سينمای ما - گفت‌وگو با قاسم جعفري درباره «مجنون ليلي»: / قرار بود باز هم مهناز افشار روبه‌روی محمدرضا گلزار بازی كند
چهارشنبه 20 شهريور 1387 - 10:10

اخبار:      • توضيح‌هاي مدير شبكه سه در واكنش به سريال «بزنگاه» (رضا عطاران): / «روش‌های استعمال مواد مخدر در این مجموعه نشان داده نمی‌شود»      • همراه با سريال‌هاي شبانه ماه رمضان- 2: / سعيد سلطاني كارگردان «مأمور بدرقه»: مي‌دانيم ساخت سريال در مدت‌زمان كم اشتباه است، ولي باز انجام مي‌دهيم      • اعتراض شديد رئيس شوراي نظارت بر صدا و سيما به سريال «بزنگاه» (رضا عطاران): / تكرار الفاظ زشت، نمايش غيراخلاقي از روابط بين خانواده، نگاه سمپاتيك به معتاد و قبح‌شكني اعتياد، تمسخر غيرمستقيم عزاداري و سوگواري پيشوايان اسلامي و ...      • همراه با سريال‌هاي شبانه ماه رمضان-1: / رامين راستاد :«كاظم متحول نمي‌شود و بلكه تا آن‌جا كه مي‌تواند زهرش را مي‌ريزد»      • نشست با كارگردان و يكي از نويسندگان «حقيقت گمشده»: / «21 گرم» از ساختاري فلسفي بهره مي‌گيرد و «حقيقت گمشده» داستاني ساده دارد      








نظر سنجی

دوست‌داشتنی‌ترین خسرو شکیبایی شما کجا بود؟




سينماي جهان
يك فيلم ابرقهرماني با ارزش‌هاي هنري (یادداشت اي. او. اسكات -نيويورك‌ تايمز- بر فیلم «آیرون من» ترجمه رضا حسینی)
شما از آلفرد هیچکاک سرقت ادبی کرده‌اید آقای اسپیلبرگ
برادران کوئن این بار خیلی جدی استارت زدند
نیکولاس مایر زندگی جورج واشنگتن را می‌نویسد
ویل اسمیت «آخرین فرعون» می‌شود
«کشتی‌گیر»ی که توهین کرد
فیلم تازه نیکلاس کیج در کسادترین هفته هفت سال اخیر صدرنشین شد
بتانی و کانلی در فیلم هم نقش یک زوج را بازی می‌کنند
مایکل کین در «هری براون»
دریفوس و ساراندون در «برگ‌های علف»
کتاب دختر فیدل کاسترو فیلم می‌شود
«جادوی من» از طرف سنگاپور به اسکار رفت


روز بر می آید


  (20 رأي)

کارگردان:
بیژن میرباقری
-------------------------------------
خاك سرد


  (15 رأي)

کارگردان:
رضا سبحاني
-------------------------------------
حقیقت گمشده


  (17 رأي)

کارگردان:
محمد احمدی
-------------------------------------
فرزند خاک


  (115 رأي)

کارگردان:
محمدعلی باشه آهنگر
-------------------------------------
سربلند


  (79 رأي)

کارگردان:
سعید تهرانی
-------------------------------------
ریسمان باز


  (101 رأي)

کارگردان:
مهرشاد کارخانی
-------------------------------------
مینای شهر خاموش


  (241 رأي)

کارگردان:
امیر شهاب رضویان
-------------------------------------
همیشه پای یک زن در میان است


  (712 رأي)

کارگردان:
کمال تبریزی
-------------------------------------


پربیننده ترین اخبار هفته
 هاليوود به سبک ايراني/ حالا گل‌شيفته هم يكي از آن‌هاست؟ / نام و مشخصات بيش از سي ايراني تاثيرگذار در صنعت فيلم هاليوود...
 10 نكته درباره كارنامه بازيگري گل‌شيفته فراهاني...
 گزارش پشت‌صحنه سريال «روز حسرت» / مگر موضوع سريال شبيه «اغما» است؟ داستان آن كاملا فرق مي‌كند ......
 پس از يك دوره ركود و عقب‌نشيني و پيروزي نيروي انتظامي در برابر قاچاق CD و DVD؛ / قاچاقچيان فيلم، با عرضه DVD فيلم تازه گل‌شيفته فراهاني، به ميدان آمدند...
 حرف‌هاي پوريا پورسرخ، مهراوه شريفي‌نيا و سيروس مقدم درباره سريال «روز حسرت»: / كساني كه در سريال‌هاي مناسبتي كار مي‌كنند برگزيده‌هاي بازيگري هستند ...
 تجربه تماشاي شيرين كيارستمي / حذف به قرينه هوش تماشاگر...
 گفت و گوي نيما حسني‌نسب با گلشیفته فراهانی / بكش تا زنده‌بماني؛ اين قانون سينماي ماست ...
 آنونس عجیب و غریب سامان مقدم برای «سه زن» / به تماشای این فیلم نروید!...
 مشخصات کامل فیلم را این جا بخوانید / تهیه کننده فیلم «دعوت»: امیدوارم مردم از این فیلم خوش‌شان بیاید...
 دفاع عجیب جواد خیابانی از خودش؛ / باربري مي‌كردم، اما اولين چيزي كه با پولش مي‌خريدم مجله بود...
 بزرگداشت بهرام بيضايي در جشن سينماي ايران: / بهرام بيضايي:«اميدوارم نسل جوان مثل ما عمرشان را اين‌گونه به بطالت نگذرانند»...
 اكران نسخه ديجيتال در كنار خيابان‌هاي شهر: / «نیوه‌مانگ» هم به سرنوشت «سنتوری» دچار شد...
 یادداشت‌های هفتگی امیر قادری -13 / وقتی «فرد» قرار است «سیستم» را تقویت کند / چه رابطه‌ای بین گل‌شیفته فراهانی، باراک اوباما، اندی رادیک، دایی بادی و استیو جابز وجود دارد؟...
 يادداشتي از بهزاد عشقي درباره عباس كيارستمي و تجربه «شيرين»: / کیارستمی بیش‌تر به فیلمساز بازنشسته‌ای بدل شده که با سینما تفریح می‌کند...



گزارش
 نشست با كارگردان و يكي از نويسندگان «حقيقت گمشده»: / «21 گرم» از ساختاري فلسفي بهره مي‌گيرد و «حقيقت گمشده» داستاني ساده دارد...
 چند نظر مختلف درباره تصویر اعتیاد در سریال‌های ماه رمضان امسال؛ / نشان دادن یا ندادن؛ مسئله این است......
 بزرگداشت بهرام بيضايي در جشن سينماي ايران: / بهرام بيضايي:«اميدوارم نسل جوان مثل ما عمرشان را اين‌گونه به بطالت نگذرانند»...
 گزارش بزرگداشت سيف‌الله داد و كاظم فريبرزي در جشن سينماي ايران...
 گفت و گوي نيما حسني‌نسب با گلشیفته فراهانی / بكش تا زنده‌بماني؛ اين قانون سينماي ماست ...
 گزارش پشت‌صحنه سريال «روز حسرت» / مگر موضوع سريال شبيه «اغما» است؟ داستان آن كاملا فرق مي‌كند ......
 حرف‌هاي پوريا پورسرخ، مهراوه شريفي‌نيا و سيروس مقدم درباره سريال «روز حسرت»: / كساني كه در سريال‌هاي مناسبتي كار مي‌كنند برگزيده‌هاي بازيگري هستند ...
 یادداشت‌های هفتگی امیر قادری: 12 / ته مانده پس‌انداز / درباره فیلم‌های خارجی مهم امسال و همیشه پای یک زن در میان است و موراکامی...
 گفت و گویی خواندنی با کیانوش عیاری درباره سریال موفق‌اش / از اینکه پنج سال برای «روزگار قریب» وقت گذاشتم، راضی هستم...

آرشيو...



گفت‌وگو با قاسم جعفري درباره «مجنون ليلي»:
قرار بود باز هم مهناز افشار روبه‌روی محمدرضا گلزار بازی كند
قرار بود باز هم مهناز افشار روبه‌روی محمدرضا گلزار بازی كند


 قاسم جعفری با این شرط حاضر به گفت‌وگو شد كه نظرات منفی را ـ هر چه كه هست ـ به او بگوییم. آخرین ساخته او، «مجنون لیلی»، این روزها دومین فیلم پرفروش سینماهاست و توانسته مخاطبان زیادی را روانه سینما كند. فیلمی كه قصه‌اش درباره «روز عشق» است و زندگی آدم‌ها در یك شبانه روز را در تهران روایت می‌كند. در این گفت‌وگو فرهاد طب‌نوری، نویسنده فیلمنامه، هم حضور داشت. گفت‌وگویی كه البته شرط قاسم جعفری را عملی كرد. 
 كریم نیكونظر / مریم نراقی


شما یكی ازكارگردان‌های پركار تلویزیون هستید كه اتفاقا پربیننده‌ترین مجموعه تلویزیون (مسافری از هند)در بعد از انقلاب را ساخته‌اید. تقریبا هر سال هم در تلویزیون سریال ساخته‌اید. چه اتفاقی افتاده كه قاسم جعفری آن فضا را رها كرده و بعد از فیلم ناموفق «گرگ و میش» دوباره به سینما برگشته است؟
من علاقه ویژه‌ای به تلویزیون دارم. اما با این همه من كارم را با سینما شروع كردم و معمولا به اشتباه می‌گویند كه از اول سریال می‌ساخته‌ام. فیلم اولم هم پرفروش نبود اما دومین فیلمم، «قاصدك»، جزء فیلم‌های پرفروش بود. آن زمان مشكلاتی برایم به وجود آمد و ممنوع الكار شدم و چون بیكار بودم و نمی‌توانستم از طریق تدریس (شغل اصلی‌ام) خرج زندگی‌ام را در بیاورم، رفتم در نانوایی پدرم كار كردم. همان زمان سریال«راه سوم» به من پیشنهاد شد و به عنوان كارگردان تلویزیونی سر آن كار رفتم. نمی‌دانم چه شد كه در این كار ماندم. اما بعد از آن كه سریال «گل من گلی» را كار كردم و توقیف شد فكر كردم حالا كه وارد تلویزیون شده‌ام این كار را خوب انجام بدهم و تمامش بكنم. آن زمان كه نانوایی هم كار می‌كردم دوست داشتم نانوای خوبی باشم و نان‌هایم خوش آب و رنگ باشد. در مدرسه هم همین طور هستم...
هنوز هم درس می‌دهید؟
بله. كلاس چهارم دبستان درس می‌دهم. بگذریم. در تلویزیون سعی كردم تجربه بیشتری داشته باشم. راستش به سختی به اینجایی كه ایستاده‌ام، رسیده‌ام. سه سریالم «مسافری از هند»، «خط قرمز»و «كمكم كن»در صدر پربیننده‌ترین آثار هستند. به نظرم یكی از دلایلش این بوده كه سراغ موضوعاتی رفتم كه بكر بوده و نشان داده كه كارم را خوب انجام می‌دهم. هنوز هم بعضی مجموعه‌هایم تازه هستند. الان «خط قرمز» را تلویزیون برای بار دوم نشان نمی‌دهد ؛چون در سریال‌هایم موضوعاتی مطرح شده كه هنوز هم دردسر درست می‌كنند. مثل «مسافری از هند» كه یك دختر هندی می‌گوید نمی‌خواهد مسلمان شود. اینها جذابیت كار را بالا می‌برد. با این همه الان عرصه در تلویزیون تنگ شده و كار‌هایی كه دوست دارید انجام دهید امكان ساختش فراهم نمی‌شود. شاید مدیرهای تلویزیون خیلی دوست ندارند ریسك كنند و می‌گویند همان كاری كه مدیران قبلی انجام داده‌اند را ما هم انجام می‌دهیم. شاید به این دلیل كه درست در جای خودشان قرار نگرفته‌اند. اینها مدیران فصلی هستند كه بیشتر دنبال آمارهستند. الان كسانی در تلویزیون می‌مانند كه می‌خواهند به هر قیمتی كار كنند. خدا را شكر الان نیاز مالی ندارم. همین امروز 4 سریال به من پیشنهاد شد. ولی حق بدهید كه در سینما تجربه كنم. حتی اگر همه بگویند ضعیف است و اصلا شكست بخورم. اما این برایم ارزشمند‌تر از این است كه یك كار سفارشی و بدون تاثیر‌گذاری بسازم.
اتفاقا شما به سبك خاصی در تلویزیون رسیده‌اید كه آن را وارد سینما هم كرده‌اید. مثلا شما همیشه از خط قرمزها به راحتی گذشته‌اید، فضاهای شیك ساخته‌اید و دنبال جوان‌های خوش‌چهره بوده‌اید. اما در كنارش مسائل مذهبی را مطرح كرده‌اید، حتی شعار داده‌اید و مسائل اخلاقی را به ساده‌ترین شكل ارائه كرده‌اید. یك جور توازن ایجاد كرده‌اید كه نه تلویزیون ایراد بگیرد و نه مردم از قصه ایدز و عشق مسلمان به دختر هندو و... ببرد. انگار همه این انتخاب‌ها برای جلب توجه بوده. چون حرف اصلی كه مثل باقی آثار بوده است. در «گرگ و میش» هم از این ایده استفاده كرده‌اید...
درست‌ترش این است كه وقتی در تلویزیون تجربه كرده‌ام و موفق بوده آن را یك جور وارد سینما هم كرده‌ام. اما به شكل جدی‌تر. اما من تجربه‌ای مثل «بازنده» را هم دارم كه به خاطر ساختش بارها توبیخ شده‌ام، اما خودم خیلی دوستش دارم. این فیلم نه به لحاظ ساختار و نه از دید قصه ربطی به تلویزیون ندارد. من سعی خودم را كرده‌ام؛ اما گاهی هم اشتباه كرده‌ام. مثلا فكر می‌كردم در «گرگ و میش» یك قیصر زنانه می‌سازم. یك نگاه توریستی هم داشتم و به خاطر دوستی قدیمی‌ام با محمود كلاری تصمیم گرفتیم كارت پستالی از ایران را هم بسازیم. این فیلم در ایران شكست خورد اما در خارج موفق بود.
اینها كه گفتم به لحاظ تكنیكی نبود. اینها بحث محتوایی است كه بیشتر هم به نظر می‌رسد در سینما و تلویزیون برای جلب مخاطب مطرح می‌شود. چون «تنها» مطرح می‌شود و عمقی ندارد...
خب اگر این طور بود قصه‌ای مثل «گرگ و میش» امكان زیادی به من می‌داد كه مخاطب را به سینما بكشانم. این بارقصه‌ای را طراحی كردم كه مخاطبش عام نبود. سال قبلش «بازنده» را ساخته بودم كه برای مخاطب عام بود. نشان هم داده‌ام كه می‌توانم فیلم تجاری بسازم. اما چون می‌خواستم در آن فیلم تجربه جدیدی بكنم از مولفه‌های آن سینما گذشتم. من بعضی وقت‌ها در تلویزیون سریالی را بدون فیلمنامه می‌ساختم؛ اینجا هم می‌خواستم از این ایده استفاده كنم كه به نظرم به كار ضربه زد. در سینما معادلات پیچیده است. ممكن است فیلمسازی اثری را بسازد و همه كد‌ها را هم رعایت كند، اما شرایط اكران و ذائقه مخاطب تغییركرده باشد. همه چیز غیرقابل پیش‌بینی است. من دوست دارم نگاه دینی در فیلم‌هایم باشد و قصه‌اش بكر و تازه به نظر برسد. این یك واقعیت است كه من همه تلاشم را برای آن می‌كنم. در همین مجنون لیلی هم كلی كار كردیم تا بخشی از جوان‌ها را مطرح كنم. الان هم در حال تجربه هستم. ممكن است فیلم بعدی‌ام كاری باشد كه مخاطب بپسندد و هم منتقدین با آن سر سازگاری داشته باشند...
نقد‌های منتقدان را می‌خوانید؟
بله و برایم مهم است كه نظر آنها را جلب كنم. اما همیشه افسوس می‌خورم كه ما الان چندان منتقد خوب نداریم! یكی از دلایلی كه فیلمسازی ما با مشكل روبه‌رو شده كمبود منتقد درست و حسابی است. یك دوره‌ای منتقدهایی مانند پرویز دوایی و فریدون رهنما و... بودند. اما حالا را نگاه كنید. نوشته‌های الان قاعده و اصول ندارند... قشنگی حرفه فیلمسازی این است كه چیزهای تازه را به دست بیاورم نه اینكه منتقدی بنویسد جعفری در تلویزیون موفق بوده حالا چرا به سینما آمده و همان جا بماند بهتر است! من كه این كار‌های پر‌مخاطب را تجربه كرده‌ام دیگر چیز تازه‌ای برایم ندارد. الان یكی را استخدام كرده‌ام كه فیلمنامه‌هایی كه از تلویزیون به دستم می‌رسد را بخواند. اینها هیچ چیزی ندارندكه به من بدهند. من هم حق دارم تجربه كنم... .
درباره تجربه كردن حق با شماست. اما مگر منتقد‌ها قرار است برای شما بنویسند؟ آنها برای مخاطب روزنامه یا مجله می‌نویسند كه احیانا شما هم جزئی از آنها هستید. اینكه فكر می‌كنید وظیفه منتقد تذكر به سازنده است به نظرم درست نیست. اصلا تعهدی در این باره ندارد و این را خود سینمایی‌ها ساخته‌اند. اما تا به حال فكر كرده‌اید كه چرا این قدر سریال یا فیلم‌های تجاری به شما پیشنهاد می‌شود؟ چرا باقی فیلمساز‌ها این طور نیستند؟
واقعا برای این است كه مخاطب كارهایم زیاد بوده. این كاملا درست است. اما الان اصرار دارم كه تجربه كنم. شكر خدا مخاطب به دست آورده‌ام و این یعنی بلدم اثر پر بیننده بسازم. الان دنبال چیز دیگری‌ام. اگر الان «مجنون لیلی» می‌سازم می‌توانسته‌ام اسمش را «ولنتاین» بگذارم و كسی هم نمی‌توانست چیزی بگوید. اگر گلزار را آورده‌ام می‌توانستم ورسیون دیگری بسازم تا از او استفاده ابزاری كنم. حالا درست است سر در سینما اسم گلزار خورده اما دلیلش این است كه بعد از ساخت، اختیارش از دست من خارج است. دست من بود بازیگران دیگری را مطرح می‌كردم. الان دوست دارم نقد بشوم و ببینم كه عیب‌هایم چیست. من در حال تجربه كردنم. آدم مغروری هم نیستم ؛آن‌ها را اعمال می‌كنم.
شما می‌گویید دنبال مخاطب عام نبوده‌اید. پس انتخاب گلزار برای چه بوده؟ اصلا آن نقش چه ویژگی داشته كه گلزار باید آن را بازی كند؟ آیا این توجه به بازار نیست؟
جعفری: این نیست واقعا. من چه كنم؟
طب نوری: این نظر خلاف نظریه نقد است. چون طبق نظریه می‌گویند آن چیزی كه دیده می‌شود باید نقد شود نه آن چیزی كه قرار بوده باشد. این قانون اول نقد است و جالب است كه كسی آن را رعایت نمی‌كند...
خب ما هم درباره گلزاری حرف می‌زنیم كه در فیلم بازی كرده و نقش یك آدم خوش تیپ را هم برعهده داشته و اتفافا خیلی هم رمانتیك است وبه عشقش هم بدون دردسر می‌رسد. اینها مگر در فیلم نیست؟
طب نوری: چرا. اما چرا گلزار نباید باشد.
بحث بودنش نیست. اینكه او برای فروش به مجموعه بازیگران اضافه شده...
طب نوری: مگر ایرادی دارد؟
نه. اتفاقا خوب هم هست. اما با نظر شما كه می‌گویید دنبال مخاطب عام نبوده‌اید و می‌خواستید تجربه كنید ودغدغه فروش نداشته‌اید منافات دارد. چون از او استفاده كلیشه‌ای كرده‌اید...
جعفری: راستش قصه می‌طلبید كه تعدادی جوان نقش‌های اصلی را بازی كنند. ما یك سری جوان هم آوردیم. حتی فكر كردیم كه چهره ناآشنا بیاوریم. اما یك نگرانی داشتیم. اینكه این نوع قصه چون در سینمای ما تجربه نشده و قهرمان فیلم هم یك جعبه است، فكر كردم كه تماشاگر را گمراه نكنیم. وقتی می‌خواهید یك فیلم درباره جنگ و شهادت بسازید خیلی سریع یاد سیدجواد هاشمی می‌افتید. این‌طور نصف مسیر را رفته‌اید. حتی در «مجنون لیلی» قرار بود مهناز افشار روبه‌روی گلزار بازی كند. اما فكر كردم خیلی تكراری می‌شود. خود محمدرضا گلزار هم می‌خواست نقشی كه حامد بهداد بازی كرد را بازی كند. اما فكر كردیم تایم فیلم اجازه نمی‌دهد كه آن سابقه از ذهن تماشاگر پاك شود. ما هم از ذهنیت بیننده استفاده كردیم. من حتی به نیما شاهرخ‌شاهی پیشنهاد دادم نقش اصلی را بازی كند اما او گفت كارگر مترو برایم تجربه جدید است. الان كه از بیرون به فیلم نگاه می‌كنم به نظرم آنها جای خودشان خوبند فقط یك اشكال به این چیزی كه می‌گویی وارد است و آن هم فصل حضور گلزار و بهداد است كه تاكید بیشتری روی آنها شده و بیشتر از بقیه به چشم می‌خورد. بالاخره، رضا گلزار یك استار است و نمی‌شد همین‌طور گذشت. یادم می‌آید كه در ورسیون اول در همان دقیقه اول او می‌مرد. بعد آمدیم برایش یك سری قصه ساختیم. گفتیم بیننده احساس نكند كه سرش كلاه رفته. یك چیز دیگر هم هست. سال قبل استاد بیضایی می‌خواست از او در فیلمش استفاده كند، حالا نشد. مگر عیبی دارد. اینها چراغ سینما را روشن نگه می‌دارند. من یك چیزی را صادقانه بگویم. قبل از عید با آقای صابری درباره فیلم صحبت می‌كردیم و او فیلم را دید. او می‌گفت ما فیلمی نداریم كه عید اكران كنیم. فیلم‌های جشنواره هیچ كدام به درد اكران نوروز نمی‌خورد. به من گفت بیا چراغ سینما را روشن كن. مردم هم باید به سینما بروند. به من هم حق بدهید كه از این ابزار‌ها استفاده كنم. من یك اثر بینابینی ساختم. به خدا ساخت فیلم بدنه‌ای كار سختی نیست.
موضوع «عشق» و «ولنتاین» چطور به ذهن‌تان رسید؟
یكی از علایق همسر من وب گردی و سر زدن به سایت‌هاست. هر روز كلی مطلب می‌گیرد. ایشان با موضوع عشق و اسپندگان روبه‌رو شده بود و آن را نشان من داد. فكر كردم كه موضوع خوبی است. آن را به دو تا از دوستانم دادم. یكی از آنها قاسم قلی‌پور بود كه گفت اسم فیلم را «اسپندگان» بگذاریم و خیلی جدی سراغش برویم. اما گفتم اگر این كار را بكنیم كسی سراغش نمی‌رود. یك سری از دوستان هم می‌گفتند فیلمی می‌سازیم به اسم «ولنتاین» و مثل «چهارشنبه سوری» بعد از جشنواره اكران می‌كنیم. اما دیدم هیچ كدام از اینها را نمی‌خواهم. می‌خواستم این فرهنگ را درطبقات مختلف بررسی كنم. حتی وقتی آقای رضابالا در بنیاد سینمایی فارابی خواند گفت منطقی نیست مگر اینكه اولش بنویسید ممكن است این اتفاق‌ها بیفتد. من یك مروری هم كردم و دیدم كه گردنبندی حضرت زهرا داشته و فقیری سراغ حضرت می‌رود. ایشان چیزی نداشته و همان گردنبند را به او می‌دهد. اما آخرشب این گردنبند به حضرت برمی‌گردد. كاری هم كه آقای طب نوری انجام داد یك سری قصه به آن اضافه كرد.
یك اتفاق خیلی غریب در «مجنون لیلی» پرداختن به فاصله طبقاتی است. سال‌ها قبل فیلمسازها به نفع طبقه ضعیف كار می‌كردند و اصلا دنیای خوش و خرم جعلی آنها را ستایش می‌كردند. اما فیلم شما یك تجربه تازه است. این بار پولدارها به عشق می‌رسند و اصلا آنها خوشبخت‌های جامعه راتشكیل می‌دهند. اما فقرا بازنده هستند و حتی لیاقت عشق هم ندارند...
جعفری: آقای طب نوری شما جواب دهید.
طب نوری: عشق مگر فقط عشق مجازی است؟ مگر فقط رابطه دختر و پسر است؟ این عشق به یك حقیقت می‌رسد. نقشی كه حامد بهداد بازی می‌كند به «حقیقت» می‌رسد. فقیر است اما می‌رود كه به دنیای دیگرش برسد. گلزار هم عكاس است پولدار نیست...
این حقیقت كه می‌گویید چیست؟ كجای فیلم است؟ یكی از عشق ناامید شده، فكر كرده كه دیگر راهی ندارد، خودش را جلوی ماشین می‌اندازد تا دردش را تمام كند. این دنیای حقیقی و ماورایی كجا بوده؟ گلزار هم با آن پوشش و محل زندگی و... نمی‌توانسته جنوب شهر زندگی كند و عاشق دندانپزشك مستقلی هم بشود. اینها كه می‌گویید ربطی به آن فیلمی كه من دیدم ندارد.
طب نوری: وقتی یوسف تیموری را داریم دیگر نمی‌شود این طور درباره‌اش حرف زد. بعد هم ما پیرمردی را وارد فیلم كرده‌ایم كه همه‌اش از عشق می‌گوید. این فاصله طبقاتی چیزی است كه مردم برای خودشان ایجاد می‌كنند.
جعفری: شاید این در نوشته نبوده اما من چون دنبال تصویر خوشگل هستم ممكن است این حس به وجود آمده باشد. قرار نبود این‌طور باشد. شاید... نمی‌دانم... . امااگر هم هست عمدی نبوده.
طب نوری: ما حتی می‌خواستیم شخصیت عكاس فقیر باشد. لوكیشنی هم در نازی‌آباد دیده بودیم. اما قاسم‌جعفری دنبال حس بصری زیبا بود.
جعفری: گفتم كه آن عشق فقیر به آدم پولدار تكراری است و بهتر است هر دو از یك سطح باشند.



منبع خبر : كارگزاران
سه شنبه,3 اردیبهشت 1387 - 23:25:36

اين مطلب را براي يک دوست بفرستيد صفحه مناسب براي چاپگر
آرشيو
اخبار مرتبط:

نظرات

سورنا وحید
چهارشنبه 4 ارديبهشت 1387 - 5:16

رو راستی و صداقت آقای قاسم جعفری در سخن جای تحسین دارد...

- ولی باورش سخت بود کارگردان فیلم بازنده و سریال های خط قرمز و مسافری از هند هنوز معلم ابتدایی است!

هنرمند با اخلاق همیشه مردم را دارد...

mina
چهارشنبه 4 ارديبهشت 1387 - 15:10

man age ino ye bar bebinam pulamo azash migiraaaaaaaaaaam.ba in filme.......... beza nagam.JABEYE ESHGH...hahahahahahahahahahahahahahahaha:D:D:D:D:D:D:D

nima
پنجشنبه 5 ارديبهشت 1387 - 22:26

filmesh vaghean ghashang bud

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  



module-htmlpages-display-pid-97.html



             

استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، دانش ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2008, cinemaema.com
Page created in 2.14451909065 seconds.