دانلود

سينمای ما - متن سخنرانی هوشنگ گلمکانی در کنفرانس جهان فارسی‌زبان / آیا از طریق فیلم ایرانی می‌توان ایران و ایرانی را شناخت؟

   


download block
برای نمایش ویدئو‌ها به صورت آنلاین روی گزینه play کلیک کنید
Top Site Banner
گزيده‌ «سينماي جهان»
  • پرونده حقوقی علیه عمو مارتی!
    کمپانی سچی گوری علیه مارتین اسکورسیزی اقامه دعوی کرد!
  •  
  • 'گفت وگو باآنتونی هاپکینز درباره مرگ ،زندگی ، بازیگری و....
    آنتونی هاپکینز:سپاسگزار این زندگی هستم/بازیگری در تئاتر برای من مثل قرار گرفتن پشت میله های زندان است
  •  
  • جزئیاتی از خودکشی کارگردان و تهیه کننده مشهور هالیوود + واکنش بازیگران،کارگردانها و منتقدان به مرگ همکارشان
    تونی اسکات از سرطان مغز رنج می برد
  •  
  • کارگردان معروف هالیوود خودکشی کرد
    تونی اسکات با پریدن از یک پل در لس آنجلس به زندگی خود پایان داد
  •  
  • دیوید کراننبرگ با اظهار‌ نظري غافلگیر‌کننده‌ درباره سومين بتمن كريستفر نولان خبرساز شد
    «سلحشور تاریکی بر می‌خیزد» فیلمی کسل‌کننده است
  •  
  • قابل توجه علاقه مندان پیوند سینما و ادبیات
    فیلم زندگی‌نامه جَبران خلیل جَبران و كتاب «پيامبر» ساخته می‌شود
  •  
  • به بهانه اكران نسخه آي‌مكس (Imax) «مهاجمان صندوقچه گمشده»
    گامی به سوی رویای سینمای جادویی
  •  
  • واکنش برد پیت در دوران عصبانیت و آشفتگي چیست؟
    چند روزی غیبش می زند، ته ریش می‌گذارد و كلاه سر مي‌كند و ...
  •  
  • نخستین تصاویر «دوازده سال یک برده» با نقش‌آفرینی برد پیت و مایکل فاسبیندر را ببينيد
    فیلمبرداری «دوازده سال یک برده» به کارگردان ا ستیو مکوئین تمام شد
  •  
  • علاقه مندان فرانک سیناترا و مارتین اسکورسیزی نخستین بار در «سایت سینمای ما» بخوانید
    روند تولید زندگی‌نامه فرانك سیناترا، از آغاز تاکنون/ لئوناردو دی کاپریو و مايكل فاسبيندر گزينه‌هاي اصلی نقش اول «سیناترا»ا
  •  
    آرشيو
    Popular News
  • متن كامل نوشته‌اي كه باعث ناراحتي لادن طباطبايي و خداحافظي از دنياي بازيگري شد
    رونمایی از کلفت لادن طباطبایی یا «بفرمایید مهدکودک»!

  • سري جديد عكس‌هاي «چ» منتشر شد
    اولين تصوير از فريبرز عرب‌نيا با گريم دكتر مصطفي چمران در كنار ابراهيم حاتمي‌كيا

  • عكس‌هاي اختصاصي محسن هردان از حضور سينماگران براي جمع‌آوري كمك‌هاي مردمي به زلزله‌زدگان آذربايجان
    اولين تصاوير تلاش اهالي سينماي ايران را در "سينماي ما" ببينيد: چه كساني امروز پنج‌شنبه 26 مرداد مقابل سينما آزادي رفتند؟

  • مطلب «رونمایی از کلفت لادن طباطبایی» باعث خداحافظي اين بازيگر از سينما و تلويزيون شد
    یک باربیکیو ساده به چشم‌شان آمده و آن‌قدر بی‌ادب هستند كه خانم همراه من را کلفت خطاب می‌کنند/لابد سکته می‌کنند اگر بفهمند من چهار زبان دیگر غیر از فارسی بلدم!

  • هدیه عید سعید فطر "سینمای ما": تازه ترین تصاویر اختصاصی محسن هردان از حضور اهالی سینما برای جمع آوری کمک مردم به زلزله زدگان - قسمت پنجم
    لحظه های دوست داشتنی همراهی مردم و سینمای ایران برای کمک به هموطنان مصیبت زده

  • عكس‌هاي اختصاصي محسن هردان از حضور سينماگران براي جمع‌آوري كمك‌هاي مردمي به زلزله‌زدگان آذربايجان - قسمت چهارم
    تصاوير امير قلعه‌نوعي بين اهالي سينماي ايران در "سينماي ما": نزديك به پانصدميليون ريال تا پايان پنج‌شنبه جمع‌آوري شد

  • عكس‌هاي اختصاصي محسن هردان از حضور سينماگران براي جمع‌آوري كمك‌هاي مردمي به زلزله‌زدگان آذربايجان - قسمت دوم
    اولين تصاوير تلاش اهالي سينماي ايران را در "سينماي ما" ببينيد: نزديك به صد ميليون ريال تا عصر پنج‌شنبه جمع‌آوري شده است

  • حاشيه‌سازي ديرهنگام براي كم‌رنگ‌كردن تلاش اهالي سينما در كمك به زلزله‌زدگان است؟
    عليرام نورايي: این یکی انگار خیلی ناراحت بود که دستور به اخراج من داد/ كمال تبريزي: در حالی‌که بسیاری ایستاده بودند، این آقا که اصلا نمی شناختمش و نمی‌دانم کجا بازی کرده ‌بدون اجازه پشت یکی از صندوق‌ها نشسته بود

  • حاشیه‌های دیدار و مراسم افطار رئیس جمهور با تعدادی از اهالی سینما و تلویزیون + فهرست کامل حاضران در مراسم
    از درخواست رفع‌ مشکل بازیگر شبیه احمدی‌نژاد تا دفاع از ساخت «لاله»!

  • برنیس بژو جایگزین ماریون کوتیار + زندگی‌نامه بازيگر كانديداي اسكار و همسر كارگردان برنده اسكار
    بازیگر زن فیلم جدید اصغر فرهادی تغییر کرد / علي مصفا به گروه بازيگران اضافه شد

  • عذرخواهي كارگردان «شام ايراني» از بازيگران زن مجموعه و واكنش به حواشي قسمت اخیر
    شرمنده‌ام از برخی چشمان ناپاک!/ حق مالی و معنوی هنرمندان بیش از این است

  • عكس‌هاي اختصاصي محسن هردان از حضور سينماگران براي جمع‌آوري كمك‌هاي مردمي به زلزله‌زدگان آذربايجان - قسمت سوم
    تصاوير گروه دوم اهالي سينما را هم در "سينماي ما" ببينيد: چه كساني پنج‌شنبه شب 26مرداد مقابل سينما آزادي رفتند؟

  • به نظر شما گلایه های جمشید هاشم‌پور از شرایط سینمای ایران واقعی است؟
    روی جلد تمام نشریات پر شده از تصاویر گلزار و جایی برای بازیگران واقعی نیست/ مگر سینمایی هم برای ما مانده که پرکار باشم؟

  • حرف‌های داریوش خنجی، مدير فیلمبرداري مشهور ایرانی‌تبار درباره زادگاهش
    گروه خودم را برای فیلم جدید اصغر فرهادی پیشنهاد دادم

  • بسته خبري "سينماي ما" از اعتراض‌هاي شديد به «خنده‌ بازار» با ادعاي اهانت بی‌سابقه شبکه سه به مرجع عالیقدر تشیع‌ + واكنش سازمان صدا و سيما
    بر این «گریه بازارِ» آشفته‌ بگریید/ اختاپوسِ بی‌تعهدی ‌یا بی‌سوادی‌ سر از درونِ دل سیمای خودمان برآورده و چنگ بر سیمای پاک بنیان‌گذاران حوزه‌های شیعه می‌کشد

  • فهرست حاضران در مراسم افطار و ديدار با محمود احمدي‌نژاد و اسفنديار رحيم مشايي
    ‌در ‌مهمانی خصوصی‌ رياست‌جمهوري با گروهي از اهالي سينما و تلويزيون چه گذشت؟

  • پیام‌ فاطمه معتمدآریا براي زلزله‌زدگان آذربايجان
    با قلبی آکنده از اندوه، نه در سوگ مادر که دُر گرانبهای هستی‌ام بود ...

  • كارگردان «آرتيست» درباره همسرش برنيس بژو و بازيگر فيلم تازه اصغر فرهادي چه گفت+ آلبوم عكس
    به او گفتم اين نقش براي تو نوشته شده و بهترين نقشي است كه مي‌تواني بازي‌ كني/ كاري كن كه اين نقش مال خودت بشودد

  • مراسم تشييع پيكر ناديا دلدار گلچين برگزار شد
    مسیر هنرمندانه این نیست که شماره حساب معین کنیم و دیگران را تشویق کنیم پول بریزند

  • فقط قسمت پایانی «خداحافظ بچه» دوشنبه 30 مردادماه روی آنتن می رود
    سریال‌های ماه مبارک رمضان به آخر خط رسیدند

  • News
  • كيومرث پوراحمد به «كلاس هنرپيشگي» عليرضا داودنژاد پيوست
    به عنوان رفيقي كه شايد بتوان اسم آن را مشاور گذاشت، قرار است كنار عليرضا باشم
  •  
  • آخرين وضعيت سه فيلم عباس کيارستمي براي نمايش در ايران
    «مثل يک عاشق» دوبله و اواخر مهر اکران مي‌شود/ «شيرين» و «کپي برابر اصل» در شبکه نمايش خانگي
  •  
  • فيلم دهه شصتي‌ها قرار است بزودي اكران شود
    تيزر «بغض» را در "سينماي ما" دانلود يا آنلاين تماشا كنيد
  •  
  • حرف‌های داریوش خنجی، مدير فیلمبرداري مشهور ایرانی‌تبار درباره زادگاهش
    گروه خودم را برای فیلم جدید اصغر فرهادی پیشنهاد دادم
  •  
  • پس از نسخه داخلي «بفرماييد شام»، حالا فیلم ـ مسابقه اتومبيل‌راني در مدل نمایش واقعی
    سه شبانه‌روز «رالی ایرانی» با حضور سه گروه از سوپراستارها
  •  
  • نخستین پوستر فیلم سینمایی «بوسیدن روی ماه» را در "سينماي ما" ببينيد
    «پیشکش سینمای ایران به مادران ایرانی» از پنجم مهر در گروه سینما آزادی اكران مي‌شود
  •  
  • پرويز پرستويي شماره حساب بانك و كارت شتاب كمك‌هاي مردمي را اعلام كرد
    تداوم جمع‌آوري كمك‌هاي مردم توسط اهالي سينما با حساب مشترك به نام پرویز پرستویی، کمال تبریزی و رضا میرکریمی در بانک سرمایه
  •  
  • گزارش اكران و سونامي عروسكي به گيشه: فروش جمعه كلاه قرمزي از كل فروش ده روز دو فيلم ديگر بالا زد!
    دورخيز «كلاه‌ قرمزي و بچه ننه» براي شكستن ركورد پرفروش‌ترين فيلم سينماي ايران: ۸۰۰ میلیون تومان در ده روز
  •  
  • خبر «هفت» درباره فهرست بازيگران «شنام» تكذيب شد: هنوز با هيچ بازيگري قرارداد نبسته‌اند
    صحبت‌هاي اوليه با حميد فرخ‌ن‍ژاد براي حضور در «شنام» انجام شده است
  •  
  • كارگردان «آرتيست» درباره همسرش برنيس بژو و بازيگر فيلم تازه اصغر فرهادي چه گفت+ آلبوم عكس
    به او گفتم اين نقش براي تو نوشته شده و بهترين نقشي است كه مي‌تواني بازي‌ كني/ كاري كن كه اين نقش مال خودت بشودد
  •  
  • رونمايي از تیزر «یك عاشقانه ساده» ساخته سامان مقدم در سايت "سينماي ما"
    گندم به وصلت اجباري تن نمي‌دهد‌ و عشق خودش را مي‌خواهد
  •  
  • پرويز پرستویی، رضا میرکریمی و كمال تبریزی به مناطق زلزله‌زده می‌روند
    برای همدلی و جبران خلاء‌های عاطفی زلزله‌زدگان عازم این سفر هستیم
  •  
  • اسامی فیلم‌های مسأله‌دار محرمانه به سازمان سینمایی اعلام می‌شود
    مرتضي شایسته: مشكل اصلي سينماي ما فیلمنامه‌نویس است/ حمزه‌زاده: مشکل اصلی سینما مضمون است نه فیلمنامه
  •  
  • برنیس بژو جایگزین ماریون کوتیار + زندگی‌نامه بازيگر كانديداي اسكار و همسر كارگردان برنده اسكار
    بازیگر زن فیلم جدید اصغر فرهادی تغییر کرد / علي مصفا به گروه بازيگران اضافه شد
  •  
  • پرديس‌هاي سينمايي شهرداري با سينماي ايران آشتي كردند، اما سالن‌هاي حوزه هنري همچنان بلاتكليف است
    بهترین خبر برای صاحبان فیلم‌های اکران عید فطر: جلسه فوق‌‌العاده شورای صنفی نمایش‌، سینما آزادی را آزاد كرد
  •  
  • در نشست نقد و بررسی «در خرابات مغان» رمان تازه داريوش مهرجویی چه گذشت: رمان یک حرکت ماورایی دارد و شما را به جاهایی می‌برد
    آقای فراستی با نفرت می‌رود طرف سینما تا هي بکوبد و بکوبد و بکوبد/ از خودش، سینما و آدم‌ها نفرت دارد / اين هامون ما را بیچاره کرد/ خسرو شکیبایی می‌گفت‌ «سنتوری » یک هامون دیگر است
  •  
  • نگاهی به فيلم «كلاه قرمزي و بچه ننه» كه این روزها منجي گيشه‌هاي كساد سینمای ما شده است
    اين عروسك جان‌دار‌ترین سوپراستار‌ سینمای ایران است!
  •  
  • تيزر فيلم تازه همايون اسعديان ساخته میثم مولایی و با صدای نیما رئیسی
    تیزر جدید «بوسیدن روی ماه» را در "سينماي ما" ببينيد
  •  
  • به نظر شما گلایه های جمشید هاشم‌پور از شرایط سینمای ایران واقعی است؟
    روی جلد تمام نشریات پر شده از تصاویر گلزار و جایی برای بازیگران واقعی نیست/ مگر سینمایی هم برای ما مانده که پرکار باشم؟
  •  
  • عروسکهای کاموایی به داد سینمای ایران رسید/ دو فیلم دیگر چقدر فروختند؟
    «کلاه قرمزی و بچه ننه»۳۷۰ میلیون تومان در پنج روز فروخت
  •  
    amar
    بازديد امروز: 93433
    بازديد ديروز: 215751
    متوسط بازديد هفته گذشته: 233131
    بیشترین بازدید در روز ‌یکشنبه 23 بهمن 1390 : 1490465
    مجموع بازديدها: 429348318

       
    bottom banner


    asrejomeadv
    tablighat
     



     


    adv
    در صورت علاقه به درج آگهي در پايگاه خبري تحليلي سينماي ما می توانید با شماره تلفن های دفتر سایت تماس بگیرید.
    تلفن: 88535305 (داخلی 109)
           09386503357 
    آدرس: تهران - خيابان شهيد بهشتي (عباس آباد) - نرسیده به خیابان میرزای شیرازی - ساختمان پارسه - واحد 12
    پست الكترونيكي: info@cinemaema.com

    > برای مشاهده تعرفه آگهی‌ها اینجا کلیک کنید
    Nokia

    i news
    سينماي ما - بهمن بابازاده: رضا صادقي نه خواننده خوبي است و نه در بازيگري كمترين و كوچكترين استعدادي دارد.ترانه هاي او عمدتا در فضايي تكراري و يكنواخت در همه اين سالها منتشر شده و مخاطبان اش را يكي پس از ديگري از دست داده و در عرصه سينما هم به قدري ضعيف و بي خاصيت ظاهر شده كه خوشبين‌ترين منتقدان سينمايي را هم عليه خود شورانده و همين باعث شده او رفته رفته غزل خداحافظي را با اكران «بي‌خداحافظي» بخواند و به سيل عظيم هنرمندان فراموش شده و «فيد شده» بپيوندد...
    سينماي ما- اين بازيگر اعلام كرد كه توسط يكي از سينماگران باسابقه از جمع سينمايي‌هاي مقابل سينما آزادي «اخراج» شده است. مصاحبه با اين بازيگر سمت و سويي داشت كه انگار اين اخراج  و رفتارِ به قول نورايي نامحترمانه و غيرمنصفانه، به خاطر بازي او در فيلم «قلاده‌هاي طلا» ...
    سينماي ما- اين فيلم به دليل حساسيت‌هايي كه روي ساخته‌هاي كاهاني به وجود مي‌آيد، مدتي براي دريافت پروانه نمايش دچار مشكل بود و حتي در مقطعي اعلام شد كه بايد يكي از شخصيت‌هاي فيلم را حذف كند! طبعاً حذف‌كردن شخصيت مادر نگار جواهريان از فيلم به دليل...
    goldiran
    Main News
     
    سينماي ما - بهمن بابازاده: رضا صادقي نه خواننده خوبي است و نه در بازيگري كمترين و كوچكترين استعدادي دارد.ترانه هاي او عمدتا در فضايي تكراري و يكنواخت در همه اين سالها منتشر شده و مخاطبان اش را يكي پس از ديگري از دست داده و در عرصه سينما هم به قدري ضعيف و بي خاصيت ظاهر شده كه خوشبين‌ترين منتقدان سينمايي را هم عليه خود شورانده و همين باعث شده او رفته رفته غزل خداحافظي را با اكران «بي‌خداحافظي» بخواند و به سيل عظيم هنرمندان فراموش شده و «فيد شده» بپيوندد...
     
    سینمای ما- کارگردان «شام ایرانی» ضمن ابراز تاسف از موضع‌گیری برخی از رسانه‌ها نسبت به این مجموعه که منجر به کناره‌گیری لادن طباطبایی از دنیای بازیگری شد، گفت: شرمنده‌ام که در میان مردم عزیز سرزمینم چشمان ناپاکی هم وارد حریم خانوادگی بازیگران شد. بیژن بیرنگ برنامه‌ساز و کارگردان مجموعه «شام ایرانی» ویژه...
     
    سينماي ما- اين بازيگر اعلام كرد كه توسط يكي از سينماگران باسابقه از جمع سينمايي‌هاي مقابل سينما آزادي «اخراج» شده است. مصاحبه با اين بازيگر سمت و سويي داشت كه انگار اين اخراج  و رفتارِ به قول نورايي نامحترمانه و غيرمنصفانه، به خاطر بازي او در فيلم «قلاده‌هاي طلا» ...
     
    سينماي ما- سنت هميشگي نظرخواهي سايت "سينماي ما" درباره فيلم‌هاي در حال نمايش در بخش «فيلم‌هاي روي پرده» براي اكران عيد فطر هم شروع شده و پس از ركود موقت نيمه اول سال، اميدواريم اين بخش هم با نظرهاي شما و امتياز كاربران سايت "سينماي ما" بار ديگر رونق بگيرد. براي امتياز دادن به سه فيلم...
     
    سينماي ما- «سريال‌هاي تركيه» اين روزها به ميهمان تازه سفره سرگرمي بينندگان شبكه‌هاي ماهواره‌اي تبديل شده است. موج فراگير پخش اين سريال ها در سال هاي اخير و تاثيرات مخرب فرهنگي آنها و نيز تناقض محتوايي آنها با واقعيت هاي جامعه تركيه موضوعي است كه در اين گزارش به آن پرداخته شده است...
     
    سينماي ما- ... طبق مستنداتِ موجود در پهنهٔ گیتی، آنجلینا جولی یک هرزهٔ فاسدالاخلاقِ هالیوودی است و صحیح نیست که در مضحکهٔ «گریه بازارِ» شمایان چنین موجودی با عفیفگانِ پاک نژادِ تشیع علوی قیاس شود. آگاه باشید و به بازیگران و نویسندگانتان بیاموزید که ازدواج با آنجلینا جولی به پشیزی نمی‌ارزد، چه رسد به اینکه ارزش پرداختِ مهریه سنگین را داشته باشد. اگر شمایان، می‌پندارید آنجلینا جولی آن قدر می‌ارزد که ...
     
    سينماي ما- سعيد نيكورزم: روایت از شکل‌افتادهٔ یک هنرمند موسیقی پاپ که بر اثر فشارهای شرایط بغرنج عاطفی و اجتماعی به کما رفته است، چون تکلیف فیلم با خودش مشخص نیست. فیلم درباره‌ خواننده‌ای‌ست که همه ‌کم و بیش او را می‌شناسیم، اما در ‌‌نهایت سر‌در‌گم هستیم که تا چه حد از قصه و صحنه‌های فیلم را به رضا صادقی نسبت بدهیم و تا چه حد ...
     
    سينماي ما- تازه ترین فیلم روح الله حجازی با نام «زندگی مشترک یک زوج میانسال» با حضور حمید فرخ نژاد و هنگامه قاضیانی تولید می شود. در حالی که هنوز وضعیت اکران فیلم قبلی  حجازی با عنوان «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» مشخص نشده،  این کارگردان به تازگی تصمیم گرفته...
     
    سينماي ما- بازیگران از وسائل مختلف از جمله هواپیماهای فوق سبک، قطار و قایق استفاده می‌کنند و مجبور می‌شوند غواصی و یا اسب سواری کنند. مجری مسابقه که یک بازیگر سینماست با تکنیک و ابزار خاص ارتباطی موقعیت همه بازیگران را ...
     
    سينماي ما- حـــامد مظفـــری: در حالی که روز گذشته خبری از سوی یکی از سایتهای خبری منتشر شده بود مبنی بر ممنوع التصویر شدن کاراکتر «جیگر» از مجموعه «کلاه قرمزی»، حمید مدرسی تهیه‌کننده مجموعه‌های تلویزیونی «کلاه قرمزی» ‌ از بی‌اطلاعی...
     
    سينماي ما-  مراحل مقدماتي آن سنگين است و گمان نمي‌كنم به اين زودي‌ها كليد بزنيم. واقعيت اين است كه  يك بودجه هفت، هشت، ده ميلياردي هم در اختيار ما قرار داده شده، اما نياز نيست كه ما آن را صرف توليد كنيم چون براي ساخت اين فيلم رقمي كمتر از آن برآورد شده است و قرار شده اين پول براي ...
     
    سينماي ما- حـــامد مظفـــری:  ماه‌ها بعد از اجرای برنامه «ستاره مهاجر»، این روزها فرشید نوابی و همسرش به ایران آمده اند و درصدد تولید برنامه ای با عنوان «آکادمی موسیقی ایرانی» هستند؛ برنامه ای که سبک و سیاقش به مانند برنامه قبلی این زوج است اما به لحاظ کیفی کوشش شده این کار یک سروگردن بالاتر باشد. برای آن که از چند و چون تولید این برنامه که بناست از شبکه...
     
    سينماي ما- مجموعه «شام ايراني» كه تا امروز هفت قسمت از آن در شبكه خانگي پخش شده و توانسته خيلي زود جايش را ميان بخشي از هواداران چنين برنامه‌هايي باز كند، موافقان بسيار و مخالفان محدودي داشته اما چندان كه بايد، كارگردانش را راضي نكرده است. در گفت‌وگويي طولاني و البته خواندني به اين نتيجه...
     
    سينماي ما- محمد‌حسین لطیفی‌ سریال زندگی «رئیس‌علی ‌دلواری» را با نام «هنگام بیداری» به تهیه‌کنندگی محمود غلامی تا چهار ماه دیگر کلید می‌زند. لطیفی‌ قرار است سریال زندگی ‌رئیس‌علی ‌دلواری‌ را با نام «هنگام بیداری» طی چهار ماه آینده برای تلویزیون بسازد. پيش از انقلاب هم سريال «دليران تنگستان» ساخته همايون شهنواز به زندگي اين مبارز دلواري پرداخته بود و حتي در...
     
    سينماي ما- اين فيلم به دليل حساسيت‌هايي كه روي ساخته‌هاي كاهاني به وجود مي‌آيد، مدتي براي دريافت پروانه نمايش دچار مشكل بود و حتي در مقطعي اعلام شد كه بايد يكي از شخصيت‌هاي فيلم را حذف كند! طبعاً حذف‌كردن شخصيت مادر نگار جواهريان از فيلم به دليل...
     
    سينماي ما- فيلم سينمايي «آهوي پيشوني سفيد» اولين ساخته سيد جواد هاشمي در جشنواره فيلم فجر سي‌ام به نمايش درآمد و حالا قرار است در نوبت دوم اكران عيد فطر با نام كامل «اختاپوس: دفتر اول آهوی پیشونی سفید» به نمايش عمومي درآيد. مسعود اطيابي تهيه‌كنندگي فيلم را برعهده دارد‌ و سازندگان فيلم مي‌گويند اين پرهزینه‌ترین فیلم کودک و نوجوان سینمای ایران است كه دو قسمت ديگر ...
     
    سينماي ما- یک نگاه کلی به سری «شام ایرانی» ما را به این حقیقت رهنمون می‌سازد که جناب بیژن بیرنگ در دهه ششم زندگی خویش خلاقیت را کاملا کنار گذاشته و به جایش تا توانسته به گرته برداری از «طغرل» پرداخته! طغرل کیست؟ همان گوینده برنامه مبتذل «بفرمایید شام» در کانال ماهواره ای «من و تو» كه ...
     
    سينماي ما- گویا نقد صریح سايت شبکه ایران بر بخش دوم برنامه «شام ایرانی» با حضور بازيگران زن ايراني بازتاب‌هاي متفاوتي در میان رسانه ها داشته و حتی یکی از بازیگران حاضر در این برنامه را هم واداشته که با نگارش یادداشتی خداحافظی خود از بازیگری را اعلام کند...
     
    سينماي ما- حـــامد مظفـــری: تازه ترین فیلم سینمایی مجید برزگر کارگردان جوان و خوش ذوق سینمای ایران که «پرویز» نام دارد در اولین گام در جشنواره سن سباستین به اکران درخواهد آمد. برزگر که پیش از این هم...
     
    سينماي ما- یکی از عروسک‌های محبوب و تازه ساخته شده توسط گروه ایرج طهماسب و حمید جبلی شخصیت «جیگر» بود. عروسک خری که با نام «جیگر» خیلی زود توانست به عنوان یکی از کاراکترهای محبوب تلویزیون در نوروز 91 بدل شود. این عروسک با تکیه بر...
    toptitle
                از سال 1384
    TopFilm
    کارگردان : ایرج طهماسب
    (امتیاز 81,3/100 - 129 رأي)
    کارگردان : ‌احمد امینی
    (امتیاز 83,3/100 - 63 رأي)
    کارگردان : مصطفی کیایی
    (امتیاز 80,4/100 - 47 رأي)
    VIDEO BANNER

    bank
    جهت مشاهده تيزر ها به صورت آنلاين نياز به برنامه Flash Player 9 داريد --- Download Flash Player 9 ---
    بخش بانك تيزر سايت مناسب كاربراني است كه از اينترنت پر سرعت استفاده مي كنند

    متن سخنرانی هوشنگ گلمکانی در کنفرانس جهان فارسی‌زبان
    آیا از طریق فیلم ایرانی می‌توان ایران و ایرانی را شناخت؟
    آیا از طریق فیلم ایرانی می‌توان ایران و ایرانی را شناخت؟


    آیا از طریق فیلم ایرانی می‌توان ایران و ایرانی را شناخت؟

    مقدمه: روزهای هفدهم و هجدهم خرداد SOAS (مدرسه مطالعات شرق و آفریقا)ی دانشگاه لندن ، کنفرانسی بر پا کرد با عنوان «ارتباط با جهان فارسی‌زبان» که در آن عده‌ای از روزنامه‌نگاران و سینماگران ایران ، افغانستان و تاجیکستان شرکت داشتند. نگارنده نیز برای یک سخن‌رانی به این کنفرانس دعوت شد که در جلسه سینمایی این کنفرانس با حضور صدیق برمک فیلم‌ساز افغانی و صفربک صالح‌اُف شرکت کردم. عنوان سخن‌رانی نگارنده این بود: «آیا از طریق فیلم ایرانی می توان ایران و ایرانی را شناخت؟».
    انتخاب این موضوع واکنشی به یک نگاه غربی به سینمای ایران است که فیلم ایرانی را بیش از آن که اثری هنری تلقی کند ، به آن به عنوان مواد و مصالح اطلاعاتی نگاه می‌کند و از سینما به جای یک فرم هنری توقعی رسانه‌ای دارد. نگارنده درباره این موضوع دو سال پیش در جریان کنفرانسی در جشنواره «اوسیان سینه‌فن» در دهلی نو نیز اشاره‌ای داشت و در این فرصت تازه ، آن موضوع گسترش داده شد.
    هرچند که می‌دانم با مناقشات موجود بر سر «فیلم جشنواره‌ای» در کشورمان ، طرح این موضوع می تواند سوءتفاهم‌برانگیز باشد ، اما نگاه نگارنده به موضوع ، با تأکید بر ارزش‌های هنری برخی از این فیلم‌ها و بدون مخالفت با حضورهای بین‌المللی آن‌هاست. مخاطب این حرف‌ها ، در اصل بینندگان خارجی این فیلم‌هاست که شناخت بی‌واسطه‌ای از ایران و ایرانی ندارند و فیلم ایرانی را (اعم از هنری و غیرهنری ، جشنواره‌ای و غیرجشنواره‌ای ،...) کاتالوگ تصویری از یک جامعه می‌پندارند.
    هوشنگ گلمكاني

    حدود بیست سال از آغاز حضور گسترده فیلم‌های ایرانی در خارج از کشور می‌گذرد و طی این مدت، در کنار بحث‌هایی که درباره ارزش‌های سینمایی این فیلم‌ها و در موارد اندکی زیبایی‌شناسی آن‌ها شده، سوءتفاهم عمده در هر دو طرف، قضاوتی بوده که از طریق این فیلم‌ها درباره ایران و ایرانی می‌شود. از آن‌جا که بیش‌تر این فیلم‌ها در جشنواره‌ها و مراکز فرهنگی دنیا نمایش داده می‌شود، طبعاً مخاطبان آن‌ها روشنفکران و منتقدان هستند و انتشار برداشت‌های آن‌ها تأثیر قطعی بر عامه مردمی می‌گذارد که گاهی در شبکه‌های تلویزیونی و احیانأ ـ به شکل محدود ـ بر پرده سینماها فیلمی ایرانی را می‌بینند و آن را با تصویری که رسانه‌ها از ایران نشان می‌دهند می‌آمیزند و بر اساسش نتیجه‌گیری می‌کنند. این تفسیرها و برداشت‌ها، طیف وسیع و متناقضی از ایرانیان را تقریبأ با یک شدت آزرده می‌کند؛ مسئولان دولتی به دلایل سیاسی در این زمینه جبهه می‌گیرند، منتقدان و روشنفکران به دلایل ملی اعتراض می‌کنند و حتی شنیده‌ام که برخی از ایرانیان مقیم خارج از کشور، از این جهت که برداشت غربی‌ها از بعضی فیلم‌های ایرانی بر نگاه مردم کشوری که ساکنش هستند و بنابراین بر روند زندگی روزمره آن‌ها تأثیر می‌گذارد به این دسته از فیلم‌ها معترضند. شاید چند بار در این‌جا ناچار باشم تأکید مکرر کنم که بحثم درباره ارزش‌های هنری این فیلم‌ها ـ که بعضی‌شان را دوست دارم ـ نیست. موضوع من فقط جنبه اجتماعی این حضورهاست و پاسخ دادن به این پرسش که آیا بیننده غربی از طریق فیلم ایرانی، به‌خصوص این دست از فیلم‌هایی که از کشور بیرون می‌آیند، می‌تواند ایران و ایرانی را بشناسد؟ آیا اصلأ سینما و به‌ویژه فیلم داستانی سند معتبری برای شناخت یک جامعه هست؟
    در دو سه دهه اخیر، گرایشی در میان منتقدان فیلم غربی، به‌خصوص اروپایی و به طور خاص‌تر فرانسوی، گسترش یافته که به فیلم به عنوان یک سند و منبع اطلاعات درباره کشور سازنده‌اش نگاه می‌کنند. این گرایش تا آن‌جا پیش رفته که گاهی نقش منتقد را با مفسر سیاسی و اجتماعی عوض کرده، نقش فیلم را به عنوان یک اثر هنری تا حد یک گزارش ژورنالیستی پایین آورده و هنر سینما را با رسانه اشتباه گرفته است. شاید نزدیک به یک دهه طول کشید تا غربی‌ها پس از بیرون آمدن از حیرت اولیه که «عجب!، در ایران فیلم هم ساخته می‌شود؟ آن هم چنین فیلم‌هایی؟»، و پس از نتیجه‌گیری‌های اجتماعی و سیاسی اغلب غلط و به‌ندرت درست ژورنالیستی از فیلم‌های ایرانی درباره ایران و ایرانی، تازه شروع کردند به بررسی‌های زیبایی‌شناسانه و ساختاری از این دسته فیلم‌هایی که از کشور ما می‌بینند. که البته این بررسی‌ها هم به آثار چند فیلم‌ساز انگشت‌شمار محدود مانده است. در واقع مجموعه بازتاب‌های گوناگون این فیلم‌ها در غرب، کم‌تر وجهه هنری و بیش‌تر جنبه اجتماعی و سیاسی داشته است. عجیب است است که در بخش عمده‌ای از تاریخ سینما، فیلم داستانی را ابتدا به عنوان یک وسیله سرگرمی‌ساز و رؤیا آفرین، بعد از حیث اقتصادی به عنوان یک صنعت پول‌ساز، و در بخش محدودی از بحث‌ها به عنوان یک فرم و قالب هنری به رسمیت می‌شناسند و برای جنبه‌ای از سینما (آن هم عمدتأ در سینمای مستند) از حیث اجتماعی به عنوان زمینه و ابزار کمکیِ بحث‌های مردم‌شناسی کارکرد قائل هستند، اما در مورد سینمای ایران، این هرم اولویت‌ها واژگون شده است. تلاش می‌کنم در چند بخش، جنبه‌های مهم این بحث را، آن گونه که درک می‌کنم و اعتقادم است، تشریح کنم؛ هر چند که اطمینان ندارم طرح چنین بحثی در میان ایرانیان خارج از کشور، به‌خصوص آن‌ها که تفکر سیاسی دارند، خالی از سوءتفاهم باشد. اما چاره‌ای نیست.
    يک - قضیه قدیمی‌تر از این بیست سی‌سال اخیر است. غربی‌ها چند قرن است که به ایران به عنوان سرزمینی در شرقِ جغرافیا و فرهنگ و تمدن نگاه می‌کنند که در منطقه‌ای خشک و کویری قرار دارد، با معماری خشت و گلی، مردمی کومه‌نشین و شترسوار، مردانی خشن، زنانی چشم‌سیاه و پررمزوراز در پس برقع، با عجایبی غیرقابل درک، که ظهور بزرگانی همچون حافظ و مولوی و سعدی و خیام و رازی و دیگران هم از عجایب استثنایی این ملک و ملت است. در مهربانانه‌ترین نگاه، تعبیر غرب از ایران پیش از قرن بیستم، به عنوان بخشی از سرزمین «هزارویک شب» بوده است. سفرنامه‌های غربیانی که به ایران سفر کرده‌اند، پر از نشانه‌های این نوع نگاه است. در دوران ظهور استعمار، هرچند که ایران رسمأ مستعمره هیچ قدرت غربی نبود، اما نفوذ برخی از آن‌ها در مناطقی از ایران و در دوره‌هایی از تاریخ دویست ساله اخیر بیش‌تر هدف‌های سیاسی و اقتصادی داشته. در این دوره‌ها، غرب می‌خواسته به مردم و حکومت‌های ایران چنین القا کند که برای کمک به آن‌ها آمده و به مردم خود نیز چنین تفهیم می‌کرده که علاوه بر کمک به مردمی نیازمند در سرزمینی عقب‌مانده از قافله تمدن، رهاوردهایی از آن‌جا برای آسایش مردم خود می‌آورد. این تفکر و ترویجش همان چیزی است که باعث شد به‌تدریج ملت‌ها و نژادهایی با تئوریزه کردن نشانه‌ها و توهم‌های باستانی، خود را نژاد برتر بدانند. نژادپرستی. در صد و چند سال اخیر هم با ظهور رسانه‌ها و قطب‌بندی‌های جدیدتر سیاسی، تبیین جایگاه ایران و کشورهایی دیگر در میان کشورهای «جهان سوم»، مرزها و تعریف‌ها را مشخص‌تر کرده است.
    یکی از تئوری‌های پرطرفدار در میان آن دسته از هموطنانم که به موضوع نمایش فیلم‌های ایرانی در خارج از کشور حساسیت نشان می‌دهند، این است که اصلأ این یک توطئه غرب است که مستقیم و غیرمستقیم به فیلم‌ساز ایرانی سفارش ساخت چنین فیلم‌هایی می‌دهد، و به شکل‌های مختلف، چه در سرمایه‌گذاری و چه حمایت‌های بعدی از طریق اهدای جایزه در جشنواره‌ها، می‌خواهد تصویری از ایران و ایرانی به جهان ارائه دهد که در خیلی از این فیلم‌ها دیده می‌شود. بنده با این شدت و حدت به چنین توطئه‌ای اعتقاد ندارم. ممکن است دست‌هایی با همین هدف مشخص در کار باشند تا از کسانی که خود را ارزان می فروشند، چنین استفاده‌ای بکند اما راهبر اصلی چنین رویکردی همان نگاه قدیمی و جاافتاده غرب به کشورهایی همچون ایران است. همه‌اش هم از دنیای سیاست نمی‌آید. در دنیای امروز، بخش عمده‌ای از ماجرا حتی از نگاه روشنفکران غربی می‌آید که لزومأ با سیاست هم میانه‌ای ندارند و حتی بسیاری از آن‌ها با نگاه سیاست‌مداران خود مخالف‌اند. روشنفکر غربی نسبت به ایران به اصطلاح «ایده فیکس»ی دارد که ترکیبی از یک سرزمین هزارو یک شبی و کشوری جهان سومی است. حتی با وجود این همه تحول که در پنجاه سال اخیر در مرزهای جغرافیایی و قطب‌بندی‌های سیاسی و اوضاع اقتصادی دنیای موسوم به جهان سوم به وجود آمده و با وجود آن‌چه «انفجار اطلاعات» خوانده می‌شود، نگاه عمومی روشنفکر غربی به ایران تغییر زیادی از این حیث نکرده است. رسانه‌های بزرگ و تأثیرگذار جهان هم که عمومأ با سرمایه و نگاه صاحبان قدرت شکل گرفته و کار می‌کنند، بر طبل خود می‌کوبند.
    نگاه عام شهروند غربی به ایران، همان است که روشنفکران‌شان قرن‌هاست و رسانه‌های‌شان دهه‌هاست از ایران به آن‌ها القا کرده‌اند. عامی‌گرایی هم که جغرافیا ندارد. عامه مردم غرب که ایران را ندیده‌اند و امروز بسیاری از آن‌ها آن را با عراق اشتباه می‌گیرند، گاهی نامش را غلط تلفظ می‌کنند و حتی جای این کشور را هم روی نقشه جهان نمی‌توانند به‌درستی نشان دهند. چندی پیش یک گروه تحقیقاتی اروپایی در پروژه‌ای با هدف اثبات همین نگاه‌های عوامانه، گروهی از طبقات مختلف مردم را جمع کردند و در یکی از آرمایش‌های‌شان، نام ایران را روی نقشه جهان بر روی استرالیا گذاشتند و از یک شرکت‌کننده خواستند که جای ایران را روی نقشه نشان بدهد. شرکت‌کننده پس از مقداری جست‌وجو، بالاخره کلمه ایران را پیدا کرد و استرالیا را به جای ایران نشان داد.
    توی یکی از فرودگاه‌های اروپایی در ساعت‌های انتظار داشتم یک کتاب فارسی می‌خواندم، بغل‌دستی موبورم با اشاره به کتاب، انگار کشفی کرده باشد، پرسید: «عرب؟» درست مثل این است که با دیدن کتابی در دست یک فرانسوی بگویی آلمانی یا هلندی یا فنلاندی، بدون توجه به اوملادها و آکسان‌ها و سایر جزییاتی که تفاوت‌های این زبان‌ها را می‌سازند، فقط به صرف کلیات الفبای مشترک این زبان‌ها؛ همان جوری که آن موبور بغل‌دستی من توی آن فرودگاه اروپایی به جزییاتی که زبان و خط عربی و فارسی را متمایز می کند توجه نکرده بود. خیلی از عوام غربی که اصلاً فارغ از خط و زبان، عرب و عجم را از یک چرخ گوشت گذرانده‌اند و آن‌ها را یک ملت و کشورهای‌شان را هم یک کشور می‌دانند.
    یکی از دختران من پنج سال است در پاریس درس می‌خواند، آن هم در سوربن و اکول بول که یکی از مدرسه‌های معتبر هنری در مهد فرهنگ و تمدن اروپا است. بر عوام که حرجی نیست، اما از نگاه برخی از استادانش و دانشجویان همکلاسی‌اش چیزهایی تعریف می‌کند که حیرت می‌کنم از نگاه عوامانه دانشگاهیانی که قاعدتأ باید جزو نخبگان هر جامعه باشند. رنج‌هایی که از برخوردهای آن‌ها می‌برد، حکایت مفصلی است، اما توجه کنید به چند نمونه از سؤال‌هایی که گاهی باید به آن‌ها جواب بدهد:
    - به فرانسه آمده‌ای درس بخوانی چون زنان در ایران اجازه تحصیل ندارند؟
    - آیا در ایران نمایشگاه هنری هم وجود دارد؟
    ـ آیا در ایران زنان هم رانندگی می کنند؟
    - آیا در خیابان‌های ایران پشت سر پدرت راه می‌روی؟
    ـ پدرت چند تا چاه نفت در خانه دارد؟
    - آیا در ایران خانه‌های مدرن هم وجود دارد؟
    و سؤال‌های دیگری در همین حد عوامانه و عقب‌مانده از نخبگان. به همین دلیل او هر قت به ایران می‌آید، یکی از دغدغه‌هایش فیلم‌برداری از در و دیوار و ساختمان‌ها و بزرگراه‌ها و پل‌ها و گذرگاه‌های درهم‌پیچیده تهران است تا آن‌جا به همکلاسی‌های سوربنی و اکولی‌اش لااقل تصویری از تهران، یا دست کم بخش قابل توجهی از تهران را نشان بدهد. در سفر اخیرش دیدم که از روی پل‌های یک بزرگراه، پن کرد به کوه‌های شمال تهران و مدتی روی همان زاویه ماند. پرسیدم چی داری می‌گیری؟ گفت بعضی‌ها باور نمی‌کنند که در ایران حتی برف می‌بارد. دارم کوه‌های برف‌گرفته توچال و کلک‌چال را می‌گیرم تا به‌شان نشان بدهم! نگاه بسته عوام غرب حتی طبیعت ایران را هم از دریچه تنگی می‌بیند. این انکارناشدنی است که اروپا قاره سبز است و بخش عمده‌ای از خاک ایران خشک و بیابانی است، اما تنوع اقلیمی در این کشور چنان است که به قولی می‌توان آن را «جهانی در یک مرز» خواند. با این حال تصور غالب از ایران در ذهن غربیِ ایران‌ندیده، کاروان شتری در غروب توی شن‌زار و در خط افق به هنگام غروب یا طلوع آفتاب است. دوستی دارم که بیش از سی سال است در ایتالیا زندگی می‌کند. چند سال پیش در یکی از سفرهایش به ایران، داشتیم به زادگاه‌مان گرگان می‌رفتیم. به جنگل‌ها که رسیدیم، شروع کرد به فیلم‌برداری تا در بازگشت، به دوستان ایتالیایی‌اش نشان بدهد که در ایران جنگل هم وجود دارد!
    دو – جشنواره‌های فیلم در غرب، محافل فرهنگی سینمای دنیا هستند که عمده آن‌ها را روشنفکران می‌چرخانند. این روشنفکران بر اساس همان ایده فیکس، همان تصویر و تصور غالب شکل گرفته طی قرن‌ها و دهه‌ها از ایران، فیلم‌ها را انتخاب می‌کنند. اصلأ بیاییم بحث توطئه و دستور از مراجع قدرت را فراموش کنیم. بنده به گردانندگان روشنفکر جشنواره‌ها تهمت نمی‌زنم که مزدور صاحبان قدرت هستند، چون مدرکی برای اثباتش ندارم، معترضان هم بیش‌تر برداشت‌های‌شان را مطرح می‌کنند تا سند بدهند. فکر می‌کنم طبیعی‌ترین اتفاقی که در میان مدیران جشنواره‌ها و هیأت‌های انتخاب آن‌ها می‌افتد، پیروی آن‌ها از همان ایده فیکس‌های اینک سنگی‌شده است. کم‌تر کسی از این میان سعی می‌کند این تصور را بر هم بزند. آن‌ها در سرزمین غرایب، اگزوتیسم را جست‌وجو می‌کنند. شاید در کندوکاو در ریشه‌های قدیمی‌اش، به این قضیه برسیم که سرآغاز شکل‌گیری این تصور جنبه سیاسی داشته ولی حالا یک نگاه فرهنگی است و عجیب است که روشنفکران که داعیه رهبری فکری جامعه‌های‌شان را دارند، تلاشی برای بر هم زدن آن تصور عامیانه و نمایش شمایل دیگری از یک جامعه دیگر نمی‌کنند. به‌خصوص خیلی از منتقدان و مدیران جشنواره‌هایی که ایران را هم از نزدیک دیده‌اند، معتقدم به دلایل فرهنگی در پی تثبیت همان تصویر قدیمی هستند. آن‌ها دوست دارند که افتخار کشف استعدادهای سینمایی و فیلم‌های دیدنی از ایران را داشته باشند، اما خود را از اعتبار کشف زاویه‌ای دیگر از ایران و ایرانی محروم می‌کنند. بخش مدرن ایران کم‌تر در فیلم‌‌هایی که به غرب می‌آید جایی دارد. در این سال‌ها هیچ فیلمی از زنده‌یاد علی حاتمی به جشنواره‌های خارجی راه نیافته، زیرا با این‌که موضوع آثار این فیلم‌ساز به‌شدت ایرانی معمولأ گذشته صد ساله ایران بوده و لااقل می‌تواند تصور هزارویک شبی نگاه غربی به ایران را تأیید کند، اما چون شیوه‌های روایت در آثار او با آن تصور عمومی هم‌خوانی ندارد این فیلم‌ها نادیده گرفته شده‌اند. در میان آثار بهرام بیضایی هم بجز «باشو غریبه کوچک»، به همین دلیل کم‌تر فیلمی در جشنواره‌ها پذیرفته شده است. همین وضعیت بارها در مورد آن دسته از فیلم‌‌های داریوش مهرجویی دیگر فیلم‌ساز بزرگ ایرانی که نگاه به طبقه متوسط و مدرن جامعة ایرانی دارند تکرار شده است.
    در میان گروه عمده‌ای از منتقدان ایرانی، اصطلاح کنایی «فیلم جشنواره‌ای» به فیلم‌هایی گفته می‌شود که گذشته از شیوه‌های روایت ساده و غیرکلاسیک‌شان، داستان‌هایی از روستاهای ایران، بخش عقب‌مانده جامعة شهری، و انواع غیرمتعارف آدم‌هایی منزوی و زندگی‌های عجیب و بدوی را روایت می‌کنند. حرف‌های من به این معنا نیست که در ایران فقر و محرومیت و نابرابری نیست. این پدیده‌ها در کشور ما وجود دارد، مثل خیلی از سرزمین‌های دیگر. بیش‌تر از برخی کشورها و کم‌تر از کشورهایی دیگر. از سوی دیگر به نظرم همین دسته فیلم‌ها از حیث هنری و سینمایی جزو بهترین‌های سینمای ایران هستند. بحث من، میزان اعتبار آن‌ها به عنوان سندهای مردم‌شناسانه برای شناخت تمامی جنبه‌های زندگی ایرانی و قضاوت درباره آن است. سوءتعبیرهای تماشاگر غربی از زندگی ایرانی از طریق فیلم ایرانی می‌تواند تبدیل به پرونده قطوری شود. یکی از معروف‌ترین آن‌ها مربوط به نماهای آغاز فیلم «عروسی خوبان» ساخته محسن مخملباف است که دوربین از پشت نشان مدور یک مرسدس بنز، شعارهای عدالت‌خواهانه انقلاب را روی دیوارها نشان می‌دهد و فیلم‌ساز می‌خواهد بگوید آن آرمان‌ها اینک تحت تأثیر سرمایه (که نشان بنز از نظر فیلم‌ساز سمبل آن است) رنگ باخته‌اند. اما یک منتقد غربی از این نما چنین نتیجه گرفته بود که شرکت مرسدس بنز سرمایه فیلم را پرداخته و فیلم‌ساز به این وسیله برای اسپانسرش تبلیغ کرده است. یا پس از نمایش نمایش موفق «خانه دوست کجاست؟» ساخته عباس کیارستمی در جشنواره لوکارنو، یک منتقد سوییسی در نقدش کشف کرده بود که این فیلم نشان می‌دهد که چون در و پنجره‌های چوبی در ایران باعث نفوذ سرما به خانه‌ها می‌شود، مردم ایران هم مثل غربی‌ها دارند آن‌ها را با در و پنجره‌های آهنی عوض می‌کنند. تماشاگری غربی پس از دیدن فیلم «جاده‌های سرد» ساخته مسعود جعفری جورانی، با اشاره به صحنه‌ای که یکی از شخصیت‌های داستان به داروخانه‌ای در یک شهر کوچک می‌رود، پرسیده بود این داروخانه‌ها را حتمأ برای فیلم‌برداری در آن‌جا چیده‌اید، چون توی داروخانه‌ای در یک شهر کوچک ایران که حتمأ این قدر دارو وجود ندارد. تماشاگر دیگری که تحت تأثیر فیلم «بدون دخترم هرگز» قرار داشت، پس از دیدن فیلم «بادکنک سفید» ساختة جعفر پناهی گفته بود من می‌دانم که ایرانی‌ها برای حمام رفتن از حوله استفاده نمی‌کنند و آن صحنه حمام ساختگی بوده است.
    حتی با آن‌که سینمای مستند ارزش اِسنادی بیش‌تری نسبت به سینمای داستانی دارد، جشنواره‌ها توجه کم‌تری به سینمای مستند ایران در مقایسه با سینمای داستانی نشان می‌دهند و تازه در میان مستندها هم دنبال فیلم‌هایی می‌گردند که مؤید همان تصور عمومی غالب باشد. با توجه به این‌که ایران در سی سال اخیر در کانون توجه رسانه‌های تصویری دنیا قرار دارد، زمانی این پرسش ذهنم را مشغول کرده بود که چرا شبکه‌های تلویزیونی در هنگام رویدادهای مهم ایران گروه‌های خودشان را برای تهیه گزارش و فیلم مستند به ایران می‌فرستند و چرا لااقل ساختن مستندهایی درباره موضوع‌های مورد علاقه‌شان را به مستندسازان باذوق ایرانی که تعدادشان هم بسیار زیاد است و بیش‌تر از یک مستندساز مسافر خارجی با موضوع آشنایی دارند نمی‌سپارند. بعدها به این نتیجه رسیدم که در این مورد هم آن‌ها بیش‌تر مایلند همان تصویر آشنا و مألوف خودشان را ثبت کنند و برای شبکه‌شان ببرند. تعداد مستندهایی که شبکه‌های خارجی به مستندسازان ایرانی سفارش داده‌اند یا از آن‌ها برای نمایش خریده‌اند، در مقایسه با کارهای خودشان بسیار اندک است.
    سه - دیده‌ام که برخی از منتقدان خارجی با تماشای تعدادی فیلم ایرانی در یک جشنواره یا هفته فیلم، یا مثلأ پس از چند سال دنبال کردن فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های مختلف، به تئوری‌پردازی درباره کل سینمای ایران پرداخته‌اند که حتی به فرض جامع بودن چنین نگاهی، فقط در مورد بخشی از سینمای ایران اعتبار دارد. تماشاگر و روشنفکر غربی جریان اصلی سینمای ایران را نمی‌شناسد و حتی از وجود آن بی‌خبر است. غربی‌هایی که علاقه دارند از طریق فیلم ایرانی جامعه ایران را بشناسند، اتفاقأ در فیلم‌های تجارتی ایرانی که بسیاری از آن‌ها از حیث هنری آثار کم‌ارزش‌تری هستند، می‌توانند مواد و مصالح بیش‌تری به دست آورند، هر چند که باز هم معتقدم حتی کل این سینما هم نمی‌تواند کپسول راحت‌الحلقومی برای درک یک جامعه گونه‌گون و پیچیده باشد. اگر تا صد سال پیش، ایران بیش‌تر یک جامعه روستایی بود و سی سال پیش حدود 60 درصد ایرانیان در روستاها و 40 درصد در شهرها زندگی می‌کردند، حالا این معادله برعکس شده و فیلم‌های بدنه سینمای ایران که عمدتأ موضوع‌هایی درباره جامعه شهری دارند، از حیث آن‌چه تماشاگر غربی ـ یعنی رسانه‌پنداران سینما ـ جست‌وجو می‌کنند، سندهای معتبرتری هستند و پیچیدگی‌‌های ایران را بهتر نشان می‌دهند. جامعه ایرانی، شاید مثل یک کوه یخ است که فقط بخش کوچکی از آن پیداست و بخش عظیم‌ترش در اعماق است. کل سینمای ایران را هم که ببینید، فقط به بخش کوچکی از ویژگی‌های این سرزمین دلالت می‌کنند؛ به‌خصوص که شهروند غربی مدام زیر بمباران تصویرهای نامهربان از ایران در رسانه‌های این سوی جهان هستند. آن‌هایی که علاقه‌ای به شناخت این جامعه دارند و نمی‌خواهند با دیدن چهارتا فیلم خیال خودشان را راحت کنند، چاره‌ای جز ارتباط بی‌واسطه با آن ندارند. شخصاً بارها با منتقدان و سینماگران غربی که تعدادی فیلم ایرانی هم دیده‌اند اما برای نخستین بار به ایران آمده‌اند، با کنجکاوی در همین زمینه پرسیده‌ام که پیش از سفر به ایران چه‌گونه درباره کشور ما فکر می‌کرده‌اند و بعد چه برداشتی پیدا کرده‌اند. به جرأت می‌گویم که همه آن‌ها گفته‌اند تصورات‌شان ـ که البته بیش‌تر بر اساس اطلاعات رسانه‌ها و کم‌تر بر اساس فیلم‌های ایرانی شکل گرفته ـ به‌کل به هم ریخته است. حتی اگر کسانی به دنبال درک و تماشای مشکلات جامعه ایران هستند، ارتباط بی‌واسطه را پیشنهاد می‌کنم نه تماشای فیلم‌های هنری که آرزوها و خیال‌های سازندگان‌شان را منعکس می‌کنند. باور کنید این فیلم‌ها در وهله اول آثار هنری این سرزمین هستند که بسیاری از آن‌ها آثاری زیبا و انسانی و شورانگیز و هنرمندانه‌اند، نه کاتالوگ‌های تصویری برای شناخت یک سرزمین.
    برای این‌که همین جا یک سوءتفاهم را رفع کنم و فکر نکنید که این گفتار فقط یک متن تبلیغاتی در مدح هموطنانم است، می‌توانم خصلت‌های اغلب مثبت و انسانی را که در شخصیت‌های فیلم‌های جشنواره‌ای ایرانی ترسیم می‌شود، نقد کنم. این البته همان نکته‌ای است از نگاه تماشاگر غربی جزو تأثیرهای مثبت این گونه فیلم‌ها در نگاه به انسان ایرانی ارزیابی می‌شود، در حالی که به نظرم این گونه خصلت‌های والای انسانی بیش‌تر جزو ویژگی‌‌هایی از هموطنانم است که در بزنگاه‌های خاص و معدود بروز می‌کند و جزو امور روزمره مردم نیست. حتی برعکس، ریاکاری و نامهربانی به یکدیگر در رفتار روزمره مردم نسبت به یکدیگر، نمود و بروز بیش‌تری دارد و جزو آفت‌های جامعه ماست. از این حیث، مثلأ همین فیلم «دایره‌زنگی» که قرار است در چارچوب این برنامه نمایش داده شود و جزو فیلم‌های خوب سینمای بدنه است، واقعی‌تر از یک فیلم واقع‌گرای هنری از سینمای جشنواره‌ای است. و باز این حرف به آن معنا نیست که خصلت‌های انسانی شخصیت‌های فیلم‌های هنری ایرانی به‌کل دروغ است. این ویژگی‌ها هم ایرانی است، اما وجهی است که اغلب پنهان می‌ماند و بروز آن‌ها در فیلم‌های هنری بیش‌تر حکم تجسم آرزوها و خیال‌های فیلم‌سازان‌شان را دارد. در واقع از این زاویه، این فیلم‌های ظاهرأ واقع‌گرای هنری، خیالی‌تر و فانتزی‌تر از فیلم‌های داستان‌پرداز معمولی بی‌ظرافت غیرهنری است.
    همة این حرف‌ها به معنای مخالفتم با نمایش فیلم‌های هنری ایران، با همین موضوع‌های آشنای‌شان، در جشنواره‌های جهانی از دیدگاهی که یک سیاست‌مدار با آن مخالفت می‌کند نیست. این فیلم‌ها همچنان در همه جا باید نمایش داده شوند و اصلأ بخشی از وظیفه سینماگر دردمند هم انعکاس دردهای انسانی است. هدفم توجه دادن مخاطب غربی به این نکته اساسی است که این‌ها بخشی از آثار هنری یک ملت است. ما فیلم‌های جان فورد را به این دلیل دوست نداریم که به ما اطلاعاتی درباره آمریکا می‌دهد. از آثار پیکاسو به نتیجه‌ای درباره مردم اسپانیا نمی‌رسیم و ارزش و اهمیت نئورئالیسم فقط به این دلیل نیست که تصویری از ایتالیای پس از جنگ بوده است.
    با این حال، جدا از وجه سیاسی و اجتماعی و مردم‌شناسی، موفقیت‌های هنری سینمای جشنواره‌ای ایران در غرب، خالی از تأثیرهای مثبت هم نیست. خود مقام‌های مسئول ایرانی اعتراف می‌کنند که در این بیست سال که کشور دچار بحران‌هایی در سیاست‌ها و روابط خارجی شده، گاهی سینمای هنری ایران مشکل‌گشا شده و تأثیر مثبتی در جهت رفع این بحران‌ها گذاشته است. یا مثلأ در پی نمایش فیلم‌های ایرانی در جشنواره پوسان کره جنوبی، تعداد علاقه‌مندان به فرهنگ ایرانی چنان افزایش یافته که کرسی زبان فارسی در دانشگاه سئول ایجاد شده و تعداد دانشجویان این رشته هر سال افزایش می‌یابد. فیلم‌سازان ایرانی که فیلم‌های‌شان به جشنواره‌های خارجی می‌رود، خاطرات بسیاری از برخورد با تماشاگرانی دارند که تأثیر مثبتی از جنبه‌ای از فیلم‌های آنان گرفته‌اند. اما تأثیر مثبت کلی‌تر باید این باشد: تماشاگر و روشنفکر غربی باید به این نتیجه برسد که وقتی فیلم‌های ایرانی ـ فارغ از موضوع‌شان ـ تقریبأ در همه جشنواره‌های مهم دنیا حضور دارند و صدها جایزه گرفته‌اند که جایزه‌های مهم‌ترین جشنواره‌ها هم در میان آن‌ها هستند، معنی‌اش این است که این جریان عظیم از دل یک فرهنگ غنی می‌آید. نشان می‌دهد که فیلم‌های موفق ایرانی حادثه‌های گاه‌وبی‌گاه نیستند بلکه این سینما یک جریان مداوم است. کشوری که سینماگرانش با وجود همه مشکلات، هر سال بیش از صد فیلم بلند سینمایی، هزاران فیلم کوتاه و مستند و هزاران ساعت فیلم و سریال تلویزیونی می‌سازند و سینمای هنری‌اش این همه موفقیت در این بیست سال به دست آورده، ساکنانش آدم‌های بدوی ساکن بیغوله‌ها نیستند.



    منبع خبر : وبلاگ فيلم‌نوشته‌ها
    دوشنبه,27 خرداد 1387 - 22:27:46

    اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
    آرشيو
    اخبار مرتبط:

    نظرات

    در هنگام باركردن آيتمها خطايي رخ داد

    سه‌شنبه 28 خرداد 1387 - 17:1
    1
    موافقم مخالفم
     

    عکس ها: پرویز جاهد !!!

    ;کدوم؟

    امیر
    چهارشنبه 29 خرداد 1387 - 14:42
    1
    موافقم مخالفم
     

    ببخشید کدوم سینمای موفق ؟!؟!!؟!؟!

    سورنا
    جمعه 31 خرداد 1387 - 1:30
    4
    موافقم مخالفم
     

    چی شد چرا منبع :رادیو زمانه را حذف کردید؟!

    (عدم رعایت کوپی رایت!)


    جمعه 31 خرداد 1387 - 1:32
    -4
    موافقم مخالفم
     
    رادیو زمانه منبع اصلی ست چرا باید انقدر محافضه کار باشید به یک سایت فرهنگی ؟!

    سینمای ما - چون بعدا خود آقای گلمکانی متن اصلی و اصلاح شده را در اختیار ما قرار دادند.
    ُسورنا وحید
    جمعه 31 خرداد 1387 - 17:55
    -3
    موافقم مخالفم
     

    اول همه تشکر میکنم از آقای گلمکانی.واقعا مقاله مفید و نسبتا کاملی بود.

    تصور غالب از ایران در ذهن غربیِ ایران‌ندیده، کاروان شتری در غروب توی شن‌زار و در خط افق به هنگام غروب یا طلوع آفتاب است" و چیزی ما بین افقانستان و عراق.

    و اگر فیلم روستایی و جنوب شهری نباشد حتما درباره ی معتاد هاست

    یک دوست چکی گفت من سه فیلم جدید ایرانی دیدم

    گفتم کدوم ها؟

    گفت : مهمان مامان.خون بازی و سنتوری

    گفتم خوب .خوب بود؟

    گفت :خوب بود ولی انگار اکثر ایرانیان معتاد هستند آره؟!

    به عنوان یک دانشجو در اروپا با این ذهنیت ها روبرو هستیم و مشکل سینما ی ما آنجاست که وقتی دوستی اروپایی یا آمریکایی میخواهد فیلمی ایرانی به او بدهم واقعا سخت است .سخت است به یک دانشجوی سینما فیلمی بدهی که هم ارزش هنری نسبی داشته باشد و هم به ذهنیات اغلب منفی آنها دامن نزند.

    "

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       




    mobile view
    ...اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید


    cinemaema web awards



    Copyright 2005-2011 © www.cinemaema.com
    استفاده از مطالب سایت سینمای ما فقط با ذکر منبع مجاز است
    کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سینمای ما و شرکت توسعه فناوری نوآوران پارسیس است

    مجموعه سایت های ما: سینمای ما، موسیقی ما، تئاترما، فوتبال ما، بازار ما، آگهی ما

     




    close cinemaema.com عکس روز دیالوگ روز تبلیغات