاطر این نسل از شخصیت ها در "موج مرده"و" به نام پدر" خوب در نمی آید. اما بعد از به نام پدر تو 40چراغ بود که به ظابطیان میگفت :خب ...شما کمکم کنید تا نسل شما رو بشناسم....

توی این جریان کامنتهای اخراجی ها (که خودش یک انحراف جنگه!) یک "محسن" نامی از روی احساسات در جایی که لزومی هم نبود از کارگردان محبوبش بعنوان بهترین کارگردان ایران سخن گفت....

همه میدونیم که اصلا در عالم سینما بهترین و برترین مطلق در هیچ زمینه و ژانر و دسته بندی معنا نداره!فقط میتوان با دسته بندی حوزه مورد نظربا اغماض از بهترین ها و برترین ها ... نام برد ویا هر فردی از "محبوب ترینش" بگوید. از برخی دوستان بعید بود که چنان موضع خصمانه ای بگیرند:

امید غیایی (که امید ماست!!!): گوشتان از این همه داد وبیداد و فریاد و خداخدا کردن در کارهای او درد نگرفته؟

حنانه سلطانی (سلطان سایت ما !!): راستی از کی تا حالا روبان قرمز شاهکار شده؟!

مصطفی انصافی (بابا انصافت رو شکر !!) : محسن جان این حرفا رو جای نزنی. می گیرن کتکت می زنن. ( شبیه دروغ های ترش و شیرینه : ریشه های فرش رشد می کنند )

(....):دورت گذشته مربی!!

.

.

.

(احتمالا امیر قادری در آینده): دون کیشت برو بمیر..!!

شرمندم اگه زیاده روی کردم ولی فکر کنم خبر جدید سایت بهانه ای بود که همه یاده داشته ها مون بیفتیم ونه در حسرت نداشته ها...

در انتها پیشنهاد میکنم اون نامه "سایه" رو به قادری یک بار دیگه مرور کنیم...

مهدی پورامین

مهدی پورامین
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 13:24
-20
موافقم مخالفم
 
تو از قبیله لیلی...

حاتمی کیا حقیقتا هنرمند راستین زمانه خویش است.نه! نه! اگر صحیح ترش را بخواهید او همواره جلوتر از موج زمانه فیلم می سازد.شخصیت ها و رویکردهایی که او درکل دوره فیلم سازی اش بروز می دهد ،چندین سال بعد در جامعه،رسانه ، و افکار عمومی دامن گیر میشود.فقط چند نمونه کوچک ذکر میکنم:

1366- نوشتن فیلم نامه "جزیره گمشده":سرگذشت عکاس و خبرنگاری که از جنگ میترسد ولی سر از خط اول جبهه در می آورد!! ایده ای که 8 سال بعد "لیلی با من است" از روی آن ساخته شد.البته فیلمنامه حاتمی کیا طنز و کمدی نبود اما در اوج سالیان جنگ این فیلم نامه را طرح کردن خود جای تامل دارد.

1367-سالی است که حاتمی کیا فیلم نامه "دیده بان" و "مهاجر" را تمام کرد.دیده بان را همان سال ساخت و مهاجر را 1369تصویر نمود.دو فیلمی که برای اولین بار به شکل هنرمندانه "انسانهای جنگ" و"تحولات و درونیاتشان" را مطرح میکرد. وتا آن روز همواره "خود جنگ" اتفاقات ،حماسه ها و... در فیلم ها ارائه میشد و حاتمی کیا آغاز گر راهی نوین بود که بعد ها توسط سایر فیلمسازان و هنرمندان پیموده شد.

1371- پایان فیلمنامه "از کرخه تا راین" و ساخت آن در 1372:اینکه "از کرخه تا راین" در زمان خود فیلم آوانگاردی محسوب میشد تنها به شخصیت "نوذر"(بسیجی بریده و پناهنده ) اشاره میکنم که در آن سالها مورد اعتراض خیلی ها قرار گرفت.که آنرا خیالی میپنداشتند اما در سالیان بعد "نوذر ها"ی زیادی رشد کردند.فکر کنم بر سر همین تهاجمات بود که "شهید آوینی" آن نامه-مقاله معروف خود را در حمایت از حاتمی کیا نوشت با این عنوان(که بعدها ضرب المثل شد!!):"تویی که بر دامنه آتشفشان ایستاده ای...."

1375- توجه کید که حاتمی کیا فیلمنامه "آژانس شیشه ای" را قبل از شروع "موج دوم خرداد" نوشت.جریانی که غیرقابل پیش بینی از دوم خرداد 76 شروع شد و وقتی در سالهای 77-78 به شکل افراطی –یکجانبه کل نسل دهه 60و رزمنده ها در تمام رسانه ها و افکار عمومی زیر سوال میرفت و با تند روی بسیجی های رادیکال روبرو میشد.آنگاه تازه "حاج کاظم"و"عباس" در برابر "سلحشور" بر پرده سینما قد علم کردند.

از این نمونه ها فراوانند و مجال ما اندک.در گزارش بالا نیز به نمونه های مشابهی از این برخوردهای زمانه با حاتمی کیا اشاره شده است .(بحث موج مرده وارتفاع پست و فاتحه حاتمی کیا....)

از دست ما فقط یک کار بر می آید و وآنکه جریان سازی کنیم و مدام پیگیر مشکلات هنرمند زمانه خود باشیم.آنقد از "به رنگ ارغوان" بگوییم و بخواهیم که به بوته فراموشی نرود این راوی دوران ما....هرچند شاید مثل "به نام پدر" توی ذوقمان بخورد و انتظاراتمان را برآورده نسازد ،اما اینرا مطمئن باشید که بدترین فیلمهای "حاتمی کیا" مثل فیلمهای اخیر "مخملباف"و"پناهی"و.....

نیست که دیدن و ندیدنش تاثیری بر روح و روان فرد و جامعه ندارد....

ودر آخر با کلام خود "حاج ابرهیم" ختم میکنم که نه فقط گلایه ای از وزیر اطلاعات ،بلکه در دلی است با تمام بالا نشینان:

"... برادرم؛ بدانيد من و شما از يك قبيله ايم، اگر چه تلاش مان در دو ساخت مختلف قرار دارد ما عيانيم و آشكار و شما به زعم من در سايه ايد و ناپيدا.

به قول شهيد آويني من در بوستان عافيت طلبي شكرخوري و شكر شكني نمي كنم. بر ما رواست كه آزمون و خطا كنيم و من اين ماموريت را از پيرمان به دست خط عشق، حواله گرفته ام. "

مهدی پورامین

حمید قدرتی
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 13:47
0
موافقم مخالفم
 
ادامه

نمیدانم چرا بقیه بحث عقیدتی راه انداخته اند . این جا لینکستان سینمائیه . مصطفی یه شوخی کرد با جمله انصافی که اتفاقاً شوخی بامزه ای بود حالا چرا بقیه با هم دعوا می کنند نمی دانم


دوشنبه 27 فروردين 1386 - 13:49
4
موافقم مخالفم
 

آخ آخ ما رو یاد اون مطلب چاپلینت انداختی عجب چیز ضایعی بود.

فرهاد ترابي
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 14:20
9
موافقم مخالفم
 
زنده باد چاپلين

امير خان اگر دوبله خوب لورل و هاردي نبود و قرار بود آنها را با زبان اصلي نگاه كني هم همين نظر را داشتي؟چاپلين به سينما كه هنر تصوير است نزديك تر است يا لورل و هاردي؟

کاوه اسماعیلی
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 14:42
30
موافقم مخالفم
 
دم خط کوکی و آقای لاریجانی

1.یکبار تو بازار گیلان یه گروه فیلمبرداری از شبکه 3 با من و دوستم مصاحبه کردند ولی همون موقع مصاحبه گر بهم گفت که تو چون دم خطت بلنده احتمال اینکه نشونت بدند کمه.موقع پخشش همین اتفاق افتاد و دوستم که قیافه اش ارزشیتر بود پخش شد و من سانسور شدم.

حالا حکایت مطلب کوتاه شده ما در روزنوشت قبلیست.اشکالی نداره آقای قادری..رعایت میکنیم.این دم خط ما اندازه همون پرتغال کوکی در زمان خودش دردسر ساز بوده.

2.ممنون که هلم دادی واسه این کتاب.ویلدر عزیزترین طناز ناطقمه....حتا عزیزتر از وودی آلن پر مدعای شما.یه پرونده هم تو برای وایلر در بیاری بد نیستا...

3.رشت شده ماکوندوی صد سال تنهایی تو اون 5 سال بارونی.یک ماه پیش با بچه ها قرار گل کوچیک تو کوچه گذاشتیم.مگه بارون میذاره؟

حنانه سلطانی
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 15:14
13
موافقم مخالفم
 
نظر من و فلینی

خب حالا که دو صندوق دیگر برای رای دادن اضافه شد من هم نظرم را در صندوق لورل و هاردی و برادران مارکس می اندازم.همین چند وقت پیش داشتم search می کردم رسیدم به یک مطلب عالی در سایت روزنامه آسیا.اول خوب خواندمش و گفتم عجب چیز توپی.بعد نگاه کردم ببینم مطلب به این باحالی را کی نوشته دیدم کار شماست.حالا که بحث به لورل و هاردی کشیده شده و شما هم از وبلاگ آقای نجوان آن حرف جالب بیلی وایلدر را نوشته اید من هم می خواهم از مطلب خود شما این اظهارنظر فلینی را که شاید دوستان نخوانده باشند بنویسم.از فلینی درباره چیزهایی که دوست دارد و دوست ندارد می پرسند.فلینی جواب می دهد:"از پارتی ها،جشنها،سفر های کوتاه،مصاحبه ها،میزگرد ها،درخواست های امضا،حلزون ها،سفر رفتن،صف ایستادن،کوهستان،قایق،رادیوی روشن،موسیقی رستوران ها،داستان های خنده دار،شنیدن صحبت این و آن درباره برشت و باز هم برشت،پرسیدن نظرم درباره چیزی،همفری بوگارت،امتحان ها،دست نوشته ها،منیت،سوال ها،امضا زیر سند،فیلم های سیاسی،فیلم های روان شناختی،فیلم های تاریخی،تعهد و بی تعهدی و کچاپ خوشم نمی آید.

از ایستگاه های راه آهن،ماتیس،فرودگاه ها،بلوط ها،گل سرخ،برادران مارکس،منتظر ماندن سر وعده ای به این امید که فرد موردنظر اگر خانم بسیار زیبایی باشد نیاید،توتو،برای بار نخست در جایی بودن،قطار و سبد غذا در قطار،بوی خاک خیس،عطر کاه بریده،آدم های کم حرف،جیمز باند،جاهای خالی،رستوران های خلوت،محرومیت،کلیساهایی که کسی در آن نباشد،سکوت،صدای ناقوس،ریحان،ونیز،همه ایتالیا،چندلر،زن های سرایدار،کافکا،لندن،وین(ولی هرگز آنجا نرفته ام)،بیدار شدن و خوابیدن،رازها،سحر،شب،ارواح،لورل و هاردی خوشم می آید."

كاوه
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 17:25
1
موافقم مخالفم
 

با نظرت موافقم،نمي دونم اگه لورل و هارذي و تام و جري نباشن،پس سينما به چه دردي مي خوره؟!

مصطفی جوادی
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 19:42
-13
موافقم مخالفم
 
پیرامون یک حساسیت فیزیولوژیک

خوب ببینید دوستان انقدر توی زندگی ام چیزهای مزخرف درباره کسانی که دوستشان دارم شنیده ام و ساکت مانده ام که فکر می کنم اجازه داشته باشم یک بار بی منطقی کنم. ((هر کسی اجازه دارد هر چیزی را بگوید)) را می فهمم. ولی یک مورد استثنایی وجود دارد که در برابرش من مثل یک اسب نفهم می شوم و هیچ ارزش اخلاقی آنجا نمی تواند جلویم را بگیرد. آن مورد استثنایی زمانی است که کسی پایش را توی کفش وودی آلن کند. تو را به خدا (( لطف کنید )) و در این مورد خاص سر به سر من نگذارید. به خدا فقط همین یک مورد آقای اسماعیلی. موراد دیگری هم هستند که آمپرم را بالا ببرند و اصلا اگر اسم کسانی را که رویشان حساسم را بنویسم از ده بیست تا هم بالا می زند اما همیشه سعی کرده ام یک کاریشان بکنم. ولی این یکی را نمی شود. اگر بگویید ازش خوشم نمی آید یا از او متنفرم خیالی نیست و به اسم سلیقه و اینها قبولش می کنیم. اما این که یک صفت مسخره را به او نسبت می دهید دیگر ...وودی آلن پر مدعا ! همین که نمی گوید تاریخ کمدی را باید با من شروع کنید یعنی خیلی هم پر مدعا نیست.

پیش تر از اینها هم گفته بودم که از تعصب داشتن بدم نمی آید و اصلا لازم است که آدمی کمی هم وحشی باشد رفیق.

hamidehamoon@yahoo.com

خاطره
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 19:53
17
موافقم مخالفم
 
چقدر خوبه!!!!!!!

با عرض سلام خدمت همهی دوستان

واقعا دنیای جالبی داریم ما.بعد از 4 سال نا قابل بالاخره توی ترم اخر اینجا اون هم توی خوابگاه برامون کافی نت گذاشتن.لااقل خیال من یکی که راحت شد.حالا که حرف سر دوست داشتنیهاست باید بگم جدیدترین چیزی که منو جلب خودش کرده کتاب دنیای قشنگ نو بوده بعد از 2 ماه با وجود خوندن چندتای دیگه هنوز توی دنیاش غرق شدمو نمیتونم بیام بیرون.دومین چیزی که منو حسابی غرق کرده همون داستان عامه پسند بوده مخصوصا متنهایی که از انجیل اومده رو تا دم مرگ هم فراموش نمیکنم

امید غیائی
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 20:1
-9
موافقم مخالفم
 
کمدی و خنداندن درمانی وایلدری

سلام امیر خان و بروبچز عزیز.

راستش رو بخوای من خیلی تا همین سه چهار سال پیش کمدین ها رو به غیر از لورل و هاردی و چاپلین نمیشناختم. البته به اسم ها.ولی خوب به قول فرهاد ترابی عزیز از همه بیشتر با لورل و هاردی با اون دوبله های فوق العاده حال میکردم.یه دفعه هم وقتی تلویزیون چاپلین پخش میکرد و من گذاشتم و رفتم یکی از دوستهام بهم انگ نفهمیدن کمدی ناب اون رو زد و بهم گفت همون لورل وهاردی واست خوبه. ولی تو این چند وقته که حدودا دو سالی میشه اول از همه وودی آلن و در مرحله بعد بیلی وایلدر رو پیدا کردم که خوب این دومی رو مدیون آدم بزرگیم و البته گله مند از آدمهای این کاره و مخصوصا منتقد ها که شاید یه کمی کم لطفی کردن در حقش. مثلا (مازیار یادته که) موقع نگاه کردن احمق مرا ببوس چقدر با حضرتش خندیدیم و همین چند وقته پیش هم سانست بلوار.امیر پوریا تو یه مطلب در روزنامه حیات نو تاریخ 17فروردین 81 که به مناسبت مرگ وایلدر در 98 سالگی بوده (میبینید به قول خود امیرپوریا خنداندن درمانی میکرده)به موضوعی اشاره کرده که هر بار میخونمش کلی حال میکنم به اینکه زندگیمون پر از روابط وایلدری ست. شوخی های نابی داره.

حالا بحث بر سر اینکه کدوم بهتره کدوم نه رو باید بذارین به عهده سلیقه تون.آقا یکی از شوخی های چاپلین خوشش میاد یکی کیتون و دیگری لورل و هاردی.(راستی تا حالا به ترتیب اسم اینها دقت کردید؟!) و اما برادران مارکس که دفعه اول کلی خندیدم و حال کردم.ولی متاسفانه خیلی ازشون فیلم ندیدم که بخوام چیزی بگم.

ننوشتنهای مرتب من هم به حساب حال نه چندان خوبم بذارین که عدل شبها بحرانی میشه.باور کنید خونه و همه فک و فامیل کمیته ضد بحران تشکیل دادن که من شبها یه دو ساعتی بخوابم.

راستش میخوام یه مطلب درست و پیمون در مورد یکی از محبوب ترین فیلمهای زندگیم بنویسم: قهرمان ژانگ ییمو. کلی حرف دارم در موردش.ساختاری و مضمونی.دعا کنید این سینه درد و سرفه من خوب بشه که شبها امونم رو بریده و به قول استادم : کارها خواهم کرد غم نان اگر بگذارد.(نمیدونم درست گفتم یا نه؟!)

یاسمن ترکمان
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 22:8
-8
موافقم مخالفم
 

داشتم کامنت یکی از دوستان رو که در مورد کتاب بی نظیر عطر سنبل عطر کاج رو که نوشته بودن میخوندم که یادم به خودم افتاد

یادم می یاد پارسال همین موقعها بود و البته شب امتحان شیمی

بگذریم که تا صبح به جای شیمی فقط خندیدمو اخر هم با75/13 پاس شدم ولی

با اینکه برای هر طرز فکر و اعتقادی احترام خاصی قایلم فکر می کنم اگه نه فقط این دوست عزیز بلکه همه ی ادما بتونن این عینک بد بینی رو بر دارن ..........................

نمی خوام منکر دسیسه های غرب بشم

ولی کتابی که جز یه اتو بیوگرافیه خیلی شیرین و بامزه و از ته دل که به قول خود نویسنده (فیروزه جزایری دوما) مخاطب اصلیش بچه های خودش هستن و خواسته که دنیای و عالم مادرشونو بهشون در قالب یه داستان نشون بده چی می تونه باشه

نه دوست عزیز

اینجا رو دیگه خیلی سخت گرفتین

پدر مهندس و به قول شما خرفت این نویسنده که نماد همه ی مردم ایران نیست هست؟

ندا میری
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 22:46
-17
موافقم مخالفم
 
استن لورل یا الیور هاردی؟؟؟

بچه تر که بودم خیلی به این موضوع فکر می کردم که اگه این دونفر را جدا در نظر بگیریم کدام خنده دار ترند و از اونجایی که هیچوقت یادم نمی ماند کدامشون لورله و کدامشون هاردی، وقتی می خواستم ارجاع بدم مثلا" می گفتم اوم تپله یا اون مظلوم تره ..... حالا اما فکر می کنم راز جذابیت بی نظیر لورل و هاردی همین ترکیبه، که گاهی اوقات من رو یاد ترکیب بندی های مدرن رنگ می اندازه که اجزاء طوری کنار هم قرار می گیرند که از طرفی نقطه های قوت همدیگه رو بیشتر جلوه می دهند و از طرف دیگه جلوی آزارندگی و عادت چشم را می گیرند و متعادل سازی می کنند...... لورل و هاردی هر دو به یک اندازه خنده دارند و به همان اندازه در راستای تکمیل و پوشش یکدیگر به خلق موقعیت هایی می رسند که جدا" بی نظیرن ..... به قولی : " اگر کمدینی در گودال بیفتد احتمال یک خنده وجود دارد اما اگر لورل و هاردی ( معمولا هاردی) بیفتد احتمال سه خنده وجود دارد: به خود موقعیت ، به چهره ی درد کشیده ی هاردی و به چهره بی گناه لورل"

و اما "سوپ اردک" که برای من قبل از آنکه یک فیلم به یادماندنی باشه در حکم یک خاطره زیباست ..... پس زنده باد " برادران مارکس "

به گفته راجر ابرت (Roger Ebert) منتقد سینما، " هرچند که آنها به عنوان هنرمندانی جدی شناخته نشدند اما به اندازه دالی، مافوق طبیعی، مانند استراوینسکی، غافلگیر کننده، مانند گرترود اشتاین، بد زبان و لجام گسیخته و به اندازه کافکا، ناشناختنی و غریب بودند."

متاسفانه فیلمهای "بعضی ها داغشو دوست دارن" و "آپارتمان" را ندیده ام اما "سابرینا" با مثلث شگفت انگیز "هیپورن" و "بوگارت" و "ویلیام هولدن" هم کافیه که همین جا به بیلی وایلدر ادای احترام کنم ....

یکی از بچه ها اشاره کرده بود که از باستر کیتون و چاپلین به برادران مارکس و لورل هاردی رسیدیم و یحتمل به ...... من که شخصا" استقبال می کنم اگه همین روند بره جلو و هر چه زودتر بحث به "وودی آلن" برسه .....

بعد التحریر 1 : ویژه نامه ای در مورد لورل و هاردی؟ .... خیلی هم خوبه ..... راستی چرا به یک مجموعه پیرو بازی بزرگان فکر نمی کنید که سیر کمدی و کمدین های بزرگ را بررسی کنه؟

بعد التحریر 2: دوستان نمی دانم چقدر به روزنوشت های بقیه بچه ها سر می زنید اما نوشته های خوبی دارند و بعلاوه عکسهای خیلی خوبی هم انتخاب می کنند، در هر حال توصیه می کنم حتما" به روزنوشت "وحید قادری" یک سری بزنید مطلب خیلی دلنشینی داره که من یکی رو چند دقیقه ای بدجوری برد به هپروت .....

کاوه اسماعیلی
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 1:47
1
موافقم مخالفم
 
چرا اینقدر کوچولو شد؟

خشمنامه

این یک خشمنامه است علیه امیر قادری .دوست عزیز نادیده ام که بسیار از او آموخته ام و حالا حق دارم حرفم را روراست بهش بزنم.صبر کردم نود را ببینم تا عصبانیتم فروکش کنه.چیزی که تو به عنوان کوتاه کردن به آن اشاره کردی و معنای اصلیش همان سانسوره بسیار بیرحمانه بود.به خصوص در کامنتم در این روزنوشت.کامنت قبلی را نه به تو که به یک جامعه شکایت میکنم که چرا کوچکترین اشاره به مسایل جنسی آن هم حتا از نوع تقبیح آن در مودبانه ترین شکل ممکن اینگونه حساسیت زاست.در کامنت اخیرم باورنکردنی بود.....تنها نام بردن از یک مسوول مملکتی و یک شوخی بسیار کوچک که صدها برابر آن در رسانه های دیگر بسیار عادیست سانسور میشه.آنقدر اعتماد به نفس دارم که در مقابل نوشته هایم خودم را محق بدانم.و از آن دفاع کنم.این روزنوشت تنها جاییه که در آن کامنت میگذارم و از شرکت در آن لذت میبرم.اما نه به قیمت توهین به آن.

آقای قادری...همین چندی قبل بود که از تساهل در صدا و سیما میگفتی و پهن شدن سفره ای که آن را غنیمت میدانستی.ممیزی های اخیرت تمام حرفهایت را نقض میکند.سایت معظم سینمای ما برای ادامه راهش به چنین کوته نظریهایی نیاز ندارد.شما که اینقدر از سانسور بی منطق هامون شکایت میکردی آیا واقعا نگاه کردی تا ببینی از کدام کلمه زننده استفاده کردم تا به قول خودت کوتاهش کنی.حالا هامون کجا این چند سطر صمیمانه و کم مقدار ما کجا؟اما در اصل قضیه فرقی نمیکنه...این آزادی کوچک آن هم در فضای وسیع وب را حداقل از ما نگیر.

پدرم زمان کودکی ما وقتی فیلمی را با هم میدیدیم وقتی به صحنه ای میرسید که احتمالا تو آن را جلو میزنی یا جلوی چشم ما را میگیری سوت میزد و ما همراه با پدرمان سوت میزدیم تا آن صحنه تمام شود.من نمیخواهم مثل توتوی سینما پارادیزو همه آن صحنه ها را جمع کنم تا با هم ببینیم اما کمی بلند نظری میخواهم.میخواستم بگویم جرات ولی دیدم چیزی نگفتم که سانسور نکردنش جرات بخواهد.ضمن اینکه ما در گیلکی یک ضرب المثل استثنایی داریم که آن را به ایمیلت میدهم چون میدانم کوتاهش میکنی.

تا چند وقت دیگر اینجا را زنانه مردانه میکنند.آهای حنانه ..سحر..ندا... بین اینهمه پسر چه میکنید.؟

بعد التحریر:نمیدانم عصبانیتم گذاشت تا حرفم را درست بزنم.من هنوز با امیر دوستم.به شرط اینکه یکی ما رو جدا کنه...


سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 9:25
-12
موافقم مخالفم
 
بلیک ادواردز

آقا یکی نیست این وسطه حرفی از بلیک ادواردز و پیتر سلرز

(که نور به قبرش بباره)بزنه.

ستاره . ر
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 10:23
-5
موافقم مخالفم
 

اول سلام:

دوم اینکه من واقعا حساسیتهای بیجای بعضی از هم وطن ها رو درک نمی کنم!! بابا به خدا این تعصبات بی جا مارو به هیچ جا نمی رسونه! این دادو فریادا جز اینکه ایرانی ها رو یه عده آدم بی منطق شلوغ کن نشون می ده هیچ فایده ای نداره به جون خودم!! یکی نیست به این جماعت بگه که یکی از دلایل فروش فیلم 300 دادوغال ایرونی ها بود!اون وری ها هم خواستن ببینن خب این چیه که اینا صداشون دراومده!مثل اعتراض کلیساها به داوینچی کد و ... .

سوم اینکه جناب آقای سیاوش! نمیگم با عطر سنبل عطر کاج خیلی حال کردم اما اینجوری که شما هم می گی نبود به خدا ! اگه کلامونو قاضی کنیم می بینیم که خیلی هامون مثل همین بابای تو کتاب هستیم! من به شخصه خیلی از ایرانی هارو می شناسم که سالهای سال اون ور زندگی کردن اما 2 کلمه زبان بلد نیستن یا اینکه مگه کمند کساییکه تا یه سفر با هواپیما به تورشون می خوره تمام لوازم جانبی رو به تاراج می برند!! بابا چرا نمی خوایم قبول کنیم که این ضعفا بخشی از من ایرانی هست؟از فیلمای قبادی و مخملباف ایراد می گیریم که مثلا ایرونی ها رو بدبخت و بیچاره به جهان نشون می ده! خب مگه دروغه؟فقر توی ایران بیداد میکنه! قبول دارم که همش این نیست و اون روی سکه هم هست اما اینا همه با هم باید باشن!فراموش نکنین که نباید خودمونو گول بزنیم! منم مثل شما اصلا از این وضعیت راضی نیستم به خدا! باید فیلمای بهتری بسازیم از گذشته هامون!از کوروش و داریوش کبیر! ساختن فیلمهایی مثل ولایت عشق و امام علی خوبن نه اینکه بد باشن اما تاریخ ایران کهن نیستن! چرا ما نباید فیلمی تاثیر گذار از ایران کهن و فرهنگ شرقیمون بسازیم که همه ی مردم دنیا رو به سینما بکشونه؟! یادتون نره که ما مردمی صلح طلبیم و با کسی سر جنگ نداریم!

چهارم اینکه چاپلین نابغه ی سینماست همین!

پنجم هم اینکه ببخشید زیاد شد حرفام قلمبه شده بود تو دلم!!

مصطفی جوادی
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 10:30
24
موافقم مخالفم
 
نگاه مستقل یک منتقد فهیم

توی وبلاگ مهرزاد دانش عزیز یک سری نظرات درباره فیلم اخراجی ها دیدم که خیلی جالب بودند. وقتی به نام آقای فراستی رسیدم خودم را برای شنیدن یک ...اساسی آماده کرده بودم ولی جمله ایشان از سطح آمادگی من فراتر بود:

مسعود فراستي ***

«اخراجي‌ها» مهم‌ترين فيلم سينماي ايران بعد از انقلاب است. امتياز فيلم، اين نيست كه مي‌تواند مخاطب را بخنداند و او را سرگرم كند.

نقطه قوت: مسعود ده‌نمكي آدم‌هايي را خلق كرده كه براي مخاطب قابل لمس هستند. فضايي از جبهه مي‌سازد كه پيش از اين نديده‌ايم و به مخاطب فرصت مي‌دهد اينها را باور كند. اين موضوع در مخاطب‌شناسي كه بحثي مفصل است، اهميت زيادي دارد. با «اخراجي‌ها» همه اقشار جامعه به جنگ نزديك مي‌شوند و اين كاري است كه هيچ فيلمسازي انجام نداده.

نقطه ضعف: فيلم به عنوان اولين تجربه ده‌نمكي ضعف‌هايي دارد. فيلمساز بايد بيشتر بياموزد و بداند كه اين فيلم، آغاز راه است.

مصطفی جوادی *****

شخصا از این که چنین فیلمی رکورد دار تارخ سینمای کشورم باشد احساس غرور می کنم.

نقطه قوت: این فیلم به خوبی نشان داد که سطح سلیقه مردم کجاست و این که دموکراسی برای این کشور سم است.

نقطه ضعف: ارجاعات بیش از حد به سینمای برگمان.

کاوه اسماعیلی
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 11:35
0
موافقم مخالفم
 
ببخشید

مصطفی جوادی..تعداد دفعاتی که مرا آقای اسماعیلی صدا کردند اونقدر کمه که هنوز فکر میکنم با من نیستی.مرد مومن تو که منو ترسوندی...حق با تو ..برای احقاق حقوق وایلر نازنین نباید حضرت آلن را با این صفت میخواندم.احمقانه بود...تو هم یواشتر.

کارش یه ببخشیده..از تو.از تاریخ کمدی.از مردی مثل وودی آلن که تنها ارادتش به چخوف میتونه دلیل ارادت من به او باشه ضمن اینکه یه جمله محشر هم داره که همتون حفظید:"من حاظر نیستم عضو کلوپی باشم که منو به عضویت قبول کنه."با این حساب من اینجا چکار میکنم؟

امیررضا نوری پرتو
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 11:46
-11
موافقم مخالفم
 
شعف بسیار

با سلام خدمت امیر آقای گل و همه ی بر و بچز عزیز .

خانم ها و آقایان ! دوستان من ! کامنت های شما را در مورد کمدین های بزرگ تاریخ سینما از ابتدا تا انتها با اشتیاق خواندم . خدا وکیلی این همه ذوق و شور و سواد سینمایی را باید ستود و سر تعظیم فرود آورد . امیر خان گل ! واقعا باید به وجود چنین بچه های با ذوقی در سایتت افتخار کنی . من هم که بالاخره خودم رو جزیی از این محفل باحال و صمیمی می بینم و البته مانده تا در حد و اندازه های دوستان شوم از این همه منتقد و نویسنده ی سینمایی خوب سر ذوق آمده ام و گمانم که همتشان به صد تا از این منتقدان بی حال و گوشه گیر که کارشان ایراد و غرولند است می ارزه . به دوستی مجازی با چنین اساتید گمنامی افتخار می کنم . به امید روزی که این دوستی با امیر و سایر بچه ها شکلی رئال به خود بگیره !

** امیر جان یادداشتت رو بر فیلم " مهمان " خواندم . الآن دو سه ساله دارم با خودم کلنجار میرم که دیگه مثل قدیمها تمام فیلمهای روی پرده را نبینم و در موردشان بحث نکنم . تیزر " مهمان " رو دو بار در سینماها دیدم و تکلیفم را باهاش مشخص کردم . ندید می دونم که بسیار مزخرفه ! از فرحبخش و علیخانی چیزی بیشتر انتظار نمی ره . با این حال باز نمی تونم بر خواهش دلم مبنی بر رفتن به سینما برای دیدن چنین خزعبلاتی پا بگذارم . راستی اون فیلمه که اسمش یادت رفته بود و توش رادان می خواست از مرز رد بشه " آواز قو " بود . کاری از همین آقای سعید اسدی . خداییش یه سر و گردن از محصولات سخیف کمدی چند سال اخیر موسسه ی پویا فیلم بالاتر بود .

** امید جان غیایی عزیز نمی دونم چرا هنوز مریضی ؟ مشکلت چیه ؟ امیدوارم که هر چه زودتر خوب بشی و هیچگاه تنت به ناز طبیبان نیازمند نباشه .

** دوستان از آقای مصطفی انصافی خبری ندارند ؟ مثل اینکه از کامنت من و برخی دوستان بدجور دلخور شده . الآن به ش اس ام اس می زنم .

مخلص همه ی دوستان .

امیررضا نوری پرتو
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 11:48
4
موافقم مخالفم
 
شعف بسیار

با سلام خدمت امیر آقای گل و همه ی بر و بچز عزیز .

خانم ها و آقایان ! دوستان من ! کامنت های شما را در مورد کمدین های بزرگ تاریخ سینما از ابتدا تا انتها با اشتیاق خواندم . خدا وکیلی این همه ذوق و شور و سواد سینمایی را باید ستود و سر تعظیم فرود آورد . امیر خان گل ! واقعا باید به وجود چنین بچه های با ذوقی در سایتت افتخار کنی . من هم که بالاخره خودم رو جزیی از این محفل باحال و صمیمی می بینم و البته مانده تا در حد و اندازه های دوستان شوم از این همه منتقد و نویسنده ی سینمایی خوب سر ذوق آمده ام و گمانم که همتشان به صد تا از این منتقدان بی حال و گوشه گیر که کارشان ایراد و غرولند است می ارزه . به دوستی مجازی با چنین اساتید گمنامی افتخار می کنم . به امید روزی که این دوستی با امیر و سایر بچه ها شکلی رئال به خود بگیره !

** امیر جان یادداشتت رو بر فیلم " مهمان " خواندم . الآن دو سه ساله دارم با خودم کلنجار میرم که دیگه مثل قدیمها تمام فیلمهای روی پرده را نبینم و در موردشان بحث نکنم . تیزر " مهمان " رو دو بار در سینماها دیدم و تکلیفم را باهاش مشخص کردم . ندید می دونم که بسیار مزخرفه ! از فرحبخش و علیخانی چیزی بیشتر انتظار نمی ره . با این حال باز نمی تونم بر خواهش دلم مبنی بر رفتن به سینما برای دیدن چنین خزعبلاتی پا بگذارم . راستی اون فیلمه که اسمش یادت رفته بود و توش رادان می خواست از مرز رد بشه " آواز قو " بود . کاری از همین آقای سعید اسدی . خداییش یه سر و گردن از محصولات سخیف کمدی چند سال اخیر موسسه ی پویا فیلم بالاتر بود .

** امید جان غیایی عزیز نمی دونم چرا هنوز مریضی ؟ مشکلت چیه ؟ امیدوارم که هر چه زودتر خوب بشی و هیچگاه تنت به ناز طبیبان نیازمند نباشه .

** دوستان از آقای مصطفی انصافی خبری ندارند ؟ مثل اینکه از کامنت من و برخی دوستان بدجور دلخور شده . الآن به ش اس ام اس می زنم .

مخلص همه ی دوستان .

علیرضا شیرنشان
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 11:49
16
موافقم مخالفم
 

راستش امیر خان من که چاپلین را از اون دوتا خیلی بیشتر دوس دارم

یاسمن ترکمان
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 12:31
26
موافقم مخالفم
 

با نظر اقای ترابی موافقم

چاپلین رو به لورل وهاردی ترجیح میدم طنز چاپلین عمیق تر از این حرفاست

جمشبد سعیدی
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 13:18
-4
موافقم مخالفم
 
این کمدین پرمدعا!!!!!!!

هر چی فکر کردم نتوانستم رابطه پرمدعا بودن و وودی آلن را درک کنم. این جور صفت ها بیشتر به چاپلین میاد تا وودی آلن,چاپلینی که از سر حسادت یا هر چیز دیگه هنرنمایی های باستر کیتون در فیلم "لایم لایت" را به راحتی به تیغ سانسور سپرد تا نکنه یک وقت تماشاچی ها بیشتر از اون به باستر کیتون توجه کنند.حالا خودتان قضاوت کنید: چاپلین یا کیتون؟

خلاصه تصور وودی آلن آن هم از نوع پرمدعاش دیگه خیلی

جوک بود

این وسط بد نبود اسمی هم از "ژاک تاتی"برده شود نامردها ؟

حنانه سلطانی
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 13:48
12
موافقم مخالفم
 
کجای نوشته ام بوی دشمنی می داد؟

یک صحنه آژانس شیشه ای هست که حاج کاظم به آدم هایی که در آژانس هستند می گوید:"کجای حرفم بوی گدایی می داد؟"من هم می خواهم بگویم دوست عزیز مهدی پورامین کجای نوشته ام بوی دشمنی می داد؟اینکه از نظر من روبان قرمز شاهکار نیست خصمانه است؟من در کنار این جمله از از کرخه تا راین و آژانس شیشه ای هم یاد کرده بودم.هنوز هم اگر برای بار هزارم تلویزیون از کرخه تا راین را پخش کند با لذت از اول تا آخرش را نگاه می کنم.آن صحنه ای که علی دهکردی فیلم مراسم تشییع امام را می بیند و دستش را به طرف تلویزیون دراز می کند و اشک می ریزد را خیلی دوست دارم.نظیرش را در هیچ فیلم دیگری که این طور ارادت مردم را نسبت به امام نشان دهد سراغ ندارم و همین طور آن صحنه درددل کردنش کنار راین که خیلی ازش یاد شده.ولی دلیلی ندارد اگر کارگردان محبوب ما کمتر از آن چیزی که از او توقع داریم عمل کند ستایش اش کنیم.

حق با شماست.بعضی حرف ها ارزش جواب دادن ندارد و این حرف آقا محسن هم همین طور بود.و اینکه من هم امیدوارم مشکل اکران به رنگ ارغوان حل شود.

omid jafari
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 14:51
-6
موافقم مخالفم
 
salam

سلام دوستان

من برگشتم بعد از یه سال

(کسی نیس بگه سایت هنوز یه سال نیست راه افتاده!)

چرا کل کل الکی میکنین در مورد چاپلین و لورل هاردی؟هر سه تاشون یه جورایی به سینمای کمدی خدمت کردن.ولی باید قبول کرد که کارهای چاپی جون سینماییتر بود.راستی کتاب زندگی نامه چاپلین به زبون خودش رو تا حالا خوندین؟من که تا حالا دو سه بار این کتابو خوندم و در دنیای زیبای احساسات اون کوچکمرد بزرگ حسابی غرق شدم(خدایا یه پارتی بازی بکن اون دنیا هر جوری شده ببینمش و بهش دست مریزاد بگم)راستی حرف و صحبتی در مورد 300 نمیبینم .چرا؟؟؟ زدین تو فاز بیخیالی ؟ok.پایه ام.امیر قادری نفرین میکنم خدا این قلمتو ازت بگیره.چقد به ابراز محبت بچه ها بیتفاوتی.دوس دارن دور هم جمع شن جایی تو یه پارتی یا پارکی یا هر جهنم دره دیگه ای.چرا هماهنگی نمیکنی؟مصبتو شکر

سیاوش
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 17:46
1
موافقم مخالفم
 
حمایت نامه

کاوه اسماعیلی عزیز و دوستان شاکی، فکر میکنم دارید یک طرفه به قاضی میروید. در دو سه روز گذشته دو تا از کامنت های من هم حذف شد ولی اینجا می خواهم به امیر قادری حق بدهم.

به نظر شما در جایی که در عرض یک شب چندین نشریه با پشتوانه سیاسی قوی تخته میشود و سایت ها یکی پس از دیگری فیلتر میشوند، بستن این سایت و مجازات اهالی آن کار سختی است و نیاز به دلیل محکمی دارد؟

امروزه و بدبختانه به جای اینکه ببینیم چه حرفی زده شده ، نگاه میکنیم که چه کسی این حرف را زده است، یعنی یک جمله واحد اگر از آقای الف باشد آن فرد تختئه میشود و اگر از آقای ب باشد مورد تقدیر قرار میگیرد، این بلا فقط در مسئولانمان نیست که در اکثریت ما وجود دارد.

در فضای پر سوء تفاهم امروز خیلی باید مواظب بود و امیر قادری حق دارد که اول از همه به فکر دکانی باشد که بعد بتواند اجناسش را آنجا عرضه کند. و مسلما شرایط خاصی وجود دارد که ما از آن خبر نداریم و فقط میتوانیم آن را حدس بزنیم.

واز طرف دیگر و به گفته خودش یا به او اعتماد داریم یا نداریم، اگر نه که هیچ ولی اگر داریم، به تصمیماتش احترام بگذاریم وشرایط میزبانی اش را بپذیریم.

سیاوش
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 18:8
19
موافقم مخالفم
 
لورل و هاردی خسته

به غیر از زمان بچگی که هر لحظه هر فیلم کمدی را(مخصوصا برنامه سینمای خنده(!؟) که جمشید گرگین مجری اش بود) را میبلعیدم و فیلم های لورل و هاردی را نیز. امروزه در انتخاب میان آنها و افرادی چون چاپلین و کیتون و لوید به افرادی چون .... رای میدهم.

به نظر من فیلمهای لورل و هاردی دو ایراد دارند :

اول اینکه خیلی کند و لش( البته معنی توهین آمیز برداشت نکنید، کلمه بهتری پیدا نکردم) هستند در مقابل ،فیلمهای مثلا چاپلین پر است از سر زندگی و شور زندگی البته منظورم از سرزندگی لزوما آفتاب مهتاب زدن و از در و دیوار پریدن نیست، در فیلمهای لورل وهاردی همیشه یک فضای رخوت انگیز و خسته را میبینم و دو نفر که گویی همیشه به همه جا بدهکارند و برای زنده ماندن دلیل خاص و انگیزه ای ندارند.

دوم اینکه فیلمهای لورل و هاردی به نظرم خیلی پیش و پا افتاده اند، هم در فیلمنامه و موضو عات و هم در اجرا، منظورم این نیست که همه مثل چاپلین دیکتاتور بزرگ بسازند و یا در هر نما مانیفستی به مخاطب عرضه کنند ولی صحنه هل دادن پیانو در راه کوهستانی با تیک پیچ سفت کردن چاپلین قابل مقایسه است؟

مصطفی جوادی
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 18:57
11
موافقم مخالفم
 
نکند فکر کنی فراموش کرده ام

آقا مگر قرار بود از کمدی کلاسیک بالاتر بیاییم. (وودی آلن را هم بیجا وسط کشیدند) جمشید سعیدی مقدم خودش می داند که هیچ وقت من یکی ژاک تاتی از یادم نمی رود. توی همین فضای خودمان هم چند بار و به هر بهانه ای شده ارادتم را به تاتی نشان دادم. برای این که این قضیه بیشتر پیچیده نشود من یکی دست به دامن لیست و اعداد و این حرفها می شوم.پس کلا:

1_وودی آلن 2_ ژاک تاتی 3_ باستر کیتون 4_ برادران مارکس 5_ لورل و هاردی ، مل بروکس ، روبرتو بنینی و ...

سیاوش
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 19:56
17
موافقم مخالفم
 
سنبلی که پژمرد، کاجی که ریشه کن شد 2 - یک توضیح ضروری

دوستان عزیز من هم منکر این عیب ها نیستم و مخالف پوشاندن آنها هستم، اگر این کتاب در ایران منتشر میشد مطمئنا از نویسنده اش تشکر هم میکردم اما فراموش نکنید که این کتاب در آمریکا و به زبان انگلیسی منتشر شده( مهم نیست که این کتاب به چه کسانی تقدیم شده یا برای چه کسانی نوشته شده، مهم این است که در سطح وسیعی منتشر شده و همین که جایزه گرفته یعنی با اقبال مخاطبان آمریکایی مواجه شده و از این نظر موفق بوده) پس نمیتوانم فرض را بر این بگیرم که خانم جزایری با اغراق در رفتارهای غلط ما قصد اصلاح آن را داشته است. در بهترین حالت فرض را بر این میگیرم که ایشان مصداق دوستی خاله خرسه هستند.

من از بدبین بودن متنفرم و وقتی برنامه های تلویزیونی را میبینم که از هر تصویر فیلم های هالیوودی برداشت صهیونیستی میکنند متنفرم اما خودتان قضاوت کنید اگر جای شهروند آمریکایی باشید که اطلاعاتش از ایران در حد اطلاعات ما از مثلا کشور گابن است با خواندن این کتاب و دیدن شخصیت پدر که به هرحال یک تحصیل کرده موفق ایرانی است که توانسته نماینده یک شرکت نفتی در آمریکا بشود ، چه قضاوتی در باره جامعه علمی ایران میکنید؟ اگر این کتاب را یک مثلا افغانی در ایران منتشر میکرد ،شما در باره افغانی ها هیچ قضاوت منفی نمیکردید؟

در دنیایی که هر حرکت ما را در بوغ و کرنا میکنند و در اذهانی که هر ایرانی یک بمب متحرک است خواندن این کتاب به نفع کیست؟

ببینید ، میدانم جنجال چاره کار نیست ولی بی صدا ماندن هم نتیجه ندارد، فراموش نکنیم که هر چه ما سکوت کنیم آنها( بخوانید کسانی که بر علیه ایران به هر نحوی فعالیت میکنند) گستاخ تر میشوند و یک قدم جلوتر می آیند و نتیجه این کار خورد شدن فرهنگ و روحیه و تاریخ ایرانی و بیتفاوتی من و شما به این مسایل مهم است و در نهایت آن چه نباید، اتفاق می افتد.

فرهاد ترابي
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 20:24
-23
موافقم مخالفم
 
دخترم هنگامي كه در ...........

سلام.آقا يه چيز جالب در مورد نامه مشهور و عميق و كاملا قلابي چاپلين به دخترش كه همه شما مي دونيد كار كي بوده و از اينجا آب خورده بگم و برم.چند وقت پيش در يك نمايشگاه كتاب كه كتابهاي جالبي را ارائه كرده بود چشمم به كتابي افتاد با اين عنوان:"تحليل و تفسير نامه چاپلين به دخترش"آقا نويسنده با آب و تاب فراوان از اين نامه و فوج فوج اخلاقيات آن داد سخن داده بود و با افتخار نام خود را بر تفسير موضوعي قرار داده بود كه از بيخ و بن جعلي بود.اين يعني اينكه ما ايرانيها يك لحظه فكر نمي كنيم كه اگر چاپلين قابل احترام است به خاطر يك جنبه از شخصيت اوست و قرار نيست تمام خوبي هاي عالم در يك نفر جمع شوند و طرف تا قيامت سرچشمه اي لايزال در علم ومعنويت باشد.همين....http://29384.blogfa.com

امید غیائی
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 22:4
19
موافقم مخالفم
 
چقدر خوبه.......

امیر خان و بروبچز عزیز سلام.

امیر جان نوری خیلی ممنون که به یاد من هم هستی همانطور که دلنگرون بقیه هم هستی.راستش دیگه خوب شدم.چقدر خوبه که از پشت این همه سیم و آی سی و خازن به فکر هم هستیم.

راستش اصلا یاد پیتر سلرز نبودم ها.ممنون بی نام عزیز. ولی از اینکه وودی آلن این همه طرفدار داره کلی خوشحالم. اون جمله هه هم خوب اومدی کاوه جان.فیلم فوق العاده ایه که من یه دفعه پیشنهاد بحثش رو دادم ولی رد شد یعنی در اصل قبول نشد.حالا الان از همین جا از حمیدقدرتی عزیز که فکر کنم او بحث سینمای کمدی رو باز کرد تشکر میکنم. حالا دوستان نظرتون رو بگین تا باز هم یه بحث داغ و توپ راه بیفته.راستش من خیلی تو باز کردن بحث مهارت ندارم ولی میتونم ادامه اش بدم.ولی ترو خدا کلی نگین که ....گیجه نگیریم.

چقدر خوبه اینجا میشه حرف زد.............

حمید قدرتی
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 22:19
33
موافقم مخالفم
 
اعلام نتایج

آقا من نظرمو یه بار فرستادم . اما مثل این که به دست دوستان نرسیده و من مطمئن بدودم می رسه چک نویسمو دور انداختم . خلاصش هم تشکر از امیر قادری و بچه هایی بود که لبیک گفتند و گله از ن ح ن که رأی نداده بود و جواب یه سری از مطالب . که تیترش اینقدر طول کشید پس خودش ... . به خاطر همین خلاصه اش کردم . خیلی خوب و کوتاه . نمی دونم چرا ادامش که پشت سر هم نشتم چاپ شد و میدانم چاپ غلط است.

آما ... ما اصلاً گزینه ای به نام لورل و هاردی و ... نداشتیم . مسائلی که انتظارش رو داشتم تا حدود زیادی مطرح نشد و سرسری گذشتیم باز دم آقای سعیدی گرم یه دلیل آورد و یکی دو تا از دوستان هم . اما اکثراً نظرشان را گفتند . لورل و هاردی امیر قادری هم قبول نیست . چون گزینه چهار هیچ کدام بود نه این شکلی . متأسفانه بقیه دوست باز بدون دلیل رأی شان شد هیچکدام . ای کاش دنبال دلیل بودیم برای فرق بین آن سه .

اما اعلام آرا تا بخش دوم up کردن : پنجاه درصد چاپلین ، سی و شش درصد کیتون و چهارده درصد لوید . بدون رأی خودم که هارولد لوید است . به خاطر تولید بسیار خوب موقعیت طنز کاری که چاپلین و کیتون به آن کمتر پرداخته و به مسائل دیگری پرداخته اند .

حمید قدرتی
سه‌شنبه 28 فروردين 1386 - 22:20
-4
موافقم مخالفم
 
مبارک

امید جعفری برگشتند مبارک

منگ
چهارشنبه 29 فروردين 1386 - 2:13
-7
موافقم مخالفم
 
فرانسوی بدقواره ...

هیچ پرسیدید این منگ بیچاره چرا دیگر اینجا کامنت نمی پراکند .... خوب نه ! ... گور پدرش ..!

از این کوچه می گذشتم (البته دیگر سعی می کنم از این پس نگذرم و یا کلاً بیخیال این قریه شوم ،تا شاید روزگارمان بهترتر اُفتد) نفری در بین نام های دیگر اسمی کوچک از ما برده بود ، سوال بود ، دیدم رسم ادب نباشد بی ادبانه از کنار این سوال گذشتن ، کاری که پیشتر خیلی دیگران کردند و ما ماندیم در حسرت یک انسان لقمان صفت (حال تحمل حسرت نشنیدن جواب و سوزش حاصل از این تضییع به کنار...) آمدم جواب قدرتی (چقدر به دل و زبان می چسبد !) را بدهم و چند اشاره کوچک به سینمای صامت و کمدی بکنم ، دیدم آن چنان تند و تیز است که بعید می دانم اگر می فرستادم در کامنتگاه جاری می شد ، منصرف شدم ... پس خلاصه می کنم جواب این نازنین را ............تا زمانی که کلوز آپ نداشته باشد بی برو برگرد ....چاپلین .......... ولی اگر کلوزآپی در کار باشد.....ترجیحاً....کیتون ....

مضحکتر و مسخره تر از برادران مارکس پیدا نمیشود و تاتی یک ابله بدقواره است که فقط فرانسوی است ! همین

حین التحریر: به نظر شما عکاسی هنر مزخرفی نیست ؟! و ... کسی آبان ماه امسال می آید فیلم مرا ببیند؟!

www.dumb.blogfa.com

این بار دیگر واقعا خداحافظ ............

حمید قدرتی
چهارشنبه 29 فروردين 1386 - 12:46
-10
موافقم مخالفم
 
کیو کیو منگ منگ

خیلی متشکرم آقای منگ . سایت با شما حال دیگه ای داره . در ضمن عکاسی اصلاً مزخرف نیست که خیلی هم با حاله مثل عکسهای وبلاگت . راستی نظرت در مورد اخوان چیه . من که دوست دارم ( اگه فرصت بشه ) فیلمت رو ببینم .

کاوه اسماعیلی
چهارشنبه 29 فروردين 1386 - 16:39
6
موافقم مخالفم
 
کاوه میترسد...

1.سیاوش جان..من همه حرفم را گفتم و تنها تعبیری که برای قیچی امیر قائلم اینه که پیشدستی کرده و با حذف نوشته پاستوریزه من جلوی ادامه کامنتهایی از این قبیل رو بگیره.....ما دوست نداریم این سایت فیلتر بشه و این میتونه راحتترین توجیه باشه برای گول زدن خودم.من اسیر میزبانمون هم هستم.نگاش کن قیافشو چطوری کرده....

2.در حالیکه دستهایم را به حالت التماس بالا نگه داشتم و چهار زانو با سرهای خمیده با چهره ای شبیه چهره بیل موری در گلهای پژمرده به مصطفی مینگرم.با ترس به او نگاه میکنم که مبادا دوباره به قول خودش وحشی شود و زیر لب میگویم....بنینی چرا؟بعد سرم رو تو گوش منگ میبرم و میگویم :بلند نگو...ولی ژاک تاتی همونیه که تو گفتی فقط آقایون مارکس رو بیخیال شو....

امیررضا نوری پرتو
چهارشنبه 29 فروردين 1386 - 17:50
22
موافقم مخالفم
 
حلقه ی مفقوده

با سلام خدمت امیر عزیز و همه ی دوستان .

بالاخره حلقه ی مفقوده ای که مدتها دنبالش بودیم پیدا شد . یک موضوع واحد و این همه کامنت و بحث درباره ی این موضوع . امیر جان این همونی بود که همه ی بر و بچز کامنت گذار اینجا دنبالش بودند . بحث کمدین های کلاسیک تاریخ سینما شروع خوبی برای نظرات بچه ها در رابطه با موضوعاتی مهم و واحد است .

قبلا نظراتمو درباره ی کمدین های مورد علاقه ام گفته بودم . چارلی کبیر و لورل و هاردی تو دل برو را به یک اندازه دوست دارم . اما با نظر آقا سیاوش در یکی از کامنت ها موافقم . فیلمهای چارلی سینمایی تره و فیلمهای لورل و هاردی یه کم شبیه به سبکهای کمدین های تلویزیونی و نیز فاقد فیلمنامه هایی قوی هستند . اما به نظرم در پس نگاه چارلی هم یه چور احساسات گرایی اغراق آمیز ( مثل همین فیلمفارسی های خودمون ) به چشم می خوره . به هر حال هم چارلی و هم لورل و هاردی در دنیای سینمای کمدی جهان یکتا هستند . البته من از بچگی عاشق هارولد لوید هم بودم . خیلی باهاش حال می کردم .

راستی .......... فارغ ار ارزشهای هنری و تکنیکی سینما " مستر بین " هم خیلی خیلی خیلی دوست داشتنی است ! من اصلا وقتی قیافه ی این آدمو می بینم به ناگاه خنده ام می گیره . ضمن اینکه آیتم های تلویزیونی اش که متعلق به تلویزیون بی بی سی است کلی بامزه و خنده دار از کار در آمده . پلیدی هایی که در شخصیت این مظهر بلاهت و در عین حال پست و مارمولک ( !!!! ) به چشم می خوره برآیند نقاط منفی شخصیتی بسیاری از آدمهای دور و اطرافمان هست .

ورود مجدد جناب منگ و آقای امید جعفری را هم به فال نیک می گیریم .

مخلص همه ی دوستان .

مصطفی جوادی
چهارشنبه 29 فروردين 1386 - 18:32
18
موافقم مخالفم
 
مرز بین سلیقه و بیانیه های توهین آمیز

تو را به خدا ببین آخر عاقبت ما به کجا رسیده. شاید اگر کس دیگری گفته بود جوابش را می دادم ولی دیگر به شنیدن نظرات فضایی شما عادت کرده ام آقای منگ و عذرتان موجه است. خیلی متاسفم که این بحث را دوباره پیش کشیدم. دوستان اول سال گفتم که کاش سال بعد بتوانیم کمی به شعور هم احترام بگذاریم. یک احترام کوچولو به معدود افرادی که شاید مثل ما فکر نکنند. مثل من و جمشیدی که شاید به خاطر همان بی قوارگی عاشق تاتی هستم و برای آدم های بیشماری که برادران مارکس را دوست دارند. جایگاهی که این ها در تاریخ کمدی دارند و برای همه کسانی که یک سر سوزن با سینما آشنایی دارند مشهود است . من هم می توانم شما را به این متهم کنم که کمدی تاتی را نمی فهمید یا یک همچین چیزهایی اما ...

اصلا بحث تاتی نیست. قضیه این است که شما هنوز فاقد یک شعور پایه برای یک گفتمان دوستانه هستید .

در ضمن از آقای اسماعیلی هم عذر می خواهم که سیب زمینی نیستم. به نظر من آدم حق ندارد بگوید کسی را دوست دارد اما در مقابل توهین( نه نقد ، نه بیان سلیقه) به او ککش هم نگزد. این پایه دوست داشتن است رفیق.

siavash
چهارشنبه 29 فروردين 1386 - 18:43
-7
موافقم مخالفم
 

agha ye pishnahad: dar inke ta injaye kar websitetoon az lahaze khabari kheili kheili khoob kar karde shaki nist,vali chera ye bakhsh o shoroo nemikonid ke be masaele fanni bepardaze. hatman midoonid ke ma technical man too cinemamoon kheili kheili kam darim. chera shoma banie in nashid ke ye adde ro na tanha alaghemand balke donbale roe bahshaye fanni bekonid. masalan dar orede tarikhcheye dorbinhaye mokhktalef ba karbirdhaye mokhtalef ta inke reside be micheal mann va fincher too zodiac.

امیررضا نوری پرتو
چهارشنبه 29 فروردين 1386 - 18:44
22
موافقم مخالفم
 
دو تا دونه عرض خیلی خیلی کوچولو !!!

با سلام مجدد .

1- از مصطفی انصافی خبری نیست ؟ آقای انصافی من از اظهار اون دلخوری نسبت به کامنتت منظوری نداشتم . بابا مرد که قهر نمی کنه !!!! جای کامنتت بین کامنت بچه ها خالیه .

2- وحید قادری عزیز یه نوشته ی با حس و حال و با صفا به نگارش در آورده که بدجور حس نوستالژیک منو تحریک کرد . از دوستانی که نخواندنش می خوام که یه سری به این مطلب وحید بزنن . مطمئنم پشیمون نمی شین .

یا علی .

جمشید سعیدی
چهارشنبه 29 فروردين 1386 - 19:53
19
موافقم مخالفم
 
هیشکی ژاک تاتی نمی شه

در این که آقای منگ حتی یک فیلم از "ژاک تاتی" هم به طور کامل و با دقت ندیده اند هیچ شکی ندارم.فقط کافی است یک سکانس از فیلم "دایی جان" یا "زنگ تفریح" را دیده باشید تا بدانید کمدی تاتی از جنس کمدی های معمولی نیست. کمدی تاتی از جنس صدا و تصویر, لانگ شات و عمق میدان است. ژاک تاتی سینمایی ترین شکل ممکن یک کمدین است. به قول تروفو: ژاک تاتی نمونه کامل یک مولف است.

کمدی ژاک تاتی کمدی عوامانه نیست پس لطفآ درباره آن اظهار نظر نکنید و به شوخی های دمده ی چاپلین قناعت کنید.تاتی قبل از اینکه یک کمدین باشه یک سینماگر مولف است . خالی چیزهای دیگه هست که باید بگم ولی یک وقت دیگه

ندا میری
چهارشنبه 29 فروردين 1386 - 20:23
21
موافقم مخالفم
 
قطعا" شوخی کردی!

آهای دوست خوب! منگ عزیز!

حالا بیخیال ما که با خواندن این جمله ات چهار ستون تنمان می لرزه؛ به اسنخوانهای کاوه گلستان رحم می کردی!

البته شما کاملا" حق داری احساس کنی عکاسی هنر مزخرفیه ها (البته از اون حق ها که پیگرد قانونی داره)، ولی تورا خدا ایندفعه اگه قصد کردی در باب اهمیت و ارزش هر هنری صحبت کنی یک کم ملایمت و لطافت قاطی کلامت بکن که مخاطبین محترم اینطوری یکهو جا نخورن ..... خدایی اگه جدی گفتی نقل قول زیر رو یکبار بخوان اگه بازهم نظرت عوض نشد یه خبری بده .....

"من مي‌خواهم صحنه‌هايي را به تو نشان دهم كه مثل سيلي به صورتت بخورد و امنيت تو را خدشه‌دار كند و به خطر بيندازد. مي‌تواني نگاه نكني، مي‌تواني فراموش كني، مي تواني هويت خودرا پنهان كني، مثل قاتل‌ها، اما نمي‌تواني جلوي حقيقت را بگيري، هيچ كس نمي‌تواند."

بعد التحریر 1 : به وبلاگ منگ عزیز سر زدم، شمام اگه مثل من و منگ عزیز اصلا" با عکاسی حال نمی کنید یه سر بزنید ......

بعد التحریر 2 : آقای منگ وقت کردی به فوتوبلاگ منهم یه سری بزن ..... خیلی تازه است اما از نظراتت بهره مند می شم....... فقط ننویس مزخرفه، چون من نمی فههم منظورت کدوم مدل مزخرفه .....

www.123shutter.blogfa.com

علی طهرانی صفا
چهارشنبه 29 فروردين 1386 - 22:54
26
موافقم مخالفم
 

1) به نظر من چارلی چاپلین بهترین کمدین تاریخ سینما است. بیشتر از این هم نمی خواهم حرف بزنم چون حرف های مهم تری برای گفتن دارم.

2) متن سیاوش ( سنبلی که پژمرد ...) و دو نوشته مهدی پور امین ( به نام ابراهیم و تو از قبیله لیلی ...) به من یکی که حال داد. یکی به خاطر صورت زیبا و دیگری به خاطر حق طلبی آشکار آن. به خاطر این نوشته ها از این ایشان تشکر می کنم.

3)مهدی پور امین عزیز! به نظر من « روبان قرمز » کامل ترین و بهترین ساختۀ ابراهیم حاتمی کیا تا به امروز است. من از محبوب ترین فیلم عمرم اسم بردم تا هم مرا بهتر بشناسی و هم به یقین بدانی که در این سیاهه بازار هنوز کسانی هستند که « روبان قرمز » را یک شاهکار سینمایی بدانند.

4) به تازگی اخراجیها را دیده ام و نظر مسعود فراستی (که مصطفی جوادی به آن اشاره کرده) را در موردش می پسندم. کامنت بعدی یک نقد مثبت برای این فیلم خواهد بود. به نظرم در حق فیلم خیلی خیلی ظلم شده. آخر بی انصافی هم حدی دارد.

امید غیائی
پنجشنبه 30 فروردين 1386 - 0:29
12
موافقم مخالفم
 
The Preposition

سلام و فقط یه نکته.

دیدن این فیلم رو از دست ندید.به هیچ قیمتی.ببینید که خوب میشه درباره اش حرف زد.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 1.91815400124 seconds.