دوشنبه 1 آذر 1389 - 1:15



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



دوشنبه 20 فروردين 1386 - 3:42

جلد زیبا


روزنوشت قبلی اشتباه نیما حسنی نسب بود که آزمایشی این مزخرفات را آن‌لاین کرده بود. آمدم این توضیحات را بدهمٰٰ گفتم برای‌تان تعریف کنم که یک DVD دبل اریجینال بوچ کسیدی و ساندنس کید خریده‌ام شاهکار، با کلی پشت صحنه و مصاحبه. هر چه قدر روی جلدش را نگاه می‌کنمٰ سیر نمی‌شوم. گذاشته‌ام پشت شیشه ماشینم تا تصویرش روی شیشه منعکس شود. به یاد حرف سهراب که درباره زنی زیبایی سروده بود که آمده بود کنار آب: "روی زیبا دو برابر شده است.
بازگشت به روزنوشتهای امیر قادری

نظرات

محمد حسین اجورلو
دوشنبه 20 فروردين 1386 - 9:40
-18
موافقم مخالفم
 
خوش به حالت

خوش به حالت اخه بوچ کسیدی و ساندنس کید یکی از محبوب ترین فیلم های منه

امیررضا نوری پرتو
دوشنبه 20 فروردين 1386 - 10:29
-1
موافقم مخالفم
 
مبارک باشه !

سلام امیر جان . تبریک می گم که همچین دی وی دی توپی گیرت اومده . جای من هم جلدشو چندین و چند بار ببین و حظ بصر ببر. موقع تماشای پشت صحنه ها و مصاحبه های فیلم هم جای منو حسابی خالی کن . بعدشم پشت شیشه ی ماشینت ممکنه نور آفتاب بخوره خراب شه !! حیفه ! من جای تو بودم یه جایی می بردم میذاشتم که دست فلک بهش نرسه . چقدر عاشق فیلمهای قدیمی هالیوودم .

راستی یه کامنت دیشب برای روز نوشت قبلیت نوشتم و فرستادم نمی دونم چرا آنلاین نشده . خداییش هر چی زور زدم نفهمیدم منظورت چی بود از این کلمه . خدا رو شکر که سوء تفاهم ها برطرف شد و فهمیدیم که اشتباه از آقا نیما بوده .

مصطفی انصافی
دوشنبه 20 فروردين 1386 - 10:32
-23
موافقم مخالفم
 

شانس منه. هر وقت می آم یه بابایی ( در اینجا نیما ) یه دسته گلی به آب داده و با آبروی ما بازی می کنه. چه به موقع اومده بودم! راستی وبلاگم آپدیت شد و با بی شرمی تمام از همه تون می خوام که بهش سر بزنید. راستی نیما که می تونه آزمایشی سه دو یک بگه چرا تو روزنوشت های خودش نمی گه؟

سیاوش
دوشنبه 20 فروردين 1386 - 11:53
20
موافقم مخالفم
 
چگونه در یک ماه دوستانمان را از دست بدهیم یا نیما به خانه ات برگرد

داریوش کاردان در برنامه ای تعریف میکرد که روزی دوربین و میکروفونی به دست به سراغ ملت میرفت و بدون اینکه حرفی بزند میکروفون را جلوی آنها میگرفت، اکثر هموطنان با حال ما هم پس از جند لحظه که از شوک خارج میشدند شروع میکردند درباره موضوعی حرف زدن و اظهار نظر کردن، کامنت قبلی برای من تداعی همان موضوع بود، گفتم امیر قادری دوباره ایده زده و میخواهد ما را امتحان کند من هم ترسیدم که در دام بیفتم ولی نگو که دستهای دشمنان از آستین نیما حسنی نسب بیرون آمده بود تا امیر قادری را خراب کند.

من نمیدانم اگر نیما حسنی نسب وقت دارد که امیر قادری را خراب کند چرا بعد از یک ماه و اندی ، روزنوشتش را بروز نمیکند؟؟!!

امید علی‌زاده
دوشنبه 20 فروردين 1386 - 13:12
37
موافقم مخالفم
 

چند خریدیش؟ دلمان خواست

مصطفی جوادی
دوشنبه 20 فروردين 1386 - 13:48
0
موافقم مخالفم
 
سبز تویی که سبز می خواهمت

مثل این می ماند که لباس پوشیدن معشوقه ات را وقتی از حمام می آید تماشا کنی. تر و تمیز شدنش را و این که همه این شیک و پیکی ها مال توست...

ستاره
دوشنبه 20 فروردين 1386 - 14:50
-22
موافقم مخالفم
 
هان؟!

میشه خواهش کنم کمی راجع به این dvd به قول خودت دبل اورجینال توضیح بدی؟! من که اصلا اسم اینایی رو که گفتی تا حالا نشنیدم! ببخشیدا ! دستت درد نکنه!!

حنانه سلطانی
دوشنبه 20 فروردين 1386 - 17:14
33
موافقم مخالفم
 
بوچ و ساندنس،سر کوچه

ده روز پیش بوچ کسیدی و ساندنس کید در بانک خیابان ما بودند.باورتان نمی شود؟من هم تا وقتی پارچه سیاه جلوی بانک را ندیدم،باورم نشد.فکر کنم اینجا را با بولیوی اشتباه گرفته بودند.فقط نمی دانم چرا رئیس بانک را کشتند؟!شاید طرف خواسته مثل وودکاک مثبت بازی در آورد و جلوی گاوصندوق ایستاده،بوچ هم مجبور شده بانک را منفجر کند ولی ما که صدای انفجار نشنیدیم.فهمیدم،بوچ و ساندنس فارسی بلد نبودند.ای بابا،مگر اتا یادشان نداده بود؟باز هم یاد نگرفتند؟حتما دوباره بوچ آن کاغذ توی جیبش را در آورده و به رئیس بانک به جای اینکه بگوید بایست کنار دیوار،گفته بیا جلو.رئیس بیچاره هم آمده جلو و بوچ هم ترسیده و کارش را ساخته ولی بوچ که آدم کش نبود.بیچاره ها آخر سر هم چیزی نصیبشان نشد،فقط چهار و نیم میلیون تومان.اینجا هم که مثل بولیوی پولش ارزش ندارد.دوباره توی دردسر افتادند ولی نه،اینجا که بولیوی نیست که ارتش اش برای چنین کار بی اهمیتی محاصره شان کنند.بوچ و ساندنس،راحت باشید.اینجا تا سر کوچه هم دنبالتان نمی کنند.

کاوه اسماعیلی
دوشنبه 20 فروردين 1386 - 17:32
27
موافقم مخالفم
 

منتظر میمانم تا بقیه بچه ها شروع کنن... و آخر سر بیام شعف خودم رو از اینکه جایی هستم که این همه آدم بوچ کسیدی و ساندنس کید رو دوست دارند فریاد بکشم.

امید غیائی
دوشنبه 20 فروردين 1386 - 19:17
33
موافقم مخالفم
 
سلام دوستــــــــان.

سلام امیر خان و همه دوستان عزیز.

اول از همه یه تشکر به امیررضا خان که علت غیبت بنده رو توضیح داده بودن. وبعد اینکه خدا هیشکی رو از نعمت سلامتی محروم نکنه.با اینکه شنبه حالم بهتر شده بودو میخواستم همون روز بیام و کامنت بذارم ولی دوباره شب بد شدم و افتادم.

من دو تا دی وی دی دارم از سین سیتی و پاریس تگزاس که دقیقا همین حس رو بهش دارم.کاش میشد ما هم میتونستیم تو این مملکت دی وی دی اوریژینال گیر بیاریم و با خیال راحت نگاش کنیم.از اول تا آخر فیلم هی هول و ولا نداشته باشیم که نکنه الان سر پیچ ماجرا و اصلی ترین صحنه یه دفعه فیلم بایسته و کامپیوتر هنگ کنه و با هیچ ساخته دست بشری دیگه نشه دیدش. البته میشه چیزی در حد اوریژینال پیدا کرد ولی خوب باید کلی بابتش پول داد که خوب بعضی وقتها حسابی می ارزه. در ضمن تو کامنت بعدی یه مطلب در مورد "آخرین پادشاه اسکاتلند" میذارم که البته تاخیرش رو بابت مریضیم ببخشید.

امید غیائی
دوشنبه 20 فروردين 1386 - 20:41
-10
موافقم مخالفم
 
بهای دکتر بودن نه قدیس بودن.

آخرین پادشاه اسکاتلند دوازدهمین ساخته کارگردان اسکاتلندی کوین مک دونالد است که دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم مستند سال 2000 و البته جایزه بفتا به خاطر همین آخرین پادشاه اسکاتلند در سال 2006 و به خاطر فیلم لمس تهی در سال 2004 را در کارنامه خود دارد.

فیلم از نظر کشمکش ها مسائلی پیرامون حوادث داخلی کشور اوگاندا در مدت ریاست جمهوری دیکتاتور عیدی عامین و اتفاقاتی که برای او دکترش رخ میدهد را مطرح میکند. فیلم با خوشحالی ناشی از رهایی عده ای دانشجو شروع میشود. خوشحالی ای که با پریدن دسته جمعی به دریاچه ای در اسکاتلند نشان داده می شود. حال اتفاقات فیلم، یکی از همین تازه دکتر ها را به مکانی میرساند که پیش بینی اش از ابتدا با پیش زمینه خانوادگیش از او که به بهترین نحو ممکن فقط با یک سکانس نشان داده میشود و میفهمیم که با چه شخصیتی روبرو هستیم، تقریبا سخت است.(به راستی برای تعیین نقش اصلی یا دوم بر چه اساسی باید پیش رفت که جیمز مک آووی را به نقش دوم تبدیل کرده است.در اینکه نقش اصلی پیش برد داستان بر روی دوش فارست ویتاکر است حرفی نیست ولی دقایق زیادی را با نیکلاس هراه هستیم.) فیلم از ابتدا بر اساس عنصر ""تصادف"" پیش میرود. در ابتدای فیلم با چرخاندن کره جغرافیا و گذاشتن تصادفی انگشت دست بر روی آن که ابتدا کانادا می آید و چون نیکلاس احتمالا دیگر از زندگی مدرن خسته شده منصرف می شود و دوباره کره را می چرخاند و این بار "تصادفا" اوگاندا می آید. حال با تکیه بر "حذف" مراحل سفر و مقدمات آن که به هیچ عنوان ربطی به فیلم نداشت با خود او از ابتدا و با حرکت دوربینی زیبا همراه می شویم. بی قید و شرط بودن و در اصل خوش نداشتن به پایبند بودن به اصول شاید اخلاقی از همان روزهای ابتدای ورودش به کشور جدید معلوم می شود. شاید بتوان نکته کلیدی و جمله تعیین کننده فیلم را همان ""من یه دکترم نه یه قدیس"" دانست. دکتری که باید به او به عنوان بشری نگاه کرد که البته در انتها با استواری بر عقیده و کاری که کرده حتی زیر شکنجه "داد" هم نمی زند. و در ادامه با "تصادف" رئیس جمهور با گاوی در خیابان و درمان او به وسیله نیکلاس و کشتن گاو که در حال زجر کشیدن است با اسلحه خود ژنرال عامین که البته بیشتر از روی ندانستن موقعیت است تا پر دل و جرات بودن او ادامه پیدا میکند. بعد دانستن این نکته که او انگلیسی نیست و اسکاتالندی است و رد و بدل شدن پیراهن تیم ملی فوتبال اسکاتلند و لباس نظامی عامین که به یکی از عوامل تعیین کننده و پیش برنده داستان تبدیل میشود. لباسی که بعد ها باب آشنایی او و همسر رئیس جمهور یعنی "کی" را باز می کند.

حسی ناشی از شک و تردید، راست یا دروغ، وفاداری و خیانت در سرتاسر فیلم جاری است.حس در حاشیه امنیت نبودن. حسی که همیشه فکر میکنید یک نفر در حال گوش دادن به حرفهایتان و یا نگاه کردن به عملتان است. به شخصه هر لحظه انتظار این را داشتم که ژنرال عامین هفت تیرش را بکشد و همه را به گلوله ببندد.این جریان داشتن به مقدار زیادی مدیون نوع فیلمبرداری فیلم است که با جابجا شدنهای به موقع از دوربین ایستا به دوربین سر دست در لحظاتی که ژنرال به خودش اشاره میکند و یا نماهای جاسوس وار و از نقطه دید شاهدی دیگر در لحظات مکالمه بین نیکلاس و دکتر جانجو با فیلمبرداری آنتونی داد مانتل است. نکته دیگر در مورد خوب بودن فیلم همان است که کم و بیش همه به آن اگاه هستند: بازیهایی روان و یکدست و البته از همه همهتر در خدمت فیلم. بازی فوق العاده فارست ویتاکر در نقش ژنرال عامین جایزه اسکار را برایش به ارمغان آورد. حالات نگاهی که ترس و واهمه در لحظه ای و اراده و استقامت را در لحظه ای دیگر منتقل میکرد.با آن یک پلک افتاده اش حسی بی نظیر را در فیلم جاری کرده بود. و بازی عالی دیدوید مک آووی که نمیدانم چرا با آن حالت نگاههای شیطنت آمیز و خوردن و نوشیدنهای ولنگ و بازش تا لحظه ای که از واقعیت وجودی عامین با خبر می شود و تصمیم بر رفتن میگیرد و سپس شک و تردیدی که در تمام نیمه دوم بازی اش حاکم است و خنده هایی که در نیمه اول از سر بی قید وبندی است و در نیمه دوم بیشتر هیستریک است به چشم داوران اسکار نیامد.بازی دیگر بازیگران را در نقشهای مکمل در مرحوم و الماس خونین را دیده ام ولی هنوز بازی آلن آرکین برنده این جایزه را در “Little Miss Sunshine” ندیده ام که بخواهم قضاوت کنم.

فیلم از نظر فیلمنامه ای دچار پرش ها و بریدگیهایی است که خوب برای یک همچین فیلمی دور از انتظار هم نباید باشد. چون پرداختن به مقطعی از تاریخ یک کشور آنهم در زمانی که حوادث زیادی در آن رخ داده است کار سختی است و به جهت زیاد بودن آنها و احتمالا تداخل با یکدیکر کار را قدری مشکل می کند.

موسیقی فیلم از ابتدا در جهت هم خوان کردن صحنه با حال و هوای آن بسیار خوب عمل میکند ولی در سکانسهای انتهایی به جوری سر هم بندی شدگی میرسد.

حنانه سلطانی
دوشنبه 20 فروردين 1386 - 21:40
-11
موافقم مخالفم
 
بی دانش

چه بلایی سر وبلاگ آقای دانش آمده؟؟؟؟مشکل از کارت من است یا اینکه...

حسن مهرافروز
سه‌شنبه 21 فروردين 1386 - 7:1
23
موافقم مخالفم
 

سلام. وبلاگ آقای دانش فیلتر شده....

ندا میری
سه‌شنبه 21 فروردين 1386 - 9:7
-3
موافقم مخالفم
 
خدا رو شکر ! یه لحظه فکر کردم تو دردسر افتادیم...

"بوچ کسیدی و ساندنس کید" با آن دیالوگ های به یاد ماندنی و یک پل نیومن منحصر به فرد با آن نگاه های نافذ و آن پوزخندهای بی تا ... هوش و بلاهت توامان .... و یک رابرت ردفورد موقر دوست داشتنی ... وای آقای قادری شما استاد زنده کردن خاطرات ویژه اید ... با این وسوسه ای که به راه انداختید فکر کنم برنامه امروز من هم دوره بوچ کسیدی و ساندنس کیده ... البته DVD ما که دبل اریجینال نیست و .....

امیررضا نوری پرتو
سه‌شنبه 21 فروردين 1386 - 11:41
1
موافقم مخالفم
 
دوستی با بچه ها و سفر و حلالیت و ...

با سلام خدمت امیر عزیز و همه ی دوستان خوب خودم .

*** همیشه کامنتامو با جمله ی فوق ( با کمی تغییر و پس و پیش کردن ) شروع می کنم . اصلا هم تعارف نمی کنم هر چند که مثل خیلی از ایرانیها اهل تعارف هستم . واقعا به این محیط مجازی صمیمی و گرم و کوچک بدجور عادت کرده ام. هیچ کاریش هم نمیشه کرد . اگر راجع به یکی از روزنوشتهای امیر یکی از بچه های پای ثابت اینجا کامنتی نذاره دلم شور می زنه . هر وقت خسته میشم یه سری به اینجا می زنم . امیر قادری عزیز و خانم ها سلطانی و سوفیا و آقایان غیایی - انصافی - جوادی - اسماعیلی - قدرتی - طهرانی صفا - اصغری و برخی دیگر از دوستان که الآن اسمشان به خاطرم نمی آید : بی آنکه شما دوستان عزیز را دیده باشم دوستتان دارم و به دوستی با شما افتخار می کنم .

*** نقد امید غیایی عزیز بر آخرین پادشاه اسکاتلند بسیار حرفه ای و خوب از کار در اومده . امید جان خسته نباشی . خیلی مخلصم .

*** خانم سلطانی وبلاگ آقای دانش هم به روزه و مشکلی نداره . یکبار دیگر امتحان کنید .

*** امشب به قصد یه سفر دو روزه به مشهد پرواز دارم . گفتم بیام خداحافظی کنم و حلالیت بطلبم . اگه هواپیمام سقوط کرد ( که امری کاملا عادی در مملکت ماست! ) هر وقت فرصت کردین یادی هم از من بکنید و فاتحه ای بفرستید ! ((: اگه هم که صحیح و سلامت پامو گذاشتم بر باند فرودگاه مشهد در اولین فرصت که به زیارت رفتم نایب الزیاره ی همگی شما دوستان عزیز هستم .

*** دو روز گذشته سه فیلم پول - موشت و بابل را در سالن کوچک حوزه ی هنری دیدم . نقد این سه فیلم را بعد از سفرم در وبلاگ می گذارم . خیلی خیلی مخلصم .

www.cinema-cinemast.blogfa.com

امیررضا نوری پرتو
سه‌شنبه 21 فروردين 1386 - 11:42
25
موافقم مخالفم
 
دوستی با بچه ها و سفر و حلالیت و ...

با سلام خدمت امیر عزیز و همه ی دوستان خوب خودم .

*** همیشه کامنتامو با جمله ی فوق ( با کمی تغییر و پس و پیش کردن ) شروع می کنم . اصلا هم تعارف نمی کنم هر چند که مثل خیلی از ایرانیها اهل تعارف هستم . واقعا به این محیط مجازی صمیمی و گرم و کوچک بدجور عادت کرده ام. هیچ کاریش هم نمیشه کرد . اگر راجع به یکی از روزنوشتهای امیر یکی از بچه های پای ثابت اینجا کامنتی نذاره دلم شور می زنه . هر وقت خسته میشم یه سری به اینجا می زنم . امیر قادری عزیز و خانم ها سلطانی و سوفیا و آقایان غیایی - انصافی - جوادی - اسماعیلی - قدرتی - طهرانی صفا - اصغری و برخی دیگر از دوستان که الآن اسمشان به خاطرم نمی آید : بی آنکه شما دوستان عزیز را دیده باشم دوستتان دارم و به دوستی با شما افتخار می کنم .

*** نقد امید غیایی عزیز بر آخرین پادشاه اسکاتلند بسیار حرفه ای و خوب از کار در اومده . امید جان خسته نباشی . خیلی مخلصم .

*** خانم سلطانی وبلاگ آقای دانش هم به روزه و مشکلی نداره . یکبار دیگر امتحان کنید .

*** امشب به قصد یه سفر دو روزه به مشهد پرواز دارم . گفتم بیام خداحافظی کنم و حلالیت بطلبم . اگه هواپیمام سقوط کرد ( که امری کاملا عادی در مملکت ماست! ) هر وقت فرصت کردین یادی هم از من بکنید و فاتحه ای بفرستید ! ((: اگه هم که صحیح و سلامت پامو گذاشتم بر باند فرودگاه مشهد در اولین فرصت که به زیارت رفتم نایب الزیاره ی همگی شما دوستان عزیز هستم .

*** دو روز گذشته سه فیلم پول - موشت و بابل را در سالن کوچک حوزه ی هنری دیدم . نقد این سه فیلم را بعد از سفرم در وبلاگ می گذارم . خیلی خیلی مخلصم .

www.cinema-cinemast.blogfa.com

ali
سه‌شنبه 21 فروردين 1386 - 14:38
0
موافقم مخالفم
 
پویان کجاست؟

امیر خان سلام

خب قبلی که بی نتیجه موند..ولی این فکر کنم جوابش یک کلمه باشه اگه لطف کنی؟!

پویان دیگه با سایت همکاری نمیکنه؟

اگه میکنه چرا روز نوشت نداره خودش خواسته؟

امیررضا نوری پرتو
سه‌شنبه 21 فروردين 1386 - 15:31
-18
موافقم مخالفم
 

سلام . از دوستانی که نامشان را فراموش کرده بودم و الآن یادم آمد خانم ندا میری هستند . خانم میری ببخشین که اسمتان را در کامنت قبلی جا انداختم .

محمد
سه‌شنبه 21 فروردين 1386 - 17:58
-11
موافقم مخالفم
 

البته من هم با نظر سیاوش که گفت کامنت قبلی احتمالا یک ایده بوده بیشتر موافقم. چون ممکنه اقای قادری هم خواسته مثل بعضی ها همه چی رو گردن استکبار بندازه اما ما بهش می گیم بابا بی خیال کارت خوب بود چرا گردن استکبار میندازیش؟

حالا هم قبل از اینکه یه دستی ما به اقای قادری به یک مسئله پلیسی تبدیل بشه میگیم ایشالا که گربه است!!(جوکشو که شنیدین حتما؟!)

در ضمن این ایده زدن هم افتاده تو دهن ما هی هر روز میخوایم ایده بزنیم خدایی اش چه حالی میده ها!

خودتي
سه‌شنبه 21 فروردين 1386 - 18:55
-2
موافقم مخالفم
 
ما اينيم

نيما:هي امير هيچ مي دوني ما هر چي بنويسيم اين جماعت روش نظر ميده؟

امير:نه بابا،جدي ميگي!

نيما:ميگي نه ببين من مينويسم هيچي تو فردا معذرت خواهي مي كني فوقش

امير:اي ول ما خيلي كار درسنيم نه ؟

نيما:آره بابا اس ام اس هم بنويسيم فكر مي كنند داريم حرف گنده مي زنيم

امير:نه!

حنانه سلطانی
سه‌شنبه 21 فروردين 1386 - 21:6
20
موافقم مخالفم
 
ناپرهیزی

این چیزی که می خواهم بگویم ربطی به بحث ندارد ولی دلم نیامد نگویم.امروز یک اتفاق فرخنده در تلویزیون ما آن هم برنامه خانواده شبکه یک افتاد.هیچ وقت به خزعبلات این برنامه گوش نمی کنم اما این بار داشتم شاخ در می آوردم،مهمان برنامه هوشنگ مرادی کرمانی بود!آن هم در مورد چه موضوعی،نان!در این جور برنامه ها معمولا سعی می شود با همان کلمات و گفته های کلیشه ای به هر نحو ممکن تایم برنامه بگذرد اما این بار مرادی کرمانی با همان سبک و سیاق داستان هایش و آن زبان دلنشین همیشگی اش از نان گفت.مرادی کرمانی برایم یادآور خاطرات دوران کودکی ام است.آن زمانها دفتری داشتم که اسم کتاب داستان هایی را که می خواندم می نوشتم.کتابی نبود که برای کودکان نوشته شده باشد و من نخوانده باشم و مرادی کرمانی ها برایم محبوب ترینشان بودند و امروز بعد از این همه سال دیدن او و شنیدن حرف هایش حسابی حالم را عوض کرد.جای این جور خلاقیت ها در تلویزیون ما خالی است.امیدوارم این روند ادامه پیدا کند.

مصطفی انصافی
چهارشنبه 22 فروردين 1386 - 9:16
23
موافقم مخالفم
 
چی شد که این جوری شد؟

آقای خودتی! من بدبخت فکر کردم امیر چه حرف مهمی زده و من نفهمیدم... به اون یه ذره سوادم هم شک کردم... نگو نیما یه حرف مهمی زده و هیچ کس نفهمیده... که تو بهش اشاره کردی... زاستی ممنون از زخم زبونت...

کاوه اسماعیلی
چهارشنبه 22 فروردين 1386 - 14:21
9
موافقم مخالفم
 
انفجار رنگ آبی در زمینه سفید

خودتی خوب گفتی....مثل فولکلور تهرانی تو مکس بود و یا شاید مثل انفجار رنگ آبی در زمینه سفید به مثابه آغاز دنیا تو هامون....

حمید قدرتی
چهارشنبه 22 فروردين 1386 - 17:22
3
موافقم مخالفم
 
حس برتر

سلام وخیلی حرف دارم .

دیروز از سر بیکاری رفتم سراغ فیلمهام . یی هو چشمم خورد به زاپاتا . املیلانو زاپاتا . دوباره دیدم . خیلی حال داد . خیلی بیشتر . شاید هم خیلی بیشتر تر . مارلون براندو خیلی عالی بود . نمی دانم بهترین چیزی که تجربه کرده اید چیست و چه حسی است . من که نگاه کردن مارلون براندو در فیلم زنده باد زاپاتا بود . الیا کازان هم خوب بود . بین خودمان باشد فیلم را 3 بار پشت سر هم دیدم . 6 ساعت طول کشید . ولی باز هم حاضرم 3 بار دیگه نگاه کنم . وای که چه حس خوبی بود .

امید
چهارشنبه 22 فروردين 1386 - 20:22
-12
موافقم مخالفم
 

از دوستان کسی مصاحبه دوشنبه شب کیمیایی با جام جم رو ندیده ؟

پریا
چهارشنبه 22 فروردين 1386 - 22:9
-12
موافقم مخالفم
 

سلا م

می خوام یه چیزی بگم که امید وارم سانسورش نکنین

می خوام بدونم شما یا بچه های سایت

سایتی یا وبلاگی از اقای امیر پوریا و جواد طوسی و............. نمیشناسن

ممنون میشم اگه راهنمایم کنین

پریا
چهارشنبه 22 فروردين 1386 - 22:17
27
موافقم مخالفم
 

چرا؟

فرهاد ترابي
چهارشنبه 22 فروردين 1386 - 22:40
-38
موافقم مخالفم
 
شما مهرداد ما را نديدي؟؟؟؟

امير خان قادري گويا وبلاگ مهرزاد دانش فيلتر شده؟شما قصد نداريد در اين مورد اظهار نظر يا خبري را ارائه دهيد؟!جماعت وبلاگ باز غير از اينجا جايي براي آگاهي از وضعيت دوستانش ندارد.

مصطفی انصافی
پنجشنبه 23 فروردين 1386 - 1:7
-17
موافقم مخالفم
 
نوری پرتو! پرتوی نوری...

امیر رضای عزیز الان مشهده. گفت بهتون بگم که به یاد همتون هستم و به یاد همتون تو حرم اشک ریختم. آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست... هرکجت هست خدایا به سلامت دارش...

مصطفی جوادی
پنجشنبه 23 فروردين 1386 - 15:51
-16
موافقم مخالفم
 
قناری در خانه گربه

کورت ونه گات هم برهوت اعلا پیوست و ما هنوز این سلاخ خانه شماره پنج را تمام نکردیم. البته به اندازه شش سال از کومنچینی بدتر بوده چون در 84 سالگی مرده.

سید رضا صائمی
پنجشنبه 23 فروردين 1386 - 18:55
0
موافقم مخالفم
 
امیر قادری .شرق یا اخبار؟

سلام امیر خان بابک خان غفوری آذر می گفت ظاهرا قرار است شما سینمای روزنامه اخبار را بگیرید حالا که قرار است شرق بیاد شما دبیر میشود یا خانم مینا اکبری؟راستی سی دی آقای کیمیای را به ما عیدی نمی دی در ضمن چرا سری به وبلاگ دوستان نمیزنی ؟ بابا ما هم دل داریم دیگه...

حنانه سلطانی
پنجشنبه 23 فروردين 1386 - 22:23
-7
موافقم مخالفم
 
با دانش

خدمت آقای فرهاد ترابی و سایر دوستان عرض کنم که طبق چیزی که آقای رضا صائمی در وبلاگشان نوشته اند وبلاگ آقای دانش فیلتر نشده و مشکل دیگری دارد.

صوفیا
جمعه 24 فروردين 1386 - 0:13
13
موافقم مخالفم
 

سلام به همه دوستان.یه مدت نبودم کلی حرف دارم و یه ذره وقت!پس مختصرش میکنم.اون برنامه ای که حنانه دیده رو منم یه بار دیدم.مهمونای جالبی داره که با توجه به موضوع برنامه همشون در حین صحبت از خودشون حرفای جالبی میزنن.اون دفعه مهمونش آیدین آغداشلو بود.جالب نیست از برنامه خانواده؟

هنوزم از لیست بازیگرهای فیلم جدید بیضایی متحیرم.مدیری و گلزار رو به روی مژده شمسایی؟من به مدیری خیلی امیدوارترم تا گلزار.باید دید استاد چه جوری از گلزار بازی میگیره!

کیمیایی توی برنامه جام جم گفت رییس اواخر اردیبهشت اکران میشه.منتظریم.خودش که خیلی دوستش داره.علامت امیدوارکننده ایه نه؟باید این برنامه و حرفهای پاکدل رو میشنیدین تا به 2تا نکته پی میبردین:1)کیمیایی چقدر جذابه و بازیگر خوبیه.2)امیر قادری چقدر کارگردان بهتریه.حرفای کیمیایی توی فیلم امیر فقط حرف نبود خودش یه حسی از هنر و فیلم و سینما بود.اینجا ولی فقط اتوبیوگرافی گفت.هر دو خط هم اسم منفردزاده رو می آورد که پاگدل کلا نشنیده میگرفت!ولی فقط این تیکه رو داشته باشین که وقتی کیمیایی درباره موسیقی فیلم قیصر ساخته اسفند (منظورش منفردزاده بود)که خیلی دوستش داره صحبت میکرد دلیلی رو که این موسیقی انقدر ناب و عالی شده اینجوری توضیح داد که:اسفند این موسیقی رو قبل از اینکه برای ادامه تحصیل به بیروت بره ساخت.برای همین انقدر عالیه چون هنوز درگیر حاشیه ها نشده بود.

مثله ابنکه رادان خودش قراره ترانه های سنتوری رو بخونه. مهرجویی داره از همه قابلیتهای رادان استفاده میکنه.عجب شانسی برای رادان و بدشانسی برای چاوشی!

(راستی آقای نوری پرتو سفر خوش بگذره)

مصطفی جوادی
جمعه 24 فروردين 1386 - 11:15
10
موافقم مخالفم
 

چه نکته اشک آوری در ما وجود دارد مشتی که به یاد ما اشک ریختی

فرهاد ترابي
جمعه 24 فروردين 1386 - 12:0
22
موافقم مخالفم
 
ديروز مامان را ديدم ناپدري

امير خان ديشب دز برنامه سينما يك زيارتتان كردم.نمي دانم چرا به نظر مي رسيد تروفو حوادث را به صورت تلگرافي بيان كرده است .صحنه شمع روشن كردن براي بالزاك در آن پستو خيلي جالب بود و در عين حال غم انگيز.راستي ديشب خيلي شبيه عليرضا خمسه شده بودي نمي دانم چرا ؟

امیررضا نوری پرتو
جمعه 24 فروردين 1386 - 13:35
11
موافقم مخالفم
 

با سلام خدمت امیر عزیز و همه ی دوستان گلم .

از سفر مشهد هم برگشتم و خدا رو شکر دچار سانحه ی هوایی هم نشدم !! دوست عزیزم آقای انصافی لطف کردند و نسبت به بنده اظهار محبت فرمودند و پیام منو به صورت کامنت گذاشتند البته باید خدمت همگی دوستان خودم عرض کنم که ایشان یه کم روغن داغشو زیاد کرده اند چون من اصلا تو حرم گریه نکردم . حالا براتون میگم چرا ؟ قبلش باید عرض کنم که سه شنبه شب از فرودگاه به هتل رفتم و از اونجا یه راست رفتم حرم و باور کنید تا گنبد حرم رو دیدم یاد خیلی ها کردم که سفارش کرده بودند و به خدا قسم و به زیارتی که کردم تمام دوستان کامنت گذار رو به اسم یاد کردم ( حالا چه دوستان به این چیزها اعتقاد داشته باشند و چخ نداشته باشند ) و در دو مرتبه ی دیگر هم که به زیارت رفتم نایب الزیاره ی همگی شما عزیزان بودم . اما در مورد گریه ام که آقای انصافی فرمودند اصلا من اهل گریه و زاری نیستم و از بچگی با دین به صورتی روشنفکرانه برخورد می کردم ( نذارین به حساب از خود راضی بودنم ) . حتی هیچگاه برای امام حسین ( ع ) هم اشک نریخته ام چون معتقدم ایشان برای احقاق حق و ظلم ستیزی به میدان نبرد و شهادت رفتند نه اینکه ما بشینیم براشون گریه کنیم و تو صف چلو خورش واسیم و از روز بعد از عاشورا دوباره به گناهانمان ادامه دهیم . من از بچگی نه به صدای انکرالاصوات این نوحه خوانها رو دوست داشتم و نه ... این چیزایی که گفتم رو حمل بر بی دینی من هم نذارین چون من از کودکی نماز می خوانم و مناسک دینی را که عقلم اجازه ی آنها را به م بدهد انجام می دهد اما با بوسیدن حرم و لیسیدن زمین حرم و اشک ریختن بی خود و از این نوع تجاهل ها کاملا مخالفم . آقای انصافی رو خیلی دوست دارم و با ایشان مرتب در تماسم اما آقای انصافی عزیز خواهشا حرفهای بنده رو تحریف نکنید . نمی دونم امیر عزیز اجازه میده این کامنت آنلاین بشه یا نه اما امیدوارم که بشه . ولی خداییش زیارتهای باحالی بود ... جاتون خیلی خالی ... حسابی هم یادتون کردم . یا علیی . مخلص همه ی دوستان خودم هم هستم .

امیررضا نوری پرتو
جمعه 24 فروردين 1386 - 15:5
-10
موافقم مخالفم
 
قابل توجه آقای انصافی

با سلام مجدد . حالا که دیدم کامنتم آنلاین شده دوست دارم دوستان هم اگه تمایل داشتند نظراتشونو در زمینه ی تجاهل در دین ( شاید بگین چه ربطی به سینما داره ) بفرمایند . متاسفانه این نوع نادانی ها در سینمای بی معنای معناگرا ی کشورمان هم به چشم می خورد .

راستی آقای انصافی من هنوز هم شما را دوست دارم و برای خودت و نوشته های سینمایی ات و اندیشه های سینمایی ات احترام خاصی قائلم . امیدوارم که از دستم هم ناراحت نشده باشی ولی قبلا هم که با هم در تماس بودیم در زمینه ی موارد فوق الذکر یه کم با هم متفاوت فکر می کنیم .

هنوز هم سر حرفام تو کامنت قبلیم هستم . در سه بار زیارت آقا امام رضا هم شاهد نادانی آدمهایی بودم که بسیار دلم برایشان و برداشتهای غلطشان از دین می سوخت .

یا علی . مخلص آقای انصافی و امیر قادری عزیز و همه ی دوستان خوبم . از خانم صوفیا هم ممنون بابت اظهار لطفشون .

امیررضا نوری پرتو
جمعه 24 فروردين 1386 - 15:15
-15
موافقم مخالفم
 
یک نکته قابل توجه آقای جوادی عزیز

راستی آقای مصطفی جوادی عزیز که ارادت خاصی به شما و نوشته هاتون دارم . فکر کنم وقتی این کامنتم رو می خوونی کامنتهای امروزم آنلاین شده و سوء تفاهم ها برطرف شده . به خدا نه نکته ی اشک آوری در شما دوستان دیده ام که به حالتان بگریم و نه اهل گریه کردن بی خود هستم ( هر چند که خیلی زود اشکم دم مشکمه ! ) . ایراد از سوء برداشت آقای انصافی از اس ام اس من بوده . من خدمت مصطفی انصافی عزیز عرض کردم که در اولین زیارتم با دیدن گنبد آقا اما رضا ( ع ) یاد امیر قادری عزیز و تمامی دوستان کامنت گذار " سینمای ما " کردم . شاید ایشان با کوچکترین نشانه ای دینی گریه شان بگیره اما من به خدا از این قماش نیستم و به این طرز تفکرم هم افتخار می کنم .

امیر جان بی زحمت این یکی رو هم آنلاین کن ! ((:

امیررضا نوری پرتو
جمعه 24 فروردين 1386 - 15:21
22
موافقم مخالفم
 
دیر آپدیت کردن امیر !

راستی آقای امیر خان قادری چرا دیر به دیر آپدیت می کنی ؟ با خودم در طول سفر گفتم حداقل یه بار روز نوشته هایت آپدیت شده و چون در این سه روز دسترسی به کافی نت نداشتم بدجور ذوق و شوق داشتم . اما باز زدی تو حالم ... !

ببخشین ... خیلی امروز کامنت گذاشتم . بذارین به حساب غیبت سه روزه ام ! یا علی .

رامتين شهبازي
جمعه 24 فروردين 1386 - 18:3
11
موافقم مخالفم
 
سلام

استاد سلام. سري به ما بزنيد. خدانگهدار

امید غیائی
جمعه 24 فروردين 1386 - 20:28
4
موافقم مخالفم
 
خواهش.

سلام امیر خان و بروبچز.

تو روز نوشت قبلی یه اشاره ای کرده بودی به امکان دیدن همدیگه تو جشنواره مطبوعات.حالا با امید به اینکه امکان شرکت توش به شما دست بده یه خواهش داشتم که این دیدار رو بذارین یه روزی که بشه اومد و همه بچه ها که تا حالا از طریق دنیای مجازی با هم در ارتباط بودن این بار از نزدیک همدیگر رو ببینن.البته دیدار ازنزدیک شما دو سه باری نصیب من شده که خوب در حد چند دقیقه بوده.حالا اگه بشه بیشتر شه که چه بهتر. فکر کنم بعد از به تاریخ پیوستن کنون فیلم که من یکی خیلی بهش امید بسته بودم این یه دفعه ارزش امیدوار بودن رو داشته باشه.

همین.

یاحق.

فرهاد ترابي
جمعه 24 فروردين 1386 - 22:25
-6
موافقم مخالفم
 
شوخي با جواد آقا طوسي

خدمت خانمي كه فرموده بودند سايت يا وبلاگي در مورد امير پوريا يا جواد طوسي اگر مي شناسيم معرفي كنيم بايد عرض كنم(البته با اجازه امير خان چون ايشان وقت ندارد جواب خلق ا... رابدهد)در مورد امير پوريا كه همان نقد نوشته هايشان كه در بحر طويل نوشته مي شود خود گواهي است كه ايشان تو مايه هاي كوتاه نويسي نيست.آماآآآآآ جواد خان طوسي شان و منزلتشان فراتر از اين سوسول بازي هاست ايشان هنوز با گرامافون ابوي آهنگ هاي ني داود و قمر وزيري گوش مي دهند و تا به حال لب به نوشابه نزده اند و پيتزا در نظر ايشان فحش غذايي است و فقط ديزي بز باش مي زنند با دوغ نعنايي آن هم داخل تنگ بلور.

صوفیا
جمعه 24 فروردين 1386 - 22:33
10
موافقم مخالفم
 

اول از همه آقای نوری پرتو عزیز یک دنیا از محبتتون و اینکه به جای همه ما نایب الزیاره شدین ممنون.این سایت باعث شده دوستان ندیده خیلی عزیزی پیدا کنم.

دوم آقای قادری میشه اگه توی سینما یک ،چهار یا هر جای دیگه برنامه دارین یه خبر به ما بدین.من چون 400 ضربه رو دیدم cdشم دارم دیگه ندیدم.صحبتاتونم نشنیدم.یه خبر بدین.البته منظورم 2روز قبلشه نه 2ساعت قبل!!!!

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 2.24279308319 seconds.