يکشنبه 30 آبان 1389 - 21:33



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



سه‌شنبه 7 فروردين 1386 - 9:58

دو نکته


آقایان، خانم ها، دو نکته. اول این که امروز تولد کوئنتین تارانتینوست. مبارک باشد، به خصوص که فیلم تازه اش تا یکی دو هفته دیگر اکران می شود. ( آنونس اش کمی نگران کننده است. خدا کند به خیر بگذرد و فیلم خوبی از آب درآید، مثل قبلی های استاد.) بعد هم این که یک مقاله در پاسخ به ادعاهای مسعود ده نمکی و همچنین درباره فیلم اش، در بخش مربوط به « یادداشت اختصاصی فیلم های روی پرده » گذاشته ام. بخوانید و مثل همیشه نظرهای مخالف و موافق تان را در کامنت ها بنویسید. لطفا برای درج کامنت های تان، ادب را رعایت کنید و لحن نامناسبی برای نوشته خودتان انتخاب نکنید. منتظرم. راستی، از بعضی بچه ها چند روزی است که خبری نیست. خبری از خودشان بدهند.
بازگشت به روزنوشتهای امیر قادری

نظرات

کاوه اسماعیلی
سه‌شنبه 7 فروردين 1386 - 10:57
12
موافقم مخالفم
 
مخملباف vs دهنمکی

کاری به اخراجی ها ندارم.کارم به فرمایش اکبر عبدیه که ده نمکی رو با مخملباف مقایسه کرده بود.مقایسه ای که از نطفه غلطه.مخملباف کاملا فرزند زمانه خودش بوده.در هر دوره ای .خوب یا بد. درست یا غلط...جو شعار زده و تبلیغاتی اون سالها فیلمهایی به همون سبک رو میطلبید و مخملبافی که به قول خود عبدی در سینما مرگ بر حاتمی سر داده بود از همون نسل تهاجمی و احساساتی بود....مثل پدران خود ما...اما مخملباف با زمان جلو اومد.حتی در نحوه اعتراضش با فضای جامعه..فیلمهای او منطبق بر تمام دوره های سیاسی اجتماعی اون سالها بود و به نوعی یک منبع پژوهشی برای دریافت حال و هوای جامعه در سال ساخت فیلم.حتی در فیلمهای مثلا هنریش.

اما آقای دهنمکی زمانی به قول خودش برخورد سلبی میکرد که حتی مقامات حکومتی و اکثریت قریب به اتفاق مردم ما از اون منزجر بودند و حالا که یه قول خودشون مدیوم رو عوض کردند و به پرده پاک سینما تشریف آوردند هیچ نوع جسارتی نه در کلام ونه در تصویر از ایشون ندیدیم.تمایل همیشگی آقای ده نمکی به مظلوم نمایی چه در عرصه سیاسی و حالا در این جبهه....دیگر یک کلک قدیمی و نخ نما محسوب میشه.

آقای مسعود ده نمکی !خیلیها از اینکه شما به سینما آمده اید ناراحتند.ودلایل موجهی هم برای خودشان دارند.خاطرات تلخ آنها از برخوردهای آنچنانی شما و دوستانتان باایشان باعث شده از اینکه معشوق خویش(سینما) را در آغوش شما ببینند دلگیر باشند.من از آن دسته نیستم.به قول همان مخملباف در نوبت عاشقی" من عاشق عشقم."حرمت معشوقمان را بدارید.

بابک
سه‌شنبه 7 فروردين 1386 - 12:8
6
موافقم مخالفم
 

سلام لطفا به وبلاگ من سر بزنید ، در ضمن من چجوری میتونم با شما جدی تر صحبت کنم . لطفا به من اطلاع بدید.

احسان رحيم پور
سه‌شنبه 7 فروردين 1386 - 13:10
-16
موافقم مخالفم
 
دو نکته

-1چراتوي تلوزيون كه صحبت مي كني توي دوربين نگاه نمي كني نكنه خجالت مي كشي!2-تازه جديدن خيلي لاغرشدي تبريك مي گم!

امــــــید غیــــــائی
سه‌شنبه 7 فروردين 1386 - 15:5
-8
موافقم مخالفم
 
نوشتن با دوربین(شما پشت کدام سپر هستید؟!)

امیر خان و دوستان عزیز سلام. این مطلب رو در نوشته امیر خان با عنوان ""آقای ده نمکی، برای یک بار هم که شده، عوض شلوغ کاری گوش کن. ( یادداشت امیر قادری درباره فیلم اخراجی ها و ادعای اخیر ده نمکی راجع به سایت سینمای ما ) "" در قسمت یادداشتهای اختصاصی فیلمهای روی پرده نوشته ام ولی گفتم شاید بعضی از دوستان نبینند که امیر خان اگر صلاح دونستی این جا هم بیارش.

همین.

یا حق.

اولین بار که مطلب آقای ده نمکی را خواندم نمی دانم چرا ناخودآگاه یاد کتاب"نوشتن با دوربین"اثر پرویز جاهد افتادم که در عنوان دیگری برای کتاب آمده است"رودررو با ابراهیم گلستان". در این کتاب آقای گلستان موضوعاتی را مطرح می کند که ،خوب برای کتابی با این عنوان که بیشتر در پی شناساندن شخص خود آقای گلستان بوده و نه اثبات یا رد ادعای ایشان در باب صحبتهایش، صحت و سقم آن برای نگارنده این متن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دلیل آن هم کاملا روزشن است. اتهامها و گهگاه جسارتهایی که به بعضی شخصیتهای فرهنگی مطرح در این وادی شده است برای من کاملا سئوال برانگیز جلوه کرده. حال بحث بر سر آقای ده نمکی را شروع میکنم و البته با حفظ ادب.

در سالهای پیش که فکر کنم دوران دبیرستان و پیش دانشگاهی ام را میگذراندم با نشریاتی که آقای ده نمکی اقدام به چاپ آنها می کرد آشنا شدم و به علت جو حاکم در آن زمان و عضویتم در انجمن اسلامی مدرسه و رقابتی که با بسیج همانجا بود اجبارا به خواندن همان نشریات می پرداختم. به چه علت؟ شاید برای آنکه فکر می کردم می توانم با خواندن آنها، احساسی که نسبت به خیل عظیمی از جوانان آن موقع که برای دفاع از ناموس این مرز و بوم که به بدترین شکل ممکن در اثر اخیر ایشان به نمایش گذاشته شده است و برای آن قمه میکشند، به صحنه رفته اند را پاسخی بیابم. ولی همان موقع فهمیدم که نه این نشریه ها آنهایی نیستند که من را مجاب کنند. بیشتر بر تبعات فقدان نبود قهرمانهای آن موقع متمرکز بودند. حال بعد از گذشت سالها و دیدن مستندهایی از مرحوم آوینی(که مطمئن باشید در آینده ای نه چندان دور دینم را به او ادا میکنم) و خواندن مطالبی هر چند کوتاه و ارتباطی مستقیم با همان جوانانی که هم اکنون یا شیمیائی هستند و جانباز و یا سالم، فهمیدم که اینهمه حرف و حدیث را دیگر نمی توانند با نشان دادن صحنه های خداحافظی های عاشقانه و عارفانه فرمانده ها و رزمنده ها و یا روی مین پریدنهای بی حساب آنها به خوردمان بدهند. حال وقت آن رسیده بود که آدمهایی با خصلتهای آقای ده نمکی که آقای حسنی نسب با عنوانی در خور "موجودی بي‌قرار و پرکار و اين‌كه ذاتاً اهل شلوغي و جنجال و حاشيه است و اين كار را از همه‌ي اطرافيان و همفكرانش بهتر بلد است " از ایشان یاد کرده وارد میدان بصری شوند و امر به معروف و نهی از منکر را گونه ای دیگر تحقق بخشند و از قلم فرسایی به نگاتیو فرسایی برسند و با مستندهایی هر چند ضعیف و سر هم بندی شده ولی تاثیر گذار که آن هم به خاطر جسارت بر پرداختن به مسائلی که آنها را تابو می خواندند و هم اکنون به آن اذعان می کنند، سرچشمه می گرفت و نه اصول کار مستند سازی قدم در عرصه جادویی دست نیافتنی بگذارند. حال ایشان با بر انداز کردن موقعیت و تحلیل آن پا را مقداری فراتر گذاشتند و اقدام به ساخت فیلمی 35 میلیمتری نمودند که بسیاری از فارغ التحصیلان رشته سینما در حسرت داشتن 1 روز آن هستند. در مورد حواشی ساخت فیلم که به اعتقاد نگارنده هیچ فیلمی را بدون در نظر گرفتن سابقه و پیشینه ی کاری، حرفه ای و اعتقادی سازنده و حواشی دور و اطراف آن نه می شود به چالش مثبت یا منفی کشاند و نه باید، می گذاریم به وقتی که سر و صداهای آن خوابید و ازمنابع موثقی پرس و جو کردیم. و به همان حسرت آقای ده نمکی دچار نشویم که اگر آن موقع می دانستیم آن حرفها را نمی زدیم. دانستن پس زمینه فکری هر هنرمندی در خلق اثرش بیشترین تاثیر را دارد. اگر ندانیم که مثلا ایشان در حادثه کوی دانشگاه دخیل بوده اند و یا در جنجالهای خیابانی نقشی هر چند کوتاه را ایفا می کرده اند که به علت ندانستن موقعیت ایشان و بودنشان در گروهی مصطلح به لباس شخصی ها در همان حوادث از پرداختن بیشتر به آن خودداری میکنم، دیگر نمی توان نگرش ایشان را به شخصیتهای دانشجو در فیلمها و یا حس ایشان را به شخصیت های اراذل و اوباشی که در آخر به رستگاری می رسند و بالاخره از همان شربت می نوشند فهمید و درک کرد. در مورد شوخی های تان در فیلم بهتر است به حرف زدن دو نفر در اتوبوسی که شما را به سر کارتان می برد گوش کنید.(می دانم گوش کردن به حرفهای دیگران عیب است ولی یک نظر حلال است.راستی شما با اتویوس به سر کار می روید یا مترو یا شاید هم ماشین شخصی دارید!در هر حال گوش کنید.) فکر نمی کنید شوخی هایتان بیشتر شبیه لوس بازی های دختر و پسری است که در پارک برای گذراندن وقت کلاس زبان شناسی یا شیمی آلی یا فیزیک اتمی شان کنار هم یا نه روبروی هم نشسته اند؟ به نظر شما می شود این همه شخصیت را در یک جا جمع کرد و فقط به چند نفر پرداخت؟ نوشتن جمله هایی از قبیل"این فیلم بر اساس یک داستان واقعی است" یا "این فیلم متاثر از یک حادثه واقعی است" و یا گفتن آن بعد از اکرانهای آن و مورد قبول واقع نشدنش از طرف منتقدین و برخی فیلم بین های حرفه ای این مملکت فکر نمی کنید برای توجیه سوراخهای فیلمنامه ای و احیانا گافهای آن است؟ یک فیلمساز برای خنداندن تماشاچی اثرش تا چه حد حق تاخت و تاز را دارد؟ آیا تا به حال از یکی، فقط یکی، از تماشاچی هایتان بعد از فیلم خواسته اید تا یکی و ،فقط یکی، از شوخیهای فیلمتان را برایتان بازگو کند؟ من این کار را کرده ام. از بیشر از یکی و درخواست فقط یک شوخی را کرده ام. ولی جواب منفی بود. کاملا نا امید کننده است، نه؟ هر فیلم کمدی یا حتی طنزی بیشترین بارش را بر دوش فیلمنامه و بعد از آن اجرای آنها توسط بازیگرانش می داند. اگر عنوان می شود که بداهه است به خاطر پیش زمینه فکری تماشاچی از شخصیتهای فیلمتان است. چرا من با همان اکبر عبدی قبلی روبرو هستم یا با همان امین حیائی؟ آیا این همه ضعف فیلمنامه را می توان با اجرا حبران کرد؟ نه نمی شود. همان گونه که نمی توان فیلمنامه خوب را با بازیهای بد تحمل کرد. حال مسئله ی تخریب اخراجی ها. آیا واقعا نگاهی به خبر های قبلی در سایت انداخته اید یا همین طور بی پشتوانه عنوان می کنید که در جهت تخریب آن پیش می روند؟ کدام تخریب و کدام ساختن؟ بر چه اساسی زحمات کادری را زیر سئوال می برید که صداقتشان بر خواننده معلوم است. شما با کدام آسمان و ریسمان بافتن روبرو شده اید که خوانندگان آن را ندیده اند؟ این چند جمله را به عنوان نقدی مخرب می دانید که جهت تخریب فیلمتان نوشته شده است؟ اگر منتقدین در جشنواره اثرتان را می ستودند، باز هم اقدام به نشان دادن آن عکس و سعی در توجیه فیلمتان می کردید؟ چرا همیشه ما باید به حرفهای شما گوش کنیم؟ بیائید به قول نگارنده مطلب اصلی این صفحه: آقای ده نمکی، برای یک بار هم که شده، عوض شلوغ کاری گوش کن. کدام خدا را شمابه ما شناسانده اید که در آثار دیگران از آن خبری نبود؟ کدام حاجی و فرمانده را به ما معرفی کردید که ما ندیده بودیم؟ کدام مردم را سپر ضعف فیلمتان میکنید که ما ندیده ایم؟ همانهایی که به آنها تا چند سال پیش می تاختید و آنها را مفسد می خواندید و در جواب به سئوال اینکه حال چرا با آنها کار می کنید عنوان می کنید تا کور شوذ هر آنکه نتوان دید؟ کدام چشمی فیلمتان را دید و چیزی نگفت؟ آیا بودجه هنگفت فیلمتان و درب و داغان کردن بیت المال را می توان ندید و به اثر شما نگریست؟ هر انسانی حق این را دارد که از فیلمی خوشش بیاید یا نه.این قضیه برای منتقدین از نقش دیگری برخوردار است چرا که بسیاری با دیدن فیلم در پی دانستن نظرات موافق یا مخالف آنها هستند. مقداری وقت بگذارید و سری به مطالب ضد و نقیض در مورد یک فیلم از نگاه منتقدین بیاندازید تا متوجه تفاوت سلیقه آنها بشوید. مردم را به قضاوت وا مدارید که همانها سریال پر طرفدارشان معلوم الحال است و مجری محبوبشان معلوم الحال و حال فیلمشان مورد علاقه شان معلوم الحال. سپر آتشینی ساخته اید و این بار پشت آن مخفی شده اید. این هم از هوش بالایتان در شناخت موقعیت است.احسنت بر روشنگریتان. اجرتان با خدا.

امــــــید غیــــــائی.

هفتم فروردین ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و شش خورشیدی.

جمشید سعیدی
سه‌شنبه 7 فروردين 1386 - 16:14
-8
موافقم مخالفم
 
خنده در تاریکی 2

کسی که خنده تماشاگران را ملاک خوب بودن فیلم میداند و به راحتی از کنار ضعف های فیلمش میگذرد چه انتظاری میتوان داشت. صحنه های پایانی فیلم که از قضا صحنه های مهمی هم هستند به جای تآثیر گذاری مضحک از آب درآمده اند و اصلآ سیر متحول شدن شخصیت ها به شدت تصنعی است, پیام فیلم هم آنقدر نخ نما است که تماشاگر اصلآ توجه ای به آن نمیکند.

اصلآ مشخص نیست این همه اعتراض آقای ده نمکی برای چیست, اخراجی ها صرف نظر از آن که کارگردانش چه کسی است فیلم ضعیفی است و فکر نمیکنم نوشتن یک نقد منفی در قبالش این همه جار و جنجال در پی داشته باشد. گنجاندن یک پیام در قالب یک فیلم داستانی به راحتی نوشتن و شعار دادن در یک روزنامه یا مجله نیست, فیلم خوب چیز دیگری است.

sofia-صوفیا
سه‌شنبه 7 فروردين 1386 - 17:38
-1
موافقم مخالفم
 

اول از تک نگاری ها شروع میکنم : با مطلبت راجع به ابراهیم حاتمی کیا 100%موافقم.بخصوص امروز که به نام پدر رو دیدم.پس چیزی نمیگم.ولی مطلبت راجع به نیکی کریمی.نمیدونم چرا ولی حس میکنم مخالفم.یعنی شاید درست نتونم دلایل مخالفتم رو بگم ولی من هم بازی نیکی کریمی رو دوست دارم(کلا شخصیتش روی پرده برام جذابه!)و هم با فیلمسازی و ترجمه و... موافقم گرچه اصلا فیلم چند روز بعد رو دوست نداشتم.بنظرم چند روز بعد فیلمی بود که ادای روشنفکری داشت(که احتمالا از همین خوشت نیومده)منم فیلمو دوست نداشتم ولی بنظرم کریمی استعداد و علاقه ی روشنفکر شدن رو داره و اینام تمرینه.خوب اگه 5 دفعه ی اولم خراب کرد چه اهمیتی داره؟نه سرمایه زیادی هدر میده،نه اعتراض میکنه به اینکه چرا به به و چه چه به فیلمش نگفتن.داره آروم کارشو میکنه.کاری که ایده آل نیست.هنوز کپی روشنفکریه ولی اگه قرار باشه یه بازیگر متفکر که لااقل با 4تا عقیده و اصول مختلف آشناست توی سینمای ما باشه من یکی هیچ مشکلی ندارم.فیلماشو بعنوان کارگردان دوست ندارم ولی از اینکه میخواد از خودش یه متفکر متفاوت بسازه تحسینش میکنم.(حتی اگه کاملا موفق نشه).هدیه تهرانی هم با دستیاری قبادی داره آهسته تر ولی همین مسیر رو پیش میره.هنوزم فیلم قبادی رو ندیدم که ببینم بازیگر محبوب دستیار کارگردان خوبی هم هست یا نه؟!

یه ذره حرفام بی منطق شاید باشه میدونم.ولی این قضیه برام خیلی حسیه.این اختلاف نظر برام یادآور اختلافیه که سر شخصیت استاد فیلم شبهای روشن با امیر قادری دارم(که فکرکنم بزرگترین اختلاف نظریه که باهاش دارم)همون استادی که من عاشق شخصیتشم که بنظرم میخواد با بقیه متفاوت باشه ولی بنظر امیر قادری متفرعنه!

صوفیا
سه‌شنبه 7 فروردين 1386 - 17:47
7
موافقم مخالفم
 

راجع یه فیلم اخراجی ها و این اظهار نظرها.راستش من دیدن اخراجی ها رو برای خودم تحریم کرده بودم و هنوزم بر سر عهد خودم هستم.چون با شناختی که از کارگردانش داشتم میدونستم فیلمش جز خرد کردن اعصابم هیچی عایدم نمیکنه.حالام نظراتش بنظرم اصلا انقدرها مهم نیست.هر کس فرصت فیلم ساختن پیدا کنه مطمئنا کارگردان نیست و فروش بالای فیلم هم ضمانتی برای خوب بودن هیچ فیلمی نیست.تحلیل نیما حسنی نسب هم راجع به فروش فیلم بنظرم تحلیل واقعا درستی بود جز اینکه فکر میکنم اصولا باید راجع به اخراجی ها چیزی نوشت؟

مصطفی جوادی
سه‌شنبه 7 فروردين 1386 - 23:35
11
موافقم مخالفم
 
سینما پشت وانت

در مورد ده نمکی در بخش مربوط به جوابیه سایت یک چیزهایی نوشتم و البته درست است که عصبانی بودم ولی امیدوارم منظور امیر از حفظ ادب و اینها من نبوده باشم.

این بابا دیگر خودش و فیلمش جای کار ندارد، تارنتینو را عشق است. حداقل اش این است که داریم درباره سینما و آدمهای مربوط به آن حرف می زنیم نه کسانی که سینما برایشان با بلندگوی میوه فروش ها فرق ندارد و فقط می خواهند با آن داد بزنند و جنسشان را بفروشند.

راستش الآن وقت ندارم و دارند صدایم می کنند. مسافرت و این حرفها. به خدا نمی دانم اصلا کجا قرار است برویم. فقط می رویم . پس چند روزی من هم غیبم می زند.

امیررضا نوری پرتو
چهارشنبه 8 فروردين 1386 - 5:9
-19
موافقم مخالفم
 
با نظر امید خان غیایی عزیز و سایر دوستان موافقم .

سلام مخصوص خدمت امیر عزیز و همه ی دوستان عزیزم . آقا من با نظر همه ی بچه ها موافقم . این آقای امید خان غیایی هم که ماشاء ا... سنگ تموم گذاشته و عجب نوشته پر و پیمانی گذاشته اند . در تایید نقد امیر و سایر دوستان باید عرض کنم در زمان تماشای فیلم در جشنواره وقتی شخصیت اصلی فیلم ( مجید سوزوکی ) به اصطلاح شهید میشه دیدم که مردم بدون توجه به مثلا تغییر روحی شخصیت اصلی هنوز دارن می خندند و این برای یک کارگردان که تمام پیام نخ نما و کلیشه ایش در همین یک سکانس جمع شده یعنی شکست مطلق . هیچ تماشاگری از مرگ کاراکتر مجید دچار تاثر نشد و واقعا برای مردم عزیزمان متاسفم که در زمان اکران فیلم در جشنواره وقتی اسم ده نمکی آمد همه برایش دست زدند .

راستی امیر جان حالا شدی همون امیر همیشگی . تو رو خدا هر ورز کامنت بذار.

محمد
چهارشنبه 8 فروردين 1386 - 6:26
-19
موافقم مخالفم
 

صوفیای عزیز

چی باعث می شه فکر کنی که ندیده می تونی قضاوت کنی؟چی باعث می شه فکرکنی که اصولا باید راجع به اخراجی ها چیزی نوشت یا نه؟

من فیلمو دیدم دوستش هم نداشتم.ولی یه سوال،اگه امیر قادری از این فیلم تعریف کرده بود بازم همینو می گفتی؟

سیاوش
چهارشنبه 8 فروردين 1386 - 9:40
-21
موافقم مخالفم
 
وای که چقدر حرف ...

اول : دو روز کامنت ننتوشتم و حالا مسایل زیادی دارم برای نظر دادن. ( واحتمالا چشمهای نگران هواداران که منتظر حرکت من هستند!!)

دوم : مسعود ده نمکی را دورادور از شلمچه میشناسم. نظز من در باره اورا با این تصویر مجسم کنید، کسی را در نظر بگیرید که بنده خدایی را روی زمین انداخته و کارد را زیر گلوی او گذاشته و فریاد میزند: آی مردم به دادم برسید منو داره میکشه...

سوم: تک نگاری نیکی کریمی بیرهمانه بود،با بخشی از نظراتت موافقم ولی سخت ترین نتیجه گیری ها را درباره او کردی، با این که مطمئن هستم تو این اخلاق را نداری ولی به طرفداران او حق بده اگر از این نوشته نتیجه گیری تصفیه حساب شخصی یا چیزی شبیه این را بکنند.

چهارم : به نام پدر را دیروز دیدم و با این که دوستش ندارم و با این که به فضای درهم و برهم فیلمهای مرحوم ملاقلی پور نزدیک و نزدیک تر میشود، با این که سکانس های اعتراض به خدا در آثارش تکراری شده است ولی هنوز به شدت دوستش دارم ووقتی پرستویی فریاد میزد:" به خدا من راضی ام"به شدت احساساتی شدم. امیدوارم که حاتمی کیا همیشه حاتمی کیا باقی بماند و مسئولان بیسواد ما قدر او را بیشتر بدانند،مخصوصا بعد از رفتن ملاقلی پور.

سیاوش
چهارشنبه 8 فروردين 1386 - 9:42
-10
موافقم مخالفم
 
با استاد چه مشکلی دارم؟؟!!

با این که به تارانتینو بگوییم استاد مشکل دارم، نه اینکه استاد نباشد ولی این لفظ استاد را وقتی به کسی میدهم ناخودآگاه از او فاصله میگیرم، صمیمیت بین ما کم میشود و جای خود را به ترس وشرمی ناخواسته میدهد در حالی که دیدن فیلم های تارانتینو مثل این است که بنشینی کنارش ، محکم به پشتش بزنی و بگویی: خب کیو، تازه چی داری؟ اوهم پاهایش را روی میز دراز کند و با شور و حال آخرین اتفاق باحالی که برایش افتاده را برایت تعریف کند( صحنه کافه فیلم دسپرادو که خاطرتون هست؟)

ندا میری
چهارشنبه 8 فروردين 1386 - 11:30
9
موافقم مخالفم
 
تولد تارانتینوی عزیز مبارک

سلام

وای که اگه این روزهای مبارک نبودند دنیامون چقدر بوی حقارت می داد ....

من هم مثل شما و خیلی های دیگه انتظار دیدن آخرین اثر استاد را می کشم واین انتظارهای شیرین که زندگی هامون را به طرز باور نکردنی ای از روزمرگی نجات می دهند .... و لحظه های بزرگ رسیدن که بعد از این انتظارهای غیر قابل توصیف خاطره های بی نظیری را می سازند... خلاصه این زندگی بدون این دغدغه ها یک چیزهای بزرگی کم داشت .....

در مورد تک نگاری "نیکی کریمی" که نظرمو همانجا داده ام و البته "اخراجی ها" و "آقای ده نمکی" هم که توی قسمت نقل نوشته خودشون چند کلامی گفته ام ، از ایشون خاطره های به یادماندنی شیرینی! دارم که البته فکر می کنم بهتر باشه کهنه ها رو از زیر خاک نکشیم بیرون و اگه شد فراموشش کنیم (البته اگه شد) ... دل خوش کنیم به اینکه زبان تازه ایشان از یک مجرای فرهنگی می گذره و این جنجال ها و شلوغکاری ها، باور کنیم که تحمل و البته پاسخگویی اش بسیار ساده تر خواهد بود. لا اقل وسیله ابرازش از جنسیست که ماهم می شناسیمش و به کارگرفتنش نه تنها باعث شرم ما نخواهد بود که مفتخرمان خواهد کرد...

بگذریم....

بعد التحریر یک: از تک نگاری ها و مصاحبه ها چه خبر؟ امروز 8 فروردینه و چیزی به 13 بدر نمانده و ماهم که منتظریم .... قول روزی یکی را داده بودید و .....

بعد التحریر دو: نمی دانم موفق شدید 300 را ببینید یا نه؟ خیلی خیلی دوست دارم نظرتون را بعد از دیدن فیلم بخوانم.

بعد التحریر سه: نوشته های دیگر عزیزان دیر به دیر Up می شه ها ...

علی طهرانی صفا
چهارشنبه 8 فروردين 1386 - 15:45
-16
موافقم مخالفم
 

سلام امیر آقا.

چند تا نوشته پشت هم از شما تو سایت دیدن و لذت بردن از آنها، امری است که برای من یکی خیلی کم اتفاق می افتد. شاید سالی یکبار. تک نگاری هایتان و نوشته تان در ارتباط با مسعود خان ده نمکی واقعاً چسبید. به آنچه نوشته اید انتقاد دارم ولی ... نمی دانم. انگار عوض شده ام.

اصلاً به من تعریف و تمجید نیامده. فقط چند نکته:

الف) همان طور که بعضی از دوستان اشاره کردند، دوست داشتیم کمی عمیق تر دربارۀ حاتمی کیا و سینمایش می نوشتید. مطالب جدید!

ب) به نظر شما صادق بودن برای یک اثر هنری چگونه شرطی است؟ لازم یا کافی؟

پ) جواب من: مسلماً کافی نیست. پس به صرف اینکه فیلمی صادقانه ساخته شده نباید آن را دوست داشت (سنتوری).

ت) به نظر من دوست داشتن مردم هم چندان ملاک نیست. راستش به این موضوع که ته ته اش مردم آدم صادق را دوست دارند، خیلی مشکوکم. اگر جامعۀ ما پر از ریاکاری است، چگونه این دوریی و نفاق عاشق صداقت می شود؟

بهمن مهران
چهارشنبه 8 فروردين 1386 - 16:16
-6
موافقم مخالفم
 

سلام. سال نوتون مبارک. من همیشه از نوشته هاتون لذت می برم. خوشحال میشم نظرتون رو در مورد نوشته های یک همکار طنزنویس وطنز های وبلاگش(دست دوم) بدانم.


چهارشنبه 8 فروردين 1386 - 18:12
15
موافقم مخالفم
 
sos

salam

modate kotahi hast ke kamenthaye man ersal nemishan va payami ba in mazmoon ke shoma ghadere be anjame amaliyat nistid ferestade mishe ta hala chand bar az shoma komak khastam vali kasi javabi nadad

احسان
چهارشنبه 8 فروردين 1386 - 19:10
23
موافقم مخالفم
 
سر تو بدزد رفیق!

...تو هم امیرخان بهتر بود لحن نامناسبی برای تک نگاری ت انتخاب نمی کردی.هر آدمی با تلقی خودش از هر چیز و هر کس جلو می رود و این جور مخالف خوانی ها باد می کند.به خصوص که در رد یکی،کس دیگری را شاهد بیاوری که همین حالا سر پا می شود برایش حکم صادر کرد...بخواهم خودم را کوتاه کنم باید بگویم که حاتمی کیا را خیلی دوست دارم،باج خور هم بدک نیست (به هر حال نوآر است و خیابانی و فریبرز عرب نیا هم که دارد)،تک نگاری راجع به رئیس را زودتر بنویس (سر این یکی حسابی شاخ به شاخ می شویم)،"علی" مایکل مان هم چسبید،داری از واژه ی صداقت سوءاستفاده می کنی(بعدا مفصل حرف می زنیم)،یارکشی کردن فایده ای ندارد وقتی آخرش قرار است تنها بمانی...مگر اینکه بگویی آخری هم ندارد!...

سعید
پنجشنبه 9 فروردين 1386 - 2:40
3
موافقم مخالفم
 
تحریم

من هم دیدن این فیلم را برای خودم تحریم و به دور و بری هام که به نوعی گاهی برای کدام فیلم را دیدن نظر می خواهند کردم گرچه این دومی شاید کار درستی نباشد اما نظرم اینه به هر حال سینما ، کارگردان ، فیلمساز یک تعاریفی دارد .

بهناز
پنجشنبه 9 فروردين 1386 - 8:29
2
موافقم مخالفم
 

تارانتینو در مصاحبه با پریمیر در توصیف زندگی و خانواده اش گفته بود :

"هرگز پدرم را ندیدم . مادرم برای فرار از خانواده با او ازدواج کرد ،

خانواده ای عوضی داشت اما با یک عوضی دیگر ازدواج کرد."

و من همواره عاشق اون فیلم مظنونین همیشگی اش بودم ،

با بازی فوق العاده ء کوین اسپیسی :)

______________________________

در مورد فیلم هایی که از تلویزیون پخش میشه هم نظری ندارم ، چون اغلبشو نگاه نمیکنم !

________________________________

در مورد اخراجی ها هم فیلم رو ندیدم ،

یه عده شدن دایه ء مهربان تر از مادر ، یکی تحسین کرد ،

یکی مدعی بود !!!

ندیده نمیتونم نظر بدم ،

شاد باشید و نویسا :)

کاوه اسماعیلی
پنجشنبه 9 فروردين 1386 - 9:16
-4
موافقم مخالفم
 
ناخدا تارانتینو

1.دیشب موفق شدم بالاخره از این فیلمهای نوروزی یکیشونو ببینم.ساعت 3 شب افتخار پیدا کردم که باز هم ناخدا خورشید رو ببینم.فیلمی که از اولین باری که دیدمش رو سکوی دوم تاپ تن من (بعد هامون) نشسته و تکون نمیخوره.موقعی واسه خودم کشفش کردم که خیلیها قبلا بهش پرداخته بودند.اما برخلاف هامون که اونقدر نقد ومطلب خوندنی ازش دارم که جهان فیلم برام هر دفعه بازتر بشه اما از ناخدا خورشید غیر از یک نقد کوتاه هیچ مطلب دیگه ای نخوندم.شریفترین فیلم ایرانی که دغدغه اصلیش همون دغدغه همه ما بر و بچه های کافه امیر قادریه.قصه...و پرداخت اون به محکم ترین شکلش.کدوم فیلم ایرانی رو سراغ دارید که حال و هوای یه وسترن سرپا رو بهتون بده.به جرات میگم غیر از ناخدا خورشید هیچ نمونه دیگری نداریم..بعد از این همه سال هنوز صحنه هایی برای میخکوب کردنتون داره..کافیه صحنه مرگ خواجه ماجد رو با شاهکارهای سالهای اخیر سینمای آمریکا مقایسه کنید تا از خشونت طنز و غافلگیریش لذت ببرید.حاظر بودم دو تا دست نداشتم تا مردانگی ناخدا رو داشتم..هر چند اون جمله امیر در مورد یول برینر هنوز غصه دارم کرده که مردانگی اینها دمده شده....ای کاش فیلم دوباره اکران میشد تا من هم فرصت میکردم یه یادداشت رو پرده توپ براش بنویسم.

2.با حرف سیاوش موافقم...استاد واسه تارانتینو خیلی پرطمطراغه.چطوره صداش کنیم داداش.یا کیو بلا.. یا با بهتره بگیم:ناخدا ....تولدت مبارک

3.جو ضد مخملبافی بالا گرفته....من هیچ وقت طرفدارش نبودم و کامنت اولم تو همین روزنوشت هم ربطی به این نداره...اما خجالت نمیکشم که بگم زمانی عاشق عروسی خوبان و دستفروش بودم(بچه بودم؟) اما حالا هم با جرات میگم ناصرالدین شاه آکتور سینما و هنرپیشه و حتی گبه فیلمهای قدرتمندی بودند.به نظر میرسه الان تقبیح مخملباف همونقدر نون به نرخ روزخوری محسوب میشه که حمایت از او در دهه های گذشته.(کلامم زشت بود؟)

مهدی پورامین
پنجشنبه 9 فروردين 1386 - 12:32
10
موافقم مخالفم
 
فقط همین شعار ها برام مونده ..!!

دوستان عزیز سینمای ما(خصوصاَ امیر قادری) از اینکه نسبت به درج یادداشتم("جهاد خیابانی") الطفات نظر داشتید بسیار سپاسگذارم.(خیلی رسمی بود!؟).مقاله ای طولانی بر آنچه در این جریان "اخراجی(ها)" گذشت، نوشته ام که برای شما و دوست مشترکمان "مسعود خان ده نمکی" میفرستم.فکر میکنم طرح بحث(یا ختم بحث) مناسبی باشد.از آنجا که جمع بندی ودید عمومی در این مقاله لحاظ شده، نمیدانم توقع بیجایی است اگر از شما بخواهم بعنوان یک مقاله جداگانه در صفحه ای از سایت به آن اختصاص دهید.با توجه به آنکه در این ایام از ترافیک خبری پائین تری برخوردارید.اما در غیر اینصورت خواهشمندم نسبت به درج این مقاله به نحوی که درخور است اقدام نمائید.بیش از آن خوشحال میشوم نظر شما وسایر دوستان را در این مورد پذیرا باشم.

جمع بندی "اخراجی ها"

لزوم بحث ومناظره بر سر "اخراجی ها" بعنوان یک فیلم ویا "ده نمکی" بعنوان یک فعال سیاسی،مذهبی،مطبوعاتی،سینمایی،ورزشی(رزمی)و...شاید کاری عبث بنظر برسد.اما مقصود من از این یادداشت طویل امری فراتر از یحث و جدل سلیقه ایست.در ابتدای یادداشت نمیتوانم هدفم را به اختصار بیان کنم؛چون هرچه بنویسم و هر عنوانی که بر آن قرار دهم؛یاد شعارهای دوران اصلاحات ، تعامل دوجانبه،گفتگوی تمدن ها و... در شما زنده میشود.پس لطفآ تا انتها با من باشید و بعد نظر مکتوب ارائه دهید.

دسته بندی دیدگاهای مخالف طرح شده از زمان جشنواره تا اکران عمومی و درتریبون های مختلف، مطلبی است که میتواند برای درک بهتر فیلم،دیدگاههای فیلم ساز،نقد منتقدان و عکس العمل های مردمی (استقبال یا تخریب ) راهگشا باشد.

1-برخی (از جمله خود فیلمساز) بحث را در در "دو سطح کلی" تقسیم میکنند.از جمله مردم-منتقدین ، مخاطب عادی-مخاطب خاص ، روشنفکر-متحجر و... . اینگونه رویکرد در هر مقوله ای امریست منسوخ که ما را از قضاوت و روشن بینی دور میکند.هر چند خود دهنمکی در اینگونه خط کشی ها(خودی-غیر خودی) ید طولایی دارد؛شاید درجناح بندی سیاسی و ژورنالیسم از این مرزبندی ها برای ارائه مقصود استفاده شود، اما در واقعیت رنگ می بازد.( نتایج و رویکرد های غیر قابل پیش بینی مردم در تمامی "انتخابات ها" شاهد این مدعا است.) در عالم هنر و جامعه شناسی نیز این مرزها ما را از رسیدن به اصل و غایت هر بحثی دور میکند.(شبهاتی چون "اختلاف سلیقه" نیز کمکی به تعامل فکری نمیکند.)

2-گروهی (از جمله سیاسیون ویا دانشجویان زخم خورده) از سوابق و عملکردهای رادیکال فیلمساز(یا همقطارانش) آنقدر زخم دیده اند که تاب تحمل نام او را هم ندارند؛ چه آنکه شاهد استقبال مردم از اثر ریاکارانه اش باشند.در نظر آنها ده نمکی فقط جلد عوض کرده وگرنه افکار و اعمال خشونتگرا و عصبیت بر موضع تک جانبه در لایه های زیرین هر اثرش موج میزند.آنها فیلم سازی دهنمکی را یک بازی سیاسی جدید میدانند که اینبار در قالب "فیلم کمدی" (شما بخوانید لودگی) ذهن سطوح گسترده مردم را نشانه رفته است.اشاره دوستی(ندا میری) به مفهوم "عروسک خیمه شب بازی" طنزی است تلخ به این ماجرا:( ...ما هام که انگار عروسک خیمه شب بازی ایم ... فقط یکی باشه این نخ ها رو بکشه...)

3-نسل جوان سینما و بسیاری از دانشجویان و فیلمسازان جوان؛ "اخراجی ها" را به منزله یک "حق خوری" بزرگ میدانند.این امکانات بسیار ،هزینه هنگفت و حمایت های مادی و معنوی (که از چشم تماشا گر عادی بیرون است) برای سینماگران پرسابقه نیز رویایی دست نیافتنی است.جوانان و فیلم اولی ها که بخواب نیز نخواهند دید.مثال زنده در این مورد "امیرشهاب رضویان" است؛ که در اولین دوره جشنواره فیلم فجر،اولین فیلم کوتاهش تقدیر شد.بعد از 20 سال کار مداوم اولین فیلم بلندش را ساخت.وحال در جشنواره بیست وپنجم تازه به زیارت "سیمرغ" نائل می شود.

اشاره "ناصر صفاریان" در این باره خواندنی است:

( ...گذشته از اين ، گمان مي‌كنم برخورد سرشار از توقع شما در اختتاميه و جلسه مطبوعاتي فيلم‌تان، ريشه در حمايت‌ها و بزرگ‌نمايي پيشاپيش فيلم‌تان دارد. آقاي ده‌نمكي، شما بدون ساخت حتي يك فيلم داستاني 30 ثانيه‌اي، همه‌جور امكاناتي در اختيارتان قرار گرفت تا فيلم بلند سينمايي با بودجه‌اي چندصد ميليون توماني بسازيد. مي‌دانيد اين بخش ماجرا برخلا‌ف آيين‌نامه‌هاي همان وزارت ارشادي ست كه وزيرش چند ساعتش را به بازديد از صحنه فيلم شما اختصاص مي‌دهد؟ بزرگوار، در كدام دوره و كدام زمان، بالا‌ترين مقام رسمي فرهنگي به سر صحنه يك فيلم سينمايي رفته، كه اين امتياز شامل حال شما شد؟ )

4-منتقدین و مخالفین سینمائی نیز در نقد و رد این اثر از یک جبهه مشترک برخوردار نیستند:

4-1:"داوران جشنواره" بحکم وظیفه باید فیلم را بدور از زمینه های شکل گیری،سوابق غیر سینمایی فیلم ساز و یا حواشی جانبی فیلم مورد قضاوت قرار دهند و به فیلم بعنوان یک اثر مستقل هنری بنگرند و معیار ارزیابی اصول سینمایی باشد.اولین سو تفاهم برای دهنمکی در اینجا شکل گرفت؛که فکر میکند ارزش های هنری فیلم (!!!!) نادیده گرفته شده است.حتی اگر "بازیگرانش" باشند.غلط های املایی و ساختار پراز ایراد سینمائی فیلم آنقدر واضح است که به هیچ وجه آنرا در رده کاندیدای برتر هیچ مجمع سینمائی قرار نمیدهد.اتفاقاَ راحترین و سهل الوصول تترین راه حل برای رفع این بخش از دعوا؛در حوزه تخصصی-سینمائی قرار دارد.دهنمکی میتواند با هرگروه منتخب(اما بی غرض) کارشناس سینمائی اشکالات فیلم را فهرست کند.نقد های تخصصی بلند بالای برخی از منتقدین -با حوزه های فکری نزدیک به شما(خودی ها!!)- به این قضاوت کمک میکند.

4-2:برخی از منتقدین،روزنامه نگارن و یا مسئولین با اغماض از ساختار ضعیف سینمایی و غلط های املایی چشم پوشی کرده و نقد خودرا متوجه دستمایه ها و عوامل جذابیت کاذب فیلم میکنند.در نظر آنان برای انتقال هر پیام ارزشی همراه با استقبال عمومی نباید اصول و ارزشهای دیگر مستمسک قرار گیرد؛ویا پرده دری اخلاقی-کلامی صورت گیرد.نماینده این نگرش دبیرسینمائی روزنامه کیهان"محمد تقی فهیم" است.مقالات او در این باب در تریبون های مختلف(ازجمله همشهری نوروز) مشهود است:(....این رویکرد نیز مانند مسائل جنسی مخاطب را حریص میکند تادر هرگام جلو،بی پروایی بیشتری طلب کند.... )

5-رویکردی دیگر برخوردی است انفعالی و بی تفاوت نسبت به فیلم ویا فروشش از سوی منتقدین یا روزنامه نگارن .آنچه دهنمکی را با شبهه "بایکوت" روبه رو کرده است.که خود میتواند منشا های متفاوتی داشته باشد.از جمله دیدگاه " مصطفی جلالی فخر" که این جریان را موجی زودگذر و خاطره عمومی چند ماهه میداند:

(...همه اين ها يك بازي ست و شك نكنيد كه ده سال ديگر جز خاطره اي از اين فيلم باقي نمي ماند. مثل همه فيلم ها. مردم ايران تب شان تند است و زود هم يخ مي كند. يادتان هست براي سريال نرگس چه مي كردند. چند ماه گذشته؟ اصلا كسي يادش هست. الان شب ها با ترش و شيرين حال مي كنند.... )

اگر به نظرات و یادداشت های مختلف در این جریان (ویا هر چالش دیگری در ایران) نگاه تحلیلی کنیم؛به این آنارشیسم نظری خواهیم رسید.به جای آنکه نقدونظرات نگاه همه جانبه و همگون به مسئله داشته باشد؛یک نظر چندخطی از مغلطه و پراکندگی موضوعی حکایت میکند.ویا آنکه دیدگاهی(هر چند درست) تکبعدی و یکجانبه نگر طرح میشود.و زمانی این جریان به جنجال کشیده میشود که یک طرف ماجرا استادی چون "ده نمکی" باشد.!

نگارش نقد تحلیلی و برشمردن دیدگاههای مختلف در این حوزه، میتواند بیش از این نیز ادامه یابد.از سوی دیگر میتوان گروه بندی های موافقین اثر،موافقین صاحب اثر،منتفعین از اثر و... را نیز دسته بندی نمود.که اگر "آقای ده نمکی" با خویشتنداری وارد تعامل دوجانبه با مخاطبینش گردد؛برای هر کدام از طرفین روشنگر خواهد بود.شاید اگرهرکدام ازما قبل از اظهار نظر در هر امری،ابتدا ساحت و حوزه مورده مباحثه را مشخص کرده(منظور "سطح" آن نیست:خاص یاعام،... )و سپس با نگاهی عمقی تر مقصودمان را بیان کنیم؛ آنگاه به این افتخار نائل شویم که تازه "حرف یکدیگر را بفهمیم".حال آنکه تا چه میزان نظرات یکدیگر را قبول کنیم،سالیانی" گفتگو" لازم است!!(این آخرش خیلی مدل "خاتمی" شد!!)

پس از این همه قلمفرسایی من هنوز نظر و سوال خود را باز نکرده ام.هر چند در یادداشت قبلی ("جهاد خیابانی") اشاره ای به آن شد.اما از سوی "ده نمکی" جوابی ندیدم و دوستان دیگر نیز دچار سوء تفاهم شدند،که نیاز به شرح و بسط موضوع دارد.منوط به آنکه جوابیه ای در خور مخاطبین(سایت سینمای ما یا وبلاگ ده نمکی) برای این یادداشت ارائه شود.که سخن ها بسیار دارم شرحه شرحه...!!!

جهاد خیابانی

در مورد فیلم اخراجی ها از زمان جشنواره تا اکران عمومی ،نقد و نظرات مختلفی مطرح شد.از ضعف های ساختاری تا فیلم نامه متکی بر شوخی های نخ نما شده کلامی.ازکارگردانی ضعیف،تیپ های تکراری ولودگی به جای کمدی.از منظر دیگر برخی سابقه و فعالیتهای جنجالی فیلم ساز را مورد نقد و بعضاَ حمله قرار دادند؛طوربکه اسم "ده نمکی" از فیلمش مهمتر جلوه کرد.اما من میخواهم نوع نگاه و تفکرات فیلم ساز را به دور از پیش داوری های مغرضانه با کمک سه پارامتر اصلی زیر مختصراَ بیان کنم.اما از آنجا که این تنها یک یادداشت کوتاه است و شرح موارد مطروحه در ذیل، بطور مجزا در تریبون ها و نظریات مختلف کالبد شکافی شده،من تنها خط پیوند آنها را در شکل گیری مضمونی "اخراجی ها" بیان میکنم.

1-تفکرات و جهانبینی فیلم ساز نسبت به مقوله جنگ،جهاد،دفاع مقدس و خصوصاَ "شهادت"

2-سابقه و نوع فعالیت های عملی او در راستای انتقال دیدگاه و نظراتش

3-شکل گیری شخصیت های فیلم نامه ، سیر حوادث و رسیدن به اوج داستان برای انتقال پیام اثر

اگر مبارزه وشهادت "مجید سوزوکی" را یعنوان قهرمان فیلم- که به گفته کارگردان از شخصیت های واقعی برگرفته شده -از عوامل اصلی فیلم محسوب کنیم؛ وآنرا پایه شکلگبری اثربر مبنای دیدگاه صاحب اثر بدانیم. تا جائیکه ده نمکی عنوان میکند:"اگر کس دیگری این فیلم را می ساخت،من وارد این حوزه نمی شدم…"

مبارزه وشهادت "مجید سوزوکی" بر مبنای خشم آنی،عصبیت انتقام جویی،واکنش هیستریک در برابر تجاوز ویا خصلت هایی است که هر انسان معمولی در شرایط مورد تجاوز و حمله بروز می دهد.همانطور که در ابتدای فیلم "سوزوکی" ناموس پرست با اوباش درگیر میشود در انتها نیز برای ناموس وطن قداره می کشد!این سطحی ترین و خام ترین برداشت از "دفاع مقدس" است.بر این اساس تمامی جنگجویان و یا مدافعین در تمامی اعصار "شهید" محسوب میشوند.این در جای خود محفوظ اما آیا مسئله "دفاع مقدس" این است؟؟

اگر در فیلمهای "حاتمی کیا"و"تبریزی" قهرمان از کشتن دشمن بی سلاح رویگردان است و در پی ارزشهای آسمانی و ملکوتی می رزمد تا آرمان هایش پایمال نشود.اگردر"روایت فتح" انسان دوستی و عشق موج میزند و نگاه زلال است؛این طرز تفکر در دوران پس از جنگ نبز ادامه می یابد. اما جنگیدن "ده نمکی" و یارانش از سر خشم ونفرت،پس ازجنگ در جبهه خودی و غیر خودی داخلی ظاهر میشود تا مفهوم "جهاد" زنده بماند!!

رزمنده های فداکار و ایثارگر"اخراجی ها" که که کپی برداری از آثار ارزشمند این ژانر است، آنقدر تخت و کلیشه ای هستند که نه اسم دارند و نه دوربین به آنها نزدیک میشود!چرا که کارگردان به درستی آنها را نشناخته حتی اگر تمام هشت سال را در جبهه بوده باشد.اطرافیانش را امثال "سوزوکی ها" پر کردند یا افرادی چون برادر نیوشا ضیغمی.!

آنچه درنقدونظرات مختلف تلویحاَ اشاره شده آنست که از دیدگاه ده نمکی "هدف"،"وسیله" را توجیح می کند؛حال این وسیله بنابر مقتضیات میتواند خشونت فیزیکی،روزنامه رادیکال،پرده دری فساد اجتماعی ویا لودگی در راستای انتقال ارزش ها باشد.دراینجا است که دیگر لودگی،لمپنیسم ،عاشقانه های فیلم فارسی،رقص وسازوآواز و خندیدن تماشاگربه هر ترفندی (که زمانی منجر به "جهاد خیابانی" فیلم ساز بود) به نفع 10دقیقه پایانی موجه جلوه میکند!!

اما بحثی که از آن غفلت شده و تاثیر مخربتری دارد؛خود "هدف" است.این تلقی سطحی و باسمه ای از "جهاد"،"دفاع"و"شهادت" که تنها در همان لحظه درگیری با مهاجم معنا دارد.براین اساس "جهاد با نفس اماره"و"جهاد فی سبیل الله" و مفاهیمی از این دست رنگ می بازد.

"اخراجی ها" فارغ از تمام ضعف های ساختاری ،به وضوح بیانگر عقاید باطل سازنده اش است.جهاد با مخالف به هر وسیله و در همه جا." جهاد خیابانی"

فقط همین شعار ها برام مونده ..!!

در مورد شخصیت حقیقی و درونی " محسن مخملباف" و شخصیت حقوقی و فیلمسازی او میتوان به روایت های مختلف سخن آغاز کرد.در منظری بیرونی میتوان استعداد نوآور و درک خلاقانه از مدیوم "سینما" در آثار مخملباف را دنبال کرد و آنرا مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.ویا در منظری درونی به رویکردهای متفاوت ذهنی-فلسفی مخملباف اشاره کرد؛و او و آثارش را در سیر گذر زندگی آمیخته با فیلمسازی اش کنکاش نمود.رویکردی که "امیر قادری" در یادداشتش به آن نزدیکتر است اما تنها شروع ماجرا است.

تعدد آثار و تغییر مضمونی و ساختاری هر یک از فیلم هایش حاکی از "خانه تکانی" متداوم ذهنی-فلسفی مخملباف دارد.اما آنچه مهم است آنکه این تغییرات مداوم و جهان بینی های متکثر در چه جایگاهی نسبت به یکدیگر سنجیده میشوند؟ به زبان دیگر در دوسر طیف گسترده آثار او ("توبه نصوح" 1361 - "جنسيت و فلسفه" 1385 ) کنتراستی شدید وجود دارد.حال این روند با تونالیته ای آرام و مستمر طی میشود یا قطاع هایی است از رنگ های متضاد؟؟

میتوان به این پرسش ها فکر کرد: دیدگاه های مختلف فلسفی-اجتماعی او که در هردوره از آثارش نمود دارد نسبتی خطی-طولی با یکدیگر برقرار میکند؟ یعتی هر یک بر دیگری رجحان دارد؟وابن سیر فیلمسازی "تکاملی مطلق" است،یا "تکاملی نسبی" ؟

در دیدگاه دیگر میتوان این موضع گیری های متفاوت را در "عرض یکدیگر" تلقی کرد.(دیدگاه سیاره ای).بعبارتی هریک از رویکردهای متفاوت مخملباف در دنیای فیلمسازی اش،پاسخی است در برابر شرایط محیطی و دنیای فلسفی محاط بر آن.در این نگرش بنابر تغییر زمان و مکان (به هر دو مفهوم عینی و ذهنی).دنیای فیلمسازی مخملباف نیز دگرگون میشود.و این با تعابیر عامیانه ای چون "نان به نرخ روز خوردن" متفاوت است.

اینکه با انگ "شعاری بودن" کل آثار را زیر سوال ببریم،راه گشایی نخواهد بود.چون برای رسیدن به "اصل و غایت" ناگزیر از تامل و عبور از شعار هستیم.در صحنه ای از "عروسی خوبان" جمله ای از زبان شخصیت اول فیلم گفته میشود که شاید زبان حال فعلی " محسن مخملباف" است:

حاجی در جواب مهری که میپرسد:آیا نمیشود با شعار زندگی کرد؟؟

پاسخ می دهد:فقط همین شعار ها برام مونده ..!!

وحال بخشی از دیالوگ های آخرین ساخته مخملباف (آمیخته با شعار بر علیه شعار!!!) :

.....

ـ همه چيزهاي جدي جهان براي من مضحكه. همة حرف‌هاي مهم يا فلسفه‌هاي مهم سفسطه است. ما تنها هستيم و تنهايي ما تقدير ماست. ما تنهائيم.

ـ اما دربارة وفاداري چيزي نگفتين.

ـ ما ناتوانيم از عشق دائمي. هر عشق تنها شعله‌اي است كوتاه كه از حوادث پيش پا افتاده شكل مي‌گيره. درواقع عشق ابدي وجود نداره.....

مهدی پورامین

مریم
پنجشنبه 9 فروردين 1386 - 16:39
-36
موافقم مخالفم
 
اخراجیها

والا به نظر من با اون وضعی که آقای ده نمکی اومدن سیمرغ رو گرفتن و حرفایی که زدن من برخوردی جز این ازشون انتظار نداشتم خیلی از قسمتهای نقد نیما رو هم قبول دارم نقد خیلی خوبیه

امید غیائی
پنجشنبه 9 فروردين 1386 - 16:40
8
موافقم مخالفم
 
تاراننتینو و من و خیلی های دیگر

سلام رفقا. در مورد تارنتینو و حس من وخیلی های دیگر و یه ریزه مورد دیگه در مورد فیلمش تو وبلاگم یه چیزهای کوچیکی نوشتم. البته در کامنتهای مهدی عزیزی هم نظرم رو گفتم. ولی قبول کنید تو کارگردانهای حال حاضر، این حضرت استاد که اصلا هم احساس غربت باهاش نمیکنم یه چیز دیگه است و میشه گفت پرطرفدار ترین اونها همین کوئنتین خودمونه. در مورد فیلمش هم بهتره یه سر به imdb بزنید تا از صفحه مربوط به اون حسابی گیج بشید. در مورد ژانرش نوشته:Action / Crime / Horror / Sci-Fi / Thriller. به نظرتون کافی نیست. خدایا شکرت که این آدم رو فرستادی.

فقط یه نکته دیگه که چرا به روزنوشتهای بقیه بچه های سایت سر نمیزنید.و امیر خان به ابن رفقات بگو که یه ریزه تنبلی رو کنار بذارن و بیشتر بنویسن. البته به قول خانم طلوعی مثل اینکه اون تهدیدهای کتبی اس ام اسی کار خودشون رو کردن.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 2.63197994232 seconds.