درست مثل راه رفتن روی ماه: سبک و بی وزن و جاری و رها در فضا.

اخ که چقدر خوب گفتی صوفیا جان

فکر نمیکنم به جز مایکل چیز دیگه ای باعث میشد تا دوباره بنویسی تو این روزها!؟

مي خواستم تشكر كنم از شما به خاطر ترجمه ي مطالبي درباره ي مايكل جكسن. هنرمندي كه بي شك هنرش بالاتر از هر عامل ديگه اي باعث محبوبيت خارق العاده اش شد. مرسي. به خصوص اين جمله ي ست گرين برام خيلي مهم بود: برای اولین بار در طی همه این سال ها به جای آن که اذهان متوجه بدشانسی های او باشد، مردم درباره همه آن کارهای فوق العاده ای که مایکل انجام داده ، حرف می زنند.

در ضمن در وبلاگم اشاره اي به نوشته هاي شما كردم. با ذكر منبع البته.

بسیار زیبا بود

رفیق اگر می دانستم که روزنوشت می گذاری همین جا کامنت می گذاشتم . به هر حال ... در روزنوشت های امیر برای تو و خاطراتت از مایکل چند خطی نوشتم . مخلصیم.

واقعا مسخره است.صوفیا واقعا تو نمی دونی که مایکل جکسون کسی بود چندین وچند بار بخاطر کودک آزاری اش متهم شد انوقت میگی میایکل عاشق کودکان بود !!!!!!!!!!!!!!! از یه لحاظ هایی شایدم آره عاشق بود از لحاظ.......واقعا خنده داره فساد اخلاقی مایکل رو همه میدونستند این همه توصیف های جانگداز واسه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کمی فکر کن هستم!

کامنتم تایید نشد؟!

به شدت با میترا موافقم

لطفا از یک کودک آزار جنسی اسطوره نسازید

از کسی که به نژاد و اصلیت خودش پشت کرده بود

از کسی که به خاطر حجم بالای جراحی های زیبایی(زیبایی؟!) دیگه چهره ای شبیه به یک انسان نداشت!

از یک زن باره

از کسی که به خانواده اش پشت کرده بود

از کسی که.........

از این آدم با واژه ی زیبای اسطوره نام نبرید لطفا، چرا که اسطوره های حقیقی زیر سوال میرن!