يکشنبه 30 آبان 1389 - 21:35



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 



پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 2:21

300 و سانسور


اصلا انتظار نداشتم این طوری برخورد کنید. بله، من کامنت اول مجید را حذف کردم، چون به نظرم توهین آمیز بود و از اطلاعات غلطی نتیجه غلطی گرفته بود که اگر درباره هر کس دیگری نوشته بود، باز حذف می کردم. اما بقیه سوء تفاهم ها فقط به این خاطر است که کامنت ها به خاطر بعضی مشکلات به موقع آن لاین نشدند و دوستان فکر کرده اند که کامنت های شان سانسور شده. به همین سادگی. اگر هم کامنت دیگری بوده که آن لاین نشده، واقعا به دست من نرسیده است.
این آخرین باری بود که درباره این چیزها توضیح دادم. ما یا به همدیگر اعتماد داریم یا نداریم. اگر نداریم که مجبور نیستیم این جا جمع شویم، و اگر هم داریم که نباید هر لحظه همه چیز را برای همدیگر توضیح دهیم. منتظر باقی اظهار نظرهای شما درباره این شماره دنیای تصویر و هر چیز دیگری هستم.
بعد التحریر1: تا دو سه روز آینده، اسم چند نفر از دوستان خوش قلم را که برای همکاری با سایت انتخاب شده اند، اعلام می کنیم. امیدواریم این اتفاق هر چه زودتر بیفتد.
بعدالتحریر2: از این به بعد باید آستین بالا بزنم و در کامنت ها دخالت کنم. امیدوارم بعضی اظهار نظرهای فرعی مرا بین کامنت های تان بپذیرید که در پاسخ بعضی اظهار نظرها ابراز می شود و امیدوارم به گرمای بحث کمک کند.
بعد التحریر 3: باید در برابر فیلم 300 کاری کنیم. هنوز که فیلم را ندیده ایم که اظهار نظر قطعی کنیم. اما ما کشوری داریم که خیلی هم دوست اش داریم. کامنت های این یکی یادداشت، امیدوارم درباره نوع برخوردمان با چنین پدیده هایی باشد و احساسی که در این باره دارید.
بعداالتحریر 4: هفته نامه شهروند هم تازه روی پیشخوان رفته. سردبیرش محمد قوچانی است و امیر عربی هم کارهای اجرایی اش را برعهده دارد. بخش سینما و تلویزیون اش هم ( که در شماره اول هنوز درست و حسابی جان نگرفته )، کار من و گروه سینمای ماست. روی هم رفته و به خاطر مجموعه مطالب اش، بعید می دانم از خریدن و خواندن اش ضرر کنید.
بعدالتحریر 5: نقد رفتگان و یک بهاریه هم برای شماره مخصوص عید مجله فیلم نوشته ام. قابل توجه آن هایی که می گفتند چرا دیگر برای مجله محبوب ام چیزی نمی نویسم.  


بازگشت به روزنوشتهای امیر قادری

نظرات

علیرضا
چهارشنبه 23 اسفند 1385 - 20:8
-5
موافقم مخالفم
 
عیدانه فراوان شد ...

سلام

بی تعارفم. راحت ام. کسانی رو که راحت کار می کنن خیلی دوست دارم.

با خوندن یک خط اول برام مسجل شد که امیر قادری اهل سانسور کردن نیست. (توضیحات بعدش اضافیه همون خط اول کافی بود برای اثبات مسئله.)

من بازی بزرگان 2 رو نخریدم. شماره جشنواره دنیای تصویر رو خریدم ازش خوشم نیومد. حتی به اندازه ی صنعت سینما هم برایم جالب نبود. نمی دونم چی اش کم بود ولی ظاهرا مجله جدا از نویسنده های خوب و سر دبیر دوست داشتنی و سابقه ی اش یه چیز های دیگری هم می خواد. (به قول مسعود خان کیمیایی که در مورد فیلم می گه باید حجم داشته باشه :) مجله هم باید حجم داشته باشه.)

تو 3-4 روزنامه فروشی هم که من هر روز می بینم هنوز هم این مجله هست و به نظرم نمی یاد نایاب شده باشه.

به نظرم 3 نوع برخورد غالب تو ما خوانندگان این روزنوشت ها با مطالب به چشم می یاد :

- آدم های کوچکی هستیم که فکر می کنیم دارم برای آدم های بزرگی نظر می نویسیم، که این باعث می شه 2 برخورد اول پیش بیاد :

1. سعی می کنیم خودمون رو با کسی که چندین ساله که داره کار مطبوعاتی حرفه ای در زمینه سینما می کنه (وقتی خوندم نیما 15 ساله حتی یه سانس رو تو سینما مطبوعات از دست نداده می خواستم خودم از تراس این طبقه پرت کنم پایین) برابر نشون بدیم و خودمون را بیشتر از اون چیزی که هستیم نشون بدیم و ما هم در و گوهر بنویسیم و فکر کنیم چیزی کم از این دوستان نداریم. (چه در موافقت، چه در مخالفت.)

2. دشمنی می کنیم. عین خیلی از منتقد های سینما که سعی می کنن برای فیلم های بزرگان با نوشتن نقدهای توهین آمیز و تند اسم در کنن. (مثلا همین جا همین آقای کاوه یه نظر توهین آمیز نوشت و امیر خان قادری (اشتباها) خودش معروفش کرد. - سو تفاهم نشود، فقط برای معروف شدن با تند نوشتن آقای کاوه را به عنوان مثال ذکر کردم. چه بسا آقای کاوه هیچ کدام از ویژگی های دیگر را نداشته باشد.)

- برخورد سوم رو تو خانوم ها خیلی بیشتر می بینم تا آقایون

3. دوست می شیم و دوستانه به گفتگو می شینیم. و فارغ از این که در چه جایگاهی هستیم در مورد علاقه مشترک مون "سینما" به گفتگو می شینیم. رویکرد شماها(صاحبان سینمای ما) هم فکر کنم همین طور باشه.

عجب منبری رفتم :) فکر کنم به زودی نایاب بشه :)) (این هم از توهم های ثابت ما ها ست، فکر کنیم کاری کردیم کارستان ... کسی که کاری می کند کارستان خودش هنوز ذهنش آشفته است و دنبال نقایص کارش می گردد و در نظرش چرت نامه ای بیش ننوشته.)

NilouSh
چهارشنبه 23 اسفند 1385 - 21:33
10
موافقم مخالفم
 

ریلکس امیر خان!

مطالبت رو مشتاقانه می خونیم !

مخصوصا « فیلم» ای ها رو ..

چکار کنیم! عشق اوله دیگه!

ساسان ا.ك
چهارشنبه 23 اسفند 1385 - 23:2
-24
موافقم مخالفم
 
300 و جالشي كه بوجود آورد

سلام

راستشو بخواين من اين فيلمو نديدم پس در مورد خود فيلم نميتونم نظري بدم

البته از شما هم بعيده كه وقتي ميگين در مورد اين فيلم نظر بدين حتي خلاصه اي از فيلم رو هم تو سايت نمي يارين .

مشكل از خود ماست . اين تاريخي كه ازش دم مي زنيم رو كي ميدونه . چقدر به اين تاريخمون بها داديم . اصلا بحث سر اينه كه ما خودمون اين تاريخو مي پسنديم كه انتظار داريم ديگران آن را بپسندند .

احساس من اينه كه قرار نيست اين تاريخ به كسي شناسانده شود . خواهش مي كنم براي عناوين زير يك مثال بياوريد : يك فيلمي كه ساخته مملكت خودمان باشد و در مورد تاريخ اين سرزمين باشد ؟

يك واحد درسي تاريخ ايران كه در دانشگاه تدريس شود ؟

يك برنامه تلويزيوني كه تاريخ ايران را به بينندگان بشناساند ؟

.

.

.

من كه فكر نمي كنم بتونيد مثالي بياريد .

منم با اعتراض موافقم . موافقم كه نبايد تاريخ ما تحريف شود . اما بهتر نيست اين اعتراض را به خودمان داشته باشيم تا به بيگانگان ؟( چقدر ناسيوناليستي شدم )

امیررضا نوری پرتو
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 3:54
0
موافقم مخالفم
 
امیر خان دلخور نشو . به شخصه خیلی دوستت دارم . بی خیال این حرفها !

با سلام خدمت امیر عزیز و سایر دوستان و سروران خودم . آقا امیر مثل اینکه از نوشته ی من در مورد سانسور کامنت ها کمی دلخور شده . من خودم بعدش فهمیدم ایراد از آنلاین کردن کامنتها بوده و عذر خواهی هم کردم . با این حال باز هم میگم چه کامنت های من در اینجا قرار داده بشه چه نه من هر روز با عشق و علاقه و طیب خاطر میام کامنت میذارم . اینو مطمئن باش امیر خان گل .

در مورد فیلم 300 هم تنها می تونم بگم که بی لیاقتی خود ما ( بالاخص مسئولان سیاسی و فرهنگی ما ) است که به جهانیان اجازه ی چنین توهین آشکاری را میده . اگه سر توهین های قبلی به فرهنگ و تاریخمون - از بزرگ و کوچیک - کمی سفت و سخت وا میسادیم الآن فیلم 300 ای نبود که ساخته بشه که حالا بشینیم ببینیم چکار می تونیم بکنیم .

آقا امیر گل اگه غرولند می کردم که چرا مجله فیلم رو زیاد تحویل نمی گیری به خاطر این بود که خیلی دوستت دارم و خیلی به خودت و نوشته هات ارادت خاصی دارم . تو و نوشته های جالبت همیشه با اسم ماهنامه ی محبوب من و هم نسلام - مجله فیلم - عجین شده . به همین خاطر دوست داشتم که همیشه تو مجله فیلم قلم بزنی . این سالها همیشه مجله رو می خریدم سریع یه مرور می کردم ببینم مطلبی از تو هست یا نه . این اواخر سر این موضوع یه کم دلخور بودم .

قسمت دوم تحلیل بر شوکران هم امروز یا فردا در وبلاگم قرار داده میشه . آقا امیر گل و دوستان اگه سری بزنن ممنون میشم . www.cinema-cinemast.blogfa.com

امیررضا نوری پرتو
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 3:56
10
موافقم مخالفم
 
امیر خان دلخور نشو . به شخصه خیلی دوستت دارم . بی خیال این حرفها !

با سلام خدمت امیر عزیز و سایر دوستان و سروران خودم . آقا امیر مثل اینکه از نوشته ی من در مورد سانسور کامنت ها کمی دلخور شده . من خودم بعدش فهمیدم ایراد از آنلاین کردن کامنتها بوده و عذر خواهی هم کردم . با این حال باز هم میگم چه کامنت های من در اینجا قرار داده بشه چه نه من هر روز با عشق و علاقه و طیب خاطر میام کامنت میذارم . اینو مطمئن باش امیر خان گل .

در مورد فیلم 300 هم تنها می تونم بگم که بی لیاقتی خود ما ( بالاخص مسئولان سیاسی و فرهنگی ما ) است که به جهانیان اجازه ی چنین توهین آشکاری را میده . اگه سر توهین های قبلی به فرهنگ و تاریخمون - از بزرگ و کوچیک - کمی سفت و سخت وا میسادیم الآن فیلم 300 ای نبود که ساخته بشه که حالا بشینیم ببینیم چکار می تونیم بکنیم .

آقا امیر گل اگه غرولند می کردم که چرا مجله فیلم رو زیاد تحویل نمی گیری به خاطر این بود که خیلی دوستت دارم و خیلی به خودت و نوشته هات ارادت خاصی دارم . تو و نوشته های جالبت همیشه با اسم ماهنامه ی محبوب من و هم نسلام - مجله فیلم - عجین شده . به همین خاطر دوست داشتم که همیشه تو مجله فیلم قلم بزنی . این سالها همیشه مجله رو می خریدم سریع یه مرور می کردم ببینم مطلبی از تو هست یا نه . این اواخر سر این موضوع یه کم دلخور بودم .

قسمت دوم تحلیل بر شوکران هم امروز یا فردا در وبلاگم قرار داده میشه . آقا امیر گل و دوستان اگه سری بزنن ممنون میشم . www.cinema-cinemast.blogfa.com

هومان
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 6:1
-21
موافقم مخالفم
 
دوستی خاله خرسه !

این روزا بعضی ها آسمون رو به زمین آوردن که ای وای چی نشستین که توی هالیوود آبروی ما ایرانی ها رو با ساختن یه فیلمی به نام 300 بردن. ما رو وحشی نشون دادن و ...

یکی نیست به این جماعت از همه جا بی خبر بگه مردم حسابی شما خودتون هر فیلمی که راجع به آمریکا می سازید 99 درصدش مستقیما به آمریکا اهانت می کنید اونوقت حالا اومدین گیر دادین به اونا.

توی هالیوود سالانه حداقل 300 تا 400 فیلم بلند ساخته میشه که توش به صد تا ملت غیر مستقیم اهانت

میشه. مثلا این همه فیلم جنگی در مورد آلمان ساختن و میسازن که توش سربازان آلمانی رو احمق و وحشی

نشون میدن. حالا کی آلمانی ها یا ژاپنی ها اومدن گیر دادن؟

ناسلامتی ما دشمن آمریکاییها هستیم و قرار نیست که اونا بیان قربون صدقه ما برن که . هر وقت ما فیلمی

ساختیم که توش از آمریکایی ها تعریف کردیم اونوقت باید توقع داشته باشیم که اونا هم همین کار رو بکنن.

صبح تا شب داریم فحششون میدیم و مرگ بر اونا می گیم بعد هم توقع داریم فلان فیلمنامه نویس توی هالیوود

عاشق چشم و ابروی ما ایرانی ها باشه.

یه کم دور و برتون رو نگاه کنید و از نگاه یه شهروند کشور بیطرف به قضیه نگاه کنید. اونوقت پیدا کنید پرتقال فروش را.

به کسانی که فیلم sincity یا شهرگناه را دیدن باید گفت که گرافیک و تصویر فیلم در مایه های همون فیلمه.

جلوه های کامپیوتری محض. به صدا و سیما پیشنهاد می کنم حتما برای عید بخره و پخش کنه. بعضی از

هموطن های ناآگاه ما با سرو صدا درباره این فیلم دارن باعث میشن که همین قضیه یه تبلیغ برای فیلم بشه

و خیلی ها بیان و فیلم رو ببینن و این به نفع ایرانی ها نیست. دوستی خاله خرسه به این میگن !

نویسنده . هومان . فروم پرشین تولز

سحر همائی
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 6:19
27
موافقم مخالفم
 

ممنون که این توضیحات را دادید.واقعا از این همه کامنتهای شکایت خسته شده بودم.یکی در میان کامنتهای اعتراض. برای خود شیرینی نمی گویم ولی همان طور که در روزنوشت قبلی هم گفتم باور نمی کنم آدمی مثل شما فقط دنبال تعریف و تمجید باشد.ان شا ا... که بچه ها هم دیگر این قدر این کلمه سانسور را تکرار نکنند.

قضیه فیلم 300 را اصلا نمی دانم.کاش کمی توضیح داده بودید.روزهای آخر سال است و کلی گرفتاری و حسابی از اخبار به دوریم.توی سایت هم هرچی گشتم هیچی نبود.

فرهاد ترابي
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 8:28
10
موافقم مخالفم
 
باز اومدم

سلامي دوباره.اگر جواب بعضي كامنت ها را درست بعد از ثبت آنها بدهيد هم فضاي گفتگو گرمتر مي شود و هم كامنت نويس ها انگيزه بيشتري پيدا مي كنند .چون اگر توجه كنيد مثل روز هاي اول بحث هاي داغ شكل نميگيره.راستش خود شما هم آقاي قادري موضوعات دندانگيري اين اواخر مطرح نمي كرديد!مثلا اون اس ام اس چي مي خواست بگه؟

آه يادم اومد مي خواستم بگم تا وقتي ما ساخت فيلمهاي تاريخي را به هر آدم از راه رسيده اي بديم و منابع غني تاريخي برامون ارزشي نداشته باشه وضع همينه ،خداييش چند تا فيلم در مورد تاريخ ايران باستان ساخته شده ،جز آن فيلمهاي در پيت قبل از انقلاب؟ما در مقابل اين فيلم 300چه اثر ارزشمندي داريم كه بگيم:آقا اين اصل و اون تقلبي!وقتي هنوز كوروش و داريوش و بيژن دله دزدهاي اغلب فيلمهاي ما هستند پس چه توقعي از جهانيان داريم.راستي توصيه مي كنم اثر تاريخي و اساطيري قدرت ساخته ارزشمند صادق هاتفي را نگاه كنيد تا با دوبله شاهكار و اسپشال افكت آن مرزهاي تاريخ و اسطوره را در نورديد.

مصطفی جوادی
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 8:34
-16
موافقم مخالفم
 
کوچه

از این که چنین فیلم هایی ساخته می شوند یک جورهایی باید خوشحال هم باشم. چون حداقل کلامی هم که شده یادی از آن فرهنگ و تاریخ و چه و چه می کنیم. چه طور ما ملت پشت فرهنگی که خودمان مضمحلش کردیم قایم می شویم.. خاطره ای که برای خودمان مرده است و باید میلر و اسنایدر یادشان باشد . این ها معنایش این نیست که بی خیال دعوا شویم. این یعنی دعوا را از چند پله عقب تر شروع کنیم، از خودمان .

نکته دوم درباب سانسور . ببینید رفقا وقتی یک چیزی روی توی مغرمان وول می خورد نباید به امان خدا ولش کنیم. حتما برای شما موارد کوچکتری از این (( سانسور )) ها پیش آمده و بی خیالش شده اید و حالا که زیاد شده آمپر چسبانده اید. امیر قادری خودش می داند وقتی برای اولین بار دیدمش بعد از سلام یک راست سراغ کامنت های مفقودم را گرفتم چون نمی خواستم این فضای بینمان مبهم باقی بماند. اینجوری حداقل چیزی را از هم قایم نکرده ایم. لحن پرسشی هم بعضی وقتها جواب می دهد. بعد از هفت هشت ماه نباید ادبیات غریبه روز اول را داشته باشم. از سر کوچه که نیامدیم. اوکی؟

پسر من چیزهای دیگری برای گفتن آماده کرده بودم. شاید توی کامنت بعد...

مصطفی جوادی
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 8:35
5
موافقم مخالفم
 
کوچه

از این که چنین فیلم هایی ساخته می شوند یک جورهایی باید خوشحال هم باشم. چون حداقل کلامی هم که شده یادی از آن فرهنگ و تاریخ و چه و چه می کنیم. چه طور ما ملت پشت فرهنگی که خودمان مضمحلش کردیم قایم می شویم.. خاطره ای که برای خودمان مرده است و باید میلر و اسنایدر یادشان باشد . این ها معنایش این نیست که بی خیال دعوا شویم. این یعنی دعوا را از چند پله عقب تر شروع کنیم، از خودمان .

نکته دوم درباب سانسور . ببینید رفقا وقتی یک چیزی روی توی مغرمان وول می خورد نباید به امان خدا ولش کنیم. حتما برای شما موارد کوچکتری از این (( سانسور )) ها پیش آمده و بی خیالش شده اید و حالا که زیاد شده آمپر چسبانده اید. امیر قادری خودش می داند وقتی برای اولین بار دیدمش بعد از سلام یک راست سراغ کامنت های مفقودم را گرفتم چون نمی خواستم این فضای بینمان مبهم باقی بماند. اینجوری حداقل چیزی را از هم قایم نکرده ایم. لحن پرسشی هم بعضی وقتها جواب می دهد. بعد از هفت هشت ماه نباید ادبیات غریبه روز اول را داشته باشم. از سر کوچه که نیامدیم. اوکی؟

پسر من چیزهای دیگری برای گفتن آماده کرده بودم. شاید توی کامنت بعد...

محمد
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 8:57
-9
موافقم مخالفم
 

مرسی از "من کی هستم واقعا؟"

Who I am?Who I am?m .خودم به حد کافی تو کف بودم( این دی کاپریو با خاک یکسانم کرده)دیشب داشتم ماهنامه رو ورق می زدم.تیتر مطلبت خفه ام کرد.بهاریه ات هم که چی بگم،بعدش نشستم زار زدم.

خیلی خسته نباشی

مصطفی جوادی
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 9:2
-36
موافقم مخالفم
 
نابینا دختر شمیرزن

دقت کرده اید ( گرچه اصلا دقت نمی خواهد) که این آنونس فیلم ها چفدر بامزه اند. مثلا این بودای کوچک. اگر کسی نمی دانست فکر می کرد فیلمساز وارسته اش یک عمر جز درباره خدا و پیغمبر و اخلاقیات و این حرفها فیلم نساخته. آنونس فیلم های عید که دیگر ... فکرش را بکن. همان کسی که می گوید: ((شبکه .. دوباره جکی چان رو اورده به خونه هاتون. جکی چان، بالا می پره. هه هه هه پایین می پره)) چند لحظه بعد میگوبد:(( به راستی چه می جوید در این دیار این نابینا دختر شمشیر زن..برجسته اثری از سینمای چین پیشکش شبکه..)) همچین می گوید پیشکش که انگار خود ژانگ ییمو میآورد در خانه تحویل می دهد. حالا کاری ندارم که اصلا کپی رایت و اینها را....

بی خیال. حالا که صحبت ییمو شد باید بگویم که نفرین گل طلایی نتوانست چیز جدیدی به سینمایی او اضافه کند و با همه زرق و برق هایش فاقد سرزندگی آثار شاخص او بود. عظمتی که در بیان سینمایی کارهایی مثل قهرمان بود این جا بیشترمحدود شده به عظمت معماری و فضا و این جور چیزها و درعوض مثلا پرداخت شخصیت ها و روابط بینشان درست از کار در نیامده. منظورم این نیست که ارزش این همه انتظار را نداشت. همین حالا هم یکی از بهترین فیلم های امسال است و نشان می دهد که ژانگ ییمو به پایان سینمایش نرسیده است. هرچه باشد یک چیزی هست که عوض نمی شود: او شاعر شمشیر و خون و رنگ است.

امید غیائی
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 13:26
-5
موافقم مخالفم
 
300 و سانسور؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!

سلام امیر خان و بروبچز.

خب داشتم یواش یواش میگفتم ای بابا نکنه راست باشه؟! که دیدم نه نیست.من هم نظر همچین موافقی نگفته بودم ولی سانسور نشد.منتها برای منهم اتفاق افتاده که مطلبم رونذاشتن و فکر کردم سانسور در کار بوده.

در مورد 300 باید بگم ترو حضرت فیل اگه قراره بیایم طومار امضا کنیم و مثل این بچه پرروهای تو دعوا وایسیم دور و شروع کنیم به فحش دادن و بدوبیراه گفتن، نکنید که خداییش به هیچ دردی نمیخوره.تو یکی از وبلاگها یه نظر خوندم در مورد کشیدن کاریکاتور و یه همچین چیزهایی که فکر کنم این یکی بهتره. البته این کار بوسیله یه بمب گوگلی قرار شده انجام بشه.

ما این مجله فیلم رو عضو شدیم که زود و به موقع بهمون برسه ولی از همه دیر تر دستم میاد.راستی مطلب امیر پوریا تو شماره پیش رو در مورد داوریها خوندین.الحق که کارش درسته.

فعلا همین.

یاحق.

شروين شاهوزي پور
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 13:46
12
موافقم مخالفم
 
يافتن يك دوست قديمي

امير جان!

خيلي خوشحالم كه بعد از سال‌ها تونستم نشوني از تو پيدا كنم هرچند جند بار ديدمت و مطالبت را هم ـ آن‌چه به دستم رسيده‌ ـ خوانده‌ام.

بسيار موفق باشي و نوروزت حسابي نوروز!

قربانت

شروين‌ـ معدن كرمان

سحر همائی
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 13:54
18
موافقم مخالفم
 

خب از ظهر تا حالا بدون اینکه از کسی بپرسم کلی مطلب درباره این فیلم شنیدم.انگار برای گذاشتن کامنت قبلی عجله کردم.

یاد گرفته ام که زود قضاوت نکنم.من که فیلم را ندیده ام.ولی اگر واقعا درست باشد حاضرم هر کاری علیهش انجام دهم. گفتن این جمله شاید گل درشت باشد ولی عاشق این مملکت لعنتی هستم.

امیر همائی
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 15:48
-2
موافقم مخالفم
 
ببخشید اگر بی ربطه

همین الن بهاریتون در مجله فیلم را خوندم. خیلی جذاب بود مثل سایه خیال حمیدرضا صدر در مورد ویدئو. چه قدر خوب که از آقای صفار یاد کردید (روزهایی که نبود چه مصیبتی بود پیدا کردن شماره فیلمها). من اون موقعها دانشجو نبودم و فیلم با کارت کس دیگه ای قاچاقی می گرفتم و چون ویدئو نداشتیم تو خونه این و اون فیلم میدیدم (چه پررو بودمها). اما دیدن همون نسخه های بی کیفیت چه حس و حالی داشت.

چه قدر از یادهای گذشته را زنده کردید، وقتی که برای حمل هفت هشت تا فیلم بچه ها میامدند دنبالمون که فیلم بر می خوان، فیلمها را تو شلوارمون می ذاشتیم و راه می افتادیم پیرهنمونم رو می دادیم که تابلو نشه و نگیرنمون.

یادآوری اون دوران به شیرینی یادآوری رائول والش از دهه شورانگیزه بیسته.

اما بگم که هنوز ما اینجا به دنیای قشنگ نو نرسیدیم. اگر چه نسخه با کیفیت خیلی از فیلمهایی که تو خوابم نمی دیدمشون را دارم (و هی دیدنشون را به وقت مناسبتر حواله می دم) اما هنوزدی وی دی بایداز تهران گرفت و امکان دانلود فیلم هم نیست. چند دفعه جد کردم که چند تا از فیلمهای بونوئل را که هنوز ندیدم از اینترنت دانلود کنم اما مگه با این اینترنتهای ذغالی می شه؟

حنانه سلطانی
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 15:51
7
موافقم مخالفم
 
فیلم در مقابل فیلم

در اینکه ما خودمان هم به فرهنگ و سنت هایمان رحم نمی کنیم،شکی نیست.ما حتی از بناهای تاریخی مان هم نمی گذریم مثلا همین تخت جمشید خودمان که به خاطر عدم تحقیقات کافی رطوبت ناشی از سدی که قرار است آنجا احداث شود،به تدریج نابودش خواهد کرد.از فرهنگ خودمان می گذریم و در مقابل از غربی ها هم فقط بدی هایشان را تقلید می کنیم.اما اینهایی که گفتم معنی اش این نیست که بقیه هم می توانند هر تصویر غلط و تحریف شده ای را از ما نشان دهند،نه.راستش جواب دادن به این سوال که چطور می توان علیه جوی که بر ضد ما به راه افتاده مقابله کرد،خیلی سخت است.واقعا نمی دانم.این که بیاییم تظاهرات و شورش راه بیاندازیم دردی را که دوا نمی کند هیچ، ادعای آنها را هم تایید می کند.شاید یک راهش این باشد که فیلم را با فیلم پاسخ دهیم.فیلمی که نمایانگر ایران و ایرانی واقعی با همه خوبی ها و بدی هایش باشد.

شهروند را هم خریدم اما اظهارنظر درباره اش بماند برای بعد از خواندنش.

امید
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 16:33
10
موافقم مخالفم
 

سلام به همه!

فکر می‌کنم بهتر باشه راجع به 300 عجله نکنیم. حداقل صبر کنیم چند نفر که نظرشون رو قبول داریم فیلم رو ببینن و یک نتیجه‌ای بگیرن، بعد راجع بهش اعتراض یا هر کاری که نتیجه میده انجام داد. اگر هم خودمون فیلم رو دیدیم که هیچ. چون با عجله میشه همین قضیه‌ی کامنت‌ها که سوءتفاهم پیش میاد. مطمئنا هیچ کسی دوست نداره تاریخ کشورش خوب یا بد، تحریف بشه. ضمن این که به نظرم رفتار نسنجیده باعث میشه که قضیه بیشتر صدا کنه و فیلم بیشتر دیده بشه. مخلصیم!

sofia
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 18:19
-19
موافقم مخالفم
 

حق این نبود.حق نبود که اجازه ی پخش چنین فیلم توهین آمیزی رو بدن.آخه اونا که نمیدونن این خاک چقدر دوست داشتنیه.مردم مارو نمیشناسن.نمیدونن این مردم چه دامنه ی وسیعی از ذکاوت و احساسات(عشق و نفرت)هستند.این فیلم اصلا فیلم نیست.ربطی به سینما،هنری که هممون بهش عشق میورزیم نداره.یه بیانیه کثیفه یه حقه سیاسی.اصلا ربطی به این نداره که تحقیق تاریخی انجام نشده یا تاریخ و تحریف کردن.اصلا قراره که دروغ باشه و هست.منتها این دروغ برای مایی که ایرانمونو با همه ی بدیها و خوبیهاش دوست داریم قابل تحمل نیست.باید زودتر اعتراض میکردیم.حقش بود چنان خشمی بروز میدادیم که این فیلم اصلا اجازه ی نمایش پیدا نکنه یا سریع از روی پرده بیارنش پایین.بعضی شعارها هر چند شعار باشن ولی قبول کنید خیلی به دل میشینن مثل:

چو ایران نباشد تن من مباد.

sofia
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 18:39
2
موافقم مخالفم
 

کاش فعالیت امیر قادری توی یک نشریه متمرکز میشد.اینجوری ما باید نصف مجله های دکه ها رو بخریم که!تازه بعد وقت خوندنشو نداریم!فیلمو گرفتم ولی وقت نکردم کامل بخونم.فقط دیدم این دفعه بهاریه ام نوشتین.زود نبود؟!!بین بهاریه نویسها بنظرم جوونترینشون در این چند سال امیر قادریه.اگه آمار بگیریم یه رکورد به نامت ثبت میشه!ولی بهاریه رو که خوندم یه دفعه احساس کردم چقدر فرق کردیم.چقدر در یه مدت کوتاه مثلا 10سال شرایطمون عوض شده.عجیب نیست؟این تکنولوژی و دهکده جهانی واقعا به درد سینما دوستان که خیلی خورد.ولی نمیدونم چرا با همه ی این ها که گفتی انگار حوصله ی دیدن این dvdهای خوشگل و با کیفیت نیست.احتمالا ما هم مثل شرایط عوض شدیم.دلم نمیخواد دیگه از شیشه ی مونیتور فیلم ببینم.دلم سالن سینما میخواد.سالن سینما با فیلمهای خوب.راستی کارت کانون فیلم تهرانم که رسید.خدا بخواد قراره بعد از عید...

ولی از حالا به بعد میخوام خودمو وادار کنم تا یه هفته لااقل فقط از چیزهای قشنگ زندگی بنویسم.بالاخره بهارو عید داره میاد.پیشنهاد میکنم شما هم همین کارو بکنین.هر چی باشه به قول فرهاد و شهیار قنبری ما هم با همین چیزا زمستونو سر میکنیم.....

sofia
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 18:41
9
موافقم مخالفم
 

فعالیت امیر قادری توی یک نشریه متمرکز میشد.اینجوری ما باید نصف مجله های دکه ها رو بخریم که!تازه بعد وقت خوندنشو نداریم!فیلمو گرفتم ولی وقت نکردم کامل بخونم.فقط دیدم این دفعه بهاریه ام نوشتین.زود نبود؟!!بین بهاریه نویسها بنظرم جوونترینشون در این چند سال امیر قادریه.اگه آمار بگیریم یه رکورد به نامت ثبت میشه!ولی بهاریه رو که خوندم یه دفعه احساس کردم چقدر فرق کردیم.چقدر در یه مدت کوتاه مثلا 10سال شرایطمون عوض شده.عجیب نیست؟این تکنولوژی و دهکده جهانی واقعا به درد سینما دوستان که خیلی خورد.ولی نمیدونم چرا با همه ی این ها که گفتی انگار حوصله ی دیدن این dvdهای خوشگل و با کیفیت نیست.احتمالا ما هم مثل شرایط عوض شدیم.دلم نمیخواد دیگه از شیشه ی مونیتور فیلم ببینم.دلم سالن سینما میخواد.سالن سینما با فیلمهای خوب.راستی کارت کانون فیلم تهرانم که رسید.خدا بخواد قراره بعد از عید...

ولی از حالا به بعد میخوام خودمو وادار کنم تا یه هفته لااقل فقط از چیزهای قشنگ زندگی بنویسم.بالاخره بهارو عید داره میاد.پیشنهاد میکنم شما هم همین کارو بکنین.هر چی باشه به قول فرهاد و شهیار قنبری ما هم با همین چیزا زمستونو سر میکنیم.....

علی طهرانی صفا
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 18:51
19
موافقم مخالفم
 
ایران بگیر بخواب

) این روزها آنقدر خسته و درب و داغونم که نپرس.

2) یکی از علل حضور کمرنگم، جدا از مورد فوق، مربوط می شود به شایعۀ گزینش کامنت ها که اکنون علناً آنرا کتمان می کنید. پس با این حساب، به شکلی کاملاً خوشبینانه، دو کامنت سوختۀ من مشمول بند از قلم افتاده ها شده نه قلم خط خورده ها.

3) اما 300. هر گاه که صحبت از هویت می شود، لاشۀ گندیدۀ آنرا از اعماق تاریخ بیرون می کشند و می گویند افتخار کن. به چه و به که افتخار کنم؟ به تخت سنگ های تخت جمشید یا گورستان خاک گرفتۀ حافظ و سعدی؟ برویم عکس یادگاری بگیریم و به آیندگان افتخار کنیم.

روزگاری دنیا به کام گذشتگان ما بود و حالا امروز، نوبتی هم که باشد، از آن مغرب زمین است. اگر طالب آنیم به خود آییم و اگر نیستیم به همین راه ادامه دهیم و بدانیم که همین آش است و همین کاسه.

مشتی گیری
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 19:17
-8
موافقم مخالفم
 

امیر ما اینه...سرور پروینه

مصطفی انصافی
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 19:43
21
موافقم مخالفم
 
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد/بیا کاین داوری ها را به پیش داور اندازیم

ای کاش می شد دغدغه هامون از وجدانمون نشات بگیرن؟ واقعا تقصیر کیه؟ 300 می ره 400 و 500 میآد. در عوض ما چی کار می کنیم؟ یه هفته اعتراض و دو هفته بمب گوگل و هفته ی سوم روز از نو روز از نو. یادمون می ره. چند نفر از ما شاهنامه رو کامل خوندیم؟ کی اینجا فقط یه بیت از مولانا با تفسیرش حفظه. ترکیه اومد مولا نا رو برداشت برد. درباره اش فیلم ساخت. ما چی کار کردیم؟ ما هیچ... ما نگاه... سند خلیج فارس شده یه سندی که فقط یه دنگش مال ماست. ماکت یخی تخت جمشید رو هم که تو فلان کشور ساختن... خانوم سلطانی کجای کاری که تخت جمشید هم شد تخت جکی چان.. باورتون می شه بغض راه نفسمو بسته؟

مصطفی انصافی
پنجشنبه 24 اسفند 1385 - 19:44
22
موافقم مخالفم
 

راستی وبلاگم درباره فیلم هایی که در نوروز خواهیم دید آپدیت شد.

negahehaftom.blogfa.com


جمعه 25 اسفند 1385 - 4:1
1
موافقم مخالفم
 
من و عقده شهرت و آدم بزرگی مثل علیرضا

آقای علیرضای بزرگ از این که مارو از گمراهی نجات دادی ممنون! تا الان نمیدونستم به کدام دسته از اجتماع تعلق دارم. لعنت به این عشق معروف شدن که آدمو به اینکارا وادار می کنه!! دیدم از دیروز ملت همه امضا میخوان پس به این علت بود. امیر از تو هم ممنون که بدون اسم بردن از من باعث شهرت من شدی!!!

برادر من فکر کردی چند میلیون نفر اینجا میان سر میزنن که من برای شهرت!! کامنت تند نوشتم. اگه به این کامنت میگی تند پس اگه سایت قبلی امیر میومدی چی می گفتی.ضمنا بقیه خیلی تندتر نوشتن بی زحمت اول کامنتها رو درست بخون بعد هدایت و نصیحت کن.

دوستان بی زحمت برن این طومار علیه فیلم 300 رو امضا کنن www.petitiononline.com/BTM3/petition.html

بنظر من ما یک دوره تاریخی داشتیم که بی حرف و حدیث می تونیم بهش افتخار کنیم اونم دوره هخامنشیان بوده و نباید بذاریم کسی به خودش اجازه توهین بده.

سبا
جمعه 25 اسفند 1385 - 5:22
5
موافقم مخالفم
 

مرسی ..مرسی...چقدر بهاره ت چسبید! وااای مرسی..مرسی چقدر نوشته ی رفتگانت چسبید! کلن و اساسن باید بنویسی اونم تو "فیلم" اونجا یه ابهت دیگه ای داری...مرسی..اعتماد هم داریم!

سحر همائی
جمعه 25 اسفند 1385 - 5:52
25
موافقم مخالفم
 
راه حل؟

اینکه ما خودمان هم به فرهنگ خودمان بی توجهیم درست است اما باز هم دلیل نمی شود که ساخت چنین فیلمی محکوم نشود.به اندازه کافی نسبت به ایران و ایرانی بدبینی وجود دارد.پخش این فیلم اوضاع را بدتر می کند.

اما هر چی فکرمی کنم نمی دانم راه حلش چیست؟از طرفی نمی شود سکوت کرد چون سکوت نشانه تایید فیلم است و از طرفی اعتراض کردن باعث تبلیغات بیشتر برای فیلم می شود.مگر اینکه واقعا بشود جلوی ادامه نمایشش را گرفت.

توضیح دیگر اینکه به اندازه کافی از آدم های مطمئن شرح توهین آمیز بودن فیلم را شنیدم که زود قضاوت نکنم.این را گفتم که کامنت قبلی خودم را نقض نکنم.

محمد رضا
جمعه 25 اسفند 1385 - 7:27
9
موافقم مخالفم
 
آشنایی

سلام.

من خیلی وقت بود این ورها نیامده بودم. اوه ... کلی تغییر کرده. دمتان گرم. چند مورد:

- درباره فیلم 300 بنظر من نباید اونطوری باشه که ایرانی ها جو سازی کردن، باشه. هرچی که هست کار فرانک میلره و به این آدم هم نمیخوره که بخواد سفارشی کار کنه.

بعدم سینماست دیگه. چطور وقتی ما فیلم بات رو میبینیم می خندیم و هیچ یاده ملت قزاقستان نمیکنیم حالا گیر فیلم 300 هستیم. میگن ایرانی ها رو خونخوار نشون دادن . انصافا مگه ما ها فرشته ایم. طول تاریخم نشون داده که مردمون درست و حسابی نبودیم. چطور موقعی که یه فیلم بر خلاف سیاست های امریکا ساخته میشه هممون واسش کف میزنیم . حالا بزار یه کمک از ما بگن. ش

- ویژه نامه نوروز دنیای تصویر و مجله فیلم رو گرفتم. انصافا دست همتون درد نکنه. منتظرم ببینم فیلمنگار چی کار کرده.

- خیلی دوست داشتم فیلمت رو در مورد کیمیایی ببینم ولی نشد. می خواستم ببینم یه موقعی یه جایی اکران میشه؟!

- از تاریخ نوشتهات بر میاد که یه کم دیر به دیر می نویسی بر خلاف نیما! امیدوارم روزی به راه راست هدایت بشی و مشتاقان رو بی نصیب نگذاری.

- در آخر می مونه آرزوی داشتن سالی خوب برای شما که امیدوارم این وره سال نمونه!

وقت داشتی ( که بعید می دونم) سری به ما هم بزن. مشتاق راهنمایی های شما.

امیررضا نوری پرتو
جمعه 25 اسفند 1385 - 9:50
2
موافقم مخالفم
 
شوکران : فیلمی برای تمام فصول

باسلام خدمت دوستان و سروران عزیز بالاخص امیر عزیز . آقا بالاخره خیالم راحت شد . قسمت دوم و پایانی تحلیلم بر شوکران رو در وبلاگم گذاشتم . این تحلیل یه کم مفصل شده اما خیلی بابتش زحمت کشیده ام . دیگه خیالم راحت شد . یه جورایی احساس دین می کردم . باید دینم رو نسبت به شاهکار بهروز افخمی ادا می کردم . قسمت اول تحلیل سکانس به سکانس فیلم هم که شامل سیزده دقیقه ی ابتدایی آن بود قبلا در وبلاگ و قبل از جشنواره قرار داده بودم . اما این یکی که شامل تحلیل سکانس به سکانس فیلم از دقیقه ی چهاردهم ( آشنایی محمود با سیما ) شروع میشه و تا آخر فیلم رو شامل میشه . تو این فاصله یه احساس سنگینی رو شونه هام داشتم . پیشاپیش از طولانی بودن مطلبم عذرخواهی می کنم . این مطلب رو تقدیم می کنم به همه ی " شوکران بازها "...

حالا با خیال راحت به نگارش فیلمنامه هام و کتابم راجع به " هفت " مشغول میشم . از امیر عزیز و سایر دوستان خواهشمندم که سری به وبلاگم و پروژ ه ام در رابطه با " شوکران " بزنن و نظرشونو بفرمایند . خیلی مخلصم .

www.cinema-cinemast.blogfa.com

راستی امیر خان گل گلاب مجله فیلم رو گرفتم . بابت بهاریه و نقد مرحوم هم ممنون . تو مال مجله " فیلم " هستی . اینو یادت نره !!!!! ((:

سياوش
جمعه 25 اسفند 1385 - 11:37
0
موافقم مخالفم
 
تيغ و 300

اول ميخواستم حسابي به 300 و بورات و همه فيلمهاي اينچنيني بتوپم و همه رو از دم تيغ بگذرونم ولي مثل اينكه يك سري از ماها بيشتر بهش احتياج داريم.

ما بديم ، ما فراموشكاريم، ما درست وحسابي نيستيم وهزار حرف درست و غلط ديگه ولي قبل از همه، ما ايراني هستيم و هر ايراني كه به ايراني بودنش افتخار نكند بايد .....

تا وقتي كه ما تيشه به ريشه خودمون ميزنيم چه انتظاري از ديگران داريم، به ما توهين ميشه و عده اي سرشون رو بالا ميگيرن و با افتخار ميگن حق ماست انگار خودشان از "ما" نيستن و هيچ نقشي در جامعه ندارند.

امروزه ملتي موفقه كه هويت داشته باشه و بتونه اونو حفظ كنه،براي همينه كه آمريكاييها براي خودشون اسطوره ميسازن و با همچين فيلمهايي هويت بقيه ملت هارو تخريب ميكنن، براي همينه كه هنوز پليسهاي انگليسي اون كلاههاي استوانه اي رو رو سرشون ميذارن، و لي ما با كلنگ به جان تخت جمشيد مي افتيم !!!!!!!

دوستان عزيز، فكر نكنيد با پرسيدن اين سوال كه" چند نفر از ما شاهنامه را خوانده اند؟" وظيفه تان تمام شده، اول از خودتان شروع كنيد، اول يك سوزن به خودتون بزنيد بعد .....

مصطفی
جمعه 25 اسفند 1385 - 12:39
9
موافقم مخالفم
 

من که فیلم 300 رو ندیدم. نمیدونم اصلا به ایران رسیده یا نه.تازه اگه دیده بودم اطلاعات تاریخیم حتی در مورد دوران معاصر چندان قوی نیست چه برسه به هخامنشیها و ساسانیان و اشکانیان. باز هم اگه این اطلاعات موجود بود چه تضمینی درباره تحریف شدن یا نشدن تاریخ وجود داره.پس ترجیح می دم نه تایید کنم ونه محکوم.

این چند روزه خیلی به مقایسه این فیلم با "اسکندر"پرداختند. یاد مطلبی افتادم که آقای آغداشلو در مورد این فیلم نوشتند.نکته جالبی توی این نوشته بود که گفتم شاید خالی از لطف نباشه بگم. ایشون گفته بودند که باوجود اینکه مصریها برای ساختن اهرام مصر برده ها رو به بیگاری می کشیدند اما ایرانیها برای ساختن تخت جمشید به کارگرها دستمزد می دادند.نمی دونم این مطلب تا چه حد صحت داره ولی اگه درست باشه به نظرم قابل توجهه.

نکته آخر اینکه بعضی وقتها باخودم میگم کاش این تاریخ رو نداشتیم تا امروز اینقدر پشت اون قایم نمی شدیم ویه تکونی به خودمون می دادیم.

رضا
جمعه 25 اسفند 1385 - 13:21
-2
موافقم مخالفم
 

تو شماره 300 وقتي درباره آن قطعه معركه camel نوشته بودي آخرش را اينجوري تمام كردي.حالا يك نسخه با كيفيت بالا از اين آهنگ گير آورده ام .... اين نسخه جديد البته بي نقص هست و قطع ندارد ولي جاي آن ضد حال گفتن وسطش خالي است.بايد يك بلايي سرش بياورم ... ياد تان هست ؟/شخصا اگر ريز ريزم كنند حاظر نيستم دوران VHS هاي بي كيفيت را با چيزي عوض كنم.به همان دليلي كه خودتان در شماره 300 نوشته بوديد./دره من چه سرسبز بود هم اسم قشنگ تري است از دره من چه سرسبز شد./به ليست بازيگران بازي بزرگان توجه كرده ايد چه تركيب بامزه اي است توش آميتا پاچان و هارولد لويد و جيم كري و جت لي و ارنست بورگناين و بتي ديويس و اسكارلت جوهانسون در كنار هم قرار گرفته اند.واقعا اتنخاب باريگران اين مجموعه بر پايه چه منطقي بوده است.؟ انتخاب عكس شان پن بر روي جلد مجله پاسخ اين پرسش را شايد بدهد.

کاوه اسماعیلی
جمعه 25 اسفند 1385 - 13:43
34
موافقم مخالفم
 
تاسیان

حرف تازه ای ندارم.فقط ابراز وجوده..300 رو ندیدم .فیلم جدید رو نخوندم.سانسور انجام نشده هم که حسابی محکوم شد(وای که در چه جامعه مثبتی زندگی میکنیم.)اما حیفم میاد ذوق زدگی خودم رو از حضور دوباره محمد قوچانی به مطبوعات اعلام نکنم.وقتی همه میگفتند مطالب این پسر جوانی که در اتاقک شیشه ای روزنامه جامعه مینویسد القائات تاج زاده است دلم به حال مردمی میسوخت که نثر فوق العاده این جوان را نادیده میگرفتند.همین سال گذشته بود که برای کلمه نوستالژی واژه تاسیان را پیشنهاد کرد.اونهایی که گیلکند نکته سنجی و تسلطش به ادبیات رو درک کردند.بعد از تعطیلی شرق در هیچ نشریه ای ننوشت و حتی وبلاگی هم نداشت که مسائل روز رو با تحلیل او بسنجیم.شنیدم که تنها مطالعه میکرد و حالا با شهروند آمده...محمد قوچانی در روزنامه نگاری سیاسی همانقدر تاثیرگذاره که امیر قادری(چاپلوسی نشه؟)در نقد جدید سینما..

کنار هم خوش بگذره امیر جان.حواست به همشهری عزیزم باشه..قیمتیه..

حنانه سلطانی
جمعه 25 اسفند 1385 - 14:53
-11
موافقم مخالفم
 
بس کنید دیگر

بچه ها دیگر دارید زیاده روی می کنید.بله،من هم نوشتم که ما هم خودمان به فرهنگ و سنت هایمان رحم نمی کنیم ولی این دیگر چه حرفی است که بگذاریم کمی هم از ما بگویند،که چرا بهشان گیر داده ایم،که ما هم برای فیلم های مخالف سیاست های آنها کف می زنیم؟! اگر ما حرفی در مقابل آنها می زنیم حداقل راستش را می گوییم ولی این فیلم یک دروغ است یک تصویر تحریف شده از ماست.حتی خود سازندگان فیلم این حرف را تایید کرده اند که کارشان منبعث از واقعیات نبوده.خواهش می کنم بس کنید دیگر.شما که دارید چهره ایران عزیزمان را خراب تر می کنید.

آقای قادری،ممنون که حرف دل ما را زدید.مقاله تان درباره جشنواره را می گویم.دیگر حالم از این کلمه معناگرا به هم می خورد.آخر ریاکاری تا چه حد؟!بس کنید دیگر.

علیرضا
جمعه 25 اسفند 1385 - 15:39
-9
موافقم مخالفم
 

به جای بحث در مورد فیلم بی اهمیت 300 به دوستان توصیه میکنم فیلم little miss sunshine رو ببینن . من امشب این فیلمو دیدم و اصلا انتظار نداشتم انقدر قشنگ باشه . خوشحالم که تو اسکار مطرح شد ، چون در غیر اینصورت من یکی که شاید تا آخر عمر هم نمیدیدمش .

مریم
جمعه 25 اسفند 1385 - 15:40
-22
موافقم مخالفم
 
بازی بزرگان

به جز اینکه یه نفرو الکی کشته بودین بعضی یارو هم چند سال پیر و جوون کرده بودین مشکلی نداشت

در کل مرسی آقا خوشمزه بود .

مریم
جمعه 25 اسفند 1385 - 15:49
1
موافقم مخالفم
 
300

وقتی ما برای خودمون و فرهنگمون ارزشی قایل نباشیم از یه بیگاه توقعی نباید داشته باشیم آقای امیر قادری شاید شما یادتون باشه هفته نامه در آستانه فردا رو که با چه سطحی و با چه هدفی منتشر شد شما باید شعارشو یادتون باشه ((افسانه اسکندر مقدونی و جنگ ماراتن )) اون یه 2 سالی دوام آورد و دیگه هیچ وقت چاپ نشد میدونین رویای دست اندر کاران اون هفته نامه چی بود که یه روزی با حمایت دولتمون یه فیلم ساخته بشه در مورد افسانه اسکندر مقدونی و جنگ ماراتن ولی چی شد . . .

اصلا برام مهم نیست مطلبم چاپ بشه یا نه برام مهمه که یه روشنفکری مثل شما که قبولش دارم اوون و بخونه شما که بهتر از من می دونین اینا همه بازی سیاسته مگر نه اعتراض و تاریخ گذشته برای این جماعت ارزشی نداره

ندا میری
جمعه 25 اسفند 1385 - 17:13
-10
موافقم مخالفم
 
بحث ایرانی بودن نیست ... در برابر تاریخ مسئولیم

پنجشنبه شب و دور هم نشستن دوستهای قدیمی و گپ و ...... یکی پیشنهاد داد فیلم ببینیم ... استقبال جماعت فرهنگی که نه، فرهنگ دوست و یک آرشیو کامل از بهترین DVD های روز...

نشستیم که "300" را ببینیم و .... هر چقدر از صحبت در مورد این روزها و تاریخ معاصر ایران فرار می کنیم ... یاد آوری دوران پر شکوه تمدن هزاران ساله هر چقدر هم که دور باشه دلچسبه ... آن شبی که من "300" را دیدم هنوز هیچ سر و صدایی بلند نشده بود ... و خبری از این همه هیاهو نبود ... دوستی که برامون فیلم میاره گفت یک فیلم دارم که در مورد ایرانه ... خشایار شاه ... هخامنش ... تمدن ... فرهنگ ... ایران باستان .... فقط یکی از این کلمه ها کافیه که میخکوب بشینی پای تلویزیون و انتظار بکشی که این دگمه Play تو را به دنیایی ببره که بزرگترین سهمت از تاریخه .... زمان می گذره و می گذره و وقتی تمام می شه تازه تو داغ می شی و احساس می کنی یک جای کار غلطه .... یا تاریخ نمی دانند .... که البته می دانند .... یا یک توطئه که نه، یک بازی تازه است .... یا حتی هیچ چیز مهمی نیست فقط شوخی کردن ... ابزارشو دارن آخه ... تکنولوژی ... پول ... حمایت ... دموکراسی هم که باشه انوقت به همین سادگی می شه دروغ گفت ... من و شما و هزاران نفر دیگه هم داد می کشیم که ایها الناس یکی جواب این اهانت مطلق را بده ... نه ... اصلا" از ایرانی بودنمان هم که بگذریم، کی می گه ما در برابر تاریخ هیچ مسئولیتی نداریم؟ ... ایرانی هم که نباشی بوی گند اینهمه فریبکاری خفه ات می کنه ... از خیلی چیز ها گذشتیم ... مجبورمان کردن که بگذریم ... ما می خواستیم بگیم اما صدامون به کسی نمی رسید و آنهایی هم که بلندگو داشتند و ...... یا لال بودن یا شدن یا لالشون کردن ....

به قول آن صدای همیشه زنده :

"تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم و

آن نگفتیم

که به کار آید

چرا که تنها یک سخن

یک سخن در میانه نبود:

- آزادی!

ما نگفتیم

تو تصویرش کن!"

علیرضا
جمعه 25 اسفند 1385 - 17:39
16
موافقم مخالفم
 
و فیلم نوروزی

سلام

{

من فکر کنم از لحاظ سنی از همه کوچکترم :)

از بقیه لحاظ ها هم همین طور و فقط شاید خیلی چاق و گنده باشم :))

بعد هم که این چیزی که نوشتم یه شبه نیست و کلی این ور اون رو این برخورد ها رو دیدم که نوشتم.

بعدش هم چرا عین خانوم ها زود قهر می کنی؟ و به خودت تیکه می ندازی؟ (من اسمش رو می ذارم منفی بازی کردن!)

تازه من که اون همه توضیح دادم که ...

(می خواستم اون تیکه رو حذف کنم، چون می دونستم هر جور خوب هم بگم باز ممکنه ناراحت بشی ... )

به هر حال ...

}

- پرونده ی رفتگان که مجله فیلم جمع کرده خیلی خواندنیه. (امیر خان شما چرا اینقدر موجز و مختصر سر و ته قضیه رو هم آوردی؟ همون اول کار نیجه رو گرفتی و رفتی ... از نقد نورایی ها خیلی خوشم اومد. کلی در مورد خود فیلم و فضای فیلم هم نوشته بودن.)

- ما هم 300 را ندید محکوم می کنیم. (کاش به دستمان برسد تا لااقل ببینیم در موردمون چی ساختن.) (می گن شبیه ارک های ارباب حلقه ها شدیم. راستی چند روزیه بد دلم ارباب حلقه ها می خواد.)

- بهاریه ی رسول ملاقلی پور و یادداشت های کیانیان هم خیلی جذابه. (من اون زمان ها که امیر خان و دوستان فیلم ها رو با اون وضعی که تو بهاریه اش نوشته، می دیدن؛ نه فیلم باز بودم نه خیلی عقلم قد می داد :))

امیر قادری
جمعه 25 اسفند 1385 - 21:26
-9
موافقم مخالفم
 

قرار شد که از این به بعد در کامنت ها دخالت کنم. دو کامنت خانم ندا میری به خصوص درباره سنتوری را دوست داشتم. بحث درباره 300 هم دارد به جاهای جالبی می رسد که حیف است کنارش بگذاریم.

تلخ زبون
شنبه 26 اسفند 1385 - 1:32
4
موافقم مخالفم
 
زخم زبون به خود

سلام

خدا وکیلی فکر کردین اگه ما خودمونو باور داشتیم یکه اونا به دو میرسید که به سیصد برسه؟؟؟؟؟

بیشتر از 7000بار این جمله رو من شنیدم شما رو نمیدونم .......ایران کشوریست با تمدن(دقت کنید تمدن نه تاریخ)7000ساله.

ما نه تنها چیز قابلی به اون اضافه نکردیم بلکه برای حفظ همونی هم که بوده کاری نکردیم.

چرا وقتی به یه ستونه محکم تکیه دادیم خیال میکنیم باید تا ابد جوره مارو بکشه؟؟؟؟؟؟گاهی اوقات برای ایستایی اون ستون ما هم بد نیست تلاش کنیم بده؟؟؟؟؟ما که با دستای خودمون سدی میسازیم که ابگیری اون حدوده 100 اثر تاریخی رو (از دوره غار نشینی تا هخامنشی)نابود میکنه سدی که حتی اگه ابگیری هم نشه نفس ساختش شرم اوره با چه فکری از گرگ توقع للگی بره مونو داریم؟؟؟؟؟؟؟

دارم پر حرفی میکنم؟اره چون یک-اینجا جای پر حرفیه.

دو-دلم پره

چندتا از مظاهره فرهنگی خودمونو با بسته بندیه جدید به خودمن پس دادن؟(درست مثله خریدن نفت از ما وفروش فراورده های اون به خودمون)ما هم خوشحالو خندون اونا رو پذیرفتیم ...تازه گفتیم...وای چه فرهنگ شیرینی دارن اینا.

چند نفر میدونن کمدی الهی دانته این افتخاره ادبیاته اروپابرداشتی از -ارداویراف نامه-دوره زردشت ماست؟؟؟؟؟؟؟؟ یا ولنتاین بالماسکه و.....وخیلی از بر جسته گیهای فرهنگیشون مستقیم وغیر مستقیم از ما اقتباس شده.

اونقدر اروم اروم دزدیدن واونقد بلند بلند سکوت کردیم تا خلیج فارس شد خلیج عربی تا ایرانیی که در دوره پیش از تاریخ لباسی با جیب و سجاف میپوشیده تبدیل بشه به ادمی برهنه در مقابل یونانی که نصف مجسمه سازیش در ترسیم ادمهای برهنه بوده .

کی میتونه اینو انکار کنه وقتی که اروپا وامریکا هنوز تحت تاثیر هنر رئال یونان(با اون 300 خداش که باخودشون و ادما دعوا داشتن)قرق بودن هنر و فرهنگ انتزاعی ایران توی تمام اثاره گذشتمون دفن و محفوظ بودو اونقدر دفن موند تا نقوش انتزاعی گیاهان وحیوا نات ما عنوان نقوشه ارابسک(نقوش عربی )رو گرفت.کی یادش نمیاد که ما ساکت بودیم؟؟؟؟؟چی انتظار داشتیم ؟؟؟

احترام هر کسی دست خودشه.این تیشه ای که تو دستمونه تیشه فر هاد نیست.

اوضاع همینه تا باور نکنیم ما ایرانی وفرهنگ سازیم.شانس اوردین که باقی کلماتم از اتیشه دلم سوخت.خلاصه اینکه بریم تو گود چون جز ما کسی نیست که لنگش کنه

مصطفی جوادی
شنبه 26 اسفند 1385 - 3:41
-24
موافقم مخالفم
 
بهار کاهی

مطلب بهاریه ات دلنشین بود. حداقل اش این که کنار دوایی ها و احمدی ها و .. وصله ناجور نبود. راستش را بخواهی گهگاه رد کارهایت را توی جاهای دیگر می گیرم ولی آخر سر هم توی فیلم دنبالت می گردم. نمی توانم شیفتگی شاید زیادی از حد ام را نسبت به فیلم پنهان کنم. فیلمی که خودت حال و هوایش را بهتر از من می دانی.و می دانی که مثلا گرمای همین بهاریه های فیلم را هیچ جا نمی شود پیدا کرد. گرم که چه عرض کنم داغ است. انقدر داغ که اگر موقع خواندن صورتت را زیاد ببری جلو ، بوی سوختن سبیل پدرجدت هم توی خانه می پیچد. خودت که ...

امیررضا نوری پرتو
شنبه 26 اسفند 1385 - 8:20
-9
موافقم مخالفم
 
خوشحالم از این همه عرق ملی ولی .... !!!

با سلام خدمت امیر عزیز و سیار دوستان و سروران خودم .

این بحثی که در مورد فیلم موهن 300 راه افتاده خیلی به جاهای خوبی رسیده . خود من هم جزء اولین کسانی بودم که اینجا کامنت گذاشتم و این حرکت ضد فرهنگی یانکی های هالیوود نشین را تخطئه کردم . خیلی خوشحال شده ام از اینکه ایرانیها در همه جای دنیا صداشون در آمده و حالا در این محفل صمیمی و کوچک خودمون هم بحث این فیلم شده ( بهتر است اسمش را نوار سلولوئیدی بگذاریم تا فیلم ) و بیشتر کامنت ها در نفی این حرکت شوم اونوری هاست . اما به نظر من این هم یه تبی هست که خیلی زود به عرق می نشیند . مشکل از یه جای دیگه است . سر اسم خلیج فارس هم همین کار را کردند و یه ذره صدامون در اومد و بعد دوباره سرمون رفت تو لاک خودمون . این وسط حلقه ی مفقوده عرضه و لیاقت و حس ایران دوستی همه ی ما - از بزرگ تا کوچک - است . کدامیک از ما یه بار شاهنامه رو کامل خوونده ایم اگه هم کسانی بوده اند که شیفته ی این اثر اسطوره ای بی همتا هستند اجازه ی تبلیغ آن را در سطح بین المللی پیدا نکردند . کدامیک از ما اطلاعات جامعی در باب تمدن در خشان پیش و پس از اسلام در ایران داریم ؟ اغلب ما در کودکی و نوجوانی از زنگ های تاریخ و ادبیات فراری بودیم . آنوقت کشوری که قبل از به وجود آمدنش مردم بومی ساده ی سرخپوست ساکنان آن بودند - بعد از استقلال در سال 1774 یه مشت آدم مطرود و حسابگر از اروپا بدانجا آمدند و بی سر و صدا پوسته ی وحشی گری خودشونو شکستند و کم کم همه کاره ی دنیا شدند . اما وقتی دیدند تاریخ و فرهنگ و تمدنی ندارند شروع به اسطوره سازی های دروغین برای خود کردند نمونه اش ارباب حلقه ها که اگر چه یه اثر مثلا افسانه ای انگلیسی است ( که در مقایسه با افسانه ها و اساطیر شرق بالاخص شاهنامه ی فردوسی کاری پیش و پا افتاده است ) اما هالیوود آن را به زیر چتر خود آورد و جهانیان را از این همه جلوه های ویژه ی بصری ظاهری اما دروغین انگشت به دهان کرد . به جاش ما چیکار کردیم تو این سالها ؟ به جای اینکه به شناساندن فرهنگ و تمدن خودمون بپردازیم همه اش به دنبال اراجیف گویی در زمینه هایی بودیم که هیچ ربطی به ما نداشته و ندارد . این قضیه که میگم شامل همه ی ما از خود من تا سیاسی و غیر سیاسی و فرهنگی و غیر فرهنگی و همه ی ایرانیان دور و اطرافمان میشه . تنها چیزی که می تونم در این رابطه بگم اینه که برای همه مون متاسفم . اونا به دنبال چه چیزایی هستند که خودشونو مطرح نگه دارند و ما به دنبال چه چیزهایی . بهتره یه نگاهی به کارهایی که از صبح تا شب انجام می دهیم بیندازیم . به اس ام اس هامون که واسه ی هم میفرستیم ( شایان ذکر است من خودم یه اس ام اس باز حرفه ای هستم به همین خاطر تو این کامنت سعی کردم اول یه سوزن به خودم بزنم ) و به خیلی کارهای بیهوده ی دیگه ای که در طول روز انجام می دهیم ....

قسمت دوم و پایانی تحلیل سکانس به سکانس بر فیلم " شوکران " که خیلی مفصل و پر و پیمان شده و البته کمی طولانی را در وبلاگم گذاشتم . دیگه الآن احساس می کنم دینی که تو ذهنم و قلبم به این فیلم بزرگ داشتم را توانسته ام تا حدی جبران کنم . این تحلیل رو به بهروز افخمی و همه ی " شوکران بازها " تقدیم می کنم . از دوستان خواهش می کنم که سری به وبلاگ بزنن و نظرشونو در رابطه با این تحلیل بفرمایند . بیصبرانه منتظر نظر امیر خان گل گلاب و سایر دوستان عزیز که پای ثابت این محفل باحال می باشند هستم . خیلی مخلصم . یا حق

www.cinema-cinemast.blogfa.com

امیررضا نوری پرتو
شنبه 26 اسفند 1385 - 8:46
-5
موافقم مخالفم
 
خوشحالم از این همه عرق ملی ولی .... !!!

با سلام خدمت امیر عزیز و سیار دوستان و سروران خودم .

این بحثی که در مورد فیلم موهن 300 راه افتاده خیلی به جاهای خوبی رسیده . خود من هم جزء اولین کسانی بودم که اینجا کامنت گذاشتم و این حرکت ضد فرهنگی یانکی های هالیوود نشین را تخطئه کردم . خیلی خوشحال شده ام از اینکه ایرانیها در همه جای دنیا صداشون در آمده و حالا در این محفل صمیمی و کوچک خودمون هم بحث این فیلم شده ( بهتر است اسمش را نوار سلولوئیدی بگذاریم تا فیلم ) و بیشتر کامنت ها در نفی این حرکت شوم اونوری هاست . اما به نظر من این هم یه تبی هست که خیلی زود به عرق می نشیند . مشکل از یه جای دیگه است . سر اسم خلیج فارس هم همین کار را کردند و یه ذره صدامون در اومد و بعد دوباره سرمون رفت تو لاک خودمون . این وسط حلقه ی مفقوده عرضه و لیاقت و حس ایران دوستی همه ی ما - از بزرگ تا کوچک - است . کدامیک از ما یه بار شاهنامه رو کامل خوونده ایم اگه هم کسانی بوده اند که شیفته ی این اثر اسطوره ای بی همتا هستند اجازه ی تبلیغ آن را در سطح بین المللی پیدا نکردند . کدامیک از ما اطلاعات جامعی در باب تمدن در خشان پیش و پس از اسلام در ایران داریم ؟ اغلب ما در کودکی و نوجوانی از زنگ های تاریخ و ادبیات فراری بودیم . آنوقت کشوری که قبل از به وجود آمدنش مردم بومی ساده ی سرخپوست ساکنان آن بودند - بعد از استقلال در سال 1774 یه مشت آدم مطرود و حسابگر از اروپا بدانجا آمدند و بی سر و صدا پوسته ی وحشی گری خودشونو شکستند و کم کم همه کاره ی دنیا شدند . اما وقتی دیدند تاریخ و فرهنگ و تمدنی ندارند شروع به اسطوره سازی های دروغین برای خود کردند نمونه اش ارباب حلقه ها که اگر چه یه اثر مثلا افسانه ای انگلیسی است ( که در مقایسه با افسانه ها و اساطیر شرق بالاخص شاهنامه ی فردوسی کاری پیش و پا افتاده است ) اما هالیوود آن را به زیر چتر خود آورد و جهانیان را از این همه جلوه های ویژه ی بصری ظاهری اما دروغین انگشت به دهان کرد . به جاش ما چیکار کردیم تو این سالها ؟ به جای اینکه به شناساندن فرهنگ و تمدن خودمون بپردازیم همه اش به دنبال اراجیف گویی در زمینه هایی بودیم که هیچ ربطی به ما نداشته و ندارد . این قضیه که میگم شامل همه ی ما از خود من تا سیاسی و غیر سیاسی و فرهنگی و غیر فرهنگی و همه ی ایرانیان دور و اطرافمان میشه . تنها چیزی که می تونم در این رابطه بگم اینه که برای همه مون متاسفم . اونا به دنبال چه چیزایی هستند که خودشونو مطرح نگه دارند و ما به دنبال چه چیزهایی . بهتره یه نگاهی به کارهایی که از صبح تا شب انجام می دهیم بیندازیم . به اس ام اس هامون که واسه ی هم میفرستیم ( شایان ذکر است من خودم یه اس ام اس باز حرفه ای هستم به همین خاطر تو این کامنت سعی کردم اول یه سوزن به خودم بزنم ) و به خیلی کارهای بیهوده ی دیگه ای که در طول روز انجام می دهیم ....

قسمت دوم و پایانی تحلیل سکانس به سکانس بر فیلم " شوکران " که خیلی مفصل و پر و پیمان شده و البته کمی طولانی را در وبلاگم گذاشتم . دیگه الآن احساس می کنم دینی که تو ذهنم و قلبم به این فیلم بزرگ داشتم را توانسته ام تا حدی جبران کنم . این تحلیل رو به بهروز افخمی و همه ی " شوکران بازها " تقدیم می کنم . از دوستان خواهش می کنم که سری به وبلاگ بزنن و نظرشونو در رابطه با این تحلیل بفرمایند . بیصبرانه منتظر نظر امیر خان گل گلاب و سایر دوستان عزیز که پای ثابت این محفل باحال می باشند هستم . خیلی مخلصم . یا حق

www.cinema-cinemast.blogfa.com

علي بزرگيان
شنبه 26 اسفند 1385 - 17:51
52
موافقم مخالفم
 

سلام امير خان قادري.اين براي بار دومي ست كه برات كامنت مي ذارم.مثل دفعه قبل خلاصه ميگم.منم مثل تو و شايد مثل خيلي ها از ساخت و اكران اين فيلم خيلي ناراحت شدم.توهين به ايران و ايراني چيزي نيست كه بشه تحملش كرد.خودت بهتر ميدوني كه اين اولين و اخرين باري نيست كه اين چنين فيلمي در آمريكا توليد و پخش ميشه.حتي اين قضيه تنها به ايران نيز محدود نميشه.البته اين فيلم رو هنوز نديدم و در كل نميشه نسبت به اين فيلم اظهار نظر كرد ولي بنا به آنچه اخبار و اطلاعات به من ميگه اين فيلم چندان درخور وشايسته حتي در بين خود آمريكاييها وبخصوص منتقدان نبوده.

ولي آيا اين مساله ميتونه دليل سكوت ما در برابر اين قضيه باشه ؟مسلما نه.بسياري از دوستان هم دانشكده ام در برابر اين قضيه بي تفاوت بودند.دليلشان هم اين بوده كه كارگردان اين فيلم چندان مطرح وشاخص نبوده.بازم بهتر از من ميدوني در گذشته فيلم هايي بوده اند كه به عمد يا ناخواسته فرهنگ ايراني را غلط و نادرست نشان دادند.آيا اليور استون سازنده فيلم اسكندر كارگرداني شاخص و ممتاز نيست؟اما بحث اصلي من شايد تنها به اين فيلم بر نگرده بلكه كمي ريشه اي تر به قضيه نگاه مي كنم.

1:هاليوود نماد كشور آمريكاست.نشان دهنده فرهنگ آمريكاست.پيامهايي كه فيلم هاي هاليوودي بر ذهن مخاطبانش ميگذارد خواسته يا نا خواسته نشات گرفته از همان فرهنگ است.اين نكته را نيز نمي توان كتمان كرد كه مضمون هاي بسياري از فيلمهاي هاليوودي برگرفته از سياست هاي كلي حاكميت آمريكاست البته در اين بين فيلمهايي نيز بوده اند كه صادقانه (حتي اگر هم صادقانه نباشد مغرضانه نيستند) فرهنگ ايراني و بطور كل فرهنگ غير آمريكايي را نشان دادند.در فيلم تصادف ساخته پل هگيس ميبينيم كه براي ايران و اعراب تفاوت قايل ميشه.مثالهاي بسيار ديگري وجود داره كه همگي اين را نشان مي دهد كه اين چنين فيلم هايي (نظير300)جرياني فراگير در هاليوودي نيست.

اما چند نكته:

1:امروزه دنيا به سمت جهاني شدن پيش ميره.فرهنگ نيز در اين بين يكي از نقش هاي اصلي را ايفا ميكنه.هر كشوري بنا به ميزان قدرتش(قدرت سياسي) در جهان بين الملل،ميتواند در اين عرصه موثر باشه.فرهنگ در بين كشورها سيال ودر حال تبادل است.از غرب به شرق،از شرق به غرب.البته با غلظت كم وبيش.ولي در جريانه.سينما نيز بخشي از فرهنگه.يك كالاي فرهنگيه.

امروزه در عرصه بين الملل ما شاهد يك ابرقدرت بنام امريكا و چند قدرت اروپايي و آسيايي هستيم.بگمانم امروزه بدون شك تاثيراتي كه فرهنگ آمريكايي در روند جهاني شدن بر ساير كشورها مي گذارد كتمان ناپذير است.اما سوال اصلي اينجاست چرا تا كنون اين فرهنگ تنها توانسته بر كشورهاي جهان سوم بدين گونه كه ميبينيم تاثير بگذارد؟به قضيه اخير برميگرديم.چرا تاكنون فيلمي در هاليوود فرهنگ و باستان كشوري هم چون فرانسه را اين چنين مورد توهين قرار نداده ؟يا بهتر بگم مورد پذيرش قرار نگرفته ؟

2:در قسمتي از سايت سينماي ما بخشي براي اظهار نظر در رابطه با اين فيلم قرار داده ايدكه در آنجا نيز مطلبي را به اختصار گفته ام.در آنجا نيز بيان كرده ام،در حاليكه در داخل مرزهايمان حرمت فرهنگ ايراني،حريم هنرمندان و نويسندگان رعايت نمي شه،حتي گاهي به آنها توهين ميشه،ديگر چه اميدي به آنسوي مرزها ميتوان داشت.در كشورهاي اروپايي و برخي ملل آسيايي به فرهنگ باستاني شان،به اصحاب قلم و انديشه و هنر احترام و ارج و قرب مي نهند.در كل توليدات كالاهاي فرهنگي شان (اعم از سينما،برنامه هاي تلوزيوني و راديويي،مطبوعات وكتاب....) از چنان جايگاه و مقامي برخوردارند كه اثرات سو ديگر فرهنگها هيچ خللي به آنها وارد نمي كند.به بياني ديگر آمريكايي ها نمي توانند اثر گذار باشند.اگر فرهنگي از درون ضعيف و مهجور نباشد با اين چنين فيلم وفيلم هاي ديگر زخمي وآزرده نمي شه و ما نيز كه اكنون نظاره گر اين واقعه هستيم هراسان وبيمناك نمي شديم.

3:آري من نيز با اين فيلم مخالفم و اعتراض دارم ولي قبل از آن به خودم معترضم.به حاكميت كشورم،به دولت مندان و تصميم گيرندگان وطنم معترضم.

ببخش اگه حرفام طولاني شد ولي اين حرفاي دلم بود و بيشتر بر گرفته از آموزه هاي رشته ام بود(من سال آخر علوم سياسي علامه ام).

اما يه ذره حرفاي خصوصي.در كامنت قبليم بهت گفتم كه خيلي دوست دارم از نزديك ببينمت.خيلي وقت است كه مطالبت رو پيگيري مي كنم.از تماشاگران و شرق و عشق و وجود من مجله فيلم.پس از يك سال كه خودم و تو خونه حبس كرده بودم شبي به اينترنت وصل شدم و با خودم گفتم كه حتما تا حالا امير قادري براي خودش سايتي ، وبلاگي درست كرده.اسمت تو google جستجو كردم تا رسيدم اينجا.قبلا بهت گفتم كه بعد از عيد يه سري به ما بزن.روزنامه اعتماد ملي.بعد از يك سال خونه نشيني دوباره تو مطبوعات گوشه اي براي كار كردن پيدا كردم.

يه روزي آرزو داشتم نويسندگان تماشاگران رو از نزديك ببينم.بعد از اينكه برادرم امين سردبير روزنامه گلستان ايران شد امير مهدي ژوله و حميد منبتي(رمو) تو تحريريه گلستان ديدم. خشكم زده بود داشتم از ذوق بال در مي آوردم.حالا براي ديدار تو از نزديك همچين حسي دارم.چون كه با نوشته هات حال ميكنم.من شمارم بهت ميدم.آخه ميدوني من كه شمارتو ندارم. مجبورم.گستاخي من به بزرگيت ببخش.

Shayan86
شنبه 26 اسفند 1385 - 19:57
12
موافقم مخالفم
 
فقط چند نظر ساده...

1- هفته پيش مطلبي نوشتم در مورد بي توجهي صدا و سيما نسبت به مراسم تدفين رسول ملا قلي پور و واژه هاي بي سر و تهي كه بعضي از مسئولين "سينما نشناس" وزارت ارشاد بهش نسبت ميدادن. 3 ساعت بعد از ارسال كامنت اومدم و ديدم كامنتم هست و مشغول خوندن نظرات بقيه بچه ها شدم. فرداش كه دوباره به سايت سر زدم با كمال تعجب ديدم كامنتم حذف شده. اون موقع با خودم عهد كردم كه ديگه اينجا چيزي ننويسم.

2- امروز كه به سايت سر زدم نوشته امير قادري رو خوندم و فكر كردم راست ميگه و همه ما يه كمي تند رفتيم. ما تو اين مملكت هر روز انواع و اقسام سانسورها رو ميبينيم و با ازاديهاي جوامع ديگه مقايسش ميكنيم و حسرت ميخوريم. اين يه كمي همه ما رو نسبت به اين واژه لعنتي حساس كرده.

3- هفته پيش حدود دو ساعت مشغول خوندن نقدهاي منتقدين و تماشاگران در سايتهاي مختلف در مورد فيلم 300 بودم.منتقدين اكثرا فيلمو يه اثر متوسط ميدونستن كه اگر چه جلوه هاي تصويري بي نظيري داره اما فيلمنامه ضعيفي داره و صرفا براي سرگرم كردن مخاطب عام ساخته شده.

نظر تماشاگران تقريبا به دو قسمت تقسيم ميشد: يكي امريكاييها كه حسابي از فيلم خوششون اومده بود و اونو يه "شهر گناه" ديگه ميدونستن. دسته دوم ايرانيها بودن كه همه بدون استثنا فيلمو كوبيده بودن و اون رو توهيني به فرهنگ ايران ميدونستن.(بعضيها نوشته بودن كه اصلا فيلمو نديدن اما ميدونن كه توهين اميزه). كاري ندارم كه اين فيلم خوبه يا بد اما دو تا مسئله به نظرم جالب اومد:

من كاملا به ازادي بيان اعتقاد دارم اما ازادي حد و مرز داره و شما مجاز نيستيد كه به بهانه ازادي به تاريخ و فرهنگ يه مملكت توهين كنيد. حالا هر كشوري كه ميخواد باشه.

دوم اينكه من از سر و صداي "اقايون صدا و سيمائي و مسئولان" خندم ميگيره. الان مدتهاست كه مردم نسبت به ساخت سد سيوند و بلايي كه ممكنه سر مقبره كورش كبير بياد اعتراض ميكنن اما كسي اهميتي نميده.حالا چطور شده كه ناگهان رگ غيرت ايراني دوستان به جوش اومده و تاريخ كهن ايران براشون مهم شده؟!

4- تمام كامنتهاي بچه ها رو بدقت خوندم و به نظرم جالب اومدن. اما اجازه بدين يه سوال ساده بپرسم.روزانه چند بار ار تلويزيون رسمي ما به امريكا و فرهنگش توهين ميشه؟ برام جالبه كه بدونم اگه اين برنامه ها براي مردم امريكا پخش شه چه عكس العملي نشون ميدن؟ اعتراض ميكنن؟ شما چي فكر ميكنيد؟

5- روز 4 شنبه كه شماره نوروزي مجله فيلم مجله مورد علاقم رو روي دكه ديدم حسابي ذوق كردم. سريع دنبال نقد امير قادري در مورد "رفتگان" گشتم. از اون روز تا به حال 3 بار اون نقد رو خوندم و فكر ميكنم يكي از بهترين نقد هائيه كه قاذري تا به حال نوشته. با همون نگاه اول ميشد فهميد چقدر روش زحمت كشيده شده. تا به حال فيلمو با اون ديد نگاه نكرده بودم. براي همين بعد از خوندن نقد رفتم و يه بار ديگه فيلمو ديدم و اين بار بيشتر از ديدنش لذت بردم.

6- ببخشيد كه زياد حرف زدم و سرتونو درد اوردم.

سحر همائی
يکشنبه 27 اسفند 1385 - 6:24
-11
موافقم مخالفم
 
300 و بهاریه

1_رفقا حرف همه تان درست ولی اینکه ما درباره فرهنگمان کم کاری کرده ایم مجوز این است که دیگران بردارند هر چی دلشان خواست بسازند؟حرفی نبود اگر واقعیت داشت ولی مساله سر دروغ است.دوستی نوشته پس چرا آلمان ها از این همه فیلم ضد آلمانی خشمگین نمی شوند؟ دوست عزیز این را دیگر همه می دانند که نازی ها چه جنایاتی مرتکب شدند وقتی هم که کسی بردارد فیلمش را بسازد اعتراضی پیش نمی آید چون بر اساس حقیقت است.درباره آمریکا هم همین است.چقدر فیلم توسط خود کمپانی ها علیه رفتار آمریکایی ها با سرخپوست ها یا سیاهپوست ها ساخته شده؟پس چرا کسی نمی آید علیه با گرگ ها می رقصد بینانیه بنویسد؟چون دروغی در کار نیست.

اما دوستان من قضیه این فیلم چیز دیگری است.اینها که شما می گویید دلیل نمی شود کسی به خودش اجازه بدهد همه چیز را ببرد زیر سوال.اگر فیلمی که ساخته بودند حقیقت داشت بحثش جدا بود ولی ما داریم تصویری از گذشته خودمان را می بینیم که اصلا این جوری نبوده است.

2_بهاریه تان را خواندم.مثل همیشه زده اید توی خال.این حسی است که سالهاست دارم.یک زمان فیلم ها را روی نوار ضبط می کردم چون فکر می کردم دیگر هیچ وقت نمی بینمشان.VHS نیش LP بود و من روی ویدئوی SP نگاه کردم.سالها بعد هر چی امتحان کردم فیلم LP روی ویدئوی SP قابل پخش نبود.واقعا نمی دانم چطور آن شب رویایی نیش را با آن وضع عجیب دیدم.و جالبتر آنکه دیدار بعدی نیش با کیفیت توپ به اندازه دیدار اولش دلچسب نبود.از این خاطره ها یک خروار دارم.از آن عکس هایی که فیلمهایشان را ندیده بود و با خیالشان دنیایی داشتم....از اسمهای بزرگی که می شنیدم و دعا می کردم زنده باشم تا ببینمشان...از تبلیغ فیلم هایی که آخر نوار فیلم های دیگر بود و هزار بار نگاهشان می کردم با این آرزو که یک روز اصلشان را ببینم...از لیستی که اسم بازیگر ها را بالایش نوشته بودم و هر فیلمی از کسی می دیدم زود زیرش می نوشتم...از آنتونی کوئین که نمی دانم چرا رکورد دار بود یا گری کوپر که همیشه از همه کمتر بود یا آنهایی که اصلا هیچ فیلمی زیر اسمشان نبود...از بازداشتگاه شماره 17 که اولین بار از تلوزیون دیدمش و نمی دانم چرا این همه به دل نشست(اگر حالا بود که کلی بد و بیراه نثار سانسور و این حرفها می شد.)....از....بگذریم که این خاطره ها حالا حالاها تمام نمی شود.بابت بهاریه تان ممنون.ببخشید که این قدر طولانی شد نوشته ام.

کاوه اسماعیلی
يکشنبه 27 اسفند 1385 - 6:42
-1
موافقم مخالفم
 
VHS عزیز

فیلم رو گرفتم اما چه گرفتنی..رفتم سراغ نقد امیر برای departed ولی از بخت بدم از صفحه 130 تا 147 پر زده بود.برگشتم عوضش کنم اما تموم کرده بود.به بهاره ات که باز تاسیان بود(نوستالژی که یادتون مونده) بسنده کردم .همه اون کمبودهای لذیذ و دوست داشتنی نسل ما که این بار در هیبت VHS ظهور کرده بود به جایی خراش میندازه که این دم عیدی اسیرت میکنه.من اولین فیلمی رو که تو VHS دیدم سنگام بود و آخری همین پریشب بود...دیوانه ای از قفس پرید..هنوز یکی مونده بود که باهاش این فیلمو ندیده بودم..باز هم تیمارش کردم..تراکشو گرفتم.هدشو تمیز کردم.رو تصویر جلو عقب نکردم...البته نه اگه DVD شو داشته باشم.

behnaz
يکشنبه 27 اسفند 1385 - 8:4
35
موافقم مخالفم
 

سلام علیکم احوال شما؟

بعد از مدت ها دوباره اومدم سراغ شغل شریف کامنت گذاری اعظم :))

همیشه نوشته هاتونو میخونم ؛

در مورد فیلم 300 :

این هویت ماست که هر دفه یه بخشیش دوباره نویسی میشه ، باید ازش دفاع کنیم :)

باید به اون تاریخ ببالیم و بگیم : هنر نزد ایرانیان است و بس .

البته متاسفانه چندان توجهی به اون آثار نمیشه واقعاً درد اوره که ملت روی تکه سنگ های تخت جمشید مینشینن و عکس یادگاری میگیرن !

یا همون ماجرای سد سیوند و ...

خوشحالم از اینکه دوباره مطالبتونو میخونم در فیلم

سال نو مبارک با یه دنیا آرزوی خوب .

مهیار هادی زاده
يکشنبه 27 اسفند 1385 - 8:18
8
موافقم مخالفم
 
300 و باقی قضایا

امیر خان سلام ! من هنوز فیلم 300 رو ندیدم ولی عکس هایی که از فیلم توی روزنامه اعتماد و سایت شما دیدم خیلی آتیشم زد. چند تا از بچه ها پی ساختن بمب گوگلی بودند و به نظرشون مثل ماجرای خلیج فارس لابد این جا هم جواب میده. راستی ! یه نکته ای هم که ما ازش غافل موندیم واکنش ایرانی های مهاجر ساکن امریکاست. به نظرم اگه اون ها بتونند یه اعتراض گسترده رو سازمان دهی بکنن تاثیر خیلی زیادی می تونه داشته باشه. دمت گرم ÷سر که این قضیه رو دنبال میکنی.

امید غیائی
يکشنبه 27 اسفند 1385 - 11:43
-25
موافقم مخالفم
 
بهاریه ها

سلام رفقا.

وقتی مجله فیلم رو گرفتم اول از همه رفتم سراغ همکاران این شماره. اسمی از امیر پوریا نبود و به جاش یه خروار اسمی بود که آرزوی خوندن مطالبشون هنوز هم از بزرگترین هاست. وقتی عکس روی جلد رو دیدم که حسابی کار شده بود و یه عکس "سیاه و سفید" هم از رسول ملا قلی پور روش بود، فهمیدم که باید منتظر یه متن غمناک باشم. به خودم گفتم: "هی پسر تو می تونی." من همیشه وقتی میخوام در مورد کسی که رفته چیزی بگم یا احیانا خدایی نکرده بنویسم همیشه یه چند روزی بعدش این کار رو میکنم که اون داغ غم از دست دادنش و داغ دیگه نبودنش از تنم رفته باشه. شایدبا کارهاش حال نمیکردم که البته نصفه نیمه دیدم و گفتن این حرف هم یه ریزه ناعاقلانه است.ولی این آدم رو همین چند روز پیش با میم مثل مادرش درکش کردم.حالا اگه تحت فشارم هم گذاشت ولی خوب فشاری بود.حالا میخوام از بهاریه خود رسول شروع کنم.( نمی دونم آقای گلمکانی چرا به درد ما دچار شده بوده و فراموش کرده که حالا دو سال پیش نشد پارسال چرا چاپش نکردین؟؟)اینها رو ولش کن پسر برو سر اصل مطلب. وقتی دیدم و بعدش هم خوندم فهمیدم که این آقا رسول چرا اون همه غم داشت و اون عکس فوق العاده تو مجله ازش چرا یه دنیا حرف داره. حموم رفتن هم این همه ماجرا داره؟! آره پسر داره. نداشتن لباش نوی شب عید رو خیــــــــــــــــــــلی ها از جمله خود من نفهمیدن خیلی ها نمیدونن گذشت از جلوی ویترین مغازه ها حسرت داشتن اون همه چیز یعنی چی.اما آقا رسول ما ها خوب میدونیم از همه چی زدن و رفتن فیلم نگاه کردن چه کیفی میده. خوب نگشتن و نخوردن و به جاش دیدن پدر خوانده ها یعنی چی. تنهای تو و مادرت را درک کرده ایم، بغچه حمام به جای کفن پدرت را و تنهایی و نداشته هایت را. کاش برسیم به داد این همه رسول ملاقلی پور هایی که هنوز زنده اند و نفس میکشند.

بعد پرویز دوایی و نثر همیشگی اش. پر از احساس و آرامش برای خواننده.

بعد آیدین آغداشلو که فلوت سحر آمیز قلمش تا یه چند دقیقه ای از این دنیای پر نکبت جدام کرد.

موسیقایی شدن نوشته ی مسعود خان و خندیدن به نثر پر درد رضا کیانیان، جیب بی پول امیرو و پرویز نوری و دره سبز و جای زخمهای شکم و کمر امیر قادری.

چرا بهاریه ها امسال من رو یاد بوی عیدی و بوی توپ ننداخت؟! چرا بوی اسکناس تا نخورده دو تومنی رسول رو نتونستم بشنوم؟! چرا بوی گل محمدی امسال جاش رو با بوی گلایول سر خاک عوض کرده؟! چرا نا خوشم؟!

اینها رو می شه براش جواب پیدا کرد؟ آره. جون امسال سنبل بنفش سر سفره هفت سین کبوده. سبزه ها بوی نا میدن. خدا کنه سیزده هم به خوشی به در بشه.

با این همه عید همتون مبارک. انشاالله خوب شروع بشه و خوب تموم بشه.

فعلا همین.

یا حق.

amir kazemi
يکشنبه 27 اسفند 1385 - 11:48
4
موافقم مخالفم
 
kament !!!

salam !

sisad haye ziadi to film haye khodemon darim faghat bayad amigh tar bebinim !!!

مصطفی
يکشنبه 27 اسفند 1385 - 14:27
-9
موافقم مخالفم
 

همونطور که توی کامنت قبلیم نوشتم هنوز فیلم 300 رو ندیدم که بتونم نظر بدم . اما دیشب توی تلویزیون خبری همراه با درّ وگوهرهای فراوان شنیدم .قراره که سینمای ایران با این فیلم مقابله کنه اون هم با انیمیشن "جمشید وخورشید" . اول فکر کردم قرار توی سینماهای خودمون نمایش داده بشه . اما گوینده درباره پخش جهانی اون صحبت کرد.نمیدونم این تصمیم رو کدوم نهاد یا سازمان گرفته.نمیدونم چقدر در این باره فکر شده. نمیدونم اصلا احتیاجی به فکر کردن داره یا نه . نمیدونم تصمیم گیرندگان , انیمیشنهای پیکسار رو که تقریبا همشون از تلویزیون پخش شدند رو دیدند یا نه.اگه ندیدند توصیه می کنم روز اول عید ونمایش "ماشین ها"رو از دست ندن.شاید توقع من زیاده.بسیار خوب , توقع خودمو 70 سال پایین می آرم واز مسئولین میخوام که مقایسه ای بین "سفید برفی و هفت کوتوله" و این فیلم انجام بدن . البته قصد زیر سئوال بردن این فیلم رو ندارم و معتقدم کسانی مثل بهروز یغماییان و عبدالله علیمراد که باوجود بضاعت اندک سینمای ایران به تولید آثاری برای کودکان میپردازند شایسته تقدیر هستند.اما این سطح کیفی و مقابله با هالیوود!!!

یادمه بایکی از منتقدین که همراه با پسر کوچکش به دیدن فیلم"جمشید وخورشید" رفته بود مصاحبه ای انجام شد. از منتقد پرسیدند که پسرتون این فیلم رو پسندید. ایشون گفت با وجود کارتون های روز دنیا, این فیلمها رو نمی پسنده. (توجه که می فرمایید, نظر منتقد رو نپرسیدند نظر پسرکوچکش رو پرسیدند.)

امیدوار نبودم که بشنوم بودجه قابل توجهی برای ساخت یک اثر ارزشمند برای مقابله با فیلم 300 اختصاص داده شده.اما انتظار این یکی رو هم نداشتم.

اگر ساخت فیلم 300 توهین به فرهنگ و تمدن ایرانیه , به نظر شما این اقدامات , توهین به شعور ایرانی نیست.

امير ريلكس
جمعه 18 بهمن 1387 - 11:5
-12
موافقم مخالفم
 
300 و سانسور

سلام. اين فيلم 300 رو ترجمه فارسي هم كردن نيگا كنيم؟

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       




  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 2.89392209053 seconds.