دوشنبه 1 آذر 1389 - 11:30



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



جمعه 24 فروردين 1386 - 22:13

پیک مستند سینمای ایران


آقایان پیروز کلانتری و روبرت صافاریان، سایتی به راه انداخته‌اند که پیش از آن که بخواهیم درباره کیفیت و جذابیت‌اش بنویسیم، بد نیست به لزوم‌اش اشاره کنیم. سایتی درباره سینمای مستند این روزهای ایران، که بیش از آن که مخاطب داشته باشد، همین طور دارد گسترده می‌شود و پیش‌رفت می‌کند. حالا همه به فکر افتاده‌اند برای این همه شور و شوقی که در مسیر ساخت فیلم مستند به راه افتاده، کاری کنند تا این مستندها دیده هم بشوند. آدرس این سایت هست: www.peykemostanad.com. فعلا که حسابی جدی‌اش گرفته‌اند و مطالب خوب و جورواجوری در آن یافت می‌شود. کاش البته به لحاظ ظاهری، سایت را خوشگل‌ترش می‌کردند تا این همه زحمت در مسیری چنین کم اجر، بیش‌تر دیده شود. پیروز کلانتری در ضمن یادداشتی نوشته درباره مستندم « آقای کیمیایی » که می‌خوانید. امیدوارم این شروع ارتباط شما رفقا با سایت پیک مستند باشد. بقیه حرف‌های‌مان را بعد خواندن این مطلب می‌زنیم:
« آقای کیمیایی به عنوان فیلم اول یکی از معدود منتقدهای مستقر و حرفه ای سینمای ما، امیر قادری، مطبوع و جذاب ست. فیلم ساز برای همۀ فضاهای مطلوب خود جا باز کرده است : برای ارائۀ دغدغه های شخصی اش ( از جمله موسیقی های دلخواهش )، برای دغدغه های کیمیایی ( در کارگردانی خودش ! )، برای ایفای نقش مستقل و مؤثر تصویربردار، تدوین گر و صداگذارش و نیز برای مخاطب که از این همه حظ ببرد و هرجا خسته شد، با تصاویر پشت صحنـۀ فیلم رئیس سر کند. تنها فضایی که فیلم ساز پرسه زن ما زیادی آن را جدی گرفته و درنیامده، موضوع جدلش با کیمیایی در بارۀ جدی گرفتن مخاطب و منتقدان از سوی کیمیایی است. در این جا فیلم ساز عصبی و حق به جانب عمل می کند بی آن که به ما بباوراند که حق دارد. به هر حال برای مخاطبانی چون من که مدت هاست سینمای کیمیایی را نمی فهمم و فیلم هایش را یک در میان می بینم، تماشای سایه روشن های نادیدۀ حضور و شخصیت این فیلم ساز در فیلم آقای کیمیایی دلنشین بود و این موقعیت به لطف یک دلدادگی کارگردانی شده حاصل شده است. »
بعد‌التحریر یک: نمی‌دانم احوال حمید قدرتی را پرسیدم که در یکی از کامنت‌ها درباره بیماری‌اش گفته بود؟ امیدوارم امیررضا برای او هم دعا کرده باشد.
بعدالتحریر دو: بعد از مرد سیندرلایی ( خاکسترنشین )، یک فیلم خوب دیگر با موضوع فقر، آن هم در آغاز هزاره سوم دیدم: به دنبال خوش‌بختی. ویل‌ اسمیت‌اش عالی است و کارگردان‌اش توانسته موضوعی را که می‌توانسته رقت‌انگیز از آب دربیاید، سرحال و مشتاقانه و قدرت‌مندانه کارگردانی کند. احتمالا بهترین کمدی سینمای جریان اصلی و استودیویی امسال، همین است. لیتل میس سان‌شاین را دارم مستقل حساب می‌کنم.
بعد‌التحریر سه: همچنان دنبال راهی برای همکاری شما در سایت سینمای ما هستیم. خودتان چه پیشنهادی دارید؟ این همه انرژی و علاقه دارد هرز می‌رود!

بازگشت به روزنوشتهای امیر قادری

نظرات

پريسا
جمعه 24 فروردين 1386 - 22:35
-3
موافقم مخالفم
 
سلامممممممممممممم

واي خداي من...سلام امير جان...من بالاخره بعد 2 ماه دوباره اومدم...واي كه چقدر دلم براي شما ها تنگ شده بود...خوشحالم كه دوباره ميتونم تو جمعتون باشم...

راستي از كانون چه خبر؟گفته بودن بعد از عيد خبرمون ميكنن كه...پس چي شد؟

امیررضا نوری پرتو
شنبه 25 فروردين 1386 - 9:26
20
موافقم مخالفم
 
چند عرض کوچولو !

سلامی مخصوص خدمت امیر خان گل و همه ی دوستان عزیزم.

1- گشایش چنین سایتی رو باید به فال نیک گرفت . خدا کنه که به فعالیت خودش ادامه بده .

2- امیدوارم که دوست خوبم آقای قدرتی و همچنین نیما حسنی نسب عزیز بهبودی کامل خودشونو به دست آورده باشند . امیر جان خیالت راحت. واسه ی حمید خان و همگی شما دوستان عزیزم دعا کردم . البته اگه قابل باشم و دعام مستجاب بشه .

3- آقای مصطفی جوادی عزیز یه نگاهی به کامنتهای به روز شده ی من در روز نوشت قبلی امیر بینداز . دوست دارم سوء تفاهم ها برطرف بشه . به خدا من هیچ نکته ی اشک آوری در شما ندیده بودم که بخوام در حرم گریه کنم ! ((:

4- امیر جان گفتی داری حضور بر و بچز کامنت گذار رو در سایت سینمای ما بررسی می کنی . اولا من که از خدامه و باعث افتخارمه ( البته اگه من رو قابل بدونی !! ((: )

. ثانیا اینکه اگه هم این قضیه نشه من که به شخصه با همین محفل گرم و صمیمی مجازی حال می کنم . ثالثا با نظر امید غیایی عزیز در آخرین کامنتش در روز نوشت قبلیت کاملا موافقم . کاش می شد همگی ما یه جایی و یه زمانی دور هم جمع بشیم . فکر نمی کنم جشنواره ی مطبوعات به اون شلوغی محلی مناسب برای این کار باشه . ضمن اینکه با این بی برنامگی ها دلخوشی خیلیهارو ( نمایشگاه کتاب ) دارن از بین می برن و زمزمه ی عدم برگزاری نمایشگاه مطبوعات به گوش می رسه . پس بهتره که یه جایی رو خودت برای این کار در نظر بگیری . ولی به نظرم انرژی ما به بیراهه هدر نمیره . داریم اینجا کامنت می ذاریم و کلی خوش می گذرونیم و تجربه های جالبی کسب می کنیم و دوستان زیادی پیدا کرده ایم . حالا اگه فکر می کنی این نوشته های ما باید شکلی حرفه ای تر و قشنگتری به خودش بگیره ما که از خدامونه . معمولا دوست ندارم از جانب کسی صحبت کنم اما گمان می کنم بودن و نوشتن در کنار امیر قادری و نیما حسنی نسب و سایر دوستان برای همه ی بچه های کامنت گذار اینجا مایه ی سرور و خوشحالیه .

5- در مورد چه فیلمی نوشته بودی ؟ اسمشو جا انداخته بودی امیر جان ... فکر کنم فیلم " در جستجوی خوشبختی " منظورت بود که از بازی ویل اسمیت تعریف کرده بودی.

6- پریسا خانوم خوش اومدین .

مخلص همگی دوستان خودم .

امیررضا نوری پرتو
شنبه 25 فروردين 1386 - 9:29
12
موافقم مخالفم
 
یه اشتباه کوچولو در بین عرایض کوچولو !

با سلام مجدد . اسم فیلم رو گفته بودی ( به دنبال خوشبختی ) . چشم کور من ندیده بود ! معذرت ! ((:

مهدى
شنبه 25 فروردين 1386 - 11:5
-14
موافقم مخالفم
 

سلام.

راستش الان كه سايت سينماى مستند وكه شما معرفى كردى ميبينم از لحاظ ظاهرى از سايت شما (بيشتر در روز نوشتها) بهتر اومد به نظرم .

اقلش اينه كه مطالبش رو با فونت درشت و قابل ديد نمايش ميده

و مثل سايت شما آدم در خوندن مطالب آزار نميبينه ..

در ضمن اين و ميخواستم چند باري بگم كه الان فرصتش پيش اومد كه تبليغات سايت شما داره يه كم آزار دهنده ميشه . به هر حال به نظر در طراحى سايت بايد يك تجديد نظر بكنيد . ( من يكي رو كه مشتري هميشگيتون هستم داريد مجبور ميكنيد سايت رو بندازم تو فيد ريدر)

باتشكر ..

مهدى

حدس بزن
شنبه 25 فروردين 1386 - 12:39
30
موافقم مخالفم
 
ما شهرستانی ها رو فراموش نکنی

ما شهرستانی ها رو فراموش نکنید

حنانه سلطانی
شنبه 25 فروردين 1386 - 14:42
-2
موافقم مخالفم
 
نمایشگاه مستندهای اشک آور

اول از همه اینکه آقای نوری پرتو عزیز زیارتتان قبول.ممنون که به یاد ما هم بودید.با حرفهایتان هم موافقم.فقط من گریه کردن را با دیوانه بازی هایی که در این جور اماکن دیده می شود در یک مرتبه نمی دانم.البته منظورم گریه کردن برای امام نیست که ایشان چه نیازی به گریه ما دارند.این قضیه ای کاملا شخصی است که به نوع ارتباط هرکس با خدایش بستگی دارد.البته این را بگویم که من خودم هم اهل گریه کردن نیستم.

راه اندازی سایت سینمای مستند هرچند اتفاق مبارکی است اما تا زمانی که وضعیت نمایش این فیلم ها مشخص نشود چندان مفید به نظر نمی رسد.نوشتن در مورد فیلم هایی که فقط ممکن است عده محدودی دیده باشند چه سودی دارد؟

در مورد همکاری با سایت هم کاری که ندارد، شما ما را دور هم جمع کنید بقیه اش با خودمان.اینکه امید غیائی نوشته در نمایشگاه مطبوعات جمع شویم فکر خوبی است ولی چرا عوض جمع شدن در نمایشگاهی که ملت روی سر هم سوار اند،در دفتر سایت جمع نشویم؟یک زمانی مصطفی جوادی نوشته بود مگر یک استکان چای چقدر هزینه دارد که دعوتمان نمی کنید؟!باور کنید ما همان یک استکان چای را هم نمی خواهیم.عجب بچه پررویی هستم من.خودم برای خودم کارت دعوت می فرستم.

ehsan
شنبه 25 فروردين 1386 - 14:46
19
موافقم مخالفم
 

سلام همشهری نوشته بودی بخش نقد خوانندگان راه اندازی شده . نشده که . ؟ راستی مطلبت در مجله فیلم(شماره نوروزی ) که به دروازه طلایی اشاره کرده بودی خیلی جالب بود . آن مکان فرهنگی هنوز هم دایر است .. هر وقت از انجا رد می شم یاد مطلبت می افتم

کاوه اسماعیلی
شنبه 25 فروردين 1386 - 18:14
13
موافقم مخالفم
 
همه در خانه امیر

سلام علیکم

1.ممنون از معرفی این سایت.برای من که خیلی مستند دوست دارم فقط مستند 4 رو داشتم...

تو قسمت زامبی از مجموعه پاورچین پسرخاله سپهر که خیلی خشک و مبادی آداب بود و همه جوره اونو تو سر سپهر میزدن در مقابل پیشنهاد سپهر برای دیدن یه فیلم کاراته ای گفت من فقط مستند میبینم.اسم اون پسر خاله رو گذاشته بودن زامبی.......

2.من هم با امیر رضا موافقم ...جشنواره مطبوعات محل مناسبی نیست.بریم خونه امیر قادری دستپختشم میچشیم.

4.من هم یه خبر فرهنگی بدم.اونهایی که کنسرت شجریان رو نتونسته بودن برن cd یش اومده...همین الان دارم باهاش حال میکنم.

بزن آن پرده اگر چند ترا سیم از این ساز گسسته

بزن این زخمه اگر چند در این کاسه تنبور نماندست صدایی

5.خوب منم dvd خودمو به رخ بکشم هر چند شاید همتون داشته باشین.the band اسکورسیزی...زیارت باب دیلان

6.بحث در مورد آقای کیمیایی بماند برای وقتی که همه دیدند.

7.میتونیم به بهانه سفر زیارتیت فیلمهای محبوب مذهبیمون و فیلمهایی از این قسم که به کج راهه رفتن رو نام ببریم.

8.خدایا هر کاری میکنی بکن اما نگذار استقلال با این فوتبال قهرمان شه .ملوان ما را هم در لیگ برتر حفظ کن.این باران لعنتی رشت را هم دو سه روزی قطع بفرما.

9.خسته شدم کسی تو این کافه نیست واسم یه چای بیاره؟

حمید قدرتی
شنبه 25 فروردين 1386 - 18:43
-14
موافقم مخالفم
 
کمکم کن

یه سوالی چند وقته که برام پیش اومده . در مورد سینمای صامت ( سینمای کامل یا اوج فیلمسازی ) . البته قسمت طنزش . کیتون ، هارولد لوید یا چاپلین کدوم یکی بهتر یا موفقتر اند . سه نفر با سه سبک یا سه دیدگاه . البته هر گلی یه بویی داره ولی این وسط اما و اگر هایی هست .

غیائی ، انصافی ، جوادی ، سعیدی ، طهرانی صفا ، سلطانی ، اسماعیلی ، میری ، ترابی ، پرتوی نوری ، سحر و امیر همائی ، مصطفی ، سیاوش ، محسن ، مهیار ، مریم ، کاوه ، رضا ، فرشید ، ali ، پریسا ، احسان ، آلوچه ، سهند و منگ و دیگر دوستان ( البته همه با پیشوند آقا یا خانم ) + استادان قادری ، حسنی نسب و دانش کمکم کنید .

پریا
شنبه 25 فروردين 1386 - 18:56
-12
موافقم مخالفم
 

می خواستم از اقای ترابی تشکر کنم

لطف کردین که راهنمایم کردین

با احترام

محمد حسین اجورلو
شنبه 25 فروردين 1386 - 19:29
4
موافقم مخالفم
 
بی ربط

سلام دوستان

سلام اقای پرتوی زیارت قبول.

امید غیائی
شنبه 25 فروردين 1386 - 21:3
19
موافقم مخالفم
 
بدون موضوع.

سلام امیر خان و دوستان.

1-اول از همه اینکه واقعا نباید یه فکری به حال اکران این فیلمهای مستندی که تو این مملکت ساخته میشه کرد؟؟؟ من خودم به شخصه فقط سه یا چهارتا فیلم مستند تو سینما دیدم.که واقعا هم عالی بودن.مثل تهران انار ندارد. نمیشه همین آدمها یه جایی رو راه بندازن و فیلم هاشون رو نشون بدن.مخصوصا وقتی که آدمهاش این کاره ان.

2-فیلم در جستجوی خوشبختی رو دیدم و نمیدونم چطوری باید در موردش حرف زد.یه تقلا و درگیری فرد با جمعی که بیشتر قصد داره خودش رو به خودش ثابت کنه.آدمی که به خودش ایمان داره و همه کاری میکنه تا به هدفش برسه.از تصادف جون سالم به در میبره، بدون کفش میره سر کار، بدو بدو های دیوونه وار میکنه و خیلی کارهای دیگه.اون صحنه های خوابیدن تو اون خوابگاه عمومی رو خیلی دوست دارم. پسر بچه ای هم که تو فیلمه پسره خودشه و فیلم حسابی باور پذیر از آب دراومده.یه اثر که به قول خودت حال آدم رو خوب میکنه.بهت امید میده و انرژی.ای دیالوگ هم از فیلم داشته باشید.فوق العاده است: You got a dream, you gotta protect it. People can't do something themselves, they wanna tell you that you can't do it. You want something? Go get it.

3-پیشنهاد هم که من یکی کمپلکس نمیدونم.ولی خداییش یه فکری برای دید و بازدید بکنین.

مهدی پورامین
شنبه 25 فروردين 1386 - 21:45
9
موافقم مخالفم
 
پاتوق

با سلام

من طی یکسال گذشته به طور متناوب به سایت وزین "سینمای ما" سر میزدم و ایضاَ روزنوشت های "امیر قادری"و"نیما حسنی نسب".با اسامی و نقطه نظرات مخاطبین ثابت سایت هم آشنا هستم.(کامنت گذاران اصیل!!!).اما من یک مشکلی دارم:اینکه خیلی کم کامنت میزارم مگر اینکه حرف خاص و مهمی داشته باشم(البته به زعم خودم!!)و وقتی چیزی مینویسم اینقدر طولانی و مفصل میشود که کمتر کسی حوصله خواندنش را پیدا میکند!!! مثل نقد اخراجی ها- "جهاد خیابانی" و"جمع بندی اخراجی ها"- که فکر کنم رکورد طویلترین کامنت سایت را شکسته !!!!

الان هم می خواهم در جمع بندی چند مسئله که در این روزنوشت و کامنتهای روزنوشت قبلی ،یک بحثی رو باز کنم.از کامنت " امیر رضا نوری پرتو" (مشتی رضا فعلی!!) شروع میکنم که در مورد معنویت،صورت گرایی دینی وسینمای معناگرا(سینمای دینی سابق!!) صحبت کرده بود.که نمام حرفاش دغدغه ذهنی منم هست. اتفاقاَ درصفحه اندیشه روزنامه "همشهری" چهارشنبه 22/1/86 یک مقاله فوق العاده و بسیار زیبا در این مورد چاپ شده بود(نسبت الهیات و فیلم).بقدری عالی و همه جانبه این موضوع رو در کلیات نظری وبعد در سینمای ایران تحلیل کرده که بنظرم خیلی حیف میشه اگه اونرو نخونید.!!نویسنده "سید احمد میر احسان" از نویسندگان و منتقدین قدیمیه که فکر کنم در میزگردهای کارشناسی قسمتهای اولیه برنامه "سینما ماورا" (همراه جعفری نژاد و راستین) دیده باشیدش.شاید بتونید از سایت همشهری پیداشت کنید و اینجا هم بیاریدش.

حالا میخوام این بحث رو ربطش بدم به " بعد‌التحریر سه " امیر قادری که در مورد همکاری گفته بود.اگر یک پاتوقی برای نوشتن جامع مخاطبین دائم(کامنت گذاران اصیل!!) توی سایت در نظر بگیرید که بتونند نوشته ها ویا برنامه های سینمایی یا هر اتفاق دیگری که برای سینما دوستان مفید است به هم نشان دهند.خیلی مزایا دارد!! مثلا خیلی از نقد دوستان رو که تو وبلاگ هاشون مینویسند میشود هدفمند و جهت دار در سایت آورد.مخاطبین هم متمرکز میشوند و ما هم کمتر "وب گردی" میکنیم.یا میشود مقالات مفیدی که ممکن است تو منبع اصلیش کمتر دیده شود با ذکر مرجع توی سایت آورد.(مثل موردی که بالا گفتم).انصافا خیلی از بچه هایی که اینجا کامنت میذارن از اعضای اصلی سایت فعال ترند!!(میدونید کی را میگم که؟؟!!)

راستی توی همون نسخه همشهری "سیر نقد نویسی فیلم" در ایران توسط "سعید مروتی" نوشته شده بود.که در آخر "نقد وبلاگ نویسی" را بررسی کرده بود.غیر مستقیم میشد فهمید که منظورش پچه های سینمای ما است.در کل جالب بود.!!

مثل اینکه بازم دارم رکورد شکنی میکنم(تو روده درازی!!).من سعی میکنم از این به بعد زودتر و موجز تر بنویسم،شما هم قول بدید روی حرف های من فکر کنید و ترتیب اثر!!(خودمونیش: هوامون رو داشته باشین!!)

مهدی پورامین

ندا میری
شنبه 25 فروردين 1386 - 22:35
28
موافقم مخالفم
 
و اما "آقای کیمیایی" .....

سلام

سایت آقایان پیروز کلانتری و روبرت صافاریان را دیدم و به قول شما آنقدر الزامش خودنمایی می کنه که بحث به کیفیت و جذابیتش حتی نکشه ... گرچه طی مرور کوتاهی که من کردم مطالب متنوعی به چشمم خورد که البته سر فرصت دوباره سر خواهم زد.....

تازه چند ساعتیه که رسیدم تهران و باز هم خدا رو شکر که اینجا به روزه .... اصولا" باقی دوستان که دیرUP کنن ما چشم امیدمون به شماست (البته اصلا" اینطوری نمی شه ها .... برای نمونه ما از نوشته آقای قادری کوچک کلی لذت بردیم و کماکان منتظریم ایشون بازهم لطف کنن یه چیزی بنویسن که بلکه ما بازهم لذت ببریم) .... امان از روزی که شما دیر UP کنید ....

و اما "آقای کیمیایی" .....

عکسهایی را که یکی از دوستان خوب من و البته همکاران خوب شما از پشت صحنه فیلم گرفته بود، دیده ام؛ از یکی دونفری هم که فیلمو دیدن شنیدم که جدا" دلچسبه و این دلچسبی تنها به سوژه جذابش وابسته نیست .... و یک چیز دیگه اینکه قطعه های موسیقی معرکه ای هم دارد ..... به نظر خودتون فقط همینا برای اینکه بدجوری آدمو توی دل دل وحشتناک دیدن " آقای کیمیایی" بیاندازه کافی نیست ؟ ... راستی راه حلی برای ما سراغ ندارید؟

بعد‌التحریر یک: آقای نوری پرتو عزیز رسیدن به خیر، گویا خیلی سفر چسبیده، حسابی سر حالی و دچار تعدد کامنت شدی .... هر چند ما که از خواندن مطالب دوستان، کلی لذت می بریم .... هر چه بیشتر، بهتر

بعدالتحریر دو: مرد سیندرلایی ( خاکسترنشین )، را دیده ام و البته کلی لذت بردم و جالب اینکه در سراسر فیلم و در اوج لحظه های تلخ و گزنده اش یک احساس شیرین و عمیق جاریه .... یه حورایی زنده است و این زنده بودنش فرصت این رو نمی ده که براش گریه کنیم و البته خود Cinderella man - راسل کرو- که حتی در لحظه ای که داره دراون شرایط وحشتناک پول جمع می کنه باز هم آن غرور به یاد ماندنی همراهشه و یک لحظه هم اجازه نمی ده به شخصیت و وقارش شک کنی .... وای چه تجدید خاطره خوبی شد برام .... " به دنبال خوش‌بختی" را هنوز ندیده ام .... و کاش فرصتی بشه که ببینم ... بدجوری دلم یه فیلم سرحال و زنده می خواهد ....

بعد‌التحریر سه: جدا از اینکه شما بچه ها و شرایط رو بررسی می کنید و شاید یه تعدادی رو انتخاب کنید واگه اونها هم تمایل داشته باشند، می توانند جدی تر همکاری کنن؛ من به این فکر می کردم که چرا بخشی راه نمی اندازید که روز نوشت بچه ها باشه؟ نوشته هاشونو ارسال می کنند و از بین نوشته ها 2، 3 تایی رو هر روز Up کنید ... ممکنه برای شروع بد نباشه ... البته یک کم ( نه! بیشتر) مطالعه Email ها و انتخاب یکی، دو تا شون کار سختیه اما شاید امکان پذیر باشه... و از همه این حرفها که بگذریم خیلی خوبه که شما اینقدر نسبت به شور و شوق بچه ها متقابلا" شور و شوق نشان می دهید ....

ندا میری
شنبه 25 فروردين 1386 - 22:39
-3
موافقم مخالفم
 
و اما "آقای کیمیایی" .....

سلام

سایت آقایان پیروز کلانتری و روبرت صافاریان را دیدم و به قول شما آنقدر الزامش خودنمایی می کنه که بحث به کیفیت و جذابیتش حتی نکشه ... گرچه طی مرور کوتاهی که من کردم مطالب متنوعی به چشمم خورد که البته سر فرصت دوباره سر خواهم زد.....

تازه چند ساعتیه که رسیدم تهران و باز هم خدا رو شکر که اینجا به روزه .... اصولا" باقی دوستان که دیرUP کنن ما چشم امیدمون به شماست (البته اصلا" اینطوری نمی شه ها .... برای نمونه ما از نوشته آقای قادری کوچک کلی لذت بردیم و کماکان منتظریم ایشون بازهم لطف کنن یه چیزی بنویسن که بلکه ما بازهم لذت ببریم) .... امان از روزی که شما دیر UP کنید ....

و اما "آقای کیمیایی" .....

عکسهایی را که یکی از دوستان خوب من و البته همکاران خوب شما از پشت صحنه فیلم گرفته بود، دیده ام؛ از یکی دونفری هم که فیلمو دیدن شنیدم که جدا" دلچسبه و این دلچسبی تنها به سوژه جذابش وابسته نیست .... و یک چیز دیگه اینکه قطعه های موسیقی معرکه ای هم دارد ..... به نظر خودتون فقط همینا برای اینکه بدجوری آدمو توی دل دل وحشتناک دیدن " آقای کیمیایی" بیاندازه کافی نیست ؟ ... راستی راه حلی برای ما سراغ ندارید؟

بعد‌التحریر یک: آقای نوری پرتو عزیز رسیدن به خیر، گویا خیلی سفر چسبیده، حسابی سر حالی و دچار تعدد کامنت شدی .... هر چند ما که از خواندن مطالب دوستان، کلی لذت می بریم .... هر چه بیشتر، بهتر

بعدالتحریر دو: مرد سیندرلایی ( خاکسترنشین )، را دیده ام و البته کلی لذت بردم و جالب اینکه در سراسر فیلم و در اوج لحظه های تلخ و گزنده اش یک احساس شیرین و عمیق جاریه .... یه حورایی زنده است و این زنده بودنش فرصت این رو نمی ده که براش گریه کنیم و البته خود Cinderella man - راسل کرو- که حتی در لحظه ای که داره دراون شرایط وحشتناک پول جمع می کنه باز هم آن غرور به یاد ماندنی همراهشه و یک لحظه هم اجازه نمی ده به شخصیت و وقارش شک کنی .... وای چه تجدید خاطره خوبی شد برام ....

" به دنبال خوش‌بختی" را هنوز ندیده ام .... و کاش فرصتی بشه که ببینم ... بدجوری دلم یه فیلم سرحال و زنده می خواهد ....

بعد‌التحریر سه: جدا از اینکه شما بچه ها و شرایط رو بررسی می کنید و شاید یه تعدادی رو انتخاب کنید واگه اونها هم تمایل داشته باشند، می توانند جدی تر همکاری کنن؛ من به این فکر می کردم که چرا بخشی راه نمی اندازید که روز نوشت بچه ها باشه؟ نوشته هاشونو ارسال می کنند و از بین نوشته ها 2، 3 تایی رو هر روز Up کنید ... ممکنه برای شروع بد نباشه ... البته یک کم ( نه! بیشتر) مطالعه Email ها و انتخاب یکی، دو تا شون کار سختیه اما شاید امکان پذیر باشه... و از همه این حرفها که بگذریم خیلی خوبه که شما اینقدر نسبت به شور و شوق بچه ها متقابلا" شور و شوق نشان می دهید ....

حمید قدرتی
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 0:10
-27
موافقم مخالفم
 
فیش تو شیزو ، کانون فیلم و روزنامه امتیاز

1- آدم بعضی وقتها بی توجهی میکنه که خودش می مونه

2- اقای قادری فکر کنم حالم را پرسیده بودید . حالم بهتره شما چطورید . ( چون احتمالاً جواب را می دانم ) ( و چون همیشه عادت دارم یه چیزی یاد بگیرم می پرسم آقای امیر قادری جریان فیش توشیزو چیه ؟ خیلی وقته می خوام بپرسم اما مهلت نمی داد گفتم که حالا هم صحبت شدیم بپرسم ؟ اما حالا که جواب احتمالی را نمی دانم ترجیح می دهم پرانتز نبسته ام را ببندم )

3 - چرا کانون فیلم برپا نشد ؟ و چرا روزنامه امتیاز دیگه چاپ نشد ؟ حیف شد می تونست روزنامه خوبی بشه ؟

امیررضا نوری پرتو
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 0:35
30
موافقم مخالفم
 
بی ربط !

سلام . شبتون به خیر . خوابم نمی برد گفتم یه سری بزنم دیدم دوستان هم کامنتای جالبی گذاشته اند . راستی ممنون از دوستان بابت اظهار لطفشون به بنده .

الآن که دارم این کامنت رو می نویسم داره از آسمون سیل می باره . دیگه داره کم کم باورم میشه یه عقوبت الهی در کاره ! آخه دیگه کار این بارون از رحمت گذشته . کم کم داره زحمت میشه ! نمی دونم چی بنویسم گفتم مثل این آدمها که هر روز و شب در خیابان یا منزلشان با دیگری روبرو می شوند و چون حرفی برای گفتن ندارند خزعبلاتی در رابطه با آب و هوا از خود سر هم می کنند من هم یه حرفی زده باشم .

راستی امیر جان فکر کنم نظر بچه ها داره کم کم میاد دستت . با این حال ریش و قیچی دست خودت . هر تصمیمی گرفتی اعلام کن . بهتره اصلا یه روز و ساعتی همه دور هم یه جا جمع بشیم و بعد به طور شفاهی نظرمونو بگیم . یا می خوای این دور هم جمع شدن صمیمانه رو در دو مرتبه و در دو روز مجزا برگزار کن تا همه بتونن برنامه شونو با یکی از آن دو روز تنظیم کنن . من که به شخصه برای دیدار دوستان بی صبرانه منتظرم .

یا علی . خیلی مخلصیم .

کاوه اسماعیلی
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 1:26
20
موافقم مخالفم
 
دره من چقدر بی آب و علف بود

قبل از اینکه به بحث جدی پیشنهادی امیر رضا که خیلی بهش تمایل هم دارم بپردازیم دو تا کامنت رو 2 تا مطلب دیگر امیر میذارم.

1.اولیش ماله دره من چه سرسبز بود..دیشب که مجله فیلمام رو جابجا میکردم بهش برخوردم.هیچ وقت فیلم محبوبم نبوده و از سادگی بیش از حد و متظاهرانه اش حالا بد میشد ضمن اینکه در دوران مشنگی خودم عقاید چپ داشت خفه ام میکرد و مثل رفقای خنگم جان فورد برایم نماد امپریالیسم بود(مثل دکتر ژیواگو...وای که چقدر سینما رو چپکی میدیدم.ایدئولوژی..چه کلمه خانمان سوزی...) و این فیلم رو یک نوع خیانت رسانه ای به مبارزات مقدس زحمتکشان قلمداد میکردم.(من سنم فقط27 ساله .فکر نکنید همسن لنینم.)هنوزم فیلم محبوبم نیست و کماکان در عجبم که چطور اسکار رو به همشهری کین ندادند و این فیلم جایزه رو گرفت.آما.....

رسوخ یک فیلم به ذهن یک آدم که میتونه اونقدر عمیق باشه تا اونقدر عاشقانه اون فیلم رو ستایش کنه بدون اونکه یک انشا به جای نقد بنویسه برام تحسین بر انگیز بود.

2.در مورد مطلبت تو اعتماد آخر هفته...در مورد هامون و آژنس شیشه ای..من حیث المجموع(بازم یه کلمه از بهرام شفیع)قبول دارم.و اینو هم میدونم هر فیلمی که از لحاظ زمانی ماندگار باشه لزوما شاهکار نیست.اما نمیتونم باور کنم که تو از کرخه تا راین رو بیشتر از آژانس شیشه ای و لیلا رو بیشتر از هامون دوست داشته باشی.باور دارم که اهل متفاوت نمایی نیستی.پس چرا؟

محمد حسین اجورلو
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 8:50
5
موافقم مخالفم
 
سانسور

سلام

امیرخان تو دیگه چرا؟تو هم سانسور؟خود اقای پرتوی خواسته بود بحث کنیم.

حنانه سلطانی
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 12:25
13
موافقم مخالفم
 
ماجرای ترسیدن یک مرد

بالاخره چند روز پیش من و سحر آخرین پادشاه اسکاتلند را دیدیم.قبل از هرچیز این را بگویم که علت غیبت این روزهای سحر سوختن مودم کامپیوترش است.و اما آخرین پادشاه اسکاتلند،فیلمی درباره سقوط یک آدم،سقوط یک ملت یا از دیدی جامع تر سقوط آرمان ها و آرزوها.سقوطی که از نگاه دکتر جوانی به نام نیکلاس گاریگن روایت می شود و رابطه دکتر با آمین است که اتفاقات فیلم را رقم می زند و به نوعی فیلم را به دو اپیزود تقسیم می کند.دو اپیزودی که با نمایی از یک حشره آغاز می شوند.اپیزود اول که شروع ارتباط دکتر با آمین است و اپیزود دوم که جدا شدن راه آنها و از بین رفتن این اعتماد و رابطه را به تصویر می کشد.فیلم،دور باطلی است که با خوشحالی مردم برای روی کار آمدن ایدی آمین شروع و با خوشحالی همان مردم این بار برای سقوطش پایان می یابد.پازلی است که به تدریج قطعاتش کنار هم چیده می شود و رفته رفته به شکل و شمایل سقوط نزدیک تر می شود و در این بین اشاراتی هم به شکل آخری که قرار است با تکمیل پازل ببینیم،می شود.اشاراتی مثل طرز روی آب خوابیدن نیکلاس که شبیه صحنه آویزان کردنش توسط آمین است یا دست خونی اش زمانی که افرادی که قصد کشتن آمین را داشته اند،دستگیر شده اند یا اشاراتی که به پایان فیلم و سقوط آمین می شود:"سربازهای مسلح ابتدای فیلم،حرفهای سارا:"اونها برای اوبوت هم همین جور می خوندند.چند سال دیگه می بینی."یا آن گاو زخمی که زجر می کشد،حرفی که نیکلاس در مورد رفتن اش به آمین می زند:"چیز دیگه ای نمی تونم برای اوگاندا ببینم."یا زمانی که کی به نیکلاس در مورد آمین می گوید:"مدت زیادی طول نمی کشه که دیگه نمی تونه به کسی اعتماد کنه.""شاید بتوان همه فیلم را در این دیالوگ آمین خلاصه دانست:"مردی که ترسش رو نشون میده ضعیفه و مثل یه برده ست."و این همه ماجراست.

دوستان،شما چرا درباره این فیلم نمی نویسید؟

صوفیا
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 13:11
-11
موافقم مخالفم
 

همین الان سایت آقایان کلانتری و صافاریان رو دیدم.واقعا جای چنین سایتی برای فیلمهای مستند خالی بود.اونم سایتی که دستپخت دو تا از متخصصین و عاشقهای این کاره.دستشون درد نکنه.ظاهرشم به مرور حتما بهتر میشه.محتویاتش که خیلی خوبه.

راجع به دور هم جمع شدن و همکاری جدی هم که همه موافقن.هر جا دوستان بگن ما هستیم ولی خواهشن مرکزیت داشته باشه.که راحت بشه رفت و آمد کرد.اگرم قراره نمایشگاه مطبوعات باشه لطفا امیر جان روزشو از قبل اعلام کن.

سوال آقای قدرتی منو یاد یه سکانس از فیلمdreamers برتولوچی انداخت که دو تا پسرها راجع به باستر کیتن و چاپلین حرف میزدن(از معدود صحنه های این فیلم که خوب بود)و در چند دیالوگ بنظرم از چاپلین و کیتن از دو نگاه تحلیل جالبی ارائه میداد:

-the difference between keaton and chaplin is the difference between prose and poetry.between aristocrat and tramp.between man as a machine and man as an animal...1

-you can't deny that keaton is funnier than chaplin.even when he is not doing anything he is funny and he 's look like Godard.he's a real filmmaker but all chaplin cares about is his own performance

-when chaplin wanted to have a beautifull shot he knew how.better then keaton better than anybody for example the last shot of city light...0

با تمام این حرفها من فکر میکنم چاپلین و باستر کیتن یا هارولد لوید هر کدومشون در بعضی کارهاشون یه کمالی وجود داره که نمیشه هیچ کدومو انکار کرد یا برتری داد.احتمالا فقط به سلیقه شخصی بر میگرده.من شخصا چاپلین رو بیشتر دوست دارم(البته از لوید کار زیادی ندیدم.)

مصطفی انصافی
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 14:47
4
موافقم مخالفم
 
اندر حکایت پیاز داغ و اشک و روشنفکری و الی ما شاءالله

امان از این سوء تفاهم ها که پدر پدر جد مملکت متمدن ما رو در آورده... چه چیز بدی در گریه کردن وجود داره که همتون نسبت به اون یک جمله ی من برانگیخته شدید و حاضر نیستید به حالت پایه برگردید؟ بدون رودرواسی بهتون بگم که من با دلیل و بی دلیل و به سادگی می زنم زیر گریه... با روشنفکری و این حرفا هم اصلا حال نمی کنم. من منم. اگه قرار باشه من من نباشم من نه منم. منم و همه ی اعتقاداتم. من دوست دارم تصور کنم امیر رضای عزیز تو حرم دلش گرفته و زده زیر گریه... حالا اگه گریه هم نکرده باشه من دوست دارم فکر کنم که مثل ابر بهار گریه کرده. همیشه قرار نیست منطق درست بگه... بعضی مواق احساس آدم ها هم حق دارند. من حق دارم هر وقت دلم گرفت گریه کنم. حالا اگه شما می ترسید به پز روشنفکریتون بر بخوره و گریه نمی کنید مساله ی خودتونه. آخ که چقدر از واژه روشنفکری ببدم می آد. شما روشنفکری رو تو چی می بینید؟ من از امیر رضای عزیز معذرت می خوام که پیازداغ پیامش رو زیاد کردم. باید به آقای جوادی هم بگم که حال همه ی ما گریه داره. مگه این که خودتو از ما جدا کنی و منکر این بشی که مال این جامعه نیستی! حالا اگه شما این قدر شجاعت ندارید که حتی تو خلوت خودتون گریه کنید حرفی نیست... گریه کردن چه ربطی به امام حسین و امام رضا داره؟ به قول امیر امام رضا نجنگید که ما گریه کنیم. اگه گریه ای هم هست به خاطر خودمونه. خدا نکنه عزیزی از دست بدید. عزیز از دست رفته هم نیازی به گریه و جیغ و داد نداره. اما ما گریه می کنیم به حال خودمون. از همه تون معذرت می خوام که به پز روشنفکریتون آسیبی جبران ناپذیر وارد کردم. والسلا علینا و علی عباد الله الصالحین.

فرهاد ترابي
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 15:27
2
موافقم مخالفم
 
غريبه آشنا

سلام.اينكه دوستان كامنت گذار اصرار دارند كه جلسه بگذارند و همديگر را ببينند فكر مي كنم هنوز زود است و لطف اين كامنت ها به اين است كه همديگر را تا مدتي حتي طولاني نشناسيم.مثلا فكرش را بكنيد تو خيابون اصلي داري حركت مي كني يه هو يكي از بچه ها شتلق با ماشينش مي كوبه به سپر جلو و بعد پياده ميشه و ميگه تقصير تو بود و بعد تو ميگي نه تو از فرعي اومدي ؟و خلاصه پليس مياد و مشخصات را سوال ميكنه بعد مي فهمي كه طرف كامنت گذار بوده اون وقت به افسر پليس ميگي جناب ما خودمون حل مي كنيم دمت گرم .اين كجا و آشنا شدن و قرار ملاقات گذاشتن بعد از يك مدت كوتاه كجا.فيلم ضيافت كيميايي را به ياد داريد ؟صحنه اي كه بعد از بيست سال دوستان قرار بود در كافه ما طاووس همديگر را ببينند ؟چقد دلمان مي خواست ببينيم اين دوستان همدل بعد از اين سالها در چه حال و هوايي هستند.پس بگذاريد زمان اين مساله را برايمان رمانتيك تر و تاثير گذار تر كند .خيلي از وقتها با دستپاچگي لحظات قشنگي را براي هميشه خراب كرده ايم.به اميد روزي كه زنگ كافه ما طاووس نفس را در سينه ها حبس كند.

امیررضا نوری پرتو
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 18:18
12
موافقم مخالفم
 
جوابیه به یک بهتان ناخواسته !!!

سلام . مخلص همه ی دوستان عزیز خودم .

1- آقای ترابی عزیز مثال بامزه ای زده اند ( همون جریان تصادف دو تا از بچه های کامنت گذار و ... ) . اما به خدا دوست داریم همدیگر رو زودتر ببینیم . قضیه ی ما هم با قضیه ی بر و بچه های فیلم "ضیافت " یه کم فرق می کنه .

2- آقای انصافی عزیز من اون کامنتها رو نگذاشتم تا شما از من عذرخواهی کنی . مگه چه کار کرده ای که باید معذرت بخواهی ؟ یا اصلا من خودم کی هستم یا در چه مقامی هستم که دوست داشته باشم همه عذرخواهی تو از من رو ببینند ؟ من که به ت اس ام اس می زنم و همیشه به دوستی با تو افتخار کرده ام ( که البته این دوستی را مدیون همین محفل با صفا هستم ) . دلخوری من از تحریف حرفهایم بود . به خدا من نسبت به حق کپی رایت خیلی حساسم !!!!! چه برای آثار هنری باشه چه حتی برای حرف افراد که قربونش برم در این مملکت گل و بلبل خبری از رعایت و احترام به این مقوله به چشم نمی خوره . همین ..... اون قضیه ی گریه کردن یا نکردن هم هیچ ربطی به پز روشنفکری و این جور قضایا نداره . اولا من هیچ گاه ادعای روشنفکری نداشته ام و ندارم و نخواهم داشت و ثانیا اینکه من خودم به شدت آدم احساساتی هستم و خیلی زودتر از خیلی ها به قول معروف اشکم دم مشکمه !!!! من مال این جامعه هستم و به حال وضعیت خودم و خیلی ها هر روز دارم حرص و جوش می خورم . شاهد این مدعا هم عود کردن دوباره ی زخم اثنی عشرمه . پس خواهشا با جملات مودبانه بنده رو نکوب . من مخلص تو دوست خوب و همه ی بر و بچز با صفای اینجا هم هستم . اگه هم واقعا در مورد من این طور فکر می کنی که اصلا بی خیال ! فقط اینو به ت می گم که بدجور از مرحله پرتی . و یه نصیحت برادرانه : برای رساندن حرف یا پیام شخصی تخیلت رو به کار نینداز . این قوه ی تخیل قدرتمندت رو بذار برای جاهای بهتر و مناسب تر .

از امیر هم می خوام که این کامنت منو آنلاین کنه تا شاید بدینوسیله جواب تهمت ناخواسته ی مصطفی انصافی عزیز رو داده باشم .

www.cinema-cinemast.blogfa.com

کیانا محلاتی
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 18:21
12
موافقم مخالفم
 

وای چه‌قدر اینجا خوبه!! من تا حالا نیومده بودم اینجا! من خیلی وقت نیست که از ایران اومدم بیرون ولی وقتی اومدم و این جممعیت رو دیدم ذوق کردم. آقای قادری این فیلم شما رو چه جوری میشه تو آمریکا دید؟ اگه من یه برنامه بذارم توی یه دانشگاه (همین دانشگاه مریلند که خودم درس می‌خونم) میایید که فیلم رو نشون بدید؟ بعد هم این که میگن آقای کیمیایی تو فیلم گفته که شما بهترین منتقد ایران هستین. راست گفته من نقدهای شما رو موقعی که ایران بودم میخوندم. به هرحال اگه خواستین انجمن ایرانیهای دانشگاه مریلند میتونه یه نمایش برای این فیلم بذاره. باز هم از شما ممنون هستم.

حدس بزن
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 19:32
-3
موافقم مخالفم
 

به فکر بچه های شهرستانی اصلا نیستید خیلی نامردید نمایشگاه و خونه قادری هم شد جا


يکشنبه 26 فروردين 1386 - 19:50
-4
موافقم مخالفم
 

با اینکه حمید قدرتی نظر من را درباره این قضیه می داند نمی دانم چرا اسم من را هم آورده. دیالوگهایی که صوفیا از دریمرز نقل کرده منطبق با ذهنیت همیشگی است که در مورد این دو وجود دارد و من در کل موافقش نیستم. کیتون نه تنها فیلمساز بهتری است بلکه کاراکتر سینمایی جذاب تری هم دارد . اصرار چاپلین برای خنداندن بیننده باعث یک جور دافعه می شود و درعین حال کمدی اش را توی سطح نگه می دارد و به شما اجازه نزدیک شدن به دنیایش را نمی دهد. اصلا شاید من دارم مزخرف می گویم و اینها همه سلیقه ای است اما به هر حال من در کمدی صامت کیتون را دوست دارم . البته تا زمانی که وودی آلن نخواهد کمدی صامت بسازد.

بعدالتحریر: آقای انصافی حال همه ما گریه دارد! اگر می شود با توجه به علاقه تان، این مهم را جناب عالی متقبل شوید .

مصطفی جوادی
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 19:55
2
موافقم مخالفم
 
ژنرال

با اینکه حمید قدرتی نظر من را درباره این قضیه می داند نمی دانم چرا اسم من را هم آورده. دیالوگهایی که صوفیا از دریمرز نقل کرده منطبق با ذهنیت همیشگی است که در مورد این دو وجود دارد و من در کل موافقش نیستم. کیتون نه تنها فیلمساز بهتری است بلکه کاراکتر سینمایی جذاب تری هم دارد . اصرار چاپلین برای خنداندن بیننده باعث یک جور دافعه می شود و درعین حال کمدی اش را توی سطح نگه می دارد و به شما اجازه نزدیک شدن به دنیایش را نمی دهد. اصلا شاید من دارم مزخرف می گویم و اینها همه سلیقه ای است اما به هر حال من در کمدی صامت کیتون را دوست دارم . البته تا زمانی که وودی آلن نخواهد کمدی صامت بسازد.

سیاوش
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 20:0
18
موافقم مخالفم
 
رساله در رسای اشک

و اما امیر رضای عزیز با تو موافقم که امامان ما نیاز به اشک ندارند ولی ما داریم، نه اینکه به خاطر حال و روزمان که اشکی که برای مال و بدهی ها باشد ارزشی ندارد

تو را نمیدانم ولی گاهی انسان در مقابل عظمتی که قرار میگیرد ناخودآگاه اشک در چشمانش حلقه میزند و این اشک برای من بسیار با ارزش است . اگر برای ما اشک میریختی و اشکت از این نوع بود ،وه که چه با ارزش بود ،برای مایی که ریختن اشک را فراموش کرده ایم.

اصلا جدا از این، گریه کردن را خیلی دوست دارم و واقعا آدم را سبک میکند اگر امتحان نکردی امتحان کن ، هر وقت دلت گرفت برو توی یه جای خلوت که به قول مصطفی انصافی به پز روشنفکریت هم بر نخوره( اینو شوخی کردم، البته) و بعد یک دل سیر گریه کن ،ببین چه حالی میشی انگار که میخواهی پرواز کنی ، بد بختانه من چند وقتی است که این کار رو نکردم اگر حال داد نایب الزیاره باش.

سیاوش
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 20:37
9
موافقم مخالفم
 
چارلی کیتون یا باستر چاپلین

حمید قدرتی عزیز منظورت از اما و اگرها چیست، به نظر من هر کدام از این سه هنرمندی که نام بردی به قول خودت بویی دارند ؛ درمو رد اینکه سه دید گاه دارند هم نمیدانم چه هدفی داری. ایکاش در این مورد بیشتر توضیح میدادی.

با این که هر سه را و در کل کمدی را به شدت دوست دارم و لی هنگام دیدن فیلمهای کیتون حسی بهتری به من دست میدهد، منظورم خنده نیست حسی خاصی است کیتون یک ابهت خاصی دارد یک جور جنتلمنی احترام بر انگیز، ولی نمیتوانم قهقه هایی را که موقع دیدن فیلمهای هارولد لوید و چاپلین و خیلی از بزرگان کمدی میزنم را هم فراموش کنم.

البته در اینکه سینمای صامت ، سینمای کامل است تا حد زیادی موافقم، با این که فیلم صامت زیادی ندیده ام ولی فکر میکنم که اصالتی در آنهاست که در فیلم های ناطق کمتر دیده میشود اما این را هم در نظر داشته باش که یک دیالوگ خوب میتواند به اندازه یک نمای خوب تاثیر گذار و اصیل باشد

مصطفی جوادی
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 21:19
1
موافقم مخالفم
 

بعد از کامنت آقا یا خانم (( حدس بزن )) یک کامنت بی صاحب هست که من نوشتم.

مصطفی جوادی
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 21:31
17
موافقم مخالفم
 
سوپ اردک

یک نکته را به کل فراموش کرده ایم : برادران مارکس. اگر فقط دنبال صامت ها هستی که هیچی ولی اگر کمدی کلاسیک مد نظرت باشد بهترین انتخابند.

کاوه اسماعیلی
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 23:14
6
موافقم مخالفم
 
کیتون معناگرای کوکی

1.حمید جان اسم همه ما را آوردی که نظرمون رو بگیم.پس وظیفه میدانم رایم رو در صندوق باستر کیتون بندازم.برخلاف مصطفی تلاش چاپلین رو برای خنداندن اصرار شرافتمندانه ای میدانم و دافعه ای در من به وجود نمیاره.اما کیتون رو هنرمندی عمیقتر و حتی متعهد تر میدونم.این بحث تعهد رو به این خاطر گفتم که چندی پیش برادرم کیارستمی را فیلمسازی فاقد تعهد اجتماعی میدونست که نسبت به جامعه ایران بیتفاوته و این رو از جلال آل احمد وام گرفت که اینها نمونه روشنفکران بیمار این کشورند و در مقابلش حاتمی کیا رو به رخم کشید.(بگذریم که آل احمد هر روز حرفش رو عوض میکرد.)چاپلین هم شاید در ظاهر متعهد تر از کیتون بود و به همین دلیل هم مقبول تر افتاد.اما کیتون و فیلم نمونه ایش ژنرال در طول زمان نشان داد که دغدغه هاش انسانی تر و بسیار عمیق تر بود.البته فقط از زاویه دید مورد بحث....

هر چند این بحث به اندازه بحث واترز و گیلمور کهنه ست و شاید حرف تازه ای نمونده.

2.میتونیم با یه هل امیر در روزنوشت بعدی بحث فیلمهای معناگرا رو شروع کنیم.

صوفیا
يکشنبه 26 فروردين 1386 - 23:19
1
موافقم مخالفم
 

هر چند امروز یه کامنتمو گذاشتم ولی دو تاسه تا چیز دیگه یادم اومد که میخوام بگم.اول اینکه گریه و روشنفکری مگه منافاتی هم با هم دارند؟لااقل اینجا که فکر نمیکنم داشته باشن.چون روشنفکرهای ایرانی همشون نقاشهاوفیلمسازها و نویسنده ها و هنرمندانی هستن که اتفاقا خیلیم روح حساسی دارن.خیلیم احساساتی هستن.

یه چیز دیگه که نمیفهمم اینه که چرا همش میخوایم به هم ثابت کنیم روشنفکر نیستیم یا از روشنفکری بدمون میاد؟(البته شاید من اشتباه متوجه شدم ولی لحن کامنتها بنظرم اینجوری بود)بابا روشنفکری خیلی هم چیز خوب و لازمیه.اون چیزی که ناراحت کننده و آزار دهنده هست روشنفکر نماییه.من که بالشخصه نه تنها روشنفکرها رو دوست دارم آرزو دارم خودمم یه روزی به عنوان یه انسان روشنفکر شناخته بشم.اصلا هم نمیفخمم چه عیبی داره.

مورد بعد این که امشب بعد از دیدن نقد300 از کانال 4 با حضور دکتر عالمی و طالب زاده بیشتر از هر وقت دیگه حتی هنر هفتم عالمی رو دوست داشتم.انقدر از فیلم عصبانی بود که روی صندلیش بند نمیشد.معلوم بود بدش نمیاد حتی 4تا بدوبیراه هم بگه.از این عرق وطنپرستی و واکنشش خیلی خوشم اومد.آدمها وقتی احساساتشون بروز میدن خیلی دوست داشتنی تر میشن.نه؟

فرهاد ترابي
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 0:34
2
موافقم مخالفم
 
ياد باد آن روزگاران ياد باد

بعضي آدمها به تنهايي مي توانند سمبل يك رشته خاص باشند و با نام بردن از آنها مي توان تمام لذت هايي را كه از آثار هنري برده اي دوباره در وجودت زنده كني.مثل شجريان كه نامش همه موسيقي و ادبيات را در ياد من متبلور ميكند و يا هر نويسنده اي كه دوراني را با او سپري كرده ايم.هوشنگ مرادي كرماني،بعدها دولت آبادي و چوبك در دوره اي و تا امروز شريعتي و انبوه آدمهايي كه هركدام فانوس هاي روشن ما در اين روزگار بوده اند.و براي من چاپلين اولين و بهترين است چون لحظات نابي را با ديدن او از ته دل خنديده ام.روزگاري كه نمي دانستم منظور از آن چرخ دنده هاي سنگين و فولادين كه چاپلين در آن گير افتاده چيست،آن كره زمين در دست او نماد چيست .بلكه فقط به حركاتش مي خنديدم و لذت مي بردم.روزگاري كه به قول سپهري آب بي فلسفه مي نوشيدم و توت بي دانش مي چيدم و چه روزگار خوبي بود آن روزهاي غفلت و لبخند.

پريسا
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 13:11
28
موافقم مخالفم
 
دور هم جمع شدن

خيلي خوبه كه دور هم جمع شيم و بتونيم همديگرو ببينيم ... ولي كجاشو ديگه بايد امير بگه!!!

با صوفيا هم خيلي موافقم مگه گريه و روشنفكري منافاتي با هم دارن؟

پريسا
دوشنبه 27 فروردين 1386 - 13:17
3
موافقم مخالفم
 
مستند

ضمنا مستند آقاي كيميايي هم فوق العاده بود ( مخصوصا اين كه قبل و بعدش آدم امير و صوفيا رو ببينه ) ولي فعلا تا وقتي همه نبينن نميشه دربارش بحث كرد

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 1.88445806503 seconds.