اگر بخواهیم بحران سینما را مدیریت کنیم، باید صنف قدرتمندی داشته باشیم
در ایران هنوز به دلایل مختلف سیاسی و اجتماعی نظام سندیکایی و صنفی ساختار درست و مناسبی ندارد. اولین سندیکا یا اتحادیه صنفی در سال 1284در یک چاپخانه در تهران شکل گرفت اما با گذشت بیش از 100سال هنوز بسیاری از حوزه های اقتصادی، هنری ، اجتماعی ... برغم داشتن تشکیلات مشخص، کارایی و ساز و کارهای سندیکاها را ندارند از همین رو هریک از واحد های زیر مجموعه یک سندیکا ، ساز خودش را می زند و سینما نیز از این قاعده مستثنی نیست . هنرمندان حوزه سینما و دیگر حوزه های هنری در این زمینه با مکشلات بیشتری مواجه هستند. این مشکلات ناشی از ساختار سیاسی و اجتماعی است که اجازه بروز و ظهورو شکل گیری سندیکا های قدرتمند به عنوان سازمان های غیردولتی و نهادهای مدنی را نمی دهند. اگرچه طی اسل های اخیر بویژه زمان آقای خاتمی با توجه به این که ایجاد نهادهای مدنی شدت یافت و این دوره می توانست زمینه ای باشد تا سندیکاها شکل بگیرد و اتحادیه صنفی موجود به سازو کار های جدید دست یابند اما در دو سه سال اخیر این مساله تا حدودی به دلیل بی توجهی به نهادهای مدنی مسکوت باقی گذاشته شد. البته یک نکته قابل توجه است که برخی از مکشلات اتحادیه ها و تشکلات صنفی موجود در درون خود این تشکیلات است به این صورت که وقتی گروهی به عنوان هیات مدیره یک سندیکاو نظام صنفی می شوند با ایجاد منوپل ها قوی و شکل دهی باندها عملا تشکل صنفی را که فلسفه وجودی آن دفاع از حقوق اصناف مربوطه است، به فراموشی سپرده و بیشتر وقت خود را صرف درگیری ها ی داخلی خودشان و حفظ قدرت می کنند و از دیگر وظایف خود غافل می شوند. از سوی دیگر مراکز قدرت نیز در این سندیکا ها نفوذ قابل توجه ای دارند و هدایت و کنترل اتحادیه را به دست گرفته و این امر بنوبه خود کارآمدی و تعریف وجودی این تشکل ها را زیر سوال می برد و در واقع سندیکا ها را در حد تشکل های صوری و محفلی تنزل می دهد.
|