احسان خوشبخت - راجر ایبرت، مشهورترین و بانفوذترین منتقد انگلیسیزبان در تاریخ سینما، چندی پیش درگذشت.
یکی از آخرین نقدهای او بر آرگو بود که شاید برای یادمان ایبرت بهترین نمونه ممکن نباشد. این نقد سویهٔ منفی ایبرت و دیگر منتقدان (عموماً) آمریکایی را یادآور میشد: فقدان تعهد در مقابل سرگرمی، بیش از حد ارزش گذاشتن برای قضاوت و سنجش فیلم بر اساس برد احساسیاش و تقلیل سینما به هنر بالا و پایین بردن انگشت شصت به نشانه رد یا ستایش.
اما با این وجود همیشه درسهایی در كار راجر ایبرت وجود داشت، به خصوص اگر نوشتن برای روزنامه و یا مجلههایی با گرایشهای عامهپسند کارتان باشد. مثلاً طوری که ایبرت داستان فیلم را بازگو میکرد، هم داستان تعریف کردن بود (که از نظر من همیشه اتلاف کاغذ بوده) و هم تحلیل (که ایبرت آن را با ظرافتی در خور انجام میداد). او همچنین فیلمنامهنویس یکی از شوکهکنندهترین فیلمهای دهه ۱۹۶۰بود: آنسوی درهٔ عروسکها، فيلم ساختهٔ راس مایر با فیلمنامهای «کیچ»، هوشمندانه، بیپروا و مضحک که مقدمهای بود برای افسارگسیختگی هالیوود در نمایش برهنگی.
در نهایت میتوان به کتابهای ایبرت اشاره کرد که یکی از آنها، اسکورسیزی به روایت ایبرت، بود و چه بسا بهترینشان، به واسطهٔ عشق آشکاری که به مارتین اسکورسیزی و سینمای او دارد. این کتاب حدود دو سال پیش در ایران چاپ شده و من مقدمهای برای انتشار آن در زمستان ۱۳۸۹نوشتم که بد نیست به یاد ایبرت در اینجا تکرار کنیم:
کارنامهٔ مارتین اسکورسیزی بیانگر شور و عشق بیپایان به سینما، نه فقط بهعنوان یک حرفه یا هنر، بلکه بهعنوان روشی برای زندگی است. بهترین فیلمهای او اشعاری دربارهٔ حس گناه و دربارهٔ تنهایی در اتاقهای بستهاند، در حالی که شهر در بیرون اتاق برای بلعیدن قهرمان دهان بازکرده. فیلمهایی دربارهٔ زندگی پرمخاطرهٔ مردانی که میخواهند مورد احترام قرار بگیرند و سلطان خیابانها باشند، مردانی که از روی پوشش و رفتارشان میتوانیم آنها را گنگسترهایی متظاهر بخوانیم، اما لحظاتی که فیلم به دنیای درونی آنها وارد میشود بیشتر به قهرمانانی تراژیک نزدیکند.
این کتابِ ترجمه شده توسط سینا گلمکانی مجموعهٔ مقالات و نقدهای راجر ایبرت، منتقد باسابقه و محبوب «شیکاگوسانتایمز» دربارهٔ کارگردان محبوبش، اسکورسیزی است. ایبرت که از ۱۹۶۷ – زمان ساخت اولین فیلم اسکورسیزی – تا امروز نوشتن دربارهٔ سینما را رها نکرده است، اولین منتقد سینمایی بود که جایزه پولیتزر گرفت و در پیادهروی بلوار هالیوود صاحب ستاره شد. او شاید تنها منتقد آمریکایی باشد که در زمان حیاتش خیابانی در شیکاگو به نام او و همکار قدیمی و درگذشتهاش، جین سیسکل، «گذر ایبرت و سیسکل» نامگذاری شده. اسکورسیزی او را منتقدی درجه یک، هوشیار، بامعلومات و بیتعارف میخواند، منتقدی که اهمیتی حیاتی برای سینما قائل است.
این کتاب تصویری دقیق از فیلمهای اسکورسیزی، از نخستین فیلم بلند داستانیاش چه کسی بر در من میزند تا شاتر آیلند ترسیم میکند. از هر فیلم نقدی که ایبرت در زمان نمایش فیلم بر آن نوشته وجود دارد، و گاهی یک مقاله بازنگری در کنار آن. مجموعه مصاحبهها و دیدارهای ایبرت با اسکورسیزی با مصاحبه طولانی مرکز هنری وکسنر کامل میشود و در انتها ایبرت شاهکارهای مورد علاقهاش را از بین آثار اسکورسیزی برمیگزیند و کتاب را با مقالههایی درباره آنها به پایان میبرد.
اگر به گفتهٔ درک مالکوم، منتقد انگلیسی، ایمان داشته باشیم که فیلم بزرگ، فیلمی است که تحمل دوباره ندیدن آن را نداریم، بعضی از بزرگترین فیلمهای سینمای مدرن آمریکا از زیر دست مارتین اسکورسیزی بیرون آمدهاند، شاهکارهایی همچون راننده تاکسی، آخرین والس، گاو خشمگین، رفقای خوب و کازینو.