از روزي كه شنيدم ميم مثل مادر، آخرين فيلم رسول ملاقليپور، يك ملودرام احساساتي است - يا قرار بوده باشد - نگران محصول كار بودم. تجربهي اين سالها نشان داده كه ملاقليپور تبحر و توان چنداني در نوشتن و اجراي سكانسها و موقعيتهاي عاطفي و احساساتي ندارد (مثالش هم بخشهاي رمانس هيوا، قارچ سمي يا مزرعه پدري). او را بيشتر به عنوان كارگردان تواناي سكانسهاي جنگي ميشناسم و با خاطر ميآورم و حالا ميخواستم ببينم در ميم مثل مادر در غياب اين سكانسهاي جنگي تماشايي چه چيزي براي پيگيري و علاقهمندي مانده است؟
اينجا و حالا جاي نقد فيلم و اشاره به صحنهها و موقعيتهايش نيست و تا زمان اكران عمومي بايد صبر كنيم؛ فقط نميتوانم از نوشتن اين نكته صرفنظر كنم كه هيچ كس در هيچ مقامي حق ندارد اين همه تلخي و سياهي و خشونت را در قالبي فشرده و كپسوله در نود دقيقه طول فيلم بر سر تماشاگر از همهجا بيخبرش آوار كند... اينكه هر سكانس (شايد هم هر پلان) فيلم را رنگي از سياهي و خشونت و اعوجاج و خون و مرگ و نيستي بزنيم، اصلاً و ابداً روش مناسبي براي تاثيرگذاري روي تماشاگر و انتقال تلخي دروني فيلمساز يا داعيهي رسالتهاي اجتماعي و فرهنگي مختلف نيست. ملاقليپور اين سالها ركوردار ساخت چنين فيلمهايي شده و ميم مثل مادر اين وسط ركوردار بيرقيب ميان فيلمهاي او هم هست. آن هم در حالي كه فيلم قصد داشته با قواعد ژانر حركت كند و ملودرامي تاثير گذار باشد. فيلمهاي ملاقليپور بعد از چند دقيقه آنقدر بينندهاش را از تلخي و خشونت اشباع ميكند كه حاصلش مصونيت بيننده در مقابل لحظهها و موقعيتهاي مشابه خواهد بود؛ شايد مثال بيربطي به نظر برسد، ولي به گمانم فيلم از اين نظر خيلي شبيه مصائب مسيح (مل گيبسن) است! بدون توجه به اندازه، زمان و مهمتر از آن زيباييشناسي خشونت و تلخي، هيچ فيلمي در سينما ماندگار نشده و نخواهد شد.
ميم مثل مادر قطعاً خيليها را ياد از كرخه تا راين (ابراهيم حاتميكيا) خواهد انداخت. هر چه حاتميكيا در نوشتن و اجراي ملودرام خبره و تواناست، ملاقليپور در ساخت و پرداخت جنگ. به همين دليل است كه در كارنامهي حاتميكيا سكانس تاثيرگذار جنگي نميبينيم و در فيلمهاي ملاقليپور لحظههاي احساسبرانگيز... بالاخره هر كسي را بهر كاري ساختند.
بازگشت به روزنوشتهای نیما حسنی نسب
مصطفي جوادي
پنجشنبه 16 شهريور 1385 - 16:27
9 |
|
|
|
شعارهای فشرده, بغض هاي مداوم...ومصونيت تماشا گر
در مورد اين کار نمیتوانم چيزي بگويم اما اين طورها هم که مي گويي نيست .لا اقل در مزرعه پدری چند موقعيت احساسی به نسبه خوب داشتيم .در ضمن وقتي خود حاتمي کيا که تو به عنوان يک متبحر در اين کار ازش نام بردی دارد در جاميزند و اوج ملو درامش ميشود زار زدن پرستويي با لنگه کفشي در دست ديگر چه انتظاري از ملا قلي پور ی که((براي جنگي ساختن ساخته شده)) داري.
|
mohsen
جمعه 17 شهريور 1385 - 0:41
-11 |
|
|
|
برام جالبه که هم شما و هم آقای قادری این حرفو می زنید فکر کنم جامعه ی ما همینقدر تلخ شده،این نمود عینی جامعه ی خسته ی ایرانه فقط دعا می کنم تو اکران فیلم نسخه ی بهتر از اونی که شما دیدین پخش بشه-بر عکس فیلم استاد کیمیایی که تو اکران عمومی بدتر شد-
|
mehran
جمعه 17 شهريور 1385 - 13:48
-7 |
|
|
|
مقايسه حاتمي كيا و ملاقلي پور خيلي مقايسه درستي است. فقط نمي دانم چرا هر كسي را كه بهر كاري ساختند مي رود سراغ يك كار ديگه!! ميم مثل مادر را در اكران خواهم ديد و بعد نظر مي دهم. چون خود شما هم نوشتيد كه حالا موقع اظهار نظر درباره فيلم نيست.
|
رضا تقويان
جمعه 17 شهريور 1385 - 13:56
1 |
|
|
|
خشونت فيلم هاي رسول ملاقلي پور را هر روز در دور و برمان مي بينيم و او هم همين ها را تصوير مي كند. فقط نكته اين است كه براي نمايش اين سياهي ها بايد با زبان سينمايي حرف زد. حرف شما درباره زيبايي شناسي خشونت را خيلي قبول دارم. ملاقلي پور نشان داده كه هر وقت اين قضيه را رعايت كرده، فيلمش با استقبال كارشناس ها روبرو شده... ميم مثل مادر را هنوز نديديم.
|
فرهاد
جمعه 17 شهريور 1385 - 14:53
13 |
|
|
|
اين روزا كه از در و ديوار كمدي بي مزه و مسخره ميباره، ديدن فيلم تلخ و خشن مي چسبد - مثل كافه ستاره. به شرطي كه به قول شما اين سياهي و تلخي سينمايي باشه و روي اعصاب بيننده راه نره. وگرنه عمرا مردم حوصله داشته باشن اين همه عصبانيت رو ببينن و خودشون هم به اندازه كافي دوروبرشون رو مي بينن. ملاقلي پور فيلمساز خوبيه و سفر به چزابه رو كسي يادش نرفته... تا اكران فيلم!
|
hs
دوشنبه 20 شهريور 1385 - 20:57
2 |
|
|
|
ey kash filmhaye molagholi poor mesle khodesh bood .sadegh,bialayesh,samimi
|
میم
چهارشنبه 8 فروردين 1386 - 6:21
-10 |
|
|
|
ملاقلی پور همیشه خشونتهارا اغراق میکند بر عکس حاتمی کیا همیشه سعی میکند خشونتها را کمرنگتر از واقعیت آن به تصویر بکشد.و فکر میکنم این روش بهتر است. بله آقای حسنی نسب هر کسی را بهر کاری ساختند و شما را هم گویا بهر ایراد گرفتن از کارگردانان ساختند. اگر چه منتقد هستید و منتقد باسوادی هم هستید اما شما هم مانند ملا قلی پور (خدابیامرزدش)در ایراد گرفتن افراط میکنید.
|