از «دایره سرخ» جمال شورجه و «دو چشم بیسو»ی محسن مخملباف تا «مسابقه تلویزیونی حضور ذهن» رابرت ردفورد
نمی دانم چرا چند وقت درمورد شخصیت هاکه می نویسید برخی اینقدر اعتراض می کنند اعتراضشان مبنی بر این نیست که چی نوشتین حرفشان این که چرا نوشتین؟؟؟؟؟؟...... اگر خدایی نکرده یک بنده ی خدایی شد یک شخصیت هنری دیگر هیچ کس نباید نقد شخصیتیش کند اگر در یک نشیریه این عمل قبیه و منکر صورت گرفت اون نشریه باید از صف نشریه ها خارج بشود!!!!! ان شخصی که این عمل را انجام داده باید اعدام بشود!!!!!!!!! هر کسی هم که تایید کرد بایید تن به بی فرهنگی و بی هنری و هنر ستیزی و......... هرکسی که هنرمند شد نعوذ به الله خدا که نمی شه که نشه نقدش کرد الان اگر کسی نقد منفی از فیلم های یکی از کارگردان های معروف مثل کیارستمی و مهرجویی و مخملباف رادر هر نشریه ای چاپ کند متهم است به اینکه حسود یا سواد سینما نداره یا هنوز خیلی بی تجربه است و........ چرا باید ما با اسم یکی حقیقت را بپوشونیم؟؟؟؟؟؟ چرا فکر می کنیم هرکسی بزرگ است اشتباه نداره؟؟؟؟؟؟ چرا فکر می کنیم ایدولوژی هنرمند از هنرش جدا است؟؟؟؟؟؟ ایدولوژی هنرمندان است که هنر آن ها را می سازد به همین و طرز فکر هر فرد رابطه ی مستقیمی با هنر آن فرد دارد به نظر شما این درست که ما بخش اول که علت را حذف کنیم بعد سرمعلول آن بحث کنیم بدیهی که وقتی علت تغییر کند معلول هم تغییر می کند مثلا فیلم های استعاذه و توبه نصوح معلول طرز فکر اولیه ی مخملباف که زیاد هنری نیست اما فیلمی مثل بایسیکل ران معلول طرز فکر هنری مخملباف است. از توبه ی نصوح تا بایسیکل ران ایدولوژی مخملباف خیلی تغییر کرد به نظر شما درست اگه به خواهیم فیلم های مخملباف را نقد کنیم اشاره ای به علت به وجود آورنده ی آنها نکنیم و فقد به بررسی معلول ها به پردازیم آن موقع خود شما نمی گویید از کارگردان توبه نصوح چه گونه فریاد مورچگان به وجود آمد یادم می آید من به چند بیت خیام نقد داشتم پیش چند تا از دبیر های ادبیات هم رفتم و گفتم اول که شعر می خوانندند قبول می کردند که تاحدودی حرف من صحیح بعد که اسم خیام رامی دیدند بالا و پایین می رفتند که خیام فیلسوف مگه میشه این بیت هارا بگوید و..... من می خورم هرکه چو من اهل بود می خوردن به نزد اوسهل بود می خوردن من حق زازل می دانست اگر می نخورم علم خدا جهل بود ******* تا چند زنم به روی دریا ها خشت بیزار شدم زبت پرستان کنشت خیام که گفتی دوزخی خواهد بود که رفت دوزخ وکه آمد ز بهشت ******* یارب تو جمال آن مه مهر انگیز آراسته ای به سنبل عنبر بیز یس حکم چنینین کنی که در وی منگر این حکم چنین بود که کج دار مریز ******* نمی خواهم برداشت خودم را از این ابیات ونقد خودم رابنویسم فقد می خواهم بگویم کسی با من بحث نکرد و از هرکسی پرسیدم در جوابم گفت خیام فرد بزرگی است مشهورترین شاعر ایران در خارج از مرزهاست اشعارش به چند زبان ترجمه شدند فیلسوف بزرگی است و............. عقده تو دلم ماند که یکی سر شعر بحث کند نه سر بزرگی خیام من که نگفته بودم برداشت خودم صد درصد درست فقد از دیدگاه و سواد خودم نقد کرده بودم از اون موقع فهمیدم نمی شود شخصیت های برجسته را نقد کرد فقد باید گفت که بزرگند وعزیزند وبس آخه اینم شد فکر !!!!!!!!!!!!! حالا ببینید کسی در روزنامه ی کیهان برای دوستش جناب مخملباف کبیر فاتح فستیوال های بین المللی کارگردان ونویسنده فقید و تدوین گر توانا نامه سرگشاده بنویسه انصافا لیاقتش اعدام نیست والا چه عرض کنم!!!!!!!!! یک اصل مهم!!! پرداختن به طرز فکر یک فرد فرق می کند با پرداختن به روابط شخصی و خانوادگی آن فرد من فکر نمی کنم اگه سینمای ما حتی یک مبحث در مورد طرز فکر حال و قبلا آقای مخملباف ایجاد کند ایشان ناراحت بشود کما اینکه شاید هم سایت سینمای ما را یاری کرد وبه سوالات هوادارانش پاسخ داد مثل فیلم آژانس شیشه ای و نظرات کاربران و آقای حاتمی کیا یک نکته ی بسیار مهم چند وقت در تاپیک ها و پست ها در دنیای اینترت مد شده که می گویند" نظر همه محترم است"این حرف اشتباه محض است شاید یک کسی عقیده داشته باشد هیچ کس جز خودش با فهم و شعور نیست آیا نظر این فرد محترم است صحیح اینکه بگوییم "نظر هرکسی برای خودش محترم است" چند وقتی هم هست که از کاربران سایت نظر های عجیب و غریبی می بینم یکی می گه چرا این خبر گذاشتی!!!! یکی می گه چرا این خبر اول نذاشتی!!!!!!!!! یکی می گه چرا این خبر اینجا گذاشتی!!!!!! در همه سایت ها کاربران تا آنجا که من دیدم می گویند چرا این خبر رانگذاشتی
|